eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
7.8هزار ویدیو
726 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
حرم
* 💞﷽💞 #نم‌نم‌عشق #فصل_دوم #بیست_دوم یاسر کنارپنجره ی اتاق رفتم و ادامه دادم _روزای خوبی بود..همه
* 💞﷽💞 مهسو امروز روز اول محرم بود... دیروز از بیمارستان مرخص شدم... حال و هوای خونه ی پدریاسر یاهمون میلاد که حالا دیگه میدونستم به دلیل نفرت ازاسمی که مادرش براش انتخاب کرده اسمشوعوض کرده...خیلی دلنشین بود... پسرا و مرداازکوچیک تابزرگ همه توی حیاط خونه مشغول کارکردن بودند..و من توی اتاق یاسر مشغول دیدزدنش از پشت پنجره بودم...میدیدم که با چه جدیتی توی اون لباس مشکی و شال مشکی دورگردنش اینوراونورمیره... صدای نوحه توی خونه پیچیده بود... روحم آروم و قرارنداشت...دائم درحال پروازبود... درب اتاق باز شد و یاسمن وارد شد.. +مهسوجان پایین نمیای؟ _چرا،بیابریم عزیزم... +عه..چیزه...اینجورمیای؟ _چجور؟ +شرمنده آبجی ناراحت نشیا... آخه حیاط پرازمرده...روضه ی امام حسینم هست... با خجالت سرش رو پایین انداخت و لب گزید... متوجه شدم... خودم رو توی آینه براندازکردم...واقعا تیپم به این مجلس نمیخورد... _یاسی؟ +جونم _چادرداری؟ چشماش گردشد وگفت +ابجی من نگفتم چادرا... _میدونم..خودم میخوام +آره آره یدونه اضافه هست...وایسامیارم الان... یاسر +آقایاسر _جانم مهدی جان... +خانمتون دم در باهاتون کارداره _ممنون داداش...غمتونبینم برو کمک بچه ها به طرف در ورودی خونه رفتم ...هرچی نگاه کردم مهسو رو ندیدم..خواستم برگردم که دیدم اومد کنارم و بالبخندایستاد... همینجورمحوصورتش وچادرروی سرش شده بودم... زمزمه کردم _مهسو....! +بهم میاد؟ _ازشب عروسیمونم خوشگلترشدی دختر... گونه هاش به سرعت گل انداخت ...سرش روپایین انداخت روی دوزانونشستم و پایین چادرش رو بوسیدم ... بلندشدم و به چشماش خیره شدم... _کاش همیشگی بشه... +شایدبشه... دیگه توی دلم قند آب میشد... با شور و شعف وانرژی خاصی به جمع پسرا برگشتم و بلنددادزدم... _کربلامیخوای صلوات بفررررست لایک❤فراموش نشه😉 _ *