eitaa logo
نقد حسن میلانی
249 دنبال‌کننده
307 عکس
0 ویدیو
38 فایل
یکی از جریانهای ضد فلسفه مربوط به جناب حسن میلانی است. تناقضات و مهملات و بی اخلاقی های این جریان آنقدر زیاد است که انتشار آن سالها طول میکشد. در این کانال سعی داریم گوشه ای از انحرافات حسن میلانی و شاگردان او را برملا کنیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
📌شاگرد حسن میلانی معتقد است اگر کسی از سخنان و عقاید میلانی عقبتر یا جلوتر برود منحرف شده است! 🔍 ما تا الان گمان میکردیم فقط درباره 14 نفر است که می شود گفت «المتقدم لکم مارق و المتأخر عنکم زاهق» ولی به برکت برخی جوانان این مرز و بوم، حسن میلانی هم به رتبه معیار حق و باطل شدن ارتقاء یافته و سخن و عقیده و فرمایشات ایشان، شاقول تشخیص منحرفان و شاگردان شیاطین(=فلاسفه) از پاکان و سالکان صراط مستقیم الهی است! ✏️شما فکر می کنید فرقه های تکفیری یکباره از زیر بوته سبز شدند؟ خیر، تفکر تکفیری و «خودمحورپنداری» ذره ذره بوجود می آید. خدا عاقبت همه ما را ختم بخیر نماید.
📌 تیم حسن میلانی تشکیل جلسه داده و پاسخی برای این پست ما فراهم کردند. پیشاپیش ذکر دو نکته را لازم میدانم: 1) خواهشمندیم به همه نقدها و اشکالات و سوالات و مطالبات و تحدی ها پاسخ بدهید. سه خط در میان پاسخ دادن با چاشنی فحاشی و توهین و بی ادبی، موجب آن نخواهد شد که سوالات بی جواب را فراموش کنیم. 2) در همین جواب هیچ مستندی از خطاب کردن شیخ اشراق توسط فلاسفه ذکر نشده است. در حالیکه عین تصریح حسن میلانی بود. حالا اگر شاگردان معظم له فراموش کردند فرصت دارند تا تدارک ببینند و اضافه کنند و اگر فهمیدند سخنی بی سند و مدرک گفته شده و اتهامی زده شده است راه عذرخواهی و طلب پوزش از مخاطب و استغفار از درگاه الهی و توبه نصوح باز است چون فردای قیامت راه توبه بسته و طریق بازگشتف چه بسا محال یا دشوار باشد 🔍 اما متنی که بعنوان شاهد بر سخن میلانی آورده اند (و ما منتظر بودیم دقیقاً همین متن را بیاورند تا بیسوادی میلانی و شاگردانش در ادبیات عرب را نشان بدهیم) عبارتی از مرحوم ملاصدراست. عبارت ایشان چنین است: « و أما الشيخ صاحب الشفاء فلم يكن اشتغاله بأمور الدنيا على هذا المنهاج- و العجب أنه كلما انتهى بحثه إلى تحقيق الهويات الوجودية دون الأمور العامة و الأحكام الشاملة تبلد ذهنه و ظهر منه العجز و ذلك في كثير من المواضع» ( اسفار ج 9 ص 109) ✏️سپس شروع کردند از هر چه کتب لغت دم دستشان بوده است استعانت جسته و به سایتها هم توسل جستند تا کودن بودن ابن سینا در کلام ملاصدرا را اثبات کنند! اما باید به این دوستان گفت زهی خیال باطل که تیر به سنگ زدید. 📌اولاً که این بار - سهواً یا عمداً - عبارات شاهد مثال را ماژیکی نکردند! چه بسا حکمتش این باشد که مخاطب در انبوهی از عبارات و کلمات گم شود و نداند شاهد سخن، کدام جمله است. ما عبارت مورد نظر را علامت گذاری شده تحویل مخاطب فرهیخته می دهیم و باز وقت می دهیم میلانی و شاگردان، بودن ابن سینا را نشان بدهند. 