eitaa logo
حقیق
7.2هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
862 ویدیو
116 فایل
حقیق به معنی شایسته و لایق برگرفته از آیه شریفۀ «حَقِيقٌ عَلَىٰ أَنْ لَا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ» اعراف ۱۰۵ مرجع ترویج و تبیین فرهنگ و معارف اصیل اسلامی ارتباط @H_chegeni کانال روبیکا : https://rubika.ir/haqiq_center
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 اندکی درنگ جنوب ایتالیا زیستگاه نوعی عروس دریایی بنام "مدوز" و انواع حلزون‌های دریایی است. هر از گاهی این عروس دریایی حلزون‌های کوچک دریا را قورت می‌دهد و آنها را به مجرای هاضمه‌اش انتقال می‌دهد. اما پوسته سخت حلزون از او محافظت می‌کند و مانع هضم آن می‌شود. حلزون به دیواره مجرای هاضمه‌ی عروس دریایی می‌چسبد و آرام آرام شروع به خوردن عروس دریایی از درون به بیرون می‌کند. زمانی که حلزون به رشد کامل خود می‌رسد، دیگر خبری از عروس دریایی نیست، چون حلزون به تدریج آن را از درون خورده است. بعضی از ما مثل عروس دریایی هستیم که حلزون درونمان، ما را آرام آرام از درون می‌خورد. حلزون درون ما می‌تواند: "افکار منفی، بدبینی، عصبانيت، دلواپسی، فکر و خیال بیهوده، غرور، حسادت، افسردگی، خشم، نگرانی، طمع، حرص و زیاده خواهی" و... باشد. این حلزون‌ها آرام آرام در وجود ما رشد می‌کنند و با دندان‌های خود، وجود ما را می‌جوند آرام‌تر از آن‌چه که فکر می‌کنیم... حال زمان آن است که به خود بیاییم و متوجه شویم چه اتفاقی در درونمان رخ داده است. کمی بیشتر برای شناخت درون خود وقت بگذاریم! ✍️ رابرت استرنبرگ ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
🏴🏴🏴 در قلبِ غزل، نشسته داغی تازه از فتنه شده‌ست، درد بی اندازه ای شاهچراغ ما شریک غم تو نام تو همیشه باد پر آوازه 🏴🏴🏴 ⛱با حقیق همراه باشید 🔻 @haqiq_center
🔴 تجسم منفی و شادکامی! در روانشناسی مفهومی وجود داره به نام (Adaptation Hedonic) یعنی چی؟! یعنی هر لذتی بعد از مدتی برای ما عادی میشه. شاید برای همه‌مون اتفاق افتاده باشه که مدت‌ها آرزوی استخدام در شغلی رو داشتیم، یا خیلی دوست داشتیم وسیله‌ای رو بخریم یا حتی دلباخته کسی بودیم و می‌خواستیم باهاش ازدواج کنیم، اما خیلی زود و پس از به دست آوردنش، دل‌زده شدیم! این می‌تونه دلایل متعددی داشته باشه اما یکی از اصلی‌ترین دلایل و سازگاری لذتی هست که یکی از بزرگترین دشمنان محسوب میشه. برای رفع این مشکل چی کار باید کرد؟! یکی از راه‌حل‌های ساده هست ... اما تجسم منفی چیه؟! تجسم منفی یک روش عجیب برای لذت بردن از داشته‌هامون بر مبنای تصور از دست دادن اون‌هاست! در تجسم منفی ما از خودمون سوال می‌کنیم که مثلاً اگر شغل یا همسر یا فرزند یا سلامتی یا ماشین یا خونه‌م رو از دست بدم چی میشه؟! اون وقت باید دوباره به زندگی عادی برگشت و در کمال تعجب می‌بینیم که همون داشته‌های رنگ‌باخته‌ی قبلی دوباره لذت‌بخش، جذاب و شادی‌آفرین میشن. پ‌ن ۱: دقت کنیم تجسم منفی برای این نیست که بدبینی در ما برجسته بشه بلکه برای قدردانی از داشته‌هامون هست! پ‌ن ۲: برخی با تفکر درباره از دست دادن داشته‌ها، دچار منفی‌بافی‌های عجیب و غریب میشن و هر لحظه اوضاع‌شون بدتر میشه. برای این عده بهتره که در قدم‌های اولیه سناریوهای بدبینانه خیلی بزرگ رو تجسم نکنن. باید تست کنن و اگر جواب داد با احتیاط در این تمرین پیش برن ... ⛱با حقیق همراه باشید 🔻 @haqiq_center
