مرگ فرهنگی صدا ندارد!
اگر یک پزشک در کار خودش و مواجهه و درمان و نسخه پیچی و جراحیِ بیمار اشتباه کند و به اصطلاح دچار خطای پزشکی شود، به جسم بیمار لطمه میزند و نهایش خدای نکرده باعث مرگ او می شود. این مرگ رویت کردنی و محسوس است. اما خطای فرهنگی علاوه بر لطمه ی سنگین به روح و روانِ مخاطب، او را دچار مرگ تدریجیِ فرهنگی میکند. متاسفانه خطای فرهنگی اگر چه وحشتناک و ویرانگر است اما دیده نمی شود. مرگ فرهنگی صدا ندارد! روزانه در اخبار، خبر مرگ های ناشی از خطای پزشکی را میخوانیم اما کسی خبری از مرگ های فراوانِ نوجوانان و دختران و پسران بر اثر کار فرهنگی غلط و جراحی های وحشتناک تربیتی که ناشی از ناشی گری و اجتهاد بی ضابطه و بی مایگی فرهنگی و جهالت فکری امثال ماست؛ نمی دهد. وای بر ما اگر روح و روان کسی را بکُشیم!
#مرگ_فرهنگی
#خطای_تربیتی
@ghete50
متاسفانه یا خوشبختانه میانه ی من با فیلم و سریال و تلویزیون خوب نیست. از این سريال های خانگی که خیلی ها دنبال می کنند هم به کل دورم! مثل این سن بالاها و بازنشسته ها بیشتر اخبار و گاهی سخنرانی و به ندرت فیلم و سریال می بینم. اما امروز غروب از شبکه یک، فیلم "پسری که باد را مهار کرد" را کامل دیدم و لذت بردم. فیلم از یک داستان واقعی ساخته شده. داستان نوجوان پر تلاشی در یکی از کشورهای قحطی زده ی آفریقا که با تلاش عجیب و نبوغ مثال زدنی با اختراع و نصب توربین بادی باعث استخراج آب از زمین و نجات دادنِ زمین مرده ی کشاورزی و دوباره رونق محصولات و نهایت نجات مردم روستا میشود. خیلی برای خودم درس آموز و انگیزه بخش و البته خجالت زا بود! ما استعدادهای خودمان را راکد کرده ایم و همت و پشتکارمان را هم فرستاده ایم تعطیلات! همین طور نشسته ایم که بیخود معجزه ای شود. و حال اینکه چیزی برای انسان نیست مگر با سعی او. مگر با دویدن او.
@ghete50
هدایت شده از نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸صورتحساب🔸
کهنسال ترین فرد ایران هم بشوید، دست بالا 130 سال عمر می کنید. بعد از این عمر دراز، وقتی که مُردید تازه اول بدبختی شماست؛ این 130 سال که نان خدا را خوردید، برای که کار کردید و کجا رفتید؟ چه گفتید؟ بیایید و بیلان بدهید.
فرض کنید مسافرتی رفته اید و مجبورید مدّتی در هتل اقامت کنید؛ در هتل هرچه بیشتر بخورید، صورت حسابتان سنگین تر است.
وقتی هتل می روید، خیلی مانور نمی دهید که آقا یک پُرس از این بیاور، یک پرس از آن بیاور، شکلات هم بیاور، ترشی هم بیاور، ماست و اسفناج هم بیاور! چون بعداً یک صورت حسابی برایتان می آورد که غذا می شود زهرمار! این چه فایده ای دارد؟
@haerishirazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«همه چیز موقتی است»
اثری از جو پیز
@ghete50
روز ولادت آقا علی بن حسین الاکبر علیه السلام مبارکتون باشه آی جوونا ❤️🌷
علی بن حسین بن علی
از هر طرف که بخوانی
عشق است...
@ghete50
مجله خیمه در شماره آخر سراغ آقارضا محمدی، شاعر و هنرمند عزیز رفته🌷🙏
@ghete50
جواب استاد صفایی به نامهی یک جوانِ گرفتارِ مشکلات جنسی
بسمه تعالى
حضور محترم برادر خوبم سلام
محسن جان نامه پر شور و صادقانه تو را خواندم از صداقت و از سوز تو لذّت بردم. گر چه تو در رنج و سختى دست و پا مىزنى ولى براى من كه علامت زندگى و حركت و مبارزه را در تو مىبينم اين تب و تاب و اين عكس العملهاى متفاوت معناى ديگرى دارد.
من به خاطر تجربههاى زيادى كه دارم براى تو چند نكته را بازگو مىكنم؛
1 ـ اين فراز و نشيبها تمام شدنى نيست. مادام كه راه نيفتادهاى مشكل برخورد و تصادف ندارى، فقط مشكل ماندن و گنديدن هست. با شروع حركت درگيرى شروع مىشود و با تصميم و انتخاب تو، مبارزه شدت مىيابد. هر چه قدر ارزش تو و انتخاب تو و عمل تو بيشتر شود، هجوم وسوسهها و شيطنتها زيادتر خواهد بود. من از هجوم وسوسهها و درگيرىها مىفهمم كه ارزش بيشترى به دست آوردهام. از هجوم راهزنها بايد بفهمى كه متاع و كالاى ارزشمندى دارى، پس براى مبارزه آماده باش! اين مبارزه در سه جبهه شكل مىگيرد :
در مرحله ذهن و شناخت،
در مرحله قلب و ايمان و عشق
و در مرحله عمل و تمامى زندگى.