📌ثانیاً اهل زبان میدانند که فرق است میان «نفهمیدن» و «نفهم بودن». نفهمدن بار معنایی منفی ندارد. هر کس - حتی بزرگان- می توانند مطلبی یا مطالبی را نفهمیده باشند لذا در کتب اعاظم هم عبارت «ما أفهم» یا «ما فهمت» زیاد دیده می شود. اما کلمه «نفهم» به کسی گفته می شود که از اساس، قابلیت فهم را فاقد است و درک مطالب برای او دشوار است. اینجا دیگر سخن از نفهمیدن یک یا دو مطلب خاص نیست بلکه سخن در عدم قابلیت فهم همه یا اکثر مطالب علمی است. 📌ثالثاً ملاصدرا درباره رای بوعلی در مسائل خاصی از فلسفه (هویات وجودی و الهیات بالمعنی الاخص) گفته اند ذهنش متبلد شده است. آیا اینکه کسی ذهنش متبلد شده است یعنی نفهم است یا آن مطلب را نفهمیده است؟ آیا باید برای اثبات خویش، مخاطب را فریب بدهیم و حقایق را وارونه کنیم؟ آیا معانی لغات و عبارات و واژگان هم در دست میلانی و شاگردان است که هر طور بخواهند آنها را معنی کنند؟ بسیار متفاوت است که به کسی بگوییم از درک این مطلب عاجز و درمانده هستی یا اینکه بگوییم تو نفهم هستی. 📌رابعاً مدعی شدند تبلد اگر به کلمه ذهن اضافه شود به معنای کودنی و نفهمی است! گفتیم که تبلد ذهن غیر از «رجل بلید» است. آیا علامه ما و شاگردانش حتی از درک تفاوت میان این دو واژگان ساده پارسی عاجزند؟ می شود در خیابان بروند و از مردم کوچه و بازار بپرسند آیا میان نفهمیدن مطلبی و نفهم بودن فرق هست یا نه؟ آنگاه اگر عوام الناس، مدعای حضرات را تایید کردند دیگر نیازی به عبارت پراکنی از کتب لغت نیست و اگر تایید نکردند باز هم در برابر فهم عرفی از لغات، فرهنگ لغت کارایی ندارد چون ملاصدرا هم کتاب لغت ننوشته و مشغول تفسیر واژه تبلد نبوده است. 📌خامساً فرض می گیریم تا اینجا نقدهای ما وارد نباشد. حتی با اضافه تبلد به ذهن هم باز معنای کودنی محرز و مسلم نیست و معنای تردد و حیرت، متعین و غالب است. به عنوان مثال سیدعبدالله جزایری (م 1173 ق) در کتابش ذیل آداب متعلم چنین آورده است: 🔹يحتمل ان يعتبر من آداب المتعلم بان يكون المراد اقتصاره على ما يبلغه فهمه من المراتب متدرجا من كل مرتبة الى ما فوقها و لا يخالف الترتيب و يضيع سعيه (التحفة السنية في شرح النخبة المحسنية / 30) فرموده از آداب متعلم و شاگرد آنست که به مقدار فهمش از علم، بسنده کند و تلاش نکند که بدون طی مراتب، به فهم بالاتر راه یابد زیرا موجب تبلد ذهن و ضایع شدن سعی و تلاشش می شود. 🔻 روشن است که مراد از تبلد ذهن، کودنی و خنگی نیست بلکه سیاق نشان می دهد همان تحیر و پریشانی فکری مراد است 🔹مثال دیگر شعری است که درباره پیامبر گفته شده: إذا رمت مدح المصطفى شغفا به ... تبلد ذهنى هيبة لمقامه (المواهب اللدنيه بالمنح المحمديه، 2 /ص 542) یعنی هرگاه قصد میکنم پیامبر را مدح کنم ذهنم از هیبت مقام و منزلت ایشان متحیر می شود.
📌سادساً در همان فرهنگ لغاتی که حضرات شاگردان معظم له فرستادند به وضوح آمده است تبلد مقابل مضاء و نفاذ و به معنای ضعف ذکاوت است و تبلد برای کسی که تیزهوشی (مضاء) و فراست و تیزبینی(نفاذ) نداشته باشد اطلاق می شود و ارتباطی با کودنی و خنگی ندارد و ضعف ذکاوت (آنهم در برخی موضوعات و مسائل) کجا و کودن بودن کجا! 📌سابعاً خوب است به شرح حدیثی از علامه مجلسی توجه کنیم که واژه تجلد و تبلد را توضیح داده اند: قوله عليه السلام و التجلد قبل التبلد" التبلد: التردد و التحير و العجز و التجلد ضده أي ينبغي أن يكون السعي في الطاعات قبل العجز و التحير(مرآة العقول ج 25 ص 45) ملاحظه می کنید که علامه مجلسی در شرح تبلّد هیچ سخنی از کودنی و خنگی نزده است و آنرا به معنای و و دانسته است. مجلسی اول(ره) هم تبلد را تحیر معنا کرده است(روضه المتقین 13 ص 171) 🖍 با دقت و تامل در این هفت نکته مهم (که از چشم میلانی و شاگردانش سهواً پنهان مانده یا شاید مصلحت در کتمانش بوده است) روشن می شود واژه تبلّد نه لغتاً و نه عرفاً و نه بر اساس شواهد و قرائن، دلالتی بر معنای کودنی و خنگی ندارد و جناب حسن میلانی باز هم در ادبیات عرب، شاهکار دیگری به مجامع علمی تحویل دادند. باید دانست که با چنین رطب و یابس به هم بافتنهایی نمی شود افترایی را که به جناب صدرا زدید پاک کنید. 💡باز هم یادآور می شوم که حسن میلانی مدعی بود فلاسفه به شیخ اشراق گفتند نفهم! ولی مستندی از این اتهام در پاسخ او دیده نشد. خواستم یادآوری کرده باشم که حواسمان هست.👌
🖌تصویرها متعلق به شاگردان میلانی است ولی محل شاهد را مشخص کردیم.
اخباری.opus
18.5K
🖌حسن میلانی: کلمه «اخباری» توهم باطلی است. 📌پس نزاع چندصدساله علمای شیعه بر سر نقد و بررسی مبانی اخباری و اصولی و ذکر تفاوت منهج میان این دو گروه از علما و تالیف کتابهای متعدد از سوی اصولیان در رد اخباریان و ... همه مصداق تراشیدن سر بی صاحب بوده و بزرگان شیعه همه در توهم بودند! 🔍وقتی علمای شیعه بر سر چنین مباحث پیش پا افتاده ای در توهم می روند چرا احتمال نداشته باشد درباره مباحث کلامی و اعتقادی و تفسیر قرآن در توهم نباشند؟ اگر دعواهای چندصدساله بر اساس یک توهم است اساساً چطور می شود به سخنان آنان اعتماد کرد که بر اساس عقل و منطق باشد؟
🖍 اگر اخباریگری توهم است پس جناب میلانی چه کسانی و چه تفکری را نقد میکرده است؟! آیا تفکری را که وجود ندارد نقد فرمودند یا با کسانی که وجود خارجی ندارند بحث کردند؟!
ظاهر آیات.opus
57K
🖍حسن میلانی: هر حرفی که با ظاهر قرآن موافق نباشد باطل نیست! 📌هر چه با خودم کلنجار می روم که بپذیرم این حرف میلانی است نمی توانم. می گویم شاید صوت جعلی باشد. یعنی میلانی معتقد است حرفهای حقی هست که مخالف ظاهر آیات است؟! یعنی میلانی عقیده دارد برخی عقائد و نظرات با آنکه خلاف ظاهر قرآن است ولی چون دلیل عقلی دارد حرف درستی است؟! جل الخالق.... آیا شما چنین سخنانی را باور میکنید؟ پس چرا یک عمر است به مخالفانتان می گویید عقائد شما مخالف و است پس باطل است؟ خب باشد مگر مشکلی دارد؟ مگر قرار است هر حرف حق و درستی، موافق قرآن و حدیث باشد؟ 💡 وقتی می گویم هیچکس بهتر از خود میلانی، مبانی خودش را- من حیث لایشعر- تخریب و منهدم نکرده است برای همین شواهد فراوان است
📌یادتان هست میلانی معتقد بود معجزه هم دلیل اثبات نبوت است هم دلیل اثبات خدا؟ حالا بیاییم تقریر جدیدی از این عقیده داشته باشیم: 💡ممکن است خداوند به دست یک دروغگوی مدعی نبوت، معجزه هم جاری کند و مردم هم با آن معجزه، یقین کنند این شخص، پیامبر خداست. طبعاً میلانی نمیتواند سخن از وجوب رسوا کردن این فرد توسط خدا بگوید زیرا شاید در تایید مدعی دروغگو، حکمت و مصلحتی باشد که کسی نمیداند. ✏️پیشتر گفته بودیم میلانی، مبنای متکلمین امامیه در حسن و قبح عقلی را به کل، خراب و منهدم کرد و راهی برای اثبات نبوت و امامت ندارد.
🖍وقتی می گوییم مخالفان فلسفه، حتی لای کتب فلسفی را باز نکردند(فضلاً از مطالعه و فضلاً از فهمیدن) از روی احساس و دشمنی و تعصب نمی گوییم. خودشان معترفند که اصلاً فلسفه نخواندند ولی توحید فلاسفه را هم باطل میدانند! 💡 بلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْويلُهُ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمين‏ (یونس: 39)
📌یعنی حتی خود پیامبران هم برای صدق نبوتشان و اینکه توهم و خیالات نیست محتاج معجزه بودند؟! آنوقت با اطلاع قبلی معجزه برای خودشان انجام میدادند یا غافلگیر می شدند و امر خارق العاده ای جلوی چشمشان انجام می شد؟ نکته بعدی این است که فرض کنیم حرف میلانی درست است(که نیست) این پیامبر از کجا فهمیده است این امر خارق العاده «فوق قدرت انسان» است؟ فعلاً خودش یک انسان است و هنوز نبوتش اثبات نشده است. پس اگر نبوتش را فرض بگیریم مصادره بر مطلوب است و اگر فرض نگیریم، فوق قدرت انسان بودن آن امر عجیب غریب، قابل اثبات نیست. 💡نتیجه: با مبانی حسن میلانی هیچ پیامبری نمیتواند یقین کند نبی است و آنچه بعنوان وحی و جبرییل و... می بیند و دریافت میکند توهم یا فعل و انفعالات مغزی یا روانی او نیست.
✏️حسن میلانی: نظر متخصص در فلسفه و عرفان اصلاً ارزش ندارد! 📌چند نکته به ذهن میرسد: 1) نظر متخصص کلام چرا ارزش و اعتبار دارد؟ اگر بخاطر تخصصش است این تخصص در همه رشته ها موجود است. اگر بخاطر موضوع تخصص است این انحصار، چه دلیلی دارد؟ 2) اگر کسی در معارف اسلام متخصص باشد و بخواهد بداند مدعای مسیحیان یا بودایی ها یا فیلسوفان اگزیستانسیالیسم یا روانشناسان یا جامعه شناسان یا... چیست چه باید بکند؟ باید به آنها رجوع کند یا هر رایی را که خواست به آنها نسبت بدهد؟ 3) تخصص کلام و اعتقادات شیعی، چگونه احراز می شود؟ حسن میلانی برای ما توضیح بدهد ملاک چنین تخصصی چیست؟ راه احراز و کشف متخصص در کلام شیعی و معارف اسلامی کدام است؟ 🖌 فرصت: نامحدود
🖌میلانی در این متن سه مدعا مطرح کرده است: اول: اگر قرار باشد فلسفه نیاز به استاد داشته باشد تسلسل می شود در حالیکه اولین فیلسوف استاد نداشته است! دوم: اولین فیلسوف چون استاد نداشته است حرفهایش باطل است!! سوم: سر سلسله متکلمان شیعه انبیاء و ائمه معصومین هستند که دارای معجزاتند و محکمترین براهین نزد آنهاست!!
