eitaa logo
همراه با قرآن کریم📖
90 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
47 ویدیو
1 فایل
⭕همراه با قرآن کریم https://eitaa.com/hamrahbaquran خادم القرآن گمنام
مشاهده در ایتا
دانلود
همچون است❗️ و سرانجام، رفتنى است. آیه ۱۷ رعد خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد، پس رودخانه‌ها به اندازه (ظرفيّت) خويش جارى شده و سيلاب كفى را بر خود حمل كرد و از (فلزّات) آنچه كه‌ در آتش بر آن مى‌گدازند تا زيور يا كالايى به دست آرند، كفى مانند كفِ سيلاب (حاصل شود) اين‌گونه خداوند حقّ و باطل را (بهم) مى‌زند پس كف (آب) به كنارى رفته (و نيست شود) و امّا آنچه براى مردم مفيد است در زمين باقى بماند. خداوند اين‌گونه مثال‌ها مى‌زند. ____________، مسائل عقلى را محسوس و راه رسيدن به هدف را نزديك مى‌نمايد، مطالب را همگانى و لجوجان را خاموش مى‌سازد، لذا قرآن از اين روش بسيار استفاده نموده است. در اين آيه دو مثال براى معرّفى ذكر شده است، 👈 يكى مثال ظاهر مى‌شود 👈و دوم ، روى آنها را مى‌پوشاند. ❌❌ همچون است❗️ زيرا: 1. رفتنى است، 2. در سايه حقّ جلوه مى‌كند، 3. روى حقّ را مى‌پوشاند، 4. جلوه دارد، ولى ارزش ندارد. نه تشنه‌اى را سيراب مى‌كند نه گياهى از آن مى‌رويد، 5. با آرام شدن شرايط محو مى‌شود، 6. بالانشين پر سر وصدا، امّا توخالى و بى‌محتوى است.  ❌ در كوره‌ى حوادث است كه ناخالصى‌ها معلوم و و ظاهر مى‌شود. يُوقِدُونَ عَلَيْهِ‌ ... زَبَدٌ مِثْلُهُ‌ ❌ وجود باطل، اختصاص به مكان و زمينه‌ى خاص ندارد. (كف، هم بر روى سيل سرد و هم بر روى فلزات گداخته ظاهر مى‌شود.) «زَبَدٌ مِثْلُهُ» ❌ سرچشمه ، است كه حقّ و حقيقت بدان آلوده شده است. «يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ» 👈حقّ و باطل با هم هستند، امّا سرانجام، باطل رفتنى است. «فَيَذْهَبُ جُفاءً» 👈 نفع مردم در حقّ است. «ما يَنْفَعُ النَّاسَ» ✅ حقّ ماندنى است. «فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ» ✅آنچه از سوى خداوند مى‌شود، همچون باران و است، ليكن همين كه با ماديات درآميخت، دچار ناخالصى وزمينه‌ى پيدايش# كف و مى‌شود. 
