احترام ویژه جبرئیل به تربت کربلا
تَنَاوَلَ بِجَنَاحِهِ مِنَ التُّرْبَةِ
حضرت آقا امام صادق صلوات الله علیه در روایتی می فرماید:
جبرئیل تربت کربلا را با #بال خود برداشت
کامل الزیارات باب 17 ح 5
گاهی برخی محبین امام حسین صلوات الله علیه از روی غفلت با مهر و تربت کربلا شروع به بازی می کنند و آن طور که باید و شاید حرمت آن را حفظ نمی کنند
یا مثلا بعضی افراد برای درست کردن جای مهر قبل از نماز با پا، مهر کربلا را جا به جا می کنند
این کار اشتباه است
باید نهایت احترام را نسبت به تربت کربلا به خرج داد؛ همان طور که جبرئیل با بال خود تربت را جا به جا کرد
حرمت حضرت عباس صلوات الله علیه=حرمت اسلام
فرازی از زیارتنامه حضرت قمر بنی هاشم اباالفضل العباس صلوات الله علیه:
أَشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَخِيكَ، فَنِعْمَ الْأَخُ الْمُوَاسِي ، فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْكَ الْمَحَارِمَ، وَ انْتَهَكَتْ حُرْمَةَ الْإِسْلَام
شهادت می دهم كه تو براى خدا و رسولش و برادرت خيرخواهى نمودى، پس چه خوب برادر همدردى بودی (مواسات کردی) خدا لعنت كند امتى را كه تو را كشت، و لعنت كند امتى را كه به تو ستم روا داشت، و لعنت كند امتى را كه حرمت هاى تو را حلال شمرد، و پرده احترام #اسلام را دريد...
المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص: 391
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج98، ص: 219
مفاتیح الجنان
@haram110
✔️ششم جمادی الأول و سالروز جنگ #موته و شهادت #جعفر_طیار
#شهادت_جعفر_طیار
در سال هشتم هجرت هنگامی که حارث بن عُمَیر أزدی، فرستاده #پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) نزد پادشاه بُصری’، به دست شُرَحبیل بن عمرو یا عُمیر ازدی غسّانی در روستای مُوْتَه کشته شد،[۵۷]
پیامبر (صلی الله علیه و آله) بسیار غمگین شد و سپاهی سه هزار نفری تدارک دید که بعدها به سپاه #امرا معروف شد و فرماندهی آن را به ترتیب بر عهده سه تن از صحابه، که یکی از آنها #جعفر_بن_ابیطالب بود، قرار داد تا در صورت #شهادت یکی، دیگری فرماندهی را بر عهده گیرد.[۵۸]
بر اساس برخی روایات، نخستین فرمانده سپاه امرا جعفر بن ابیطالب بود[۵۹]
و بنا به روایتهای دیگر، او دومین فرمانده و جانشین زید بود.[۶۰]
سپاه سه هزار نفری مسلمانان در جمادیالاولی سال هشتم در روستای مُوْتَه در سرزمین بَلقاء به مصاف سپاه دویست هزار (یا صد هزار) نفری رومیان به سرکردگی هِرقل و عربهای #شام به فرماندهی شرحبیل بن عمرو رفت.