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سلسله مباحث قرآنی 📻 📌قسمت پنجم: ارزش عمل به چیست؟ 🎙 ⛱با حقیق همراه باشید 🔻 @haqiq_center
🔖رویکردها و روش‌های تبلیغی وهابیت 2️⃣ وهابیت و معرفی خود به عنوان نماد و نمایندۀ اسلام ▪️در کتب، سایت‎ها و دیگر محصولات تبلیغی وهابیت مشاهده می‏شود که عناوین آن عام بوده و صرفاً اسلامی‌بودن آن محصول را نشان دهد. بدین طریق خود را تابلو و نماد اسلام معرفی کرده و فاصلۀ معنادار خود با فضای کلی حاکم بر کلیت مذاهب اسلامی را کتمان کرده و مخفی نگه می‎دارند. ضمن آنکه این کار به آنان امکان می‎دهد برای مخاطب کمترمطلع و ناآگاه، بدون اینکه وی مطلع باشد، تغذیه‏ای فراهم شود که ناخودآگاه نظام فکری وهابیت را در ذهن او نهادینه می‎کند. ➖به‎عنوان مثال، محمد بن عبدالوهاب کتابی دارد با عنوان "اصول الدین الإسلامی مع قواعده الأربع" که گویای این است که وهابیت هم اصولش همان اصول اسلام است و این نوشته همان اصول مورد اتفاق مسلمین را بیان می‌کند؛ ولی متن کتاب سراسر اندیشه‎های وهابیت است که با اسلام متعارف بین اهل‎سنت و شیعه بسیار فاصله دارد. 📚رویکردها و روش‌های تبلیغی وهابیت، ص 15 ادامه دارد ...🔜 ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
🔰 در خواب هم نمی‌دیدند! •| حتما این جمله فارسی بر پیشانی شهید لبنانی، شهید علی قصاص را دیده‌اید. قبلا نیز شهید ابو مهدی المهندس گفته بود عربی زبان قرآن است اما زبان فارسی، زبان انقلاب است! •| ملی‌گرایان واقعی، اگر واقعا به امر ملی توجه داشتند، باید در پررنگ کردن دین و مذهب شیعه که پیش‌برنده زبان فارسی است، تلاش می‌کردند. اتفاقی که در خواب هم نمی‌دیدند این است که از پاکستان تا فلسطین و حتی آفریقا در حال ظهور و بروز است! هرچند که توقعی نیست چرا که ملی‌گرایان دروغین، اساسا با گلوبالیست‌ها (جهانی‌ شدن) همدست شد‌ه‌اند تا حتی زبان فارسی را هم نابود کنند! ⛱با حقیق همراه باشید 🔻 @haqiq_center
ba karevane hosaini 06.mp3
6.35M
🎙 کتاب صوتی با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه(قسمت ششم) 🔖 با موضوع: 💢 تاريخ دوران امامت امام حسين عليه السلام و پيش آمدهاي قبل و بعد از قیام عاشورا و شهادت امام تا بازگشت مجدد کاروان حسيني به مدينه. 📙انتشارات زمزم هدایت: @entesharat_zamzam_hedayat ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
💣 اهداف حمله به حرم احمدبن موسی علیه السلام ⭕️ بی تردید یکی از اصلی‌ترین اهداف دشمن از حمله مجدد و کور تروریستی به حرم احمد بن موسی الکاظم علیهما السلام: سلب "امنیت روانی" جامعه و "انحراف اذهان" عمومی از توفیقات بزرگ نظام اسلامی و دولت انقلابی و انتقام از همراهی و نقش آفرینی ملت ایران در این زمینه میباشد؛ امری که نباید از چشمان تحلیلگران عرصه جهاد تبیین پنهان بماند ؛ توفیقاتی از قبیل: 1⃣ موفقیت نظام اسلامی در مدیریت و به شکست کشاندن اغتشاشات براندازان متوهم و انهدام شبکه اراذل و اوباش وابسته به آنها؛ 2⃣ مدیریت موفق دولت سیزدهم در استرداد منابع مالی کشور از چنگال آمریکائی‌ها آنهم بدون قرارداد برجام؛ 3⃣ شکست فاحش جریان واداده و غرب گدا در تبلیغ و تحمیل "قاعده تسلیم" در مقابل زیاده خواهیهای آمریکا؛ 4⃣ استقبال بالای داوطلبین انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی و شکست زودهنگام پروژه تحریم انتخابات و سردرگمی اتاق فرماندهی فتنه در خارج و داخل کشور؛ 5⃣ توفیقات دولت در سامان دهی کلان امور اجرائی و احیا واحدهای تولیدی و افزایش فروش نفت بدون برجام به نتیجه رساندن مذاکرات با عربستان و تعطیلی نسبی پایگاه منافقین در تیرانا و... 6⃣ افزایش توان دفاعی جمهوری اسلامی و مواجه مقتدرانه با نفت ربائی آمریکائیها ، 7⃣ و رونمایی و نمایش قدرت خیره کننده موشکهای کروز مسلح به هوش مصنوعی و... در مانور دریائی اخیر در جزیره بوموسی، 8⃣ رزمایش معنوی خیرکننده ملت حسینی در دهه محرم علی رغم پرده دری و توطئه های امویان معاصر؛ 9⃣ و...و.... بخشی از عواملی است که شکست فاحش استکبار جهانی را در عرصه کارزار همه جانبه با جمهوری اسلامی رقم زده و از سر غیظ و استیصال به عملیات سبعانه‌ای چون هتک حرمت حضرت شاه چراغ(ع) کشانده است؛ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ 🖊میراحمدرضا حاجتی ⛱با حقیق همراه باشید 🔻 @haqiq_center
🔖 📚 💓 🦋 9️⃣1️⃣ 💌 تکیه زده به درخت کاج توی حیاط بیمارستان، ایستاده بود و به روزهای نامعلوم پیش رو فکر می‌کرد. نمی‌دانست باید خوشحال باشد یا ناراحت؟ معجزه بود یا بلای ناگهانی؟ برگه آزمایش را از ترس خورد کرده و توی همان سطل زباله استیل آزمایشگاه ریخته بود. یعنی همین که نتیجه را دیده و مطمئن شده بود، لرز به جانش افتاد. برگه را پرت کرد اما دوباره برداشت و دست کم پنج بار پاره‌اش کرد. مسخره بود اما واهمه داشت که نکند به دست کسی بیفتد که نباید! مثبت بود... و می‌دانست که نمی‌تواند موضوع به این مهمی را از اوضاع بهم ریخته‌ی جدیدش منها کند. هرچند ارشیا همچنان زنگی نزده بود اما نمی‌خواست بیشتر از این دور از هم بمانند. مجبور بود فعلا وانمود کند به شبیه همیشه بودنش. ذهنش پر بود از کشمکشهای یک نفره. ارشیا هنوز سرد بود. لیوان آبمیوه را روی عسلی گذاشت و گفت: _لیمو شیرین داره. زودتر بخور تا تلخ نشده. _برای من همه چیز تلخ شده. داشت نگاهش می‌کرد. لیوان را برداشت و کمی چشید. هنوز مردد بود برای باز کردن سر صحبت که موبایلش زنگ خورد. با دیدن شماره قلبش ریخت. بازهم دردسر. شوهرش پرسید: _چرا برنمی‌داری؟ با استرس گفت: _مه لقاست ارشیا سرش را تکان داد و دستش را دراز کرد. می‌خواست خودش جواب مادرش را بدهد تا جنگ و دعوا راه نیفتد، مثل همیشه. اما ریحانه یاد حرف زری خانم افتاد:"از حریم زندگی خودت و همسرت دفاع کن. تو گناهی‌ نکردی که نگران باشی. هیچ‌وقت هم انقدر مظلوم نشو که دیگران بهت ظلم کنند". به چشم‌های ارشیا خیره شد و گوشی را برداشت. دیوانه شده بود انگار. ارشیا انگار به صحنه‌ی حساس فیلم رسیده باشد بی‌حرکت خیره‌اش شده بود. صدای بلند و نیمه عصبی مادرشوهرش توی فضای اتاق پیچید: _الو... همیشه باید دو ساعت منتظر باشم تا این ماس ماسک رو جواب بدی؟ سعی کرد محترمانه برخورد کند: _ببخشید، سلام. _هیچ معلوم هست تهران چه خبر شده؟ ارشیای من کجاست؟ ما تازه باید بفهمیم چه بلایی سرش اومده؟ مه‌لقا زد زیر گریه‌. جوری‌که حتی ریحانه هم اگر نمی‌شناختش، احساساتی می‌شد. نفس عمیقی کشید و گفت: _خداروشکر حالا یکم بهتره. خطر رفع شده. _بعد از سه بار اتاق عمل رفتن تازه میگی بهتر شده؟ خب حق هم داری. تو که مادرش نیستی تا دلت بسوزه، حتما الانم دستت بنده خمیر و ترشی و مرباهات بوده نه پسر بدبخت من! حس می‌کرد رگ‌های سرش کشیده می‌شود. دلش می‌خواست معذب نباشد و راحت حرف بزند. ناخواسته لحنش برای جواب دادن، تند شد. _شما دستتون بند چی بوده که بعد از این همه وقت و سه بار اتاق عمل رفتن تازه یاد پسرتون افتادید؟ لحظه‌ای سکوت شد و بعد دوباره صدای جیغ مه‌لقا بود که پیچید. ادامه_دارد... 🔜 ✍️ 📨 ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد 🏴@haqiq_center
🌱اندکی درنگ ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺜﻞ ﺯﺭﺷﮏ ﻭ ﭘﻠﻮ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﺧﯿﺎﺭ ﻣﺜﻞ ﭘﻨﯿﺮ ﻭ ﮔﺮدو ﺍﻣﺎ ... ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻧﺸﻮﻥ ﺣﺎﻝ ﺁﺩﻡ ﺭﻭ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﻣﺜﻞ ﻧﻮﻥ ﺧﺎﻣﻪ ﺍﯾﯽ ﻭ ﺗﺮﺷﯽ ﻣﺜﻞ ﻟﻮﺍﺷﮏ ﻭ ﮐﺎﭘﻮﭼﯿﻨﻮ ﻣﺜﻞ ﺷﯿﺮ ﻭ ﻧﻮﺷﺎﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﺁﺩﻣﺎ ﻫﻢ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭﻩ ﺑﺎ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯿﻢ ﺑﺎ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺍﺻﻼ ﺟﻮﺭ ﺩﺭ ﻧﻤﯿﺎﯾﻢ ﭘﺲ ﺗﻮﯼ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﻤﻮﻥ ﺩﻗﺖ ﮐﻨﯿﻢ ﺗﺎ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﻬﻢ ﻧﺰﻧﯿﻢ اگه یه نفر حس تورو نمی فهمه بذارش کنار، مهم نیست، اون وصله ی تو نبوده! ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌ ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
🌁 عکس نوشت 💎 ‌ زندگی به سبک شهدا 🥀 سلام بر گلوی تشنه حسین(عليه‌السلام) ▪️شهید علی چیت‌سازان ➖قلاب آهنی رو انداخت روی یخ و کشید. ▫️ اولین قالب یخ رو از دهانه تانکر، انداخت توی آب. یه نفر از توی صف جماعت معترضش شد که از کله سحر تا حالا واستادم برا دوتا قالب یخ، مگه نوبتی نیست؟ ▪️علی گفت: «اول نوبت گلوی تشنه پسر فاطمه، بعد نوبت بقیه.» ➖با صاحب کارخونه یخ شرط کرده بود که شاگردی می‌کنه، خیلی هم دنبال مزد نیست، اما اول یخ تانکر نذری رو میده، بعد بقیه رو. خودش هم با خط نه چندان خوبش روی تانکر نوشته بود: «سلام به گلوی تشنه حسین (عليه‌السلام).» 🎙راوی: مادر شهید ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
