eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.6هزار ویدیو
635 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
قانون هست که میگه : . . . . . . . . . وقتی مجردی همه متاهل اند و خوشحال . اما وقتی متاهل میشی همه مجردن و خوشحال عجب به نیوتن!😐 چه غلطی می کردی پس؟!! ببین چه قانونای مهمی رو ول کردی رفتی چه چرت و پرتایی رو کشف کردی!!!!🤪😜 ‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃🌸 اجازه بدهید حسّ کنجکاوی کودکانِ با خراب کردن اسباب‌بازی ها یشان، پاسخ داده شود تا آرام آرام، جذّابیت این کار برای آنها از بین برود. برخی معتقدند باید مراقبت از وسایل شخصی را از همان ابتدا به فرزند یاد داد؛ امّا این دسته از دو نکته غافل‌اند که اوّلاً کودک، بویژه در سنین دو یا سه سالگی و پایین‌تر از آن، مراقبت از اشیای شخصی را در سالم نگه‌داشتن آنها نمی‌داند. او دوست دارد از وسایلش استفاده کند و خراب کردن اسباب‌بازی را هم نوعی استفاده از آن می‌داند ثانیاً کودکان هر اندازه به هفت سالگی نزدیک‌تر می‌شوند، حسّ مراقبت از وسایل در درونشان قوی‌تر می‌شود.
4_5902071928482433429.mp3
8.11M
"❁" 🌸علت آلوده شدن دبیرستانیها به گناه و فساد👆👆👆👆
4_5825949001869952979.mp3
12.88M
❤️ ❤️ قسمت 51 جن ها و اهل بیت سلام الله علیهم مخصوص نوجوانان 👉 مخصوص معلمین 👉 ✅ مخاطب اصلی مجموعه نوجوانان هستند؛ لطفا برسانید به دست نوجوانِ شیعه
4_5897495550634231911.mp3
10.9M
"❁" 4⃣2⃣ 🎤 ☜ انصاف دلبخواهی نیست 💥 ▪️اگر نوع زندگی بعد از تولدمان به برزخ، برایمان مهم است؛ ناگزیریم به تمرین برای بدست آوردن انصاف... زیرا؛ [ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ]
5_6088942644111606472.m4a
13.28M
🔹 سخنان دکتر امیر اشرفی پاتولوژیست و متخصص آسیب شناسی، مدیر گروه آناتومیکال پاتولوژی سیدنی استرالیا استادیار دانشگاه سیدنی
حرم
"رمان #از_روزی_که_رفتی #قسمت_پنجاه_و_چهار ارمیا: قصه ی سیدمهدی چیه؟ حاج علی: یعنی چی؟ ارمیا: چرا
"رمان سال نو که آمد، احساسات جدید در قلبها روییده بود. صدرا دنبال بهانه بود برای پیدا کردن فرصتی برای بودن با زن و فرزندش. محبوبه خانم هم از افسردگی درآمده و مهدی بهانه ی خنده هایش شده بود؛ انگار سینا بار دیگر به خانه اش آمده بود... شب کنار هم جمع شده و تلویزیون میدیدند که محبوبه خانم حرفی را وسط کشید: _میدونم رسمش اینجوری نیست و لیاقت رها بیشتر از این حرفهاست؛ اما شرایطی پیش اومد که هر چند اشتباه بود اما گذشت و الان تو این شرایط قرار گرفتیم. هنوز هم ما عزاداریم و هم شما، اما میدونم که باید از یه جایی شروع بشه، رها جان مادر، پسرم دوستت داره؛ قبولش میکنی؟ اگه نه هر وقت که بخوای میتونی ازش جدا شی! اگه قبول کنی و عروسم بمونی منت سرمون گذاشتی و مدیونت هستیم. حق توئه که زندگیتو انتخاب کنی، اگه جوابت مثبت باشه بعد از سالگردسینا یه جشن براتون میگیریم و زندگیتون رو شروع میکنید؛ اگه نه که بازم خونه ی بالا در اختیار تو و مادرته تا هر وقت که بخواید. معصومه تا چند روز دیگه برای بردن جهازش میاد و اونجا خالی میشه، فکراتو بکن، عروسم میشی؟ چراغ خونه ی پسرم میشی؟ صدرا خیلی دوستت داره! اول فکر کردم به خاطر بچه ست، اما دیدم نه... صدرا با دیدن تو لبخند میزنه، برای دیدن تو زود میاد خونه؛ پسرم بهت دل بسته، امیدوارم دلش نشکنه! رها سرش را پایین انداخت. قند در دل صدرا آب میکردند! " چه خوب راز دلم را دانستی مادر! نکند آرزوی تو هم داشتن دختری مثل خاتوِن من بود؟" رها بلند شد و به سمت اتاقش رفت. زهرا خانم وسط راه گفت: _بذارید بیشتر همدیگه رو بشناسن! برای هردوشون ناگهانی بود این ازدواج. محبوبه خانم: عجله ای نیست. تا هر وقت لازم میدونه فکر کنه، اونقدر خانم و نجیب هست که تا هر وقت لازم باشه منتظرش بمونیم! "فکر دل مرا نکردی مادر؟ چگونه دوری خاتونم را تاب بیاورم مادر؟" صدرا نفس کم آورده بود، حتی زمان خواستگاری از رویا هم حالش اینگونه نبود!"چه کردهای با این دلم خاتون؟ چه کردهای که خود رهایی و من دربند تو!" رها کودکش را در آغوش داشت و نوازشش میکرد. به هر اتفاقی در زندگی اش فکر میکرد جز همسر شدن برای صدرا! عروس خانواده ی صدر شدن! مهدی را مقابلش قرار داد." بزرگ شوی چه میشود طفلک من؟ چه میشود بدانی کسی برایت مادری کرده که برادرش پدرت را از تو گرفته است؟ چه بر سرت میآید وقتی بدانی مادرت تو را نخواست؟ من تو را میخواهم! مادرانه هایم را آن روز هم خواهی دید؟ دلنگرانی هایم رامیبینی؟ من عاشقانه هایم راخرجت میکنم! تو فرزند میشوی برایم؟ دل زدن هایم را برای دیر آمدنهایت را میبینی؟بزرگ که شوی پسر میشوی برای مادرانه هایم؟ به این پدرت چه بگویم؟ به این پدر که گاهی پشت میشد و پناه، که توجه کردن را بلد است، که محبتهایش زیر پوستی ست! چه بگویم به مردی ک می خواهد یک شبه شوهر شود، پدر شود! ادامه دارد... نویسنده:
حرم
"رمان #از_روزی_که_رفتی #قسمت_پنجاه_و_پنج سال نو که آمد، احساسات جدید در قلبها روییده بود. صدرا دنب
"رمان دست کوچک پسرش را بوسه میزد که درباز شد. رها از گوشه ی چشم قامت مرد خانه را دید. برای چه آمده ای مرد؟ به دنبال چه آمده ای؟ طلب چه داری از من که دنبالم می آیی؟ صدرا: خوابید؟ رها: آره، خیلی ناز میخوابه، از نگاه کردن بهش سیر نمیشم! صدرا: شبیه پدرشه! رها: نه! شبیه تو نیست! صدرا لبخندی زد. "پدر بودنم را برای طفلت باور کردی خاتون؟ همسر بودنم را چه؟ همسر بودنم برای خودت را هم قبول داری؟" صدرا: منظورم سینا بود. رها آهی کشید و بعد از چند دقیقه سکوت گفت: _شما ازدواج کنید آیه باید بره؟! "به بودِن من و تو در آن خانه می دل؟ می اندیشی عزیزدل؟می توانم دل خوش کنم به بله گفتنت از سر عشق؟ میتوانم دل خوش کنم که تو بله بگویی و بانوی خانه ام شوی؟" صدرا: نه؛ میمونن! خونه ی معصومه که خالی بشه، تمیزش میکنم و جوری که دوست داری آماده ش میکنیم! آیه خانم هم میشه همسایه ی دیوار به دیوارت، تا هر وقت خودش و تو بخواید هم میمونه! رها:باخونبس بودن من چیکار میکنید؟جواب فامیلتون رو چی میدی؟ صدرا: فعلا فقط به جواب تو فکر میکنم! جواب مثبت گرفتن از تو سختتر از روبه رو شدن با اوناست! رها: رویا چی؟! صدرا: رویا تموم شده رها، باورکن! ازوقتی اومدی به این خونه، همه رو کمرنگ کردی، تو رنگ زندگی من شدی، تو با اون قلب مهربونت! رها منو ببخش و قبولم کن، به این فکر کن اگه این اتفاقات نمی افتاد، هیچ وقت سر راه هم قرار نگرفته بودیم؛ خدا بهم نگاه کرده که تو رو برام فرستاده! رها: شما، چطور بگم... نماز، روزه، محرم، نامحرم! صدرا: یه روزی گفتم از جنس تو نیستم و بهت فکر نمیکنم اما دروغ گفتم، همونموقع هم میخواستم شبیه تو باشم و تو رو برای خودم داشته باشم. رها: فرصت بدید باورتون کنم! صدرا: تو فرصت نمیخوای، آیه میخوای! تا آیه خانم بهت نگه، تو راضی نمیشی! َ "چقدر خوب ناگفته های قلبم را میدانی!" صدرا تلفنش را به سمت رها گرفت: _بهش زنگ بزن! الان دل میزنی برای بودنش! رها تلفن را گرفت و شماره گرفت. صدرا از اتاق بیرون رفت. رها: آیه! سلام! آیه: سلام! چی شده تو هی یاِد من میکنی؟ رها: کی میای؟ آیه: چی شده که اینجوری بی تاب شدی؟ به خاطر آقا صدراست؟ رها: تو از کجا میدونی؟ آیه: فهمیدنش سخت نبود. از نگاهش، رفتارش، اصلا از اون بچه ای که به تو سپرد معلوم بود که یک دله شده، تو هم که میدونم هنوز بهش شک داری! رها: من نمیشناسمش! آیه: بشناسش، اما بدون اون شوهرته؛ تو قلب مهربونی داری، شوهرتو ببخش برای اتفاقی که توش نقش زیادی نداشته،ببخش تا زندگی کنی! مرد خوبیه... به تو نیاز داره تا بهترین آدم دنیا بشه! کمکش کن رها! رها: کاش بودی آیه! آیه: هستم... تا تو بخوای باشم، هستم؛ البته دیگه عروس شدی و من باید از اون خونه برم! رها: نه؛ معصومه داره جهازشو میبره! گفته خونه رو آماده میکنه بریم اونجا! تو هم تا هر وقت بخوای میتونی بمونی! آیه: پس تمومه دیگه، تصمیماتون رو گرفتین؟ رها: نه آیه، گفتن که اگه نخوام میتونم طلاق بگیرم و با مادرم تو همون واحد زندگی کنم! آیه:میدونی طلاق منفورترین حلاله‌خداست؟!رها فکر طلاق رو نکن رها: ما خیلی با هم فرق داریم! آیه: فرق داشتن بد نیست، خودتم میدونی زن و شوهر نباید عین هم باشن، باید مکمل هم باشن! رها: اعتقاداتمون چی؟ آیه: اون داره شبیه تو میشه، چندباری اومد بالا با بابام حرف زد. فهمیدم که داره تغییر عقیده میده پسر مردم از دست رفت.. هر دو خندیدند. رها دلش آرام شده بود... خوب است که آیه را دارد! ادامه دارد... نویسنده:
حرم
"رمان #از_روزی_که_رفتی #قیمت_پنجاه_و_شش دست کوچک پسرش را بوسه میزد که درباز شد. رها از گوشه ی چشم ق
"رمان آخر هفته بود که آیه بازگشت، سنگین شده بود. لاغرتر از وقتی که رفت شده بود... رها دل میسوزاند برای شانه های خم شده ی آیه اش! آیه دل میزد برای مادرانه های رهایش! آیه: امشب چی میخوای بپوشی؟ رها: من نمیخوام برم، برای چی برم جشن نامزدی معصومه؟ آیه: تو باید بری! شوهرت ازت خواسته کنارش باشی، امشب برای اون و مادرش سختتره! رها: نمیفهمم چرا داره میره! ِ آیه : داره میره تا به خودش ثابت کنه که دخترعمویی که همسربرادرش بود، دیگه فقط دختر عموشه! با هیچ پسونِد اضافه ای! حالا بگو میخوای چی بپوشی؟ رها: لباس ندارم آیه! آیه: به صدرا گفتی؟ رها: نه؛ خب روم نشد بگم! آیه لبخند زد و دست آیه را گرفت و به اتاقش برد. کت و دامن مشکی رنگی را مقابلش گذاشت: _چطوره؟ رها: قشنگه. آیه: بپوشش! آیه بیرون رفت و رها لباس را تن کرد. آیه روسری ساتن مشکی نقرهای زیبایی را به سمت رها گرفت... _بیا اینم برات ببندم! رها که آماده شد، از پله ها پایین رفت. صدرا و محبوبه خانم منتظرش بودند. مهدی در آغوش صدرا دست و پا میزد برای رها! نگاه صدرا که به رهایش افتاد، ضربان قلبش بالا رفت!" چه کرده ای خاتون! آن سیاهی چشمانت برای شاعر کردنم بس نبود که پوست گندمگونت را در نقرهای این قاب به رخ میکشی؟ مهدی که در آغوشش دست و پا زد، نگاه از رهایش گرفت. محبوبه خانم لبخند معناداری زد. رها روی صندلی عقب نشست و مهدی را از آغوش صدرا گرفت. محبوبه خانم با آن مانتوی کار شده ی سیاهرنگش زیبا شده بود، جلو کنار صدرا نشست. َ رها عاشقانه هایش را خرج پسرکش می کرد وندید نگاه مرد این روزهایش را که دو دو میزد. آیه از پنجرهدی خانه اش به خانوادهای که سعی داشت دوباره سرپا شود نگاه کرد. چقدر سفارش این خانواده را به رها کرده بود! چقدر گفته بود رها زن باش... مردت شب سختی پیش رو دارد! گفته بود: _رها! تو امشب تکیه گاه باش! وارد مهمانی که شدند، صدرا به سمت عمویش رفت و او را صدا زد: _عموجان! آقای زند با رنگ پریده به صدرا نگاه کرد: _شما اینجا چیکار میکنید؟ محبوبه خانم: شما دعوت کردید، نباید می اومدیم؟ آقای زند: نه... این چه حرفیه! اصلافکرشم نمیکردیم بیاید، بفرمایید بشینید و از خودتون پذیرایی کنید! چقدر این مرد اضطراب داشت! رها نگاهش را در بین مهمان ها چرخاند و او هم رنگ از رخش رفت: _محبوبه خانم... محبوبه خانم! محبوبه خانم تا نگاهش به رنگ پریده ی رها افتاد هراسان شد: ادامه دارد... نویسنده:
