eitaa logo
حرف حساب
7.4هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
19 ویدیو
12 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه السلام ارتباط با مدیر: @Einizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ اصلا از خوبی‌هایش نگفت 🔻 وقتی دکتر به مقامِ استادتمامی رسید، دوستان برایش جشن گرفتند و از او خواستند مقداری صحبت کند. ایشان صحبت‌هایش را با عبارتِ «کَم مِن قَبیح سَتَرتَهُ» شروع کرد که در من خیلی اثر گذاشت. می‌خواست بگوید فکر نکنید همه چیزِ من، این درجه یا مدرک است. زشتی‌های زیادی هم دارم که خدا آن‌ها را پوشانده است. 🔸 معمولا اگر در چنین مجلسی، فردی بگوید: «دود چراغ خوردم» یا «همسرم به من کمک کرده است» یا «خدا لطف کرد و استعدادی به من داد»، دور از انتظار نیست ولی دکتر اصلا از خوبی‌هایش نگفت. این بزرگ‌ترین درسی بود که از او گرفتم. 📚 برگرفته از کتاب (دانشمند شهید دکتر در آینه‌ی خاطرات) 📖 ص ۲۹ ❤️ 🙏 ارسال شده توسط یکی از اعضای محترم کانال ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ راه‌حل سوم برای مسئله‌ی «خیام - پاسکال»! 🔻 با مجید در دبیرستان امیرکبیر زنجان درس می‌خواندیم. البته او یک سال از من بالاتر بود. اولین دفعه اسم ایشان را از آقای «خواصی» دبیر ریاضی‌مان شنیدم‌. ایشان می‌گفت: یک مسئله‌ی خیلی سختی در ریاضی هست که تاکنون یک راه‌حل «خیام» برای آن ارائه کرده و یک راه‌حل هم «پاسکال»؛ به همین دلیل به آن مسئله‌ی «خیام- پاسکال» می‌گویند. معلم‌مان می‌گفت که یک دانش‌آموزی هم به اسم شهریاری در مدرسه‌ی ما هست که با روش ریاضی جدید، سومین راه‌حل را برای آن مسئله پیدا کرده است. آن موقع گوش‌های ما تیز شد که ببینیم این آدمی که جا پای خیام و پاسکال گذاشته، چه کسی است. برای ما حس جالبی بود که چنین فردی را در شهرمان داریم. رفتیم و (با او) آشنا و دوست شدیم. 📚 برگرفته از کتاب ؛ خاطره‌ی ۸ 👤 به نقل از: دکتر سعید مشیری، از دوستان دوران دبیرستانِ شهید دکتر 🗓 ۸ آذر؛ سالروز شهادت دکتر مجید شهریاری 🙏 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ نماز شب 🔻 مسئولیت خوابگاه با من بود و معمولا برای اطمینان از این‌که تاسیسات خوابگاه دچار اشکال نشده باشد، به قسمت‌های مختلف خوابگاه سر می‌زدم. خیلی وقت‌ها ساعت ۴ صبح آقای را در می‌دیدم. اول فکر می‌کردم که چون با سه چهار نفر دیگر در یک اتاق هست، به نمازخانه می‌رود تا در جای خلوت درس بخواند. بعدها متوجه شدم که ایشان می‌خواند. 📚 برگرفته از کتاب ؛ خاطره‌ی ۱۰ 👤 به نقل از یکی از کارمندان دانشگاه ❤ 🗓 ۸ آذر؛ سالروز شهادت دکتر مجید شهریاری 🙏 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ دانشجویش برایش مهم بود 🔻 دکتر مدتی مدیرِ تحصیلات تکمیلی بود. من در وضعیتی قرار گرفته بودم که نیاز داشتم کار هم بکنم. به دکتر گفتم که از لحاظ مالی اوضاع خوبی ندارم، اگر می‌شود طوری کلاس‌ها را تنظیم کنید که بتوانم کار هم بکنم. یادم هست که دکتر چند روز درگیر این ماجرا بود. من تا آن زمان واقعا ندیده بودم که یک مدیر گروه یا یک استاد معمولی این‌قدر برای دانشجو وقت بگذارد و بخواهد برنامه‌اش را با وقت دانشجو تنظیم کند. 📚 برگرفته از کتاب ؛ خاطره‌ی ۵۲ 👤 به نقل از یکی از شاگردان 🗓 ۱۶ آذر؛ سالروز ولادت ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ اصلا از خوبی‌هایش نگفت 🔻 وقتی دکتر به مقامِ استادتمامی رسید، دوستان برایش جشن گرفتند و از او خواستند مقداری صحبت کند. ایشان صحبت‌هایش را با عبارتِ «کَم مِن قَبیح سَتَرتَهُ» شروع کرد که در من خیلی اثر گذاشت. می‌خواست بگوید فکر نکنید همه چیزِ من، این درجه یا مدرک است. زشتی‌های زیادی هم دارم که خدا آن‌ها را پوشانده است. 🔸 معمولا اگر در چنین مجلسی، فردی بگوید: «دود چراغ خوردم» یا «همسرم به من کمک کرده است» یا «خدا لطف کرد و استعدادی به من داد»، دور از انتظار نیست ولی دکتر اصلا از خوبی‌هایش نگفت. این بزرگ‌ترین درسی بود که از او گرفتم. 📚 برگرفته از کتاب (دانشمند شهید دکتر در آینه‌ی خاطرات) 📖 ص ۲۹ ❤️ 🙏 ارسال شده توسط یکی از اعضای محترم کانال ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f