در گرماگرم نبرد، #جعفر از اسب خود پیاده شد و آن گاه پیاده جنگید تا به شهادت رسید.[۶۱]
درباره چگونگی شهادت جعفر روایات مختلف است.[۶۲]
☑️لقب #طیار
در این نبرد هر دو #دست جعفر قطع شد، ولی نگذاشت پرچم روی زمین بیفتد؛
از اینرو، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:
که خداوند به جعفر، به جای دستهایش، دو بال از #یاقوت داده است و او با فرشتگان در بهشت به هر جا که میخواهد #پرواز میکند[۶۳]
و به همین سبب، او را جعفر طیّار و نیز ذوالجناحین خواندهاند.[۶۴]
در همان روز شهادت جعفر، پیامبر (صلی الله علیه و آله) از طریق وحی از شهادت او آگاه و بسیار غمگین شد و آن گاه مردم مدینه را جمع کرد و واقعه موته و چگونگی کشته شدن سه سردار سپاه، از جمله جعفر بن ابیطالب، را به اطلاع آنان رساند و سپس برای آنان آمرزش خواست و آنان را شهید خواند.[۶۵]
جعفر در هنگام شهادت، بنا بر قول مشهور، حدود ۴۱ سال داشت.[۶۶]
پس از شهادتش، همسرش اسماء بنت عمیس و حسانبن ثابت و کعببن مالک، اشعاری در سوگ وی سرودند.[۶۷]
گریه پیامبر (صلّی الله علیه و آله) در شهادت جعفر طیّار
هنگامی که جعفر بن ابی طالب در جنگ #موته به شهادت رسید،
پیامبر (صلی الله علیه و آله) وارد خانه جعفر شد و به اسماء بنت عمیس (همسر جعفر) گفت:
فرزندان جعفر را نزد من بیاور، آنها را نزد ایشان آوردند،
پیامبر (صلی الله علیه و آله) آنها را در آغوش گرفت و دست نوازش بر سر آنها میکشید و گریه میکرد.
اسماء بنت عمیس گفت: یا رسول الله بر جعفر مصیبتی (شهید) وارد شده، ایشان فرمودند: بلی امروز به شهادت رسید.
عبد الله بن جعفر میگوید: یاد دارم هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و خبر شهادت پدرم را به مادر داد، من نگاه به آن بزرگوار میکردم و ایشان دست بر سر من و برادرم میکشید و بسیار گریه میکرد به طوری که اشک بر روی محاسنش میریخت، سپس فرمود:
خدایا، جعفر قدم به سوی بهترین ثواب گذاشت پس جانشین او باش در ذریه و فرزندانش به بهترین سرپرستى که به فرزندان بندگان صالحت نموده اى.
سپس فرمود: ای أسما به تو بشارتی بدهم؟
او (أسما) گفت: بلی، پدر و مادرم به فدایت.
پیامبر فرمود: خداوند عزّ و جل برای جعفر دو #بال قرار داده تا به وسیله آن در #بهشت پرواز کند.[۶۸]
📚[۵۷]. ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغه، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج ۱۵، ص ۶۱؛ نویری، احمدبن عبدالوهاب، ج ۱۶، ص ۲۷۷٫
[۵۸]. واقدی، محمد بن عمر، مغازى، ج ۲، ص ۷۵۵ـ۷۵۶؛ ابنهشام، عبد الملک، السیره النبویه، ج ۴، ص ۱۵٫
[۵۹]. ر.ک: یعقوبی، ج ۲، ص ۶۵؛ ابن ابیالحدید، ج ۱۵، ص ۶۲٫
[۶۰]. ر.ک: ابنهشام، عبد الملک، السیره النبویه، ج ۴، ص ۱۵٫
[۶۱]. مغازى، ج ۲، ص ۷۵۶ـ۷۶۱؛ السیره النبویه، ج ۴، ص ۱۵ـ۲۰٫
[۶۲]. همان، ج ۴، ص ۲۰؛ مغازى، ج ۲، ص ۷۶۱٫
[۶۳]. همان، ج ۲، ص ۷۶۲ و ۷۶۷؛ السیره النبویه، ج ۴، ص ۲۰؛ بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: محمودی، محمدباقر، ص ۴۳٫
[۶۴]. ر.ک: السیره النبویه، ج ۲، ص ۱۵۱؛ انساب الاشراف، تحقیق: محمودی، محمدباقر، ص ۴۳٫
[۶۵]. مغازى، ج ۲، ص ۷۶۲ و ۷۶۶؛ السیره النبویه، ج ۴، ص ۲۲٫
[۶۶]. ر.ک: عبد الله، التبیین فی انساب القرشیین، ج ۱، ص ۲۴۵؛ ابنقدامه، عبد الله، التبیین فی انساب القرشیین، ص ۱۱۵٫
[۶۷]. عودی، ستار، جعفربن ابیطالب، دانشنامه جهان اسلام، شماره ۴۶۹۵
[۶۸]. شهید ثانى، زین الدین بن علی، مُسکّن الفؤاد عند فقد الأحبّه و الأولاد، ص ۱۰۶٫