eitaa logo
حرکت در مه
193 دنبال‌کننده
443 عکس
75 ویدیو
58 فایل
دربارۀ داستان و زندگی
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر يک هزارم عشقی که نوع انسانی به تحصیل قدرت صرف کرده است، به شناخت همنوع خود و احیای یکدیگر صرف می‌کرد، نه تنها برای به دست آوردن پیشرفت‌ها و ترقیات و سلطه بر عالم طبیعت برای يک زندگی معقول، به آن‌همه قدرت و صرف انرژی‌های حیات نیازمند نبود، بلکه نتایج قدرت‌های صرف‌شده - که اغلب در تهیه و تنظیم حیات پر از بغض و عداوت میان انسان‌ها مستهلک شده است - در به وجود آوردن يک زندگی گوارا در مسیر حیات معقول و بالا بردن سطح روحی انسان‌ها، کارهایی را انجام می‌داد که تصور عظمت آنها برای معتادان بغض و عداوت قابل تصور نیست. استاد ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه. ج ۶، ص ۹۹. ویراست جدید، سال ۱۳۹۸ آشنایی با اندیشه های https://t.me/Allame_Jafari
هدایت شده از محسن قنبریان
10.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 چالشِ حقِ اعتراض مردم؛ / معاویه گفته بود مردم مطالبه‌گر و پررو شدند ▪️بخش‌هایی پرچالش از گفتگوی حجت الاسلام با سوره| شب دوازدهم ⬅️ لطفا مردم نامه‌ی پنجاه نهج البلاغه را بخوانند. این نامه مانیفست امیرالمونین است و به نظرم کوتاه‌تر از نامه به مالک نیز هست. امام چهار چیز را بر می شمرد و میگوید اگر این چهار چیز را من درباره شما انجام دادم اطاعت من بر شما واجب می شود. ۱. شفافیت؛ به جز در اسرار جنگی چیزی را از شما مخفی نکنم. ۲. حقی را به تاخیر نیاندازم، یعنی اگر الان باید حقوقتان را بدهم آن‌را به تاخیر نیاندازم. ۳. مساوات بین شما برقرار کنم. ۴. با شما مشورت کنم و هیچ کاری را بدون همراهی شما انجام ندهم. ⬅️ بعدا معاویه گفته بود ابالحسن ( امیرالمومنین) دهان مردم را باز کرد. [ مردم مطالبه‌گر و پررو شدند] ☑️ @m_ghanbarian
هدایت شده از بچه شیعه،فرزند غدیر
ده دقیقه برای خدا وقت بگذارید از ثواب بسیار ان استفاده کنید با عضویت و عضو کردن مخاطبین ایتایی خود در این گروه باعث در آمد جهت صرف در امور فرهنگی شوید و از ثواب آن بهره مند شوید. https://eitaa.com/joinchat/3070165043Cdf972703a5
انسانِ سرگردان پیش‌تر با اشاره به دو مجموعه کتاب ارزشمند نقلی شیعه، یکی «الحیات» علامه محمدرضا حکیمی و دیگری «مفاتیح الحیات» علامه جوادی آملی نوشته بودم که این دو در همان سنت قرآنی-روایی تلاش‌های جدی فرزندان حوزه برای فهم هستی‌شناختی از انسان در نسبت با خدا، خود، جامعه، حکومت و طبیعت هستند. این دو اثر - یکی از نویسنده‌ای که از سنت مخالف عرفان و فلسفه است، و دیگری از استاد برجسته عرفان و فلسفه – البته آنچنان که باید از جانب حوزویان و دانشگاهیان، معتقدان به دین و منتقدان آن مورد بررسی قرار نگرفته است. و البته به خاطر داریم که انتشار چند جلد از مجموعه الحیات چگونه با واکنش منفی برخی حوزویان روبه‌رو شد که آن را ملهم از مارکسیسم می‌دانستند. اما آنچه در کار محمدرضا حکیمی اهمیت مضاعف دارد، ارزش‌گذاری برای انسان و تلاش برای فهم و پاسداشت کرامت اوست؛ چنانچه وقتی در جشنواره علوم انسانی فارابی از وی دعوت شد تا جایزه خود را دریافت کند، ضمن رد حضور در جشنواره و عدم پذیرش جایزه با این ادعا که «همان‌گونه که پیش‌تر هم یادآور شده‌ام، بار دیگر