#جشن_انتخاب
#گزارش_فعالیت_مردمی
#تاثیر_همدلی
✅من و دوستم باهم قرار گذاشتیم قبل از شروع هر گفتگویی ۱۴ صلوات هدیه می کنیم به شهید حاج حسین همدانی که خودشون هرچی برای مخاطب و خود ما لازم هست به زبونمون جاری کنن و کمک کنن...
🔸هیچی دیگه این سری دیدیم دوتا خانوم روی نیمکت نشستن از دور گفتیم بریم سراغشون صلوات ها رو شروع کردیم...
🔸جلوتر که رسیدیم چهره شون واضح تر شد...کم حجاب بودن و اونها هم از اون دور شروع کردن چپ چپ نگاه کردن به ما...#دعوا از چشماشون می بارید...
🔸جوریکه دوستم بشنوه گفتم یا خودِ حاج حسین همدانی! اونم همین رو گفت و ریز خندیدیم...
🔸رفتیم جلو سلام کردیم...پشت چشمی نازک کردند،جواب کوتاهی دادن و روشون رو برگردوندن...انگار که سالهاست با ما #قهر بوده باشن...صحبت رو شروع کردیم اصلا راه نمیدادن!
🔸( بعدا فهمیدیم خواهر هستن) اونکه بزرگتر بود گفت من اصلا نمیدونم چی میگید و ۴۲ ساله داریم رنج می کشیم...اون یکی با عصبانیت گفت من اصلا کاری به سیاست ندارم...شما مشکلی دارید؟
(تو دلم به خودم دلداری دادم و گفتم اشکال نداره از اول هم میدونستی بعضی وقتا جواب نمیده اینم از همون موارده، محترمانه تهش خداحافظی می کنیم و میریم)
💢دوستم تا حرف میزد خواهر بزرگتر بهش میگفت منم اگه مثل شما #پول بهم بدن میام تبلیغشون میکنم...
می گفت راست بگید شما از کدوم ارگان و سازمان اومدین ؟ کدوم کاندیدا بهتون پول داده ؟
🔸هرچی می گفتیم که ما یه سری دوستیم که خانه داریم و به جایی وصل نیستیم می گفت امکان نداره...
راه نمیدادن دلخور بودن حسابی...
🔸من رفتم روبروی خواهر کوچیکه که هم سن و سال خودم بود و دوستم ایستاد روبروی خواهر بزرگه...
او حرف میزد و من اوایل مدام می گفتم میدونم...میفهمم...ما هم همینیم...
💢تو صحبتاش فهمیدم این خانوم #بیماری_خاص داره و داروش کمیابه...چند دقیقه ای انتخابات رو رها کردم...از روند درمانش پرسیدم...زنگ زدم به همسرم شماره ی یه #دکتری که میشناختیم رو گرفتم...بهش دادم...گفت می بینی زندگیمو...چرا رای بدم؟ کی به فکر ماست؟
🔸تو این فاصله دوستم با خواهر بزرگه صحبت میکرد...و او هم مدام بهش می گفت راستشو بگو شما #مال_کدوم_سازمانید...😅 اما خبر نداشت که این دوستم از اوناست که تا کسی رو به نتیجه نرسونه ول نمیکنه😁
🔸از اثر دولت در زندگی گفتیم...از قدرت رییس جمهور...چرا باید رای بدیم...خودشون انتخاب نمیکنن...حق رایی که ما داریم و خیلیا ازش محرومند...از حاج قاسم و تفکر زنده اش...از ظرفیت های عظیم این کشور...از اینکه شیوه ی انتخابمون غلط بوده...از اینکه چطور باید انتخاب درست داشته باشیم...
دردسرتون ندم... صحبتمون ادامه داشت...یکساعت حدودا...
✅✅آخرش گره های چهره شون باز شده بود...می خندیدن...
دلمون نمیومد از هم جدا بشیم...اونها هم...
تا میومدیم خداحافظی کنیم یه حرف تازه میزدن...ما هم پایه....
آخرش گفتن #حتما_رای_میدیم...و با بقیه هم حرف می زنیم...و گفتن ببخشید که اول صحبت بداخلاقی کردیم و غر زدیم و....
✍️فاطمه کیمیایی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🌱جشن انتخاب یک دورهمی انتخاباتی ست، شماهم دعوتید...