در پايان آيات می فرماید: (این گونه نعمتش را بر شما کامل مى کند، شاید [فرمان او] شوید)؛  💠«كَذلِکَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُوْنَ». 👈آرى ها و اسرار مختلف آنها از يك سو انسان را به آشنا مى‌ سازد؛ و از سوى ديگر به خاطر تحريك حسّ او را وادار به در برابر فرمان پروردگارى كه اين همه لطف و مرحمت دارد مى‌ كند. 👈همچنین در آیه 48# سوره_نحل را مورد ملامت و سرزنش قرار داده و می فرماید: (آیا آنها مخلوقات خدا را ندیدند که سایه هایشان از راست و چپ حرکت دارند، در حالى که با خضوع براى خدا سجده مى کنند؟!)؛  💠«اَوَلَمْ يَرَوْا اِلى ما خَلَقَ الله مِنْ شَىءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِيْنِ وَ الشَمائِلِ سُجَّدا للهِ وَ هُمْ داخِرُوْنَ». 🤔 👈هنگامى که انسان در موقع ☀️رو به طرف جنوب بایستد مى بیند قرص خورشید از سمت چپ، از _مشرق، سر بر مى آورد، و سایه همه اجسام به طرف راست او مى افتند که همان طرف غرب است، این امر همچنان ادامه دارد و سایه ها مرتباً به طرف چپ جابه جا مى شوند، تا زوال ظهر در این هنگام، به طرف چپ کاملاً مى دهند تا هنگام 🌅 که سایه هاى بزرگ و طولانى اجسام در طرف مشرق گسترده مى شوند و با غروب آفتاب، همه آنها پنهان می گردند. 🤔 چه تعبير جالبى! 👌خداوند❤️ اجسام را در راست و چپ به عنوان نشانه اى از معرفى مى کند و آنها را در حال براى پروردگار و می داند. ها همه سر بر زمين نهاده و در برابر ذات پاك او مى‌ كنند؛ چرا كه تسليم فرمان او هستند و اين و در برابر سجده آنها در پيشگاه است! 🤔‼️ چگونه انسان حتى از سايه‌ ها كمتر باشد، و در برابر بت‌ ها، و نه در مقابل پروردگار سجده كند. ✅ ها جزئى از سجده عمومى تمام موجودات آسمان و زمين است؛ و خداوند در ادامه همين آيه، مى‌ فرمايد: ([نه تنها سایه ها، بلکه] تمام آنچه در آسمان ها و زمین از جنبندگان وجود دارد، و همچنین فرشته گان، برای خدا❤️ می کنند و ورزند)؛  💠«وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مِن دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ». 👈در آیه ۱۵ ها را در رديف موجودات آسمان و زمين كه همگى براى خداوند خضوع و سجده مى‌ كنند قرار داده و مى‌ فرمايد: (کسانى که در آسمانها و زمین هستند از روى اختیار یا اجبار ـ و همچنین سایه هایشان ـ هر صبح و شام براى خدا سجده مى کنند)؛ 💠 «وَللهِ يَسْجُدُ مَنْ فِى السَّمواتِ وَ اْلأَرْضِ طَوْعا وَ كَرْها وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ اْلآصالِ». 👈تعبير به«طَوْعا و كَرْها» ممكن است اشاره به اين باشد كه موجودات عاقل و با شعور از روى ميل و رغبت؛ و موجودات فاقد عقل، همچون سايه‌ ها، به حكم هستند و تمام ذرّات وجودشان به حكم قوانين الزامى آفرينش تسليم فرمان خدا است؛ و در برابر ذات پاك خداوند دارند. ولی مشرکان تسلیم امر پروردگار نیستند!! 👈تعبير به «غدو» و «آصال» (صبح و شامگاهان) شايد به اين دليل است كه در وسط روز ممكن است سايه ها محو شوند، و يا بسيار محدود و كوچك گردند؛ در حالى كه در صبح و شام چنين نيست. (اين تعبير در بسيارى از مواقع براى بيان دوام و عموميت است.)