📌 پاسخ اول: ظاهراً در قاموس علامه زمان و متکلم خبیر چیزی بنام «استثناء» اصلاً معنا ندارد و چنین لغت و مفهومی، مهمل است. گویا این نادره عصر، پنداشته است «استاد داشتن در فلسفه» یک قانون عقلی است که قابل استثناء نیست! بیش از این پیرامون این سخن گهربار وقت صرف کردن لازم نیست. عاقلان خود پی به سستی و بی پایه و اساس بودن چنین اشکالی می برند 📌پاسخ دوم: می گوید چون اولین فیلسوف استاد نداشته پس حرفهایش باطل است! این هم از آن حرفهای تاریخی است که باید در کنار سخنان انبیاء و اولیاء و کلمات قصار حکیمان و دانشمندان تاریخ ثبت شود!! حالا این ملازمه از کجا آمده و چه کسی چنین مطالب آبروبری را به میلانی آموزش داده است ما اطلاعی نداریم. فقط میدانیم طلاب حوزه علمیه در سال دوم طلبگی شان کتاب منطق مظفر میخوانند. اگر جناب میلانی این کتاب بسیط و ساده را مطالعه فرمودند یک آدرسی بدهند تا صحت و سقم این قیاس استثنائی منطقی را بفهمیم! 📌پاسخ سوم: جناب میلانی قطعاً با سخن هیچ پیامبر و امامی مواجهه مستقیم نداشته است و همه منقولات مربوطه، با هفت دست واسطه و دلالی به دست ایشان رسیده است. حالا اولاً چه ضمانتی است که این منقولات درست به دستتان رسیده است؟ و ثانیاً بر فرض درست به دست شما رسیده شما باید مضمون آنها را برای مخاطبتان، بصورت عقلانی و منطقی، توضیح داده، تبیین کنید و صحت آنرا اثبات نمایید و الا صرف گفتن اینکه پیامبر چنین فرمود و امام چنان فرمودند به درد مباحث عقلانی اعتقادی نمیخورد. میخورد؟
📌زئوس می گوید با حسن میلانی نشد بحث کنیم چون فقط فحاشی میکرد. 🔍به متکلم خبیر توصیه میکنیم اگر دانش لازم برای بحث با ملحدین را ندارد محض رضای خدا دیگر فحاشی را ترک کند تا آبروی اسلام و روحانیت و تشیع نرود
📌آیت الله مکارم شیرازی می گوید وحدت وجود، معانی دارد. ✏️از سویی دیگر حسن میلانی هم می گوید وحدت وجود یک معنا بیشتر ندارد! 🖍از سوی سوم حسن میلانی به فتاوای آقای مکارم در کفر بودن وحدت وجود استناد میکند! پیدا کنید پرتقال فروش را
🖋میلانی می گوید آقای محمدحسن وکیلی مبتلا به تناقض گویی شده است زیرا قبلا گفته بود مباحث فلسفی، تقلیدی نیست ولی الان می گوید در مباحث فلسفی باید به اهلش رجوع کرد!! 📌 حسن میلانی گمان کرده چون قلم به دست گرفته و هر چه را نقد میکند پس درست است و نقدهایش علمی است. آنچه آقای وکیلی گفته است رجوع به متخصص در است و نه در . ایشان تصریح کردند که وظیفه فقیه، قضاوت و اصدار فتوی درباره حکم وحدت وجود و معاد جسمانی عنصری نیست و فقط میتواند بگوید ملاک کفر، این و آن است و کافر کسی است که چنین و چنان باشد اما اینکه فلان مساله کفر است یا نه در شأن فقیه بما هو فقیه نیست. اما علامه حسن میلانی چطور این مساله ساده فقهی را نفهمیده است؟ واقعاً چنین کسی که تفاوت میان رجوع به متخصص در و رجوع به متخصص در را نمیداند صلاحیت علمی دارد؟ اگر ایشان با این سطح از دقت و سواد، میخواسته با بنده مناظره کند همان بهتر که طفره رفته است چون قطعا جلسه مناظره حضوری برایش اسباب رسوایی می شد.
📌کلام جناب وکیلی که حسن میلانی عیناً نقل کرده است ولی- در خوش بینانه ترین حالت- از درک و فهم محتوای آن عاجز بوده است.
✏️میلانی می گوید با می شود مدعای عارفان را فهمید که باطل است و حتی هم به اندازه بزرگان حکمت و عرفان مطالب فلسفی و عرفانی را می فهمند!! 📌الان شما فکر نمیکنید در مقابل یک شوی تبلیغاتی نشستید و مشغول دیدن یک تیزر تبلیغات لوازم منزل هستید؟ واقعاً میلانی شعور و درک خودش را مسخره میکند یا شعور و فهم مخاطبش را؟ آیا روشن نیست که چنین ادعاهای مسخره ای صرفاً معلول دشمنی و تعصب میلانی با فلاسفه و عارفان است؟ میلانی که کودکان را در فهم و درک، همتراز فحول حکمت و عرفان میداند چطور از درک یک عبارت ساده از آقای وکیلی عاجز و درمانده شده و نتوانسته است مراد ایشان را دریابد؟ آیا ایشان حتی از کودکان هم عقب مانده است؟
📌آیت الله شیخ هادی نجفی: بدون تسلط بر فلسفه، پاسخگویی به برخی شبهات بسیار سخت و دشوار است.
🖍پیامبرشناسی به سبک متکلم خبیر حسن میلانی (در سه پست) ☑️ میلانی در این پست به پیامبرشناسی پرداخته است ولی نتوانسته است یک بحث کلامی(نبوت) را با و همراه کند و صرفاً چند ادعای بدون دلیل مطرح کرده و لابد چنین گمان برده که نبوت هم اثبات شده است! اما اشکالات اساسی و بنیادین و ادعاهای بی دلیل خاتم المتکلمین چیست؟ 📌 آیا اگر شخصی مدعی شود از طرف سلطان است ولی مردم بپرسند کدام سلطان؟ و ما اصلاً سلطانی نمیشناسیم؟ باز این آقای مدعی می تواند بگوید من از جانب سلطان و او هستم؟ اصولاً ترکیب مضاف و مضاف الیه وقتی معنا دارد که مضاف الیه، پیش از مضاف و مقدم بر آن، وجود داشته باشد. مثلا وقتی می گوییم کتاب برادر من، یعنی من برادر دارم که کتابِ او معنا دارد و الا اگر گوینده، اصلاً برادر نداشته باشد معنا ندارد بگوید کتاب برادر من و در واقع «یک دروغ گفته است» 💡پس میلانی در این مکتوب، وجود خدا را باید فرض و مسلم گرفته باشد تا سخن از «نماینده خدا» معنادار باشد در حالیکه میلانی مدعی بود معجزه حتی خود خدا را هم اثبات میکند!
🖌میلانی می گوید معجزه از حد و توان بشر خارج است. 📌از توان برخی بشر یا از توان کل بشریت؟ اگر اولی باشد (موجبه جزییه) پس دلالتی بر صدق مدعای نبی ندارد زیرا اینکه برخی نتوانند فعل نبی را انجام دهند دلیلی ندارد همه نتوانند. و اگر منظور میلانی این است که از توان همه بشریت (تا روز قیامت) خارج است(موجبه کلیه) برهان این ادعا کجاست؟ میلانی هیچ برهانی ارائه نکرده است و صرفاً ادعایش را بدون دلیل رها کرده است و تصور کرده است کسی نیست از او بپرسد دلیلت کو؟! 🖌میلانی مدعی است معجزه بدون تعلیم و تعلم حاصل شده است. 📌این هم ادعای دوم میلانی که هیچ برهانی ندارد. از کجا فهمیدید بدون تعلیم و تعلم حاصل شده؟ میلانی چطور و با چه برهانی فهمیده است کارهای خارق العاده مدعیان نبوت، محصول علوم غریبه و ریاضت و ارتباط با جنیان نیست؟ میلانی صراحتاً معترف بود چنین کارهای خارق العاده ای از جنیان و شیاطین هم برمی آید(https://t.me/Hmilanie/830) 🔸شاید یک جنّ قوی و قدرتمند هست که حتی قادر است عصا را تبدیل به مار کند و مرده را هم زنده کند. میلانی چه برهانی دارد که چنین چیزی محال است؟ هیچ...
