#حدیث_روز
#امام_حسین(ع):
کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آرزویش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود
📚تحف العقول، صفحه248
〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿
💎امام حسین علیه السلام فرمودند:
إنَّ شِیعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ
بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است.
📚فرهنگ سخنان امام حسین ص/ ۴۷۶
4_5956077560226906596.mp3
10.77M
💾🔊 #دانلود_سخنرانی استاد #رائفی_پور
📝 « مقامات زیارت عاشورا »
📅 تهران- ۹ مهر ۹۶ ، جلسه #هشتم
📥🎵دانلود صوتی با کیفیت 24kb
حرم
#کلیپ_صوتی 💠 عنوان: #بررسی_تحریفات_عاشورا_ششم 👈 خلاصه ای از بحث: "چهارمین موضوع که در باب تحریفات
#کلیپ_صوتی
💠 عنوان:
#بررسی_تحریفات_عاشورا_هفتم
👈 خلاصه ای از بحث:
"آنکه منتظران مهدی (علیه السلام) بدانید که منتظران امام حسین (علیه السلام) او را کشتند! باید گفت که بودن شعور، نفی شور نمی کند و آنکه منتظران امام حسین (علیه السلام) او را به شهادت رساندند، تذکر خوبی برای ما منتظران است اما ابداً اینگونه نبوده است که قاتلین امام حسین(علیه السلام) منتظر او باشند."
🎙سخنران :
#دکتر_محمد_دولتی
⏰ زمان:۴۲دقیقه و ۴۱ثانیه
➖➖➖
👇👇👇👇
⚫️ #دروغ_ها_و_تحریفات_عاشورا_قسمت_سوم
✍️دروغ ها و تحریفات به قدری زیاد است که اگر بخواهیم روضه های دروغینی که میخوانند را جمع آوری کنیم شاید چند جلد کتاب چند صفحه ای بشود!
🌼مرحوم حاجی نوری این مرد بزرگ حتی صريحا میگويد:
امروز بايد عزای حسين را گرفت اما برای حسين در عصر ما يك عزای جديدی است كه در گذشته نبوده است!!
⚡️و آن اينهمه دروغهائی است كه درباره حادثه كربلا گفته میشود و هيچكس جلوی اين دروغها را نمیگيرد...
🌷برای مصيبت حسين بن علی
بايد گريست ، ولی نه برای شمشيرها و نيزه هايی كه در آن روز بر پيكر
شريفش وارد شد ، بلكه به خاطر دروغهایی که امروزه در مورد حادثه کربلا گفته میشود!
💥این مطلب را قبلا بگويم كه در همه اينها مردم مسؤولند.
❄️يعنی شما مردمی كه در روضه خوانيها شركت میكنيد و هيچ خيال نمیكنيد كه در اين قضيه مسؤول هستيد ، بلكه فكر میكنيد كه مسؤول فقط گويندگان هستند،شما هم مسئولید!
🌑دو مسؤوليت بزرگ مردم دارند ، يكی اينكه نهی از منكر بر همه واجب است .
وقتی میفهمند و میدانند كه دروغ است ، نبايد در آن مجلس بنشينند كه حرام است و بايد مبارزه كنند.
🍃و ديگر از بين بردن تمايلی است كه صاحب مجلسها و مستمعين به گرم بودن مجلس دارند و به
اصطلاح میگویند به هرقیمتی مجلس بايد بگيرد!
🌾 روضه خوان بيچاره میبيند كه
اگر هر چه میگويد راست و درست باشد آن طور كه شايد و بايد مجلس
نمیگيرد و همين مردم هم دعوتش نمیكنند ، ناچار يك چيزی اضافه میكند.
✨مردم بايد اين انتظار را از سر خودشان بيرون كنند و با رفتارشان آن روضه خوانی را كه مجلس را الکی گرم میكند تشويق نكنند.
🌺مردم بايد روضه راست بشنوند تا معارفشان ، سطح فكرشان بالا
بيايد و بدانند كه اگر روحشان در يك كلمه اهتزاز پيدا كرد ، يعنی با روح
حسين بن علی هماهنگ شد و در نتيجه اشكی ولو ذره ای ، از چشمشان بيرون آمد واقعا مقام بزرگی است.
💠 اما اشكی كه از راه قصابی كردن و دروغ پراکنی از چشم بيرون بيايد اگر يك دريا هم باشد ارزش ندارد!
✅اگر كسی تاريخ عاشورا را بخواند میبيند از زنده ترين و مستندترين و از
پرمنبع ترين تاريخهاست.
🔆مرحوم آخوند خراسانی فرموده بود آنها كه بدنبال روضه نشنيده میروند ، بروند روضه های راست را پيدا كنند كه آنها را احدی نشنيده است.
