eitaa logo
حامیان انقلاب
282 دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
12.4هزار ویدیو
761 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از آنتی سکولار
📌دعوت به مناظره 🖊حجت‌الاسلام والمسلمین احمدحسین ، با اشاره به مطالب بیان شده از سوی حجت الاسلام سید جواد درباره انکار اسلامی‌سازی علوم انسانی، از وی دعوت به مناظره و مباحثه کرد. متن نامه : با تقدیم سلام به محضر استاد سیدجواد علوی بروجردی حضرتعالی در مصاحبه‌ای درباره اقتصاد اسلامی، در ضمن مصاحبه، به صراحت مقوله‌هایی مثل « اسلامی»، « اسلامی» و « اسلامی» و به طور کلی «» را انکار می‌کنید و ابراز ناراحتی می‌کنید که چرا مراکزی در حوزه علمیه تأسیس شده است که دنبال جامعه‌شناسی و روان‌شناسی و اقتصادند! افزون بر این، با صراحت اکرم(ص) را صرفاً به عنوان یک «مرشد معنوی» معرفی می‌کنید که برای ارتقای اخلاق و معنویت مردم آمده است و هرگز کاری به علم و اقتصاد و سیاست و امثال آنها نداشته است! و در نهایت ایده «علوم انسانی اسلامی» را یک «شوخی» می‌دانید و در عین حال اعلام آمادگی می‌کنید که اگر کسی از این ایده‌ها دفاع می‌کند و توانایی قانع کردن شما را دارد، حاضرید که با او بحث و گفتگو کنید و می‌فرمایید: «من را باید قانع کنند». پیرو این درخواست حضرتعالی، این کمترین طلاب که سالیانی است در حوزه علوم انسانی اسلامی فعالیت دارم، اعلام آمادگی می‌کنم که هر زمانی و در هر مکانی که حضرتعالی صلاح بدانید، آماده‌ام که به محضر شما شرفیاب شوم و در این زمینه با شما گفتگو کنم. 🌀. https://eitaa.com/antisecular_ir 💠💠💠💠💠🌟✨
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی(۳) 🖊احمدحسین شریفی گفتیم که پس از اثبات «امکان و ضرورت اسلامی‌سازی علوم انسانی»، سه گام مهم را برای اسلامی‌سازی علوم انسانی برمی‌شمارد: گام نخست ناظر به نقد علوم انسانی رایج بود که در مطلب پیشین به آن پرداختیم. گام دوم: تبیین مبانی معقول علوم انسانی حال که سستی و نادرستی علوم انسانی موجود را آشکار کردیم و ساختمان عظیم علوم انسانی غربی را لرزان کردیم در گام دوم انتظار آن است که بنیان‌های معرفتی ساختمان را سامان دهیم. به تعبیر دیگر، با نگاهی ایجابی لازم است که بنیان‌های هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی، روش‌شناختی، انسان‌شناختی و ارزش‌شناختی علوم انسانی اسلامی را تشریح کنیم. در فرایند تحول علوم انسانی این مهم‌ترین وظیفه‌ای است که بر دوش عالمان دینی و متخصصان بنیان‌های فکر دینی و اسلامی است. به جرأت می‌توان گفت در میان عالمان دینی هیچ کس به اندازه علامه مصباح در این زمینه فعالیت نکرد. او با تکیه بر بنیان‌های استوار عقلی و همچنین آیات قرآنی کوشید مبانی فکری و فلسفی لازم را برای تحول در علوم انسانی و اسلامی‌سازی علوم انسانی به صورتی منسجم و منطقی عرضه کند. گام سوم: تولید فلسفه علم مورد نظر پس از تبیین مبانی عام علوم انسانی، کار بزرگ دیگری که علامه مصباح انجام آن را لازم می‌دانست تولید «فلسفه علم مورد نظر» بود. دراین‌باره می‌فرمودند که در تک‌تک علوم انسانی لازم است که با تکیه بر بنیان‌های فکر اسلامی، فلسفه‌ مضاف به آنها تبیین و تدوین شود. و البته در این میان معتقد بودند که روان‌شناسی، اقتصاد و جامعه‌شناسی اولویت‌های نخست هستند. زیرا اینها «علوم انسانی پایه» هستند و علومی مثل تعلیم و تربیت، مدیریت، حقوق، علوم سیاسی و امثال آن، «علوم انسانی پیرو». این سه گام را شرط لازم تولید «نظریه اسلامی» و در نهایت «علم اسلامی» می‌دانست. خلاصه آنکه در سطح معرفتی ایشان سه کار عمده انجام می‌دادند: تبیین امکانِ اسلامی‌سازی علوم انسانی؛ ضرورت اسلامی‌سازی این علوم؛ چگونگی اسلامی‌سازی علوم انسانی. 