هجوم وسوسه و شك عامل شناخت عميقتر و بينشتر است.
تو به جاى اين فرار و پنهان كردن، به شك جواب مناسبتر بده. سؤالاتت را جمع بندى كن و از شكها و وسوسههاى مهاجم سؤال كن و آنها را مرتب و منظّم بساز.
در مورد انسان و جهان و خدا و بهشت و جهنّم و دين و مذهب، برخوردهاى ريشهاى و بنيادى را آغاز كن، ولى اين تمام كار نيست. كار با عقب نشينى شيطان اين جبهه، تازه شهوات و جاذبههاى ديگر شكل مىگيرد. بعد شبهات، شهوات و جاذبهها سر بر مىدارند.
و هر روز يك جور شهوت؛ از شهوت جنسى و زن گرفته تا شهوت مال و ثروت و قدرت و رياست. شهوات را نمىتوان با حرف كنترل كرد. احساس را با احساس بزرگتر و عشق را با عشق نيرومندتر بايد مهار كرد. و اين جبهه دوم مبارزه است. و تازه علم و عشق براى مبارزه كافى نيست، كه با وجود ايمان باز هم انحراف و گرفتارى و وسوسه هست و اين است كه بايد در مبارزه توجّه داشت كه زمينه فساد را فراهم نكرد؛ مثل همان داستان ويدئو و حتّى براى تأمين نيازها و شهوات اقدام عقلايى كرد و براى انتخاب همسر از بستگان و اقوام، به صورت عقد بسته برنامه گذاشت و يا با ورزش و دوستان مناسب و دير به رختخواب رفتن، مبارزه را دنبال كرد. و تازه با اين همه شناخت و عشق و تمرين و واكسيناسيون، باز ممكن است كه انسان در عمل بلغزد و به فسادى مبتلا بشود، پس سعى كن كه زود باز گردى و توبه كن و نااميد نباش. گناهى كه به توبه متصل شود و تو را به خدا تسليم كند از طاعتى كه تو را مغرور سازد بهتر است.
2 ـ نكته دوم اين كه دوستان مناسب را جستجو كن و فضاى مناسب را فراهم كن. گوسفندِ تنها، طعمه گرگ مىشود. تنهايى آفت بدى است. در تنهايى به فكر توليد و تكثير باش و دوستان را خلق و يا كشف كن.
3 ـ به مشكلات هجوم بياور. زندگى يعنى مشكل و انسان يعنى كسى كه اين مشكلات را از ميان بر مىدارد، نه خودش را ببازد و خودكشى كند.
اگر مشكلات را محاصره نكنى، مشكلات تو را محاصره مىكنند و نااميد و ذليل مىسازند.
4 ـ براى تمركز جديد، شهوات را با ازدواج و يا ورزش و دوستان خوب كنترل كن.
و ترس از آينده و رنج نااميدى را با تكيه بر فضل خدا و محبّت او مهار كن؛ كه خود باختگى در شهوت و ترس و نااميدى سه پايه محكم شيطان هستند.
5 ـ در هر حال تو با اين همه افت و خيز طبيعى هستى و سعى كن به جريان بالاتر از اين طبيعت همگانى دست بيابى اين سعى شامل شناخت و عشق و تمرين و عمل و در هنگام ناتوانى و زمين خوردن حتى عجز و اضطرار تو مىشود؛ كه «أَمَّن يُجيبُ الْمَضْطَرَّ اذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء» را فراموش مكن و مؤمن عاجز مىشود اما مأيوس هرگز.
با انتظار رشد بيشتر.
على صفائى حائرى- 25 / 8 / 75
مشهور آسمان، ص 244
رد پای نور در خاطرات من، ص 74
@ghete50
به نقل از یکی از اساتید: زمانی جلسات مطالعه آزاد با دانشجوها داشتم،بعد چندماه،در جلسه ای شروع کردم به گفتن مطالب الکی و بی پشتوانه.میخواستم بدانم که آیا کسی نقدی خواهد کرد.آخر کلاس دانشجوها گفتند:«استاد ما تا بحال دنیا را اینطوری ندیده بودیم چقدر جالب بود.»
فهمیدم از کلاس به فرقه تبدیل شده ایم.تعطیلش کردم
@ghete50
آن درخت گفت:/ «وقتی ما نهال بودیم/ جرئت نمیکردیم شاخههامان را/ جلوی درختان دراز کنیم!»/ این درخت گفت:/ «اما امروز گلها و بوتهها/ از دیوار راست میروند بالا!»/ درختها خیره شدند/ به دیوار آن سوی بزرگراه؛/ به باغچهی عمودی.
@ghete50
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا کشت خاموشی لاله ها
دریغ از فراموشی لاله ها
کجا رفت تاثیر سوز و دعا
کجایند مردان بی ادعا
کجایند شور آفرینان عشق
علمدار مردان میدان عشق
کجا یندمستان جام الست
دلیران عاشق شهیدان مست
همانان که از وادی دیگرند
همانان که گمنام و نام آورند
دیدید این پیر راه را؟ چقدر بی ادعا؟ چقدر افتاده؟
حالا مدعیان را امروز در تریبون ها ببینید!
@ghete50
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفقا! عزیزان، این فیلم کوتاه را با دقت ببینید و تأمل کنید
هر چیز زرد و درخشانی، نور نیست!