♻️خطبه هايی كه امام حسين عليه السلام در مكه و بطور كلی در حجاز ، در كربلا ، در بين راه خوانده ، خطابه هايی كه اصحابش خوانده اند ،
♻️سؤال و جوابهايی كه با حضرت شده ، نامه هائی كه ميان ايشان و ديگران
مبادله شده ، نامه هائی كه ميان خود دشمنان مبادله شده است ، به علاوه
اظهارات كسانی كه حاضر در واقعه عاشورا بوده اند ( چه از دشمنان و چه از
دوستان ) و اين حادثه را نقل كرده اند ، آنها را مطالعه کنند!
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
📔حماسه حسینی نوشته شهید مطهری ج ۱
حرم
🌸✨✨🌸 #معرفی_یاران_امام_حسین (ع)📜 #یار_سوم💕 💚 #عباس_بن_علی(ع)💚 آرامگاه🕌 حرم عباس بن علی(ع) آرا
#معرفی_یاران_امام_حسین(ع)📜
#یار_چهارم💕
💛 #حر_بن_یزید_ریاحی💛
حر بن یزید ریاحی از همراهان حسین بن علی در واقعه کربلا بود.
حر از خاندان معروف بنی تمیم عراق و از رؤسای قبایل کوفیان بود. بهدرخواست ابن زیاد، برای مبارزه با حسین فراخوانده شد.او به سرکردگی هزار سوار برگزیده گشت. گفتهاند وقتی از دارالاماره کوفه، با مأموریت بستن راه بر حسین بیرون آمد، ندایی شنید که: «ای حر!مژده باد تو را بهشت ...»
#در_کربلا🐎
حر با سپاهش در منزل «قصر بنی مقاتل» یا «شراف»، راه را بر حسین بست و مانع از حرکت او به سوی کوفه شد. کاروان حسین را همراهی کرد تا به کربلا رسیدند و حسین در آنجا فرود آمد. حر وقتی فهمید کار جنگ با حسین بن علی جدی است، صبح عاشورا به بهانه آب دادن اسب خویش، از اردوگاه عمر سعد جدا شد و به کاروان حسین پیوست. توبه کنان کنار خیمههای حسین آمد و اظهار پشیمانی کرد، سپس اذن میدان طلبید. ظاهراً حر با اذن امام حسین اولین فردی است که به میدان رفت و درخطابهای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین توبیخ کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تأثیر قرار داده از جنگ با حسین منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد حسین بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به مبارزه پرداخت و کشته شد. رجزاو چنین بود:
انی انا الحر و ماوی الضیفاضرب فی اعناقکم بالسیفعن خیر من حل بارض الخیفاضربکم و لا اری من حیف
همانا من حر هستم که میزبان میهمانانم، شمشیرم را بر شما فرود میآورم و حمایت از بهترین کسی که ساکن بلاد خیف شده می نمایم و می زنم شما را و باکی از شما ندارم. در زمان شاه عباس صفوی مرقد حر ساخته شد.
#ادامه_دارد....
📗ابصار العین، ص ۱۱۵ و ۱۱۶
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
حرم
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃
هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇
#سنان_ابن_انس_نخعی لعنت الله علیه
سِنان بن اَنس بن عمر و بن حیّ بن حارث بن غالب بن مالكک بن وَهبيل سنان، یکی از خبیث ترین و پست ترین چهره های حادثه کربلا است. وی در قساوت قلب، حتی از شمر و عمر سعد نیز پست تر بود.
جنایاتش:
اول:
در روز عاشورا، پس از آن که امام حسین علیه السلام تنها شد و رو در رو با سپاهیان کفر مبارزه کرد ضربات زیادی از نیزه و شمشیر بر بدن مقدس حضرت وارد شد. شمر و سنان بن انس با ده نفر از نیروهای پیاده دشمن به سوی خیمه امام حسین علیه السلام هجوم بردند که امام علیه السلام با دست خود به آن ها اشاره کرد و آن جمله معروف را فرمود که:
اگر دین ندارید و از روز معاد نمی هراسید لااقل آزادمرد باشید، به زن و بچه من چه کار دارید؟ و عمر سعد دستور داد تا متعرض خانواده حضرت نشوند.
دوم:
زمانی که کوفیان (لشگر عمر سعد) به حسین علیه السلام حمله کردند و هر کسی از یک سو آن حضرت را آماج تیر و نیزه قرار داد تمام مقاتل اتفاق نظر دارند بر این که: سنان بن انس در آخرین لحظه، نیزه ای بر پشت آن حضرت زد و آن حضرت از اسب بر زمین افتاد و نیزه از سینه اش بیرون زد، آن ملعون سپس در گلوی امام علیه السلام، تیری فرو کرد.
سوم:
بیشتر مورخین گویند که سنان بن انس، در آخرین لحظات عمر امام حسین علیه السلام، بالای سرش ایستاد در حالی که ریش امام را در دست گرفته و با شمشیر به گلوی حضرتش می زد می گفت:
من سر تو را جدا می کنم و می دانم که تو زاده رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مادر و پدرت از همه بهترند.
