19 - TopSeda.ir.mp3
4.09M
🎧 تندخوانی جزء نوزدهم
استاد معتز آقایی
#رمضان
#ماه_رمضان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
🍃 #دعای_روز نوزدهم رمضان
اللهمّ وفّرْ فیهِ حَظّی من بَرَکاتِهِ
و سَهّلْ سَبیلی الى خَیْـراتِهِ و لا
تَحْرِمْنی قَبولَ حَسَناتِهِ یا هادیاً
الى الحَقّ المُبین 🌸
خدایا زیاد کن در این روز، بهره مرا
از برکات رمضان و آسان کن راهم به
سوى خیرهایش ومحروم نکن ما را
از پذیرفتن نیکیهایش، اى راهنمای
به سوى حق آشکار 💜
#ماه_رمضان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
🍁 🔴 رمان ســارا پارت هفدهم مستقیم رفتم تو اتاقم. هیچ کس خونه نبود! انگاری به پوچی رسیده بودم! انگ
🍁
🔴 رمان ســارا
پارت هجدهم
تااینکه انگار رسیدیم به قبری که متعلق به خودم بود...
از اعماق وجودم داد میزدم، اما انگار صدام به هیچکس نمیرسید، اصلا صدامو نمیشنیدم!
چقدر اون لحظه از کارم پشیمون بودم! چقدر ابلهانه و احمقانه فکر میکردم، اصلا واقعا برای چی خودکشی کرده بودم!
یهو انگار یه چیزی به ذهنم اومد، گفتم امام حسین، امام حسین، من اشک ریختم تو مجلسش...
صداش زدم، با تموم انرژی و توانی که داشتم، فریاد میزدم، ازش کمک میخواستم!
میدونستم که این دو نفر دارن منو سمت قبرم میبرن، اما نمیدونم چرا منو مثل بقیه توی قبر نگذاشتن، احساسم میگفت بخاطر اسم امام بود و چون حالمو بهتر میکرد مدام صداش میزدم.
از ترس اینکه وضعیتم بدترنشه یه لحظه ساکت نمیشدم.
تا اینکه از اون فضا خارج شدم، دیدم صحنه عوض شد... دوباره تو همون بیابون بودم...
هیچکس رو نمیدیدم! این بیشتر عذابم میداد..
دوست داشتم ببینم الان تو چه وضعیتی ام!
همین که این از ذهنم رد شد، تو اتاقم بودم و دیدم رو تخت بصورت نشسته افتادم، کف از دهنم زده بیرون!
هیچکس خونه نبود. چیکار باید میکردم! چه غلطی بود کردم! چه اشتباه بزرگی بود! دیگه انگار هیچ راهی نبود...
آدم مؤمن و معتقدی نبودم، اما عمیقا امام حسین رو دوست داشتم. محرم رو دوست داشتم، هیئت رو دوست داشتم!
دوست داشتم ببینم مامانم کجاست، چرا نمیاد!
که دیدم تو تاکسی هستم و مامانم داره میاد به سمت خونه!
به خونه رسید، کلید انداخت، در رو باز کرد.
من همزمان که پیش مادرم بودم، تو اتاقم هم بودم!
که شنیدم، مامان داشت صدام میزد..
رفت تو آشپزخونه، از آشپزخونه داد زد :
_ ای تنبل، یه غذا گرم کردن هم انقد سخته، که گشنه خوابیدی!
اومد سمت اتاقم!
خوشحال شدم، گفتم حتما یه کاری میکنه...
وارد اتاقم شد..
ادامه دارد...
رمان اختصاصی کانال حوای آدم
کپی فقط با لینک (فوروارد)
#ماه_رمضان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟 توصیه خاص معنوی استاد مؤیدی
شیوه توسل به حضرت فاطمه (س)
🔺بعد از پایان جلسه وَعظِ استاد مؤیدی در شرح صحیفه مبارکه سجادیه (ع)، جناب آقای عباس موزون (تهیهکننده محترم برنامه زندگی پس از زندگی، از ایشان دستور و توصیه خواستند که با هم ببینیم..
#ماه_رمضان
#شب_قدر
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
🟣 سخن آسمانی (٧)
🟡 جرعه نوشان بهشت
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
من منعه الصوم من طعام یشتهیه کان حقا علی الله ان یطعمه من طعام الجنة و یسقیه من شرابها.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
کسی که روزه او را از غذاهای مورد علاقه اش باز دارد برخداست که به او از غذاهای بهشتی بخورانند و از شرابهای بهشتی به او بنوشاند.
