* 💞﷽💞
#بادبرمیخیزد
#قسمت111
✍ #میم_مشکات
سیاوش برگشت:
-بله، خودم هستم
یکدفعه کسی از پشت سر دست انداخت دور گردنش و عقبش کشید. چاقوی تیزی را کنار گلویش گرفت و تهدید کنان گفت:
-هیسسسس... صدات در نیاد
کشیدش و عقب عقب رفت به طرف تاریکی کنار دیوار. کسی که صدایش زده بود از سایه بیرون آمد. صورتش را پوشانده بود:
-خب جناب استاد! مثل اینکه خیلی دوست داری سوپر من باشی!
سیاوش که نفسش به سختی در می آمد گفت:
-چی میخوای?
-میخوام بلایی سرت بیارم که یاد بگیری پات رو از گلیمت درازتر نکنی
مرد این را گفت، جلوتر آمد و مشت محکمی به شکم سیاوش زد. سیاوش رزمی کار نبود اما به یمن وجود رفیق ورزش دوستش جناب سید، چیزهایی یاد گرفته بود، برای همین عضلاتش را منقبض کرد که توانست شدت ضربه را کم کند البته آنقدر درد داشت که صدایش را در بیاورد و اگر نفر پشت سرش دست روی دهانش نگذاشته بود حتما با دادی که کشید همسایه ها خبر میشدند.
سیاوش دستش را بالا آورد تا شاید دستی که گردنش را گرفته بود و داشت خفه اش میکرد را کمی شل کند که با مقاومت روبرو شد و تیزی چاقو بیشتر به گلویش فشار آورد برای همین بیخیال شد و با صدایی خر خر مانند پرسید:
-گلیم چیه...من که کاری با کسی ندارم
مرد ضربه دوم را زد و گفت:
-لابد داشتی که ما الان اینجاییم
و قبل از اینکه سیاوش بتواند جوابی بدهد به زمین پرتاب شد و باران مشت و لگد بود که به سمتش فرود می آمد. تنها کاری که توانست بکند این بود که در خودش مچاله شود و دستش را روی سرش بگذارد که ضربه ها به صورت و سرش نخورد. آنقدر ضربه ها پشت هم بود که حتی فرصت نمیکرد فریاد بزند. بالاخره وقتی به اندازه کافی سیاوش بینوا را لگد مال کردند، یکیشان چرخاندش، روی سینه اش نشست و گفت:
-حالا برات یه یادگاری میذارم که هر وقت دیدیش یادت بیفته نباید پا تو کفش کسی بکنی!!
چاقویش را در آورد و با نوک چاقو، از بالای پیشانی سیاوش تا کنار گونه اش خطی کشید. عمیق نبود اما خون راه افتاد. از روی سینه سیاوش بلند شد، پایش را عقب برد تا ضربه ای بزند، سیاوش دستش را حایل شکمش کرد و با ضربه ای که خورد فریادش بلند شد. احساس کرد صدای شکسته شدن استخوان دستش را شنید...
چقدر گذشت نمیدانست، فقط احساس کرد صدای باز شدن در خانه را شنید. صادق بود که آمده بود سطل زباله را دم در بگذارد. از دیدن ماشین روشن و بدون راننده سیاوش تعجب کرد. زیر لب گفت:
-بیا! بعد به من میگه موسیو کونفی!*
چرخی دور ماشین زد که صدای ناله مانندی را شنید:
-صادق!!
به طرف صدا چرخید. با دیدن سیاوش در آن حال به طرفش دوید و جلویش زانو زد:
-یا جده سادات! سیاوش? چی شده? حالت خوبه?
سیاوش با صورت ورم کرده و خونی، دستش را گرفته و به دیوار تکیه کرده بود. سید دست دراز کرد تا دستش را بگیرد که با فریاد خفیفی که سیاوش کشید رهایش کرد. به هر بدبختی بود کمکش کرد تا سوار ماشین شود، سریع رفت تا لباسش را بپوشد و سیاوش را به بیمارستان برساند...
پ.ن:
* آقای گیج :Monsieur confus
#ادامه_دارد...
هدایت شده از حرم
4_5947498285743736265.mp3
24.9M
#دعای_افتتاح_صوتی
#مهدی_سماواتی
دعای سفارش شده مولا #صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ماه مبارک #رمضان
#التماس_دعای_فرج
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای افطار🔰
بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ لَكَ صُمْنَا وَ عَلَى رِزْقِكَ أَفْطَرْنَا فَتَقَبَّلْ [فَتَقَبَّلْهُ] مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
التماس دعا
قبول حق
@haram110
#دلنوشته_رمضان
سحر چهارم ...
✏️و ما، باز هم بی تو شب زنده داری می کنیم..