هر چیز دلچسبی، خوب نیست!
نور، ظلمات نمی آورد!
وقتی بدون بال پرواز کردی بدان یک جای کار می لنگد ...
حال بی مقام، حال بی رنج، حال بی ممارست، حال بی سواد، حال نیست، توهم است.
اصلا؛ حال که حال باشد موقتی نیست. همیشه هست.. اگر همیشه نبود بدان حال نیست، بنگ است! افیون است!
رسول اللّه صلي الله عليه و آله : ألا إنَّ كُلَّ مُسكِرٍ حَرامٌ ، و كُلَّ مُخَدِّرٍ حَرامٌ ، و ماأسكَرَ كَثيرُهُ حَرامٌ قَليلُهُ ، و ماخَمَّرَ العَقلَ فَهُوَ حَرامٌ.
بدانيد هر مست كننده اى حرام است ، هر ماده تخديرگرى حرام است ، و آنچه بسيارش مست كند ، اندك آن نيز حرام است و آنچه عقل را زايل مى كند ، حرام است .
الف: موضوع تخدیر و مسکر، عقل است. پس هر زایل کننده عقلی حرام است.
ب: و فرمودند هر مست کننده ای! هر تخدیر کننده ای.. سور کلی هر نشان از آن دارد که مسکر و مخدر فقط محدود به تریاک و شراب نیست!
فتآمل
https://eitaa.com/ghete50
📌 *با خودت حرف بزن!*
[چرا خوب بودن، مسالهای ارتباطیست؟]
🔹گفتگوی با خود (self-talk) مفهومی متفاوت از "تفکر" است. تفکر جریانی ذهنی است که انسان در طی آن برای حل مجهولها به سراغ انبان معلومهایش میرود؛ الفکر هو ملاحظه المعقول لتحصیل المجهول. در تفکر با انسانی پرسشگر مواجهیم که به دنبال یافتن پاسخ است، اما در گفتگوی با خود، همین انسان تبدیل به دو خویشتن درونی متفاوت میشود که با یکدیگر مشغول مباحثهاند؛ خویشتنی که میگوید و خویشتنی که میشنود. فرض کنید امروز تصادف کردهاید و پس از یک روز پر ماجرا، آخر شب در اتاقی نشستهاید و ذهنتان مشغول اتفاقات امروز است. تا آنجا که به علت تصادف و جزییات تصادف و هزینه تعمیرگاه فکر میکنید، هنوز به منطقه "گفتگوی با خود" پا نگذاشتهاید. آنجا که شروع میکنید به سرزنش خود ("علی چرا اینطور رانندگی کردی؟") یا دلداری خود ("حالا کاریه که شده، بالاخره تصادف برای همه پیش میاد") یا تحکّم به خود ("از این به بعد هیچ وقت حق نداری موقع رانندگی با موبایل صحبت کنی") گفتگوی با خود آغاز میشود.
🔹همانگونه که شیوه گفتگوی دو نفر با یکدیگر میتواند بینهایت الگوی متفاوت داشته باشد، گفتگوی درونی نیز چنین است و میتواند رنگ انتقادی، حمایتگرانه، عاطفی، از موضع برابر، از موضع بالاتر و غیره داشته باشد. اینکه "چگونه انسانی هستید؟" به شدت مرتبط است به اینکه "چگونه با خود گفتگو میکنید؟" یا بهتر بگویم: مرتبط است به اینکه "بلدید با خودتان درست صحبت کنید؟"
🔹در روایات متعددی از مفهوم واعظ درونی ("واعظ من نفسه") گفتگو شده است. در روایتی از امام جواد (علیهالسلام) میخوانیم که مومن به سه چیز نیاز دارد: توفیقی از جانب خدا، واعظی از درون خودش و پذیرش داشتن نسبت به آنکه خیرخواه اوست. (الوافی:۲۸۴:۲۶)
وعظ درونی، شیوه خاصی از گفتگوی با خود است که چند ویژگی دارد؛ اولا ترکیبی از انتقال احساس و شناخت است؛ ثانیا از موضع بالاتر است و ثالثا رنگ محبت و دلسوزی دارد.
🔹این نوع گفتگو همان است که در نقاط عطف معنوی بسیاری از اولیاء خدا از آن شنیدهایم که درون خودشان با خویشتنِ خود گفتگو کردهاند و توانستهاند راه درست را پیدا کنند. در حقیقت این نقاط عطف، حاصل گفتگوهای موفق درونیاند که البته معمولا روایتنشده باقی ماندهاند، مگر آنجایی که خود شخص برایمان روایتش کرده است. مثلا:
حسن بن شمّون میگوید: به امام صادق(ع) نامه نوشتم و از فقرم گلایه کردم. نامه را فرستادم اما با خودم گفتم: "مگر آقا نفرموده بود که فقر کنار ما بهتر از ثروتمندی کنار دیگران است؟" جواب نامه رسید. آقا نوشته بودند: خدا به وسیله فقر، بندگان خوبش را از گناه تطهیر میکند و البته از بسیاری از گناهان هم میگذرد. بعد در انتهای نامه اضافه کرده بودند: این همان چیزی است که خودت هم به خودت گفتی که فقر کنار ما بهتر از ثروتمندی کنار دیگران است.(عوالم العلوم:۲۴۴:۲۰)
و شگفت اینکه اگر کسی گفتگوی درونی را نیاموزد، گفتگوی بیرونی موفقی نیز نخواهد داشت، چنانکه امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: کسی که خدای متعال برایش واعظ درونی قرار ندهد، مواعظ مردم هم به کارش نخواهد آمد.(تحفالعقول:۲۹۴:۱)
🔹بنابراین خوب بودن من به شدت وابسته به این است که بلد باشم با خودم گفتگو کنم؛ به وقتش خودم را نصیحت کنم، به وقتش خودم را سرزنش کنم و به وقتش خودم را دلداری بدهم. همچنین اگر میخواهم فرزندم انسان خوبی باشد، باید صحبت کردن با خودش را به او بیاموزم؛ یعنی امر تربیت نیز به شدت امری ارتباطی است.
