eitaa logo
حرف حساب
7.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
21 ویدیو
13 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه السلام ارتباط با مدیر: @Einizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ بهشت از ظهور امام زمان شروع می‌شود! 🔻 امام زمان (عج) شخصیتی است که هنگام ظهور دست روی سر انسان‌ها می‌کشد و عقل تمام انسان‌ها کامل می‌شود. عقل‌ها که کامل شود چه می‌شود؟ بهشت از همین‌جا شروع می‌شود دیگر! 🔸 اوصاف بهشت از عصر امام زمان (عج) شروع می‌شود. آن اوصافی که دربارهٔ بهشت می‌گویند با آمدن امام زمان در زمین محقق خواهد شد. دیدن چنین آقایی که مظهر اسماء و صفات الهی است چقدر شیرین خواهد بود! این است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند: «آه آه شَوْقاً إِلَی رُؤیَتِهِمْ؛ آه آه! چقدر مشتاق دیدارشان هستم.» 👤 🎙ترجمه بخشی از سخنرانی جشن نیمه شعبان ۱۴۰۲/۱۲/۰۵ در اردبیل #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
📦رای بی رای ❌اگر رای دادن بی‌فایده بود انقدر رای ندادن رو تبلیغ نمی‌کردن... 🚩بنر جدید هیئت 🗓۶ اسفند ۱۴۰۲ ع | عضو شوید 👇 @Emamsadegh1360
مهم‌ترین شرط سلوک 🔻 آن‌چه این ضعیف از عقل و نقل استفاده نموده‌ام، این است که اهمّ اشیا از برای طالب قرب، جدّ و سعی تمام در «ترکِ معصیت» است. تا این خدمت را انجام ندهی، نه ذکرت و نه فکرت، به حال قلبت فایده‌ای نخواهد بخشید؛ چرا که پیشکش و خدمت کردن کسی که با سلطان در مقام عصیان و انکار است، بی‌فایده خواهد بود. نمی‌دانم کدام سلطان، اعظم از این سلطان عظیم الشأن است و کدام نقار (نزاع و جدال) اقبح است از نقار با او. 📜 بخشی از نامه به اهل سیر و سلوک 📚 برگرفته از کتاب 📖 صفحات ۱۳۳ و ۱۳۴ ✍ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ ایمان به خدا مستلزم پذیرفتن مسئولیت‌های اجتماعی است 🔻 «ایمان به خدا» مستلزم پذیرفتن «مسئولیت‌های اجتماعی» است و این از ژرفای ایمان است. تنها کافی نیست که بگوییم الحمدلله من ملتزم به واجبات هستم و نمازم را می‌خوانم، روزه‌ام را می‌گیرم اما در عین حال همه‌ی آنچه را در پیرامونم می‌گذرد و بر مردم می‌رود نادیده بگیرم. بی‌احترامی به یتیم و رسیدگی نکردن به او و راندنش و بی‌توجهی به مسکین، انکار دین است. 🔸 مؤمن به خدا، مسئولیت‌های اجتماعی‌اش را برعهده می‌گیرد و ایمانش مستلزم توجه به جامعه است. بسیارند کسانی که تلاش می‌کنند میان این مفاهیم پیوند برقرار سازند و آن‌ها را از انسان دور سازند. این افراد می‌گویند که دین رابطه‌ی قلبی با خداوند است و آن را با زندگی عادی ما کاری نیست. هرگز چنین نیست بلکه ایمان ما با زندگی عادی ما کاملا در پیوند است. فعالیت‌های اجتماعی ما از ایمان به خدا ریشه می‌گیرد. این است ایمانِ درست، ایمان زنده، ایمان تپنده و غیر از این، ایمانِ مُرده است، ایمان فاسد، ایمان خواب، و این‌ها اصلا ایمان نیست. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۹۳ تا ۹۵ #⃣ 📌 ۱۴ اسفند روز احسان و نیکوکاری ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
انگار دردهای بشری تاریخ انقضا ندارد به رسم تلمذ در حیطه نگارش، ملزم به خواندن کتابِ "سنگی بر گوری" شدم؛ کتابی که در دهه ۴۰ شمسی ایران نوشته شده‌است، البته در وادی روشن‌فکری و شاید دوران رفاه نویسنده؛ روشن‌فکری از آن حیث که نگارنده، تجربه شخصی خودش را در بوته نقد و نگاه مخاطب قرار داده و مرفه از آن حیث که در آن زمان امکان این‌همه پی‌گیری و تلاش مستلزم هزینه بوده و مردم معمولاً از آن بی‌بهره. تجربه‌ای قطعاً تلخ، از امتحانی الهی که جلال و سیمین با آن دست‌وپنجه نرم کرده‌اند و باز آن شد که تقدیر الهی خواسته بود؛ امتحان سخت از مجموع امتحانات خداوند که ناداری فرزند نام پرمسمایی است. هدف جلال از نوشتن، هرچه بوده جای خود اما، علاقه او به بار و بن، غیرقابل‌انکار است. خاطرات مخاطره‌آمیز که منتهی به سنگ سرد مقبره خانوادگی می‌شود. نگاه جلال به ریشه و هویت ستودنی است و اگر در زمانه زیست من بود این‌گونه دلداری‌اش می‌دادم و یا نه دلداری، بلکه واقعیت این عصر را به او می‌گفتم؛ جناب جلال! نویسنده با آن‌چه از همان هویت و ریشه که در نوشته‌هایتان پیداست، می‌مانَد، با همان قطار کلمات در به هم رساندن محتوایی اصیل و شما ماندید حداقل بیش‌تر از مردمان عصر خودتان و زنده‌تر از هر قوم و خویشی که فرزند داشت و شما نداشتید. چیزی که به شدت من را به فکر فرو برد، شباهت نحوه برخورد مردمان عصر دهه ۴۰ قبل از انقلاب با نحوه برخورد مردم تحصیل‌کرده همین الآن ماست و این خیلی درد دارد. دردی به اندازه تمام درس‌های خوانده‌شده و به‌کارنیامده، به اندازه ادعای سواد در عین سیاهی بی‌سوادی. این درد است که هنوز جامعه آن‌قدر که باید بزرگ نشده‌است، هرچند که از پس مدارک گول‌زنک فکر می‌کند خیلی بزرگ است. پنجاه‌وهشت صفحه‌ای خواندم که دیدم درد آن وقت جلال و سیمین با درد خیلی از جلال‌ها و سیمین‌های الآن یکی‌ست و آن درد، اتفاقاً از جنس کلمه است، حرف مردم. اگر بچه مردم را بغل کنی، می‌گویند بیچاره بچه ندارد، اگر از ترس این سخن، بغل نکنی می‌گویند حسودی‌اش می‌شود. اگر تبریک بگویی، ترحم می‌کنند، اگر بازی کنی، کنایه می‌زنند. با تو رفت‌وآمد نمی‌کنند تا بچه‌شان چشم نخورد، از پشت صدقه برای بچه کنار می‌گذارند تا فتنه ما از آن‌ها دور شود. خلاصه هرکار کنیم که به عنوان دو تا آدم زندگی کنیم نمی‌شود. این‌ها حرف‌های جلال بود و هنوز تازه است. انگار بعضی دردها کهنه نمی‌شوند. کتاب را بستم به نهایت اخلاص، فاتحه‌ای برایش ارسال کردم به دنیایی دیگر که روزی دارد؛ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ*وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ *وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ*لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ... انگار دردهای بشری تاریخ انقضا ندارد. 🖋فاطمه میری‌طایفه‌فرد @del_gooye ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
چرا از آثار و لوازم ایمان برخوردار نیستیم؟! 🔻 همه به ظاهر از اهل ایمان هستیم، قرآن را مرتب می‌خوانیم، آیات آن همیشه به گوش ما می‌خورد، آثار و لوازم ایمان و نشانه‌های مؤمنین را از زبان قرآن می‌شنویم و در حد خود هم می‌فهمیم، لکن هیچ‌وقت به‌صورت جدی به این معنا فکر نمی‌کنیم که چرا ما از این آثار و لوازم و از این نشانه‌ها و خصوصیات برخوردار نیستیم؟! ⁉ چرا ما حب شدید و عشق به حضرت معبود نداریم؛ چرا در طریق حضرت او بذل مال و جان نمی‌کنیم؛ چرا از مشتاقان روی او نگشته‌ایم؛ چرا به قافلۀ هجرت‌کنندگان راه نیافته‌ایم؛ چرا از جمع «لا يخافون في الله لومة لائم» نشده‌ایم؛ چرا از نشان «أشداء على الكفار رحماء بینهم» در وجود ما اثری و از اثر سجود بر رخسار ما خبری نیست؟! و چرا از مجاهدت‌های سخت، از ترک هوا و از اقبال الی الله بهره‌ای نداریم، چرا آن خوف شدید، آن خشیت بالا و بر اثر آن سوز دل و گریه‌ها برای ما نیست، چرا از بیداری شب، سجود و قیام شب، خضوع و خشوع شبانه و آه و اشک سحری محروم و از عالم شب‌بیداران و سجاده‌نشینان محجوبیم؟ 👤 (ره) 📚 از کتاب 📖 ص ۷ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ بیشترین بهره‌ای که می‌توانیم از قرآن ببریم 🔻 مسلّماً بیشترین بهره‌ای که ما می‌توانیم از قرآن ببریم این است که با تدبّر و تأمّل در اشارات قرآنی متوجه اصیل‌ترین بودنِ خود که همان حضور بیکرانه و ابدیِ‌مان می‌باشد بشویم و این، ‌همۀ حضور است به‌معنای مطلق آن. در متن این حضور، زندگی راه خود را مقابل انسان می‌گشاید و انسان گرفتار امور سطحی و یکنواخت نمی‌شود تا از نیازهای حقیقی در دل زندگیِ فعّال زمینی غافل شود. زیرا اگر انسان بیش از پیش به‌دنبال زندگی است، آن زندگی در صورتی به‌سوی او می‌آید که لااقل اندکی از جهل خود با خبر باشد و این با نظر به اشارات قرآنی ممکن است؛ اشاراتی که جهانی گشوده‌تر از جهان تنگ و تاریک اهل دنیا مقابل انسان می‌گشایند. 👤 📚 از کتاب «تفسیر انفسی سوره مرسلات و اشاره‌های قدسی» 📖 صفحه ۱۴ 🙏 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ تو با هر کارَت چیزی کسب می‌کنی! هم پیمبر گفت: بهر این طریق باوفاتر از «عمل» نَبوَد رفیق 🔻 اعمال هر کس، تنها رفیق اوست که می‌تواند او را نجات دهد و کاستی‌ها و زشتی‌هایش را جبران کند. اگر اعمال، صالح باشد، ملکات نفسانی می‌شود و چهرهٔ حقیقی آدم را زیبا می‌کند و اگر هم بد باشد، آن چهره را خراب می‌کند. به عبارت دیگر، این‌طور نیست که کارهایی را که ما انجام می‌دهیم از ما جدا باشد و کار، آن طرف برود و ما این طرف برویم؛ بلکه اعمال در خود ما اثر دارد و در جان ما باقی می‌ماند. 🔸 خدا هم وقتی می‌خواهد نسبت به اعمال، مطلبی بفرماید، این‌طور تعبیر نمی‌کند که: «لها ما عملت»، بلکه می‌فرماید: «لَها ما كَسَبَت»؛ می‌گوید: تو با هر کارَت یک چیزی را کسب کردی و به‌دست آوردی؛ همان مال توست! در جایی دیگر نمی‌فرماید: «کل نفس بما عملت رهینه» بلکه می‌فرماید: «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رهينة)؛ یعنی اگر کاری کردی، یک چیزی کسب کرده‌ای و عملت به یک حقیقت پایدار تبدیل می‌شود که برایت تبدیل به ملکه می‌شود و همین ملکات، تو را تعریف می‌کند. 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۱۴ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
همت بر جان‌ها حکومت می‌کند 🔻 هر وقت به ذهن من می‌آید، دلم مملو از غصه می‌شود. او فرمانده لشکر پایتخت بود. اما در خیبر آن‌قدر رزمندگان لشکرش شهید و مجروح شدند که به گردان رسید. گردان را از طلائیه به جزیره مجنون جنوبی منتقل کرد و تبدیل به دسته شد. والله تبدیل به دسته شد یعنی قریب به ۴۰ نفر. همت با دسته ماند. او درباره نحوه شهادت شهید همت می‌گوید: در ترک موتور -نه در بنز ضدگلوله و در فضای ویژه- همت در ترک موتور ناشناس در ضلع وسطی جزیره مجنون شهید شد و بیش از دو ساعت کسی نمی‌دانست آنکه افتاده همت است. برادرها طاقت این است…امتحان این است… و این‌گونه است که او امروز بر جان‌ها حکومت می‌کند. 📌 بخشی از سخنرانی سردار پ.ن: ۱۷ اسفند سالروز شهادت سردار محمد ابراهیم همت است. ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
از دعا نمان! 🔻 اگر از خدا بخواهی، خواهد داد. در جمعهٔ آخر ماه شعبان، آقا رسول الله (ص) فرمودند: «و اسئل الله من فضله»... بخواه... بخواه... از دعا نمان! فضل این‌طور است... یعنی هرچه که داده، چیزی نیست! آن‌چه که مانده، آن اصل است که فضل است. می‌خواهد ببیند در که اشتها هست! اگر اشتهای حقیقی باشد، می‌دهد و اگر اشتهای کاذب باشد، نمی‌دهد. باید ثابت کنی خدا را می‌خواهی... 👤 📝 #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ چرا سلام کردی؟! 🔻 آخرین بار که آمده بود، شب ساعت ۱۱ بود که قدم می‌زدیم. یک مرد ناشناسی بود که نه من او را می‌شناختم و نه مصطفی. یک دفعه سلام کرد؛ یارو یک دفعه جا خورد گفت علیکم السلام، سریع جواب سلام داد و رفت. بعد گفتم مصطفی چرا سلام کردی؟ برگشت گفت: حدیث داریم در آخرالزمان مردمی که همدیگر را نمی‌شناسند به هم سلام نمی‌کنند. گفتم بگذار سلام کنم تا جزو این مردم نباشم. 📚 از کتاب | جستاری علمی دربارهٔ سیرهٔ تربیتی شهید مدافع حرم سید مصطفی صدرزاده ✍ جمال یزدانی 🙏 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
تا شب اول ماه مبارک مصرّانه این دعا را بکنید! 🔻 اگر تا به حال خوب دعا نکرده‌اید، اگر تا به حال از دعای باتضرع و اصرار غفلت کرده‌اید که: «خدایا مرا به قیام و صیام ماه مبارک موفق بکن!» از این لحظه تا شب اول ماه مبارک مصرّانه این دعا را بکنید. اگر دعا کرده‌اید، باز هم ادامه بدهید! درون قلب خودتان را جویا بشوید! ببینید اگر در سرّ وجود شما حالت اکراهی، سخت آمدنی، اعتراض‌مانندی، اکراهی نسبت به ماه مبارک هست، خیلی به خدا پناه ببرید که این اکراه موجب حرمان شما از برکات صیام و قیام آن نباشد. اگر در زوایای قلبتان اکراهی هست که ماه مبارک سخت است و فلان، وحشت بکنید که این اکراه شما مبدل به این شود که شما معذور باشید و نتوانید روزه بگیرید. ‼ برای خیلی‌ها این وسیله شده است که چوب خورده‌اند و به‌ بهانه‌های مختلف از ماه مبارک و از صیام و قیام آن محروم شده‌اند. مثلا مریض شده‌اند یا بهانه‌های دیگر پیش آمده است. 👤 (ره) 📚 از کتاب 📖 صفحات ۱۲ و ۱۳ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ اساسِ حرکت، امید به خداست 🔻 در مناجات شعبانيه داريم: «اِلهي! لَوْ اَرَدْتَ هَواني، لَمْ تَهْدِني، وَلَوْ اَرَدْتَ فَضيحَتي، لَمْ تُعافِني» خدايا اگر خواری مرا می‌خواستی، هدايتم نمی‌كردی، و اگر رسوايی مرا می‌خواستی، مرا نمی‌بخشيدی. از اين طريق، خطر بی‌معنا بودن در زندگی برطرف می‌شود و امكان رسيدن به ساحل معانی و روحانيت مورد نظر انسان، ظهور می‌كند و انگيزه‌ای برای عملِ برتر پيش می‌آيد. در رابطه با آشتی با خدا اساس حرکت بر مبنای اميدی است که هر کس در رابطه با خدا در خود ايجاد می‌کند و متوجه است خداوند هر کس را که عزم رجوع به او کرده در هر شرايطی می‌پذيرد و در اين رابطه می‌فرمايد: «لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» هيچ کس جز کافران از رحمت و لطف خدا مأيوس نيستند. 👤 📚 از کتاب «انسان؛ از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
وَلَا يَخْفىٰ عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِى وَمَثْواىَ و وضع دنیا و آخرتم بر تو نهان نیست... فرازی از @kaalgraph ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
تا این حد باید مواظب بود! 🔻 اگر ما روزی یک دروغ گفته باشیم، روزی یک هتک حرمتی از یک مؤمنی کرده باشیم، روزی آبروی یک مسلمان را برده باشیم، روزی یک غیبت کرده باشیم، یک بهتان گفته باشیم، می‌دانید در یک سال چقدر می‌شود؟! اگر بدون توجه هم رفیقم از من برنجد، این رنجش دل یک مؤمن، اثر دارد. ‼ بزرگان مقید بودند که حتی اگر برای نماز شب بلند می‌شدند، طوری حرکت نکنند که دیگران از خواب بیدار بشوند. حتی کسی را من دیدم که در حجره مواظب بود لقمه‌هایی را که برمی‌دارد، از لقمه هم‌حجره‌ای‌اش بزرگ‌تر نباشد یا بیشتر نخورد. تا این حد مواظب و مراقب بود. 👤 (ره) 📚 از کتاب (ج۱)| شرح فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی 📖 صفحات ۱۳ و ۱۴ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ هر که را درد است او برده است بو 🔻 ما همه چیز را در مدرسه یاد نمی‌گیریم. علم و مدرسه انسان را تا درگاه پیش می‌برد، ولی رسیدن به بارگاه، درد می‌خواهد! 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۲۲ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
درد مردم و درد دین آدم را می‌کُشد 🔻 - امان از این ترکش‌ها؛ چه دردها که به جان حاجی نمی‌انداختند! مدام دردش را می‌خورد. یادم هست بعضی وقت‌ها قرآن که می‌خواست بخواند، گردن‌بند طبی می‌بست. دائم بدنش را به هم فشار می‌داد تا شاید دردش کم شود. می‌خواستیم تنش را ماساژ بدهیم، نمی‌گذاشت. می‌گفت: «این درد مال من است. عادت می‌کنم.» می‌گفتم: «خوب، حاجی چرا این را همیشه نمی‌بندی به گردنت؟ دردت را کمتر می‌کندها!» می‌گفت: «من ببندم نیرو چه می‌گوید؟ نمی‌گوید حاج قاسم چه‌اش شده؟» 🔸 ناراحتی‌ام را که دید، خندید و گفت: «این دردها یادگاری رفقای شهیدم است. این‌ها نباشد یادم می‌رود کی هستم. با این دردها یاد شهدا می‌افتم؛ یاد حسین یوسف الهی؛ یاد احمد کاظمی. اون‌ها نمی‌دادند بدنشان را کسی ماساژ بدهد.» بعد مکثی کرد و گفت: «این درد خیلی مهم نیست؛ درد مردم و درد دین آدم را می‌کُشد.» 🎙 راوی: حجت الاسلام محمد کاظمی کیاسری 📚 از کتاب «سرباز قاسم سلیمانی» 📖 صفحات ۴۹۳ و ۴۹۴ ✍ ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ روضه‌خوان خودت باش! 🔻 در دعای هست که «أَعِنِّي بِالْبُكَاءِ عَلَى نَفْسِي» خدایا به من کمک کن روضه‌خوان خودم شوم. مردم همه دنبال طربخانه خویشند/ من مرثیه‌خوان دل دیوانه خویشم «أَعِنِّي بِالْبُكَاءِ عَلَى نَفْسِي فَقَدْ أَفْنَيْتُ بِالتَّسِّوِيفِ وَ الْآمَالِ عُمُرِي‏» با امروز و فردا کردن، که باید خودم را آماده می‌کردم برای ورود به ، خودم را ضایع کردم. خودم را فانی کردم. عمرم را ضایع کردم. 👤 📺 | ۱۴۰۱/۰۱/۱۸ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ تقوا به‌خاطر خودِ خدا... 🔻 «...وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ ۚ وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ» (بقره، ۱۹۷) برای سفر آخرت، زادوتوشه بردارید که بهترین زادوتوشه، مراقبت از رفتار است. بله، در حضور من مراقب رفتارتان باشید ای مردم عاقل. 🔸 تقوا درجات مختلفی دارد: تقوا به‌سبب ترس از جهنم، تقوا از سر شوق به بهشت و تقوا به‌خاطر خودِ خدا. آخری یعنی انسان مراقب گفتار و رفتارش باشد، نه از ترس جهنم و نه به‌شوق بهشت، بلکه فقط از روی دوست‌داشتن خدا. در وجود همۀ ما از هر سه قِسم تقوا کمابیش هست. البته بزرگان دین به تقویت سومی بیشتر سفارش کرده‌اند. 📚 از «ترجمهٔ تفسیری و پیام‌رسان» (ترجمهٔ خواندنی قرآن) ✍ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ او همیشه دعاگوی ماست! 🔻 «مرتضی حاجی باقری» همدم سی‌وهشت سالهٔ [حاج قاسم] سلیمانی عشق او به مردم را این‌گونه یاد می‌کند: رانندهٔ ایشان برای من گفت یک بار با ماشین به فرودگاه می‌رفتیم تا عازم سوریه شویم. یک پراید، از این‌هایی که مسافرکشی می‌کنند، انحراف به چپ آمد و زد به ما. مقصر هم خودش بود. آمدیم پایین. دیدم هم ماشین ما خراب شده و هم ماشین او. حاج قاسم به من گفت: «خسارتش را بده. مقصر تویی.» گفتم: «حاج آقا او مقصر است.» [این بار با تحکم و عصبانیت] گفت: «نه. مقصر تویی. زنگ بزن بچه‌های دفتر بیایند و خسارتش را بدهند.» بعد هم راه افتادیم و رفتیم. 🔸‌ قدری که آرام شد، گفتم: «حاج قاسم، به خدا او مقصر بود.» گفت «خوب، من خودم هم می‌دانم که مقصر او بود، اما تو کجا داری می‌روی؟ تو داری می‌روی زیر آتش (سوریه). این بنده خدا با این ماشینش دارد کار می‌کند. حالا خسارت به تو بدهد و خرابی ماشین خودش را هم درست کند؟ ما الآن دل او را خوش کردیم. او همیشه دعاگوی ماست.» 📚 از کتاب «سرباز قاسم سلیمانی» ✍ ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ آیا «ظهور» خارج از ارادهٔ ماست؟! 🔻 بعضی وقت‌ها ممکن است این سؤال در ذهن ایجاد شود که آیا واقعاً عمل ما در ظهور مؤثر است؟ برای عبور از این مانع فکری، ابتدا باید به این سؤال که چندان هم پر اهمیت نیست، پاسخ دهیم، که آیا ما می‌توانیم نقشی در ظهور داشته باشیم یا اینکه فرج و ظهور حضرت، امری خارج از ارادۀ ما انسان‌هاست؟ 🔸 گاهی از اوقات برخی امور آن‌چنان در نظر ما قدسی و فوق بشری جلوه می‌کنند که هرگونه فعالیتی را دربارۀ آن امور، از دایرهٔ علم و عمل خود خارج می‌دانیم. کسانی که به هر دلیلی علاقه به فعالیت برای زمینه‌سازی ظهور ندارند، فرج را امری فوق العاده فوق بشری تصور می‌کنند. در حالی که امر فرج نه‌تنها وابسته به «معرفت» بشر و «احساس» منتظران است، بلکه به «عمل» آن‌ها هم وابستگی تام دارد. 👤 📚 از کتاب «انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه» 📖 ص ۲۳۹ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ در رمضان برای مواجه‌شدن با دریای جامعه تمرین می‌کنیم 🔻 وقتی می‌خواهیم به کودکی شنا بیاموزیم، ابتدا او را در برکه‌ای کوچک رها می‌کنیم تا در این مکان کوچک و کم‌عمق، با راهنمایی مربی شنا یاد بگیرد. پس از آنکه کودک شناکردن در این مکان را آموخت، اجازه می‌دهیم در دریا هم شنا کند. تمرین مسئله‌ای اساسی در زندگی انسان است. تمرینی است برای انسان در برابر و و و . 