eitaa logo
حَنا خانوم🧑🏻‍🍳🥘
11.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
15هزار ویدیو
1 فایل
✨️ ﷽ ✨️ اَللَّهُمَّ یَا مُفَتِّحَ الْاَبْوَابْ اِفتَحْ لَنَا خَیْرَ الْبَابِ اَللَّهُمَّ ارْزُقْنَا رِزْقًا حَلَالًا طَیِّبًا وَرِزْقًا وَاسِعًا بِرَحْمَتِکَ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمین ادمین👈 @hoseiny110 @khademmahdy69
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوتا جمله که خیلی به دردتون می‌خوره 👌 ‎‌‌‌╲\╭┓ ╭ 👩‍💼↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @hanakhanum ┗╯\╲
۲ اردیبهشت
متابولیسم بدن صبح‌ها، آهسته است؛ برای جبران باید صبحانه‌ی کاملی مصرف کنید. افرادی که صبحانه نمی خورند، چربی و غذاهای پرکالری، بیشتر در بدنشان جذب و چاق می شوند. ‎‌‌‌╲\╭┓ ╭ 👩‍💼↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @hanakhanum ┗╯\╲
۲ اردیبهشت
7.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر شیرینه این بچه انگار از دل انیمیشن اومده بیرون 😍 ‎‌‌‌╲\╭┓ ╭ 👩‍💼↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @hanakhanum ┗╯\╲
۲ اردیبهشت
9.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بیشتر حوادث برق گرفتگی موقعیه که کولر آبی رو سرویس می‌کنید 🔴 این نکات ایمنی رو حتما به تمام عزیزانتون بدید ‎‌‌‌╲\╭┓ ╭ 👩‍💼↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @hanakhanum ┗╯\╲
۲ اردیبهشت
22.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیر نبات (آبنبات شیری به سبک میجان خانم جان 😍☺️ 🌱🌳🌾 ✅مواد و نکات لازم : 📌به ازای هر یک کیلو شیر به یک کیلو شکر نیاز داری و تقریبا سه ساعت درست کردنش زمان میبره 📌در حین پخت مدام باید شیرو شکر بهم بزنی که سر نره تا زمانی ک حالت کاراملی پیدا کنه و کناره های قابلمه شکرک بزنه 📌سینی که میخوایی شیر نبات رو توش بریزی رو باید با کمی روغن چرب کنی 📌بعد اینکه ریختی تو سینی با سرعت عمل بالا تا قبل اینکه شیر نبات سفت بشه سینی رو تکون بده که همه جای سینی رو شیر نبات بپوشونه. 📌بعد دیگه واسه چند ساعت سینی رو اصلا تکون نده تا خوب سفت و خنک بشه . میتونی اونو به حبه های کوچیک در بیاری و برای مدت طولانی تو جای خشک و خنک نگهداری کنی . تقدیم نگاهتون 🌱 . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
۲ اردیبهشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲ اردیبهشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*شیرینی ساق عروس👰‍♀ 😍😋* *مواد لازم :* کره دمای محیط ۱۲۵گرم پودر قند ۴۰گرم پودر هل ۱ ق چ تخم مرغ نصف یک زرده آرد ۲۵۰گرم گردو به مقدار لازم ‎‌‌‌╲\╭┓ ╭ 👩‍💼↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @hanakhanum ┗╯\╲
۲ اردیبهشت
9.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی از راحت ترین و‌خوشمزه ترین رولت های یخچالی همین رولته 🥰😍 مواد لازم: بیسکوییت پتی بور شکلاتی دوبسته شیر یک لیوان پودر کاکائو یک ق غ( به دلخواه) خامه قنادی 𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘 ‎‌‌‌╲\╭┓ ╭ 👩‍💼↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @hanakhanum ┗╯\╲
۲ اردیبهشت
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وضعیت من و شوهرم بلافاصله بعد از اینکه دعوا کردیم 😂😂😂 ‎‌‌‌╲\╭┓ ╭ 👩‍💼↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @hanakhanum ┗╯\╲
۲ اردیبهشت
نرگس مست تو❤️‍🔥
۲ اردیبهشت
🪴✨🪴C᭄ به قلم لبخند می‌زنم و برایش «چشم» با یک قلب قرمز می‌فرستم. فضولی‌ام عجیب گُل می‌کرد که زیر قوانینش بزنم و بروم ببینم چه می‌کند، اما پا روی دل می‌گذارم و سرجایم می‌نشینم تا سند دیدار امضاء شود. دقایق می‌گذرند، اما خبری از نرگس نمی‌شود. پیام می‌فرستم، اما جوابی دریافت نمی‌کنم. دیگر از اتاق بیرون می‌آیم و پشت درب اتاق خودمان می‌روم. چند تقه به در اتاق می‌‌زنم، اما صدایی از جانب نرگس نمی‌آید. نگران می‌‌شوم و دلواپس از جواب ندادنش. دستگیره در را پایین می‌کشم و داخل می‌روم. اتاق را خالی از حضور نرگس می‌بینم. عرق سرد روی پیشانی‌ام می‌نشیند. ناگهان درب سرویس داخل اتاق‌مان باز می‌شود و نرگس در حالی که خیره به دستانش است و مشغول خشک کردن آن‌ها، از سرویس بیرون می‌آید. نفسم آن‌چنان با خیال راحت بیرون فرستاده می‌شود که انگار مرگ را به چشم خود دیده است! می‌گویم: - نرگس چیکار می‌کنی تو یک‌ ساعت؟؟ نرگس با شنیدن صدایم، غافلگیر می‌شود، جیغ خفه‌ای می‌کشد و ناباور به من که روبرویش ایستاده‌ام نگاه می‌کند. قفسهٔ سینه‌‌اش از شدت هیجان وارد شده، بالا و پایین می‌شود. دست از روی دهانش برمی‌دارد. تازه به خود آمده و ناراحت می‌گوید: - وای سلمان!! چرا اومدی تو اتاق؟ - پیام دادم،‌ جواب ندادی! اومدم پشت در اتاق در زدم، بازم جواب ندادی! مجبور شدم بیام تو دیگه.. چرا تو هنوز نپوشیدی لباست رو نرگس؟؟ لبان نرگس کش‌ می‌آیند. - یک آرایش ملیح انجام دادم، اما اصلا و ابدا به دلم ننشست، مجبور شدم برم صورتم‌و بشورم! تقصیر خودته که میگی خوشگل کن! ابروانم بالا می‌روند و لبخندی شیرین قسمت لبانم می‌شود. می‌گویم: - قربون شما برم من! نمی‌خواد دیگه.. فقط بپوش.. دارم خسته میشم! گرمم هست! نرگس با اخمی دل‌نشین می‌گوید: - دیگه نباید خسته بشی عزیز من! قراره عکس بگیریم!
۲ اردیبهشت
🪴✨🪴C᭄ به قلم می‌خندم و دست تسلیم بالا می‌آورم. - چشم، چشم! نرگس با لبخند نگاه از من می‌گیرد. من روی لبه‌ٔ تخت می‌نشینم و تماشایش می‌کنم. لباس زیبایش را می‌پوشد و بعد روبروی میز آرایشش می‌نشیند. من که از کودکی مهارت خاصی در بافتن مو داشته‌ام و همیشه موهای سمیرا به دست من بافته می‌شدند، با اعتماد بنفس بلند می‌شوم و پشت سر نرگس می‌‌روم. از آینه نگاهش می‌کنم. نرگس می‌خندد. - سلمان اینجوری نگاه نکن. نمی‌تونم کارم‌و انجام بدم! من اشاره‌ای به گیسوانش می‌کنم و می‌گویم: - افتخار می‌دین واستون ببافم؟ نرگس، مبهوت، به سمتم برمی‌گردد. - جدی می‌گی سلمان؟ بلدی؟ بادی به غبغب می‌اندازم. - پس چی خانوم؟ دست کم گرفتی ما رو؟ نرگس لبخندی نباتی بر لب می‌نشاند و با شوقی فروان رو به آینه برمی‌گرداند. - افتخار می‌دم ببافید. تک خنده‌ای می‌کنم. گل سرش را باز کرده و قبل از هر عملی، اول عمیق عطر خوش گیسوانش را به ریه می‌فرستم و بوسه‌ای بر روی آنها می‌کارم. نرگس با عشق مرا می‌نگرد. شانه‌اش را برداشته، موهایش را شانه می‌زنم و بعد از آن می‌بافم. مرتب و زیبا... نرگس نتیجهٔ کارم را که می‌بیند، شگفت زده می‌شود. یک آغوش گرم، میهمانم می‌کند و یا در واقع به من هدیه می‌دهد. شکوفه‌های عشق باز می‌شوند و گل می‌دهند. عطر خوششان به مشام می‌رسد و قلب عاشق و معشوق را بی‌تاب تر می‌کند. - چقدر خوشحالم برای این لحظه سلمان.. صدای نرگس مرا به خود می‌آورد. من هم خوشحالم... حسی فراتر از شادی وجودم را برگرفته که قابل وصف نیست... نرگس را از آغوش خود جدا می‌کنم و این‌بار مُهر عشق را بر پیشانی‌اش می‌زنم. با عشق چشم به او می‌دوزم. دستانش را در دست گرفته و با تبسمی از اعماق قلب، زمزمه می‌کنم: - هرچه بیشتر فکر می‌ کنم کمتر به یاد می‌ آورم خودم را پیش از عاشقت بودن الان دقیقا کیستم؟ ته‌ مانده‌ ای از خودم یا تمام تو؟!
۲ اردیبهشت