🟥 های قرآنی از یک است. 💠 «» جمع «قصّه» و به معنای روایت كردن  است واژه‌ی در قرآن، به معنی پی گرفتن سرگذشت و ماجرای واقعی است. ✔️هر قصه‌ای قرآنی است و بر پایه و و و دور از هر گونه خرافه و باطل استوار شده است. از اهداف قصص_های _قرآن؛ پیامبر(ص) و است زيرا كسى كه نمى‌خوانده و نمى‌نوشته و هيچ كس او را با عالمان يهودى و مسيحى همنشين نديده است، اين گونه دقيق و نيكو سرگذشت پيشينيان را بازگو مى‌كند. اين خود دليلى استوار است بر اينكه آنچه مى‌گويد از جهان ملكوت بر او وحى شده است و نمى‌تواند برگرفته از كتاب‌هاى تحريف شده و داستان‌هاى ساخته شده باشد. 👈بیشتر داستان‌ها درباره حضرت موسی علیه‌السّلام و قوم بنی اسرائیل و فرعونیان است. پس از آن، بالاترین آمار متعلق به داستان‌های حضرت ابراهیم علیه‌السّلام وحضرت عیسی علیه‌السّلام و مادرش حضرت مریمعلیه‌السّلام است. 🔴کارکردهای قصه در قرآن: 👈شبهه زدایی و تقویت باورهای دینی قصه‌های قرآنی ادعاها و شبهه‌ها و گفته‌های حق‌ستیزان و باطل گرایان را نقل می‌کند.تا شبهه زدایی و سوء برداشت ها بی پاسخ نماند. قصه‌های قرآن موجب تقویت ایمان دین باوران می‌شود. به گونه‌ای که آنان برپا شدن قیامت را به آسانی می‌پذیرند و به وعده و وعید خداوند در دنیا و آخرت اطمینان حاصل می‌کنند. 👈 الگوسازی و معرّفی اسوه قصه های قرآنی عملی‌ترین و پیروزمندانه‌ترین وسیله‌ی تربیت، تربیت کردن با یک نمونه‌ی عملی و سرمشق زنده است تا مردم همانند صفاتش را مورد دقت قرار دهند و از تهذیب نفس و جمال روح و روشنی ضمیر و بیداری وجدان و حکمت و ادب بهره‌مند می‌شود و به هدف عالی و مقصد تربیتی که مورد نظر قرآن است دست می‌یابد. 👈عبرت آموزی در قصه‌های قرآنی سرگذشت پیشنیان به گونه‌ای بیان شده که تلاوت کنندگان آیات الهی هیچ‌گاه سرنوشت خویش را از سرگذشت اقوام گذشته جدا نمی‌بیند بلکه قدم به قدم با صحنه آرایی‌های داستان پیش می‌روند و همواره خود را درمیان صحنه‌های تاریخ بشریت حاضر و زنده احساس می‌کنند و از سرگذشت مردمان دوران گذشته برای امروز و فردای خود عبرت می‌گیرند و پند می‌آموزند. 👈آشنایی با سنتهای تغییر ناپذیر الهی در قصه‌های قرآنی آشنا شدن خواننده با سنت های الهی نهفته شده است. یکی از سنت‌های الهی در مقاطع مختلف زمانی بر آن بوده که حکومت ظالمان واژگون شود و مستضعفان به امامت و حکومت برسند تا عبرتی برای همگان باشد داستان حضرت موسی و فرعون از نمونه‌های بسیار روشن تحقق این سنت الهی است. 👈ترغیب به سیاحت و مشاهده‌ی آیات الهی گرچه قرآن کریم بسیاری از داستانهای خود را محدود به زمان و مکان نکرده امّا فهم دقیق و آشنایی با جغرافیای برخی قصص قرآن متوقّف بر بررسی موضوع آن قصّه است که از طریق سیر و سیاحت در زمین و کاوش در اماکن تاریخی است. معرّفی کردن جسد فرعون و آثار اصحاب کهف به عنوان آیه­ای از آیات الهی خود به نحو ضمنی انسان­ها را به تحقیق و تفّحص در آثار آنها بر روی کره‌ی خاکی ترغیب می­کند. 👈اميدآفرينى در دل پيامبر(صلى الله عليه وآله) و مؤمنان قصه های قرآنی ، با بيان عاقبت نيک و پيروزى انبياء موجت تقویت روحیه و دلدارى خدا به پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، در برابر مخالفتها و تكذيبهاى مشرکان است. 🤔آری؛با مطالعه‌ى تاريخ گذشتگان، مى‌توان با آنان زندگى كرد، هر چند درميانشان حضور فيزيكى نداشت. 💐حضرت على عليه السلام به فرزندش امام‌حسن عليه السلام مى‌فرمايد: من گرچه عمر پيشينيان را نداشته‌ام امّا بخاطر مطالعه، تفكّر و دقّت در زندگانى وآثار آنان، گويى يكى از آنان شده و با آنان زندگى كرده‌ام. 🔺«ثاوِياً» از ماده‌ى «ثوى» و به معناى مقيم مى‌باشد، چنانكه كلمه‌ى «مثوى» از همين ماده، به معناى جايگاه و قرارگاه است.
