eitaa logo
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
2.4هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
57 فایل
اُدع إلى سبیلِ ربکَ بالحکمةِ والمَوعظةِ الحسنه(نحل.125) مطالب کانال: همسرداری، خانواده امام زمانی گالری حوا: (لباس زنانه) https://eitaa.com/joinchat/3479896174Cf95aff1aa3 ادمین تبلیغ،تبادل،نظرات: https://eitaa.com/joinchat/2501836925C9798fab0cf
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 تندخوانی جزء بیست و هفتم ، قرآن کریم 🎧 همچنین می‌توانید به صورت آنلاین گوش بدید: http://j.mp/2bFRXno التماس دعا🤲 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🍂🍃🍂🍃 📜 📌پارت بیست و هفتم 🚔 اداره آگاهی_ اتاق بازجویی احمد: - خب ادامه اش رو بگو سپهر: _ بعد از اینکه با شاهین رفتیم، درگیری بالا گرفت و یه مأمور با باتوم محکم زد تو سرم دیگه چیزی نفهمیدم. به هوش که اومدم تو بیمارستان بودم، از شاهین هم خبری نبود، تا الان که پیش شما هستم. تروخدا احمد آقا به دخترتون چیزی نگین. من بخاطر مادرم مجبور شدم قبول کنم، چاره ای نداشتم.. - توی درگیری دنبال چی بودی؟ - والا بالله غلط کردم اشتباه کردم فکر میکردم اینجوری میتونم یه پولی از اون کفار لامصب بگیرم برای درمان مادرم اصلا هم نمیخواستم ادامه بدم یا جلوی کشور و نظام و این چیزا باشم - ولی اگه جمعت نمیکردیم همون کار رو میکردی! کارت هموت تاثیر رو داشت! -آخه.. - الانم خودم خواستم بازجویی ات کنم چون میشناختمت و الا .. بگذریم وقتی دخترم بهم زنگ زد که توی زخمی ها آوردنت بیمارستان، چند نفر دیگه هم باهات بودن این هم عکساشون، ببین کدوما رو میشناسی. - آقا به جان پدرم من اصلا کاری .. - به جان پدرت قسم نخور. بابات هم یه زمانی داعیه دار جبهه و جنگ بود نمیدونم چی شد که نتیجه زندگی اش به این راه دچار شده عکسها رو بهم نشون داد. - اینا رو نمی شناسم فقط این دختره یه مقدار برام آشناست. اولی که اومدیم توی خیابون با شاهین اومده بوده. - خدا بهتون رحم کرد که الان زنده هستین. اون مأمور قلابی رو هم که زد تو سرت گرفتیم. در واقع تو این قضیه قرار بود بعد از انجام مأموریتت، توسط همون مأمور قلابی کشته بشی، که نیروهای ما سره بزنگاه رسیدن... اونم تا صدای آژیر شنیده با تمام توانش زده تو سرت که یه کشته، به کشته های دیگه اضافه کنن و به اصطلاح خودشون، با کشته سازی، نظام رو وحشی نشون بدن... _ حالا چی میشه، چه بلایی قراره سرم بیاد؟ _ نگران نباش، هر بلایی سرت بیاد، به پای اون بلایی که میخواستن سرت بیارن، نمیرسه! _ مادرم چی؟ واقعا حالش بده! _ به دخترم میگم پیگیری کنه، فعلا باید آب خنک بخوری تا ببینیم اوضاعت چی میشه. همه اظهاراتت رو بنویس و آدرس خونتون رو هم بنویس تا از طرف بیمارستان بگم به مادرت سر بزنن بعد از اینکه اعترافات رو نوشتم، دیگه همون لحظه پایان زندگیمو دیدم. هیچی بدتر از این نبود که دوست قدیمیه بابا ، بشه مأمور بازجویی از من! اگر از دست اینا زنده بیرون بیام ، قطعا بابا بفهمه، میکشم😔 چند روزی تو بازداشتگاه بودم. اون تو هم آدمهایی مثل من بودن که قرار بود بهشون پول بدن...عده ای هم اصلا روحشون از این قضیه خبر نداشته و به خاطر هیجانات ‌و لات بازی اومده بودن...درواقع معترض بودن، نه اغتشاشگر! اون چند روزی که بازداشتگاه بودم، کوچیکترین بی احترامی ندیدم از هیچکدوم از مأمورا... پس اونا چی میگفتن که مأمورا وحشی ان، قاتلن! تمام این مدت به این فک میکردم که شاهین کجاست واقعا؟ چی شد؟ بر اثر ضربه ای که به سرم خورده بود کله ام شکسته بود، گه گاهی بدجور سرگیجه میگرفتم! از پدره ریحانه شنیدم که مادرمو بستری کردن و دارن کارای شیمی درمانیشو انجام میدن. خیالم که از بابت مامان راحت شد ،دیگه برام مهم نبود چه سرنوشتی در انتظارمه... یکی از چیزایی که میترسیدم باهاش روبرو بشم، ریحانه بود‌. قلبا دوسش نداشتم. میخواستم بهش نزدیک بشم که اطلاعات از باباش بگیرم. اما خب بدجوری ضایع شدم جلوش🤦🏽 ادامه دارد... 📚رمان اختصاصی کانال حوای آدم کپی فقط با لینک (فوروارد) 🍂🍃🍂🍃 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🔴 حجامت در حال روزه داری آیا حجامت در حال روزه، جایز است؟ جواب: اشکال ندارد، ولی اگر موجب ضعف شود، مکروه است. 💞دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 تندخوانی جزء بیست و هشتم ، قرآن کریم 🎧 همچنین می‌توانید به صورت آنلاین گوش بدید: http://j.mp/2brI3ai التماس دعا🤲 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🍂🍃🍂🍃 📜 📌پارت بیست و هشتم 🏠 اتاق بهار امروز ایمیلم رو چک کردم ، قراره شب ساعت ۱۲ حرکت کنم. دیگه برای همیشه قراره برم. حامد گفته فقط یه کوله پشتی بیشتر نباید بردارم.‌ چی بردارم آخه؟! هم خوشحال بودم هم استرس داشتم. دیروز بخاطره اغتشاشات تو دانشگاه اخراجم کردن! واقعا انگار دیگه دلیلی ندارم که بمونم اینجا... ساعت ۳ بعد ازظهره... استرس امونم نمیده، یه زنگ بزنم به ریحانه ، شاید دیگه نتونم باهاش صحبت کنم. شماره اش رو گرفتم، هرچی زنگ زدم جواب نداد! از ریحانه بعیده، همیشه گوشیش تو جیبشه! گوشیمو پرت کردم رو تخت. رفتم یه چیزی بخورم. تو آشپزخونه بودم که گوشیم زنگ خورد. غذارو گذاشتم تو مایکروفر ، روشنش کردم و دوییدم سمت اتاقم. ریحانه بود، جواب دادم. _ سلام خانم دکتر... با شنیدن صدای یه مرد جا خوردم و ساکت شدم. _ گوشیه این خانم دکتر قفل بود.تا الان هم یه کلمه حرف نزده. تو اولین کسی هستی که تماس گرفتی!کی هستی؟خواهرش؟ زبونم بند اومده بود!چی میگفتم اصلا کی بودن اینا😞 _ ببخشید، شما؟ _ کری مگه؟ میگم خواهرشی؟ وقتی داد زد ترسیدم .. _ نه، دوستشم _ به خونواده اش بگو دخترشون گروگانه پیش ما.تا ساعت ۶ غروب وقت داری به پدرش بگی جلوی مأموریتی که قراره انجام بدیم رو نگیره و اِلا جنازه دخترش رو تحویل میدیم. اینو گفت و قطع کرد. مثله بید میلرزیدم، اگه بلایی سره ریحانه بیاد هیچوقت خودمو نمیخشم ، شاید از طرف همون آدمهای حامد و دارو دسته اشون باشه... وای خدا چیکار کنم؟به کی خبر بدم، به خونواده اش؟ چی بگم؟ اگر معطل کنم یه وقت بلایی سرش نیارن😢 تردید رو کنار گذاشتم و به خاله سارا زنگ زدم. _ سلام خاله خوبی؟ به گوشی ریحانه زنگ زدم جواب نداد... _ احتمالا سرگرمه بیمارهاست، ببینه زنگ زدی ، بهت زنگ میزنه داشت گریه ام میگرفت، صدام بغض آلود شد.. _ خاله ، ریحانه ارو گروگان گرفتن ، اونی که زنگ زد گفت اگر عمو احمد جلوی عملیاتشونو بگیره ... دیگه نتونستم ادامه بدم بلند زدم زیره گریه _ خاله جان، یه آژانس بگیر بیا اینجا.من الان به احمدآقا میگم بیاد. فقط سریع بیا قلبم داشت میومد تو دهنم، چی کار باید میکردم، امشب باید برم سره قرار، ترکیه چی میشه ‌پس؟ آخ چه حال بدی دارم😭 فوری یه آژانس گرفتم.از گشنگی داشتم غش میکردم، اما خیلی نگران ریحانه بودم. رسیدم خونه ریحانه اینا... همزمان یه ماشین که احمدآقا و یه آقای دیگه ازش پیاده شدن جلوی دره خونه نگه داشت. بعد از سلام وارد خونه شدیم. 🏠 منزل سارا احمد آقا گفت: _ دخترم، بدون ترس همه چیز رو تعریف کن... ما تو اغتشاشات عکس تو رو تو جمعیت دیدیم.میخواستم سره فرصت باهات صحبت کنم.که متأسفانه این اتفاق پیش اومد. به سارا قبلا هشدار داده بودم که امکان داره هر اتفاقی تو این جریان براتون بیافته! _ عمو بخدا من اصلا یه درصد هم احتمال نمی‌دادم اطلاعات دادن من باعث این فاجعه بشه... _ من همون موقع که عکست رو دیدم تو جمعیت، متوجه شدم تو چه دامی افتادی... الان فقط ازت میخوام به گوشی ریحانه زنگ بزنی ، یه مقدار معطل کنی تا بتونیم ردیابی کنیم. بگو صحبت کردم با پدره ریحانه، قراره باهاتون همکاری کنن تلفن رو برداشتم، مهلت ندادم ‌ و فوری شماره ریحانه ارو گرفتم. ادامه دارد... 📚رمان اختصاصی کانال حوای آدم کپی فقط با لینک (فوروارد) 🍂🍃🍂🍃 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🔴 زکات فطره زن تأمین کننده مخارج زندگی اگر زن به جهت نیاز شوهر، در تأمین مخارج زندگی کمک کند؛ چه کسی باید زکات فطره آنها را بدهد؟ ج. اگر زن نان خور شوهر محسوب شود، باید شوهر در صورت توانایی زکات فطره خود و همسرش را بدهد و اگر زن نان خور شوهر و کس دیگری نباشد، باید خودش زکات فطره اش را بدهد. 💞دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 تندخوانی جزء بیست و نهم ، قرآن کریم 🎧 همچنین می‌توانید به صورت آنلاین گوش بدید: http://j.mp/2bFRyBF التماس دعا🤲 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
☀️ اعمال شب عید فطر ☀️ روایت شده است که آن شب کمتر از شب قدر نیست 🔹 اول غسل کردن هنگامی‌ که آفتاب غروب کرد. 🔸 دوم احیا و شب‌زنده‌داری 🔹 سوم پس از نماز مغرب و عشا و نماز صبح و نماز عید بخواند: اللّٰهُ أَکْبَرُ اللّٰهُ أَکْبَرُ لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَاللّٰهُ أَکْبَرُ اللّٰهُ أَکْبَرُ وَ لِلّٰهِ الْحَمْدُ، الْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلَیٰ مَا هَدانا، وَلَهُ الشُّکْرُ عَلَیٰ مَا أَوْلانا. 🔸 چهارم چون نماز مغرب و نافله آن را خواند، دست‌ها را به جانب آسمان بلند کند و بگوید: یَا ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ، یَا ذَا الْجُودِ، یَا مُصْطَفِیَ مُحَمَّدٍ وَ ناصِرَهُ صَلِّ عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَحْصَیْتَهُ وَ هُوَ عِنْدَکَ فِی کِتابٍ مُبِینٍ. پس به سجده رود و در سجده «صد مرتبه» بگوید: "أَتُوبُ إِلَی اللّٰهِ" 🔹 پنجم زیارت امام حسین علیه‌السلام 🔸 ششم ده مرتبه بگوید: یا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَی الْبَرِیةِ یا بَاسِطَ الْیدَینِ بِالْعَطِیةِ یا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِیةِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَیرِ الْوَرَی سَجِیةً وَ اغْفِرْ لَنَا یا ذَا الْعُلَی فِی هَذِهِ الْعَشِیةِ. 🔹 هفتم بخواند در شب آخر ماه رمضان ۱۰ رکعت نماز به صورت دو رکعت در هر رکعت سوره «حمد» را یک بار و سوره «توحید» را ۱۰ بار و در هر رکوع و سجود ۱۰ مرتبه بگوید: «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ» و هنگامی که از ۱۰ رکعت فراغت یافت، هزار مرتبه استغفار کند و پس از استغفار سر به سجده بگذارد و در حال سجده بگوید: «یا حَی یا قَیومُ یا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یا رَحْمَانَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِیمَهُمَا یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یا إِلَهَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ تَقَبَّلْ صَوْمِی وَ صَلاتِی وَ قِیامِی» 🔸 هشتم دو رکعت نماز به جا آورد. در رکعت اوّل پس از سوره «حمد»، هزار مرتبه «توحید» و در رکعت دوم یک مرتبه " توحید: بخواند و پس از سلام سر به سجده گذارد و «صد مرتبه» بگوید: أَتُوبُ إِلَی اللّٰهِ آنگاه بگوید: یَا ذَا الْمَنِّ وَالْجُودِ، یَا ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ، یَا مُصْطَفِیَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ صَلِّ عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَافْعَلْ بِی کَذا وَکَذا؛ (بجای «کذاوکذا» حاجات خود را بگوید) پس از پایان نماز این دعا را بخوانید: یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا اللَّهُ یَا رَحِیمُ ... 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🌱 رمضان امسال را 🌱با تمام دعاهای فرجِ وقت افطارش، 🌱با تمام گله‌های هر شب افتتاحش، 🌱با تمام «عجّل» های شب‌ قدرش، می‌سپارم به شما به این امید که به یُمن آمین‌هایت، آخرین رمضانِ بی‌حضورت باشد، ❣مهدی جان! عج 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🔴 زمان پرداخت و کنار گذاشتن فطریه زمان کنار گذاشتن فطریه و پرداخت آن چه موقع است؟ جواب: از غروب شب عید فطر می‌تواند فطریه را بپردازد یا کنار بگذارد و بنابر احتیاط واجب، مکلّف باید فطریه را پیش از نماز عید بدهد، اما اگر نماز عید نمی‌خواند می‌تواند دادن فطریه را تا ظهر تأخیر بیاندازد و در صورتی که دسترسی به فقیر دارد کنار گذاشتن فطریه، کافی نیست؛ اما اگر تا ظهر دسترسی به فقیر نداشت، فطریه را کنار بگذارد و هرگاه دسترسی پیدا کرد به فقیر بدهد و اگر کنار نگذاشته باشد نیز بنا بر احتیاط واجب ساقط نمی‌شود و باید با قصد قربت و بدون نیت ادا و قضا، فطریه را بپردازد. 💞دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🍂🍃🍂🍃 📜 📌پارت بیست و نهم شماره ریحانه رو‌ گرفتم اون آقا جواب داد: _چی شد حرف زدی - آره آره قبول کردن - که چی از کجا معلوم یه تضمین بده و الا این دختر می میره صدارو احمد آقا هم داشت میشنید. دیدم اشک تو چشماش جمع شد ولی خودشو محکم نگه داشته بود از خودم بدم اومد.. تمام لحظه های رفاقتم با ریحانه ، کلاس زبانم با خاله سارا و مهربونی های احمدآقا از جلو چشام رد شد توی یه لحظه به خودم گفتم چیکار کردی دختر..🤦🏼‍♀️ دنبال چی بودی🤔 اینا بخاطر مردم و امنیت هر روز تو خطرن دخترش الان گروگانه اگه بکشنش من چجوری میتونم زنده باشم و برم خارج برای خودم یه لحظه همه دنیام عوض شد خودمو جمع و جور کردمو انگار که جای بابای ریحانه باشم گفتم - هیچ اقدامی نمیشه برنامه کنسل شده، حالا چجوری و کجا باید خواهرمو بگیریم؟ - میدونم الان باباش اونجاست و میشنوه. فقط یک کلام خودش بگه کنسله.. احمد آقا گوشی رو گرفت گفت - کنسله. با جون بقیه بازی نکن. چی میخوای؟ - آفرین حالا شد.. ما تا برسیم لب مرز ترکیه اطلاع بده اگه سالم رد شدیم اطلاع میدم آدرس خونه ای که دخترت هست رو میدم و الا فراموشش کن همکار احمد با دست نشون داد که ردشو زدن و احمدآقا گفت مشکلی نیست - نیم ساعت دیگه منتظر مرگ یا زندگی دخترت باش احمد و‌همکارش از منزل رفتن برای مأموریت و نجات جون ریحانه. من و خاله سارا توی خونه موندیم. سارا با اشک و حال بدی که داشت بهم گفت: - دخترم بهار جان ممنون که تا اینجا کمک کردی. حالا برو به کارت برس ما میمونیم و خدا و جون ریحانه.. منم که سرتا پا ترس و عرق شرمندگی بودم گفتم - من غلط بکنم برم من هیچ جا نمیرم. من تازه فهمیدم چه اشتباهی کردم پای همه سختی هاش میمونم من اشتباه کردم نمیتونم بیخیال بشم . و رفتم سارا خانم رو‌بغل کردم و زار زار شروع کردیم به گریه کردن.. خاله سارا گفت نذر کردم باید تا امشب ادا کنم برای نجات ریحانه... تسبیحشو برداشت و رفت نشست پای سجاده منم رفتم کنارش.. ادامه دارد... 📚رمان اختصاصی کانال حوای آدم کپی فقط با لینک (فوروارد) 🍂🍃🍂🍃 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