eitaa logo
حرم
2.3هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
6هزار ویدیو
585 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ وهابیون می‌گویند: پيامبر سفارش کرده‌اند ما بايد با زن دين دار ازدواج كنيم ، فلذا ازدواج ایشان با و مويد دين دار بودن آنهاست. 〰〰〰〰▪️🔹🔶 ✅ در ابتدا توجه وهابیون را به این فتوای علمای خودشان، که بر اساس تقيه و يا بر اساس شرايط زمانی داده‌اند جلب می‌کنیم: 🔹فإنه يباح للمسلم إذا خاف على نفسه الضرر أن يتقي ذلك بإظهار ما يضمر خلافه من الحق جایز است برای مسلمان که اگر بترسد که بر وی ضرری وارد میشود، خلاف عقیده خود را اظهار کند. (خلاف حق) سايت اسلام وب وهابيون: الإثنين 5 ذو القعدة 1424 - 29-12-2003 رقم الفتوى: 42123 http://www.islamweb.net/ramadan/index.php/ver2/Archive/index.php?page=ShowFatwa&lang=A&Id=42123&Option=FatwaId و همچنين خود رسول خدا صلی الله علیه و آله در مواردی ، نتوانستند عقيده خود را اعمال نمایند يا خلافش انجام دادند؛ دقت کنید: ⬇️ عَنْ عَائِشَةَ رضى الله عنهم زَوْجِ النَّبِیِّ صلى الله علیه وسلم أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قَالَ لَهَا أَلَمْ تَرَىْ أَنَّ قَوْمَکِ لَمَّا بَنَوُا الْکَعْبَةَ اقْتَصَرُوا عَنْ قَوَاعِدِ إِبْرَاهِیمَ. فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَلاَ تَرُدُّهَا عَلَى قَوَاعِدِ إِبْرَاهِیمَ. قَالَ: « لَوْلاَ حِدْثَانُ قَوْمِکِ بِالْکُفْرِ لَفَعَلْتُ» از عائشه روایت شده است که آن حضرت فرمود: آیا نمی‌دانی که قوم تو وقتی کعبه را ساختند آن را از پایه‌هائی که حضرت ابراهیم قرار داده بود کوچک تر گرفته‌اند؟گفتم: چرا شما آن را به حالت اول باز نمی‌گردانید؟فرمود: اگر قوم تو تازه مسلمان نبودند (ایمانشان قوی بود) چنین می‌کردم. ✍صحیح البخاری، ج 2، ص 573 ح 1506 و ج 3، ص 1232، ح 3188 و ج 4، ص1630، ح4214، ( ج 2 ص 156 و ج 4، ص 118 طبق برنامه مکتبه اهل البیت علیهم السلام) 〰〰〰〰〰〰〰 پس مي شود در بعضی از زمان ها خلاف عقيده و يا خلاف باور و سخن خود عمل كرد آن هم بنابر مصالحی 🔰 ازدواج رسول خدا صلی الله علیه و آله با و هم از اين باب است‌. رسول خدا نه ايمان عايشه و حفصه را قبول داشته نه فكرشان را نه عقيده‌شان را و نه منهج‌شان و نه راهشان را وليكن ايشان بر اساس مصالحی با آن ها ازدواج نمودند. چطور رسول خدا صلی الله علیه و آله را زن مومن و دين داري مي‌دانست در حالي كه يك بار او را طلاق داد؟!! و همچنين اگر عايشه و حفصه زنان مومنی بودند و دين دار چرا روايات در ذم و طعن آنها وارد شده؟ چطور ممكن است زنی در اوج ايمان باشد حال آنكه مبغوضه رسول خدا باشد؟ مبغوضه الله تبارك و تعالي باشد؟ چطور ممكن است در اوج ايمان باشد حال آنكه خلاف نصوص آيات حكم كند و خلاف سنت عمل كند و عليه حاكم خروج كند و عامل كشتن اين همه آدم باشد؟ (سرچ عبارت توصیه می‌شود.) 💯✅💯همه اينها ثابت است كه رسول خدا صلی الله علیه و آله به خاطر شرايط و مصالحی و 👈به امر الهی👉 ، و به خاطر اسلام با اينها ازدواج كرده است؛ و نه به خاطر دين داری آنها كه اگر آنها فرد دين دار بودند اين همه مورد طعن و ذم در قرآن کریم ( مانند سوره ) و نیز از ناحيه اهل بيت علیهم‌السلام قرار نمی‌گرفتند. 〰〰〰〰〰〰 ✅ به خاطر داشته باشید : ما معتقدیم علت اصلی تمام ازدواج های حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مانند تمامی اعمال و اقوال ایشان تابع وحی و امر الهی بوده است. @haram110