چهارم:
سنان به خولی گفت: زود باش سر او را از بدنش جدا کن! خولی جلو رفت ولی رعب و هیبت امام بر او مستولی شد و بدنش به لرزه افتاد و نتوانست نزدیک شود. سنان با عصبانیت فریاد زد: خدا دهان و بازویت را بشکند! چرا می ترسی؟ و خود آن ملعون از اسبش پیاده شد و سر مقدس امام علیه السلام را از پیکر چاک چاکش جدا کرد و آن را به خولی سپرد!
ملاحظات:
سنان پس از کشتن امام حسین علیه السلام بر در خیمه عمر سعد آمد و با صدای بلند این اشعار را سرود:
أوفر رکابی فضّة و ذهبا
إنی قتلتُ السید المحجّبا قتلت خیر الناس اُمّا و أباو خیرهم إذ یُنسبون نَسبا
یعنی:
رکابم را از طلا و نقره سنگین کن
که من شاه پرده دار را کشته ام
کسی را کشته ام که پدر و مادرش از همه بهتر بودند
چون همه مردمان نسب خویش را بگویند
نسب وی از همه والاتر و برتر است
سرنوشت او:
1- مختار ثقفی، سال 66 هـ.ق، که به خونخواهی حسین بن علی علیه السلام و یارانش، قیام کرد، و بعضی از قتله کربلا را گرفت و به مجازات رساند، مأمورانش سنان را در شهر بصره، دستگیر کرده خانه اش را ویران نمودند و بند بند انگشتانش را از هم جدا کرد، سپس دست و پایش را بریده و در دیگی از روغن زیتون جوشان انداخت و او دست و پا می زد تا مرد.
2- زمانی که مختار ثقفی قیام کرد، به دنبال سنان بن انس فرستاد که می گفت من حسین علیه السلام را کشته ام. ولی او به بصره فرار کرده بود، لذا مأموران مختار نتوانستند بر او دست پیدا کنند و فقط خانه اش را ویران کردند.
3- وی بعد از واقعه کربلا، در زمان قیام مختار و خون خواهی او در نبرد با سپاه ابن زیاد، به رهبری ابراهیم اشتر، اسیر شد. ابراهیم وقتی جنایات سنان بن انس را از زبان خودش شنید او را با اعمال شاقه مجازات کرد، همین که سنا در آستانه مرگ قرار گرفت سرش را بریدند و بدنش را سوزاندند.
بر #مالک_بن_یسر تا قیامت لعنت
بر #حصین_بن_تمیم تا قیامت لعن
بر #ابحر_ابن_کعب تا قیامت لعنت
بر #سنان_بن_انس_نخعی تا قیامت لعنت
📚نفسالمهموم
📚ترجمه کامل ابن اثیر
📚تاریخ طبری
📚منتهیالامال
📚ابصار العین
📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر
حرم
🌸✨✨🌸 #فرازی_از_تاریخ⏳ #وقایع_قبل_از_عاشورا📜 #ورودامامبهکربلا🐎🐪 بیشتر منابع، در گزارشهای خود
🌸✨✨🌸
#فرازی_از_تاریخ⏳
#وقایع_قبل_از_عاشورا📜
#ورودامامبهکربلا🐎🐪
#ادامهقسمتقبل
پس رو به اصحاب کرده فرمود:
اَلنَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ یحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ
(ترجمه: مردم بندگان دنیا هستند و دین لقلقه زبانشان؛ حمایت و پشتیبانی از دین تا آنجاست که زندگیشان در رفاه است پس هرگاه بلاء و سختی حادث شود دینداران کم میشوند.)
📗خوارزمی، مقتلالحسین، ج۱، ص۳۳۷
سپس امام زمین کربلا را که چهار میل در چهار میل وسعت داشت از ساکنان نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خرید و با آنان شرط کرد که مردم را به سوی قبرش راهنمایی کنند و از زائرانش سه روز پذیرایی کنند.
پس از فرود آمدن امام حسین(ع) و یارانش در کربلا در دوم محرم سال شصت و یک هجری، حر بن یزید ریاحی نامهای به عبیداللّه بن زیاد نوشت و او را از فرود آمدن حسین(ع) در این سرزمین با خبر ساخت. در پی این نامه، عبیداللّه نامهای خطاب به حسین(ع) نوشت:
«امّا بعد،ای حسین از فرود آمدنت در کربلا با خبر شدم؛ امیرمؤمنان -یزید بن معاویه- به من فرمان داده که لحظهای چشم بر هم ننهم و شکم از غذا سیر نسازم تا آن که تو را به خدای دانای لطیف ملحق ساخته یا تو را به پذیرش حکم خود و حکم یزید بن معاویه وادار نمایم. والسّلام»
نقل شده حسین(ع) پس از خواندن این نامه، آن را به کناری پرتاب کرد و فرمود:
«قومی که رضایت خود را بر رضایت آفریدگارشان مقدّم بدارند رستگار نخواهند شد.»