🔹و سوال آخر اینکه آیا میتوان مهارت گفتگوی با خود را آموخت و اساسا آیا ضرورتی دارد که برنامه و طرح مشخصی برای تقویت آن داشته باشیم؟ مثلا در تربیت فرزند، همانطور که تعامل صحیح با دیگران را به او میآموزیم، آیا ضرورت دارد که در قالب شعر و بازی و داستان، گفتگوی صحیح با خودش را نیز به او بیاموزیم؟
قطعا بله و چقدر ایدههای خلاقانه و جذابی میتواند در این مسیر شکل بگیرد..
از کانال دین و رسانه
https://eitaa.com/ghete50
داستان متفاوت یک شهید در "تنها برای لبخند" به قلم برادر عزیز مهدی جمشیدی 👇👇
https://www.mashreghnews.ir/news/1470945/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%86%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%84%D8%A8%D8
https://eitaa.com/ghete50
هدایت شده از "کانال رصد" تحلیلهای روز
⭕️ اشتباه هواپيماي اوكرايني را تكرار نكنيم!
👤 بیژن عبدالكریمی، استاد فلسفه ایرانی
🔹(در پاسخ به سوالی درباره مسموميت دانشآموزان) من يك معلمم و در جايگاهي نيستم كه اطلاعات امنيتي خاصي داشته باشم. بنابراين در يك كلمه بايد به شما بگويم كه نميدانم. اما با توجه به شواهد و قرائن و عدم واكنش نيروهاي اطلاعاتي ايران، مشخص است كه اين رخداد از پيچيدگيهاي بسياري برخوردار است و يك معادله جدي است.
🔹با توجه به اينكه در تمام كوچه و پسكوچههاي ايران دوربين وجود دارد، اما هنوز، افراد مهاجم ديده يا دستگير نشدهاند. به نظر ميرسد اين حركات تروريستي، كار اسراييليها باشد. در واقع وارد مرحله جديدي از جنگ شدهايم كه اينبار در داخل مرزهاي كشور به جريان افتاده است.
🔹جهان وارد مرحله جديدي شده است و حكومتها و دولتها براساس منافع خود از تكنولوژيهاي بسياري استفاده و سوءاستفاده ميكنند.
🔹من از قدرت سياسي كشور صراحتا ميخواهم اشتباهاتي را كه درخصوص هواپيماي اوكرايني مرتكب شدند دوباره تكرار نكنند.
🔹سقوط هواپيماي اوكرايني نتيجه رفتار بچههاي ايران نبود، بلكه حاصل شكست ما در جنگ سايبري بود. قدرت سياسي اما به خاطر غرورش و به خاطر اينكه نميخواست شكست را در عرصه سايبري بپذيرد به شكست سنگينتري تن داد. يعني سقوط هواپيماي اوكرايني به گردن نيروهاي داخلي انداخته شد و به يك حربه عليه منافع ملي ما بدل شد. در صورتي كه اگر قدرت سياسي در روز نخست واقعيت را مطرح ميكرد و در عرصه رسانهاي درستتر عمل ميكرد، امروز هم كشور با بحرانهاي كمتري مواجه ميشد. قدرت سياسي بايد بداند كه ميدان نبرد امروز وارد مراحل ديگري شده است.
🔹(براي پيروزي در اين نبرد تكنولوژيكي كه شما ميفرماييد قلمروي متفاوتي پيدا كرده است، چه بايد كرد؟) اگر شرايط به همين شكل بماند، من فكر ميكنم مردم ما و جامعه ما به سمت يك شكست حركت ميكنند.
🔹قدرت سياسي و گفتمان انقلاب ما، ديگر گفتوگويي با جامعه ندارد. وقتي گفتوگو نباشد، تفكر هم وجود نخواهد داشت.
🔹وقتي جريان فكري، امكان گفتوگويش را با واقعيتها، جامعه، ديگران و حتي با خيرانديشان از دست بدهد، قدرت تفكر خود را از دست ميدهد.
🔹وقتي سيستم، قدرت تفكرش را از دست بدهد، ناچار است، عكسالعملي برخورد كند. به همين دليل من گفتمان انقلاب و قدرت سياسي كشور را به دليل فقدان گفتوگو و عدم اراده براي گفتوگو محكوم كرده و آن را عامل مهمي براي بروز بحرانها ميدانم.
