eitaa logo
❤️هم دلی❤️
10.4هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
26 فایل
💫﷽💫 منتظر دریافت پیامای زیباتون هستم😍😍😍 @Delviinam . . . . تبلیغات پربازده https://eitaa.com/joinchat/624099682C3e1a6dd3b9
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️🍂💫🍁 🍁 💫 🍂 ♥️ شکست خوردن و دوباره بلند شدن و ادامه دادن، کار آسونی نیست! گفتن جمله های انگیزشی تاثیری نداره. با همه‌ی وجود می کنی دیگه دلت نمی‌خواد ادامه بدی! پس اگه بلند شدی، ادامه دادی، با زخم هایی که توی وجودت هست! اگه هنوز مهربون بودی وقتی نامهربونی دیدی! اگه باز تونستی لبخند بزنی به آدم هایی که سهمی داشتن تو شکست هایی که خوردی! اگه باز بخشیدی، باز بلند شدی، باز جنگیدی تو برنده ای! اگه هیچکس نفهمه توی وجودت چقدر کلنجار رفتی که اونی نباشی که بد می شه، کم میاره و حتی می زاره می ره وقتی تمام قد حق داشته که بره و پشت سرش رو هم نگاه نکنه! تو ترین اما زیباترین کار این دنیارو کردی، اونم امیدوار بودن تو اوج ناامیدیه.. دنیا به آدم هایی مثل تو مدیونه..
❤️هم دلی❤️
🌸🍃 #قشنگه_بخونید 🍃
✅چطور از زندگی لذت ببریم وقتی درد و رنج داریم؟ ▪️همه میگن "لحظه‌هات رو زندگی کن، از زندگی لذت ببر!" ولی مگه میشه وقتی دلت گرفته، سرت پر از فکرای سنگینه یا یه درد همیشگی رو با خودت حمل می‌کنی؟ بعضی روزا فقط دوست داری تموم بشن، چه برسه به اینکه بخوای ازشون لذت ببری! ▪️ولی شاید مفهوم "لذت بردن" رو اشتباه فهمیدیم. لذت همیشه یه خنده از ته دل یا یه روز بی‌دردسر نیست. گاهی لذت یعنی: 🌻یه جرعه چای گرم تو سکوت یه روز خسته‌کننده 🌻 یه نفس عمیق قبل از طلوع آفتاب، وقتی هنوز همه‌جا آرومه 🌻گوش دادن به یه آهنگ قدیمی که یه خاطره قشنگ رو زنده می‌کنه 🌻یه لحظه کوتاه که توش حس می‌کنی هنوز امیدی هست قرار نیست همیشه تو اوج باشیم، قرار نیست هر لحظه شاد باشه. اما توی هر روز سخت، یه گوشه کوچیک از آرامش رو می‌شه پیدا کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگز در یک زمان دنبال دو خرگوش ندو... هرگز فرصت کم را با سرعت زیاد جبران نکن... هرگز با مشت گره کرده نمیتوان به کسی دست داد... هرگز با انگشت کثیف به عیوب دیگران اشاره نکن... هرگز در حضور نفر سوم کسی را نصیحت نکن... هرگز دریای آرام از کسی ناخدای قهرمان نمی سازد... ‌ ‌
🔵 بچه، هم مال شماست هم مال شوهرت... 🔵 همون اول همسرتون رو در بزرگ کردن ني ني سهيم کنين، حتي اگر همسرتون اصلا اهل کمک کردن در کارهاي خونه نيست ولي اين دفعه پاي بچه وسطه و فرق مي کنه اينجوري فقط بار بچه رو دوش شما نيست و دوما اينکه مي فهمن که شما هم دارين زحمت مي کشين. 👈مثلا دارين آماده مي شين که برين مهموني. خطاب به ني ني و در واقع خطاب به باباي ني ني بگين : "باباجون مامان دست تنهاست، مياي کمک کني من لباس هامو بپوشم؟" 👈يا مثلا اگر نصفه شب بچه بيدار مي شه و گريه ميکنه انتظار نداشته باشين که همسرتون خودش خودبه خود بيدارشه و کمک تون کنه. 🔵به خصوص اگه خوابش سنگينه. خودتون شوهرتون رو به يه بهانه اي بيدار کنين؛ طوري که حس کنه کمک اون باعث مي شه بچه ساکت بشه. مثلا بيدارش کنين و بگين : ❌ " عزیزم زحمت مي کشي يه ليوان آب ولرم با چند تا حبه قند بياري؟ بچه ساکت نمي شه ....." ❌ يا مثلا بگين :" عزيزم بچه بغلمه ميشه برق و روشن کنی؟ ‌‌‌ ‌
💠🔸️🔹️♥️🔸️🔹️💠               ✅ صمیمت در رابطه چطور به وجود می‌آید؟ 🏷نیازهایش را بشناسید! تا زمانی که نیازهای شریک  را نشناسید نمی‌توانید در کنارش باشید و ادعا کنید با یکدیگر صمیمی هستید! البته شناخت نیاز به تنهایی کافی نیست، برای ایجاد صمیمیت بینتان علاوه بر شناخت نیازهایش باید در صدد رفع آن نیز بر بیایید. خیلی از شما در خیلی از اوقات می‌دانید شریک عاطفی‌تان در کنارتان به چه چیزی نیاز دارد، دوست دارد چه چیزی از شما ببیند، دوست دارد چه رفتاری در شما تغییر کند و خیلی از این خواسته‌ها منطقی و معقول نیز هست! آن را نادیده می‌گیرید تا زمانی که متوجه شوید او ناراحت است و شروع می‌کنید به قول دادن که از این به بعد او را بیشتر درک خواهید کرد! این چرخه کسالت بار صمییمت بین شما را از بین می‌برد، قبل از هرگونه کدورتی خودتان پا پیش بگذارید و درصدد رفع نیازهایش بربیایید، البته در حد توان و در راستای نیازهای منطقی! این مبحث ادامه دارد..
💠🔸️🔹️♥️🔸️🔹️💠               ✅ صمیمت در رابطه چطور به وجود می‌آید؟ 💌جسم و ذهنتان با او باشد! که گفتیم برای صمیمیت باید کنار هم باشید، این در کنار هم بودن فقط حضور فیزیکی شما نیست! نمی‌توانید کنار او باشید و سرتان در گوشی یا تلویزیون باشد و هیچ کدام از حرف‌های او را نشنوید و انتظار داشته باشید او با شما صمیمی شود! بعد از اینکه گله کرد می‌گویید ” چقدر غر می‌زنی! من که از صبح کنار تو نشستم”! این مدل کنار هم نشستن به نفع رابطه شما نیست! خودتان را گول نزنید، می‌دانید که باید برای صمیمیت قدم‌های جدی‌تری بردارید! 💌نقش بازی نکنید! همانطور که گفتیم نیاز به زمان دارد و باید به وجود می‌آید، نقش بازی نکنید که صمیمی هستید! نقش بازی کردن ممکن است تعارضاتی در رباطه شما به وجود بیاورد و از آن بدتر فرصت ایجاد صمیمیت را از شما می‌گیرد. برای شریک عاطفی‌تان نقش بازی می‌کنید که صمیمی هستید و او آن را باور می‌کند ممکن است توقعات یک رابطه صمیمی را از شما داشته باشد اما از آنجا که شما واقعا با او صمیمی نیستید این توقعات ممکن است برایتان معقول نباشد و نتیجه این روند تعارض است! بهتر است با خودتان و او صادق باشید.