🖌میلانی می گوید کارهای شگفت مرتاضان و عارفان بسیار محدود است و اگر بگویند ماه را دو نیم کن خنده اش می گیرد ولی اگر به پیامبر همین را بگویند آن را دو نیم میکند! 📌به جناب میلانی عرض میکنیم پیامبر مورد قبول شما هم در برابر پیشنهادهایی که برای معجزه از او داشتند بدون اینکه خنده اش بگیرد موظف شد بگوید : قُلْ سُبْحانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلاَّ بَشَراً رَسُولا (اسراء: 93) پس نه تنها هیچکدام از آنها را انجام نداد بلکه گفت من فقط یک پیامبر هستم! 🔔 همانطور که ملاحظه کردید خاتم المتکلمین چیزی جز مشتی ادعای بی دلیل و برهان ارائه نکرده است. ده ها اشکالی که تا امروز(چهارشنبه 26 خرداد 1400) در کانال مطرح کردیم همچنان از سوی میلانی و شاگردان معظم له بی پاسخ رها شده و با سکوت معناداری از کنار آن عبور شده است. اگر نبوت با این دلیل نماهای متکلم خبیر اثبات می شود پس تا امروز خیلی ها نبوت و امامتشان اثبات شده است که باید فکری به حال دین و اعتقاداتمان کنیم!!!
🖌احمدپورهادی (کلب آستان علی) به ملاصدرا نسبت داده که گفته است «هو عین کل شیء»! 📌این بنده خدا خودش عکس مطلب کتاب ایقاظ النائمین مرحوم صدرا را گذاشته است ولی علی رغم اینکه حتی عبارتهای مهم را کرده حتی نتوانسته است مطلب را کند و درست نماید! 💡این نهایت شاگردان علامه میلانی است. بنده مکرر گفته ام که باید یک دوره فشرده برای شاگردان حسن میلانی برگزار شود چون حقیقتاً وضع فاجعه باری دارند و ممکن است در آینده نزدیک، برخی در تحصیلات دیپلم این دوستان هم تردید کنند چون با این مطالب مشعشعی که در گروه ها و کانالها منتشر میکنند چنین تردید و شک و شبهه ای بعید نخواهد بود.
📌عکس مطلب ملاصدرا که خود احمد پورهادی در همان پستش منتشر کرده است! ملاصدرا نوشته است: هو عین کل شیء فی الظهور و پورهادی، عبارت «فی الظهور» را سانسور کرده یا شایدم از بس در نقد و تخریب فلاسفه، احساس تکلیف کرده است شتابان شتابان، متن را تایپ کرده و فرصت نکرده لااقل درست بخواند بعد افاضه نماید. 💡عزیزان من، با این دست فرمانی که شما دارید باور کنید تنها به آبروریزی استادتان بیشتر کمک می کنید. به فکر آبروی خودتان نیستید لااقل در اندیشه حسن میلانی باشید که همه می گویند چرا شاگردانش حتی نمی توانند از روی متن، درست بخوانند!