🔹نقد بعدي من متوجه روشنفكران و مردم است. در كمتر مرحله تاريخي ميبينيم كه مردم يك كشور با دشمنانش همسو شود. براي من به عنوان يك معلم فلسفه بسيار بسيار دردآور است كه در ذهنيت مردم ايران اينگونه جا افتاده كه اين ترور (مسموميت دانشآموزان) يا كار خود حكومت، جا افتاده است يا اگر هم كار خارجيها باشد نشاندهنده ضعف سيستم و ناكارآمدي سيستم باشد. امروز بخشي از مردم، طبقه متوسط، بسياري از روشنفكران و اپوزيسيون اينگونه ميانديشند. اما نظام سلطه به عنوان عاملان اصلي در پشت صحنه پيروزمندانه به ما ميخندند و پيروزي را جشن ميگيرند. آينده يك چنين مردمي با يك چنين روشنفكران و سياستمداراني، چندان روشن نخواهد بود. اميدوارم اين فرياد انتقادي من به جايي برسد.
🔹روشنفكران و قدرت سياسي به يك اندازه در به وجود آمدن يك چنين فضايي مقصرند. مردم بيتقصيرند و قرباني شرايطاند. وحشتناك است كه مردم ايران ناچارند پاي رسانههايي نشسته و خط بگيرند كه شبانهروز عليه منافع ملي گام بر ميدارند./ اين وضعيت نشانگر شكست عميق قدرت سياسي در عرصه رسانهاي و در درك مسائل سوبژه مدرن و انسان روزگار ماست. اين شكاف اجتماعي، امروز امنيت ملي ما را به خطر انداخته است.
🔹قدرت سياسي اگر به اين شكاف توجه نكند نهايتا با خون و خونريزي اين شكاف بايد پُر شود يا با تسليم مطلق است كه اين شكاف پر ميشود. حتي اگر در برابر نظام سلطه زانو بزنيم، نميپذيرد و به ما ميگويد، دراز بكشيد و اين چهارتا موشك و پهپادهايي را كه ساختهايم را بايد تسليم كنيم. اين شكاف امنيت ملي ما را به خطر انداخته است. بنابراين هم روشنفكران و هم نظام سياسي بايد بكوشند تا اين شكاف پر شود. احمقانهترين مساله هم اين است كه روشنفكران بگويند تقصير قدرت سياسي است و قدرت سياسي بگويد تقصير روشنفكران است. وقت پيدا كردن مقصر نيست، وقت اين است كه براي ترميم اين شكاف تلاش شود.
🔹قدرت سياسي و اپوزيسيون و پوزيسيون در حكم 2 تيغه يك قيچي واحد هستند كه منافع ملي ما را قرباني ميكنند. يكي با عدم استقبال از گفتوگو و ديگري با حادتر كردن شكافهاي اجتماعي./ اعتماد
@Rasad_tahlil
هدایت شده از برنامه نسل قاسم
19.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صفر تا صد طرح یک ایده خوب و موفق✌️🔥👌
#بوم_ایده_پردازی
حجت الاسلام محمد رحمانی:کارشناس
#فصل_سوم_نسل_قاسم💚
🔥برنامه #نسل_قاسم
شبکه امید 📺
💠نسل قاســـــم💠
@nasle_ghassem
درباره بستن باب عفو عوامل مسموم کننده دانش آموزان توسط رهبری
✍رهبر معظم انقلاب در اظهاراتی کوتاه ولی مهم درباره موضوع تکرار مسمومیتهای این چند وقت اخیر در برخی مدارس فرمودند: «اگر مسمومیت دانشآموزان اثبات شود، باید عوامل این جنایت به اشد مجازات برسند. در مورد این افراد هیچ عفوی نخواهد بود.»
در این میان مبانی فقهی و اسلامی نیز همین موضوع را تایید میکند. به همان دلیلی که تعداد اندکی از عوامل ایام اغتشاشات به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی به مجازات سخت محکوم شدند، اینک عوامل ایجاد رعب و حشت در کودکان و خانواده های آنها نیز به اشد مجازات محکوم میشوند.
اما این اظهارات صریح امروز، سخنان همان رهبری است که چندی قبل بسیاری از کسانی که علیه حکومت دست به اقدامات کوچک و بزرگ زده بودند را مورد عفو قرار داد ولی برای عوامل اقدام کننده علیه روح و روان کودکان ایرانی و نگرانی که برای پدر و مادرهای آنها ایجاد شده، نه تنها خواستار اشد مجازات شدند، بلکه باب عفو را هم بستند. در آن عفو قضایی، رهبری از حق حاکمیت گذشتند ولی در اینجا از حق کودکان و خانوادههای ایرانی نمیگذرند.
البته هم در آن عفو گسترده محکومین و متهمین یک مهربانی دلسوزانه است و هم در این تاکید بر عدم عفو عوامل احتمالی ایجاد کننده مسمومیت در برخی مدارس، یک مهربانی غیرتمندانه وجود دارد.
وقتی رابطه رهبری با جامعه پدرانه باشد، نتیجه هم همین میشود؛ پدر از خطای جوانش ولو بزرگ هم باشد، میگذرد ولی همان پدر نیز در برابر کوچکترین تعرضی که به کودکانش شود، غیرتمندانه و با اقتدار دفاع و مقابله میکند. نگاه پدرانه رهبر دینی همه اقشار جامعه را شامل میشود و یک فرآگیری حقیقی دارد. یعنی از کودکان معصوم تا حتی محکومین خطاکار را هم شامل میشود.
البته این نگاه مهربانه و اقتدار پدرانه را باید عاقلانه تفسیر کرد و عقلانیت آن نیز این است که بدانیم در همه این مهربانیها و اقتدار پدرانه حق و منافع جامعه محفوظ است و این مهربانی و اقتدار، حق عمومی جامعه را زایل نمیکند و منافع همه اقشار را همزمان در نظر میگیرد.
*مهدی جهان تیغی
https://eitaa.com/ghete50
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
🔷 داستان متفاوت ِ یک شهید در «تنها برای لبخند»
🔹 اگر این کتاب را نخوانده اید پیشنهاد میکنم حتما در برنامه مطالعه تان قرار دهید؛ چرا که جلوه های دیده نشده از زندگی شهید خلیلی در این کتاب بسیار به چشم میخورد
📍 ادامه خبر
https://b2n.ir/n04631
✅ مشاهده و خرید اینترنتی کتاب تنها برای لبخند
https://manvaketab.com/book/373602/
📌 انتشاراتشهیدکاظمی
🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور
🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
تلاش من برای دیده شدن کتاب آقای حشمدار، دو دلیل دارد.
اول پاسداشت علی خلیلی و مسیری که او پیمود. یعنی حرص و جوش برای تربیت بچه های مردم.
دوم تقدیر و تحسینِ کار سختی که آقابهنام انجام داد. کتاب نوشتن، کارِ پر زحمت و سختی است.
و الا کتاب به لحاظ ساختار و روایت و لحن دارای اشکالات و نیازمند بازبینی است. و ان شاالله در آینده بهتر خواهد شد. من دوست دارم برای کار خوبی که رفیقم برای رفیقم انجام داده، کم نگذاشته باشم.
#شهید_علی_خلیلی
#کتاب_تنها_برای_لبخند
https://eitaa.com/ghete50
*تئوریِ سوسک*
این داستان منسوب به *ساندار پیچای* است.
*ساندار پیچای* یک مهندس و مدیر اجرایی هندی تبار در حوزه فناوری اطلاعات است که آگوست ۲۰۱۵ به عنوان مدیر عامل اجرایی *شرکت گوگل* انتخاب شد.
این داستان را *ساندار* در سخنرانی خود در گوگل بیان کرده است....
"تئوری سوسک در توسعه شخصی"
در رستورانی، یک "سوسک"
ناگهان از جایی پر میزند و بر روی
یک خانم می نشیند.
آن خانم از روی ترس شروع به فریاد میکند.
وحشت زده بلند میشود و سعی میکند
با پریدن و تکان دادن دست هایش،
"سوسک" را از خود دور کند.
واکنش او مُسری بوده و افراد دیگری هم
که سر همان میز بودند وحشت زده میشوند.
بالاخره آن خانم موفق می شود، سوسک را از خود دور کند.
"سوسک" پر میزند و روی خانم دیگری
نزدیکی او می نشیند.
این بار نوبت او و افراد نزدیکش میشود
که همان حرکت ها را تکرار کنند !
"پیشخدمت" به سمت آنها میدود تا
کمک کند.
در اثر واکنش های خانم دوم، این بار
"سوسک" پر میزند و روی"پیشخدمت"
می نشیند.
پیشخدمت محکم می ایستد و به
رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه
میکند.
در زمانی مطمئن
"سوسک"
را با انگشتانش میگیرد و به خارج
رستوران پرت میکند ...
در حالیکه قهوهام را مزه مزه
میکردم، شاهد این جریانات بودم و
ذهنم درگیر این موضوع شد.
آیا "سوسک" باعث این رفتارِ
"هیستریک" شده بود؟
اگر اینطور بود، چرا "پیشخدمت" دچار
این رفتار نشد؟
چرا او تقریباً به شکل ایده آلی این
مسئله را حل کرد، بدون اینکه آشفتگی
ایجاد کند؟
این "سوسک" نبود که باعث این
ناآرامی و ناراحتی خانم ها شده بود،
بلکه عدم توانایی افراد در برخورد
با "سوسک" موجب ناراحتیشان
شده بود.
من فهمیدم این فریاد پدرم، همسرم یا مدیرم بر سر من نیست که موجب ناراحتی من میشود،
بلکه ناتوانی من در برخورد با این مسائل است که من را ناراحت میکند.
این ترافیک بزرگراه نیست که من
را ناراحت میکند، این ناتوانی من دربرخورد با این پدیده است که موجب ناراحتیم میشود.
من فهمیدم در زندگی نباید " *واکنش*" نشان داد،
بلکه باید *"پاسخ"* داد !
*آن خانمها*
به اتفاق رخ داده * *"واکنش"*
نشان دادند،
در حالیکه
*"پیشخدمت"،*
*"پاسخ"* داد.
*”واکنش" ها همیشه غریزی هستند*
*در حالیکه "پاسخ" ها همراه با تفکرند!*
*«این مفهوم مهمی در فهم زندگیست،...»*
*آدمی که خوشحال است، به این خاطر نیست که همه چیز در زندگیش درست است؛*
او به این خاطر خوشحال است که:
*“دیدگاهش” و پاسخش*
نسبت به مسائل
*درست است....!!*
https://eitaa.com/ghete50
هدایت شده از حوزه هنری استان البرز
42.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍 منتشر شد 😍
آقای خوبی ها تولدت مبارک 😘
#نماهنگ زیبای « این ۳۱۳ نفر »
🎙 با صدای ﴿بهرام شهبازی و اجرای نوجوانان کرجی﴾
📝 ترانه سرا : حسن اسحاقی
🎹 تنظیم : مسعود حیدری
🎞 کارگردان : علی شاهی
🍃 کاری از مرکز رسانه ای #صــــدر و موسسه فرهنگی شهید منصوری
🇮🇷 #حوزه_هنرے_البــــرز
﴾ zil.ink/artalborz ﴿ شبکه های اجتماعی
╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮
🆔 @art_alborz
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
سلام و رحمت خدا بر ایشان باد. بر آن ناحیه ی مقدسه روحی فداه.