🔻ادامه دارد @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی(۴) 🖊احمدحسین شریفی همانطور که اشاره کردیم پروژه در اسلامی‌سازی علوم انسانی را نباید منحصر در اقدامات علمی و نظریه‌پردازی دانست؛ افزون بر آن، اقدامات تربیتی و پرورشی و انگیزشی فراوانی را نسبت به کنش‌گران حوزه علوم انسانی نیز مدیریت کردند. وی معتقد بود کنش‌گران بی‌اعتقاد و بی‌انگیزه می‌توانند بهترین نظریه و بهترین متن را هم از کارآیی و کارآمدی بیاندازند: زانک از قرآن بسی گمره شدند زان رسن قومی درون چه شدند مر رسن را نیست جرمی ای عنود چون ترا سودای سربالا نبود به همین دلیل، بخش زیادی از اقدامات عملی ایشان، معطوف به ایجاد «سودای سربالا» و تقویت ایمان و انگیزه تحول‌خواهی در میان کنشگران بود. در بعد تحول در کنشگران ایشان دو کار عمده را لازم می‌دانستند: نخست، تحولات معرفتی در کنشگران، یعنی استادان، دانشجویان و مدیران حوزۀ علم. معتقد بودند باید دربارۀ مبانیِ فکری کار شود. برای رسیدن به این مقصود هم مبانی پنج‌گانه (معرفت‌شناختی، هستی‌شناختی، انسان‌شناختی، الهیاتی، و ارزش‌شناختی) را «تدریس» می‌کردند و هم درباره آنها و بر اساس آنها کتاب‌های متعددی را «تدوین» کردند و هم دورۀ «طرح ولایت» را «طراحی» کردند. تحول معرفتی را برای همۀ کنشگران حوزه علم نه تنها لازم بلکه آن را پایه و ریشه هر گونه تحول پایدار و مستحکم می‌دانستند. افزون ‌بر این، بر اخلاقِ پژوهش و اخلاق علم نیز تأکید داشتند؛ زیرا برای ایجاد تحول در علوم انسانی نیازمند بردباری و همت‌های بلند هستیم. در این زمینه باید نگاه واقع‌بینانه و همچنین قدرت و شهامتِ علمی ایجاد شود؛ زیرا مقابله با این جریان و رو‌در‌رو شدن با جریان قدرت‌مند و پرزور علوم انسانی غربی، «شهامت علمی» بالایی می‌خواهد. همواره تأکید می‌کردند که نباید عجله کرد. کار علمی و فرهنگی زمان‌بر است. دربارۀ اخلاق فردی هم بر اخلاص، توکل و به‌طور ویژه نیت پاک تأکید داشتند و می‌فرمودند: «شما مخلصانه برای خدا باشید، خداوند کمک می‌کند.» 🔻ادامه دارد @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی(۵) 🖊احمدحسین شریفی علامه مصباح در بُعد تحولات ساختاری، جزء نخستین کسانی‌ بود که در حوزۀ علمیۀ قم، بلکه در تاریخ حوزه‌های علمیه شیعه در چند سدة اخیر دوره‌های طولانی‌مدت آموزشیِ و پژوهشی در علوم انسانی را طراحی کردند. پیش از ایشان کسی چنین ساختاری تعریف نکرده بود. ایشان پیش از انقلاب شروع کردند. سال ۵۴ در بخش آموزشِ «مؤسسۀ در راه حق» و در سال ۶۶ با تأسیس «بنیاد باقرالعلوم(ع)»، دورۀ پیشرفته و تخصصی را برای فارغ‌التحصیلان مؤسسۀ در راه حق برگزار کردند. سپس با تجمیع این دو، مؤسسۀ آموزشی ‌پژوهشی امام خمینی را بنیان نهادند. ایشان در اول انقلاب یکی از بنیان‌گذاران «دفتر همکاری حوزه و دانشگاه» بودند که الآن به «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» تبدیل شده است. اقدامات ساختاری مبتنی بر دو پیش‌فرض بود: نخست اینکه دانشگاه و دانشگاهیان فعلی توانایی اسلامی‌سازی علوم انسانی را ندارند و این توقع از آنان، توقع ناصوابی است. دوم اینکه از حوزۀ سنتی هم نمی‌توان توقع انجام چنین کار بزرگی را داشت؛ زیرا تمرکز حوزه سنتی بر فقه و اصول و نهایتاً فلسفه و تفسیر است. بنابراین ایشان معتقد بودند که به ساختارهای آموزشی موجود در حوزه و دانشگاه برای اسلامی‌سازی علوم انسانی نمی‌توان امید بست. این دو پیشفرض، باعث ‌شد ایشان مؤسسه‌ای آموزشی و پژوهشی تأسیس کند تا دانشجویان آن در هر دو حوزه تخصص داشته باشند. همچنین ایشان تأکید داشت که ما باید