🖌وقتی این پست👆 را منتشر کردیم و از دلیل و وجه معقول استناد به علامه مجلسی پرسیدیم در ادامه یک سوال مهم از میلانی پرسیدیم که حالا که از نظر شما علامه مجلسی «مدافع حریم توحید» است چرا عقیده او درباره تحریف قرآن را قبول ندارید؟ چرا با روایات که درباره تحریف قرآن آمده است و مرحوم مجلسی به تواترش کرده است مخالفید؟ پرسیدیم حکم مخالفت با روایت متواتر از ائمه چیست و چرا به انکار مسلمات تشیع مشغولید؟ 🖍 متاسفانه بدون اینکه به این سوالات بنیادین و ریشه ای پاسخ بدهند(چون حقیقتاً جوابی وجود ندارد) آمدند پستی منتشر کردند که مرحوم مجلسی اصلاً به تحریف قرآن معتقد نبوده است!! و دشمنان اهلبیت(!) این شبهات را منتشر میکنند. ما در این پست میخواهیم نشان بدهیم هم میلانی چیزی از علم حدیث و تاریخ و کلام بلد نیست هم مرحوم مجلسی به تحریف قرآن باورمند یا مایل بوده هم ادله شاگردان علامه میلانی مخدوش و بی اساس است. 🔸در ابتدا نوشتند: « جدای از این بحث که اصولا کلام علامه مجلسی رضوان الله علیه به چه معناست؟ و آیا نظر ایشان به صورت کامل و مطلق به عنوان نظر کل علمای مذهب شیعه است یا خیر؟» 📌معنای فرمایش علامه مجلسی روشن است. ایشان روایات تحریف قرآن به را و غیر قابل توجیه میداند و آنقدر آنها را زیاد دانسته که برابر با روایات قلمداد کرده است و تصریح کردند اگر روایات تحریف قرآن را منکر شوید باید روایات امامت را هم دور بریزید. پس ابهامی در عبارات ایشان نیست مگر اینکه میلانی و شاگردانش بخواهند مانند همیشه، عبارات بزرگان را از معنای ظاهری اش منصرف کرده و معانی جدیدی برای الفاظ، خلق کنند که فقط خودشان آنرا قبول دارند یا واقعاً دل به دریا بزنند و روایات امامت را هم دور بریزند تا از شر روایات تحریف قرآن نجات یابند. اما اینکه نظر مرحوم مجلسی نظر کل علمای شیعه است یا نه، ارتباطی با اشکال ما ندارد و نمیدانیم چرا میلانی و شاگردان معظم له، در این بزنگاه ها که در سه کنج، گیر می افتند یادشان می آید که بگویند «این نظر همه علمای شیعه نیست!» ولی وقتی برای رد فلسفه و عرفان و اندیشه های فلاسفه به اقوال علما(از جمله مرحوم مجلسی) استناد میکنند خاطر مبارکشان نیست که از خود بپرسند آیا اینها نظر همه علمای شیعه است؟! (و اگر نیست- که نیست- پس به چه دردی میخورد ؟!!! ) 🔔 سوال ما هم دقیقا همین است: اگر نظر مجلسی نظر همه علمای شیعه نیست پس چرا دیگر نظراتش درباره فلسفه و تجرد نفس و .... معتبر باشد؟ آن هم یک نظر است در برابر نظرات دیگر. و اگر نظرات ضد فلسفی او معتبر است چرا نظرش درباره معتبر نباشد؟ جناب میلانی! شترسواری دولا دولا نمی شود و باید تکلیفتان را با خودتان و تاریخ تشیع روشن کنید. 💡این چالشی است که میلانی توان خروج از آن را ندارد الا با بی اعتبار ساختن همه استناداتی که به علما داشته است. 🔸 در ادامه نوشتند: «در این پست مطلبی کاملا و برای از آخرین مجلد کتاب مرآة العقول که به معنای نظر متاخر ایشان است را تقدیم شما می کنیم تا ببینیم نظر نهایی ایشان در مسئله تحریف قرآن چه بوده است»! بعد مطلبی از مرحوم مجلسی در شرح یک حدیث و آیه داخل آن نوشته است « لا يتأتى إبطاله و تحريفه»! و سپس با ذوق زدگی چنین نوشته است: 🔸«نکته بسیار مهم این است که این مطلب در آخرین جلد کتاب مرآة العقول آمده است و به این معناست که آخرین نظر علامه مجلسی در مسئله عدم تحریف قرآن این نظر می باشد.✅» 📌اولاً کسی نداند تصور میکند شاگردان میلانی یک نسخه خطی زیرخاکی از مرحوم مجلسی دست یافتند و برای اولین بار این مطلب را منتشر میکنند!! توهم «خودعالم پنداری» در این دوستان به شدت داغ است.