eitaa logo
🌷هر روز با شهداء🌷
1.4هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
25 فایل
امام خامنه‌ای حفظه الله : گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. ۱۳۷۶/۰۲/۱۷ اللهم ارزقنا شهادة في سبيلك #شما_به_دعوت_شهداء_اینجایید_خوش_آمدید آدرس مدیر کانال برای انتقادات وپیشنهادات @s_m_najaf کپی با ذکر صلوات آزاد ♧
مشاهده در ایتا
دانلود
نام: شاهرخ شهرت: ضرغام تولد: ۱۳۲۸ تهران شهادت: آبادان ۵۹/۹/۱۷ اينها مشخصات شناسنامه اي اوست. کسي که در سي و يک سال عمر خود زندگي عجيبي را رقم زد. از همان دوران کودکي با آن جثه درشت و قوی خود، نشان داد که خلق و خوي پهلوانان را دارد. هيچ گاه زير بار حرف زور و ناحق نميرفت. دشمن ظالم و يار مظلوم بود. دوازده سالگي طعم تلخ يتيمي را چشيد. از آن پس با سختي روزگار را سپري کرد. در جواني به سراغ کشتي رفت. سنگين وزن کشتي مي گرفت. چه خوب پایه هاي ترقي را يکي پس از ديگري طي مي کرد. قهرمان جوانان، نايب قهرمان بزرگسالان کشتي فرنگي. همراهي تيم المپيک ايران و ... اما اينها همه ماجرا نبود. قدرت بدني، شجاعت، نبود راهنما، رفقاي نا اهل و... همه دست به دست هم داد انساني بوجود آمد که کسي جلو دارش نبود. هر شب کاباره، دعوا، چاقوکشي و ... پدر نداشت. از کسي هم حساب نمي برد. مادر پيرش هم کاري نمي توانست بکند الا دعا! اشک مي ريخت و براي فرزندش دعا مي کرد. خدايا پسرم را ببخش، عاقبت به خيرش کن. خدايا پسرم را از سربازان امام زمان-عج- قرار بده. ديگران به او مي خنديدند. اما او مي دانست که سلاح مؤمن دعاست. کاری نمي توانست بکند الا دعا. هميشه مي گفت: خدايا فرزند مرا به تو سپردم. خدايا همه چيز به دست توست. پسرم را نجات بده ! زندگي در غفلت و گمراهي ادامه داشت. تا اينكه دعاهاي مادر پيرش اثر كرد. مسيحا نفسي آمد و از انفاس خوش او مسير زندگي تغيير كرد. ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
خورشید اولین زمستان بیست و هشت شمسی طلوع کرد. این صبح خبر از تولد نوزادی می داد که او را نامیدند. مینا خانم مادر مؤمن و با تقوای او بود و صدرالدین پدر آرام و مهربانش. دومين فرزندشان به دنيا آمده. اين پدر و مادر بسيار خوشحالند. آنها به خاطر پسر سالمي که دارند شکرگزار خدايند. صدرالدين شاغل در فعاليتهاي ساختماني و پيمانکاري است وهمیشه می گوید: اگر بتوانيم روزي حلال و پاک براي خانواده فراهم کنيم، مقدمات هدايت آنها را مهيا کرده ايم. او خوب ميدانست که؛ - صلی الله علیه و آله - مي فرمايد: عبادت ده جزء دارد که نه جزء آن به دست آوردن روزی حلال است. روز بعد از بیمارستان دروازه شميران مرخص مي شوند و به منزلشان در خیابان پیروزی می روند. این بچه در بدو تولد بیش از 4 کیلو وزن دارد. اما مادر جثه ای دارد ریز و لاغر. کسی باور نمی کرد که این بچه، فرزند این مادر باشد. روز به روز هم درشت تر می شد و قوی تر. ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
وقتی به مدرسه می رفت کمتر کسی باور می کرد که او کلاس اول باشد. توی کوچه با بچه هایی بازی می کرد که از خودش بزرگتر باشند. درسش خوب بود. در دوران شش ساله دبستان مشکلی نداشتیم. پدرش به وضع درسي و اخلاقی او رسیدگی می کرد. صدرالدین تنها پسرش را خیلی‌ دوست داشت. سال اول دبیرستان بود. شاهرخ در یک غروب غم انگیز سایه سنگین یتیمی را بر سرش احساس کرد. پدر مهربان او از یک بیماری سخت، آسوده شد. اما مادر و پسر دوازده ساله را تنهاگذاشت. سال دوم دبیرستان بود. قد و هیکلش نسبت به دوستاش خیلی درشت تر بود. خیلی ها توی مدرسه ازش حساب می بردند ولی کسی را اذیت نمی کرد تا اینکه یک روز اومد خونه و گفت دیگه مدرسه نمی رم. هر چقدر دلیلش را پرسیدم نگفت. تا اینکه از دوستاش پرسیدم. گفتند همه ی بچه ها امتحانشون را خراب کردند و معلم فقط به یکی از بچه ها که به اصطلاح آقا زاده بوده نمره قبولی داده. به معلم اعتراض می کند؛ معلم هم سیلی محکمی توی گوش می زند و این دلیل شد که دیگر به مدرسه نرود. بعد هم رفت دنبال کار و ورزش، اما خیلی به کار نمی چسبید و مدام دنبال رفیق بازی بود. ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
🌹 شهید علی آقازاده از شهدای امروز اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی، اهل قم بودند ♦️شهید علی آقازاده از شهدای امروز حمله تروریستی رژیم صهیونیستی از اهالی روستای حاجی آباد آقا(شهرقنوات) استان قم بودند. ♦️دو برادر دیگر ایشان عباس و ابوالفضل آقازاده نیز قبلا به افتخار شهادت رسیده بودند. ♦️شهید عباس آقازاده از شهدای جنگ تحمیلی و شهید ابوالفضل آقازاده شهید مدافع حرم بودند 🌹امان از دل مادرش که الان سه تا از فرزندانش به خیل شهدا پیوستند ◾️به حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، مقام معظم رهبری ، خانواده معظم شهید تبریک و تسلیت می‌گوییم. ❤️تصویر پدر و مادر شهید 🇮🇷 ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
🌺آداب قبـــل از خواب🌺 🌸قبل از خواب وضــــو بگیریم 👈 ثواب شب زنده داری 🌺تلاوت آیة الکرسی 🌺تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها هم قبل خواب بسیار سفارش شده : 🌸ﺧﺘـــــﻢ کردن قرآن با خواندن سه بار سوره توحید. 🌺ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﻔﯿــــــﻊ ﺧﻮﺩ ﮔﺮدانیم: ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَﺍﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍوِّ ﻋَﻠَﻲ جمیع ﺍﻻ‌َﻧْﺒِﻴﺎﺀِ ﻭَﺍﻟﻤُﺮْﺳَﻠﻴﻦ.َ 🌺 ﻣﺆﻣﻨﯿﻦ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺳﺎﺯیم : ُ ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻏْﻔِﺮْ ﻟِﻠْﻤُﺆْﻣِﻨﻴﻦَ ﻭَﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﺎﺕِ. 🌺ﺣـــــﺞ ﻭﺍﺟﺐ ﻭ ﻋﻤـــﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎ ﺁﻭﺭیم: ﺳُﺒْﺤﺎﻥَ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺍﻟْﺤَﻤْﺪُ ﻟِﻠّﻪِ ﻭَ ﻻ‌ﺍِﻟﻪَﺍِﻻ‌َّ ﺍﻟﻠّﻪُ ﻭَ ﺍﻟﻠّﻪُ ﺍَﻛْﺒَﺮُ. 🌸تلاوت 👈معوذتین (سوره ناس و فلق) 🌺آیه آخر سوره مبارکه کهف جهت بیدار شدن برای نماز شب و نماز صبح 🔹 قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا آیه ۱۱۰ سوره مبارکه کهف 🌺سوره ى تكاثر ایمنـی از عذاب قبر 🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ🔹حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ🔹 كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🔹ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🔹كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ🔹 لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ🔹 ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ🔹 ثُمَّ لَتُسْأَلُونَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ 🌺ثواب ۳ بار تلاوت👇 برابر با خواندن ۱۰۰۰رکعت نماز یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ 🌺پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: هر کس آیه «شهداللّه» را در وقت خواب بخواند، خداوند هفتاد هزار فرشته به واسطه آن خلق می کند که تا روز قیامت برای او طلب آمرزش کنند. (مجمع البیان؛ ج 2/421) 🔹{آل عمران آیه «۱۸»} : 🔹شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
✨بســــــم الّله‌ ‌ الرّحمن الرّحــــــیم✨ ❤️روزِمـان را بـا سَــلام بَـر چهـارده مَعْـصــوم آغـاز می‌کنیـم 🌺اَلْسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا رَسُـولَ اَللّه ﷺ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا اَمیرَاَلْمـؤمِنـین 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکِ یا فاطِـمَةُ اَلزَهْـراءُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حُسَـینَ بـنَ عَلیٍ سَیــدَ اَلشُهَـــداءِ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ‌اَلحُسَیْنِ زینَ اَلعـابِـدیـنَ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلباقِــرُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یـا جَعْفَــرَ بـنَ مُحَمَّـدٍ نِ اَلصـادِقُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُوسَـی بـنَ جَعْفَـرٍ نِ اَلکاظِـمُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یاعَلیَّ بـنَ‌مُوسَـی‌اَلرِضَـا اَلمُرتَضـی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدٍ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلجَــوادُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ مُحَمَّـد نِ اَلهـادی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلعَسْــکَری 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا بَقیَــــةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمـان وَ رَحْـمَـــــةَ اَللّـهِ وَ بَرَکـاتِــهِ 🌴اللّـــهُـم‌َّ_عَجِّــلْ_لَوِلیِــڪ‌َ_اَلْفَــــــــــرَجْ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
1_1082963901.mp3
1.25M
🕊زیارتـنامـه ی شـهـــــــداء🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 به دلخواه صلوات ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
﷽✵سلام امام زمانم السلام علیک یا بقیة الله در التهابِ‌ زمین؛در اضطرابِ‌ زمان؛ یادِ شما چتر امان‌ من ‌است زیر باران ‌دردها... السَّلامُ‌عَلَيْڪَ‌يَاوَعْدَاللَّہِ‌الَّذِے‌ضَمِنَہُ... سلام‌ بر مولاے ‌مهربانے ڪہ آمدنش ‌و عده‌ے ‌حتمے خداست ‌و سلام‌ بر منتظـران‌ و دعا گویان‌ آن روزگار نورانے و قریب... تعجیل در ظهور صلوات اللهم عجل لولیک الفرج ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
همسر فداكار سردار رشيد اسلام محمد بروجردى در مورد مواظبت بر نماز اول وقت ايشان مى گويد: محمّد در عرض ده سال زندگى مشتركمان طورى بود كه هميشه نمازش ‍ را در اول وقت اقامه مى كرد. در طول مسافرتهايى كه با محمّد داشتيم ، هرگاه در راه صداى اذان به گوشش مى رسيد، هر كجا بود ماشين را پارك مى كرد و همانجا نمازش را بجا مى آورد. اگر چه به مقصدى كه مورد نظرش ‍ بود دور يا نزديك بود. بارها به ايشان گفتم : حالا كه نزديك مقصد است نمازتان را شكسته نخوانيد بگذاريد وقتى به منزل رسيديم نمازتان را كامل بخوانيد. محمّد در جواب مى گفت : حالا كه موقع اذان است نماز مى خوانيم شايد به منزل نرسيديم . اگر رسيديم دوباره كامل مى خوانم و در تمام اين مدّت هيچگاه ياد ندارم كه او بدون وضو باشد.   _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