حسرتم این است که یقین دارم زمین در هیچ زمانه ای خالی از اوتاد نبوده. اینکه شاید همین نزدیکی های من سلمانِ زمان، ابوذرِ زمان، میثم زمان با حضرت نور (همان که شیعیان امام دوازدهم می نامندش و فقط می نامندش همین!) حشر و نشر دارند و ما از محضرشان غایبیم دیوانه ام می کند .
https://eitaa.com/ghete50
سایه ی دستی اگر ضامن احوال ماست
خاک ره بیکسی ست کز سرِ ما بر نخاست
دل به هوی بسته ایم، از هوس ما مپرس
با همه بیگانه است آن که به ما آشناست
داغ معاش خودیم، غفلتِ فاش خودیم
غیرتراش خودیم ، آینه از ما جداست
آن سوی این انجمن نیست مگر وهْم و ظن
چشم نپوشیدهای ، عالم دیگر کجاست ؟
دعوی طاقت مکن تا نکشی ننگ عجز
آبله ی پای شمع ، در خور ناز عصاست
گر نیی از اهل صدق، دامن پاکان مگیر
آینه و روی زشت ، کافر و روز جزاست
صبح قیامت دمید، پرده ی امکان درید
آینه ی ما هنوز ، شبنم باغ حیاست
در پی حرص و هوس سوخت جهانی نفس
لیک نپرسید کس : خانه ی عبرت کجاست ؟
بسکه تلاش جنون، جام طلب زد به خون
آبله ی پا، کنون کاسه ی دست گداست
هستی کلفَتْ قفس، نیست صفابخش کس
در سرِ راه نفس ، آینه بختْ آزماست
قافله ی حیرتست موج گهر تا محیط
ای املْ آوارگان! صورت رفتن کجاست ؟
معبد حسن قبول، آینه زارست و بس
عِرض اجابت مبر، بی نفسیها دعاست
کیست درین انجمن محرم عشق غیور؟
ما همه بی غیرتیم ، آینه در کربلاست
(بیدل) ! اگر محرمی رنگ تک و دو مبر
در عرق سعی ـ حرص ـ خفَّت آب بقاست
https://eitaa.com/ghete50
1_3538204519.mp3
3.43M
قطعهی کوچه
[اقتباسی فارسی از اثر ترکی «کوچهلره»]
خواننده: #محمد_معتمدی
تنظیم: #عباس_ابوحمزه
شاعر: #محمدمهدی_سیار
[کوچه رو آب و جارو کن
که خاطرش عزیزه یار
دلم نمیخواد بشینه
رو دومنش گرد و غبار!]
https://eitaa.com/ghete50
کتاب را باید خوب بخوانید تا بفهمید چرا سه نیمه سیب؟ خاطرات مادر دو شهید مدافعِ حرمِ اهل مشهد. که چقدر مادرِشهید بودن به او می آید!
#معرفي_کتاب
#کتاب_سه_نیمه_سیب
#انتشارات_خط_مقدم
https://eitaa.com/ghete50
هدایت شده از اخلاق در حوزهی اجتماع
🔹️ از چارمردان تا جمکران
✅ سالهای آغازین دههی شصت که من تازه وارد حوزه علمیهی قم شده بودم، نیمهی ماه شعبان حال و هوای دیگری داشت. از چند روز قبل، نوجوانان محله هر کس را که گیر میآوردند از او میخواستند «به جشن نیمه شعبان کمک کند». آن سالها، بیآنکه تلویزیون این همه هیاهو برپا کند، نیمهی شعبان که میشد یک احساس عمیق و طبیعیِ صرفا مذهبی از شادی عمومی زیر پوست شهر میدوید. در نهایت همهی این شادی در «چارمردان» یکجا میشد. خیابان به گونهای خودجوش چراغانی میشد و هر کس هر هنری داشت آنجا به نمایش میگذاشت. شب نیمه شعبان که میرسید خیابان پر میشد از عابرانی که برای تماشای نورافشانی و هنرنمایی مغازهداران و ساکنان این خیابان آمده بودند. آن سالها خبری از حضور میلیونی مردم در مسجد جمکران نبود. در واقع، این مسجد چندان شناخته شده نبود که نیمه شعبان مردم از آن سرِ ایران به سویاش گسیل شوند. دیشب وقتی از تهران بر میگشتم، اتوبان تهران تا قم چنان شلوغ و از مسافران جمکران پُر بود که به سختی میشد رانندگی کرد. گردِ هم آمدن این جمعیّت زیاد و نمایش شورمندی و شیدایی احتمالا میتواند باورهای دینداران را مستحکمتر کند و بر انسجام اجتماعی آنان بیافزاید و البته میتواند مرزهای آنان را با دیگر گروههای مذهبی افزایش دهد. با این حال، طبیعی است که برای یک جامعهشناس این پرسش پیش بیاید که آیا این پدیده به رشد و تقویت اخلاقیات مشارکتکنندگان نیز کمک میکند؟ آیا میتوان انتظار داشت که همانطور که آئینهای ساده و دوستداشتنی چارمردان به گردهمآیی شورمندانهی جمکران تبدیل شده است، نوعدوستی، امید، خیرخواهی، اعتماد، راستگویی، دلنگرانی برای نیازمندان، و صلحجویی و مدارا نیز در میان مردم، دستکم کسانی که در این آئینها شرکت میکنند چشمگیرتر شده است؟ احتمالا همهی کسانی که در برگزاری این گردهمآیی پرشور نقشی دارند پاسخشان به این پرسش «آری» خواهد بود؛ البته اگر از سؤال من تُرش نکنند و خُرده نگیرند. رابرت گیل، وقتی این پرسش را در جهان مسیحیت پرسوجو کرد، در نهایت نتیجه گرفت "میان شرکت در مناسک کلیسایی و بهتر شدن روحیهی اخلاقی کلیساروندگان رابطهی معناداری نیست، و چنین نیست که رفتار آنان از غیر خودشان اخلاقیتر باشد." او در توضیح این وضعیّت میگوید "کسانی که در مناسک مذهبی شرکت میکنند، بیش از آنکه یاد بگیرند که چگونه میتوانند در فرآیند رستگاری خود مشارکت کنند، یاد میگیرند که به چه خدای بزرگ و منجی صاحبکرامتی ایمان دارند."