پیک ابن زیاد به حضرت(ع) عرض کرد: یا ابا عبدالله پاسخ نامه را نمیدهی؟ امام حسین(ع) فرمود: «پاسخش عذاب دردناک الهی است که به زودی او را فرا میگیرد.»
پیک نزد ابن زیاد بازگشت و سخن حضرت را به او بازگفت. عبیدالله نیز دستور تجهیز سپاه برای جنگ با حسین(ع) را داد.
#ادامه_دارد.....
📗ابناثیر، علی بن محمد، اُسد الغابه فی معرفة الصحابه، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م
📒ابنعبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۹۹۲م/۱۴۱۲ق.
و....
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
حرم
#عاشورا_ششم ⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج چه بود؟؟ ✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً
#عاشورا_هفتم
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج چه بود؟؟
✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ.
〰〰〰〰〰〰〰
#سومین_خطبه_امام_برای_سپاهحر
بعد از آنکه امام حسین علیه السلام به اصحاب خود فرمان حرکت دادند ،حر نیز با سپاه خود با آنها به راه افتاد.
به همین طریق در حرکت بودند تا به منطقه بیضه رسیدند. در آنجا امام علیهالسلام ایستادند و برای سپاه حر خطبهای خواندند؛
در خطبه بعد از حمد و سپاس خداوند متعال آمده است:::
💠 ای مردم، رسول خدا فرمود : هر که حاکم ستمگری را دید که حرام خدا را حلال میکند ، عهد خدا را میشکند با سنت پیامبر مخالفت میکند و در بین بندگان با گناه و ستیزهجویی عمل میکند، پس با گفتار یا عملی بدو اعتراض نکند، بر خدا واجب است که او را به جایگاه آن ستمگر وارد کند.
بدانید که این جماعت ملزم طاعت شیطان شده و طاعت خدا را ترک کردهاند. فساد را آشکار ساخته و حدود الاهی را تعطیل نمودهاند، مال خدا را به هوی و هوس ربوده و حرام خدا را حلال و حلال او را حرام کردهاند، من از دیگران شایستهترم. نامههای شما برای من آمد، رسولان شما بیعتتان را برای من آوردند که شما مرا تسلیم دشمن نخواهید کرد و بییاور نخواهید گذاشت . اگر بر بیعت خود باشید، به رشد خود رسیدهاید، پس من ، حسین بن علی و پسر دختر پیامبر هستم. جانم با شما و خانوادهام با خانوادهء شما خواهد بود ؛ من برای شما بهترین نمونهام. اگر عمل نکنید و عهد خود را نقض نمایید و بیعت مرا از گردنهایتان برادرید، سوگند به جان خود که از شما بعید و عجیب نیست.
شما قبل از این با پدرم، برادرم و پسرعمویم مسلم بن عقیل پیمان شکستید. مغرور کسی است که به شما فریفته شود؛ بهرهء خود را از بین بردید و نصیب خود را تباه کردید. پس هر که پیمان خود را بشکند، هم به زبان خویش شکسته است. خداوند ما را از شما بینیاز سازد.
والسلام علیکم و رحمة الله و بركاته.
👈👈 امام حسین علیه السلام به حرکت درآمد؛
حر هم ایشان را تعقیب میکرد و در این عمل شدت به خرج میداد و مسیر را بر آنان تنگ میکرد.
در بین راه یک بار امام به او فرمود:
💠 برای خدا نگران جانت باش؛ من شهادت میدهم که اگر مبارزه کنی، کشته خواهی شد و اگر مقاتله کنی، هلاک خواهی گردید.
و امام به او فرمود:
💠 آیا با مرگ مرا میترسانی؟
و آیا خطبههای من باعث شده که کمر به قتل من ببندی؟ نمیدانم به تو چه بگویم، اما آنچه را که آن برادر اوْس به پسرعمویش گفت، به تو میگویم هنگامی که میخواست پیامبر را یاری دهد ،
به او گفت: میروی و کشته میشوی.
او پاسخ چنین گفت:
میروم و مرگ بر جوان ننگ نیست، هر گاه قصد حقی داشته و در اسلام جهاد نماید. و دوشادوش مردان صالح جانبازی کرد. و با دشمنان خدا مخالفت نماید و از تبهکاران دوری گزیند. جانم را پیش میاندازم و جاودانگی آن را نمیخواهم ، تا اینکه لشکری را با بانگ و خروش و گروهی فراوان ببینم.
اگر زنده ماندم مورد ملامت قرار نگیرم و اگر کشته گردم پشیمان نخواهم شد،
این ذلت برای تو بس که نه آنگونه که بخواهی زندگی کنی.
