eitaa logo
اینجا با هم باشیم⚘️
314 دنبال‌کننده
896 عکس
445 ویدیو
19 فایل
سعی دارم در این صفحه ، مطالبی که مینویسم ، عکسهائی که میگیرم و ... را درج کنم تا بماند به یادگار⚘️ #سید_رضا_متولی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای خوبی ها… را چگونه ساختی که اینگونه آرام می کند هر دل بی دل را وقتی قدم به خاکش می گذاری؟! پس از این دوسال ، ممنونم که طلبیدی مرا با تمام مشکلاتی که در سر راه بود ، چقدر اضطراب و استرس و دلشورگی داشتم... ولی به حسین جانم ، آقایم ، مولایم و جدّبزرگوارم اعتماد داشتم که رویم را پس نمیزند و این فرزند خطاکار را به نزد خود فرامیخواند... ممنونم ، ممنونم آقای مهربانم…. کربلا چگونه است که به دست فراموشی می‌ سپارد تمام غم و غصه های دنیا را و تمام غصه ات می شود دیدن و و…. و چه زیبا بود های پاهایی که با شوق و ذوق این تن خسته از زمین را سوی ارباب همراهی میکردند و بسوی راهی میشدند و چه آسمانی بود ، و بوی سیب و حرم و بین الحرمین با هر زبانی که همه کربلا بودند و نگاهشان سوی عشق بود و عباس ، این کربلا از ایشان تفقد میفرمود و خستگی را از وجود برادر ، می زدود.. حال روز رفتن از هست ، چرا که کربلا خانه ی همه ماست و پس از دوری دوساله ( که یک ثانیه اش هم سخت تر از سخت است) باید و بناچار خانه دلت را ترک کنی و بار سفر ببندی و به جاده بزنی به این امید که دوباره تو را بطلبد ارباب و بخانه بازگردی... سخت میگذرد دوری از ... کاش می شد بیاییم و بمانیم و…. از جسر (پل) علیه السلام که رد شدی ، دلتنگی شروع میشود و هرچه دورتر میشوی ، شدتش بیشتر... اصلا از همان لحظه که بکربلا رسیدی ، دلتنگی شروع میشود... چرا و چقدر فراق دلتنگم…..! * یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ الاحد ۲۱ صفر ۱۴۴۴ لحظه خروج از خانه ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای خوبی ها… را چگونه ساختی که اینگونه آرام می کند هر دل بی دل را وقتی قدم به خاکش می گذاری؟! ممنونم که طلبیدی مرا با تمام مشکلاتی که در سر راه بود ، چقدر اضطراب و استرس و دلشورگی و درد داشتم... ولی به حسین جانم ، آقایم ، مولایم و جدّبزرگوارم اعتماد داشتم که رویم را پس نمیزند و این فرزند خطاکار را به نزد خود فرامیخواند... ممنونم ، ممنونم آقای مهربانم…. کربلا چگونه است که به دست فراموشی می‌ سپارد تمام غم و غصه های دنیا را و تمام غصه ات می شود دیدن و و…. و چه زیبا بود های پاهایی که با شوق و ذوق این تن خسته از زمین را سوی ارباب همراهی میکردند و بسوی راهی میشدند و چه آسمانی بود ، و بوی سیب و حرم و بین الحرمین با هر زبانی که همه کربلا بودند و نگاهشان سوی عشق بود و عباس ، این کربلا از ایشان تفقد میفرمود و خستگی را از وجود برادر ، می زدود.. حال روز رفتن از هست ، چرا که کربلا خانه ی همه ماست و دوباره دوری ( که یک ثانیه اش هم سخت تر از سخت است) باید و بناچار خانه دلت را ترک کنی و بار سفر ببندی و به جاده بزنی به این امید که دوباره تو را بطلبد ارباب و بخانه بازگردی... سخت میگذرد دوری از ... کاش می شد  بیاییم و بمانیم و…. از جسر (پل) علیه السلام که رد شدی ، دلتنگی شروع میشود و هرچه دورتر میشوی ،شدتش بیشتر... اصلا از همان لحظه که بکربلا رسیدی ،دلتنگی شروع میشود.. چرا و چقدر فراق دلتنگم..! * جمعه ۱۷ شهریور ۱۴۰۲ الجمعه ۲۲ صفر ۱۴۴۵ لحظه خروج از خانه کربلا