eitaa logo
" حرفِ کتاب... "
106 دنبال‌کننده
56 عکس
25 ویدیو
2 فایل
‌ حرفِ کتاب، بر وزن حرفِ حساب... اگه دوست داشتید و شماهم حرف‌ِکتابی داشتید میتونید با ما درمیان بزارید تا ما هم با دیگران در میان بگذاریم: @matindehghani ‌ پاتوق کتاب آسمان https://eitaa.com/skybook
مشاهده در ایتا
دانلود
" حرفِ کتاب... "
‌ از تذکره الاولیا شیخ عطار نیشابوری یه حکایت بخونیم ببینیم حرفش چیه: ‌‌
و گفت: آتشِ عذاب، آنکس راست، که خدای را نداند؛ اما خدای شناسان بر آتش، عذاب باشند... ذکر بایزید بسطامی ‌
هدایت شده از "پاتوق کتاب آسمان"
‌ دل بیت الاحزان است و از بیت الاحزان امید مدار که جز ناله حزن بشنوی. یار، هجران گرفته است تا شوق وصل هماره باشد؛ اما هجران، شوق و حزن را با هم بر می انگیزاند. جهان بی حُزن گو مباد که جهانِ بی حزن جهانِ بی عشق است، اما این حزن نه آن حزن است که خواجه فرمود: «کی شعر تَر انگیزد خاطر که حزین باشد؟ این، آن شرر است که دل سوختگان را بر جان و دل افتاده است تا لیاقت لقا یابند. آن‌جا دار القرار است و قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً حکایت هجران و بی قراری ماست، نوشته بر لوح فطرت. و هنر حکایت این بی‌قراری است، حکایت این غربت. و از همین است که زبان هنر زبان هم زبانی است، زبان غربتِ بنی آدم است در فرقت دارالقرار... و همه با این زبان اُنس دارند؛ چه در کلام جلوه کند، چه در لحن و چه در نقش؛ اُنسی دیرینه به قدمتِ جهان. 🔹 برشی از مقاله "شعر و جنون" در کتاب؛ فردایی دیگر 🔸 @skybook
میزند از چشم و لبت جوشِ مِی دوش مگر میکده را خورده‌ای؟! میرزا حبیب خراسانی
‌ در همان شب‌های عظیم صحرا بود که دانستم: ایران را سخت و بی‌حساب دوست‌داشتن، محکومیت من است. همه‌جای ایران و همیشه‌ی ایران را... ‌📚ابن مشغله @harfe_ketab
‌ سواری خسته‌ام از کوه پایین آمدم،دختر ببند این زخم‌های کهنه‌ی مشروطه خواهی را... ‌
‌ صوفی، اِبنُ الوقت باشد ای‌رفیق نیست، فردا گفتن از شرط طریق «ابن الوقت» بودن یعنی آزاد از گذشته و آینده، خود را در «حال» نگه داشتن... اگر انسان گرفتار فرداهایش شد، دیگر در عالَم دینی مستقر نیست... 📚عالَم انسان دینی
هدایت شده از "پاتوق کتاب آسمان"
نبرد واترلو ‌‌
هدایت شده از "پاتوق کتاب آسمان"
‌ آیا ممکن بود ناپلئون در این نبرد پیروز شود؟ ما که میگوییم نه. چرا؟ به خاطر ولینگتون؟ به خاطر بلوخر؟ نه، چون خدا نمی خواست. در قوانین و احکام قرن نوزدهم قرار نبود بناپارت فاتح واتِرلو باشد. یک رشته وقایع دیگر نیز رخ داد که ناپلئون در آنها سهمی نداشت. سوءنیت وقایع از دیرباز آشکار بود. زمانِ آن بود که این مرد بزرگ از پا درآید. سنگینی زیاد این مرد در کفه تقدیر بشر تعادل را برهم میزد. این فرد روی خودش به تنهایی بیش از همگان حساب می‌کرد. این کثرت نیروی زندگی که تنها در یک سر متمرکز شود، دنیا که در مغز یک انسان جای گیرد، اگر دوام یابد برای تمدن مرگبار است. زمان آن بود که عدالت والای تباهی ناپذیر رخ بنماید. شاید اصول و عناصر، که جذبه های منظم نظام معنوی و نیز نظام مادی بدان وابسته‌اند، شکوه آغاز کرده بودند. خونی که بخار از آن بر می خیزد، لبریز شدن گورستان‌ها، مادران اشکبار شاکیان هراس انگیزی هستند. هنگامی که زمین از بار زیاد رنج می‌برد ناله‌هایی اسرار آمیز از دل تاریکی بر می‌خیزد که آسمان آن را می‌شنود. ناپلئون در عالم بالا بد شمرده می‌شد و باید سقوط می کرد. او خدا را آزرده بود. واترلو به هیچ روی نبرد نیست، تغییر جبهه گیتی است. 📚 @skybook
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند جمالِ چهرهٔ تو حجتِ موجّه ماست «حافظ» @harfe_ketab
‌ در رابطه با وجهی از نسبت انسان با تکنولوژی مثالی زده‌اند که قابل تفکر است: انسان در نسبت با تکنولوژی مانند سوارکاری بود که مرکبی تدارک دیده بود و مهیا کرده‌بود. در ابتدای امر، اختیار مرکب به دست انسان بوده‌است، اما هنگامه‌ای می‌رسد و اسب رم می‌کند و این مرکبِ لجام گسیخته دیگر مهاری ندارد و به راه خود می‌رود... از این هنگام، دیگر اختیار مرکب به دست سوارکار نیست، سوارکار هم نه می‌تواند آن را کنترل کند و نه می‌تواند از آن مرکب پیاده شود... بلکه محکم‌تر بر مرکب می‌چسبد تا هلاک نشود... حال مسئله اندیشه‌برانگیز این می‌شود، به راستی در این احوال، انسان چه کند؟ "ذیل مقاله آزادی قلم، از کتاب رستاخیزجان" ‌ ‌@harfe_ketab
هدایت شده از "پاتوق کتاب آسمان"
38.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما محتاج کتاب هستیم... مصاحبه اختصاصی با رهبر انقلاب پس از ۳ ساعت بازدید از نمایشگاه کتاب تهران @skybook