eitaa logo
حرف حساب
7.4هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
17 ویدیو
12 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه السلام ارتباط با مدیر: @Einizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ حواستان هست؟! 🔻 سفر شانزدهم را راه افتاد شاید برای آن‌که به همه بگوید که: حواستان هست هست و است و شما در پی‌اش نیستید تا در پی باشید...؟! 🔸 ...مردم همه بودند اما این خوبیِ اندک بود که کار همه‌ی امامان را به سختی انداخت و به شهادت. همه باید بشوند تا مثل نشان خاص و عام بر آن‌ها داده شود. 📚 برگرفته از کتاب | داستان شیدایی علی‌بن‌مهزیار اهوازی 📖 صص ۶۲-۶۱ 👤 #⃣ 🙏 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ امام، همهٔ زندگی‌ات شده است؟! 🔻 [علی‌بن‌مهزیار] چشمان اشکبارش را با آستین پاک کرد و با دستان لرزان، نامه‌ای را که به خطِ خودِ «امام جواد» علیه السلام برای عموعلی فرستاده شده بود، در آغوش کشید و جملهٔ طلایی‌اش را زمزمه کرد: - اگر بگویم مانند تو را ندیدم، امیدوارم راستگو باشم... و دلش می‌خواست مثل عمویش باشد برای امامش و نبود...! علی تو چرا مثل عمو نیستی برای امام زمانت؟ چرا کمی؟ چرا کمی؟ چرا کمی؟ و چه خون دلی خورد از دست خودش...! 🔸 که به قول «امام رضا» علیه السلام: - امام ابر بارندهٔ زندگی‌اش بود و باران تند و پیوسته چون رگباری و آفتاب نورافشان و آسمان سایه‌افکن و زمین گسترده و چشمهٔ جوشان و پرآب و گلستان پر گل! ❗️امام را داشت و از او غفلت می‌کرد؛ جز گاهی در لحظهٔ احتیاجی. امام، همهٔ زندگی‌اش نشده بود! 📚 برگرفته از کتاب | داستان شیدایی علی‌بن‌مهزیار اهوازی 📖 ص ۵۲ 👤 #⃣ 🙏 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳️ امام، همهٔ زندگی‌ات شده است؟! 🔻 [علی‌بن‌مهزیار] چشمان اشکبارش را با آستین پاک کرد و با دستان لرزان، نامه‌ای را که به خطِ خودِ «امام جواد» علیه السلام برای عموعلی فرستاده شده بود، در آغوش کشید و جملهٔ طلایی‌اش را زمزمه کرد: - اگر بگویم مانند تو را ندیدم، امیدوارم راستگو باشم... و دلش می‌خواست مثل عمویش باشد برای امامش و نبود...! علی تو چرا مثل عمو نیستی برای امام زمانت؟ چرا کمی؟ چرا کمی؟ چرا کمی؟ و چه خون دلی خورد از دست خودش...! 🔸 که به قول «امام رضا» علیه السلام: - امام ابر بارندهٔ زندگی‌اش بود و باران تند و پیوسته چون رگباری و آفتاب نورافشان و آسمان سایه‌افکن و زمین گسترده و چشمهٔ جوشان و پرآب و گلستان پر گل! ❗️امام را داشت و از او غفلت می‌کرد؛ جز گاهی در لحظهٔ احتیاجی. امام، همهٔ زندگی‌اش نشده بود! 📚 برگرفته از کتاب | داستان شیدایی علی‌بن‌مهزیار اهوازی 📖 ص ۵۲ 👤 #⃣ 🙏 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f