امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:
قلبُ الاحمَقِ فی فَمِه، و فَمُ الحَکِیمِ فی قلْبِهِ؛ دل احمق در دهان اوست، و دهان حکیم و فرزانه در قلب اوست
🍃 شرح حدیث
حکیمان و فرزانگان، همیشه توصیه کرده اند که انسان باید زبان خود را از بیهوده گویی حفظ کند و پیش از سخن گفتن، بیندیشد و حرفهایش متکی به فکر و آینده نگری باشد.
کسی که بی درنگ و بدون تأمّل سخن می گوید و به عواقب آن نمی اندیشد، «احمق» است. و کسی که پیش از گفتار، می اندیشد و درست و نادرست و خیر و شرّ سخنش را می سنجد، عاقل و حکیم است.
تشبیهی که در این حدیث به کار رفته، زیبا و عمیق است. این که دل در دهان باشد، یعنی بی فکر و تأمل حرف زدن. و اینکه دهان در قلب باشد، یعنی سنجیده و با فکر حرف زدن
اولی کار جاهلان و بی خردان است و دومی شیوه ی حکیمان و فرزانگان. هم پرحرفی ناپسند است، هم حرف دروغ و ناروا، هم فحش و ناسزا، هم کلام بی جا، هم سخن درباره ی آنچه نمی دانیم، هم حرفی که مایه ی رنجش خاطر کسی شود، یا آبرویی را ببرد، یا فتنه ای را برانگیزد، یا دو نفر را با هم دشمن سازد، یا موجب اختلاف گردد.
درمان همه ی اینها، دم فروبستن از سخن نسنجیده و بی فکر است.
وقتی حضرت علی علیه السلام می فرماید: «إذا تَمَّ العَقْلُ نقَصَ الکلامُ»
وقتی خرد کامل گردد، سخن کاسته شود
تأکید بر این نکته است که زبان در اختیار گوینده باشد و هر حرفی را نزند.
آیا همه حرفهایی که می زنیم، لازم و مفید است؟
با کاستن از سخنان بی ثمر، «لغزشهای زبانی» خود را کمتر کنیم
📚📚پی نوشت
1⃣ تحف العقول ص ۴۸۹
2⃣ بحارالانوار، ج ۶۸ ص ۲۹۰
🗣 #بیهوده_گویی
🗣 #سخن_چینی
👌 #نکات_بسیار_مهم_اخلاقی
🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃
🌹کانال درس اخلاق🌹
✨✨✨✨✨✨
🆔 @dars_akhlaq
💔 دشمنش هم نذر او می کند 💔
#ابراهيم_بن_محمد_طاهرى می گويد :
#متوكل در اثر دملی که درآورده بود آن چنان #بیمار شد که نزدیک به مرگ رسید .
كسى هم جرأت نمي كرد چرک و خونش را به وسيلۀ آهنى بیرون بیاورد .
مادر متوكل #نذر كرد : كه اگر فرزندش #شفا پیدا کند ، از مال شخصى خودش مقدار زيادى به #امام_هادى عليه السّلام بدهد.
#فتح_بن_خاقان ( وزیر و نویسنده متوکل )
به متوكل گفت: ای کاش کسی را نزد این مرد [ امام هادی علیه السلام ] می فرستادی و راه درمان را از او می خواستی ، زیرا او راه معالجه ای که سبب نجات تو شود را
می داند .
متوكل گفت : کسی را بفرستيد تا از او بپرسد .
شخصی رفت و جريان را به حضرت عرض كرد ، حضرت فرمود :
مقدارى پشگلِ آویزان شده به پشم دنبه ی گوسفند را بگیرند و با گلاب خمیر كنند و روى دمل و زخم بگذارند .
شخص برگشت و جريان را گفت. اطرافيان متوكل از اين دستور خنديدند و حضرت را #مسخره کردند .
فتح بن خاقان گفت : قسم به خدا که او به آنچه می گوید داناتر است . سپس آن را آماده کردند و بر روی دمل گذاشتند .
کمی بعد متوكل خوابش برد و آرام گرفت ، سپس زخم سرباز کرد و هر چه درآن بود بیرون آمد .
به مادر متوكل مژده دادند كه متوكل حالش خوب شده . او هم ده هزار دينار از ملك خود را براى حضرت فرستاد و مُهر خود بر کیسه آن زد .
پس از اينكه متوكل خوب شد و چند روز گذشت ، شخصی به نام #بطحائى از حضرت هادى عليه السّلام نزد متوكل #سخن_چینی كرد و گفت : افرادی برای امام هادی پول و اسلحه می فرستند .
متوكل به #سعيد که دربان او بود گفت :
شبانه به طور ناگهانی بر او حمله کن و آنچه مال و سلاح نزد او می بینی بردار و نزد من بیاور .
ابراهيم می گويد : سعيد که دربان بود به من گفت :
من شبانه به خانه حضرت هجوم بردم و با نردبانى که همراه داشتم به پشت بام رفتم ، سپس چند پله پایین آمادم ، و در اثر تاریکی نمی دانستم چگونه باید به خانه وارد شوم ، ناگهان حضرت مرا صدا زد و فرمود :
« يَا سَعِيدُ ! مَكَانَكَ حَتَّى يَأْتُوكَ بِشَمْعَةٍ ...
اى سعيد ! همان جا توقف كن تا برايت شمع بياورند ! »
برايم شمعى آوردند و من داخل حياط شدم . حضرت را دیدم که لباس و کلاهی پشمی در بر دارد و جانمازی حصیری در برابر اوست .
فرمود : اتاق ها در اختیار تو .
من اتاق ها را بازرسی کردم و چیزی پیدا نکردم .
فقط در اتاق خود حضرت ، کیسه پُر از پول مادر متوکل را دیدم که مهر او به آن خورده بود .
امام هادى علیه السلام بار ديگر فرمود :
مکان نماز مرا هم بررسی کن .
وقتی سجاده را بلند کردم شمشیری ساده و در غلاف را دیدم . آن ها را برداشتم و نزد متوکل بردم .
هنگامى كه چشم متوكل بر مهر مادرش افتاد ، فوراً دستور داد تا مادرش را آوردند .
از مادرش جریان را پرسید . مادرش گفت :
من نذر كرده بودم اگر این مریضی تو خوب شود ، ده هزار دينار از مال خود را به او بدهم و الان به عهد خود وفا كردهام و اين اموال را نزد وى فرستادهام و او هنوز به آنها دست نزده است.
متوكل دستور داد سر كيسه را باز كردند چهار صد دينار هم خودش به آن اضافه کرد و دستور داد تا آن کیسه پول و شمشیر را برای حضرت برگردانند .
دربان می گوید : همه را نزد حضرت بردم و عرض کردم :
آقای من ! چنین رفتارهایی بر من گران و ناگوار است .
حضرت فرمود :
« وَ سَيَعْلَمُ اَلَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ *
آنها که ستم کردند به زودی خواهند فهمید که بازگشتشان به کجاست! » .
*سوره شعراء ، آیه ۲۲۷
🗂منبع :
کافی ، ج ۱ ، ص ۴۹۹
#من_أتاکم_نجی
#عادتکم_الاحسان
#احوال_پادشاهان
#احسان