4_6003357019782777341.mp3
9.32M
«ما نگفتیم اینجوری زندگی کنید...» 🎤استاد شیخ محمدحسین یوسفی؛
4_5888838249480194727.mp3
1.44M
فقیه در دین یعنی بلال حبشی سلام الله علیه/ بلال بیابان گرد شد، تا مبادا با اذان گفتنش باد به پرچم خلفای غاصب بخورد! 🎤استاد شیخ محمدجواد محقق یزدی؛ 🌺پیشنهاد دانلود و نشر🌺
💠امام صادق عليه السّلام: مَن قَبِلَ اللّه مِنهُ صَلاةً واحِدَةً لَم يُعَذِّبهُ وَمَن قَبِلَ مِنهُ حَسَنَهً لَم يُعَذِّبهُ خداوند از هر كس يك نماز و يا يك كار نيك را قبول كند، عذابش نمى نمايد. 📚كافى، ج ۳، ص ۱۶۶
💠امام حسن مجتبی عليه السلام: يَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ في هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا في يَدَيْكَ لِما بَيْنَ يَدَيْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ يَتَمَتَّعُ اي فرزند آدم از موقعي كه به دنيا آمده اي، در حال گذراندن عمرت هستي، پس از آنچه داري براي آينده ات (قبر و قيامت) ذخيره نما، همانا كه مؤمن در حال تهيّه زاد و توشه مي باشد; وليكن كافر در فكر لذّت و آسايش است. 📚بحارالأنوار ج۷۵ ص۱۱۱
{روایتی بسیار مهم و تأمّل برانگیز!} 💠امام باقر صلوات‌ الله علیه: در زمان حضرت مهدی (عجّل‌ الله تعالیٰ فرجه الشّریف) علوم و حکمت را آن‌چنان خواهید آموخت که یک زن خانه‌دار در منزل خودش طبق قرآن و شیوهٔ رسول خدا (صلّی‌ الله علیه و آله) حکم خواهد کرد!!! 📚بحارالانوار ج۵۲ ص۳۵۲
🙏👁 دعای حضرت کاظم علیه السلام برای حضرت صاحب الزّمان علیه السلام بعد از نماز عصر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بعد از نماز عصر، دست‌های مبارکش را رو به آسمان برد و چنین دعا نمود: «أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ‏ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ‏ وَ أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، إِلَيْكَ زِيَادَةُ الْأَشْيَاءِ وَ نُقْصَانُهَا وَ أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، خَلَقْتَ الْخَلْقَ بِغَيْرِ مَعُونَةٍ مِنْ غَيْرِكَ وَ لَا حَاجَةٍ إِلَيْهِمْ. أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، مِنْكَ الْمَشِيَّةُ وَ إِلَيْكَ الْبَدْءُ، أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ قَبْلَ الْقَبْلِ وَ خَالِقُ الْقَبْلِ. أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بَعْدَ الْبَعْدِ وَ خَالِقُ الْبَعْدِ. أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَكَ أُمُّ الْكِتَابِ. أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ غَايَةُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ وَارِثُهُ، أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ لَا يَعْزُبُ عَنْكَ الدَّقِيقُ وَ لَا الْجَلِيلُ، أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ لَا يَخْفَى عَلَيْكَ اللُّغَاتُ وَ لَا تَتَشَابَهُ عَلَيْكَ الْأَصْوَاتُ، كُلَّ يَوْمٍ أَنْتَ فِي شَأْنٍ لَا يَشْغَلُكَ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ، عَالِمُ الْغَيْبِ وَ أَخْفَى، دَيَّانُ الدِّينِ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ، بَاعِثُ‏ مَنْ فِي الْقُبُورِ، مُحْيِي الْعِظَامِ‏ وَ هِيَ رَمِيمٌ. أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ‏ الْمَكْنُونِ‏ الْمَخْزُونِ‏ الْحَيِّ الْقَيُّومِ الَّذِي لَا يَخِيبُ مَنْ سَأَلَكَ بِهِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ‏ تُعَجِّلَ‏ فَرَجَ الْمُنْتَقِمِ لَكَ مِنْ أَعْدَائِكَ وَ أَنْجِزْ لَهُ مَا وَعَدْتَهُ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَام‏!» (فلاح السائل، ص199-200) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼نماز شب بیست و سوم ماه شعبان عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قَالَ: مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الثَّالِثَةِ وَ الْعِشْرِينَ ثَلَاثِينَ، بِالْحَمْدِ وَ الزَّلْزَلَةِ، نَزَعَ اللَّهُ الْغِلَّ وَ الْغِشَّ مِنْ قَلْبِهِ، وَ هُوَ مِمَّنْ شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ بِالإسْلامِ، وَ بُعِثَ وَ وَجْهُهُ كَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ. (البلدالأمين، ص173) رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس در شب بیست و سوم ماه شعبان 30 رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد و یک بار سوره زلزال؛ خداوند کینه و فریب را از قلبش می زداید، و وی از کسانی خواهد بود که خداوند سینه اش را برای (پذیرشِ) اسلام گشوده است، و برانگیخته می شود درحالی که چهره اش همچون ماه شب چهارده می باشد. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
⚠️⚠️ برای حفظ دینت از دنیا مایه بگذار، نه این که برای حفظ دنیایت از دین مایه بگذاری عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: صُنْ دِينَكَ بِدُنْيَاكَ تَرْبَحْهُمَا، وَ لَا تَصُنْ دُنْيَاكَ بِدِينِكَ فَتَخْسَرَهُمَا. (مستدرک الوسائل، ج12،ص246 به نقل از غررالحکم) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: دین خود را به وسیله دنیایت حفظ و نگاهداری کن، در این صورت در دین و دنیایت سود می بری. اما دنیایت را به ازای دینت حفظ و نگاهداری نکن، که در هر دو زیان خواهی کرد. عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: صُنِ الدِّينَ بِالدُّنْيَا يُنْجِكَ ، وَ لَا تَصُنِ الدُّنْيَا بِالدِّينِ فَتُرْدِيَكَ. (مستدرک الوسائل، ج12،ص246 به نقل از غررالحکم) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: دین را با دنیایت حفظ کن که تو را نجات می دهد، اما دنیایت را با (مایه گذاشتن از) دین حفظ نکن که تو را هلاک می کند. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏👌❤️نماز بسیار ساده برای فرزندان در شب ها و برای والدین در روزها عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: كَانَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ علیه السلام يُصَلِّي عَنْ وَلَدِهِ كُلَّ لَيْلَةٍ رَكْعَتَيْنِ، وَ عَنْ وَالِدَيْهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ رَكْعَتَيْنِ. قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، كَيْفَ صَارَ لِلْوَلَدِ اللَّيْلُ؟ قَالَ: لِأَنَّ الْفِرَاشَ لِلْوَلَدِ. قَالَ: وَ كَانَ يَقْرَأُ فِيهِمَا إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ. (وسائل الشیعۀ، ج2، ص445/تهذیب الاحکام، ج1، ص467/ قبس من غياث سلطان الورى، ص7‌) عمر بن یزید گفت: حضرت صادق علیه السلام هر شب از جانب فرزندش و هر روز از جانب پدر و مادر گرامیش دو رکعت نماز می خواند. عرض کردم: فدایت شوم، چرا برای فرزند در شب نماز خوانده می شود؟ فرمود: زیرا بستر خواب، زمینه ایجاد فرزند است. عمر بن یزید گفت: حضرت در دو رکعت ، سوره قدر و کوثر را می خواند. (رکعت اوّل: سوره حمد و سوره قدر؛ و رکعت دوم: سوره حمد و سوره کوثر) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌴 بســـم ربـــ الحیــدر 🌴 ✍مفضل بن عمر جعفی می گوید : از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمودند: فضیلت و برتری حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام آن است که آنچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آورده اند آن را گرفته اند و آنچه را که از آن نهی فرموده اند رها کرده اند، برای او همان فضیلتی است که برای رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله است ولی برای محمد صلی الله علیه و آله فضیلت و برتری بر تمام خلق خداست، کسی که بر حکمی که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بیان کرده اند خرده بگیرد، مانند آن است که بر خدا و رسولش خورده گرفته باشد. و کسی که در موضوعی کوچک یا بزرگ آن حضرت را رد کند، در حد شرک به خداست. همانا حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام باب منحصر به فرد خداست که جز از آن باب نشاید، و راه خداست که هر کس جز آن را بپوید هلاک گردد و این امتیازات همگی برای سایر ائمه هدی علیهم السلام یکی پس از دیگری جاری است. خدا آنها را ارکان زمین قرار داده است تا اهلش را متزلزل نسازد. و حجت رسای خویش ساخت برای مردم روی زمین و زیر خاک(مردگان). و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بسیار می فرمودند: من از طرف خدا قسمت کننده بهشت و دوزخم و من بزرگترین جدا کننده میان حق و باطل هستم و من صاحب عصا و میسمم، تمام ملائکه و روح القدس و پیامبران به فضیلت من اقرار نمودند آنچنان که به فضیلت رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله اقرار نمودند. مرا بر مسندی مانند مسند ایشان نشانده اند و آن مسند(هدایت و خلافت)پروردگار تبارک و تعالی است، و همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله در قیامت خوانده می شود و جامه بر ایشان پوشانده می شود، من نیز خوانده شوم و جامه بر من خواهند پوشاند، و از او می خواهند سخن بگوید و ایشان شروع به سخن می نماید و مرا نیز می خوانند تا سخن بگویم و من نیز بر منطق ایشان سخن خواهم گفت. و همانا به من خصلت هایی داده شده که هیچ کس نسبت به آنها بر من پیشی نگرفته است، ✅علم مرگ و میرها و بلاها و نَسَب و نژادهای مردم را به من داده اند ✅و فصل الخطاب (یعنی قرآن، یا تشخیص حق از باطل)را می دانم، لذا آنچه از علم پیش از من بوده از من فوت نشده و آنچه از من پنهان است (از علم آیندگان) بر من پوشیده نیست، که به اذن خداوند آن را انتشار می دهم و از جانب او ادا خواهم نمود و همه اینها منّتی و کرامتی است از ناحیه خداوند که به علم خویش مرا متمکن و توانا ساخته است. 📚بصائرالدرجات ج 1 باب 9 ص 423_424 ح 3📚 🌟ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌟 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
!) ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺁﻣﺪ : ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ ! (!) ﺯﻧﺎ ﺁﻣﺪ : ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺭﻓﺖ (!) ﺳﻮﺩ ﺁﻣﺪ : ﺑﺮﮐﺖ ﺭﻓﺖ ! (!)ﻣُﺪ ﺁﻣﺪ : ﺣﯿﺎ ﺭﻓﺖ! (!) ﻓﺴﺖ ﻓﻮﺩ ﻭ ﭘﺮﺧﻮﺭﯼ ﺁﻣﺪ :ﺳﻼﻣﺖ ﺭﻓﺖ ! (!) ﺭﺷﻮﻩ ﺁﻣﺪ : ﺣﻖ ﺭﻓﺖ ! (!)ﺩﯾﺮ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺁﻣﺪ: ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺭﻓﺖ! (!) ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﺁﻣﺪ : ﻗﻨﺎﻋﺖ ﺭﻓﺖ ! (!) ﻗﻮﻡ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﺁﻣﺪ : ﺑﺮﺍﺩﺭﯼ ﺭﻓﺖ ! (!) ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﺁﻣﺪ : ﺣﺠﺎﺏ ﺭﻓﺖ ! (!) ﺟﻮﺍﯾﺰ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﻭ ﮔﺎﻭﺻﻨﺪﻭﻕ ﺁﻣﺪ: ﺯﮐﺎﺕ ﺭﻓﺖ ! (!) ﺗﻠﻔﻦ ﺁﻣﺪ: ﺻﻠﻪ ﺭﺣﻢ ﺭﻓﺖ! ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﮐﻨﯿﻢ !!! ﭼﻪ ﻫﺎ ﺁﻣﺪ،ﭼﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﺖ !.... ؟ حکایت ما و خدا... خدا: بنده من نماز شب بخوان وآن یازده رکعت است. بنده: خدایا خسته ام! نمی توانم. خدا:بنده من،دورکعت نمازشفع ویک رکعت نماز وتر بخوان. بنده:خدایا خسته ام! برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم. خدا: بنده من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان. بنده: خدایا سه رکعت زیاد است! خدا: بنده من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان. بنده: خدایا امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟ خدا: بنده من قبل از خواب وضو بگیرو رو به آسمان کن و بگو یا ا… بنده: خدایا من در رختخواب هستم. اگر بلند شوم،خواب از سرم می پرد! خدا: بنده من همان جاکه دراز کشیده ای،تیمم کن و بگو یا ا… بنده: خدایا هوا سرد است! نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم. خدا: بنده من در دلت بگو یا ا… ما نماز شب برایت حساب می کنیم. بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد. خدا: ملائکه من،ببینید آن قدر ساده گرفته ام،اما او خوابیده است. چیزی به اذان صبح نمانده. او را بیدار کنید. دلم برایش تنگ شده است. امشب با من حرف نزده. 📃ملائکه: خداوندا دوباره او را بیدار کردیم،اما باز خوابید. خدا: ملائکه من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست. 📃ملائکه: پرورگارا باز هم بیدار نمی شود. خدا: اذان صبح را می گویند. هنگام طلوع آفتاب است. ای بنده من بیدار شو. نماز صبحت قضا می شود. 📃ملائکه: خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟ خدا: او جز من کسی را ندارد... شاید توبه کرد… بنده من،تو هنگامی که به نماز می ایستی،من آنچنان گوش فرا می دهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صدها خدا داری.
✴️ سه شنبه 👈 17 فروردین /حمل 1400 👈 23 شعبان 1442👈 6 آوریل 2021 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی . 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی . ❇️امروز روز مبارک و مختاری است برای امور زیر : ✅ خواستگاری ، عقد ، ازدواج . ✅ خرید و فروش و داد و ستد. ✅ نقل و انتقال و جابجایی . ✅ انواع تجارت ها . ✅ و ملاقات با بزرگان خوب است . 👶 زایمان خوب و نوزاد زیبا و خوشرو و محبوب مردم و روزی دار و در همه احوال خوب تربیت شود . ان شاءالله 🤕 بیمار امروز نیز زود خوب شود . 🚘 مسافرت :خوب و مفید و سودمند است. 🔭 احکام نجوم . 🌓 امروز قمر در برج دلو است و برای امور زیر نیک است : ✳️ امور زراعی و کشاورزی . ✳️ به خانه نو رفتن . ✳️ ختنه نوزاد . ✳️ مشارکت و شرکت زدن. ✳️ معامله خانه و آپارتمان . ✳️ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن . ✳️ درختکاری . ✳️ و پیمان گرفتن از رقیب نیک است . 💑 حکم مباشرت امشب(شب چهارشنبه ) ،زفاف و عروسی مکروه است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ، باعث روبراه شدن امور می شود . 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، باعث شادی دل می شود . ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد . 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب چهار شنبه دیده شود طبق ایه ی 24 سوره مبارکه " نور " است . یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم .... و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده را با شخصی دعوا یا خصومتی پیش آید و دلیل و شاهد بیاورد و بر وی غلبه کند . ان شاءالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد . 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