بحار الانوار ج 93 ص 331
#روزه
#حدیث
#ماه_رمضان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
🟣 روزه گرفتن زن باردار
ج: اگر بر اثر روزه، خوف ضرر بر جنین داشته باشد و خوف وی هم دارای منشأ عقلایی باشد، افطار بر او واجب است و در غیر این صورت واجب است که روزه بگیرد.
#احکام
#ماه_رمضان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴امر به معروف با توصیه و تذکر و یادآوری فرق دارد
اگر کسی دید گناهی می شود گفت "به من چه" با آن گنهکار هر دو عذاب می بینند.
اگر کسی دارد بی حجاب حرکت می کند و شما امر به معروف کردید، این گفت "به تو چه" ! این دو بار عذاب می بیند.
آیت الله جوادی آملی
#ماه_رمضان
#حجاب
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
🍃 #دعای_روز بیستم رمضان
اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ
و اغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ وَ
وَفّقْنی فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ یا مُنَزّلِ
السّکینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین 🌸
خدایا بگشا برایم در آن درهاى
بهشت و ببند برایم درهاى آتش
دوزخ را و توفیقم ده در آن براى
تلاوت قرآن اى نازل کننده آرامش
در دلهاى مؤمنان.🌸
#ماه_رمضان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
🍁 🔴 رمان ســارا پارت هجدهم تااینکه انگار رسیدیم به قبری که متعلق به خودم بود... از اعماق وجودم
🍁
🔴 رمان ســارا
پارت نوزدهم
با دیدنم تو اون حال، جیغ بلندی کشید، گیج شده بود و اینو با تمام وجودم حس میکردم!
فوری شماره اورژانس رو گرفت، تو ذهنش درگیر بود که به بابام خبر بده یا نه! بعد با خودش گفت، حالا ببرمش بیمارستان اگه چیزه مهمی نبود، خبر نمیدم نگران بشه!
تو این فاصله، لباس تنم کرد. با دستمال دهنم رو تمیز کرد و مدام گریه میکرد.
اورژانس اومد. منو بردن بیمارستان..
فوری معده ام رو شست و شو دادن...
تو تمامی مراحل من مثله یه بیننده که داره فیلم میبینه، همه رو میدیدم.
بعد حس کردم از نوک انگشتای پام یه چیزی واردم شد. حس گرما میگرفتم، تا اینکه انگار این انرژی به ملاجم رسید!
هینِ بلندی کشیدم و نشستم رو تخت!
گیج بودم از اتفاقاتی که برام افتاده بود، احساس میکردم ساعتها و شاید روزها داشتم عذاب میکشدم
اما در نهایت خیلی خوشحال بودم که برگشتم و حال عجیبی داشتم.
مامان که رو صندلی کنارم بود، از تعجب و شوک بهم خیره شده بود!
_ چی شد؟ خوبی عزیزم!
_ نمیدونم، نمیدونم!
انگار زبونم قفل شده بود، مغزم قفل شده بود!
حالا که یه فرصت دیگه خدا بهم داده بود، احساس خیلی خوبی داشتم! حس میکردم خوشبخت ترینم!
لحظه شماری میکردم برم خونه امون، برم تو اتاقم، خودمو خدا، خلوت کنیم...
مامان گفت:
_چیزی میخوای برات بیارم؟
در عینه اینکه هم گشنه بودم هم تشنه، اما اصلا دوست نداشتم لب به چیزی بزنم!
_نه، فقط بریم خونه
_ بذار دکتر بیاد، بپرسم ازش، اگه مشکلی نیست، بریم خونه!
_ساعت چنده؟
_یک و نیم شب!
_بابا کجاست؟
_رفته کمپوت بگیره
_فهمیده...؟
_نه، نذاشتم بفهمه، گفتم مسموم شدی!
سکوت کردم، ازشون خجالت میکشیدم!
مامان چشماش پر از سوال بود، که خودم میدونم سوالاشو، اما نمیخواستم هیچوقت ازم بپرسه، چون جوابی براش نداشتم!
چی میگفتم، میگفتم برای چه دلیل مسخره ای خودکشی کردهبودم...!
ادامه دارد...
رمان اختصاصی کانال حوای آدم
کپی فقط با لینک (فوروارد)
#ماه_رمضان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
📸 تصویری هوایی از اجتماع بزرگ احیا شب بیست و یکم ماه رمضان در حرم مطهر رضوی
#شب_قدر
#ماه_رمضان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
برای شبهای قدر ❤️
یادتون نره..
#شب_قدر
#ماه_رمضان
#شهادت_امام_علی
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
🖼 دعاکردن در همهحال از سنت انبیاست
#تکه_ای_از_آسمان
#شب_قدر
#ماه_رمضان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
21 - TopSeda.ir.mp3
4.1M
🎧 تندخوانی جزء بیست و یکم
استاد معتز آقایی
#رمضان
#ماه_رمضان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
🍁 🔴 رمان ســارا پارت نوزدهم با دیدنم تو اون حال، جیغ بلندی کشید، گیج شده بود و اینو با تمام وجود
🍁
🔴 رمان ســارا
پارت بیستم
یک ماهی از اون اتفاق وحشتناک گذشت.
اون شبی که با مامان اینا از بیمارستان برگشتم خونه ، وضو گرفتم و چادر نمازی که خیلی وقت بود تاشده ته ته کمدم بود رو سر کردم و تا صبح سره سجاده ام نشستم! انگار عاشق خدا شده بودم...
توبه کرده بودم، از گذشته ام...
انگاری تو این یک ماه، بیست سال بزرگ تر شده بودم!
انگار به یه معرفتی رسیده بودم که نمیدونستم از کجاست، چجوریه!
تشنه نماز و مناجات شده بودم! قرآن خوندن آرامش عجیبی بهم میداد!
تمام اطرافیان از این تغییر رفتارم متعجب شده بودن!
الان که تو این جایگاهم اصلا سارای قبل از این اتفاق رو نمیشناسم! اصلا درکش نمیکنم، چقدر بیهوده زندگی میکرده!
حس کردم، تازه دارم زندگی میکنم!
از رشته ام تو دانشگاه دیگه خوشم نمیومد.
انصراف دادم، میخواستم برم حوزه. آره الان حوزه تنها چیزیه که با روحیات الانم سازگاره.
تو اینترنت گشتم تا حوزه نزدیک خونمون پیدا کنم. اون سالها برای ورود به حوزه هم باید کنکور مخصوص میدادیم.
پرس وجو کردم و درس خوندن رو شروع کردم.
7،8ماهی وقت داشتم واسه درس خوندن.
چند شب دیگه ماه رمضونه، روزشماری میکردم تا زودتر برسه ماه محبوب خدا..
چقد حسه قشنگی داشتم، تقريبا از چند روز بعد از اون اتفاق، حالم که جا اومد. روزه گرفتن رو شروع کردم!
اما روزه تو ماه رمضون انگار یه جوره دیگه به دله آدم میچسبه!
دیگه هر کاری که میکردم، فقط خدا رو میدیدم! اصلا برام مهم نبود، مردم ببینن تا تحسینم کنن!
فقط و فقط رضایت خدا برام مهم بود...
با رسیدن ماه رمضون تا سحر بیدار میموندم، یا نماز میخوندم، یا دعا و قرآن...
عجیب حاله دلم عوض شده بود، شبهای قدر رسیدن، قدرِ این روزها و شبها، قدرِ این نفسی که میاد و میره ارو باید میدونستم!
از امام علی (علیه السلام) خواستم این حال قشنگمو ازم نگیره، معرفتم رو بیشتر کنه...
یکسال و چهار ماه از اون اتفاق گذشت، من یک سال وچهار ماهه متولد شدم.
2ماهه دارم میرم حوزه، عربی اصلا دوست نداشتم قبلا، اما حالا شیرین ترین درس بود برام!
تابستون اومد و معمولا برای خوندن نماز به مسجد میرفتم، یه شب بعد از نماز مغرب تو مسجد موندم تا قفسه کتابهارو مرتب کنم ک...
ادامه دارد...
رمان اختصاصی کانال حوای آدم
کپی فقط با لینک (فوروارد)
#ماه_رمضان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻خدا برای ما نشونه گذاشته. چرا توجه نداریم؟
صیحه آسمانی در شب ٢٣ رمضان که فرداش هم جمعه باشه رخ میده.
❗️خواهشاً خواهشاً این ویدیو رو ببینید. بهسادگی از کنارش عبور نکنید و با فرستادن این ویدیو برای دیگران قدم کوچکی برای ظهور امام زمانمون بردارید.❗️
#امام_زمان
#شب_قدر
#استاد_پناهیان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 «پیام شهید مدافع حرم بابک نوری
ما اینجا هستیم تا از ناموسمونیم دفاع کنیم
از اعتقاداتمون دفاع کنیم
مدافعان حرمیم
مدافعان ناموس کشورمونیم
#حجاب
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
🟣حکم روزه در صورت مسافرتِ قبل از ظهر
اگر پيش از ظهر مسافرت نمايد روزهاش باطل است، ولى قبل از آنكه به حدّ ترخص برسد نمیتواند روزه را افطار كند و اگر پيش از آن افطار كند كفّاره بر او واجب است (منظور از حدّ ترخص جايى است كه صداى اذان شهر را نشنود، يا بهجايى برسد كه ازنظر مردم شهر پنهان گردد).
