eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
630 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
حرم
#تربیت_نسل_مهدوی ✅راهکارهای عملی در تربیت مهدوی 🔷یکی از مقاطع و مراحل تأثیرگذار در تربیت نسل مهدی
✅یکی از موثرترین روش ها در و به کودکان قصه گویی است. 🌸اهمیت و در تربیت به قدری است که خداوند هم در قرآن کریم قصه های زیادی برای تربیت انسان ها آورده است که این خود حاکی از اهمیت قصه گویی در انتقال مفاهیم به مخاطب می باشد. ✔️ امروزه روانشناسان نیز به این نتیجه رسیده اند که با می توان مشکلات اخلاقی ، افسردگی و... را در کودکان برطرف کرد . ✔️یکی از نکات مهم در قصه گویی برای کودکان توجه به این مورد است که قصه ها باید 🔹متناسب با گروه سنی باشد. در صورتی که این مورد رعایت شود قصه گویی باعث رشد کلامی،عاطفی و شناختی در کودکان می شود و عدم توجه به این نکته ی مهم می تواند باعث ایجاد ترس و اضطراب در آنها می شود. ✅در این کانال تلاش می شود به منظور تربیت کودک امام زمان شناس از این روش شناخته شده استفاده شود . با ما همراه باشید🌹🌹🌹 •┈••🌿🌹🌿✾🌿🌹🌿••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻سنگ آسیاب حضرت زهرا سلام الله علیها ┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄ 👇👇👇 @haram110
حرم
#تربیت_نسل_مهدوی ☑️شروع از خود(خودسازی) ▪️ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانواده خود را از آتش
✅چند در ارتباط با تربیت مهدوی کودکان و نوجوانان 💠آموزش از طریق یکی از راه‌های عملی برای نسل مهدوی است و در قرآن و کتب تربیتی، بر و آثار مثبت آن، تکیه‌ی زیادی شده است. قصه‌گویی و داستان‌گویی بین همه‌ی تمدن‌ها و فرهنگها است این روش یکی از بهترین راه‌های نفوذ در افکار و شخصیت انسان‌ها به شمار می رود. 📝در قرآن کریم آمده است: «مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا (ص) الگویی نیکو می باشد»، باید اخلاق فردی، خانوادگی، اجتماعی اهل بیت (ع) و به ویژه امام زمان (ع) در روزگار ظهور و یا سیره‌ی عبادی، مدیریتی، سیاسی و چگونگی برخورد آنان با دوست و دشمن، برای نسل جوان مورد بازخوانی و مرور قرار گیرد. ✍️ از سیره‌ی مبارکه‌ی خاندان اهل بیت و از دیگر راه‌های عملی برای تربیت نسل مهدوی است . یکی از راههای دل بستن به کسی، آشنا بودن با آثار و گفته‌های اوست، لذا اهل‌بیت‌(ع) که کلامشان نور است می توانند انسان‌ها را از تاریکی‌های دل و فکر نجات دهند. 🍃در جهت تربیت نسل مهدوی بایستی با آثار اهل‌بیت(ع) همچون نهج البلاغه و صحیفه‌ی سجادیه بگیریم. آشنا کردن فرزندان با ترنّم مناجات‌های باقی مانده از خاندان معصومین(ع)، ارادت، محبت و معرفت آن‌ها را به اهل بیت(ع) بیشتر می‌کند. 💠 و شخصیتی اهل بیت(ع)، معرفی دوستان و فدائیان اهل بیت‌(ع) و همچنین اهل‌بیت(ع) و بیان عمق خباثت‌های آنان به فرزندان از دیگر راه‌های عملی برای تربیت نسل مهدوی است ... dana.ir/news برگرفته از 📚 •┈•••••✾•••••┈•
حرم
#تربیت_نسل_مهدوی 🌹پیامبر صل الله علیه و آله و سلم 🌹راز و رمز رسیدن به سعادت را تمسک به اهل بیت بیا
✅یکی از موثرترین روش ها در و به کودکان قصه گویی است. 🌸اهمیت و در تربیت به قدری است که خداوند هم در قرآن کریم قصه های زیادی برای تربیت انسان ها آورده است که این خود حاکی از اهمیت قصه گویی در انتقال مفاهیم به مخاطب می باشد. ✔️ امروزه روانشناسان نیز به این نتیجه رسیده اند که با می توان مشکلات اخلاقی ، افسردگی و... را در کودکان برطرف کرد . ✔️یکی از نکات مهم در قصه گویی برای کودکان توجه به این مورد است که قصه ها باید کودک باشد. در صورتی که این مورد رعایت شود قصه گویی باعث رشد کلامی،عاطفی و شناختی در کودکان می شود و عدم توجه به این نکته ی مهم می تواند باعث ایجاد ترس و اضطراب در آنها می شود. ✅در این کانال تلاش می شود به منظور از این روش شناخته شده استفاده شود . با ما همراه باشید🌹🌹🌹 •┈••🌿🌹🌿✾🌿🌹🌿••┈•
حرم
#کودکانه #ویژه_مربیان 🌺درسنامه ی #مهدویت_برای_کودکان 👇👇👇 بسم الله الرحمن الرحیم 🔹درس نامه 2 👌ق