✍️ 💠 دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب ، از سرمای ترس می‌لرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو می‌گفت :«وقتی با اون عظمتش یه روزم نتونست کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا بودن که به بیعت‌شون راضی شدن، اما دست‌شون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام می‌کنن!» تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ می‌زد و حالا دیگر نمی‌دانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده می‌مانم و اگر قرار بود زنده به دست بیفتم، همان بهتر که می‌مُردم! 💠 حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمی‌کرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش داعش شوند. اصلاً با این ولعی که دیو داعش عراق را می‌بلعید و جلو می‌آمد، حیدر زنده به می‌رسید و حتی اگر فاطمه را نجات می‌داد، می‌توانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟ 💠 آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریه‌هایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش می‌کرد و با مهربانی همیشگی‌اش دلداری‌ام می‌داد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زن‌عمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچه‌ات رو بیار اینجا!» عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زن‌عمو بود تا آرامم کند :«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ (علیه‌السلام)!» و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زن‌ها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام (علیه‌السلام) رو داریم؛ جایی که حضرت ۱۴۰۰ سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!» 💠 چشم‌هایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان می‌درخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر می‌کنید اون روز امام حسن (علیه‌السلام) برای چی در این محل به رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر (سلام الله علیهما) هستید!» گریه‌های زن‌عمو رنگ امید و گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت (علیه‌السلام) بگوید :«در جنگ ، امام حسن (علیه‌السلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز آمرلی به برکت امام حسن (علیه‌السلام) آتش داعش رو خاموش می‌کنن!» 💠 روایت عمو، قدری آرام‌مان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر می‌زدم و او می‌خواست با عمو صحبت کند. خبر داده بود کرکوک را رد کرده و نمی‌تواند از مسیر موصل به تلعفر برسد. از بسته بودن راه‌ها گفته بود، از تلاشی که برای رسیدن به تلعفر می‌کند و از فاطمه و همسرش که تلفن خانه‌شان را جواب نمی‌دهند و تلفن همراه‌شان هم آنتن نمی‌دهد. 💠 عمو نمی‌خواست بار نگرانی حیدر را سنگین‌تر کند که حرفی از حرکت داعش به سمت آمرلی نزد و ظاهراً حیدر هم از اخبار آمرلی بی‌خبر بود. می‌دانستم در چه شرایط دشواری گرفتار شده و توقعی نداشتم اما از اینکه نخواست با من صحبت کند، دلم گرفت. دست خودم نبود که هیچ چیز مثل صدایش آرامم نمی‌کرد که گوشی را برداشتم تا برایش پیامی بفرستم و تازه پیام عدنان را دیدم. همان پیامی که درست مقابل حیدر برایم فرستاد و وحشت حمله داعش و غصه رفتن حیدر، همه چیز را از خاطرم برده بود. 💠 اشکم را پاک کردم و با نگاه بی‌رمقم پیامش را خواندم :«حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تازه اولشه، ما داریم میایم سراغ‌تون! قسم می‌خورم خبر سقوط آمرلی رو خودم بهت بدم؛ اونوقت تو مال خودمی!» رنگ صورتم را نمی‌دیدم اما انگشتانم روی گوشی به وضوح می‌لرزید. نفهمیدم چطور گوشی را خاموش کردم و روی زمین انداختم، شاید هم از دستان لرزانم افتاد. 💠 نگاهم در زمین فرو می‌رفت و دلم را تا اعماق چاه وحشتناکی که عدنان برایم تدارک دیده بود، می‌بُرد. حالا می‌فهمیدم چرا پس از یک ماه، دوباره دورم چنبره زده که اینبار تنها نبود و می‌خواست با لشگر داعش به سراغم بیاید! اما من شوهر داشتم و لابد فکر همه جایش را کرده بود که اول باید حیدر کشته شود تا همسرش به اسیری داعش و شرکای درآید و همین خیال، خانه خرابم کرد... ✍نویسنده: @haram110