💠🔸️🔹️♥️🔸️🔹️💠               ✅ صمیمت در رابطه چطور به وجود می‌آید؟ 🌀با کفش او راه بروید! از ملاک‌های مهم صمیمیت درک طرف مقابل است. شما باید بتوانید با او همدلی کنید یا به قول معروف با کفش او راه بروید تا بدانید حالش چطور است و بر همین اساس کنارش باشید. فرزانه یکی از مراجعین ما بود که می‌گفت ” مادر من 6 ماه هست که مبتلا به سرطان بدخیمی شده، راستش دکترها جوابش کردن و هر لحظه ممکنه از دستش بدیم، این موضوع خیلی حال منو بد کرده، هر لحظه نگرانم و استرس دارم، ولی متوجه این موضوع نیست و می‌گه چرا جدیدا هربار میبینمت ناراحتی، منم حق زندگی دارم چه گناهی دارم میام خونه همش ناراحتی مامانت رو بهونه کردی، خوب نمیشه ما زندگیمون رو تعطیل کنیم که”! آیا با چنین درک متقابل ضعیفی از هم می‌توان انتظار صمیمیت داشت؟ قطعا خیر! 🌀بدانید چطور لبخند روی لبش می‌آید! بدانید همسرتان را چه چیزهایی خوشحال می‌کند، می‌دانید چه غذایی را دوست دارد؟ چه هدیه‌ای خوشحالش می‌کند؟ چطور باید وقت ناراحتی دلداری‌اش داد؟ چه عطری را دوست دارد و … این موارد را در او جستجو و از آن استفاده کنید! شنیده‌اید که برخی ویژگی‌ها در ما وجود دارد که فقط دوست صمیمی‌مان از آن خبر دارد، آن دوست صمیمی شما باشید و بدانید همسرتان چطور از دنیا لذت می‌برد و در حد توان برایش فراهم کنید. این مبحث ادامه دارد
❤️هم دلی❤️
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #سوری #پارت101 نصف شبا از خواب میپرید و اگه حتی روم اون ور بود میزد زیر گریه
📜 🩷 و چون با بچه بدرفتاری نکرده بود قاضی براش حداقل مجازات رو در نظر گرفت و به پنج سال حبس محکوم شد و فائزه روانه ی زندان شد. فکر میکردم اگه بگیرنش و نتیجه ی کارش رو ببینه دلم آروم بشه ولی اصلا خوب نبودم. با وجود همه سختی ای که کشیده بودم از دستش ولی بازم نمیتونستم ببینم گوشه زندانه. شبا همش خوابشو میدیدم و وجدانم ناراحت بود. دو هفته ای با خودم کلنجار رفتم تا بالاخره یه روز تصمیم گرفتم برم رضایت بدم به مرتضی هم که گفتم خوشحال شد و گفت بهترین تصمیمو گرفتی ولی وقتی آزاد شد دیگه دوس ندارم کوچکترین ارتباطی باهاش داشته باشی. منم قبول کردم و رفتیم به وکیلمون خبر دادیم که میخوایم رضایت بدیم تا فائزه برگرده سر خونه و زندگیش ولی وکیل بهمون گفت شما حتی اگه رضایتم بدید اون آزاد نمیشه و فقط مدت مجازاتش کم میشه چون جرمش جز مواردی هست که جنبه ی عمومی هم داره و بخشودنی نیست و نمیشه پرونده رو پس گرفت. از شنیدن این موضوع خیلی ناراحت شدم، اصلا نمیتونستم بپذیرم که مدت طولانی تو زندان بمونه. مدام خوبی هایی که در حقم کرده بود جلوم بود و میگفتم کاش اصلا به مامورا خبر نداده بودیم و خودمون موضوع رو حل میکردیم ولی دیگه شده بود و کاریش نمیتونستم بکنم. رفتیم در خونه ی علی و فائزه و به علی گفتیم میخوایم رضایت بدیم و با کمک وکیل کارهاشو انجام دادیم و بعد پیگیری های وکلامون مجازاتش به یک سال تقلیل پیدا کرد. دو بار هم رفتم که ببینمش و باهاش حرف بزنم ولی حاضر نشد ببینتم. علی که میرفت ملاقاتش میگفت خیلی روحیش داغونه و شده پوست و استخون و به من هم میگه اگه دلت میخواد میتونی باز طلاقم بدی چون من دیگه به درد زندگی نمیخورم ولی علی همچنان دوستش داشت و قصد جدایی نداشت. حتی با کل فامیل و خانوادش هم قطع رابطه کرده بود تا بهش سرکوفت نزنن و درمورد فائزه بدگویی نکنن. روزها و ماه ها با همین وضع میگذشتن. خداروشکر بعد از مدتی وضعیت روحی سرور هم رو به بهبود رفت و کم کم از اون حالت شوک و ترس داشت بیرون میومد ولی هر چند وقت یک بار دوباره همون حالتا سراغش میومد. چند ماهی گذشت و یک بارکه برای سر زدن به خانوادم رفته بودیم روستا یه بعد از ظهر که همه در حال استراحت بودن نارین بهم اشاره کرد که برم تو اتاقش.