eitaa logo
نقد حسن میلانی
250 دنبال‌کننده
307 عکس
0 ویدیو
38 فایل
یکی از جریانهای ضد فلسفه مربوط به جناب حسن میلانی است. تناقضات و مهملات و بی اخلاقی های این جریان آنقدر زیاد است که انتشار آن سالها طول میکشد. در این کانال سعی داریم گوشه ای از انحرافات حسن میلانی و شاگردان او را برملا کنیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
🖍حسن میلانی در پاسخ این اشکال ما 👆 و در دفاع از خودش به روال سابق، کلمات را سرچ کرده و عباراتی را از استاد جوادی آملی یافته که فرمودند: دفع ضرر محتمل حکم عقل است و شکر منعم هم واجب است. ولی شوربختانه مانند همیشه، به روایت بی درایت گرفتار آمده و صرفاً مطالبی از کتب بزرگان،گرته برداری کرده است و بعنوان جواب، تحویل مخاطب داده است. یکی دو نمونه را بررسی میکنیم و یک پاسخ نهایی عرض میکنم. 💡 این عبارات استاد جوادی را آورده اند که «نفس حکم عقل به لزوم معرفت پروردگار و شکر نعمت هاي او، دليل لزوم بعثت انبياست؛ زيرا عقل در کيفيت و کميت شناخت اوصاف و کمالات خداوند و نيز در معرفت عملی که با آن شکر مُنعِم محقق مي شود، نيازمند به راهنماست که همان پيامبرانند » 📌 کجای این عبارات، بر دلیلیت لزوم شکر منعم بر «وجوب معرفت اصول دین» (مدعای میلانی) دلالت دارد؟ استاد جوادی از دلیلیت وجوب شکر منعم بر سخن گفته اند و عبارات ایشان بسیار روشن است. حالا چرا حسن میلانی و شاگردان اعلم از ملاصدرای ایشان، حتی عبارات پارسی سلیس استاد جوادی را نفهمیدند باید علتش را در آسیب جستجو کنیم که بارها تذکر دادم. 💡عبارت دیگری که از استاد جوادی آوردند که این است «در گذشته متكلّمان ميگفتند : چرا انسان بايد به دين رجوع كند؟ و اغلب ميگفتند : وجوب شكر مُنعِم ودفع ضرر محتمل، ما را وا ميدارد تا دين را بشناسيم و آن را بپذيريم و به محتواى آن عمل كنيم.» بعد تیتر زده است «جوادی و تایید فرمایش متکلمین عظام»!! 📌 انسان از اینهمه فهم و درک بالا در عین تدلیس و خیانت[ که پیشه همیشگی میلانی است] در عجب می ماند.... در این عبارات میلانی، یک خط از فرمایش استاد جوادی را تقطیع کرده است زیرا عبارت استاد چنین شروع می شود: « برخی، انتظار بشر از دین را به سرّ رجوع انسان به دین معنا کرده اند چنانکه در گذشته، متکلمان می گفتند.....» (انتظار بشر از دین: 28) کاملاً روشن است استاد جوادی در مقام پاسخ متکلمان است و نه تایید یا تصدیق درستی این جواب و کلمه «چنانچه» در فرمایش ایشان به وضوح معنا را میرساند ولی حسن میلانی چند کلمه از ابتدای آنرا قیچی کرده است تا با این خیانتش بتواند برای خود، آبرویی کسب کرده و وجهه خود را حفظ کند. اما اعتبار خود را بیش از پیشف ملکوک و مخدوش نمود. 💡عبارات دیگر استاد جوادی که فرمودند شکر منعم حکم عقل برهانی است هیچکدام ارتباطی با شکر منعم متکلمین ندارد و اشاره به حکم عقلی سپاسگزاری از صاحب احسان است در حالیکه متکلمین در قضیه «لزوم شکر منعم» مصداق این منعم را خود خدا میدانند و نه منعم لغوی به معنای هر کسی که به شما احسان و نیکی کند. عبارات آنها گویای این است بعنوان مثال علامه حلی می نویسد: «ان معرفة اللّه تعالى واجبة لأنّ شكره واجب، و لا يتم الا بالمعرفة، اما وجوب الشكر فلان نعمه على العبد اكثر من ان يحصى، و شكر المنعم‏ واجب بالضرورة، و اما انه لا يتم الا بالمعرفة فبالضرورة» (انوار الملکوت: 4) ملاحظه می کنید که مرحوم علامه می گوید معرفت خدا واجب است زیرا لازم است! ✏️خب سوال می شود ضمیر در «شکره» به چه کسی برمیگردد؟ اگر به خدا برگردد که مغالطه مصادره بر مطلوب است زیرا وجود خدا در مقدمات، مفروض گرفته شده است و اگر منظور، خدا نیست پس استدلال عقیم است و مقدمات و نتایج، ارتباطی با هم ندارد و مرجع ضمیر هم ناکجاآباد است! 📌اما درباره قاعده دفع ضرر محتمل هم، شواهدی که حسن میلانی از استاد جوادی آملی آورده ذره ای برایش سودمند نیست و اصلاً پاسخی به نقد ما نیست بلکه اصلاً ارتباطی هم ندارد. زیرا ما نوشتم:«دفع وجوب ضرر محتمل اجماعی نیست و اصولیون بسیاری در آن خدشه دارند.» و حسن میلانی مدعی است استاد جوادی آملی وجوب دفع ضرر محتمل را قبول دارد!! از کرامات شیخ ما این است.... برف را دید و گفت می بارد.... خب ما مگر منکر این شدیم؟ ما هم نوشتیم این قاعده اختلافی است و حسن میلانی هم زحمت کشیده و گفته فلانی این قاعده را قبول دارد!! واقعاً اینهمه تلاش طاقت فرسا و نَفَس گیر از ایشان و شاگردان معظم له برای نجات و تخلّص از نقدها و اشکالات ما با چنین پاسخ نماهایی اگر مصداق تشبّث غریق بکل حشیش نیست پس چیست؟ 🔍حس میلانی در هر دو دفاعیه اش ناکام ماند و باز نشان داد نهایتاً چیزی جز عبارت خوانی و نقل قول(به ضمیمه مقداری تدلیس و خیانت و تقطیع) از او بر نمی آید ولی پای درایت و تاملات عمیق و تحلیل عبارات بزرگان که وسط بیاید سخنی برای عرضه کردن ندارد. مصیبت اینجاست که همه این عبارات به است که چنین از سوی میلانی و شاگردانش، مبتلا به بدفهمی شده اند. حال درباره عبارات عربی بزرگان فلسفه و عرفان باید گفت : تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل....
ثانیاً بندگان مستضعف خدا خیال کردند چون مطلبشان در جلد 26 مرآة العقول مجلسی است پس این مطلب، عقیده نهایی ایشان است! یعنی تصور متکلم خبیر و خاتم المتکلمین و علامه دوران، این است که هر مطلبی اول کتاب باشد لابد زودتر از مطالب آخر کتاب نوشته شده است و معیار تقدم و تاخر زمانی، تقدم و تاخر صفحات کتاب است!! لابد طبق مبنای ایشان هم سوره ناس اولین سوره و سوره حمد آخرین سوره نازله قرآن بوده است! ثالثاً محض حفظ آبروی خودتان هم که شده خوب بود لااقل تورقی در تاریخ کتابت مراة العقول میکردید. اگر این را هم بلد نیستید چون شهامت عذرخواهی و پذیرش اشتباه و دروغهای خود را ندارید لااقل از فرد متخصصی بپرسید تا آگاهانه مطلب بنویسید و مجبور نشوید ننگ رسوایی های بعدی را به دوش بکشید. 📣 مرحوم مجلسی ابتدا به شرح کافی پرداختند و پس از آن وارد شرح اصول و فروع کافی شدند. مطلبی که دوستان محقق!! ما آوردند در جلد 26 است که شرح روضه کافی است و آنچه ایشان نوشتند در سال 1076ق پایان یافته است یعنی در سن 39 سالگی علامه مجلسی و 34 سال قبل از رحلت ایشان است. در حالیکه مطلب اساسی و اصلی ایشان درباره روایات تحریف قرآن به در جلد 12 مرآة العقول (شرح اصول کافی) است که بعد از شرح روضه نوشته شده است. اگر تالیف هر جلد، در خوشبینانه ترین حالت(بدون در نظر گرفتن تالیفات دیگر ایشان و فعالیتهای سیاسی و تدبیر امور شیعیان و...) سه ماه وقت ببرد تالیف جلد 12 مرآة العقول حداقل بعد از مطلب منتشر شده در جلد 26 و توضیحشان درباره تحریف قرآن است. 💡پس اگر چیزی هم قرار باشد نظر نهایی ایشان باشد مطلب صفحه 529 جلد 12 (در تواتر روایات تحریف قرآن) است نه مطلبی که شما ذکر کردید.👌 رابعاً علامه مجلسی اصلاً درصدد بیان نظرش درباره تحریف قرآن نیست و صرفاً در پی توضیح الفاظ آیه طبق رای مفسرین است. شاهدش این است که آنچه مرحوم مجلسی در توضیح آیه نوشته است «عیناً و دقیقاً » کپی عبارت مفسر اهل سنت در تفسیر انوارالتنزیل است(جلد 5 ص 73) و حتی بار دیگر که علامه مجلسی همین عبارات را عیناً در توضیح آیه می آورد تصریح به نام بیضاوی میکند و می نویسد: «قوله تعالى‏ وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ قال البيضاوي أي كثير النفع عديم النظير أو منيع لا يتأتى إبطاله و تحريفه‏ لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ‏ لا يتطرق إليه الباطل من جهة من الجهات‏» (بحار الأنوار ج‏17 ؛ ص200) 💡 ملاحظه می کنیم که عبارت مجلسی عین عبارت بیضاوی است و صرفاً یک است و نه چیزی بیشتر. منتهی یکجا بدون ذکر نام و جای دیگر با ذکر نام بیضاوی. 🔍 نتیجه آنکه علامه حسن میلانی با همه سالها تدریس و آثار تالیفی بسیار و با شاگردانی که اعلم از ملاصدرا هستند!! نتوانسته است یک از در اعتقادش به قرآن پیدا کند و به نقل قولی تمسک کرده است که از شانس بد روزگار از خود مجلسی هم نیست و عینا کپی از دیگری است!! ✏️پ.ن: 1- اگر ما کپی کرده بودیم در بوق و کرنا کرده بودند. حالا علامه مجلسی شان عینا عبارت بیضاوی را کپی کرده و در استفاده کرده است. گویا اصلاً علمای شیعه هیچ توضیحی در این باره نداشتند که ایشان به علمای سنی متوسل شده است! 2- آنچه تا اینجا ذکر کردیم توضیح پوچی و بی پایه بودن مستند میلانی و شاگردان است و روشن شد که ذوق زدگی این عزیزان در انتساب عقیده به عدم تحریف قرآن به مرحوم مجلسی هیچ پایه و اساسی ندارد. اما شواهد دیگری که نشان می دهد علامه مجلسی به تحریف قرآن باور یا لااقل تمایل دارد چیست؟ ————————————————————————————- 📌اولاً خود علامه مجلسی معتقد است قرآن اصلی نزد حضرت مهدی(ع) است و قرآن اصلی را حضرت مهدی علیه السلام می آورد. عبارت ایشان را ببینید: ✏️ الأخبار من طريق الخاصة و العامة في النقص و التغيير متواترة، و العقل يحكم بأنه إذ كان القرآن متفرقا منتشرا عند الناس، و تصدي غير المعصوم لجمعه يمتنع عادة أن يكون جمعه كاملا موافقا للواقع. لكن لا ريب في أن الناس مكلفون بالعمل بما في المصاحف و تلاوته 👈حتى يظهر القائم عليه السلام، و هذا من طريق أهل البيت عليهم السلام‏ (مرآة العقول ج 3 ص 31) ✏️ مرحوم مجلسی تصریح میکند که ایشان در شرح اصول کافی( که بعد از شرح روضه نوشتند) اخبار و درباره قرآن است و حتی هم حکم میکند است و امکان ندارد همه قرآن بدون آنکه چیزی از آن مفقود شود توسط غیرمعصوم جمع شود!! ( 💡به کلمات کلیدی دقت کنید)