🌷اگر خدا خیر خانواده ای را بخواهد
☀️ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) :
☘️ هرگاه خداوند براى خانواده اى #خير بخواهد، آنان را در دين دانا میكند، كوچكترها بزرگترهايشان را #احترام می نمايند، مدارا در #زندگى و ميانه روى در خرج كردن را روزيشان می نمايد و به #عيوبشان آگاهشان میسازد، تا آنها را برطرف كنند و اگر برای آنان جز اين بخواهد، به #خودشان واگذارشان می نمايد.
📚نهج الفصاحه، ح ۱۴۷
☀️ ڪلیڪ ڪنید 👇
@haram110
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
✅ هرگاه خداوند براى خانواده اى #خير بخواهد،
❶ آنان را در دين دانا میكند،
❷ كوچكترها بزرگترهايشان را
#احتـرام می نمايند،
❸ مدارا در #زندگى و ميانه روى
در خرج كردن را روزيشان می نمايد
❹ و به #عيوبشان آگاهشان میسازد، تا آنها را برطرف كنند و اگر برای آنان جز اين بخواهد، به #خودشان واگذارشان می نمايد.
[ #پیامبر_اکرم صلےاللهعلیهوآله ]
📙نهج الفصاحه، ح ۱۴۷
@haram110
🔻در جستجوی خیر🔻
✍ از بچگی، هر وقت هر کاری خوبی میکردیم، بهمون میگفتن: #خیر ببینی.
👈 #خیر ببینی پسرم...
👈 #خیر ببینی دخترم...
👈 #خیر ببینی جوون...
وقتی صبح از خواب بیدار میشیم، به همدیگه میگیم:
👈 صبح به #خیر.
در طول روز به همدیگه میگیم:
👈 روز به #خیر.
شاید در طول روز، این کلمه رو چند بار تکرار کنیم، و برای همدیگه طلب #خیر کنیم.
⁉ ولی واقعاً این "خیر"ی که همه در جستجوی اون هستند، و از خدا میخوان، چیه؟؟!🤔
☝ قران کریم میفرماید: همه انسانها شدیداً در پی #خیر هستند...
همه در جستجوی بهترینها هستند...
🕋 إنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيد. (عادیات/۸)
💢 انسان بسیار دوستدار #خیر است.
ولی هر کس این #خیر را در چیزی میبیند:
یکی در خانهی 🏡 خوب...!
یکی در ماشین 🚘 خوب...!
یکی در شغل💺 خوب...!
یکی در همسر و فرزندان 👪خوب...!
و...
⁉ ولی واقعاً این #خیرِ راستین چیست؟!
☝ قرآن کریم میفرماید حضرت موسی وقتی خائف و ترسان از بین فرعونیان میگریخت، این جمله رو زمزمه میکرد:
🕋 ربِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیر. (قصص/۲۴)
💢 پروردگارا! من به آنچه از #خیر بر من نازل کنی محتاجم!
🍃 یعنی خدایا من نمیدونم خیرم در چیست... ولی اون بهترین رو که #خیر من در آن است، بر من نازل کن...
👈 خیلی از ماها، این آیه رو در قنوت نمازها میخونیم، و مدام از خدا طلب #خیر میکنیم.
😔 خیری که حتّی نمیدونیم چی هست.
فقط همین قدر میدونیم که اون چیزی که مردم فکر میکنند، نیست!
👇👇
خُب
😍 حالا میخوای بدونی #خیرِ واقعی چیه؟!
☝ یه آیه در قرآن هست که بارها و بارها دیدیم و شنیدیم، ولی به راحتی از کنارش عبور کردیم.
خدا به صراحت این #خیر رو در قرآنش به همگان معرفی کرده:
🕋 بقِيَّةُ اللهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ.
💢 بقية الله، همان #خیرِ شماست، اگر از اهل ایمان باشید!
♥این #خیر که همه دنبالش هستند، چیزی نیست جز #بقیهالله.
جز پدر مهربانم!👈 #امام_زمان
‼ اون خیری که همه رهاش کردند، و به بهای اندکی فروختند!😔
👈 #خیرِ واقعی یعنی #اهلبیت.
در #زیارت_جامعه_کبیره خطاب به #اهلبیت میگوئیم:
⚡ انْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ اوَّلَهُ، وَ اصْلَهُ وَ فَرْعَهُ، وَ مَعْدِنَهُ وَ مَاْویهُ وَمُنْتَهاهُ.
💢 هر جا صحبت از #خیر باشد، شما #اهلبیت اوّل و آخر و اصل و فرع ومعدن وجایگاه آن خیر هستید.