💠من ثروت می‌خواهم خدایا چرا با وجودی که تلاش می‌کنم ثروتمند نمی‌شوم؟ 🌺 پیامبر(ص) با این پرسش شما پاسخ داده اند: 🔸متن عربی: پیامبر (ص): «قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ عِبَاداً لَايَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِينِهِمْ إِلَّا بِالْغِنَى وَ السَّعَةِ وَ الصِّحَّةِ فِي الْبَدَنِ فَأَبْلُوهُمْ بِالْغِنَى وَ السَّعَةِ وَ صِحَّةِ الْبَدَنِ فَيُصْلِحُ عَلَيْهِمْ أَمْرَ دِينِهِمْ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ لَعِبَاداً لَايَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِينِهِمْ إِلَّا بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ السُّقْمِ فِي أَبْدَانِهِمْ فَأَبْلُوهُمْ بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ السُّقْمِ فَيُصْلِحُ عَلَيْهِمْ أَمْرَ دِينِهِمْ» ؛ 🔹ترجمه حدیث (بعضى از بندگان من افرادى هستند كه اصلاح امر دين آنها جز به غنی و گستردگى زندگى و صحت بدن نمى شود، از اين رو امر دين آنها را به وسيله آن اصلاح مى كنم و بعضى از بندگانم هستند كه امر دين آنها جز با نياز و مسكنت و بيمارى اصلاح نمى شود، لذا امر دين آنها را با آن اصلاح مى كنم و آنان را به وسيله آن مى آزمايم). 🔹داستانی آموزنده ➖ ثعلبة بن حاطب پيوسته از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) تقاضاى دعا براى مال فراوان مى نمود. پيغمبر(صلى الله عليه وآله) كه وضع حال و آينده او را مى دانست به او فرمود: «قَلِيلٌ تُؤَدِّي شُكْرَهُ خَيْرٌ مِنْ كَثِيرٍ لَا تُطِيقُهُ»؛ (مقدار كمى كه شكرش را بتوانى ادا كنى بهتر از مقدار زيادى است كه توانايى اداى حقش را نداشته باشى) آيا بهتر نيست به پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) تأسى بجويى و به زندگى ساده اى بسازى؟ اما ثعلبه دست بردار نبود. سرانجام پيامبر(صلى الله عليه وآله) در حق او دعا كرد و ثروت كلانى از طریق ارث به او رسيد؛ گوسفندانى خريد كه زاد و ولد فراوانى كردند آنچنان كه نگاهدارى آنها در مدينه ممكن نبود. ناچار به باديه هاى اطراف مدينه روى آورد و آنچنان سرگرم زندگى مادى شد كه بر خلاف رويه او كه در تمام نمازهاى پيغمبر(صلى الله عليه وآله) شركت مى كرد، نماز جماعت و حتى نماز جمعه را نيز ترك كرد. ➖پس از مدتى كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مأمور جمع آورى زكات را به نزد او فرستاد تا زكات اموالش را بدهد، او نه تنها از پرداخت زكات خوددارى كرد؛ بلكه به اصل تشريع زكات نيز اعتراض نمود و گفت: اين چيزى مثل جزيه اى است كه از اهل كتاب گرفته مى شود، ما مسلمان شده ايم كه از پرداخت جزيه معاف باشيم. هنگامى كه اين خبر به پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) رسيد دو بار فرمود: «يا وَيْحَ ثَعْلَبَةَ»؛ (واى بر ثعلبه). ✍️ ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
