eitaa logo
حامیان انقلاب
266 دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
12.8هزار ویدیو
777 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: قلبُ الاحمَقِ فی فَمِه، و فَمُ الحَکِیمِ فی قلْبِهِ؛ دل احمق در دهان اوست، و دهان حکیم و فرزانه در قلب اوست 🍃 شرح حدیث حکیمان و فرزانگان، همیشه توصیه کرده اند که انسان باید زبان خود را از بیهوده گویی حفظ کند و پیش از سخن گفتن، بیندیشد و حرفهایش متکی به فکر و آینده نگری باشد. کسی که بی درنگ و بدون تأمّل سخن می گوید و به عواقب آن نمی اندیشد، «احمق» است. و کسی که پیش از گفتار، می اندیشد و درست و نادرست و خیر و شرّ سخنش را می سنجد، عاقل و حکیم است. تشبیهی که در این حدیث به کار رفته، زیبا و عمیق است. این که دل در دهان باشد، یعنی بی فکر و تأمل حرف زدن. و اینکه دهان در قلب باشد، یعنی سنجیده و با فکر حرف زدن اولی کار جاهلان و بی خردان است و دومی شیوه ی حکیمان و فرزانگان. هم پرحرفی ناپسند است، هم حرف دروغ و ناروا، هم فحش و ناسزا، هم کلام بی جا، هم سخن درباره ی آنچه نمی دانیم، هم حرفی که مایه ی رنجش خاطر کسی شود، یا آبرویی را ببرد، یا فتنه ای را برانگیزد، یا دو نفر را با هم دشمن سازد، یا موجب اختلاف گردد. درمان همه ی اینها، دم فروبستن از سخن نسنجیده و بی فکر است. وقتی حضرت علی علیه السلام می فرماید: «إذا تَمَّ العَقْلُ نقَصَ الکلامُ» وقتی خرد کامل گردد، سخن کاسته شود تأکید بر این نکته است که زبان در اختیار گوینده باشد و هر حرفی را نزند. آیا همه حرفهایی که می زنیم،‌ لازم و مفید است؟ با کاستن از سخنان بی ثمر، «لغزشهای زبانی» خود را کمتر کنیم 📚📚پی نوشت 1⃣ تحف العقول ص ۴۸۹ 2⃣ بحارالانوار، ج ۶۸ ص ۲۹۰ 🗣 🗣 👌 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
            💔 دشمنش هم نذر او می کند 💔 می گويد : در اثر دملی که درآورده بود آن چنان شد که نزدیک به مرگ رسید . كسى هم جرأت نمي كرد چرک و خونش را به وسيلۀ آهنى  بیرون بیاورد . مادر متوكل كرد : كه اگر فرزندش پیدا کند ،  از مال شخصى خودش مقدار زيادى به عليه السّلام بدهد. ( وزیر و نویسنده متوکل ) به متوكل گفت: ای کاش کسی را نزد این مرد [ امام هادی علیه السلام ] می فرستادی و راه درمان را از او می خواستی ، زیرا او راه معالجه ای که سبب نجات تو شود را می داند . متوكل گفت : کسی را بفرستيد تا از او بپرسد . شخصی رفت و جريان را به حضرت عرض كرد ، حضرت فرمود : مقدارى پشگلِ آویزان شده به پشم دنبه ی گوسفند را بگیرند و با گلاب خمیر كنند و روى دمل و زخم بگذارند . شخص برگشت و جريان را گفت. اطرافيان متوكل از اين دستور خنديدند و حضرت را کردند . فتح بن خاقان گفت : قسم به خدا که او به آنچه می گوید داناتر است . سپس آن را آماده کردند و بر روی دمل گذاشتند . کمی بعد متوكل خوابش برد و آرام گرفت ، سپس زخم سرباز کرد و هر چه درآن بود بیرون آمد . به مادر متوكل مژده دادند كه متوكل حالش خوب شده . او هم ده هزار دينار از ملك خود را براى حضرت فرستاد و مُهر خود بر کیسه آن زد . پس از اينكه متوكل خوب شد و چند روز گذشت ، شخصی به نام از حضرت هادى عليه السّلام نزد متوكل كرد و گفت : افرادی برای امام هادی پول و اسلحه می فرستند . متوكل به که دربان او بود گفت : شبانه به طور ناگهانی بر او حمله کن و آنچه مال و سلاح نزد او می بینی بردار و نزد من بیاور . ابراهيم می گويد : سعيد که دربان بود به من گفت : من شبانه به خانه حضرت هجوم بردم و با نردبانى که همراه داشتم به پشت بام رفتم ، سپس چند پله پایین آمادم ، و در اثر تاریکی نمی دانستم چگونه باید به خانه وارد شوم ، ناگهان حضرت مرا صدا زد و فرمود : « يَا سَعِيدُ ! مَكَانَكَ حَتَّى يَأْتُوكَ بِشَمْعَةٍ ...  اى سعيد ! همان جا توقف كن تا برايت شمع بياورند ! » برايم شمعى آوردند و من داخل حياط‍‌ شدم . حضرت را دیدم که لباس و کلاهی پشمی در بر دارد و جانمازی حصیری در برابر اوست . فرمود : اتاق ها در اختیار تو . من اتاق ها را بازرسی کردم و چیزی پیدا نکردم . فقط در اتاق خود حضرت ، کیسه پُر از پول مادر متوکل را دیدم که مهر او به آن خورده بود . امام هادى علیه السلام بار ديگر فرمود : مکان نماز مرا هم بررسی کن . وقتی سجاده را بلند کردم شمشیری ساده و در غلاف را دیدم . آن ها را برداشتم و نزد متوکل بردم . هنگامى كه چشم متوكل بر مهر مادرش افتاد ، فوراً دستور داد تا مادرش را آوردند . از مادرش جریان را پرسید . مادرش گفت : من نذر كرده بودم اگر این مریضی تو خوب شود ،  ده هزار دينار از مال خود را به او بدهم و الان به عهد خود وفا كرده‌ام و اين اموال را نزد وى فرستاده‌ام و او هنوز به آنها دست نزده است. متوكل دستور داد سر كيسه را باز كردند چهار صد دينار هم خودش به آن اضافه کرد و دستور داد تا آن کیسه پول و شمشیر را برای حضرت برگردانند . دربان می گوید : همه را نزد حضرت بردم و عرض کردم : آقای من !  چنین رفتارهایی بر من گران و ناگوار است . حضرت فرمود : « وَ سَيَعْلَمُ‌ اَلَّذِينَ‌ ظَلَمُوا أَيَّ‌ مُنْقَلَبٍ‌ يَنْقَلِبُونَ‌ * آنها که ستم کردند به زودی خواهند فهمید که بازگشتشان به کجاست! » . *سوره شعراء ، آیه ۲۲۷ 🗂منبع : کافی ، ج ۱ ، ص ۴۹۹