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ◻️▫️موضوع سلقلقیه • قسمت — بیست • چهارم ✔️ 📣جنگ 👈يا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا (30)احزاب 🔻حضرت امام جعفرالصادق علیه السلام در تفسیر این ایه شریفه فرمودند: آیا میدانی فاحشه مبیّنه چیست؟ 🔻راوی عرض کرد :نه 🔻حضرت فرمودند : 👈«فاحشه مبیّنه »یعنی جنگ با امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام و مقصود خدا کسانی است که جنگ جمل را به راه انداختند. 📣عایشه سلقلقیه در این جنگ فجایع و فضایحی را به بار آورد که در هیچ کدام از جنگ ها چنین اتفاقی نیفتاده بود. ➕علاوه بر اینکه به دیگر جنایتگاران جرات داد تا در مقابل امام قیام کنند و راه را برای آنها بازکرد ‼️! 👈 ما بخاطر رعایت اختصار از ذکر تاریخ شوم جنگ جمل خودداری کرده و فقط به گوشه هایی از جنایت و خیانت وی فهرست وار اشاره میکنیم و طالبین را به کتب تالیف شده دراین زمینه ارجاع میدهیم 📚سوره احزاب ، ایه ۳۰ تفسیر قمی ، ج۲ ، ص۱۹۳ تفسیر صافی ،ج۴ ،ص۱۸۶ 👈برخی از از کتب تالیف شده : -«الجمل » شیخ مفید
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ◻️▫️موضوع سلقلقیه • قسمت — بیست • چهارم ✔️ 🔺جنگ ۱-به اهتراز در آوردن پرچم مخالفت و به عهده گرفتن فرماندهی جنگ 🔻عایشه سلقلقیه بخاطر بغض و کینه و عناد شدیدی که به حضرت امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام داشت در مکه پرچم مخالفت علیه حضرت را برافراشت و حزبها و گروههای مختلف را به دور خود جمع نمود . 👈بنی امیه ملعونه هم چون با حضرت عداوت دیرینه داشتند و در انتظار فرصتی بودند تا علیه حضرت قیام کنند در زیر این پرچم قرار گرفتند . 🔹باتوجه به اینکه بنی امیه پیش از آنکه مهیای جنگ شوند ،👈 قدرت و جرأت چنین کاری را نداشتند👉 👈و وقتی عایشه سلقلقیه دست به چنین عمل پلیدی زد ، آنها نیز، کمک کرده و بر علیه امام او را راهی نمودند❗️ 🔹عایشه سلقلقیه خود سوار بر شتری - که "عسکر" نام داشت - شده و فرماندهی این جنگ شوم را به عهده گرفت . 👈در حالی که خدای سبحان به همسران رسول الله صلی الله علیه واله دستور میدهد که در منزل خود بماند ، آنجا که میفرماید : 🔻و { قَرنَ فی بُیُوتَکُنَّ } "و در خانه هایتان بمانید " 👈 و حضرت پیامبر اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه و آله نیز قبل از شهادتشان به عایشه سلقلقیه هشدار داده و فرمودند: 👈(کدام یک از شما سوار برشتر میشود و سگهای "حوئب"بر او پارس میکند؟! ) 🔻به هر حال عایشه سلقلقیه هشدار های خداوند متعال و حضرت رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله را مورد استهزاء قرار داده و نَه تنها حیا نکرد ، بلکه فرماندهی این جنگ را یک تنه به عهده گرفته ، عزل و نصب میکرد و فتوا صادر مینمود ! ❗️ 👈و تا آنجا پیش رفت که سی هزار نفراز دنیا پرستان و جنایتکاران را برای جنگ با امیر المونین علی بن ابی طالب علیه السلام بسیج نمود و سرانجام فتنه ای به پا کرد که تاریخ مثل و مانند برای آن نکرده است ❗️ 🔻حضرت رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله عمق فاجعه و فتنه ی عایشه سلقلقیه را خوب درک کرده بود و خوب میدانست که وی آمده ی بازی کردن آن نقشه ی خطرناک است ؛ 👈 لذا چندین بار امتش را به این فتنه هشدار داده و به خانه عایشه سلقلقیه اشاره میکرد و میفرمود :👇👇 👈 (اینجا جایگاه فتنه است ! 👈اینجا جایگاه فتنه است و 👈از،اینجا شاخ شیطان بیرون میآید !) 🔻و همچنین میفرمودند: 👈(سر کفر در اینجا است که شاخ شیطان ظاهر میشود ) 📚سوره احزاب ، آیه ۳۳ مسنداحمد ،ج ۶ ص۹۷ ؛ شرح نهج البلاغه ابن الحدید ، ج۶ ،ص۲۱۷ منابع و مدارک هر دو حدیث در پستهای ابتدایی (درباره عایشه سلقلقیه)ذکر شده ، مراجعه فرمایید🌸