📡 رسانه‌های دنیا چگونه خبر می‌زنند؟ ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
📸 رسانه‌های دنیا چطور خبر می‌زنند 💬نوام چامسکی در کتاب «مدل تبلیغاتی» ۵ فیلتر رسانه‌های غربی را برای زدن خبر و گزارش معرفی کرده. چامسکی معتقد است این ۵ فیلتر در انتشار اخبار این رسانه‌ها موثر است. 📲کانال مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد: 📝 @FarajNezhad110
🔖رویکردها و روش‌های تبلیغی وهابیت 3️⃣ وهابیت بهره‎گیری از ظرفیت حج ▪️مؤسسات بسیاری همچون «مجلس الشوی للدعوه و الارشاد»، «مجلس الاعلی و الشئون الاسلامیه»، «رئاسه شئون الحرم المکی و الحرم المدنی»، «الجماعه الخیریه لتحفیظ القرآن الکریم» و... زیر نظر وزارت حج عربستان، در خدمت تبلیغ وهابیت، به‎ویژه در موسم حج هستند؛ بنابراین، وهابیت بیش از هر چیز، مرهون در اختیار داشتن امتیاز تولی‎گری حج است، به‎ویژه آنکه اغلب مسلمانان خارج از منطقۀ خلیج فارس، عربستان را جلوه‎گاه واقعی اسلام و وهابیان را به‏عنوان پرده‎داران خانۀ‎کعبه، دارای جایگاه والایی می‎دانند. آنان به‌خوبی از این فرصت بهره گرفته و در قالب‏هایی غیرحساسیت‎زا و به ظاهر عادی، مطامع و اهداف خود را پی می‎گیرند. ➖به‌طور مثال، «مکتب الوکلاء» که متصدی راهنمایی مدیران کاروان‏ها است، خود به مثابۀ مرکزی برای توزیع اقلام تبلیغی وهابیت عمل می‏کند. در اتوبوس‎های مربوط به حمل و نقل زوار، با پخش تلاوت‏هایی از قرآن‌کریم، به‌طور غیرمستقیم، همراهی وهابیت با قرآن به مخاطب القا می‎شود. 📚رویکردها و روش‌های تبلیغی وهابیت، ص 15-16 ادامه دارد ...🔜 ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
بیادِ 😭 تغییر داده نام تو ضرب المثل ها را من چای شیرین خورده ام،اما نمک گیرم! ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
ba karevane hosaini 08.mp3
3.38M
🎙 کتاب صوتی با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه(قسمت هفتم) 🔖 با موضوع: 💢 تاريخ دوران امامت امام حسين عليه السلام و پيش آمدهاي قبل و بعد از قیام عاشورا و شهادت امام تا بازگشت مجدد کاروان حسيني به مدينه. 📙انتشارات زمزم هدایت: @entesharat_zamzam_hedayat ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
🖥 امپریالیسم رسانه 📰 ۱۵۰۰ روزنامه 📄 ۱۱۰۰ مجله 📻 ۹۰۰۰ شبکه‌ی رادیویی 📺 ۱۵۰۰ شبکه‌ی تلویزیونی 📗 ۲۴۰۰ نشریه و....... ⬅️ تمامی اینها تحت مالکیت ۶ شرکت هستند. 🔷 شرکت GE: مالکیت یهودی + زیر شاخه‌ها 🔷 شرکت News Corp: مالکیت یهودی + زیر شاخه‌ها 🔷 شرکت Disney: مالکیت یهودی + زیر شاخه‌ها 🔷 شرکت Viacom: مالکیت یهودی + زیر شاخه‌ها 🔷 شرکت Time Warner: مالکیت یهودی + زیر شاخه‌ها 🔷 شرکت CBS: مالکیت یهودی + زیر شاخه‌ها ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