تأکید می‌کنم که تا هنگامی که در جامعه ما فقر و محرومیت مرئی و نامرئی بیداد می‌کند، برگزاری چنین جشنواره‌هایی از نظر اینجانب در اولویت نیست» در پیام خود به نکاتی اشاره کرد که گویای این ارزش‌گذاری وی در باب «انسان» بود: «در این جشنواره از فاضلان و استادانی، به نام خدمت 50ساله به علوم انسانی تجلیل شده است. پرسش این است آیا این علوم برای ثبت در کتاب‌ها و در دنیای ذهنیت است یا برای خدمت به انسان و حفظ حقوق انسان و پاسداری از کرامت انسان است در واقعیت خارجی و عینیت؟ نصاب مقام انسان در معیشت و زندگی به منظور رشد متعالی، رسیدن به اقامه «قسط قرآنی» در حیات اقتصادی است (لیقوم الناس بالقسط) و برخوردار بودن انسان‌ها از حیثیت و کرامت و آزادی در حیات اجتماعی و سیاسی (ولقد کرمنا بنی آدم). آری، باید بکوشیم تا جامعه ما چنان نباشد که درباره‌اش بتوان گفت؛ «از دو مفهوم انسان و انسانیت، اولی در کوچه‌ها سرگردان است و دومی در کتاب‌ها».» @RezaNassaji
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
◼️ خراسانی خروشان ✍ حسن طاهری برادرم، مردِ آگاهی و ایمان، اخلاص و تقوی، آزادی و ادب، دانش و دین! این تعابیر صمیمی و گویایِ مرحوم دکتر علی شریعتی، در طلیعه وصیت نامه به وصی خود، یعنی علّامه، استاد، فقیه، مجتهد، متفکر، فیلسوفِ عدالت، مرزبان توحید، حکیم وارسته، احیاگر مکتب خراسان، نماینده تفکر تفکیک و نویسندهٔ شهیرِ ایرانی، مرحوم محمد رضای حکیمی است. این عناوین هرچند با بزرگی و عظمت واژگانی شان، یارای تصویرگری ظرف وجود ۸۶ سال زیست حکیمانه و اندیشمندانه ی محمدرضا حکیمی را نداشته و ندارند، اما به خوبی گواه زیست علوی مسلک و شجاعت شیعی او در طی سال های عمر پربرکت او هستند. محمد رضا در زیر باران های خراسانی و ترنّم فروردینی سال ۱۳۱۴ در مشهد شکفت، اما اندیشه پویا و روینده او تا پایانی ترین روزهای گرم و مردادی سال نخست قرن چهاردهم خورشیدی، در حرکت و پویش بود. اندیشه ای که ضرب آهنگ نیم قرن مکتوبات روشنگر غیرکاسبکارانه و خطابات صریح شجاعانه اش، تنها یک جمله بود و بس و آن هم عدالت. محقق و طالب دانشی که بیست سال تحصیل علوم حوزوی اش، در کوچه ها و پستوهای نمورِ مقدمات، سطح، خارج، فلسفه، ادبیات، عرب، نجوم و تقویم گرفتار نماند، و با دو بال آزاد اندیشی و حریّت و شجاعت فکری، بر آسمان تفکر شیعی و آرمان علوی پرگشود. هر چند محمد تقی ادیب نیشابوری، شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، سید محمدهادی میلانی، احمد مدرس یزدی، اسماعیل نجومیان، حاج سید ابوالحسن حافظیان و حاجی‌خان مخیری از مهمترین اساتید حوزوی او بوده و اجازه اجتهاد را نیز، از آقا بزرگ تهرانی در سال ۱۳۴۸ شمسی دریافت کرد، اما آنچه از تالیفات و آثار او بر جای ماند، پرورش شاگردان و متفکران و مشتاقانی است، که از دانشگاه تا حوزه و از هر صنف و حزب و فرقه و مسلکی، بیرق نواندیشی و آزاداندیشی دینی و عدالت خواهی او را به دست گرفتند. مجتهدی نه محصور در حصار ردای تصلب و جمود، بلکه رهیده از تمامی قیود و تکلف، و زبان گشوده بر طریقت احرار، که گستره ای متنوع از بهشتی و مطهری تا بازرگان و علی شریعتی را نیز، مسحور کیمیای حکمت خود می ساخت. حکمتی سازنده و راهگشا که در بیش از پنجاه اثر مکتوب ارزشمند خود، در سطر سطر و کلمه به کلمه آنها، فقط به فقط مدافع پابرهنگان و ضعیفان و محرومان جامعه و کوبنده اسلام سرمایه داری و ویرانگر مسلک ریاکارانه به ظاهر متدین خفته در بستر رفاه زدگی و مخالف سرسخت نهان شدگان در دیبای کاخ نشینی بود. اندیشه ای که بنیان آن در نامه ای سرگشاده، پس از اهدای کتاب الحیات به فیدل کاسترو رهبر کوبا چنین تبیین شد: 《اگر بخواهیم همه تعالیم قرآن و اسلام را در دو کلمه، خلاصه کنیم، چنین می‌شود: توحید و عدل.》 استاد حکیمی طی نیم قرن گذشته، با سر دادن و یادآوری عدالت بعنوان ثمره خون شهدا و اصلی ترین هدف انقلاب اسلامی، نسبت به تظاهر و ریاکاری ها و تشریفات حکومتی و پنهان شدن طاغوتی مسلکان چند رنگ، در پشت نام شهیدان، به شدت اعتراض و انتقاد و پیام فروخفته خود را، در سکوتی معنادار، فریاد کرده است. متفکر صادق و منتقد ظلم ستیزی، که هیچ صندلی و تریبون و جایگاه و سکه و تقدیرنامه و مدال و نشانی، در سمینارها و میزهای شام و ناهار و جشنواره ها و جفنگ نامه های نفتی، برایش تدارک دیده نشد. فریادگر بیدارگری که ترجیع بند حیات طیبه اش، فقط یک کلمه بود؛ و آن یک کلمه عدالت! آزاد اندیشی که با خشت خشت وجودش باور داشت، که با مشاطه گری تبلیغات و رنگ آمیزی مطبوعات، و خروار خروار عنوان خوش رنگ و لعاب دینی و آسمانی هم نمی توان، یک مجموعه عاری از عدالت را به دین و انبیاء و خدا منتسب ساخت. اکنون قلب پر تلاطم حکیم محمد رضا حکیمی، به دلیل عوارض ناشی از کرونا و کهولت سن بر اثر ایست قلبی، در شامگاه سی و یکم مرداد ۱۴۰۰، از حرکت باز ایستاده، اما بدون شک در میان این همه غوغاهای زمانه، نبض تک بیت های عدالت خواهانه او، با تپش هایی سریعتر و بیشتر، خون حیات و عدالت را در رگ های گرفته اجتماع رخوت زده می دواند، آن سان که کلمه کلمه اندیشه های توفانی و سترگش، در فرداها فریاد و آذرخشی خواهد شد؛ بر خرمن زر و زور و تزویر دنیاطلبان. هرچند بسیاری از جوانان مدعی این روزها و داعیه داران جریان ها، به جای فهرست کردن اندیشمندانی چونان حکیمی، در چشم برهم زدنی، یک فهرست چندگانه از صاحبان صوت و آهنگ و مشاهیر بسیار بسیار باسواد و دانای کل، با اشعار و ملودی هایشان را ردیف می کنند؛ اما بعید باشد حتی، بیش از یک درصد این نسل؛ جرعه ای از ساغر اندیشه این بزرگ مرد عرصه ادب و حکمت و عدالت و اندیشمند کم نظیر نیم قرن اخیر را، نوشیده و چشیده و شناخته و فهم کرده باشند. ادامه👇👇
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
👇 ادامه 👇 حکیمی، استاد حکمت پیشه ای بود که  ۸ دهه زیستِ اندیشمندانه و حیات محققانه اش، در محاق و غربت و کم لطفی عجیب رسانه ها، گذشت، اما علیرغم بدخواهان، پس از رفتنش، خوش خواهد درخشید، تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. این بی توجهی و بی محلی و کاهلی رسانه ها در معرفی استاد حکیمی چه بسا، از آن روی باشد که اندیشمندان دینی، در قالب و قاب رسانه های نوین نمی گنجند. گنجایش و ظرفیتی که در آذرماه سال ۱۳۵۵، دکتر علی شریعتی، در وصیت نامه خویش این حکیم را اینچنین توصیف کرد: 《قدرت قلم، روشنی اندیشه، رِقَّت روح، اخلاص نیّت، آشنایی با رنج مردم و زبان زمان و جبهه بندی‌های جهان، و داشتن فرهنگ انسانی اسلام شیعی، و زیستن با آن”روح” که ویژهٔ ”حوزه” بود... همگی در شما جمع است.》 محمد رضا این حکیم صادق و عدالت جو، با دلی آرام بر کرانه آسمانیان پرگشوده است، و شاید روح بلندش، همچنان نجوا می کند، بند بند گفتارنوشته های خود را در"فریاد روزها": می خواهم گردباد باشم، آوارۀ داغ کویرها، و دیوانۀ مسخرگی حدها و مرزها. می خواهم تکدرخت باشم، در دامن دره ای ایستاده، و بر رهگذر آبهای طبیعت، چشم دوخته، و هوسهای زود گذر را به مسخره گرفته. می خواهم توفان باشم، تنها خروشی که می تواند در برابر سکوت دریاها. می خواهم غزل باشم، سخن اشکها. می خواهم حماسه باشم، معبد دلاوری های پروانشناخته. می خواهم سوز و آه باشم، می خواهم نغمه باشم، خروش باشم، شبگیر! @HOWZAVIAN
هدایت شده از مشق شب
👨‍👦‍👦انجمن نویسندگان باغ انار، تقدیم می کند: 📕رمان امنیتی 🖌اثر فاطمه شکیبا (🌿فرات🌿) در «انارهای عاشق رمان» : https://eitaa.com/joinchat/3251044471C938ce7ecc6 ✅ اینجا محلی است برای نشر آثار داستانی اساتید و فارغ التحصیلان «انجمن هنری باغ انار» گروه آموزش داستان نویسی: https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
مرحوم حکیمی، طی سال‌ها، ده‌ها کتاب را ویراست و مهم‌تر اینکه آثار خود را ویراسته و شسته‌رفته و با صفحه‌آرایی مناسب عرضه کرد. استاد نخستین فرد از نویسندگان دینی بود که آثارش برپایۀ معیارهای ویرایش استوار بود و مطابق اصول مکتوب و نامکتوب ویراستاران. اضافه کنیم که او تجربه‌هایش را در نگارش و ویرایش و نشر، به شماری از نویسندگان و ویراستاران و مؤسسه‌های دینی و حوزوی انتقال داد. شاهکار وی در ویرایش و ترجمه، ترجمۀ دانشنامۀ ماندگار الحیات است. بعضی آثار مشهوری که استاد ویرایش کرده‌اند از این قرار است: ۱. علم و تمدن در اسلام، سیدحسین نصر، ترجمۀ احمد آرام؛ ۲. عقاید فلسفی ابوالعلاء فیلسوف معرّه، عمر فرّوخ، ترجمۀ حسین خدیوجم؛ ۳. سفرنامۀ ناصرخسرو، تصحیح نادر وزین‌پور؛ ۴. تنسوخ‌نامۀ ایلخانی، خواجه نصیرالدین طوسی، تصحیح سیدمحمدتقی مدرس رضوی؛ ۵. تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، حنّا الفاخوری و خلیل الجُر، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی؛ ۶. یواقیت العلوم و دراری النجوم، تصحیح محمدتقی دانش‌پژوه؛ ۷. راز آفرینش انسان، کرسی موریسن، ترجمۀ محمد سعیدی؛ ۸. خدمات متقابل اسلام و ایران، شهید مرتضی مطهری؛ ۹. معارف اسلامی در جهان معاصر، سیدحسین نصر؛ ۱۰. نهضت شعوبیه، حسینعلی ممتحن؛ ۱۱. آن روزها، طه حسین،‌ ترجمۀ حسین خدیوجم؛ ۱۲. سیر تکامل عقل نوین، هرمن رندال، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده؛ ۱۳. تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمۀ عباس زریاب خویی؛ ۱۴. لذات فلسفه، ویل دورانت، ترجمۀ عباس زریاب خویی؛ ۱۵. بهار و ادب فارسی، محمد گلبن؛ ۱۶. سیری در اندیشۀ سیاسی عرب، حمید عنایت؛ ۱۷. فلسفۀ تاریخ ابن‌خلدون، محسن مهدی، ترجمۀ مجید مسعودی؛ ۱۸. مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار، شاهرخ مسکوب؛ ۱۹. جبر و مقابله، محمد بن موسی خوارزمی، تصحیح حسین خدیوجم؛ ۲۰. سه حکیم مسلمان، سیدحسین نصر، ترجمۀ احمد آرام؛ ۲۱. سیاست‌نامه، خواجه نظام‌الملک طوسی، به کوشش جعفر شعار؛ ۲۲. فیزیک و فلسفه، جیمز جینز، ترجمۀ علیقلی بیانی. منبع: محمد اسفندیاری، راه‌خورشیدی؛ اندیشه‌نامه و راه‌نامۀ استاد محمدرضا حکیمی، قم: دلیل ما، ۱۳۸۴، ص ۳۱۶ تا ۳۱۸، با اندکی تغییر. @viraiesh