🌺درسنامه ی 👇👇👇 بسم الله الرحمن الرحیم 🔹درسنامه 3 🌹اثبات امام توسط پدرشان 🌸سلام به بچه های خوبی که همیشه امام شون رو با کارهاشون خوشحال میکنن… بیایید اول دعای سلامتی امام مهدی رو بخونیم… 🔹بچه ها یادتون گفتم اون موقع که امام مهدی مهربون ما به دنیا اومدن قبلش دشمنان می خواستند امام ما رو شهید کنن. چون می دونستن قراره امام مهدی دنیا رو پر خوبی و مهربونی کنه اون وقت اونا نمی تونن به مردم ظلم کنن و بهشون زور بگن. برای همین خیلی تلاش کردن تا امام ما به دنیا نیان. روزی که امام زمان به دنیا اومدن امام حسن عسکری چند تا کاره مهم کردن. تا شیعیان و مسلمانان بدونن امام شون کیه. دوست دارین بگم پس یک صلوات بلند بلند بفرستید. 🍃پدر امام مهدی چهل نفر از دوستان مورد اعتمادشون رو جمع می کنن بعد امام مهدی رو به اونها نشون میدن. 🌱کاره بعدی که انجام میدن یک گوسفندی رو قربانی میکنن بعد برای اشنایان میفرستن. وقتی یک بچه به دنیا میاد خانواده اش براش قربانی میکنن. یک جور صدقه است تا هم شکر خدا بکنن و هم اون بچه سالم باشه همیشه ان شالله. 🌿وقتی یک نفر می آمد خونه امام حسن عسکری و سوال داشت امام از پسرشون می خواستن که جوابشون و بدن بچه های عزیزم قبلا هم گفتم. که امام جواد ما هم تو بچگی جواب سوال دانشمندان رو میدادن. شاید اگه امام حسن عسکری اون کارها رو نمیکردن الان خیلی ها نمیدونستن که امام مهدی ما به دنیا اومدن. حالا ساکت و اروم بشینید میخوام براتون یک زیبا بگم آماده اید؟؟ (بهتره مربی حالات انسان های تو قصه رو تو چهره خودش نشون بده ) بسم الله الرحمن الرحیم ابراهیم کنار حوض نشسته بود. چند دقیقه ای بود که وضو گرفته بود. نگاهی به اسمان کرد و آه سردی کشید. سمیه همسرش کنار پنجره ایستاده بود او هم به حیاط رفت و کنارش نشست. سمیه گفت: یعنی نمیشه کاری کرد در این شهر کسی به داد ما نمیرسد. عبدالله گفت: من دیگه خودم و آماده کردم . اون حاکم ظالم همین روزا میاد سراغم و من و میکشه باید بریم. سمیه با مهربانی نگاهش کرد و گفت: سال هاست که شیعیان علی اسوده نبوده اند امام حسن عسکری هم مانند یک زندانی زیر نظر است. با اوردن اسم امام، ابراهیم اشک تو چشماش حلقه زد گفت: فردا به دیدن امامم میروم و با او خداحافظی میکنم بعد میرویم. صبح روز بعد ابراهیم به سمت خانه امام حسن عسکری حرکت کرد. وقتی به خانه امام رسید وارد شد. در حیاط کودکی را دید که صورتش چون ماه درخشان بود.ابراهیم با دیدن کودک آرامش گرفت. در این لحظه بدون اینکه حرفی بزند کودک بهش فرمود: ابراهیم فرار نکن خدا به زودی اون حاکم ظالم و نابود میکنه. ابراهیم با دیدن امام حسن عسکری گفت: فدای شما بشم این کودک کیه که از دل من خبر دارن؟ امام فرمودن: او مهدی پسره من و امام بعد من ابراهیم با امام خداحافظی کرد و به سمت خانه اش برگشت. سمیه بیرون در منتظرش بود ابراهیم با خوشحالی به سمتش رفت. سمیه از چهره شادش تعجب کرد. ابراهیم براش تمام ماجرا رو تعریف کرد. چند روز گذشت. و عموی ابراهیم خبر کشته شدن اون حاکم ظالم و به ابراهیم داد.. بچه ها همه تون می دونید اون پسر کوچک کی بود آفرین ایشون امام مهدی ما بودن. 🌺بازی هر یک از بچه ها یک کار خوب وبد که اقا دوست داره و نداره رو به صورت پانتومیم اجرا کنن. 🌺تکلیف دو تا نقاشی بکشید یکی از دوستان امام زمان یکی از دشمنان امام مهدی 🌺خدایا همیشه مراقب امام زمان ما باش خدایا ظهور امام ما رو نزدیک کن خدایا کمکمون کن امام مهدی از ما راضی باشن آخه ما امام مهدی مهربون و خیلی دوست داریم.. 📚 برگرفته از سایت http://mahdaviat313.ir •┈••🌿🌹🌿✾🌿🌹🌿••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 داستان نافع این قصه رو به همه کوچولوهای دوست داشتنی تقدیم کنید❤ . . 💢پدر مادرهای دیگه رو هم به این قصه دعوت کنید قصه گو؛خانم بیات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💤 یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . . . این داستان زیبا از کمک کردن حضرت زهرا (س) به فقراء رو همراه فرزندتون ببینید و بشنوید🍀
29.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 داستان موش کوچولو🐭 این قصه رو به همه کوچولوهایی که دوست دارید تقدیم کنید❤ . . 💢پدر مادرهای دیگه رو هم به این قصه دعوت کنید
33.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚سلام ای گل محمدی این داستان؛ زحمت های مادر🤱 این زیبا از (ص) رو به همه کوچولوهای دوست داشتنی❤ تقدیم کنید
31.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادرهای دوست داشتنی و پدرهای مهربون🌹 این نمایش رو به فرزندتون نشون بدید و حتما نظر خودتون و بچه ها رو در مورد این کار برامون بفرستین و برای نمایش های بعدی هم اگه پیشنهادی دارین حتما بهمون بگین
