eitaa logo
حرم
2.3هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
5.7هزار ویدیو
567 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال حرم @haram110 https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 ارتباط با ادمین @haram1
⭕️آیا می دانید ابوبکر انسان ها را زنده در آتش می سوزانده است⁉️ ⭕️حتما شنیده اید چندی پیش برخی از اهل سنت حنبلی مذهب افراطی  که خود را داعش نامیده اند در یک اقدامی بی رحمانه، انسانهایی را  زنده در آتش سوزاندند ⭕️ ⭕️اما آیا خبر دارید که آنها به پیروی از خلیفه خود ابوبکر بن ابی قحافه  چنین جنایت هولناکی را مرتکب شد ه اند⁉️ 📜 ابن کثیر جریان را اینگونه نقل کرده است  ◀️ابوبكر شخصي به نام فُجاءه را در قبرستان بقيع آتش زد. علت آن اين بود که فجاءه نزد ابوبكر آمد و از او درخواست کرد او  را مجهز کند تا به جنگ مرتدين برود ، ابوبكر او را مجهز کرد  و فجاءه به دزدي و قتل و غارت مشغول شد وقت يكه ابوبكر از اين جريان با خبر شد او را دستگير کرد و درحالي كه دست هاي فجاءه را از پشت به پاهايش بسته بود او را زنده در آتش انداخت. 📚البدایه والنهایه ، ابن کثیر ، 456/9 – 457 ، حوادث سال 11 هجری ، قصه  فجاءه 🔴 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔴
خدایا صاحب ما را برسان🙏
‍ ‍ ✅ آشنایی با عظمت مقام جناب احمد بن موسی علیه‌السلام ؛ مشهور به شاه چراغ و نقش ایشان و والده بزرگوار ایشان در بیعت مردم با امام رضا علیه السلام پس از شهادت امام موسی کاظم علیه‌السلام ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔻احمد بن موسی علیه السلام، از فرزندان بلافصل امام موسی بن جعفر علیه السلام می‌باشند. مادر ایشان مشهور به «ام احمد» است که از بانوان اهل علم، فضل و تقوا بود و البته مورد وثوق و امین امام کاظم علیه السلام، تا آنجا که اسرار را با او در میان می‌گذاشت و در سفر آخر نیز «ودیعه‌های امامت» را به او سپردند و فرمودند تا این امانت را نزد خود حفظ کند و کسی را از آن باخبر نسازند و هر کس از فرزندان حضرت که نزد ایشان آمد و آن را مطالبه کرد،‌ به ایشان تحویل بدهد؛ و آنگاه به ام احمد فرمودند: 💠 «کُلِّ من جائَکِ و طالَبَ منکِ هذِهِ الأمانَة فی أَیِّ وقتٍ مِنَ الاوقات، فَاعلمی بِاَنّی قَدِ استَشهَدتُ وَ انّه هُوَ الخَلیفةُ مِن بَعدی وَ الإمامُ المُفتَرَضُ الطاعَة عَلَیکِ وَ عَلی سائِر النّاس». : آن گاه که شخصی به تو مراجعه کرد و این امانت را خواست، در هر زمانی که باشد، بدان که من شهید شده‌ام و آن شخص جانشین بعد از من و امام واجب الاطاعت است بر تو و بر دیگران. 🔰 پس از شهادت امام موسی علیه السلام، حضرت امام رضا علیه السلام به نزد ام احمد آمدند و امانت پدر را طلبیدند. ام احمد به گریه افتاد و دانست که امام (کاظم علیه السلام) شهید شده‌اند. پس آن بانوی محترمه امانت را بنابر وصیت آن حضرت به امام رضا علیه السلام  تقدیم نمودند و با ایشان بعنوان امام هشتم شیعیان بیعت کردند.(عکس بقعه این بانوی پارسا و مورد احترام اهل بیت علیهم‌السلام در شیراز پیوست می‌شود) ←با منتشر شدن خبر شهادت امام کاظم علیه‌السلام مردم مقابل خانه‌ی ام احمد تجمع کردند و به جهت فضایل و توجه خاص امام به فرزندشان احمد، گمان داشتند که او جانشین و امام بعدی است؛ لذا با او در اطاعت و پیروی بیعت نمودند. احمد بن موسی علیه السلام، پس از مردم، بر منبر رفتند و فرمودند: «ای مردم، هم چنان که اکنون تمامی شما با من بیعت کرده‌اید، بدانید که من خود، در بیعت برادرم علی بن موسی(علیهما السلام) هستم. او پس از پدرم، امام و خلیفه بحق و ولیّ خداست. از طرف خدا و رسولش بر من و شما واجب است که از او اطاعت کنیم.» سپس در فضایل امام رضا علیه السلام سخن گفتند و بعد بیرون آمده و پیشاپیش مردم حرکت نمودند و به خدمت امام رضا علیه السلام رسیدند و با ایشان بیعت نمودند. امام رضا علیه السلام، پس از بیعت ایشان و همراهان، در حق وی دعا نموده و فرمودند: 💠 «هم چنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد» 📚 بحارالانوار، مجلسی، ج48، ص308 (اسکن آن در پست بعد) ▪️و البته دعای امام معصوم علیه السلام، مستجاب است، چنان که شاهدیم یادشان زنده مانده و ایشان و حرم‌شان، نزد پیروان و دوستان اهل بیت علیهم السلام، بسیار محترم است. «1⃣»
‍ 🔖پس از تبعید امام رضا علیه السلام، از مدینه به طوس و به بهانه‌ٔ حکومت و یا ، حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) نیز در همان سنوات (198 تا 203 ه.ق) به همراه دو تن از برادرانش به نام‌های محمد و حسین و گروه زیادی از برادرزادگان، خویشان و شیعیان، بالغ بر دو یا سه هزار نفر از طریق بصره عازم عازم خراسان شدند؛ و از هر شهر و دیاری که می‌گذشتند، به واسطه‌ی آگاهی و بصیرت بخشی، بر تعداد همراهانشان افزوده می‌شد، به طوری که برخی از مورخان تعداد یاران و همراهان ایشان را نزدیک به پانزده هزار نفر ذکر کرده‌اند. 🔻نحوهٔ شهادت آن حضرت: مأمون لعین، پس از اقدام به و شهادت امام رضا علیه السلام، از عکس العمل و قیام مردم، و به ویژه شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام، بسیار وحشت‌زده شد و به تمامی حکام و عُمّال خود دستور داد که هر کجا از بنی فاطمه و اولاد پیغمبر یافتند، به قتل برسانند؛ و پیروان سادات بنی هاشم را با آزار و شکنجه مرعوب و مقهور حکومت غاصب نمایند. ←←احمد بن موسی علیه السلام با همراهانش، از شهری به شهر دیگری می‌رفتند، لذا این دستور به هر شهری که می‌رسید، کاروان از انجا گذشته بود، مگر در شیراز که پیش از رسیدن کاروان اشان، حکم به حاکم وقت رسید. حاکم فارس «قتلغ خان» مردی سفاک و خون‌ریز بود. وی با لشکری انبوه از شهر خارج شد و در برابر کاروان احمد بن موسی علیه السلام اردو زد. احمد بن موسی علیه‌السلام، در دو فرسنگی شیراز با قتلغ خان روبرو شد و در آنجا خبر رسید که به قصد دیدن برادر حرکت نکند، چرا که ایشان به شهادت رسیده است. لذا او دانست که دیگر نه می‌تواند به طوس برود و نه به مدینه بازگردد. پس یاران را جمع نمود و خطاب به آنها فرمود: 💠 «قصد اینها ریختن خون فرزندان علی بن ابی طالب (علیهما السلام) است، هر کس از شما مایل به بازگشت باشد یا راه فراری بداند، می‌تواند جان از مهلکه به سلامت بَرد (می‌تواند برود) ، که من چاره‌ای جز جهاد با این اشرار ندارم». تمامی برادران