بکوشیم گفتمانی نخبگانی در حوزه اسلامی‌سازی علوم انسانی ایجاد کنیم، وگرنه اگر بهترین متن‌ها را هم تولید کنیم، ولی جامعۀ علمی آن را باور نداشته باشد و گفتمان‌سازی مناسبی صورت نگیرد، عملاً فایده‌ای بر آن مترتب نخواهد بود. زیرا علم، همانطور که فرهنگ‌ساز است، متأثر از فرهنگ عمومی هم هست. می‌فرمودند علوم غربی در راستای فرهنگ غربی است؛ یعنی این علوم هم فرهنگ غربی را شکل داده‌اند و هم خودشان متأثر از فرهنگ غرب بوده‌اند. بنابراین، برای اسلامی‌سازی علوم انسانی نیز نباید از اسلامی‌سازی جامعه و فرهنگ غافل باشیم؛ بلکه باید جامعه‌ای توحیدی و مبتنی بر آرمان‌های اسلامی تأسیس کنیم. به گواهی آثار و کتاب‌های برجای مانده، می‌توان گفت ایشان هم‌زمان به «اسلامی‌سازی علوم انسانی»، «اسلامی‌سازی کنشگران عرصه علم»، «تحول در ساختارهای آموزشی و پژوهشی» و «اسلامی‌سازی جامعه و فرهنگ عمومی» توجه داشتند. 🔻روحش شاد و راهش پر رهرو باد @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی(۲) 🖊 احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻علامه مصباح پس از اثبات «امکان و ضرورت اسلامی‌سازی علوم انسانی»، سه گام مهم را برای اسلامی‌سازی علوم انسانی برمی‌شمارد: گام نخست که بسیار بر آن تأکید داشتند، «نقد علوم انسانی موجود» است. شرط لازم برای برداشتن این گام را شناخت عمیق و دقیق نسبت به علوم انسانی موجود و آخرین دستاوردها و نظریه‌ها در علم مورد نظر می‌دانست. در روش نقد به پنج مرحله، توجه داشت: الف) نقد دستاوردها: یعنی نقد نتایج، پیامدها و محصولات نظریه‌های اقتصادی، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی و امثال آن. این نقد را می‌توان با همان روش‌های شناخته‌شده و مقبول میان اندیشمندان غربی هم انجام داد؛ یعنی با همان پیش‌فرض‌هایِ علوم انسانی و به روش تجربی و تحقیقات میدانی می‌توانیم نشان دهیم که این علوم، دستاوردهای مطلوبی نداشته‌اند. پاره‌ای از اندیشمندان غربی نیز چنین نقدهایی را بر علوم انسانی رایج وارد کرده‌اند و در این مرحله می‌توان از نقدهای آن‌ها نیز بهره گرفت. ب) نقد نظریه‌ها: یعنی نظریه‌های خاص روان‌شناختی، جامعه‌شناختی، اقتصادی و امثال آن را با دقت، واکاوی و ارزیابی کنیم. این نقد را نیز می‌توان با همان روشِ درونیِ پذیرفته ‌شده خود غربی‌ها به سامان رساند؛ برای مثال در روان‌شناسی رفتارگرا نیز خودِ روان‌شناسان با روش تجربی و همان پیش‌فرض‌ها، تغییراتی در نگاه انسان‌شناسی پدید آورده، مدل‌های دیگری از روان‌شناسی (روان‌شناسی انسان‌گرا، روان‌شناسی تکاملی و...) را مطرح کرده‌اند. ج) نقد روش‌شناسی: مرحله سوم نقد، نقد روش‌‌شناسی علوم انسانی موجود است. روش‌شناسی حاکم بر علوم انسانی کنونی، روش تجربی است که می‌توان با مبانی معرفت‌شناسی و روش‌شناسی، آن را نقد کرد. روش تجربی، مفید اما ناکافی است. د. نقد مبانی: آیت‌‌الله مصباح تأکید بسیاری بر نقد مبانی علوم انسانی رایج داشتند. ایشان مبانی پنج‌گانه‌ای را ذکر می‌کردند و بر فهم آنها اصرار داشتند: مبانی معرفت‌شناسی، مبانی هستی‌شناسی، مبانی انسان‌شناسی، مبانی الهیاتی و مبانی ارزش‌شناسی. ایشان می‌فرمودند: می‌توانیم این پنج مبنا را در علوم انسانی موجود نقد کنیم. علوم انسانی موجود مبتنی بر فهمی از معرفت و جهان و انسان و دین‌اند که آن فهم قابل نقد است. هـ. نقد فلسفۀ رایج در علم موردنظر: پنجمین مرحله نقد، نقد فلسفه رایج در هر یک از علوم انسانی است. به عنوان مثال، برای نقد روان‌شناسی، لازم است فلسفه روان‌شناسی غربی را نقد کرد. و برای نقد جامعه‌شناسی باید به نقد فلسفه جامعه‌شناسی غربی پرداخت. 🔻ادامه دارد @Ahmadhoseinsharifi 🌹