✅ اخبار غیبی حضرت زهرا سلام الله علیها درباره آینده مردم مدینه و امت اسلامی ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ مدینه پس از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله به سیادت بر اعراب رسیده و قدرت در هم شکستن امپراتوری های منطقه را داشت . (چنانکه به شهادت تاریخ واقع شد.) ولی در همین هنگام حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها با دیدی الهی ، حوادثی تلخ را پیشگویی فرمودند! فجایعی که حاصل غصب خلافت بودند ... 💠 حضرت صدیقه کبری علیهاالسلام در آینده امت را چنین توصیف می‌کنند: «آیا گمان می‌کنید که از خوف فتنه چنین کردید؟ آگاه باشید که در فتنه سقوط کرده اید و جهنم بر کافران احاطه دارد.» 💠 همچنین در بستر شهادت ، خطاب به زنان انصار چنین پیش بینی فرمودند : «... قسم به خدا ، این کار شما آبستن فتنه و فساد شد ؛ کمی صبر کنید تا نتیجه دهد . در این کاسهٔ شیر ، شما خون و زهری کشنده خواهید دوشید ؛ آنجاست که بازماندگان می‌فهمند که گذشتگان چه کردند . آماده فتنه‌ها باشید . مژده باد شما را به شمشیر کشیده و هرج و مرجی که همه را فراگیرد و استبدادی از ستمگران که آنچه را دارید از شما خواهند گرفت و آنچه کاشتید درو می‌کنند. پس دریغ و افسوس بر شما . به کدامین سو هستید؟ دل شما کور شده {راه درست را تشخیص نمی دهید.} آیا شما را به چیزی مجبور کنیم که از آن اکراه دارید؟!» 🔚←اندکی بعد ، مشکلات انصار و اهل مدینه و کل امت آغاز شد! قریشیان و سپس شاخهٔ ، حاکمیت را به دست گرفته و استبدادی خشن را در امت رقم زدند ... بسیاری از صحابه و امت اسلامی در جنگ های و و حمله سپاه یزید به مدینه در واقعه و ... کشته و غارت شدند. 🔻اسناد این روایات منحصر در شیعیان نیست و سنیان نیز از راویان مورد اعتماد خودشان روایت کرده‌اند! ابن طیفور ، عالم اهل سنت ، در کتاب بلاغات النساء این خطبه و عبارات را نقل می‌کند و مطلبی را نیز در رد پندار جعلی بودن آن می‌آورد . همچنین سنی معتزلی ، فصلی از کتابش را به روایات راویان موثق و مورد احترام سُنّیان (در ماجرای غصب خلافت و ) اختصاص داده و این فرمایشات حضرت زهرا سلام الله علیها را در آنجا نقل می‌کند . و همانجا نیز شیعیان را مورد هجوم قرار می‌دهد!(پس نمی‌توانسته از روی گرایش به تشیع ، روایت را تایید کند.) بنگرید↓↓↓ 📓بلاغات النساء ابن طیفور ، ج۱ ، ص ۱۵ ،۱۶ ، ۱۸ و۲۳ http://lib.efatwa.ir/41015/1/18 http://lib.efatwa.ir/41015/1/23 http://lib.efatwa.ir/41015/1/16 📓شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ، ج۱۶ و صص ۲۱۰ و ۲۳۴ تا ۲۳۷ و ۲۵۱ و تصویر الحاقی http://lib.eshia.ir/15335/16/210 http://lib.eshia.ir/15335/16/234 http://lib.eshia.ir/15335/16/251