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـّكَ ألْـفَـرَج
🙏ستایش شد،
یک بانو که #هنرمند است
یک هنرمند که #متعهد است
✅انتخاب شد،
یک مادر که #دغدغه مردم دارد
یک هنرمند که دست به #خیر دارد
☺️دیده شد،
گوهر #انسانیت و #وجدان یک بانوی ایرانی
نه تصویر بزک کرده یک عروسک تکراری
👌الگو شد،
فردی گمنام که بیش از حرف #عمل کرده بود
نه یک سلبریتی بیمایه که از خط ارزشها و باورها عبور کرده ...
اول شد،
هنر اخلاقمدار، دغدغهمند و شرافتمند
نه یاوهگویی، مبتذل بافی و هیچ فروشی به نام هنر
💥تحقیر شد،
آن که میخواهد #زن_ایرانی را بیهویت نشان دهد، #خانواده را مانع رشد بداند و مسیر جامعه ایرانی را ولنگاری و بیهویتی نشان دهد.
✍️ #دکتر_مصطفی_شریف
#فاطمه_عبادی
#مادر_ایرانی
#عصر_جدید
هدایت شده از حرم
#ماه_رجب،عجب ماااااهیه🌛💛🌜
☘️وقتی میگیم «یامَن أرجوهُ لِکلّ خَیر» ⬅️یعنی توقعت از خدا تو این ماه، فقط و فقط #خیر باشه، هر خیری...
💠خیر⬅️ میتونه، چادری باشه که بارها و بارها خواستی سرکنی اما توجیه های مختلف مانع ش شد.... اینکه سختم میشه، اقوام طعنه میزنن بهم، دوستام طردم میکنن و غیره و غیره...
💠خیر⬅️ شاید خاتمه دادن به دوستی های گناه آلود فضای مجازیت باشه...
💠خیر⬅️میتونه مهارکردنِ اسب افسار گسیخته ی چشمانمون باشه که تو سرزمین گناه میتازه و جولان میده و هر آنچه خدا نهی کرده میبینه...
💠 خیر⬅️ شاید تغییر تو ظاهرمون باشه، از آنچه خلق میپسنده به اونچه فقطططط خالقمون خریدارشه....
🌹 تو دعای ماه رجب داریم ، «یا مَن یُعطِی الکثیرَ بِالقَلیل »
عمل ناچیز به درگاهش ببر، مزد زیااااد دریافت کن.... چی از این بهتر ⁉️
❌پس نگو ☝️
🛑 خیلی تو گناه غرق شدم و روم نمیشه با خدا حرف بزنم ...
🔷چون ... 👇
☘️تواین دعا میگیم:«یا مَن یُعطِی مَن سَئَلَهُ»، «یا مَن یُعطی مَن لَم یَسئَلهُ» و «مَن لَم یَعرِفهُ»
🌱یعنی رحمت الهی تو این ماه شامل همـــــــــه میشه : ...
🔺کسانی که صدا زدن پروردگار رو یادشون رفته...
🔺یا حتی کسانی که خدا رو نمیشناسند‼️
🌹پس باخیال آسوده خدا رو صدابزن
🔆فقط کافیه ازش طلب کنی☘️ «جمیع خیرالدنیا و جمیع خیر الآخرة»☘️
🔰مطمئن باش به خواسته ت میرسی 💪
🚩 هشدار مهم رئیس مذهب حضرت جعفرصادق علیهالسلام:
💠 وَ لَا يَغُرَّنَّكَ تَزْيِينُهُ الطَّاعَاتِ عَلَيْكَ فَإِنَّهُ يَفْتَحُ لَكَ تِسْعَةً وَ تِسْعِينَ بَاباً مِنَ الْخَيْرِ لِيَظْفَرَ بِكَ عِنْدَ تَمَامِ الْمِائَة.
مبادا شیطان #عبادات و #طاعات را برای شما زینت بخشد که او نود و نه باب #خیر را بر تو می گشاید تا در #صدمین آن بر تو #غالب آمده و پیروز شود.
📔بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج75، ص: 125.
✍... به خاطر داشته باشید که آموزه های تصوف اینگونه است که لابه لای ده ها دستورالعمل خوب قرآنی و اذکار مأثور و روایی، یک وِرد شیطانی بسیار خطرناک را میگنجانند و از این طریق، سَمّ کشنده انحراف را وارد دین انسان میکنند. دقیقا مشابه یک غذای لذیذ که قطره ای سم کشنده در آن ریخته باشند.
حال یک انسان چقدر باید دقت نظر داشته باشد تا این سم مخفی و کشنده را پیدا کند؟
صوفیان صدها دستورالعمل خوب سلوکی به سالکین می دهند اما در شماره صدم، انحراف و کفر را وارد قلب او میکنند. مبادا فریب آن نود و نه تا را بخورید و به آنها چشم بدوزید که همه شان فریب و نیرنگ است.
⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎
💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے
💎 #حرمت_عشق
💞 قسمت ۲۸
روز موعود فرارسید....
١٣ فروردین بود. خانواده عمو محمد زودتر رسیده بودند. و بعد کوروش خان. یاشار و سمیرا حاضر نشدند بیایند.یوسف گل و شیرینی خریده بود. یک دسته گل نرگس خرید.
شیرینی را به مادرش داد و گل را خودش. چنان ذوقی در دل داشت که فقط خدا میدانست.
بعد از غذا...
همه روی تخت نشسته بودند. آقابزرگ باکمک یوسف، چند تخت کنار هم گذاشت.
آقابزرگ روی صندلی مخصوصش نشسته و عصا را بحالت عمود گرفته بود. خانم بزرگ هم صندلی اش را کنار همسرش قرار داد. کوروش خان لبه تخت نشست. گره خشک و سنگینی به پیشانی داشت.فخری خانم، با دلخوری و غصه نشست.
یوسف با هزار امید، کنار پدرش نشسته بود. زیر لب ذکر میگفت.دستش را روی پای پدرش گذاشت.
_بابا خواهش میکنم، امشب بذارین آقابزرگ حرفش رو تا اخر بزنه بعد.. بعد هرچی شما بگین من نه نمیارم.
کوروش خان نگاهی سراسر خشم به او انداخت و سکوت کرد.
عمو محمد سکوتی عمیق کرده بود. و نگاهش به زمین بود. طاهره خانم نگران از آینده و آبروی دخترکش، آرام در کنار همسرش نشسته بود. ریحانه پر از استرس و دلهره فقط از ته دل #باخدا حرف میزد.«خداجونم هرچی #خیر هس، هر چی #مصلحت تو هس همون بشه.» مرضیه و علی کنار هم. با لبخند نشستند.
آقابزرگ شروع کرد...
روحیه جوانیش برگشته بود.خوشحال و سرحال بود.حس #بزرگی و #عزتی که به او برگردانده شده بود، را مدام ابراز میکرد. با زبان بی زبانی از یوسف تشکر میکرد.
که اگر یوسف نبود، حتی مردنش هم کسی باخبر نمیشد!
که اولین بار است بعد حدود ٢٠ سال همه به خانه اش رفتند..!
که او را #بزرگتر حساب کرده بودند..!
آقابزرگ _همگی خیلی خوش آمدید.خوب کاری کردید اومدید. دل منه پیرمرد رو شاد کردید.اول لطف خدا و بعد مردونگی یوسف بود که کم کم همه چیز داره میاد سرجای اولش.
یوسف باشرم دوزانو نشسته بود. نگاهش میخ آقابزرگ بود.
آقابزرگ_ کوروش وقتی فخری خانم رو انتخاب کرد. ما به انتخابش احترام گذاشتیم. نظرمونو گفتیم. اما آخر کار تصمیم رو گذاشتیم بعهده #خودش.این مقدمه رو گفتم که اینو بگم. ما اینجا جمع شدیم که تکلیف دوتا جوون رو روشن کنیمـ..
کوروش باخشم وسط حرف پدرش پرید.
_ولی اقاجون من راضی نیستم.! به خود یوسف هم گفتم من بهیچ عنوان راضی نیستم. براش هم هیچ کاری نمیکنم.
آقابزرگ_اجازه بده بابا...! هنوز حرفم تمام نشده.
فخری خانم با تمام دل پری که داشت بلند گفت:
_آقاجون، درست میگه کوروش خان، منم راضی نیستم.
علی بالبخند به یوسف نگاه میکرد.
یوسف با ناراحتی،...
نگاهی به همه کرد. کاش میتوانست کاری کند. تپش قلبش بیشتر از حد بود.اما این ضربان با بقیه مواقع فرق داشت. چنان زیاد، طوری که خودش صدایش را میشنید.
باغصه #نیم_نگاهی به ریحانه اش کرد، که به جایی نامعلوم خیره شده بود.غم را در چهره اش می دید. باخجلت و شرمندگی، نگاهش را گرفت.
آقابزرگ باز عصایش را به زمین زد.
_من هنوز حرفم تموم نشده.
بعد رو کرد به پسرش کوروش.
_با محمد مشکل داری؟! اونم بخاطر اتفاقی که بیشتر از ٢٠ سال پیش افتاده.!؟ خودت میدونی اون فقط یه اتفاق بوده.!!.. پس دلیلی نداره اون رو با این موضوع یکی کنی.! یا مشکل جریان شراکت تو و سهراب و آقای سخایی هست.. ؟!
همه در سکوتی محض بودند. کسی حرفی نمیزد...
ادامه دارد...
✨✨💚💚💚✨✨
✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار
💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