(مقتل الحسین/امین/۸۴ - تاریخ طبری ۱۰۲ - کامل ۲۸۰/۴)
وقتی حر این مطلب را از امام حسین علیه السلام شنید، از ایشان کناره گرفت.
امام در مسیری و حر در مسیر دیگری حرکت میکردند.
👈👈 به همین ترتیب جدا از هم در حرکت بودند تا به منطقهء عَذیبُالهِجانات رسیدند.
در اینجا ٤ نفر که عبارت بودند از :
نافع بن هِلال ، طِرِمّاح بن عَدیّ ، مجمع بن عبدالله عائذی و عمر بن خالد صیداوی ،
برای یاری امام حسین علیه السلام به سوی او آمدند.
حر مانع شد و خواست آنان را زندانی کند. امام فرمود::
💠 اینها یاران و همراهان من هستند. از ایشان همانگونه که از خود دفاع میکنم، دفاع خواهم کرد. اینها یاران منند و به منزلهء کسانی هستند که با من آمدهاند. تو گفته بودی که با من نخواهی جنگید مگر آنکه نامهء عبیدالله بن زیاد برای تو بیاید. اگر به وعدهای که داشتی عمل کردی، هیچ؛ و گرنه با تو به مبارزه برخواهم خاست.
👈👈 حر راه آنها را باز کرد و رهایشان نمود، امام علیه السلام در مورد مردم از آنها سوال کرد؛
مجمع بن عبدالله عائذی گفت:
▪️اما اشراف مردم، رشوهشان زیاد شد؛ غریزههاشان پر گردید و محبتشان جلب شد. به سفارش آنها افراد را رها میکنند. آنها جماعتی یکدست در برابر تو هستند.
اما سایر مردم ، دلهایشان با توست ولی فردا شمشیرهایشان را در برابر تو خواهند کشید.
(تاریخ طبری۳۰۳/۴)
〰〰〰〰〰
♦️این خطبه وقتی ایراد شده که کار از کار گذشته است. حر و مردانش در حال اسکورت کاروان هستند تا زمانی که عبیدالله لع فرمان دهد. و حضرتش درصدد ارشاد آنان هستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ نماز و عاشورا (قسمت 3 ) - محوریت نماز در زندگی
#امام_حسین #محرم #عاشورا #نماز #استاد_آیتی
@haram110
هدایت شده از حرم
اسامی #امیرالمومنین علی علیه السلام در #قرآن
4⃣4⃣احسان و نيكويى ؛
💫 امام باقر عليه السلام در تفسير فرمايش خداى متعال كه مى فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإحْسانِ وَإيتاءِ ذِي الْقُرْبى» (1) «همانا خداوند به عدل، احسان و بخشش به نزديكان فرمان مى دهد»، مى فرمايد: منظور از «عدل» شهادت خالصانه به يگانگى خداى متعال و اين كه حضرت محمّد صلى الله عليه و آله و سلم پيامبر خداست، و منظور از «احسان» ولايت اميرمؤمنان على عليه السلام است و پذيرش اطاعت آن دو بزرگوار (درود خدا بر آنان باد)، و منظور از «بخشش به نزديكان» امام حسن و امام حسين و امامان از فرزندان آن حضرت (كه درود خدا بر همه آنان باد) مى باشد. و اين كه خداى متعال در آيه شريفه «وَيَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغِي» (2)«و از فحشاء، منكر و ستم نهى فرموده»، منظور نهى از ستم در حقّ آن بزرگواران و قتل آنها و امتناع از حقوق آنهاست كه موالات و دوستى با دشمنان آنها مصداق اكمل منكر قبيح و امر زشت است.
📚سوره نحل آيه 90(1)
سوره نحل آيه 90(2)
تأويل الآيات ج 1 ص 261 ح 20📚
4_5816806592749765452.mp3
3.53M
هدایت شده از حرم
⚜️✨✨⚜️✨✨⚜️✨✨⚜️✨✨⚜️✨✨⚜️✨✨⚜️
#مولا_امیرالمومنین_وجود_مبارک_خود_را_اینگونه_معرفی_میکند:
✅قال امیر المومنین(علیه السلام) فی خطبة التُطنجیه:
⚜️أنا النّاظِرُ إلَى المْغرِ بَين وَالمَشْرِقَين،
رَأيْتُ رَحـْمَةَ الله وَالفِردُوس رَأيَ العَين
🔆من هستم آن كسي كه ناظر بر مغربين و مشرقين است و طرفة العيني ، جميع رحمت خدا و فردوس اعلاي او را مشاهده مي كند
📚 الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب (عج) ج ٢ ص ٢۰۰
✨⚜️✨✨⚜️✨✨⚜️✨✨⚜️✨
#گزیده_ای_از_کتاب
ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ گفت : ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ٬ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐُﺸﻨﺪ
ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﻧﺪ!
ﺍﻣﺎ ﺧﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻪ ﻣﯽ کُشند
ﻭ ﻧﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻧﺪ...!