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ◻️▫️موضوع سلقلقیه • قسمت — سی ام ✔️ 👈حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمودند: 🔻« اگر مردم همه میدانستند که علی چه زمانی 👈«امیرالمؤمنین» 👉خوانده شده فضیلت او را انکار نمی کردند. 👈او هنگامی ((امیر المومنین )) خوانده شد که آدم میان روح و جسد قرار داشت. خداوند در قرآن می فرماید: 🔹"و إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَني‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلي‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلي‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلينَ" 👈«آنگاه که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریۀ آنان را گرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری» 172 اعراف 🔹سپس فرشتگان هم گفتند: آری. سپس خداوند فرمود: من پروردگار شما هستم و محمد پیامبر شما و علی امیر شما،👉 🌹جانم به مولایم امیر المومنین علیه افضل الصلوات🌹 🔹همچنین فرمودند: 👈 «هنگامی که مرا شبانه به آسمان بردند، فاصلهٔ من و پروردگارم همچون فاصلهٔ دو طرف کمان یا نزدیکتر از آن بود. پس خداوند آنچه را می بایست به من وحی کند، وحی فرمود؛سپس فرمودند : 👈یا محمّد علی بن ابیطالب را به نام👈 «امیرالمؤمنین»👉 بخوان، من هیچ کس را پیش از او به این نام نخوانده ام و بعد از او نیز کسی را به این نام نخواهم خواند.» عایشه سلقلقیه در جواب حضرت امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام ،به «ابن عباس» میگوید: 👈"من زود به شهر خود میروم، من نمیخواهم در شهری بمانم که شماها در آنجایید!‼️ به خدا سوگند! دشمن ترین شهرها در نظر من شهری است که شما در آنجا باشید!!‼️" باز هم به خدا پناه می بریم از چنین جسارتی نسبت به یگانه مظلوم عالم❌ 📚 ۱. ینا بیع المودة، ج ۲، ص ۲۴۷ و الفردوس ابوشجاع شیرویه، مخطوط؛ بحر المناقب ابن حسنویه، ص ۱۸ به نقل از: شرح احقاق الحق، ج۴، ص ۲۷۵؛ جواهر الشیعه شیخ حر عاملی، ص ۳۰۷؛ بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۲۸۵؛ خلاصة عبقات الانوار علامه میر حامد حسین، ج ۹، ص ۲۶۲. ۲. الامالی شیخ طوسی، ص ۲۹۵؛ مدینة المعاجر سید هاشم بحرانی، ج ۱، ص ۷۰؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۵ ص ۱۴۹؛ بشارة المصطفی، ص ۲۸۷؛ غایة المرام، ج ۱، ص ۹۱. جواهر المطالب ابن دمشقی ، ج ۲، ص ۲۵ احادیث ام المؤمنین❌ عایشه، ج ۱، ص. ۲۴۹؛ شرح احقاق،ج٣٢،ص۵١٠ ؛ مجمع النورین مرندی ،ص٢۶۶
🟥 عایشه فرمانده سپاه در جنگ جمل ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ در منابع شیعی آمده است که ابلیس رجیم در قسمتی از معرفی خود گفت: 🔹وَ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الصُّوفِيِ‌ أَنَّهُ لَقِيَ إِبْلِيسَ فَسَأَلَهُ فَقَالَ لَهُ  أَنَا صَاحِبُ الْهَوْدَجِ يَوْمَ الْبَصْرَةِ 🔸من صاحب هودج شتر [عایشه] در روز بصره (جنگ جمل) بودم! 📔مناقب آل أبي طالب ابن شهر آشوب  ج2ص89 وامیر المومنین علیه السلام نیز درباره اصحاب جمل فرمودند: 🔹 أَلَا وَ إِنَّ الشَّيْطَانَ قَدْ جَمَعَ حِزْبَهُ وَ اسْتَجْلَبَ خَيْلَهُ وَ رَجِلَهُ 🔸آگاه باشید که شیطان حزب خود را گرد آورده و سواران و پيادگانش را بسيج كرده است. (📔 مدرک) 🔻حال با این مقدمه به فرازی از جنگ جمل دقت کنید↓↓ ←وقتی در جنگ جمل دید سپاه امیرالمومنین بر آنها غلبه کرده دستور داد بر چهره اصحاب امیرالمومنین علیه‌السلام ماسه و سنگریزه بپاشند و خود عایشه هم ابتدا به حضرت امیر علیه‌السلام دشنام داد و همین کار را کرد! 🔻در حقیقت آن زن ملعونه خواست وانمود کند که به عمل رسول الله صلی‌الله علیه و آله در قبل از جنگ ، تاسی می‌کند. در آن جنگ حضرت ص مشتی ماسۀ صحرایی برداشتند؛ و به سوی لشکر مشرکان مکه به هوا پاشیدند؛ و در آن هنگام فرمودند: «شاهت الوجوه!» یعنی: «روی ها سیاه باد!» آن ملعونه هم تقلید این عمل رسول الله صلی‌الله علیه و آله را کرد. بعد از پاشیدن ماسه توسط رسول الله ص، آیه نازل شد: «وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَی» ( انفال/17). به قرینۀ آن نمایش عایشه و