و یاران احمد بن موسی ایشان عرض کردند که هدف و میل‌شان به جهاد در رکاب ایشان است. آن بزرگوار نیز در حق آنها دعای خیر کرد و فرمود: «پس برای مبارزه،‌ خود را آماده سازید.» اگر چه جنگ نابرابری در گرفت، سیصد تن در همان روز اول به شهادت رسیدند، اما لشکریان قتلغ‌خان، مجبور به عقب نشینی تا دروازه‌های شهر شیراز شدند؛ اما سپس با انواع خدعه‌ها و کمین‌ها، سپاهیان احمد بن موسی علیه‌السلام، را به شهادت رسانده و یا پراکنده کردند. ▫️برخی از منابع می‌نویسند: احمد بن موسی(علیهما السلام) به تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت. دشمن چون دید از عهده او برنمی‌آید، ‌شکافی در جایگاه استراحت وی ایجاد کرد و از پشت بر سرش شمشیر زد؛ سپس خانه را خراب کرد، و پیکر ایشان در زیر توده‌های خاک، در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه اوست،‌ پنهان شد. 🔸قبر ایشان، در عهد امیر مقرّب الدین مسعود بن بدر، بین سال‌های (658-623) پیدا شد. (شیراز‌نامه، زرکوب شیرازی،تالیف به سال 764 ه.ق) ---------------------- السَّلامُ عَلَیکَ یَا سَیِّدَ السّاداتِ الاَعاظِمِ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا اَحمَدُ بنُ مُوسَی الکاظِم @haram110
❗️قال محمد بن على بن سهل الامام سمعت ابن جرير قال: من قال ان ابا بكر وعمر ليسا بامامى هدى يقتل يقتل : ابن جریر طبری گفت: هرکس بگويد ابوبکر و عمر امام هدايت نيستند كشته می‌شود كشته می‌شود! 📕تذکرة الحفاظ للذهبي، طبع دارالكتب العلمية- الجز٢- الصفحة ١٧٨ 📕مختصر تاريخ دمشق، ج۶، ص۴۶۱ 📕لسان الميزان، ج۷، ص۲۶ 🔥تاریخ فتوای صریح به قتل شیعیان، به قرن سوم و چهارم هجری باز می‌گردد که در آن روزگار، اثری از وهابیت و گروه‌های تکفیری همچون القاعده و طالبان و داعش و...... وجود نداشت. پیروان سقیفه ، از همان ابتدا به خون شیعه تشنه بودند و وهابیان امروز، فرزندان همان تفکر دیروز هستند!
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ◻️▫️موضوع • قسمت — بیستم • سوم ✅ 💌گزیده ای از روایات تبری قسمت • پانزدهم ▫️ السلام 👇 🔺حضرت رسول الله محمد مصطفی صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر فرمودند: دشمنان ما کسانی هستند که خدا در قرآن آنها را مذمت و لعنت کرده است. ¹ 🔺حضرت امام محمد الباقر علیه السلام فرمودند : «خدا دشمنان آل محمد علیه السلام را در قرآن یاد کرده و فرموده: «وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ* تَرْهَقُها قَتَرَةٌ ». ² «از خیر و ثواب فقیر و تهی دست هستند.» «أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ.» ³ «آنان همان كافران بدكارند.» 🔺حضرت امام جعفرالصادق علیه السلام درباره آیه: «غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ.» فرمودند : ناصبی ها مورد غضب الهی هستند و داخل در:«المَغضُوبِ عَلَیهِمْ» هستند. بسیار مهم📣 و آنهایی که معرفت به امام نداشته باشند مشمول :«الضَّالِّینَ ». ⁴ 📚 1-احتجاج 63 ، - روضه الواعظین 97/1، -بحار 213/37. 2-عبس (41-40). 3-تفسیر قمی 406/2، -بحار 176/7و174/34، -آیه مبارکه عبس 42. 4-تفسیر قومی 29/1. -بحار 20/24و230/89.