ﯾﻌﻨﯽ ﻭﺍﻗﻌﺂ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ...؟!
ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺍﺧﺘﻼﻑ؟؟ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ گفت : ﭘﺴﺮﻡ
ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ « ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺩﺍﺭﻫﺎ » ﺳﻮﺍﺭﯼ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ
ﭘﺲ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ!
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ
« ﺭﺍﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﻣﺰﺭعه اﯾﻦ اﺳﺖ !»
🔰🔰🔰🔰
🔸از آرایشگاهها غافل نشید!
🔹 یه جایی خوندم در مورد گناهان جدید و خاصی که با سرعت در حال انتشار هست باید زودتر اقدام بشه و اون گناه خاص زودتر در نطفه خفه بشه...
🔹 راستش اگر به فعالیتهای جدید آرایشگاههای زنانه دقت کنید؛ فضای اسفناک این محیطها رو نمیتونید تحمل کنید!😞
خدمات کاشت ناخن و مژه و لیفتینگها که با چسب انجام میشه، اپیلاسیونها و پرسینگها و... که به سرعت نور در حال افزایش هستند...
🔹 مدیر اسبق شبکه ی فارسی وان میگه: برای نابودی خانواده، باید اول مادر خانواده رو به لجن کشید!!
🔹 آرایشگاههای ما الان دارن بین زن و طهارت و عبادت فاصله میاندازن...
دارن تو زمین دشمن بازی میکنن و البته کاسبی خوبی هم دارن...
چی به سرِ غسلها و وضوهای این خانمهای ناخن کاشته میاد؟
اگر نطفه ای در حالتی که غسل به گردنشون هست بسته بشه، چی به سرِ اون بچه میاد؟
تکلیف نمازهای قضا شده چی میشه؟
🔹 این واقعا درده...
اینکه آرایشگاههای کوچه پس کوچههای ما؛ دارن تندتند با پکیجهای آف خورده و تخفیفات زیاد، این خدمات رو میدن و افراد مختلف، گول فتواهای ساختگیای که به مراجع نسبت میدن رو میخورن و ...
🔸 من سعی کردم تو هر گروه یا کانال آرایشگاهی عضو هستم این نکته رو تذکر بدم.
بعضی جاها با این سوال که: آیا با این خدمات(کاشت ناخن و...) وضو و غسل درسته یا نه، سعی کردم اونا رو به چالش بکشونم.
خیلیهاشون در پاسخ از همون فتواهای ساختگی استفاده کردن! گفتن مراجع گفتن اشکالی نداره، به صورت جبیره وضو بگیرید!😳
و من هم فتوای درست همون مرجع رو براشون میفرستادم و میگفتم که: اینکه ناخن و مژه بکاریم به امید اینکه وضو و غسل جبیره ای انجام میدیم؛ درست نیست و هر طور شده باید مانع برداشته شود و اگر اصلا امکانش وجود نداشته باشد باید تا وقتی که برداشتن مانع ممکن شود وضو جبیره انجام شود و...
که یکی دوتاشون کلا پیام های منو از گروه حذف کردن!!
🔸 رفتم توی سایت دیوار که ماشاالله پر بود از آگهی کاشت ناخن و مژه...
به یکی دوتاشون تو چت دیوار پیام دادم که این کار حرامه و مصداق "تعاونوا علی الإثم و العدوان..." هست و پول این خدمات هم به گفته ی مراجع حرامه!! البته خیلی محترمانه و غیرمستقیمتر گفتم.👌
اما خانمه هر توهینی لایق خودش بود نصیبم کرد و گفت: خدای ما، مثل شما نیست، که بهخاطر این چیزا با ما برخورد کنه...
گفت: همه تون ....هستین و مملکت به خاطر شماها به گند کشیده شده...
🔷 همه این حرفا رو زدم که به عنوان یه کوچکتر ازتون بخوام از آرایشگاهها غافل نشید! تا میشه تو فضای مجازی(اعم از کانالها و سایت های مختلف) و فضای حقیقی اونا رو به چالش بکشید. فتوای درست مراجع رو تو گروهها پخش کنید و خلاصه سکوت نکنید.
#کاشت_ناخن
#فضای_مجازی
#تذکر_در_آرایشگاه
#تشرفات
نان و حلوای بهشتی
مرحوم حاج سیدمحمد کسایی بدون واسطه، از مرحوم آقا سیدکریم نقل می کند:
«یکی از روزهای سرد زمستان بود. چندین سانتیمتر برف روی زمین نشسته بود و کار و کاسبی به شدت کساد شده بود. آن روز از صبح تا غروب خبری از مشتری نبود؛ اما آقا سیدکریم پینه دوز به امید روزی حلال تا پاسی از شب در مغازه بسیار کوچکش به انتظار می نشیند.
کم کم ساعت از دوازده شب هم می گذرد. و ایشان دلش نمی آید دست خالی به خانه اش برود.
بچه ها تا این ساعت شب با شکمهای گرسنه خوابشان برده بود و خدا را خوش نمی آمد تا آنها صدای باز شدن در را بشنوند و با خوشحالی بیدار شوند، ولی دستهای آقا سیدکریم را خالی ببینند.
آقا سیدکریم مومنی بسیار ساده و بی آلایش بود؛ اما به اندازه همه ظرفیتش، خودش را به خدای سبحان تسلیم کرده بود؛ وظیفه اش را شناخته بود و بی هیچ کم و کاستی به وظایفش عمل می کرد او یاد گرفته بود که باید در هر شرایطی با خدا یکرنگ و یکدل باشد و لحظه به لحظه مراقب بود تا بر طبق معارف و آموزه های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در هر شرایطی آن گونه باشد که خدا می خواهد.
آقا سیدکریم مغازه اش را می بندد و به سوی خانه اش می رود.
سر کوچه، میان برفها و در تاریکی شب می ایستد تا صبح فرا رسد و سپس در را به صدا درآورد.
ایشان در آن حال مشغول ذکر و یاد خدا می شود که یکباره صدایی می شنود:
« آقا سیدکریم! آقا سیدکریم!»
آقایی جلیل القدر در مقابلش همراه با چندین نان تازه و داغ ایستاده بود.
بگیر آقا سیدکریم!
ایشان نانها را می گیرد در حالی که داغی نانها را در آن سرما و برف و یخبندان به حوبی احساس می کند، سرش را که بالا می آورد دیگر آن آقای بزرگوار را در مقابلش نمی بیند.
آقا سیدکریم با خوشحالی به خانه می رود و سر سفره با بچه ها می نشینند لای نانها را که باز می کنند مقداری حلوای داغ و تازه هم به چشم می خورد که عطر و بوی روح افزا و جان بخشی داشت.
خانواده ایشان نان و حلوای باقی مانده را در لای سفره گذاشتند. صبح وقتی بسوی سفره می روند؛ با صحنه ای بسیار عجیب روبرو می شوند، دوباره به همان اندازه نان و حلوایی که دیشب خورده بودند، در سفره بود؛ انگار که دیشب به آن نزده اند !
بچه سیدها دوباره مشغول خوردن نان و حلوا می شوند و به مقتضای سن و سالشان متوجه نمی شوند چه اتفاقی افتاده است.
آقا سیدکریم به خانمش گوشزد می کند که مواظب باشد کسی از این ماجرا بویی نبرد.
او می گفت: نفعشان فقط به این است که هیچ کس از این امر باخبر نشود!
پس از یک هفته، یکی از خانمهای همسایه که به عطر و بویی که گاه در فضای خانه آقا سیدکریم می پیچید مشکوک شده بود.
عاقبت موفق می شود که خانم آقا سید عبدالکریم را به حرف بکشد و کمی از آن نان و حلوا را برای شفای مریض درخواست کند.
هر دو خانم به سراغ سفره رفته و آنرا باز می کنند، اما دیگر هیچ اثری از آن نان و حلوای تازه باقی نمانده بود!
آقا سیدکریم پینه دوز خودش به مرحوم آقای حاج سید محمد کسایی تأکید کرده بود که آن نان و حلوای داغ و تازه به دست حضرت بقیة الله الاعظم حجت ابن الحسن العسکری (عج) به من مرحمت شد و اگر خانواده ما توانسته بود جلوی زبانش را بگیرد و رازداری کند، آن نان و حلوای تازه تا آخر عمر برای ما باقی می ماند!»
#تشرفات
نان و حلوای بهشتی
مرحوم حاج سیدمحمد کسایی بدون واسطه، از مرحوم آقا سیدکریم نقل می کند:
«یکی از روزهای سرد زمستان بود. چندین سانتیمتر برف روی زمین نشسته بود و کار و کاسبی به شدت کساد شده بود. آن روز از صبح تا غروب خبری از مشتری نبود؛ اما آقا سیدکریم پینه دوز به امید روزی حلال تا پاسی از شب در مغازه بسیار کوچکش به انتظار می نشیند.
کم کم ساعت از دوازده شب هم می گذرد. و ایشان دلش نمی آید دست خالی به خانه اش برود.
بچه ها تا این ساعت شب با شکمهای گرسنه خوابشان برده بود و خدا را خوش نمی آمد تا آنها صدای باز شدن در را بشنوند و با خوشحالی بیدار شوند، ولی دستهای آقا سیدکریم را خالی ببینند.
آقا سیدکریم مومنی بسیار ساده و بی آلایش بود؛ اما به اندازه همه ظرفیتش، خودش را به خدای سبحان تسلیم کرده بود؛ وظیفه اش را شناخته بود و بی هیچ کم و کاستی به وظایفش عمل می کرد او یاد گرفته بود که باید در هر شرایطی با خدا یکرنگ و یکدل باشد و لحظه به لحظه مراقب بود تا بر طبق معارف و آموزه های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در هر شرایطی آن گونه باشد که خدا می خواهد.