آیه ۱ سوره محمد « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ الَّذِینَ وَ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ » به نام خداوند بخشنده مهربان کسانی‏که ورزیدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، (خداوند) ________________________ 💠عبارت‏ «صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ» را دو گونه می ‏توان معنا کرد: الف) به معنای اعراض کردن، یعنی خودشان از راه خدا اعراض کردند. ب) به معنای ممانعت کردن، یعنی مردم را از راه خدا بازداشتند. ( تفسیر مخزن العرفان)  💠عبارت‏ «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» را نیز دو گونه می ‏توان معنا کرد: الف. خداوند اعمال خوب کفّار و مشرکان، مانند صدقه و انفاق به فقرا را به دلیل کفر و منحرف کردن مردم، باطل و بی اثر می ‏کند، به گونه ‏ای که در آخرت در پرونده آنان خبری از این چیزها نیست. ب. خداوند، تلاش‏ های آنان برای از بین بردن اسلام و شکست مسلمانان را بی اثر می ‏سازد تا به مقصد و هدف نائل نشوند.  ❌اعمال کفّار همه تباه است. «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» این تباهی اعمال کفّار با چند تعبیر در قرآن کریم آمده است: - «کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عاصِفٍ» ( ابراهیم، ۱۸)، اعمال کافران چون خاکستری است که در روزی طوفانی، بادی سخت بر آن بوزد. - «فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» ( کهف،۱۰۵) اعمال کفّار محو می‏شود. - «کَسَرابٍ بِقِیعَةٍ» ( نور،۳۹) اعمال کفّار همچون سرابی است که تشنگان، آن را آب می ‏پندارند. ❌ تلاش کفّار ناکام می ‏شود، کوشش آنان عاقبت ندارد و مردم دیر یا زود حقیقت را خواهند فهمید. « صَدُّوا ... أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ‏»  ⚠️راه خدا دشمن دارد و دشمنان بیکار نمی ‏نشینند و در صدد انحراف دیگرانند. «صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ»  آیه ۲ سوره محمد « وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلی‏ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ » و کسانی که (به خدا) آورده و انجام داده ‏اند و به آنچه بر محمّد نازل شده که است و از جانب پروردگارشان است، آورده ‏اند، خداوند بدی ‏های آنان را پوشاند و ________________________ ▪کلمه «بال» یا به معنای کار و حالات و شئون است و یا به معنای روح و قلب. ✅ایمانی ارزش دارد که به اطاعت کامل از دستورات الهی بیانجامد. «بِما نُزِّلَ عَلی‏ مُحَمَّدٍ»  ✅پیروی از دستورات انبیا، طبق ملاک و معیار حق است. «وَ هُوَ الْحَقُّ»  ✅ معیار حقّ وحقیقت، مطابقت با وحی ودستورات خداست. «هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ»  👈کفر، سبب تباهی عمل، و ایمان و عمل صالح، سبب اصلاح عمل می‏ گردد. « الَّذِینَ کَفَرُوا ... أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ‏- الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‏ ... أَصْلَحَ بالَهُمْ‏»  👈 خداوند با تهدید کفّار «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» و بشارت به مؤمنان‏ «أَصْلَحَ بالَهُمْ»، از پیامبر و اهل ایمان دلجویی می ‏کند.