میبینی.. ؛
درد یتیمی،، به قلبمان هییییچ تلنگری نزده....
و دربدری های صبح و شبت، یک ساعت نیز،، از آرامشمان را سلب نکرده است!!!
❄️می بینی؛
به نمازی دلخوش کردیم و روزه ای..
درییییغ که اگر دستمان به تو نرسد،، هیچ عبادتی، راهمان را به بهشت باز نکرده است!!!!
دریغ که اگر درد نداشتنت، به استخوانمان نرسد ، نه نمازمان پروازمان می دهد، و نه روزه های روزهای تابستانی مان!
❄️یوسف...
قصه ی غصه های تو را، هزااار بار شنیدیم و یک بار هم زلیخایی زار نزدیم..
میبینی.. ؛
هنوز، زنجیرهای زمین، در قلبمان، از تو محبوب ترند!
❄️سحر است... دعا میکنی.. می دانم..
دعا کن، قلبمان برایت درد بگیرد!!!
دعا کن ...دستهایمان، از قنوت گرفتن برای تو ، درد بگیرند!!!
دعا کن ... دعایمان، بوی درد بگیرد..
درد انتظار....
درد عاشقی...
درد دویدن برای لحظه درآغوش کشیدنت...
فقط همیییییین درد؛ درمان همه دردهای ماست!
✏️سحر چهارم را... بدنبال درد انتظار، قنوت گرفته ايم !
ما دعا میکنیم... آمینش با تووووو....
اللهم عجل لولیک الفرج
#جامانده
سید پیمان موسوی طباطبایی
هدایت شده از حرم
4_538225570454962326.mp3
4.49M
🙏مناجات و صوت بسیار زیبا و تاثیر گذار حضرت امیرالمومنین در مسجد کوفه
🌹
😔الهم انی اسئلک الاماااان
التماس دعا
▪️ @haram110
هدایت شده از حرم
4_5843930535289685707.mp3
22.86M
#دعای_مجیر_سماواتی⬆️
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@haram110
┗━━━♥️═🍃━━━┛
❁﷽❁
یا زینب ڪبرے (س) مدد❤️
#چهارمین_سحر آمد ، بیا و پاڪم ڪن
تو رابحقِّ دوطفلانِ زینب (س) حلالم ڪن
#بالزینب_س_الهے_العفو💚
😥😓دشواری مرگ و ورود به عالم برزخ
قالَ أمیرُالمُؤمِنین علیه السلام: فَإِنَّكُمْ لَوْ قَدْ عَايَنْتُمْ مَا قَدْ عَايَنَ مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ لَجَزِعْتُمْ وَ وَهِلْتُمْ وَ سَمِعْتُمْ وَ أَطَعْتُمْ، وَ لَكِنْ مَحْجُوبٌ عَنْكُمْ مَا قَدْ عَايَنُوا، وَ قَرِيبٌ مَا يُطْرَحُ الْحِجَابُ. (نهج البلاغی صبحی صالح، ص63)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: آنچه را كه مردگان ديدند اگر شما مى ديديد، به شيون مى نشستيد و مى ترسيديد، و مى شنيديد و فرمان مى برديد. ولى آنچه آنها دیدند بر شما پوشيده است، و نزديك است كه حجاب برداشته شود.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
💎🌺💎گناهان چهل سالت آمرزیده می شود. پس کوتاهی نکن
1) هر شب
از معصوم علیه السلام نقل شده است که:
مَنْ قَالَ هَذَا الدُّعَاءَ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ غُفِرَتْ لَهُ ذُنُوبُ أَرْبَعِينَ سَنَةً.
هرکس در هر شب از ماه رمضان، این دعا را بخواند، گناهان چهل سال او آمرزیده می شود:
«اللَّهُمَ رَبَ شَهْرِ رَمَضَانَ الَّذِي أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَى عِبَادِكَ فِيهِ الصِّيَامَ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي عَامِي هَذَا وَ فِي كُلِّ عَامٍ، وَ اغْفِرْ لِي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ، فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُهَا غَيْرُكَ يَا رَحْمَانُ يَا عَلَّام!»
(إقبال الأعمال، ج1، ص61)
2) هر روز
از معصوم علیه السلام نقل شده است که:
مَنْ دَعَا بِهِ كُلَّ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَ أَرْبَعِينَ سَنَةً.
کسی که هر روز از ماه رمضان، این دعا را بخواند، خداوند گناهان چهل سال او را می آمرزد:
«اللَّهُمَ رَبَ شَهْرِ رَمَضَانَ الَّذِي أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَى عِبَادِكَ فِيهِ الصِّيَامَ، ارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي هَذَا الْعَامِ وَ فِي كُلِّ عَامٍ، وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ، فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُهَا غَيْرُكَ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَام!»
(البلد الأمين، ص223)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»