ایتا: https://eitaa.com/jashneentekhab
اینستاگرام: https://www.instagram.com/jashneentekhab
#جشن_انتخاب
#گزارش_فعالیت_مردمی
#تاثیر_همدلی
✅من و دوستم باهم قرار گذاشتیم قبل از شروع هر گفتگویی ۱۴ صلوات هدیه می کنیم به شهید حاج حسین همدانی که خودشون هرچی برای مخاطب و خود ما لازم هست به زبونمون جاری کنن و کمک کنن...
🔸هیچی دیگه این سری دیدیم دوتا خانوم روی نیمکت نشستن از دور گفتیم بریم سراغشون صلوات ها رو شروع کردیم...
🔸جلوتر که رسیدیم چهره شون واضح تر شد...کم حجاب بودن و اونها هم از اون دور شروع کردن چپ چپ نگاه کردن به ما...#دعوا از چشماشون می بارید...
🔸جوریکه دوستم بشنوه گفتم یا خودِ حاج حسین همدانی! اونم همین رو گفت و ریز خندیدیم...
🔸رفتیم جلو سلام کردیم...پشت چشمی نازک کردند،جواب کوتاهی دادن و روشون رو برگردوندن...انگار که سالهاست با ما #قهر بوده باشن...صحبت رو شروع کردیم اصلا راه نمیدادن!
🔸( بعدا فهمیدیم خواهر هستن) اونکه بزرگتر بود گفت من اصلا نمیدونم چی میگید و ۴۲ ساله داریم رنج می کشیم...اون یکی با عصبانیت گفت من اصلا کاری به سیاست ندارم...شما مشکلی دارید؟
(تو دلم به خودم دلداری دادم و گفتم اشکال نداره از اول هم میدونستی بعضی وقتا جواب نمیده اینم از همون موارده، محترمانه تهش خداحافظی می کنیم و میریم)
💢دوستم تا حرف میزد خواهر بزرگتر بهش میگفت منم اگه مثل شما #پول بهم بدن میام تبلیغشون میکنم...
می گفت راست بگید شما از کدوم ارگان و سازمان اومدین ؟ کدوم کاندیدا بهتون پول داده ؟
🔸هرچی می گفتیم که ما یه سری دوستیم که خانه داریم و به جایی وصل نیستیم می گفت امکان نداره...
راه نمیدادن دلخور بودن حسابی...
🔸من رفتم روبروی خواهر کوچیکه که هم سن و سال خودم بود و دوستم ایستاد روبروی خواهر بزرگه...
او حرف میزد و من اوایل مدام می گفتم میدونم...میفهمم...ما هم همینیم...
💢تو صحبتاش فهمیدم این خانوم #بیماری_خاص داره و داروش کمیابه...چند دقیقه ای انتخابات رو رها کردم...از روند درمانش پرسیدم...زنگ زدم به همسرم شماره ی یه #دکتری که میشناختیم رو گرفتم...بهش دادم...گفت می بینی زندگیمو...چرا رای بدم؟ کی به فکر ماست؟
🔸تو این فاصله دوستم با خواهر بزرگه صحبت میکرد...و او هم مدام بهش می گفت راستشو بگو شما #مال_کدوم_سازمانید...😅 اما خبر نداشت که این دوستم از اوناست که تا کسی رو به نتیجه نرسونه ول نمیکنه😁
🔸از اثر دولت در زندگی گفتیم...از قدرت رییس جمهور...چرا باید رای بدیم...خودشون انتخاب نمیکنن...حق رایی که ما داریم و خیلیا ازش محرومند...از حاج قاسم و تفکر زنده اش...از ظرفیت های عظیم این کشور...از اینکه شیوه ی انتخابمون غلط بوده...از اینکه چطور باید انتخاب درست داشته باشیم...
دردسرتون ندم... صحبتمون ادامه داشت...یکساعت حدودا...
✅✅آخرش گره های چهره شون باز شده بود...می خندیدن...
دلمون نمیومد از هم جدا بشیم...اونها هم...
تا میومدیم خداحافظی کنیم یه حرف تازه میزدن...ما هم پایه....
آخرش گفتن #حتما_رای_میدیم...و با بقیه هم حرف می زنیم...و گفتن ببخشید که اول صحبت بداخلاقی کردیم و غر زدیم و....
✍️فاطمه کیمیایی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🌱جشن انتخاب یک دورهمی انتخاباتی ست، شماهم دعوتید...
ایتا: https://eitaa.com/jashneentekhab
اینستاگرام: https://www.instagram.com/jashneentekhab