آیه ۳ سوره محمد « ذلِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ »  این (دو گونه سرانجام) به خاطر آن است که کسانی که ورزیدند، از پیروی کردند و کسانی که آوردند، از همان که از طرف (نازل شده) است پیروی نمودند. این گونه خداوند برای (بیداری) مردم، مثال حالشان را بیان می ‏کند. ____________________ 💠مقایسه و تفکیک میان سرانجام و ، یکی از شیوه ‏های تربیتی قرآن است که در این چند آیه مکرّر بیان شده است.  💠در این آیه، و بر اساس و از یکدیگر جدا شده ‏اند که بیانگر منطق قرآن در برخورد با مخالفان است. 👈باطل ‏گرایی، زمینه گرایش به کفر است. «الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ»  👈 هر راهی که در مقابل حقّ قرار گیرد، باطل و بی اساس است و میان حق و باطل، راه سومی وجود ندارد.« اتَّبَعُوا الْباطِلَ‏ ... اتَّبَعُوا الْحَقَ‏»  ✅مصداق بارز و روشن حقّ، است. «اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ» (در آیه قبل خواندیم: «بِما نُزِّلَ عَلی‏ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ») 
💠 در سوره محمد صل الله علیه و اله و سلم درباره دو جریان و گفت و گو شده. کسانی اند که از تبعیت کردند، به نعمت های الهی ورزیدند و کردند. خداوند اعمال این افراد را گُم می کند. حتی آن اعمالی که قبل از ورود به وادی کفر انجام دادند هم به نتیجه نمی رسد. جریان دوم، است. کسانی که از این جریان پیروی می کنند، به و آورده اند، صالح انجام داده اند و همچنین به آنچه به پیامبر نازل شده ایمان آورده اند. در بسیاری از روایات گفته شده ❤️ علیه السلام همان ایمان اضافه ای است که در این آیه بیان شده. انسان برای آنکه بتواند در مسیر امیرالمومنین پایدار بماند باید داشته باشد. بدون تقوا انسان دچار انحراف شده و منحرف می شود. انسان اگر به خود رغبت پیدا کند و برای خودش اهمیت زیادی قائل شود، جایی که نیاز به است، نمی تواند جلو بیاید و کار کند. اگر انسان با این عامل مبارزه کند و در مسیر بماند، رنج ها و سختی هایی که متحمل شده، بصورت عمل صالح برایش در می آیند. اما اگر در این مسیر لغزید، بهره ای نخواهد داشت. وقتی انسان ایمان آورد، حالا باید وارد شود تا کارهای قبلی اش برای او موثر باشد وگرنه آن اعمال همه حبط می شوند. خداوند برای کسانی که وارد وادی هدایت می شوند، پاداش ویژه ای قرار داده است؛ خداوند اعمال معیوبشان را می کند و گناهانشان را پاک می کند. سپس خداوند از مومنین می کند؛ خداوند و امیرالمومنین به این یاری نیازی ندارند بلکه این یاری فرصتی از سوی خدا برای است. 💠سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ ۱۸ مرداد ۱۴۰۱
آیات ۲۹-۳۱طور * فَذَکِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ وَ لا * أَمْ یَقُولُونَ نَتَرَبَّصُ بِهِ * قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِینَ پس (به مردم) بده که به لطف پروردگارت تو نه و و نه و ‏_زده. بلکه می‌گویند: او است که ما او را داریم. (به آنان) بگو: در انتظار باشید که من نیز با شما از منتظرانم. (شما در انتظار مرگ من و من در انتظار پیروزی بر شما). __________________________ 💠این آیات۲۹ و۳۰ اشاره به اتهامات ناروا ؛ کافران و مشرکان است که👈( در مقابل اخبار مؤکد در درباره در روز ، و اینکه متقین از آن عذاب محفوظ و در کامیابند، بیان شده است) _ به پیامبر نسبت می دادند .... 💠پس این آیه شریفه در معناى این است که گفته شود: حال که آن است، پس تو به کار دادن خود بپرداز و بدان که تو به ‏دهى و ‏کنى، و آن طور که به تو نسبت مى‏دهند کاهن و مجنون نیستى. و در سایه نعمت پروردگارت از تلبس به صفاتی چون دیوانگی و کهانت مصون و محفوظ هستی . و بلکه این کفار می گویند او (یعنی رسولخدا ص )، شاعر است و ما درانتظار مرگش بسر می بریم تا از دست او راحت شویم ، در پاسخ ایشان خداوند به رسول الله ص دستور می دهد که با تهدید به آنها بفرماید: «انتظار بكشيد كه من هم با شما انتظار مى‌كشم [شما انتظار مرگ مرا، و من انتظار نابودى شما را با عذاب الهى]»!