#احکام
#ماه_رمضان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
🟣 سخن آسمانی (٨)
🟡 خوشا به حال روزه داران
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
طوبی لمن ظما او جاع لله اولئک الذین یشبعون یوم القیامة
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
خوشا بحال کسانی که برای خدا گرسنه و تشنه شده اند اینان در روز قیامت سیر می شوند.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 299، ح 2.
#روزه
#حدیث
#ماه_رمضان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
22 - TopSeda.ir.mp3
4.12M
🎧 تندخوانی جزء بیست و دوم
استاد معتز آقایی
#رمضان
#ماه_رمضان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
🍃 #دعای_روز بیست و دوم رمضان
اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَکَ
وَ أنزِل علیّ فیهِ بَرَکاتِکَ وَ وَفّقْنی
فیهِ لِموجِباتِ مَرْضـاتِکَ وَ اسْکِنّی
فیهِ بُحْبوحـاتِ جَنّـاتِکَ یا مُجیبَ
دَعْوَةِ المُضْطَرّین 🌸
خـدایا، بـاز کن به رویام در این ماه
درهاى خـوبیات را، و فرود آر برایم
برکاتت را و توفیقم ده بر آنچه سبب
خوشنودیات میشود و جای ده مرا
در وسطهاى بهشت اى اجابتکنندهی
دعاهاى بیقراران 💜
#ماه_رمضان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
🍁 🔴 رمان ســارا پارت بیستم یک ماهی از اون اتفاق وحشتناک گذشت. اون شبی که با مامان اینا از بیمارس
🍁
🔴 رمان ســارا
پارت بیست و یکم
یه خانم همسن مادرم اومد سمتم، بعد از سلام و احوال پرسی گفت:
_ چند وقتی هست میخوام بیام باهات صحبت کنم، نمیدونستم از کجا باید شروع کنم، دیگه دل رو زدم به دریا، ازدواج که نکردی؟!
لبخندی زدم، ته دلم میدونستم یقینا خواستگاره، حالا یا مادره پسره یا آشنایی، چیزی..
اما خودمو زدم به اون راه، جواب دادم:
_خیر، هنوز قسمت نشده.
از خجالت سرمو پایین انداختم.
_ عزیزم، چه باحیا، چه حجابی، ماشالله، خدا ببخشه به پدرومادرت...من مادر رو ندیدم که باهاتون باشه، و الا با ایشون مطرح میکردم.
_ خیر، مادر خونه میمونن...
_ میتونم شماره خونتون رو داشته باشم.
_بله، حتما..
کسی که تو مسجد دنبال دختر باشه، معلومه اصل و نسب داره، معلومه خانواده محترمی هست، شماره خونه ارو دادم، مشغول مرتب کردن کتابخونه شدم.
از وقتی اون تجربه ترسناک رو بخاطر انتخابهای غلطم داشتم، بیشتر اوقات نمازهامو تو مسجد میخوندم، خب خیلی حس و حال خوبی به آدم دست میده، اینکه یقین داری تو اون جمعیت، قطعا یه مؤمن واقعی پیدا میشه که به سبب اون، نماز تو هم قبول بشه...
بعد از مرتب کردن کتابخونه و کمد چادرها رو هم مرتب کردم و رفتم خونه.
مسجد سره کوچمون بود، فاصله زیادی نداشت با خونمون...
فردا بعد از ظهر بود، جمعه ، مشغول آشپزی بودم که تلفن خونه رنگ خورد.
گاهی حس میکنم اون اتفاق حواسمو به همه چیز جمع تر کرده و حس شیشم قوی تری دارم، حسم میگفت، همون خانمه باشه!
بله، از طرز صحبت کردن مامان فهمیدم ک..
ادامه دارد...
رمان اختصاصی کانال حوای آدم
کپی فقط با لینک (فوروارد)
#ماه_رمضان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
💢عوارضی زندگی
💠 در هنگام ورود به منزل با انرژی وارد شوید و در هنگام خروج، با صمیمیت از همسرتان خداحافظی کنید.
🔸 به مرور زمان تأثیرش را خواهید داد.
#خانواده_سبک_زندگی
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این خطرناکترین گناهه. مراقب باشیم
#روایت_شب
#شب_قدر
#ماه_رمضان
💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕
❤️ @havayeadam 💚