eitaa logo
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
2.4هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
اُدع إلى سبیلِ ربکَ بالحکمةِ والمَوعظةِ الحسنه(نحل.125) مطالب کانال: همسرداری، خانواده امام زمانی تحت اشراف مشاور ازدواج و خانواده، حجت‌الاسلام #مهدی_مهدوی نوبت‎دهی مشاوره: @Admin_hava ادمین تبلیغ،تبادل: https://eitaa.com/joinchat/2501836925C9798fab0cf
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️بعد از دعوا خانواده‌های همدیگر را خبردار نکنید.🖐 ❌دلیلی نداره شما بعد از زنگ بزنید یا برید پیش خانوادتون کل ماجرا رو تعریف کنید: ☝️ اولاً که اونا خیلی یک طرفه قضاوت میکنن. ☝️‌دوماً همسرتونو پیش خانوادتون خراب می‌کنید. ✅شما بعد یه مدت کوتاه آشتی می‌کنید و همه چی رو فراموش می‌کنید. ✅ اما خانوادتون یادشون نمیره و دیدشون نسبت به زندگی شما عوض میشه و از این به بعد منتظر باشید تو زندگی دونفرتون دخالت کنند ؛ چون شما خودتون این اجازه رو بهشون دادید. 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
💢 تأثیر لبخند 💠 با خنده، مالک قلب شوهرت باش! 🔸 با لبخند از همسرتان استقبال کنید و او را بدرقه نمایید؛ همین کار ساده، اگر مستمر باشد، تأثیر فوق‌العاده‌ای بر او و رابطه‌تان خواهد داشت. 🌱امام صادق عليه السلام لبخند انسان به برادر دینی خود، برایش حسنه می شود. 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 وقتی مادر کیان پیر فلک به قاتل پسرش میگه مجاهد! و کشته شده در ره هدف! با این حساب کشته شدن فرزندش یک هدف از پیش تعیین شده بوده ببینید تناقض رو و بشناسید دشمن رو 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚 ‌
🟣 حجامت در حال روزه‌داری سؤال:آیا حجامت در حال روزه، جایز است؟ جواب: اشکال ندارد ولی اگر موجب ضعف شود، مکروه است. 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🟣 سخن آسمانی (۶) 🔵پاداش روزه قال رسول الله صلی الله علیه و آله: قال الله تعالی: الصوم لی و انا اجزی به رسول خدا فرمود: خدای تعالی فرموده است: روزه برای من است و من پاداش آن را می دهم. وسائل الشیعه ج 7 ص 294، ح 15 و 16 ; 27 و 30 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
🍁 🔴 رمان ســارا پارت شانزدهم همون پسره بود، رضایی... ضربان قلبم رفت رو هزار... _ سلام، بفرمائ
🍁 🔴 رمان ســارا پارت هفدهم مستقیم رفتم تو اتاقم. هیچ کس خونه نبود! انگاری به پوچی رسیده بودم! انگاری بود و نبودم برای کسی مهم نبود! حس میکردم اضافی هستم! مقنعه و مانتومو درآوردم. به سمت کیفم رفتم و قرص هارو بیرون آوردم! چند شبی بود تو اینترنت دنبال اسم این قرص ها بودم! روی تختم نشستم، دلشوره عجیبی داشتم، هم میترسیدم، هم خسته بودم. یه نگاه به قرصهای تو دستم کردم. رفتم آشپزخونه یه لیوان پر از آب کردم. یه قاشق برداشتم و برگشتم تو اتاقم. مگه چند سالم بود که تا این اندازه از دنیا بریده بودم! تمام قرصها رو از جلد درآوردم، ریختم تو آب، هم زدم. دستام میلرزید. یه نفس همه آب رو خوردم،با خودم گفتم یعنی الان چی میشه؟! سرم سنگین شد. چشامو که باز کردم توی یه صحرای خشک و داغ بودم! دو نفر که خییییلی بزرگ بودن و پوست بدنشون انگار از سنگ بود! انگار از جنس کروکودیل بود رو دو طرف خودم دیدم! از زیر بغل منو میکشوندن روی اون زمین خشک و داغ. هر چی جیغ میزدم اصلا توجه نمیکردن! خیلی وحشتناک بود، احساس می‌کردم هردو دستم از بدن داره جدا میشه! درد غیره قابل وصفی بود. از اون صحرا که رد شدیم، رسیدیم به جایی که تا بی نهایت قبر بود! وقتی وارد اونجا شدم، قبرها با جیغ و زجه به سمت بالا حرکت میکردن و انگار خوده اون زمین هم از اینکه یه شخص دیگه وارد اونجا شده، ناراحت بود. از داخل این قبرها صدای جیغ و داد میومد. همینجوری که از این قبرها رد میشدم انگار می‌فهمیدم که تمامی اینها خودکشی کردن، چجوری خودکشی کردن و به چه علت! یکیشون خودشو آتیش زده بود... دائم از قبرش آتیش میومد و اون جیغ میزد. یکیشون رگ دستشو زده بود و انگار قبرش پر از خون بود و اون توی خون دست و پا میزد و.... خیییلی زیاد بودن، تا بی نهایت قبر بود و آدمهایی که فقط جیغ میزدن! من کشیده میشدم و درد میکشیدم! انگاری درد تمام اونها رو هم باید حس میکردم! فوق العاده عذاب وحشتناکی بود! تا اینکه.... ادامه دارد... رمان اختصاصی کانال حوای آدم کپی فقط با لینک (فوروارد) 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚اهمیت و اثر نمازِ شب قدر حتما بخونید پیامبر مهربانی (ص): کسی که در دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت، بعد از حمد، هفت مرتبه سوره توحید را بخواند و پس از اتمام نماز هفتاد مرتبه (استغفرالله و اتوب الیه) بگوید، از جای خویش برنخیزد تا خداوند او و پدر و مادرش را بیامرزد و ملائکه ای بفرستد تا حسنات او را تا سال دیگر یادداشت کنند و ملک دیگری را مامور سازد تا در بهتش برای او درختانی بکارد و قصرهایی بنا سازد که نهرهایی در آن جاری باشد و از دنیا نرود تا این که این الطاف خدا را در حق خود مشاهده نماید.. 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 یه شب معنوی کنار خانواده 🌹 مامان میگه شب نوزدهم رو ساده نگیر... توی همین شبه که فرشته‌ها آرزوهات رو می‌نویسند تا برای مُهر تایید، آماده بشه 💚 یه وقت خواب نمونی... 💜 برای آرزوهات، به کم قانع نباشی... 💙 اعمالشو هرچی تونستی بجا بیار... 💚 وقت دعا، غیر از خودت، دوست‌ها و خانواده‌ت یادت نره... 💚 دعا برای مولامون و ظهورشون رو فراموش نکنی... 💚 موقع گفتن دعا کن زیارت حرم اهل بیت نصیبت بشه 🌿👈 راستی، امشب، برات چه دعایی کنیم...؟ 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ماجرای شنیدنی تغییر پوشش و باحجاب شدن یک دختر بدحجاب بعد از مرگ موقت 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
💌 اعمال مشترک شبهای قدر و اعمال امشب یعنی شب نوزدهم رمضان 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
19 - TopSeda.ir.mp3
4.09M
🎧 تندخوانی جزء نوزدهم استاد معتز آقایی 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🍃 نوزدهم رمضان اللهمّ وفّرْ فیهِ حَظّی من بَرَکاتِهِ و سَهّلْ سَبیلی الى خَیْـراتِهِ و لا تَحْرِمْنی قَبولَ حَسَناتِهِ یا هادیاً الى الحَقّ المُبین 🌸 خدایا زیاد کن در این روز، بهره مرا از برکات رمضان و آسان کن راهم به سوى خیرهایش ومحروم نکن ما را از پذیرفتن نیکی‌هایش، اى راهنمای به سوى حق آشکار 💜 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