سعی در فریب دادن پیروان خود داشت، که من همسر رسول الله ص هستم؛ و ماسۀ صحرایی به سوی سپاه دشمن خود یعنی حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام می‌پاشم! شیخ مفید روایت میکند که پس از این حرکت عایشه حضرت امیر علیه‌السلام فرمودند: «ما رمیت اذ رمیت ولکن الشیطان رمی.» بدان معنا که حضرت امیر علیه السلام به علم امامت، می‌دانستند که شیطان پیشاپیش سپاه جمل حرکت می‌کند؛ و این کار عایشه از شیطان است↓↓↓ 🔹ثم قالت ناولوني كفا من تراب فناولوها فحثت به وجوه اصحاب أمير المؤمنين وقالت شاهت الوجوه كما .. ولما فعلت عائشة من السب المبرح وحصب اصحاب امير المؤمنين قال عليه السلام وما رميت إذ رميت ولكن الشيطان رمى وليعودن وبالك عليك انشاء الله .. 🔸عایشه گفت : مشتى شن و خاك به من بدهيد و چون به او دادند بر چهره اصحاب امير المؤمنين پاشيد و گفت چهره هايتان زشت باد.. و چون عايشه بسيار دشنام داد و بر چهره اصحاب على شن پاشيد، امير المؤمنين فرمود: هنگامى كه خاک پراندى، تو نپراندى بلكه شيطان پراند و البته، به خواست خداوند وبال اعمال تو دامنگیر خودت خواهد شد. 📔الجمل الشيخ المفيد ج1  ص186 🔻به این مطلب مهم و به این فراز روشنگر تاریخ ابن اعثم از مورخین مشهور عامه در کتاب «الفتوح» هم اشاره کرده است که در آن جملۀ «ما رمیت اذ رمیت ولکن الشیطان رمی.» به یکی از اصحاب حضرت امیر علیه‌السلام منسوب است. ←رجوع کنید تصویر الحاقی ------------------------ پی‌نوشت: پس از موسی علیه‌السلام ، همسر ایشان صفورا بنت شعیب با وصی ایشان جناب یوشع مخالفت کرد؛ و با یک سپاه بزرگ به جنگ یوشع رفت. شکست خورد؛ و سر افکنده و نادم شد. بعداً توبه کرد.←دختری از اولاد پیامبران پس از سالها رنج و مرارت در کنار شوهر خود و همراهی با ایشان، به بیراهه رفت. دختر یک اعرابی بی‌سر و پا که شأن و منزلتی ندارد!عایشۀ ملعونه بیراهه رفت؛ توبه هم نکرد؛ و جهنمی شد. ➖➖➖➖➖
✦༻⃘⃕▒⃟🕊️﷽༻⃘⃕࿉❖┅┄•✦༻⃘⃕ ▪️موضوع سلام الله علیها قسمت چهارم علت رواج یافتن وقوع این ازدواج در افکار عمومی چیست؟؟؟ شاید این سوال مطرح شود که اگر چنین ازدواجی رخ نداده، پس چرا چنین حادثه‌ای در میان مردم رواج یافته و عده‌ای را به این توهم انداخته که چنین ازدواجی صورت گرفته است؟؟؟ 1⃣ این حدیث از آن جهت منتشر شد که ابومحمد حسن بن یحیی صاحبُ النسب در کتابش آن را آورده و عده‌ای پنداشته اند که چون یک فردی علوی آن را روایت کرده ، پس حدیث درستی است؛ با این که وی از نقل کرده است. و این در حالی است که 📘 زبیر بن بکار نواده ی زبیر بن عوام آتش افروز جنگ است. 🔻شیخ مفید درمورد زبیر بن بکار مینویسد: این خبر ازدواج ام کلثوم و عمر را بار زبیر بن بکار نقل کرد او مورد وثوق نبود و در نقلهایش متهم بود. وی به شدت امیرالمومنان علی را دشمن میدانست ، و در که علیه بنی هاشم نوشته نمیتوان به او اعتماد کرد. 📚 شیخ مفید/المسائل السرویه/ص86 و در المصنفات /ج7/رساله ی سوم 👥نقل علمای رجالی در مورد زبیر بن بکار : • ابن ابی الحاتم: پدرم از وی نقل میکرد من او را دیدم اما از او نقل نکردم و آب دهان بر صورتش افکندم چرا که بسیار دورغ میبست. 📚 رازی/الجرح/ج3/ص585 • ابن حجر و ابن اثیر: زبیر را منکر الحدیث دانسته اند . 👈 ابن اثیر مینویسد: زبیر به سادات سب میکرد و کینه ی عجیبی به بنی هاشم داشت و همواره نسبت به ضعفای علویون ستم میکرد تا این که علوییون وی را تهدید کردند از دست آنها فرار کرد و بن عمویش مصعب بن عبدالله بن زبیر پناهنده شد. ➕ باید بدانید: وی نقل های ساختگی دیگری هم داشته از جمله افسانه ی ازدواج فاطمه بنت الحسین علیه‌السلام با عبدالله بن عمربن عثمان! و وی و اجدادش همگی در دروغ بستن و کینه به بنی هاشم معروف بودند! 2⃣ شاید منشا دیگر این وهم و خیال ، این باشد که : 🛎 یکی از زن‌های عمر ، نامش ام کلثوم بود و او مادر عبیدالله بن عمر بود ؛ این ام کلثوم دختر جَرول خُزاعیه است و چون هم نام با دختر مطهر حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام بوده و ام کلثوم مشهور و معروف هم همان حضرت است؛ وقتی می‌گویند ام کلثوم زن عمر بوده است؛ ذهن ها به سوی ام کلثوم دختر علی بن ابیطالب علیه السلام منتقل می‌شود؛ به همین جهت بعضی خیال کرده‌اند که آن حضرت زن عمر بوده است. 🛎 و از آن سو ام کلثومی دیگر هم بوده که عمر به خواستگاری او رفت و آن ام کلثوم دختر ابوبکر است و بعضی به اشتباه خیال کرده‌اند که او دختر حضرت حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام بوده است. 🏴ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🏴 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
‍ ┄┅━🔹𖣐﴾﷽﴿𖣐🔹━┅┄ 🔻آشنایی با فرزند ارشد ابوبکر زندیق که در جنگهای و به قتال با حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه‌السلام پرداخت! ✖️عبدالرحمان بن ابوبکر لعنت الله علیه همسر اول ابوبکر زندیق ؛ امّ رومان : در آغاز زن عبدالله بن حارث بن سَخبَره بود که می‌گویند پس از مرگ عبدالله بن سخبره در جاهلیت، ابوبکرزندیق او را به همسری گرفت. ابوبکر زندیق از امّ‌رومان دو فرزند به نام‌های عبدالرحمان و دارد.(۱) فرزندان امّ‌رومان از ازدواج قبلی ، خواهران و برادران عایشه سلقلقیه و عبدالرحمن حرامزاده از طرف مادر هستند. به ظاهر شخصیت امّ‌رومان چندان پسندیده نبوده است که این نکته از نزاع کلامی که بین عبدالله بن عباس و عایشه سلقلقیه در جنگ صورت پذیرفت روشن می‌گردد. (۲) می‌گویند او در سالهای آخر بعثت ایمان آورده ، و در سال اول هجری به مدینه هجرت کرده است. فوت او را سال ۶هجری نوشته‌اند.(۳) علی رغم فضائلی که عایشه سلقلقیه دختر امّ‌رومان در وصف او می‌گوید که او را سابق در اسلام می‌شناسد ، زنی از حوریان بهشتی معرفی‌اش می‌کند، پیامبر به سر قبرش می‌آیند....در منابع اهل تسنن هیچ حدیثی از او نقل نشده است و گویی او چندان به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله نرسیده بوده است. در حالیکه فاصلهٔ درِ منزل او تا مسجد به چند متر هم نمی‌رسیده‌ است❗️ منزلی در کنار مسجدالنبی که حضرت رسولخدا محمد مصطفی صلی‌الله علیه و آله آن را به ابوبکر زندیق بخشیدند.(۴) عبدالرحمان بن ابوبکر بزرگترین فرزند ابوبکر است(۵) که او را عبدالعُزّی (۶) (: بنده عزی؛ بت بزرگ جاهلیت) نام نهاده بود و پیامبر اسم او را پس از اسلامِ دیر هنگام وی، به عبدالرحمن تغییر دادند؛(۷) می‌گویند وی پس از ماجرای و در سال ۷ هجری ایمان آورده است.(۸) ظاهراً اسلام او به این دلیل بود که پیامبر این شرط را گذاشته بودند که در صورت ایمان آوردن افراد ، آنان از الطاف نبوی بهره‌مند می‌شوند؛ عبدالرحمان نیز پس از ایمان آوردن به لطف پیامبر از خرمای بهره‌مند گردید.(۹) وی در جنگ در صف مشرکان بود و پدر را که در سپاه اسلام بود به هماوردی طلبید. 🔻حکایتی از عایشه سلقلقیه نشان می‌دهد که گویا او در ماجرای صلی الله علیه و آله و مسموم کردن ایشان نقش داشته است؛ علاوه بر ماجرای بحث برانگیز «لَدود» - خوراندن دارو به حضرت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله توسط عایشه در روز یکشنبه ۲۷/صفر - ادعا شده است که در صبح دوشنبه ۲۸صفر نیز عبدالرحمان که باید در سپاه اسامه باشد به حضرت رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه واله چوب مسواکی را داده است که به تصریح عایشه سلقلقیه بعد از مسواک حال حضرت پیامبر خدا محمد مصطفی صلی الله علیه واله که کمی بهتر بود ، بد می‌شود و بعد از اندک زمانی از دنیا می‌روند ...(۱۰) ➖➖➖➖➖ 📚 ۱- استیعاب ج۲ص۷۵۷ ۲- اخبار الدوله العباسیه ص۱۲۵-۱۲۶ ۳- انساب الاشراف ج۱۰ص۱۰۱ ۴- تاریخ طبری ج۳ص۴۱۹-۴۲۰(این خانه همان خانه‌ای است که ابوبکر در آن خانه با مرگ ملاقات کرد.) ۵- تاریخ الخمیس ج۲ص۲۳۷ و... ۶- امتاع الاسماع ج۶ص۱۵۲ ۷و۸- اسدالغابة ج۳ص۳۶۳ ۹- البدایة و النهايه ج۸ ص۸۸ و تاریخ طبری ج۳ ص۱۹۸ و.... ۱۰- طبقات الکبری ج۲ص۱۸
┄┅━🔹𖣐﴾﷽﴿𖣐🔹━┅┄ 🔻آشنایی با فرزند ارشد ابوبکر زندیق که در جنگهای و به قتال با حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه‌السلام پرداخت! قسمت دوم ✔️ 🔻‍ تاریخ نقش او را در جنگ‌های ردّه و پررنگ نشان می‌دهد(۱۱) و داستان مشهور عشق او به «لیلی بنت جودی» در همین فتح شام را تقریباً تمام منابع نقل کرده‌اند که حکایتگر شخصیت زنباره اوست. در آغاز این داستان عبدالرحمان زنازاده در سفری تجاری در جاهلیت لیلی را در شام می‌بیند و به او دل می‌بندد. پس از گذشت نزدیک به سی سال و پیش از فتح شام شرط می‌کند که باید لیلی بنت جودی را به عنوان غنیمت به او بدهند. عمربن زنا که فتح شام در زمان او صورت گرفت، این تقاضا را می‌پذیرند. در فتح شام، این زن به عنوان کنیز به عبدالرحمن زنازاده داده می‌شود. عبدالرحمان او را به مدینه می‌برد، در وصف لیلی شعر می‌سراید و بیش از دیگر زنانش به او توجه می‌کند. گویی این بی‌توجهی به دیگر زنانش آن چنان بوده که آنان زبان به اعتراض می‌گشایند. این عشق آتشین با افتادن دو دندان ثنای لیلی، به بی‌توجهی و نفرت مطلق تبدیل می‌شود و عبدالرحمن او را به سوی اهلش در شام روان می‌سازد. فراز و فرود این عشق عجیب به آن میزان بود که عایشه، عبدالرحمان را متهم می‌کند که «در راه عشق و نفرت لیلی راه افراط را پیش گرفته است.»(۱۲) ؛ زنازاده نیز اینگونه عبدالرحمن زنازاده را توصیف می‌کند: «و اما پسر ابوبکر (یعنی عبدالرحمن) او کسی است که اگر ببیند رفیق هایش کاری انجام داده اند،(چشم بسته) همان کار را انجام می دهد. هیچ هم و غمی ندارد مگر خوشگذرانی و لهو و زن ها = وأما ابن أبي بكر فهو رجل إن رأى أصحابه صنعوا شيئا صنع مثله، ليست له همة إلا في النساء واللهو»(۱۳) ❗️و عجیب آن که در منابع جماعت عمریه با این همه اوصاف او را از «زهاد» می‌دانند.(۱۴) به هر روی او در جنگ جمل در کنار عایشه سلقلقیه می‌جنگد (۱۵: اسکن در پست قبل) و پس از آن از سرای سر در می آورد و در در کنار او قرار می‌گیرد(۱۶: ر.ک: تصویر الحاقی)؛ مرگ او را به سال ۵۳هجری در حوالی مکه گزارش داده‌اند(۱۷) و عایشه سلقلقیه پس از مرگ عبدالرحمان بر مزار وی به سوگواری ایامی را می‌گذراند.(۱۸) به ظاهر علت اصلی مرگ وی، مخالفت با معاویه در بیعت گرفتن علنی برای حرامزاده است. ✖️از احادیث غیر قابل قبولی که حکایتگر میزان صداقت اوست! این حدیث است که عبدالرحمان ادعا می‌کند: ❗️«پیامبر [در بیماری خویش] قلم و دواتی خواستند و سپس پشیمان شدند و گفتند: خدا و مومنان جز ابوبکر را [به عنوان خلیفه] نمی‌خواهند!» (۱۹) این امر علاوه بر نشان دادن خباثت عبدالرحمان و سقیفه‌گران، اگر او به راستی شنونده ماجرای قلم و دوات () باشد، نشان می‌دهد که او نیز در زمانی در خانه حضرت پیامبر خدا محمد مصطفی صلی الله علیه واله حضور داشته است که می‌باید قاعدتاً در سپاه اسامه حضور بهم رسانیده باشد. ➖➖➖➖➖ ۱۰- طبقات الکبری ج۲ص۱۸ ۱۱- تاریخ طبری ج۳ص۲۹۰ ۱۲- اسدالغابة ج۳ ص۳۶۴ ۱۳-البدایه و النهایه ج۸ص۱۲۳ ۱۴- شذرات الذهب ج۱ ص۲۵۱ ۱۵-استیعاب ج۲ص۸۲۵ ۱۶-الکامل ج۳ص۳۳۰ ۱۷- استیعاب ج۲ص۸۲۶ ۱۸- استیعاب ج۲ص۸۲۶ - اسدالغابة ج۳ص۳۶۴ ۱۹- اسدالغابة ج۳ص۳۶۳