👈🏻 خون ناروا ▫️ حضرت امام امیرالمؤمنین علیه‌السلام 🔻 ‌□ هرگز فرمانروایی خود را با ریختن خونی ناروا نیرومند مساز، چون این کار نه تنها حکومت را ناتوان ساخته و پایه‌هایش را سست می‌کند، بلکه آن را به نابودی کشانده و به دیگران‌اش می‌سپارد. در قتل عمد هیچ عذری نزد خداوند و نزد من پذیرفته نیست چرا که در آن قصاص تن خواهد بود. ■ فَلا تُقَوّیَنَّ سُلْطَانَكَ بِسَفْكِ دَمٍ حَرامٍ، فَإِنَّ ذلكَ مِمّا یُضْعِفُهُ وَ یُوهِنُهُ بَلْ یُزیلُهُ وَ یَنْقُلُهُ وَ لاعُذْرَ لكَ عِنْدَ اللهِ وَ لا عِنْدي في قَتْلِ ٱلعَمْدِ لِأنَّ فيه قَوَدَ ٱلبَدَنِ 📚 نهج‌البلاغه، نامه۵۳ 🔅اللهم عجل لولیک الفرج🔅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩▫️ • قسمت — ششم ✔️ 📜.. پیغامی از محبوب دور از نظر ... ▪️◾️🌅◾️▪️ 🔺قال مولانا و سیدنا و مقتدانا و صاحبنا ولی امر مسلمین کل جهان آیت الله العظمی صاحب العصر و الزمان عجل الله فرجه: 🌅 فَليَعمَل كُلُّ امرِءٍ مِنكُم بِما يُقَرَّبُ بِهِ مِن مَحَبَّتِنا و يَتَجَنَّبُ ما يُدنيهِ مِن كَراهَتنا و سَخَطِنا. Daher sollte jedes Individuum wohltuend sein und Zuneigung und Intimität erwarten, um sich dem zu entziehen, was Abneigung und Verzweiflung verursacht. هر یک از شما باید کاری کند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک نماید و از آنچه که خوشایند ما نبوده و باعث کراهت و خشم ماست ، دوری گزیند. Therefore each undividual should be beneficial and impend affections and intimacy to elude what causes aversion and exasperation. 📚احتجاج طبرسی ۴۹۵/۲ 🎗الزام الناصب ص۱۳۶ 🎗بحارالانوار ۱۷۵/۵۳ 🔴 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔴
💠تربیت نسل مهدوی 📌مهارت‌های لازم برای ترغیب فرزندان به نماز(بخش پنجم) ✔️نقش همسالان را جدی بگیرید... 🌱دراین میان نقش همسالان و کسانی که با آن‌ها رفت و آمد دارید در ترغیب فرزندان به نماز بسیار کمک کننده و تأثیرگذار است. در معاشرت با خانواده‌های دیگر دقت کرده و سعی کنید تا با خانواده‌های مذهبی و دوستان مؤمن رفت و آمد داشته باشید. 🌱استاد تراشیون در این مورد پیشنهاد می‌دهند: «شرایطی را فراهم کنید که دیدارهای فرزندتان با دوستانش در زمان نماز باشد. مثلاً بگویید این هفته زمان نماز مغرب و عشا دوستت را دعوت کن تا بعد از خواندن نماز با هم درس خوانده و یا فلان بازی را انجام دهید.» 👌تا می‌توانید تذکرهایتان غیرمستقیم بوده و فقط از زبان شما هم گفته نشود. 📿
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 اصول از استاد جلسه ۱۵ تا ۲۴ ادامه دارد ....
‌‍ 🌹بدرقه و استقبال خوب🌹 همسرمن همیشه موقع رفتن من سر کار،به زور خودشو از رختخواب میکنه وبعد زودی میره تو رختخواب که خوابش نپره. وقتی ام از سر کار میام اغلب یه چهره بدون آرایش و معمولی میبینمشون!شاید در ماه یکبار خودش آرایش کنه وخونه رو برای ورود من آماده کنه!)
* 💞﷽💞 ابوحلما💔 : وعده دیدار ( روز بعد_بیمارستان فوق تخصصی مغز و اعصاب) محمد که وارد اتاق شد، چشمان سرخ حسین سمتش چرخید. قامت بلند و چهارشانه پسرش را برانداز کرد. محمد نزدیک آمد و پیشانی پدرش را بوسید.  حسین یاد اولین باری افتاد که محمد را دیده بود. پرستار نوزاد را در پارچه سفیدی پیچیده بود و از مرز شیشه ای عبور داده بود. حسین نفس عمیقی کشید.  عطر تن پسرش مشامش را پر کرد. یاد اولین بوسه ای افتاد که بر گلوی محمد زده بود. و در گوشش اذان گفته بود. ناگاه با صدای محمد به خود آمد: +سلام بابا -سلام پسرم +خوبی؟ -الحمدلله اشک در چشم های پر نفوذ محمد حلقه زد. لبخند از لبان چاک چاک حسین پر زد.  نگاهش دور سر پسرش چرخید و پرسید: -چی شد پسر؟ +بابا...یاد بچگیم افتادم. هر وقت از مدرسه می اومدم از ترس اینکه شهید شده باشی،  میدویدم در اتاقو باز میکردم همینکه زیر چادر اکسیژن میدیدمت یه نفس راحت میکشیدم بی خبر از نفسای تو که هیچ وقت راحت.... -بسه دیگه اشکاتو پاک کن الان مامانت اینا میبینن...راستی مامانت کو؟ + داره با سرپرستار جر و بحث میکنه -واسه چی؟ + اوایل که اومده بودیم این بیمارستان سر پرستار بخاطر اینکه از اول نگفته بودیم شیمیایی هم هستی کلی باهامون جر و بحث کرد ظاهرا دکتر حسابی بهش تشر زده...حالا  سر شکایت مامان از غذای بیمارستان سرپرستار دوباره بحث رو باز کرده ... -پاشو مامانتو بیار بهش بگو بیاد دو دقیقه ببینمش محمد لبخندی زد و دست پدرش را روی چشمانش گذاشت. بعد آهسته از او فاصله گرفت و از اتاق بیرون رفت. اما بلافاصله عباس با چهره ای درهم کشیده وارد شد. حسین سعی کرد بلند شود یا لااقل بنشیند اما نتوانست. عباس به طرفش رفت کمکش کرد بنشیند و بالشت را پشت کمرش گذاشت. حسین ماسک اکسیژن را که تازه روی صورتش گذاشته بود، از روی صورتش برداشت و گفت: +سلام، پارسال دوست امسال... -سلام رفیق نیمه راه رفیق نیمه راه! اولین باری که این لفظ بین آن دو نفر رد و بدل شده بود، آخرین شب از اولین ماه سربازیشان بود. وقتی به فرمان امام خمینی(ره) تصمیم گرفته بودند از پادگان فرار کنند تا فردا صبح به روی همشهریانشان اسلحه نکشند. همان موقع که قسم خوردند تا خلع شاهِ مزدورِ غرب، برای آزادی مردمشان بجنگند. آن شب عباس گفته بود:" اینبار هرکی دل داره فرار میکنه و ترسوها می مونن!" حسین جلوتر رفته بود اما خارمی سرباز اتاق کناری برای خوش خدمتی به ساواک، آنها را لو داده بود. عباس سر حسین داد زده بود که :"برو" و حسین با خارمی ترسو درگیر شده بود  و زیرلب غرولند میکرد که:"رفیق نیمه راه بشم؟" حسین مثل  روزهای  جوانی زیرلب زمزمه کرد: رفیق نیمه راه بشم؟ من اگه رفیق نیمه راهم بخاطر سرسختی خودته و صدایش را بالابرد : چند بار بگم میخوام با مسئولیت خودم مرخص بشم... اما سرفه کلامش را میخکوب کرد. عباس ماسک را روی صورت حسین گذاشت و با لحن آرام تری گفت: سر این پرونده خیلی تحت فشارم...ببخشید... حسین هرجور شده باید برگردی سر کار! ❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀 به قلم؛ سین.کاف.غین