🍁 🔴 رمان ســارا پارت هفدهم مستقیم رفتم تو اتاقم. هیچ کس خونه نبود! انگاری به پوچی رسیده بودم! انگ
🍁 🔴 رمان ســارا پارت هجدهم تااینکه انگار رسیدیم به قبری که متعلق به خودم بود... از اعماق وجودم داد میزدم، اما انگار صدام به هیچکس نمی‌رسید، اصلا صدامو نمیشنیدم! چقدر اون لحظه از کارم پشیمون بودم! چقدر ابلهانه و احمقانه فکر میکردم، اصلا واقعا برای چی خودکشی کرده بودم! یهو انگار یه چیزی به ذهنم اومد، گفتم امام حسین، امام حسین، من اشک ریختم تو مجلسش... صداش زدم، با تموم انرژی و توانی که داشتم، فریاد میزدم، ازش کمک میخواستم! میدونستم که این دو نفر دارن منو سمت قبرم میبرن، اما نمیدونم چرا منو مثل بقیه توی قبر نگذاشتن، احساسم میگفت بخاطر اسم امام بود و چون حالمو بهتر میکرد مدام صداش میزدم. از ترس اینکه وضعیتم بدترنشه یه لحظه ساکت نمی‌شدم. تا اینکه از اون فضا خارج شدم، دیدم صحنه عوض شد... دوباره تو همون بیابون بودم... هیچکس رو نمیدیدم! این بیشتر عذابم میداد.. دوست داشتم ببینم الان تو چه وضعیتی ام! همین که این از ذهنم رد شد، تو اتاقم بودم و دیدم رو تخت بصورت نشسته افتادم، کف از دهنم زده بیرون! هیچکس خونه نبود. چیکار باید میکردم! چه غلطی بود کردم! چه اشتباه بزرگی بود! دیگه انگار هیچ راهی نبود... آدم مؤمن و معتقدی نبودم، اما عمیقا امام حسین رو دوست داشتم. محرم رو دوست داشتم، هیئت رو دوست داشتم! دوست داشتم ببینم مامانم کجاست، چرا نمیاد! که دیدم تو تاکسی هستم و مامانم داره میاد به سمت خونه! به خونه رسید، کلید انداخت، در رو باز کرد. من همزمان که پیش مادرم بودم، تو اتاقم هم بودم! که شنیدم، مامان داشت صدام میزد.. رفت تو آشپزخونه، از آشپزخونه داد زد : _ ای تنبل، یه غذا گرم کردن هم انقد سخته، که گشنه خوابیدی! اومد سمت اتاقم! خوشحال شدم، گفتم حتما یه کاری میکنه... وارد اتاقم شد.. ادامه دارد... رمان اختصاصی کانال حوای آدم کپی فقط با لینک (فوروارد) 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟 توصیه خاص معنوی استاد مؤیدی شیوه توسل به حضرت فاطمه (س) 🔺بعد از پایان جلسه وَعظِ استاد مؤیدی در شرح صحیفه مبارکه سجادیه (ع)، جناب آقای عباس موزون (تهیه‌کننده محترم برنامه زندگی پس از زندگی، از ایشان دستور و توصیه خواستند که با هم ببینیم.. 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🟣 سخن آسمانی (٧) 🟡 جرعه نوشان بهشت قال رسول الله صلی الله علیه و آله: من منعه الصوم من طعام یشتهیه کان حقا علی الله ان یطعمه من طعام الجنة و یسقیه من شرابها. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که روزه او را از غذاهای مورد علاقه اش باز دارد برخداست که به او از غذاهای بهشتی بخورانند و از شرابهای بهشتی به او بنوشاند. بحار الانوار ج 93 ص 331 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🟣 روزه گرفتن زن باردار ج: اگر بر اثر روزه، خوف ضرر بر جنین داشته باشد و خوف وی هم دارای منشأ عقلایی باشد، افطار بر او واجب است و در غیر این صورت واجب است که روزه بگیرد. 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴امر به معروف با توصیه و تذکر و یادآوری فرق دارد اگر کسی دید گناهی می شود گفت "به من چه" با آن گنهکار هر دو عذاب می بینند. اگر کسی دارد بی حجاب حرکت می کند و شما امر به معروف کردید، این گفت "به تو چه" ! این دو بار عذاب می بیند. آیت الله جوادی آملی 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