🥀بسم رب الحیدر کرار علیه السلام🥀 ✍من در همین فکرها هستم که صدایی به گوشم می‌رسد ، یکی از عقب جمعیّت می‌گوید: «مهاجران ، سخن ما را قبول نخواهند کرد ، آنها با سعد بیعت نخواهند کرد ، برای این که آنها زودتر از ما مسلمان شده‌اند و پیامبر صلی الله علیه و آله از طایفه آنهاست» همه به فکر فرو می‌روند ، آری ، مهاجران کسانی هستند که در شهر مکّه به پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان آوردند و همراه آن حضرت به مدینه هجرت کردند آنها اوّلین کسانی هستند که به پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان آوردند و خیلی از آنها از طایفه پیامبر صلی الله علیه و آله (قریش) هستند. یکی جواب می‌دهد: «ما به آنها خواهیم گفت: دو خلیفه معیّن می‌کنیم ، یکی از شما ، دیگری از ما» سعد این سخن را می‌شنود رو به او می‌کند و می‌گوید: «این سخن را نگویید که این آغاز شکست شما خواهد بود ، شما باید بر حرف خود ثابت بمانید ، شما تأکید کنید که خلیفه باید از میان مردم مدینه باشد ، آنها مجبور می‌شوند قبول کنند» حتما تو هم مثل من با دیدن این صحنه‌ها خیلی تعجّب می‌کنی . من نزدیک یکی از این مردم می‌روم ، و به او چنین می‌گویم: ــ مگر در غدیر خُمّ ، پیامبر صلی الله علیه و آله ، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را به عنوان جانشین خود معرّفی نکرد ؟ پس چرا می‌خواهید در میان مسلمانان اختلاف بیاندازید ؟ ــ ما اختلاف را آغاز نکرده‌ایم ، این مهاجران بودند که اختلاف را شروع کردند . ــ عجب حرف‌هایی می‌زنی ! این جمعیّت را شما در اینجا جمع کرده‌اید یا مهاجران ؟ این شما هستید که می‌خواهید خلیفه پیامبر صلی الله علیه و آله ، همشهری شما باشد ، تو را به خدا ! دست از این حرف‌ها بردارید ، قدری به فکر اسلام باشید ، آیا گناه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام این است که اهل مکّه است ؟ ! آخر شما چه کسی را بهتر از او می‌توانید پیدا کنید ؟ ــ ما با خلافت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام، هیچ حرفی نداریم . ــ پس برای چه اینجا جمع شده‌اید و می‌خواهید سعد را خلیفه خود کنید ؟ ــ خبرهایی به ما رسیده است که مهاجران می‌خواهند شخص دیگری را به عنوان خلیفه معرّفی کنند . ما می‌دانیم عُمَر ( پسر خطّاب ) فکرهایی را در سر دارد. ــ آخر برای چه ؟ ــ مگر تو نمی‌دانی بعضی از این مهاجران که اهل مکّه هستند ، کینه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام به دل دارند ، مگر نمی‌دانی در جنگ بدر و اُحُد ، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام عدّه زیادی از مشرکان مکّه را به قتل رساند ؟ آنهایی که به دست حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام کشته شدند ؛ برادر ، پدر و یا یکی از اقوامِ این مهاجران بودند ، برای همین ، آنها کینه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را به دل دارند ــ مگر نمی‌دانی که حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام برای دفاع از اسلام دست به شمشیر برد ؟ اگر شمشیر او نبود مشرکان ، همه مسلمانان را می‌کشتند . ــ درست است ، امّا آن‌ها امروز به فکر انتقام خون بزرگان خود هستند ، آنها قسم خورده‌اند که حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را خانه نشین کنند ، وقتی که ما از تصمیم مهاجران باخبر شدیم ، تصمیم گرفتیم تا از آنها عقب نیفتیم و برای همین این جلسه را تشکیل دادیم ، مگر خبر نداری که آنها زودتر از ما جلسه گرفته‌اند و در مورد خلافت به نتایجی رسیده‌اند ؟ گویا در این شهر خبرهای زیادی است ... ( ادامه دارد ان شاء الله...) به‌ بیت‌ وحی🥀 🌟ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌟 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
🥀بسم رب الحیدر کرار علیه السلام🥀 ✍برای همین عُمَر لعنة الله علیه به سوی مسجد رفته و به خلیفه چنین می‌گوید: «ای خلیفه پیامبر ! تا زمانی که حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام بیعت نکند بیعت بقیّه مردم به درد ما نمی‌خورد ، هر چه زودتر کسی را به دنبال حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام بفرست تا او را به اینجا بیاورد و او با تو بیعت کند» ابوبکر لعنة الله علیه ، قُنفُذ لعنة الله علیه را به حضور می‌طلبد و به او می‌گوید: «نزد حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام برو و به او بگو که خلیفه رسول خدا تو را می‌طلبد» نمی‌دانم نام قُنفُذ لعنة الله علیه را شنیده‌ای یا نه؟ او مردی بسیار خشن و سیاه دل می‌باشد و برای همین در این روزها برای اهداف خلیفه، خیلی مفید است قنفذ همراه با عدّه‌ای به سوی خانه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام حرکت می‌کند . درِ خانه به صدا در می‌آید ، حضرت امیرالمومنین علیه السلام از خانه بیرون می‌آید: ــ از من چه می‌خواهی ؟ ــ ای علی ! هر چه زودتر به مسجد بیا که خلیفه پیامبر صلی الله علیه و آله تو را می‌خواند . ــ آیا فراموش کرده‌اید که پیامبر صلی الله علیه و آله مرا خلیفه و جانشین خود قرار داده است ؟ قنفذ نمی‌داند چه جواب بگوید ، برای همین به سوی مسجد باز می‌گردد ابوبکر لعنة الله علیه وقتی می‌بیند که قُنفُذ لعنة الله علیه تنها آمده است به او می‌گوید: ــ پس حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام کجاست ؟ چرا او را نیاوردی ؟ ــ وقتی به حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام گفتم که خلیفه پیامبر صلی الله علیه و آله تو را می‌طلبد در جواب گفت که پیامبر صلی الله علیه و آله مرا خلیفه و جانشین خود قرار داده است همه کسانی که در مسجد هستند به یاد سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله می‌افتند ، آری ، پیامبر صلی الله علیه و آله بارها و بارها بالای همین منبر (که الآن ابوبکر لعنة الله علیه بر روی آن نشسته است) در مورد جانشینی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام سخن گفته است تردید در دل همه کاشته می‌شود ، همه با خود می‌گویند: «چرا ما به این زودی سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله را فراموش کردیم ؟» عُمَر لعنة الله علیه نگاهی به جمعیّت می‌کند ، می‌فهمد که الآن است که سخن حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام ، باعث بیداری این مردم شود . برای همین عُمَر لعنة الله علیه رو به ابوبکر لعنة الله علیه می‌کند و فریاد می‌زند: «به خدا قسم ، این فتنه فقط با کشتن حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام تمام می‌شود . آیا به من اجازه می‌دهی که بروم و سرِ او را برای تو بیاورم ؟» ترس در وجود همه می‌نشیند ، آیا به راستی عُمَر لعنة الله علیه این کار را خواهد کرد ؟ ( ادامه دارد ان شاء الله...) به‌ بیت‌ وحی🥀 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
🥀بسم رب الحیدر کرار علیه السلام🥀 ✍در این شب‌ها هواداران خلیفه اصلاً خواب نداشته‌اند ، آنها به خانه خیلی از بزرگان شهر رفته‌اند و آنها را با وعده پول و حکومت خریده‌اند آیا امشب هم آنها خواهند توانست این معامله را انجام بدهند و ایمان و مردانگی عبّاس را بخرند و به او حکومت و ریاست بدهند ؟ همه سکوت کرده‌اند ، به راستی عبّاس چه خواهد گفت ؟ اگر عبّاس این معامله را انجام بدهد برای حضرت امیرالمومنین علیه السلام بسیار گران تمام خواهد شد ، وقتی مردم بفهمند که ریش‌سفیدِ بنی هاشم، دست از یاری حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام برداشته است چه قضاوت خواهند کرد ؟ خدایا ، تو خودت عبّاس را در این انتخاب یاری کن ! همه سخن‌های خود را گفته‌اند ، اکنون منتظر جواب عبّاس هستند اکنون ، عبّاس سخن می‌گوید: «ای ابوبکر لعنة الله علیه ، اگر مردم جمع شدند و تو را انتخاب نمودند پس چگونه می‌گویی جانشین و خلیفه پیامبر صلی الله علیه و آله هستی ؟ پیامبر صلی الله علیه و آله کی وکجا تو را جانشین خودش قرار داد ؟ اگر مردم تو را انتخاب کردند آیا ما بنی هاشم از این مردم نبودیم ، آیا ما حق رأی دادن نداشتیم ؟ شاید بگویی: «من به خاطر خویشاوندی با پیامبر صلی الله علیه و آله به این مقام رسیدم »، در این صورت به تو می‌گویم که ما از تو به پیامبر صلی الله علیه و آله نزدیک‌تر هستیم . امّا این که می‌گویی بعد از خودت ، خلافت را به من می‌دهی مگر این خلافت ارث پدر توست که به هر کس می‌خواهی می‌بخشی ؟ اگر حقّ مسلمانان است چرا به دیگران می‌بخشی ؟ اگر حقّ خودت است برای خودت نگه دار و اگر حقّ بنی هاشم است، ما تمام حقّ خود را می‌خواهیم و تنها به قسمتی از آن راضی نمی‌شویم» سخنان دندان شکن عبّاس ، همه را ناامید می‌کند ، آنها در مقابل این سخنان ، هیچ جوابی ندارند که بگویند . خلیفه آمده بود تا عبّاس را از حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام جدا کند ، امّا اکنون ، سخنان عبّاس ، او را شرمنده کرده است. خلیفه هیچ جوابی ندارد بگوید، آخر در مقابل این سخنان چه می‌تواند بگوید؟ برای همین خلیفه همراه با دوستانش بدون خداحافظی از خانه بیرون می‌روند ( ادامه دارد ان شاء الله...) به‌ بیت‌ وحی🥀 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