مهراب صادقنیا
۱۴۰۱/۱۲/۱۷
@sadeghniamehrab
https://t.me/sadeghniamehrab
آخرین یادداشت مسعود دیانی
چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱
دوست داشتم بنویسم. و نمیتوانستم. حتی چند کلمه. هرروز ضعیفتر از روز قبل میشدم و گرفتارتر. از بیمارستان که بیرون میآمدم تصورم از روزهای پیش رو این نبود. حال خوشی داشتم. سبک بودم. پر از امید و شوق. ناامیدی از درمان در وجودم چراغ امیدی روشن کرده بود که زندگی را در سایهی مرگ از نو برایم تازه و شیرین میکرد. دوست داشتم روزهای پر عاطفهای را با فاطمه و ارغوان و آیه بگذرانم. پر خاطره. پر از گفتگو و آغوش. پر از لبخند. دوست داشتم کار بکنم. برای سوره ماه رمضان کلی شوق و انگیزه داشتم. اتاقم را از نو چیدم. صندلیام را آوردم بالای تختم. کتابهایی که دوست داشتم را بالای سرم چیدم. برای خودم تبلت گرفتم. که هیچ وقت نداشتم. چراغ مطالعهی ایستادهای که سالها بود دوستش داشتم را سفارش دادم. حتی به رؤیای خریدن دوچرخهی برقی فکر میکردم. دوست داشتم واپسین روزهایم بهترین و شادترین باشد. درونم اینگونه بود. بیرون اما سر سازگاری نداشت.
درد، زخم، ضعف، بیماریهای رنگرنگ، حالهای بد پی در پی، به خود پیچیدنها، تهوعها و حالخرابیهای لحظه به لحظه، افتادنهای بدون بلند شدن، سوختنهای از درون، مچالهشدنهای در خود و درد، و درد، و درد جایی برای این رؤیاها باقی نگذاشته بود. جز ناله صدایی از گلویم بیرون نمیآمد و جز درد و ضعف تجربهای ثبت نمیکردم.
حمیدرضا صدر جایی از کتابش با تفکیک میان مرگ و مردن گفته بود همیشه هرچه اولی برای انسانها زیبا بوده، دومی سخت و جانکاه بوده. چیزی شبیه به این مضمون. و چه راست گفته بود. هرچقدر مرگ زیبا بود و سبکی و شادی و نور به همراه داشت، مردن درد و ناله و رنج. روزهای سختی را میگذراندم. بدون زیباییهایی که دوستشان داشتم. و به آنها فکر میکردم. همین.
https://eitaa.com/ghete50
رفقای علاقمند، تو این دو سه روز میتونید ان شاالله شرکت کنید و از ذوق و هنرِ آقا رضای محمدی، شاعر و هنرمند اهل بیتی و آیینی بهره مند بشید🌷🙏
https://eitaa.com/ghete50
امروز حین بازدید از نمایشگاه آثار آقا رضا محمدی از خط و خامه ای که حاصلِ ذوق و هنر و خونِ دل اوست، از این همه زیبایی و حرف و معرفت و.... دوباره دلم گرفت و ذهنم مشغول شد واقعا چرا هنرِ دوستانمان را به هیچ میگیریم؟ راستی که اگر دیگری و دگری و بیگانه ای بود او را روی سرمان میگذاشتیم و حلوا حلوا می کردیم. اگر دوست ما خطی بیافریند و شعری بسراید و کتابی بنویسد و هنری به خرج دهد اصلا در باورِ ما نمی آید! این دردی است واقعا. که من جوابش را تا به حال پیدا نکرده ام. نه فقط هنر که در دردها و مصیبت ها و تنهایی ها و برادر از دست دادن ها هم به کنار رفقایمان نمی آییم! دردی بدتر و بالاتر...
خدایا ما را قدردان حضور و نفَس و هنر رفقایمان قرار بده. بگذار باور و ایمان داشته باشیم به این جهان های بزرگِ نشسته در کنارمان. به رضا محمدی ها و...
https://eitaa.com/ghete50