🔖 📚 💓 🦋 0️⃣2️⃣ 💌 لحظه‌ای سکوت شد و بعد دوباره صدای جیغ مه‌لقا بود که پیچید: _نه خوبه، انگار زبونت باز شده. ببینم نکنه با بی‌پول شدنش هوا برداشتت که اینطوری جواب منم می‌دی؟ _من بخاطر پول ازدواج نکردم که حالا با کم و زیاد شدن اسکناس‌های ارشیا دست و دلم بلرزه. _آفرین، پس بالاخره سختی‌های زندگی باعث شد اون روی‌ دیگه‌ت رو نشون بدی. انقدرهام مظلوم نیستی فقط آب ندیده بودی. با همین زبون که ما ندیده بودیم ارشیا رو از راه به در کردی؟ نه؟ _کاش شما هم یه روی قابل تحمل‌تر داشتید که پسرتون جذبتون می‌شد، نه اینکه فراری...! _اشتباه کردم که از اول بچه‌ام رو به امید خدا رها کردم. بخاطر نجات ارشیا از دست تو و بد شگونیتم که شده میام تهران. _بفرمایید که برای جنگ با من. وگرنه اگه بخاطر ارشیا دلسوزی می‌کردید که حالا تهران بودید تا ببینید به چه وضع و اوضاعی گرفتار شده. _احترام به بزرگتر تو فرهنگ نداشته‌ی خانوادت نبوده نه؟ _اگر بی‌حرمتی کردم معذرت می‌خوام ‌‌اما جوابِ های همیشه هوی بوده نه سکوتِ طولانی. خدانگهدار هنوز مه‌لقا خط و نشان می‌کشید که گوشی را با دست‌های لرزانش قطع کرد. از عکس‌العمل ارشیا می‌ترسید. موبایلش زنگ خورد، مشخص بود که مه لقاست. زیرچشمی ارشیا را نگاه کرد. در کمال ناباوری اخمش باز شده بود. شاید هم فقط خودش توهمی شده بود. زبانش‌ را روی لب‌های خشک شده‌اش کشید و گفت: _ببخشید. نمی‌خواستم بی‌احترامی بکنم اما‌... ارشیا با اشاره به موبایل گفت: _آبمیوه تلخ شد اما اگر جواب ندم مه‌لقا بیچارم می‌کنه. و موبایل‌ را برداشت. ریحانه نمی‌دانست خوشحال باشد یا نه‌؟ عجیب بود. یعنی ناراحت نشد از مکالمه‌ای که با مادرش داشت؟ شاید چون همیشه به او می‌گفت:"رابطه‌ی شما به من مربوط نیست. اگه مشکلی با مادرم داری خودت گلیمت رو از آب بیرون بکش‌" پس این بود منظورش حتما. اولین باری که منزل پدری ارشیا دعوت شد، مراسم عروسی اردلان بود. وقتی دید که ارشیا برای رفتن بی‌میل نیست، با همه استرسی که داشت و با وجود کنجکاوی‌ای که مزید بر علت شده بود، خودش را متقاعد کرد برای رفتن و بالاخره کابوس شب‌هایش حقیقت پیدا کرد. باورش نمی‌شد آن همه تجمل و فخرفروشی برای یک شب باشد. متمول بودن از ریزه کاری‌های زندگی‌شان هم پیدا بود. حتی در برخوردها هم همه چیز رعایت می‌شد. هر لحظه منتظر روبه‌رو شدن با مادر شوهر هنوز ندیده‌اش بود و بخاطر همین ترسی که سرتا پایش را گرفته بود ترجیح می‌داد از کنار همسرش تکان نخورد. اردلان خوش خنده و کمی شبیه به برادرش بود اما ابهتی که ارشیا داشت را در او ندید. از خوشحالی و رفتار متکبرانه‌ی عروس هم مشخص بود که پسند خود مه‌لقاست. انگار فقط او بود که خیلی غریبه وارد این خانواده شد. یعنی ارشیا این همه تفاوت فکری داشت با خانواده‌اش؟ آنقدر در فکر فرو رفته بود که حتی نفهمید ارشیا با چند نفر آن طرف سالن در حال خوش و بش کردن است. خوشحال بود که حداقل پدرش محترمانه و با روی باز تحویلش گرفته. اما حس خوبش به سرعت خراب شد. _پس ریحانه تویی ؟ نیم ساعت از آمدنش گذشته و هنوز مه‌لقا را ندیده بود. حالا خیلی سخت نبود حدس زدن اینکه زنی که رو به رویش ایستاده و با نفرت نگاهش می‌کرد همان مه‌لقاست. ادامه_دارد... 🔜 ✍️ 📨 ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد 🏴@haqiq_center