🥀بسم رب الحیدر کرار علیه السلام🥀 ✍حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام به سلمان ، مقداد ، عمّار و ابوذر هم خبر می‌دهد که فردا صبح در محلّ وعده حاضر شوند امروز شنبه ، سوّم ماه ربیع الأوّل است ، من صبح زود از خواب بیدار می‌شوم و به محلّ وعده می‌روم حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام زودتر از همه آمده است ، او منتظر کسانی است که قول داده‌اند او را یاری کنند مقداد زودتر از همه آمده است . او در این روزها ، گلِ سرسبد یاران مولا شده است ، عشق و ایمان او به راه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام از همه بیشتر است نگاه کن ! او شمشیر خود را در دست گرفته است و به مولایش حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام نگاه می‌کند ، او منتظر است تا ببیند مولایش چه فرمانی می‌دهد . آفرین بر تو ! تو کیستی و چرا ما تو را نمی‌شناسیم ؟ چگونه شد که گوی سبقت را از همه ربودی ! در این لحظه، تو یگانه دوران شدی و مایه افتخار حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام! تو مقداد هستی که لحظه نابِ افتخار را آفریدی ! بعد از مدّتی ، سلمان ، ابوذر و عمّار نیز از راه می‌رسند، امّا هر چه صبر می‌کنیم شخص دیگری نمی‌آید . آنانی که دیشب به حضرت فاطمه سلام الله علیها قول دادند کجا رفتند ؟ گویا منتظر آنها بودن، هیچ فایده‌ای ندارد ، آنها نمی‌خواهند به قول خود وفا کنند . امروز می‌گذرد، شب فرا می‌رسد. باید حجّت را بر این مردم ، تمام کرد ، امشب هم حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام، همراه با حضرت فاطمه، حسن و حسین سلام الله علیهم به درِ خانه بزرگان این شهر می‌رود . این مردم، بار دیگر قول می‌دهند که فردا صبح برای یاری حق قیام کنند ، امّا باز هم به عهد خود وفا نمی‌کنند . آری ، این مردم از مرگ می‌ترسند ، آنها می‌دانند که هر کس بخواهد با خلیفه در بیفتد جانش در خطر خواهد بود . امروز مخالفت با خلیفه یعنی مخالفت با اسلام !! هر کس مخالفتی کند مرگ در انتظار او خواهد بود . در سومین شب ، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام ، حضرت فاطمه ، حسن و حسین سلام الله علیهم به درِ خانه بزرگان انصار و مهاجران می‌روند و باز آنها بی وفایی می‌کنند . خبر به گوش خلیفه می‌رسد که حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام ، شب‌ها همراه با همسرش به درِ خانه مردم می‌رود و از آنها می‌خواهد تا برای یاری او قیام کنند . این خبر، خلیفه و هواداران او را بسیار ناراحت می‌کند ، آنها تصمیم می‌گیرند تا هر چه سریع‌تر اقدامی انجام بدهند . روز دوشنبه فرا می‌رسد ، امروز روز هفتم است که پیامبر صلی الله علیه و آله به شهادت رسیده اند . دیگر صلاح نیست که حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام بدون بیعت با خلیفه در این شهر باشد ، باید هر طور شده است او را مجبور به بیعت کرد . عُمَر لعنة الله علیه نزد ابوبکر لعنة الله علیه می‌رود و از او اجازه می‌گیرد تا برای آوردن حضرت امیرالمومنین علیه السلام اقدام کند . ابوبکر لعنة الله علیه به او اجازه می‌دهد و خودش نیز همراه با عُمَر لعنة الله علیه با جمعیّت زیادی به سوی خانه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام حرکت می‌کنند ، آنها می‌خواهند هر طور هست او را برای بیعت به مسجد بیاورند ابوبکر و عُمَر لعنة الله علیهما همراه با گروهی از طرفداران به سوی خانه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام به راه می‌افتند، وقتی نزدیک خانه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می‌رسند،، حضرت فاطمه سلام الله علیها آنان را می‌بیند، او سریع درِ خانه را می‌بندد. عُمَر لعنة الله علیه جلو می‌آید درِ خانه را می‌زند و فریاد می‌زند: «ای علی ! در را باز کن و از خانه خارج شو و با خلیفه پیامبر بیعت کن ، به خدا قسم ، اگر این کار را نکنی، خونِ تو را می‌ریزیم و خانه‌ات را به آتش می‌کشیم» ( ادامه دارد ان شاء الله...) به‌ بیت‌ وحی🥀 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
🥀بسم رب الحیدر کرار علیه السلام🥀 ✍ عدّه‌ای جلو می‌آیند و به عُمَر لعنة الله علیه می‌گویند: ــ در این خانه فاطمه، حسن و حسین هستند . ــ باشد ، هر که می‌خواهد باشد ، من این خانه را آتش می‌زنم . هیچ‌ کس جرأت نمی‌کند مانع کارهای عُمَر لعنة الله علیه شود ، آخر او قاضی بزرگ حکومت است ، او فتوا داده که برای حفظ اسلام ، سوزاندن این خانه واجب است . عُمَر لعنة الله علیه می‌آید ، شعله آتش را به هیزم می‌گذارد ، آتش شعله می‌کشد . درِ خانه نیم‌ سوخته می‌شود . عُمَر لعنة الله علیه جلو می‌آید و لگد محکمی به در می‌زند . خدای من ، فاطمه پشت در ایستاده است . . . حضرت فاطمه سلام الله علیها بین در و دیوار قرار می‌گیرد ، صدای ناله‌اش بلند می‌شود . عُمَر لعنة الله علیه در را فشار می‌دهد ، صدای ناله حضرت فاطمه سلام الله علیها بلندتر می‌شود . میخِ در که از آتش داغ شده است در سینه حضرت فاطمه سلام الله علیها فرو می‌رود 😭😭 ای قلم ، خاموش شو ! کدام دل طاقت دارد؟ چه کسی تاب دارد که تو شرح سیلی خوردن ناموس خدا را بدهی .. .؟ گوشواره از گوش حضرت فاطمه سلام الله علیها جدا می‌شود و او با صورت بر روی زمین می‌افتد.😭😭 فریادی در فضای مدینه می‌پیچد: «بابا ! یا رسول اللّه ! ببین با دخترت چه می‌کنند »😭😭 حضرت فاطمه سلام الله علیها به کنار دیوار پناه می‌برد . عُمَر لعنة الله علیه و یارانش وارد خانه می‌شوند ، خالد لعنة الله علیه همان که او را «شمشیر اسلام» لقب داده‌اند شمشیرش را از غلاف بیرون می‌کشد و می‌خواهد حضرت فاطمه سلام الله علیها را به قتل برساند 😭😭 وای بر من ! او می‌خواهد حضرت فاطمه سلام الله علیها را به قتل برساند ، او چرا می‌خواهد چنین کند؟ پدرِ خالد لعنة الله علیه از کافرانی است که در جنگ بدر به دست حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام کشته شده است ، اکنون او می‌خواهد انتقام خون پدرِ کافر خود را بگیرد ناگهان حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام با شمشیرش جلو می‌آید . درست است پیامبر صلی الله علیه و آله، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را مأمور کرده تا در بلاها صبر کند ، امّا اینجا دیگر جای صبر نیست . خالد لعنة الله علیه تا برقِ شمشیر حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را می‌بیند شمشیرش را رها می‌کند. سپس او به سوی عُمَر لعنة الله علیه می‌رود، گریبان او را می‌گیرد، عُمَر لعنة الله علیه می‌خواهد فرار کند، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام او را محکم به زمین می‌زند، مشتی به بینی و گردنِ او می‌کوبد. هیچ کس جرأت ندارد برای نجات عُمَر لعنة الله علیه جلو بیاید، همه ترسیده‌اند، بعضی‌ ها فکر می‌کنند که حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام دیگر عُمَر لعنة الله علیه را رها نخواهد کرد و خون او را خواهد ریخت، امّا حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام، عُمَر لعنة الله علیه را رها می‌کند و می‌گوید: «ای عُمَر! پیامبر از من پیمان گرفت که در مثل چنین روزی، صبر کنم. اگر وصیّت پیامبر نبود، تو هرگز جرأت نمی‌کردی وارد این خانه شوی» ( ادامه دارد ان شاء الله...) به‌ بیت‌ وحی🥀 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج
حرم
🥀بسم رب الحیدر کرار علیه السلام🥀 #قصه #قسمت‌‌بیست‌‌و‌یکم ✍ عدّه‌ای جلو می‌آیند و به عُمَر لعنة ال
🥀بسم رب الحیدر کرار علیه السلام🥀 ✍ آری، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام به یاد وصیّت پیامبر صلی الله علیه و آله افتاده است، گویا پیامبر صلی الله علیه و آله از او خواسته که فقط تا این اندازه از حریم خانه‌اش دفاع کند، اگر حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام عُمَر لعنة الله علیه را به قتل برساند، جنگ داخلی روی خواهد داد و بعد از آن، دشمنان به مدینه حمله خواهند کرد، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می‌خواهد برای حفظ اسلام صبر کند. هواداران خلیفه وارد خانه می‌شوند ، و به سراغ حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می‌روند . تعداد آنها زیاد است ، آنها با شمشیرهای برهنه آمده‌اند ، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام تک و تنهاست . آنها می‌خواهند حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را از خانه بیرون ببرند . هر کاری می‌کنند نمی‌توانند او را از جای خود حرکت بدهند . به‌راستی چه باید بکنند ؟ عُمَر لعنة الله علیه دستور می‌دهد تا ریسمانی بیاورند، ریسمان را بر گردن حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می‌اندازند، عمر لعنة الله علیه فریاد می‌زند: «اللّه اکبر، اللّه اکبر»، همه جمعیّت با او هم‌صدا می‌شوند، آنها می‌خواهند حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را به سوی مسجد ببرند تا با خلیفه بیعت کند. در این میان حضرت فاطمه سلام الله علیها به همسرش نگاه می‌کند ، می‌بیند همه، گرد او حلقه زده‌اند، امروز حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام تک و تنها مانده است ، هیچ یار و یاوری ندارد . خدایا ! این چه صبری است که تو به حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام داده‌ای ؟! چقدر مظلومیّت و غربت ! آنها می‌خواهند حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را از خانه بیرون ببرند ، حضرت فاطمه سلام الله علیها از جا برمی‌خیزد ، تنها مدافع امامت قیام می‌کند . او می‌آید و در چهارچوبه درِ خانه می‌ایستد ، او راه را می‌بندد تا نتوانند حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را ببرند . باید کاری کرد ، حضرت فاطمه سلام الله علیها هنوز جان دارد ، باید او را نقش بر زمین کرد . عُمَر لعنة الله علیه به قُنفُذ اشاره می‌کند، قُنفُذ لعنة الله علیه با غلافِ شمشیر حضرت فاطمه سلام الله علیها را می‌زند ، خود عُمَر لعنة الله علیه هم با تازیانه می‌زند بازوی حضرت فاطمه سلام الله علیها از تازیانه‌ها کبود می‌شود😭😭 ( ادامه دارد ان شاء الله...) به‌ بیت‌ وحی🥀 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
🥀بسم رب الحیدر کرار علیه السلام🥀 ✍وقتی حضرت فاطمه سلام الله علیها متوجّه می‌شود که خلیفه برای کشتن حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام نقشه ریخته است بسیار ناراحت می‌شود . آنها حقّ حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را گرفتند ، فدک را غصب کردند ، اکنون می‌خواهند حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را هم از حضرت فاطمه سلام الله علیها بگیرند . دیگر نمی‌توان سکوت کرد ، وقت فریاد است ، فریادی به بلندی تاریخ ! فریادی که حق وحقیقت را یاری کند . حضرت فاطمه سلام الله علیها می‌داند که امروز تمام حقّ در قامت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام جلوه کرده است و او برای یاری حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می‌آید . او چادر خود را بر سر کرده و همراه با زنان بنی هاشم به سوی مسجد حرکت می‌کند . وقت نماز نزدیک است ، مسجد پر از جمعیّت است . همه مسلمانان ، در فکر این هستند که حضرت فاطمه سلام الله علیها برای چه کاری به مسجد آمده است . حضرت فاطمه سلام الله علیها در گوشه‌ای از مسجد می‌نشیند ، در همان جا پرده‌ای می‌زنند . سکوت بر فضای مسجد، سایه افکنده است . حضرت فاطمه سلام الله علیها آهی از عمق وجودش می‌کشد ، نمی‌دانم این «آه» چه بود که همه مردم را به گریه انداخت . برای لحظاتی همه مردم گریه می‌کنند . آهِ حضرت فاطمه سلام الله علیها ، قیامتی بر پا کرده و موجی از اشک را در بین مردم می‌افکند . این آه ، جلوه تمام مظلومیّت است . لحظاتی بعد ، سکوت به مسجد باز می‌گردد و حضرت فاطمه سلام الله علیها سخن خود را آغاز می‌کند: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِیمِ من خدای بزرگ را برای همه آن نعمت‌هایی که به ما داده است شکر می‌کنم . من گواهی می‌دهم که پدرم ، محمّد فرستاده اوست ، خدا او را برای هدایت مردم فرستاد و او در این راه ، تلاش زیادی نمود تا آن زمان که به جوار رحمت الهی رفت . ای مردم ! پیامبر ، قرآن را در میان شما به یادگار گذاشت و شما می‌دانید که در این قرآن ، همه دستورهای آسمانی آمده است ، اگر شما به قرآن عمل کنید به سعادت خواهید رسید . این دستورات قرآن است که برای سعادت شماست: توحید ، قلب شما را از شرک و بت پرستی پاک می‌کند . نماز ، نشانه فروتنی و تواضع ما نسبت به خدا است. روزه ، سیاهی‌ها را از دل‌های شما بر طرف می‌کند . حج ، باعث تقویت ایمان و خداپرستی شما می‌شود . ولایت ما ، از اختلاف در میان امّت اسلامی جلوگیری می‌کند .. . ای مردم ! شما می‌دانید که من فاطمه هستم و پدرم محمّد است . شما ، آب‌های آلوده و غذاهای پست می‌خوردید و زبون و خوار بودید ، پدر من بود که شما را از آن وضع نجات داد و شما را عزیز نمود . آیا به یاد دارید هرگاه که دشمنان اسلام به جنگ شما می‌آمدند پدرم ، علی را برای مقابله با آنها می‌فرستاد ؟ علی می‌رفت و هیچ‌گاه میدان را ترک نمی‌کرد و تا دشمنان را نابود نمی‌کرد از میدان باز نمی‌گشت ، برای همین او عزیزترین شخص نزد پدرم بود ، آری ، هنگامی که جنگ سخت می‌شد شما فرار می‌کردید.. ( ادامه دارد ان شاء الله...) به‌ بیت‌ وحی🥀 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
🥀بسم رب الحیدر کرار علیه السلام🥀 ✍ امّا ناگهان صدای حضرت فاطمه سلام الله علیها در فضای مسجد می‌پیچد: ای ابوبکر! تو می‌گویی پیامبر فرموده که هیچ‌کس از پیامبران ، ارث نمی‌برد ، آیا تو قرآن را قبول داری ؟ مگر نشنیده‌ای که خدا در سوره «نمل»، آیه 16 می‌گوید: (وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ دَاوُودَ): «سلیمان از داوود ارث برد» مگر داوود پیامبر نبود ، پس چگونه شد که سلیمان از او ارث برد ؟ آیا سخن زکریا را در قرآن خوانده‌ای ؟ آنجا که خدا در سوره «مریم» در آیه 5 از زبان او می‌گوید: (فَهَبْ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی): «خدایا! به من فرزندی عنایت کن که از من ارث ببرد ». آیا یحیی، پیامبر خدا نیست ؟ آیا می‌شود یحیی از زکریا ارث ببرد ، سلیمان از داوود ارث ببرد ، امّا من از پدرم ارث نبرم ؟ چرا به پیامبر دروغ می‌بندی ؟ آیا می‌خواهی به قانون روزگار جاهلیّت حکم کنی ؟ آیا می‌دانی معنی سخنی که گفتی چه بود؟ مگر پیامبر، خود پیرو قرآن نبود ؟ چطور می‌شود که آن حضرت بر خلاف قرآن سخن بگوید ؟ هر چه می‌خواهی انجام بده ، امّا بدان به زودی خداوند میان من و تو داوری خواهد کرد 😭😭 سخنان حضرت فاطمه سلام الله علیها به پایان می‌رسد. مردم با شنیدن سخنان حضرت فاطمه سلام الله علیها به فکر فرو می‌روند ، عجب ! پیامبر صلی الله علیه و آله بارها گفته بود که بعد از من افرادی پیدا خواهند شد که احادیث دروغین به من نسبت خواهند داد اوّلین نفر آن دروغگویان، همین جناب خلیفه است ! پیامبر صلی الله علیه و آله به ما دستور داد تا هرگاه حدیثی را شنیدیم، آن را به قرآن عرضه کنیم، اگر آن حدیث مخالف قرآن بود، هرگز آن را قبول نکنیم . اکنون معلوم شد که خلیفه، نسبتِ دروغ به پیامبر صلی الله علیه و آله داده است ، آبروی خلیفه رفت! همه کسانی که در مسجد هستند با سخنان حضرت فاطمه سلام الله علیها از خواب غفلت بیدار شده‌اند، حضرت فاطمه سلام الله علیها اکنون به هدف خود رسیده است ، او می‌خواست به بهانه فدک ، حقیقت این حکومت را برای مردم بازگو کند و در این کار موفّق شد او پیروز این میدان است ، صدای او برای همیشه در گوش تاریخ، طنین انداز است، سخن او چراغ راه هر کسی است که طالب حقیقت است . این فریاد حضرت فاطمه سلام الله علیها، مایه آزادی و آزادگی است ! اکنون ، حضرت فاطمه سلام الله علیها رو به قبر پیامبر صلی الله علیه و آله می‌کند و چنین می‌گوید: «ای پدر ! بعد از تو حوادثی در این شهر روی داد که اگر تو می‌بودی هیچ‌کدام از آنها پیش نمی‌آمد . تا زمانی که تو زنده بودی همه مردم به من احترام می‌گذاشتند و من پیش همه عزیز بودم، ولی اکنون که تو از میان ما رفته‌ای، در حقّ من ستم می‌کنند و من هر لحظه در فراق تو اشک می‌ریزم» مسجد سراسر اشک و گریه می‌شود ، سر و صداها بلند می‌شود ، هیاهویی بر پا می‌گردد . حضرت فاطمه سلام الله علیها مسجد را ترک می‌کند ، او کار روشن‌گری را به خوبی انجام داده است ( ادامه دارد ان شاء الله...) به‌ بیت‌ وحی🥀 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💤 یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . . . این داستان زیبا از کمک کردن حضرت زهرا (س) به فقراء رو همراه فرزندتون ببینید و بشنوید🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 داستان نافع این قصه رو به همه کوچولوهای دوست داشتنی تقدیم کنید❤ . . 💢پدر مادرهای دیگه رو هم به این قصه دعوت کنید قصه گو؛خانم بیات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💤 یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . . . این داستان زیبا از کمک کردن حضرت زهرا (س) به فقراء رو همراه فرزندتون ببینید و بشنوید🍀
29.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 داستان موش کوچولو🐭 این قصه رو به همه کوچولوهایی که دوست دارید تقدیم کنید❤ . . 💢پدر مادرهای دیگه رو هم به این قصه دعوت کنید
33.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚سلام ای گل محمدی این داستان؛ زحمت های مادر🤱 این زیبا از (ص) رو به همه کوچولوهای دوست داشتنی❤ تقدیم کنید
31.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادرهای دوست داشتنی و پدرهای مهربون🌹 این نمایش رو به فرزندتون نشون بدید و حتما نظر خودتون و بچه ها رو در مورد این کار برامون بفرستین و برای نمایش های بعدی هم اگه پیشنهادی دارین حتما بهمون بگین
InShot_۲۰۲۳۰۵۰۵_۱۸۴۴۵۷۸۴۰_۰۵۰۵۲۰۲۳.mp3
9.97M
🕌 ༺◍⃟👧🏻🧒🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: آشنایی با وجود مقدس امام عصر علیه السلام 🌷@haram110