🔸 ازاین‌رو است که قرآن می‌گوید «وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ» (بقره، ۴۵) مقصود از صبر، روزه است. یعنی اگر می‌خواهید در در اجتناب از محرمات موفق باشید، از روزه یاری جویید. بنابراین، آنچنان که در برکه‌ای کوچک برای مواجهه با دریا تمرین می‌کنیم، در نیز برای مواجه‌شدن با دریای تمرین می‌کنیم. در رمضان تمرین می‌کنیم تا پس از آن وارد جامعه شویم و محرمات را ببینیم و از آن‌ها دوری کنیم؛ شهوات را ببینیم و از آن‌ها اجتناب کنیم. این است هدف روزه. اسلام می‌خواهد که مسلمان در جامعه حضور داشته باشد و منحرف نشود. و و حضور نداشتن در جامعه فضیلتی ندارد. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۲۶۵ تا ۲۶۷ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ بگو ورشکست شدم دیگه! 🔻 آقا مهدی بعد از اینکه خوب به حرف‌هایم گوش کرد، گفت: «تو چقدر قرآن می‌خونی؟» گفتم: «اگه وقتی بشه می‌خونم؛ ولی وقت نمی‌شه. بیست و چهار ساعته دارم می‌دوم.» گفت: «نهج البلاغه چی؟ نهج البلاغه چقدر می‌خونی؟» باز همان جواب را دادم. چند تا کتاب دیگر را اسم برد و وقتی جوابم برای همه منفی بود، با عصبانیت دستش را بالا برد و گفت: «بدبخت! بگو ورشکست شدم دیگه!» گفتم: «چطور آقا مهدی؟» گفت: «تو با همون ایمان سنتی‌ای که داشتی اومدی جبهه. اونو خرج کردی، حالا دیگه اندوخته‌ای نداری؛ نه مطالعه‌ای داری، نه قرآن می‌خونی، نه نهج البلاغه. اون سرمایه‌ای که داشتی رو خرج کردی، اما چیزی بهش اضافه نکردی؛ این یعنی ورشکستگی! من می‌گم روزی یک ساعت درِ اتاقت رو ببند و مطالعه کن؛ ولو این که دشمن بیاد.» 🎙 راوی: میرمصطفی الموسوی، مسئول واحد مخابرات لشکر ۳۱ عاشورا 📚 از کتاب «ف.ل.۳۱» روایت زندگی ، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا 📖 ص ۲۱۴ ✍ علی اکبری مزدآبادی ❤️ پ.ن: دیروز ۲۵ اسفند سالروز شهادت سردار مهدی باکری بود. ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ وظیفهٔ من بود نگذارم حرمت ناموس شیعه از بین برود 🔻 وارد خیابان شد و به سمت حرم راه افتاد. مدتی از تصویب قانون منع حجاب گذشته بود، اما این قانون در قم مثل دیگر شهرها سفت‌وسخت اجرا نمی‌شد. کسی جرئت نداشت از سر ناموس مراجع چادر بکشد. 🔸 چادرش را محکم گرفته بود و کمک می‌خواست. شهاب به آن طرف خیابان دوید. قد بلند و جثهٔ قوی پاسبان هر کسی را می‌ترساند. زیر لب گفت: «یا ابا الغيث اغثني.» دستش را دراز کرد و محکم به صورت پاسبان کوبید. پاسبان بی‌آنکه حرفی بزند، از معرکه بیرون رفت. زن اشک چشم‌هایش را با گوشۀ چادرش پاک کرد. دستش را به دیوار گرفت و بلند شد. «مادرت فاطمهٔ زهرا اجرت بدهد، آقا.» 🔺 در شبستان روبه‌روی ایوان آینۀ صحن مطهر شرح لمعه می‌گفت. پیش از آغاز درس، آنچه باعث دیر رسیدنش به درس شده بود را برای شاگردانش گفت و عذرخواهی کرد. طلاب نگران شهاب شدند. یکی از طلبه‌ها گفت: «آقا، مدتی خودتان را پنهان کنید.» شهاب با لبخند گفت: توکل به خدا. من وظیفه‌ام را انجام دادم. وظیفهٔ من بود نگذارم حرمت ناموس شیعه از بین برود. بقیه‌اش با خداست. 📚 از کتاب | برش‌هایی از زندگانی آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی 📖 ص ۱۲۲ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f