20 - TopSeda.ir.mp3
4.01M
🎧 تندخوانی جزء بیستم استاد معتز آقایی 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🍃 بیستم رمضان اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ و اغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ وَ وَفّقْنی فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ یا مُنَزّلِ السّکینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین 🌸 خدایا بگشا برایم در آن درهاى بهشت و ببند برایم درهاى آتش دوزخ را و توفیقم ده در آن براى تلاوت قرآن اى نازل کننده آرامش در دلهاى مؤمنان.🌸 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
🍁 🔴 رمان ســارا پارت هجدهم تااینکه انگار رسیدیم به قبری که متعلق به خودم بود... از اعماق وجودم
🍁 🔴 رمان ســارا پارت نوزدهم با دیدنم تو اون حال، جیغ بلندی کشید، گیج شده بود و اینو با تمام وجودم حس میکردم! فوری شماره اورژانس رو گرفت، تو ذهنش درگیر بود که به بابام خبر بده یا نه! بعد با خودش گفت، حالا ببرمش بیمارستان اگه چیزه مهمی نبود، خبر نمیدم نگران بشه! تو این فاصله، لباس تنم کرد. با دستمال دهنم رو تمیز کرد و مدام گریه میکرد. اورژانس اومد. منو بردن بیمارستان.. فوری معده ام رو شست و شو دادن... تو تمامی مراحل من مثله یه بیننده که داره فیلم میبینه، همه رو میدیدم. بعد حس کردم از نوک انگشتای پام یه چیزی واردم شد. حس گرما میگرفتم، تا اینکه انگار این انرژی به ملاجم رسید! هینِ بلندی کشیدم و نشستم رو تخت! گیج بودم از اتفاقاتی که برام افتاده بود، احساس میکردم ساعتها و شاید روزها داشتم عذاب میکشدم اما در نهایت خیلی خوشحال بودم که برگشتم و حال عجیبی داشتم. مامان که رو صندلی کنارم بود، از تعجب و شوک بهم خیره شده بود! _ چی شد؟ خوبی عزیزم! _ نمیدونم، نمیدونم! انگار زبونم قفل شده بود، مغزم قفل شده بود! حالا که یه فرصت دیگه خدا بهم داده بود، احساس خیلی خوبی داشتم! حس میکردم خوشبخت ترینم! لحظه شماری میکردم برم خونه امون، برم تو اتاقم، خودمو خدا، خلوت کنیم... مامان گفت: _چیزی میخوای برات بیارم؟ در عینه اینکه هم گشنه بودم هم تشنه، اما اصلا دوست نداشتم لب به چیزی بزنم! _نه، فقط بریم خونه _ بذار دکتر بیاد، بپرسم ازش، اگه مشکلی نیست، بریم خونه! _ساعت چنده؟ _یک و نیم شب! _بابا کجاست؟ _رفته کمپوت بگیره _فهمیده...؟ _نه، نذاشتم بفهمه، گفتم مسموم شدی! سکوت کردم، ازشون خجالت میکشیدم! مامان چشماش پر از سوال بود، که خودم میدونم سوالاشو، اما نمیخواستم هیچوقت ازم بپرسه، چون جوابی براش نداشتم! چی میگفتم، میگفتم برای چه دلیل مسخره ای خودکشی کرده‌بودم...! ادامه دارد... رمان اختصاصی کانال حوای آدم کپی فقط با لینک (فوروارد) 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا