مسابقه با لاکپشت!
دیشب پس از آنکه خبرگزاری فارس اسامی نهایی نامزدهای تأیید صلاحیت شده را منتشر کرد، بعد از مدتها خندۀ سیری کردم. چنان خندیدم که همسر و بچههایم متعجب شدند. از این جهت جا دارد از شورای نگهبان تشکر کنم!
در واقع به هر نوع فهرستی فکر میکردم جز همین فهرست 7 نفرهای که منتشر شد! حذف لاریجانی و جهانگیری و بعد تأیید زاکانی و قاضیزادۀ هاشمی؟
فهرست هفت نفره نشان میدهد که گسست ذهنی کاملی بین نیروهای دست اندرکار شورای نگهبان با جامعه بخصوص نیروهای سیاسی به وجود آمده است و هر کدام در دنیای خاص خود سیر میکنند. این فهرست حتی بسیاری از نیروهای اصولگرا از جمله جوانان هواداران آنها را نیز مسئلهدار خواهد کرد چون هر چه نباشد، آنها هم علاقمندند تا خود را حامی صورتی هر چند حداقلی از رقابت انتخاباتی و هیجانِ ناشی از آن نشان دهند.
فهرست نامزدهای نهایی در حقیقت شهروندانِ مرزی و مردد و مذبذب را به سمت تحریم خاموش و تحریمیهای خاموش را به سمت تحریم آشکار سوق میدهد و نهایتاً بازی را به سود تحریمیهای فعال رقم میزند.
آیا در این میان، پای مصلحتسنجی بار دیگر به وسط میآید و تعدادی از نامزدها با حکم حکومتی به میدان برمیگردند؟ نمیدانم.
این در حالی است که حذف افرادی مثل لاریجانی و جهانگیری و دیگران به رئیسی هم سخت آسیب میزند. رئیسی با شعار عدالت و مبارزه با فساد به میدان انتخابات پا گذاشته است و اکنون با حذف رقبایش با این چالش مواجه میشود که آیا حضورش در غیاب هر نوع رقیب معمول، حتی در قاموس رویۀ سیاسی جمهوری اسلامی، نسبتی با عدالت و سلامت برقرار میکند؟
در عین حال، رئیسی گر چه در مقابل برخی رقبا آسیبپذیر بود، با این همه، همچنان شانس اول را داشت؛ اما پیروزیش پس از حذف آنها، دیگر چیزی غیر از برنده شدن در مسابقۀ دو با لاکپشت تعبیر نمیشود و این نوع پیروزی هم نه فقط افتخاری ندارد بلکه سبب استهزاء عمومی میشود.
آنچه نوشتم از موضعی بیطرفانه و کارشناسانه بود و گرنه انتخابات هر جور که برگزار شود، به من دخلی ندارد!
#احمد_زیدآبادی
#علی_لاریجانی
#اسحاق_جهانگیری
#ابراهیم_رئیسی
#زاکانی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabad
رئیسی و مفهوم انقلابی و شایستهسالاری
سید ابراهیم رئیسی در نخستین کنفرانس مطبوعاتی خود، حضورش در انتخابات را "مستقل" از احزاب و جناحهای سیاسی دانست و گفت؛ اعضای کابینهاش را بر اساس "شایستهسالاری" و برخورداری از ویژگی "انقلابی" انتخاب خواهد کرد.
شایستهسالاری در سادهترین مفهومش یعنی اینکه از میان همۀ افراد ملت، کسی که از صلاحیت و شایستگی بیشتری برای انجام کاری برخوردار باشد، بدون هر گونه تبعیضی به سمتی منصوب شود.
با این تعریف، افزودن هرگونه قیدی به شایستهسالاری در واقع به معنای محدود و مضیّق کردن این مفهوم و نوعی عدول از اصل آن است. از این رو، قید "انقلابی" که به شایستهسالاری اضافه شده است، میتواند کل داستان را تغییر دهد.
به این ترتیب، تعریفِ روشن و دقیقِ انقلابی بودن در گفتمان طرفداران به کارگیری این واژه کاملاً ضروری است. به عبارت دیگر، باید توضیح داده شود منظور از انقلابی بودن چیست؟ آیا منظور فردی است که به اصولِ انقلاب سال 57 پایبند و وفادار است؟ اگر منظور این باشد بسیاری از طیفهای سیاسی حاضر در انقلاب از چریکهای فدایی اکثریت گرفته تا برخی چهرههای ملی و ملی-مذهبی و عموم اصلاحطلبان خود را به اصول و مبانی انقلاب 57 وفادار میدانند. آیا تعریف انقلابی بودن شامل این طیف از نیروها هم میشود؟
آیا مراد از انقلابی بودن، صفت اشخاصی است که خود را به ضوابط و مقررات و نظامات جاری و قانونی مقید نمیدانند و طبق علایق و معیارهای شخصی یا تعریف نشده رفتار میکنند؟ اگر مراد از انقلابی بودن این باشد که اولاً با مدیریت این نوع افراد، هرج و مرج کامل بر کشور حکفرما میشود و ثانیاً تمام نیروهای خواهان به هم زدن نظم و ثبات موجود هم در شمار انقلابیها قرار میگیرند!
آیا مقصود از انقلابی، شخصی است که کار و تلاش خود را به ساعات کاری مشخص و معین محدود نمیداند و خارج از وقت اداری هم در جهت پیشبرد امور تحتنظر خود کوشش میکند؟ اگر مقصود این باشد باید از صفت سختکوش برای توصیف چنین فردی استفاده کرد نه انقلابی بودن که ربطی به موضوع ندارد.