آقا سیدکریم مغازه اش را می بندد و به سوی خانه اش می رود.
سر کوچه، میان برفها و در تاریکی شب می ایستد تا صبح فرا رسد و سپس در را به صدا درآورد.
ایشان در آن حال مشغول ذکر و یاد خدا می شود که یکباره صدایی می شنود:
« آقا سیدکریم! آقا سیدکریم!»
آقایی جلیل القدر در مقابلش همراه با چندین نان تازه و داغ ایستاده بود.
بگیر آقا سیدکریم!
ایشان نانها را می گیرد در حالی که داغی نانها را در آن سرما و برف و یخبندان به حوبی احساس می کند، سرش را که بالا می آورد دیگر آن آقای بزرگوار را در مقابلش نمی بیند.
آقا سیدکریم با خوشحالی به خانه می رود و سر سفره با بچه ها می نشینند لای نانها را که باز می کنند مقداری حلوای داغ و تازه هم به چشم می خورد که عطر و بوی روح افزا و جان بخشی داشت.
خانواده ایشان نان و حلوای باقی مانده را در لای سفره گذاشتند. صبح وقتی بسوی سفره می روند؛ با صحنه ای بسیار عجیب روبرو می شوند، دوباره به همان اندازه نان و حلوایی که دیشب خورده بودند، در سفره بود؛ انگار که دیشب به آن نزده اند !
بچه سیدها دوباره مشغول خوردن نان و حلوا می شوند و به مقتضای سن و سالشان متوجه نمی شوند چه اتفاقی افتاده است.
آقا سیدکریم به خانمش گوشزد می کند که مواظب باشد کسی از این ماجرا بویی نبرد.
او می گفت: نفعشان فقط به این است که هیچ کس از این امر باخبر نشود!
پس از یک هفته، یکی از خانمهای همسایه که به عطر و بویی که گاه در فضای خانه آقا سیدکریم می پیچید مشکوک شده بود.
عاقبت موفق می شود که خانم آقا سید عبدالکریم را به حرف بکشد و کمی از آن نان و حلوا را برای شفای مریض درخواست کند.
هر دو خانم به سراغ سفره رفته و آنرا باز می کنند، اما دیگر هیچ اثری از آن نان و حلوای تازه باقی نمانده بود!
آقا سیدکریم پینه دوز خودش به مرحوم آقای حاج سید محمد کسایی تأکید کرده بود که آن نان و حلوای داغ و تازه به دست حضرت بقیة الله الاعظم حجت ابن الحسن العسکری (عج) به من مرحمت شد و اگر خانواده ما توانسته بود جلوی زبانش را بگیرد و رازداری کند، آن نان و حلوای تازه تا آخر عمر برای ما باقی می ماند!»
#چراغ_قرمز_هفتم: از زنهای دیگر بدگویی نکنید!
برخی از خانمها گمان میکنند توجه همسرشان به زنهای دیگر، تقصیر آن زنهاست، در نتیجه میخواهند با بدگویی از آن زنها و تلاش برای تخریب چهره آنها، آن زنها را از چشم شوهرشان بیاندازند و به خیال خود، زندگی مشترک خود را نجات دهند. متاسفانه این زنها فکر میکنند، تحقیر خانمهای دیگر در مقابل همسرشان و برجسته نشان دادن عیبهای آنها میتواند تصور همسرشان را نسبت به زنهای دیگر تغییر دهد.
اما این جملات منفی، دقیقاً همان حرفهایی است که مردها از شنیدنشان بیزارند. در واقع مردها اهمیت نمیدهند که شما چه نظری در مورد خانمهای دیگر دارید. آنها دنیا را همانطور که خودشان میخواهند میبینند؛ پس با انتقال این قضاوتهای اغراق شده، توجهشان را به موضوعی که از آن هراس دارید، جلب نکنید. قضاوت شما نمیتواند وفاداری همسرتان را کم و زیاد کند. بنابراین اگر به محبت همسرتان شک دارید، یا گمان میکنید نظر او به سمت زن دیگری جلب شده است، بهجای تخریب و ابراز تنفر از آن زن، ریشه مشکل را پیدا کرده و ارتباط خود با همسرتان را بازسازی کنی
#خط_قرمزهای_همسرانه!
تمام زیبایی ها در سادگیست ، با حجاب زیباتر بودن را تجربه کن
در زمانی که شان و ارزش جز
به دماغ و لباس و ماشین نیست
توی چادری بمان و ثابت کن
ارزش واقعی زن این نیست...!!!
14.mp3
8.4M
🎙 عبادتهای اجباری➕نصیحت زیاد
🔴 #استاد_دهنوی
💠 پیشنهاد دانلود
🆔 @haram110