یکی از خصوصیت‌های بارز شهید صدرزاده تاکید بر نماز اول وقت بود، همیشه اذان نماز صبح مقر را سید ابراهیم می‏‌گفت.ما به دلیل اینکه بحث تبلیغ را انجام می‏‌دادیم و مستمر به نقاط مختلف سفر می‏‌کردیم نمی‏‌توانستیم روزه بگیریم اما او روزه می‏‌گرفت و برای سحری بیدار می‏ شد. یک روز نماز صبح را با صدای سید بیدار شدم، توی مقر قدم می‏زد و لابه لای هر  بند از اذانش فریاد می‏زد و می‌‏گفت:برادرها وقت نماز شده برپا،دلاورا بلند شوید وقت نماز است.ما هم از آن به بعد سر به سرش می‏‌گذاشتیم و با اینکه صدای خوبی هم نداشت (با خنده) می‏‌گفتیم بعد از این با صدای خوش خودت اذان بگو! _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada120 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
خاطره ای از اوستا عبد الحسین برونسی به نقل از:همسر شهيد يک بارخاطره ای از جبهه برام تعريف کرد.می گفت: کنار يکی از زاغه مهمات ها سخت مشغول بوديم. تو جعبه های مخصوص،مهمات می گذاشتيم ودرشان را می بستيم.گرم کار،يک دفعه چشمم افتاد به يک خانم محجبه،با چادري مشکي!داشت پابه پای ما مهمات ميیگذاشت توی جعبه ها. با خودم گفتم:حتماً ازاين خانم هاييه که می يان جبهه.اصلاً حواسم به اين نبود که هيچ زنی را نمی گذارند وارد آن منطقه بشود.به بچه ها نگاه کردم. مشغول کارشان بودند وبي[توجه] مي رفتند ومی آمدند،انگارآن خانم را نمی ديدند. قضيه، عجيب برام سؤال شده بود.موضوع،عادي به نظرنمی رسيد.کنجکاو شدم بفهمم، جريان چيست!رفتم نزديک تر، تا رعايت ادب شده باشد.سينه ای صاف کردم وخيلی با احتياط گفتم:خانم!جايی که ما مردها هستيم،شما نبايد زحمت بکشيد.رويش طرف من نبود.به تمام قد ايستاد وفرمود:«مگرشما درراه برادرمن زحمت نمی کشيد؟»يک آن ياد امام حسين(علیه السلام) افتادم واشک توی چشمام حلقه زد. خدا بهم لطف کرد، که سريع موضوع را گرفتم وفهميدم جريان چيست. بي اختيار شده بودم ونمی دانستم چه بگويم خانم، همان طور که روشان آن طرف بود، فرمود:«هرکس که ياور ما باشد،البته ما هم ياری اش می کنيم»😭😭😭😭😭😭😭😭 السلام علیک يَا زینب الکبری _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 ؛ خلبانی را از 🛩🛫 ✍ شهید بابایی قرار بود اخراج بشود ولی موقعی که ژنرال آمریکایی اقامه نماز اول وقت را دید نظرش عوض شد. ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
1_917056964.mp3
1.39M
اذان شهید شمع چیان .. به افق دلهای بیقرار💔 دلتون شکست التماس دعا🤲🌱🤲 حی علی الصلاه التماس دعای شهادت🕊 🦋✨☔️☔️✨🦋 ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیانات مقام عظمی ولایت امام خامنه ای حفظه الله در مورد شهدای گمنام 😭😭😭 برای آرامش دل های مادران منتظر صلوات _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
می‌خواستم تو را خورشید بنامم؛ از روشنایی منتشرت! دیدم که خورشید... سکه صدقه‌ای است که تو... هر صبح از جیب شرقی‌ات در می‌آوری... دورسر عالم می‌چرخانی و در صندوق مغرب می‌اندازی و بدین‌سان... استواری جهان را تضمین می‌کنی. می‌خواستم نام تو را ابر بگذارم؛ از شدت کرامتت... دیدم که نسیم... فقط بازدم توست که در فضای قدسی فرشتگان تنفس می‌کنی! به اینجا رسیدم که: زیباترین و زیبنده‌ترین نام... همان است که خدا برای تو برگزیده است؛ ای کریم‌ترین بخشنده‌ی روی زمین... ای جواد! پیشاپیش سالروز تولد امام جواد علیه السلام وروز پسر مبااااررررک. ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
نور چشم رضایی آقا جان من خودم را گدایت می‌دانم یا جوادالائمه ادرکنی پای باب الجواد می‌خوانم تو پروانه اي غریبی… ولادت آقا جواد الائمه «علیه السلام» خجسته باد
(آبادان) چند نفري از همسايه ها آمدند سراغ من و گفتند: تو جواني، نمي توني تا ابد بيوه بماني. در ضمن دختر و پسرت احتياج به پدر دارند. هم اگر اينطور ادامه بده، براي خود شما بد ميشه نه درسی، نه کاری. هرروز دعوا و ... عاقبت خوبي ندارد. بالاخره با آقائي که همسايه ها معرفي کردند و مرد بسيار خوبي بود ازدواج کردم. محمد آقاي کيان پور کارمند راه آهن بود. براي کار بايد به خوزستان مي رفت. به ناچار ما هم راهي آبادان شديم. در آبادان کمتر از سه سال اقامت داشتيم. در اين مدت علاقه پسرم به ورزش بيشتر شده بود. با محراب که از فوتباليست هاي خوزستاني بود، خيلي رفيق شده بود. مرتب با هم بودند. در همان ايّام مشغول به کار شد. روزها سر کار مي رفت و شبها به دنبال رفقا. بعد از بازگشت از آبادان، خيلي از بستگان مخصوصاً عبداللّه رستمي (پسر عمويم که داور بين المللي کشتي بود) به توصيه کرد به سراغ کشتي برود، چرا که قد و هيکل و قدرت بدنيش به درد ورزش مي خورد. اگر هم ورزشكار شود کمتر به دنبال رفقايش مي رود. اما او توجهي نمي کرد. فقط مشکلات ما را بيشتر مي کرد. مشکل اصلي ما رفقاي بودند. هر روز خبر از دعواها و چاقو کشي هايشان مي آوردند.
(سند) عصر يکي از روزهاي تابستان بود . زنگ خانه به صدا در آمد. آن زمان ما در حوالي چهار راه کوکا کولا در خيابان پرستار مي نشستيم. پسر همسايه بود. گفت: از کلانتري زنگ زدند. مثل اينکه دوباره بازداشت شده. سند خانه ما هميشه سر طاقچه آماده بود. تقريباً ماهي يکبار براي سند گذاشتن به کلانتري محل مي رفتم. مسئول كلانتري هم از دست او به ستوه آمده بود. سند را برداشتم. چادرم را سر کردم و با پسر همسايه راه افتادم. در راه پسر همسايه مي گفت: خيلي از گنده لاتهاي محل، از آقا حساب مي برن، روي خيلي از اونها رو کم کرده. حتي يک دفعه توي دعوا چهار نفر رو با هم زده. بعد ادامه داد: الان براي خودش کلي از مأموراي کلانتري ازش حساب مي برند. ديگه خسته شده بودم. با خودم گفتم: ديگه الان هفده سالشه ! اما اينطور اذيت مي کنه، واي به حال وقتي که بزرگتر بشه. چند بارمي خواستم بعد از نماز نفرينش کنم. اما دلم براش سوخت. ياد يتيمي و سختيهائي که کشيده بود افتادم. بعد هم به جاي نفرين دعاش کردم.
(سند) وارد کلانتري شدم. با کارهاي پسرم، دیگه همه من را مي شناختند. مأمور جلوي در گفت: برو اتاق افسر نگهبان ! درب اتاق باز بود. افسر نگهبان پشت ميز بود. هم با يقه باز و موهاي به هم ريخته مقابل او روي صندلي نشسته بود. پاهاش را هم روي ميز انداخته بود. تا وارد شدم داد زدم و گفتم: مادر خجالت بکش پاهات رو جمع کن ! بعد رفتم جلوي ميز افسر و سند را گذاشتم و گفتم: من شرمنده ام، ببفرمائيد. با عصبانيت به شاهرخ نگاه کردم و بعد از چند لحظه گفتم: دوباره چيکار کردي ؟! گفت: با رفيقا سر چهار راه کوکا وايساده بوديم. چند تا پيرمرد با گاريهاشون داشتند ميوه مي فروختند، يکدفعه يه پاسبون اومد و بار ميوه پير مردها رو ريخت توي جوب. اون پاسبون به پيرمردا فحش ناموس داد من هم نتونستم تحمل کنم و ... افسر نگهبان گفت: اين دفعه احتياجي به سند نيست. ما تحقيق کرديم و فهميديم مأمور ما مقصر بوده. بعد مكثي كرد و ادامه داد: به خدا ديگه از دست پسر شما خسته شدم. دارم توصيه مي کنم، مواظب اين بچه باشيد. اينطور ادامه بده سرش ميره بالاي دار !