آیات ۲۷-۲۸ نجم * إِنَّ الَّذِینَ لَیُسَمُّونَ الْمَلائِکَةَ تَسْمِیَةَ الْأُنْثی‏ * وَ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا وَ همانا کسانی که به ندارند، فرشتگان را به نام دختران نام‌گذاری می‌کنند. در حالی که برای آنان (به این امر) ، آنان جز ، از چیزی پیروی نمی‌‏کنند و قطعاً گمان، (انسان را) از حق بی‌نیاز نمی‌‏کند. ___________________________ 💠هر امری که واقعاً علمی باشد، حق است و هر حقّی، مطابق علم واقعی است و هر دو به جای یکدیگر به کار می‌روند. قرآن به جای این‏که بفرماید: گمان، انسان را از بی‌نیاز نمی‌کند، می ‏فرماید: گمان، انسان را از بی ‏نیاز نمی‌کند، پس حق و علم یکی است. «إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً»  ❌نام دختر نهادن بر فرشته، براساس باور باطلی بود که فرشتگان را دختران خدا می‏‌دانستند.  ❌نقّاشانی که فرشتگان را به شکل دختر می‏‌کشند، رگه‌هایی از رسومات جاهلی دارند، گرچه ناخودآگاه باشد. 👈 هر کس در برابر دادگاه قیامت احساس مسئولیّت کند، هر حرفی نمی‌زند و به هر حدس و گمانی عقیده پیدا نمی‌‏کند. «لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَیُسَمُّونَ الْمَلائِکَةَ»   👈 هر کجا علم نبود، حدس و گمان جولان دارد. «ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ»  👈 در امور اعتقادی، گمان کافی نیست. «إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً» آیات ۲۹-۳۰ نجم * فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا * ذلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدی‏ پس، از هر که ^روی‏گرداند و جز را خواستار نبود، روبگردان. آن، آخرین درجه از علم و شناخت آنان است. همانا پروردگار تو کسانی را که از راه او گمراه شده‌اند، بهتر می‏ شناسد و کسانی را که هدایت یافته‌اند، بهتر می‌داند. ____________________________ 🔴در قرآن، فرمان اعراض از: کفّار (سجده،۳۰)، مشرکان‏ (انعام،۱۰۶)، منافقان‏ (منافقون،۴)، جاهلان‏ (اعراف،۱۹۹) فراریان از جبهه‏ (توبه،۹۵) و کسانی که به قصد تمسخر و تخطئه در آیات الهی کندوکاو می‌کنند (انعام،۶۸) آمده است. ✅ در برخورد با کسانی که دنیا محور و خدا گریزند، تسامح نداشته باشید. «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنا»  👈 از کسانی که به دین خدا پشت می‌‏کنند و حاضر به شنیدن نام خدا و دستورات او نیستند، اعراض کنید. تبرّی جستن از دشمنان اسلام، یک اصل است«فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنا»    👈گاهی مقابله به مثل لازم است. باید از کسی که از یاد خدا اعراض می‌کند، اعراض کرد. «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنا»  ❌ دنیا گرایی و اعراض از یاد خدا، ملازم یکدیگرند. «تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا»  ❌دنیا گرایی، نشانه سطح پایینِ درک و معرفت است. «لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا ... ذلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ‏»  👈 آنچه نکوهیده است، انحصار فکر و عمل در راه رسیدن به دنیاست وگرنه تلاش و علاقه طبیعی، امری پسندیده است. «وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ ...»   ❌ خدا گریزی و دنیا محوری، بارزترین نشانۀ انحراف وگمراهی ومانع آخرت طلبی است. «تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا ... أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَ‏» ✅ خداوند اعمال و نیّات تک‏تک بندگان را می‌‏داند. «هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَ‏ ... هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدی‏» 👈 ایمان به علم و نظارت خداوند به عملکرد انسان، سبب تسلّی و دلداری مؤمنان است.