آیا غرض از انقلابی بودن، مشخصۀ افرادی است که چارچوب اعتقادی و سیاسی ویژهای را به عنوان ایدئولوژی حاکم پذیرفته و بی چون چرا از آن اطاعت میکنند؟ اگر غرض از انقلابی بودن این باشد، با شایستهسالاری که برمبنای عدم تبعیض اعتقادی و سیاسی بین شهروندان تعریف میشود، چه نسبتی دارد؟
#احمد_زیدآبادی
#ابراهیم_رئیسی
#شایسته_سالاری
#تبعیض
#انقلابی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
دولت رئیسی و قصهای که سرآمد
با رأی اعتماد مجلس به 18 وزیر پیشنهادی سید ابراهیم رئیسی، کار دولت سیزدهم عملاً آغاز شد. این دولت به نظرم "نقطهعطفی" در تاریخ معاصر ایران است و سرنوشت کشور به نوع عملکرد آن گره خورده است.
تاکنون نزاعِ درون حکومتی مانع از شفاف شدن ریشههای مشکلات جامعۀ ایران شده بود. مسئولان اجرایی عمدتاً خود را فاقد اختیار لازم معرفی میکردند و انواع نابسامانیها را به افراد و محافل و نهادهای موازی یا پنهان نسبت میدادند. سایر نهادها نیز مقامهای اجرایی را مسئول رتق و فتق مشکلات میدانستند و و نسبت دادن نابسامانیها به خود را فراکنی مجریان به منظور گریز از مسئولیت و کتمان ناکارآمدیشان تلقی میکردند. در آن میانه، اقشار مختلف جامعه مانده بودند که در گرفتاریهای خود یقۀ چه کسی را بگیرند! اگر هم یقۀ کسی را میگرفتند طرف بانگ برمیآورد که تقصیری متوجه او نیست. آن دیگرانند که کارشکنی میکنند و یا بیعرضهاند.
خوشبختانه این قصۀ ملالانگیز و محکوم به تباهی که جامعه را حیران و انرژی آن را تلف میکرد، به آخر رسید و افسردگی و اندوه برخی از دوستان اصلاحطلب از پایان این قصه نیز همدردی و تأسف چندانی برنمیانگیزد!
اینک دولتی بر سر کار آمده است که برایند مجموعۀ قوای حاکم و مورد تأیید و حمایت آنهاست. دولتی که شعار "ما میتوانیم" را سرلوحۀ برنامۀ خود قرار داده و متعهد به رفع معضلات اجتماعی و ایجاد رونق اقتصادی و حفظ محیط زیست و مبارزه با رانت و فساد و دفاع از حقوق عمومی بخصوص صیانت از آزادیهای مشروع شهروندان شده است.
اکنون جامعه در انتظار تحقق این وعدههاست و هیچ عذری هم بخصوص از نوع کارشکنی رقیبان، قابل پذیرش نیست. روشن است که جامعه انتظار معجزه ندارد؛ اما مسیر درست و نادرست را به سرعت از هم بازمیشناسد. بر اساس تجربۀ 43 سالۀ گذشته مسیر درست و نادرست عیان شده است و افزون بر آن، وضع زندگی روزمرۀ مردم و حال و هوای کلی کشور نیز ترازوی تشخیص سریع مسیر درست از نادرست است.
افکار عمومی در ایران قدرتِ بزرگی شده است. پرسشگر و مطالبه گراست. روند امور را دنبال میکند وگرچه از پارهای آفتهای تاریخی بر کنار نیست، اما معدل رفتار آن واقعبینانه و منصفانه است.
اگر دولت جدید افکار عمومی را قدرتی جدی بگیرد و تعاملی منطقی و مدنی و اقناعی با آن برقرار کند، راه درست را پیدا خواهد کرد و مسیری برای گذر از بحرانهای کنونی خواهد یافت.
دولت اما اگر افکار عمومی را محدود به محافل حامی خود کند و صرفاً در جهت کسب رضایت آنها بکوشد و بدین ترتیب، چون جزیرهای از وسعت جغرافیای مردم دور افتد، روزگار بسیار بسیار سخت و دشواری پیش رو خواهد داشت.
همانطور که مولوی عبدالحمید گفته است؛ این دولت آخرین شانس جمهوری اسلامی است و همینطور آخرین شانس کشور برای عبورِ به نسبت امن و باثبات و کمهزینه از بحرانهای درهم پیچیدۀ کنونی.
من از کسی بیم ندارم که بگویم خواهان گذر امن و باثبات و کمهزینه از این شرایط دشوار و در نتیجۀ موفقیت دولتم و همینظور بیم ندارم که بگویم اگر ایران خدای ناخواسته به هر دلیلی دستخوش ناامنی و بیثباتی و هرج و مرج و یا جنگ شود، مقصرانِ آن تک تک مقامهای جمهوری اسلامی خواهند بود چرا که مسیرِ حل بحرانهای کشور از مسیر فرو رفتن در باتلاق آنها، مانندِ روشنایی روز و تاریکی شب از هم قابل تشخیص است.
#احمد_زیدآبادی
#رأی_اعتماد
#ابراهیم_رئیسی
#مولوی_عبدالحمید
#جنگ
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii