eitaa logo
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
2.4هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
58 فایل
اُدع إلى سبیلِ ربکَ بالحکمةِ والمَوعظةِ الحسنه(نحل.125) مطالب کانال: همسرداری، خانواده امام زمانی تحت اشراف مشاور ازدواج و خانواده، حجت‌الاسلام #مهدی_مهدوی نوبت‎دهی مشاوره: @Admin_hava ادمین تبلیغ،تبادل: https://eitaa.com/joinchat/2501836925C9798fab0cf
مشاهده در ایتا
دانلود
🟣 حکم استعمال دخانیات در حال روزه احتیاط واجب آن است که روزه ‏دار از دودهای انواع دخانیات و نیز مواد مخدّری که از راه بینی یا زیر زبان جذب می‏ شود خودداری کند. 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🟣 سخن آسمانی (١٢) 🟡افطاری دادن(١) قال الصادق علیه السلام: من فطر صائما فله مثل اجره امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس روزه داری را افطار دهد، برای او هم مثل اجر روزه دار است. الکافی، ج 4 ص 68، ح 1 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
❤️ 💜 چطور همه قلب همسرم رو تصرف کنم؟ در اوایل ازدواج، معمولاً همسران رابطه مناسب و مطلوبی با یکدیگر دارند و از اینکه وارد زندگی مشترک شده‌اند؛ احساس رضایت و شادکامی دارند. 🌸 ازآنجایی‌که همسران در مسائل فرهنگی، خانوادگی، ژنتیکی و محیطی با یکدیگر تفاوت دارند؛ وجود اختلاف و بگومگو نیز در همه این زندگی‌ها امری طبیعی است تا جائی‌که در فرهنگ ایرانیان، این‌گونه اختلاف‌ها را نمک زندگی می‌دانند و به ضرب‌المثل معروف شده است. 🌸 زمانی که اختلاف میان همسران بیشتر می‌شود؛ یک دغدغه و ذهن مشغولی، به‌ویژه برای خانم‌ها ایجاد می‌شود که چه‌کاری می‌توانند انجام دهند که دل همسرشان را تصرف کنند و آن‌ها را به زندگی و مخصوصاً روابط زناشویی پایبند کنند؟ 🌸 امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام این دغدغه ذهنی همسران را پاسخ داده‌اند و راه تصرف قلب همسران را و به یکدیگر معرفی می‌کنند و در کلامی می‌فرمایند: «بالإحْسانِ تُمْلَكُ القُلوبُ»؛[1] «با نيكى كردن، دل‌ها تصرّف مى‌شود». پی‌نوشت: [1]. لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ج1، ص۱۸۶. 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی از سرِ روکم‌کنی یه گناهی کردی، دیگه هر گناهی ممکنه پشت‌سرش بیاد 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🍁 🔴 رمان ســارا پارت بیست و ششم _ خب پس با این حساب بهتره بریم پیش خونواده ها.. از جام بلند شدم و گفتم: _ بله، درسته، بریم وقتی هر دو پامونو تو سالن گذاشتیم، رضایت از قیافه هامون معلوم بود! همین شد که همه تبریک گفتن! مادرش خیلی ذوق زده شده بود و گفت: _ خب الحمدلله، مثل اینکه به خیر گذشت. می خوام زودتر عروسمو ببرم، از چند شب پیش که باهاتون تماس گرفتم، تقویم رو که نگاه کردم، دیدم نزدیک ترین مناسبت، عید غدیر، همین پنج شنبه... یکباره همسرش به میان صحبتش اومد : _ مرضیه خانم، کارتون اصلا درست نیست، پدر ومادر عروس اینجا نشستن، بعد شما خودتون بدون مشورت باهاشون، میبرین و میدوزین ؟ مادره پسر که حالا فهمیدم اسمش مرضیه خانمه، گفت: _ خب چیکار کنم؟ میترسم، دختر خوب رو زود میبرن! بابا که تو این مدت ساکت بود گفت: _ ان شاء الله، خیره این یعنی تأیید؟ واقعا؟ بابا آدم سختگیری نبود، اما تا این حد هم آسون نمی‌گرفت! اونم تو یه همچین مسئله مهمی! مرضیه خانم خوشحال جواب داد: _ خداروشکر، دیدین آقا رسول؟ این یعنی ایشون هم راضی هستن! الحمدلله _ اینقد عجول نباش خانم مامان به میان صحبتشون اومد و گفت: _ ان شاء الله، به میمنت و مبارکی، فقط شما صبر کنید آقای حیدری تحقیقاشونو بکنن، بهتون خبر میدیم. خنده رو صورت مرضیه خانم ماسید! که آقا رسول گفت: ادامه دارد... رمان اختصاصی کانال حوای آدم کپی فقط با لینک (فوروارد) 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
💌 بیست و هفتم رمضان اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ و صَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الى الیُسْرِ و اقْبَلْ مَعـاذیری، و حُطّ عنّی الذّنب و الوِزْرِ یا رئوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین🌸 خدایا روزى‌ام کن در این روز، فضیلت شب قدر را و حرکت ده کارهاى مرا از سختى به آسـانى، و بپذیر عذرهایم و بریز از من گناه و بارگران را اى مهربان به بندگان شایسته خویش 💜 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
27 - TopSeda.ir.mp3
4.08M
🎧 تندخوانی جزء بیست و هفتم استاد معتز آقایی 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
👈 مرز رفتاری خشم و شادی 📖امام صادق علیه السلام فرمودند : ✅مؤمن کسی است که هرگاه خشمگین شود ، خشمش او را از ... (الکافی : ج 2 ، ص 333) 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
💠خانه‌هایمان را از ترس قطع شدن روزی، بی‌برکت نکنیم! ♦️اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بر فرزندآوری تأکید داشته‌اند. ایشان وجود فرزند در خانه را مایه برکت و عزت دانسته‌اند و داشتن فرزند صالح را از سعادت‌های انسان برشمرده‌اند. 🔺بعضی از ما از ترس عدم توانایی در تأمین امکانات مادی برای یک فرزند یا نگرانی بابت عدم توانایی در تربیت او، از بچه‌دار شدن خودداری می‌کنیم یا به فرزندانِ کم اکتفا می‌کنیم. 👈این ترس‌ها در زمان اهل‌بیت نیز وجود داشته است. به نمونه زیر توجه بفرمایید... 🌿…عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنِّي اِجْتَنَبْتُ طَلَبَ اَلْوَلَدِ مُنْذُ خَمْسِ سِنِينَ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَهْلِي كَرِهَتْ ذَلِكَ وَ قَالَتْ إِنَّهُ يَشْتَدُّ عَلَيَّ تَرْبِيَتُهُمْ لِقِلَّةِ اَلشَّيْءِ فَمَا تَرَى؟ فَكَتَبَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَيَّ: «اُطْلُبِ اَلْوَلَدَ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَرْزُقُهُمْ.» 📚الكافي، ج‏۶، ص۳ 🌿بکر بن صالح گوید: 🔷خطاب به امام کاظم (علیه‌السلام) نوشتم: 🔹من پنج سال است که از آوردن فرزند خودداری کرده‌ام و دلیلش این است که همسرم خوشش نمی‌آید و می‌گوید: «چون امکاناتمان کم است، تربیتشان برایم سخت است.» نظر شما چیست؟ 🔶حضرت (در پاسخِ نامه‌ام) خطاب به من نوشتند: 🔸«فرزند بیاور؛ چراکه خداوند (عزّوجلّ) حتماً به آن‌ها روزی می‌دهد.» 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🍁 🔴 رمان ســارا پارت بیست و هفتم _ بله، کاملا درسته. حق با شماست! من آدرس محل کار و سکونت و خدمتتون عرض میکنم. بعد از تحقیقات، در اسرع وقت ما رو در جریان بذارین که این مرضیه خانم ما خیلی عجله داره! عجله اش از احمد بیشتره! آهان پس اسم این شاخ شمشاد، احمد بود. بابا جواب داد : _ ان شاء الله تا همون عید غدیر تحقیقات رو تموم میکنم. مراسم خواستگاری به بهترین نحو تموم شد. بابا تحقیقاتش رو از فردای همون روز شروع کرد! گویا این خانواده با فرهنگ ما، سه فرزند دارن. دو پسر یه دختر. احمد آقا فرزند آخره و اون دو نفر هم ازدواج کردن. احمد آقا دکترای آی تی داره و مدیر فروش شرکت پدرش اینا.! خب با تائید بابا، با خونواده اشون تماس گرفتیم و رضایت خودمونو اعلام کردیم. قرار بر این شد فقط خاله ها و عمه ها، عموها و دایی رو دعوت کنیم که خیلی شلوغ نشه... به اصرار مامان چون خونه کوچیک بود و جا نمیشدن تو تالار مراسم رو گرفتیم. روزه مراسم همه اومدن و حدود 150 نفر بودیم. خانواده رحمانی، همون خواستگار خوشتیپ، وقتی فهمیدن مراسم رو قراره تو تالار بگیریم، اصرار کردن که ما بریم آزمایش و یهو تو همون روز عقد کنیم. که هزینه دوباره نشه. خب دلیلی برای مخالفت نبود! کاره خیر بود و هرچی زودتر انجام می‌شد بهتر! فک میکنم تنها عروسی باشم که فاصله خواستگاری تا عقدش، کمتر از یک هفته بود! خب تحقیقات مرضیه خانم هم بی تأثیر نبود! بنده خدا دو ماه وقت واسه تحقیق من گذاشته بود:) بعد از انجام آزمایش و جواب مثبت، احمد به اصرار مامان اومد خونمون که ناهار رو پیشمون باشه! تا اینکه... ادامه دارد... رمان اختصاصی کانال حوای آدم کپی فقط با لینک (فوروارد) 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
28 - TopSeda.ir.mp3
4.05M
🎧 تندخوانی جزء بیست و هشتم استاد معتز آقایی 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
💌 بیست و هشتم رمضان اللهمّ وَفِّر حظّی فیه من النّوافِل، و اکرِمنی فیهِ بإحضارِ المَسائِل و قَرّب فیه وَسیلتی الیکَ من بینِ الوسائل، یا مَن لا یَشْغَلُهُ اِلحاحُ المُلِحّین 🌸 خدایا زیاد کن بهره مرا در این روز از انجام مستحبات و گرامى دار به تحقّق درخواست‌هایم، و نزدیک کن وسیله‌ام به سوی خودت را از میان وسیله‌ها، اى آنکه سرگرمش نمی‌کند اصرار و پافشاری اصرار کنندگان 💜 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🌻🍃قوی ترین دارویی که واسه آرامش یه انسان وجود داره 🌻🍃اینه که سطح انتظارشو تا جایی که میشه از آدما بیاره پایین. 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🟣 مشورت با دیگران امام علی علیه‌السلام: اَلاِْسْتِشارَةُ عَيْنُ الْهِدايَةِ؛ مشورت با ديگران سرچشمه هدايت [و رهيابى] است . 📚 شرح غررالحكم: ج ۱، ص۲۶۵. 🌴🌲🎋☘️🌿🍀🌵🌱 🟣 اثر مشورت: استفاده کردن از عقل دیگران؛ چنان که امیرالمؤمنان علی (علیه‌السلام) فرموده است؛ «مَن شَاورَ الرِّجال شَارکها فِی عُقُولِها؛ کسی که با دیگران مشورت کند، در خِرد آن‌ها شریک است.» 📚 بحارالانوار، ج18، باب163، ص382. 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
30 - TopSeda.ir.mp3
4.1M
🎧 تندخوانی جزء سی ام استاد معتز آقایی 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
💌 بیست و نهم رمضان اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ و ارْزُقْنی فیه التّوفیقِ و العِصْمَةِ، و طَهّرْ قلْبـی مِـن غَیـاهِبِ التُّهْمَـةِ، یـا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین 🌸 خدایا مرا بپوشان در این روز با مهر و رحمت، و روزى کن توفیق و خوددارى از گناه را، و پاک کن دلم را از تیرگی‌ها و گرفتگی‌هاى تهمت اى مهربان به بندگان باایمانِ خود 💜 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🟣 سخن آسمانی (١٣) 🟡افطاری دادن(٢) قال الکاظم علیه السلام: فطرک اخاک الصائم خیر من صیامک. امام کاظم علیه السلام فرمود: افطاری دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبی) بهتر است. الکافی، ج 4 ص 68، ح 2 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🟣 افطار کردن بلافاصله با گفتن اذان اگر با شنيدن اذان اطمينان به دخول وقت پيدا مي کنيد همان ابتداي اذان هم مي توانيد افطار کنيد اگرچه بهتر هست کمي صبر کنيد. 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🍁 🔴 رمان ســارا پارت بیست و هشتم تااینکه روزها به سرعت گذشت و فقط دو روز تا مراسم مونده بود. برای لباس مشکلی نداشتم! همون لباس گلبهی که پارسال خریده بودم و فوق العاده زیبا بود رو پوشیدم. آرایشگاه هم نرفتم و خودم کمی آرایش ملایم کردم. خب تالار رو مختلط گرفتیم که همه با چادر باشن و خونواده ها کناره هم بشینن. یکم واسه فامیلای ما سخت بود، رعایت کردن حجاب، اما خب من خودم توجیه کردم که دوست ندارم تو مراسم گناهی صورت بگیره! حتی یادمه یکی از دختر خاله هام بخاطره همین موضوع نیومد! به خیالش مسخره بازی بود... اما بعد از مراسم همه راضی بودن و خوشحال و وقتی به گوش مریم (همون دخترخالم) رسید، فهمیدم چقد پشیمون شده از اینکه نیومده! منم دلداریش دادم و گفتم ان شاء الله دیگه عروسیم باید بیای! بابا ازشون مهلت گرفت تا جهاز رو کامل نخره، عروسی نگیریم. اونا هم چون دیگه عقد کرده بودیم خیالشون راحت بود و موافقت کردن. چیزی نگذشت که مامان هم بازنشسته شد و مبلغ 150 میلیون بهش دادن. بابا هم 200 تومن وام گرفت! با اینکه من اصرار داشتم که خیلی چیزای گرون نخرن و فقط واجبات رو بخرن اما خب حساسیت‌هایی که داشتن باعث شد به حرفم گوش ندن... 7 ماه از عقد گذشته بود و تقریبا جهازم آماده بود. پدر و مادر احمد براش خونه خریده بودن قبلا. تو این 7 ماه، اونها هم مشغول بازسازی داخلیه خونه بودن که مناسب خونه تازه عروس بشه. تو خونه تلویزیون و سرویس تخت و مبل بود که خونواده داماد خریده بودن... با کمک احمد وسایل کوچیک آشپزخونه رو بردیم گذاشتیم خونمون، چند روز یه بار هم با کمک مامان میرفتیم و وسایل رو میچیدیم تو کابینت... عشق من به احمد هر روز بیشتر می‌شد، خدارو بابت داشتن و فرستادنش شکرمیکردم. اگر هروز به هم زنگ نمیزدیم یا همو نمیدیدم آروم نمیگرفتم! تمام وجودم عشق شده بود که نثار محرم ترین مرد می کردم. یه شب طبق رسم همیشه اومد خونمون که شام پیشم باشه، نگاهش یه حالی بود، عاشق تر از همیشه... ادامه دارد... رمان اختصاصی کانال حوای آدم کپی فقط با لینک (فوروارد) 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
😃 ‏اصلا چرا مردها رو میبرن که ماه رو پیدا کنن؟ اینا جوراباشونم نمیتونن پیدا کنن زنهاشون پيدا مي كنن چهارتا زن رو ببرن، ببین همزمان ماه شوال و ذی القعده و ذی الحجه رو هم براتون پیدا میکنن.😂😂 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟣 سخن آسمانی (١۴) 🟡 روزه خواری قال الصادق علیه السلام: من افطر یوما من شهر رمضان خرج روح الایمان منه امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس یک روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ایمان از او جدا می شود. وسائل الشیعه، ج 7 ص 181، ح 4 و 5 من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 73، ح 9 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🟣 نيت روزه قضا و مستحبی در یک روز خیر، کسي که روزه قضا دارد نمي تواند روزه مستحبي بگيرد. گرچه اگر در ايامي که گرفتن روزه مستحب هست، شخص به نيت روزه قضا ، روزه گرفت ان شاء الله ثواب روزه مستحبي را نيز خواهد برد. 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
💝💝💝همه با هم زمزمه می کنیم 🌷 دعای فرج را 🌷 🌺🌺جهت سلامتی 🌺🌺و تعجیل در ظهور اقا 🌺🌺 امام زمان عج الله 🌺🌺تعالی فرجه الشریف 🌺🌺🌺 بسم الله الرحمن الرحيم اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ؛ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ ؛ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم ؛ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْث َ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَة َ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏 💐💐 اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ ابْنِ 💐 الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا 💐💐💐 🙏اللهم عجل لولیک الفرج 🙏 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🍁 🔴 رمان ســارا پارت بیست و نهم ⚠️⛔❌خواندن این پارت فقط مخصوص متاهلین می باشد ❌⛔⚠️ اون شب بعد از خوردن شام طبق معمول به اتاقم رفتیم. اون حس ششم بهم میگفت، احمد ازت چیزی میخواد، یه چیزی که خیلی وقته حقش بوده و بخاطره من مطرح نکرده بود! اون نگام می‌کرد و من میدونستم چی میخواد! تمام وجودش تمنا بود، من زن شرعیش بودم، اون همسر شرعی و قانونیه من! دلیلی برای مخالفت نداشتم! تا الان هم اگر رابطه امون فقط در حد بغل و بوسه بوده شاید بخاطره درک کردن حساسیت های دخترونه من بوده! دیدم رو تخت نشسته و هیچی نمیگه، مدام با انگشتاش بازی می‌کنه. سمت در رفتم، در رو قفل کردم! چراغ هارو خاموش کردم. خودم رفتم سمتش! دلیلی برای حفظ حیا نداشتم! اونشب شدم بی حیاترین زن برای همسرم! احمد جا خورده بود، هم خوشحال بود هم متعجب.. با دنیای دختری خداحافظی کردم و خودم رو تا صبح به آغوش همسرم سپردم. چه لذت‌بخش بود در کناره همسر آرمیدن، زیباترین خوابی بود که تا اون موقع تجربه کردم! من چرا 7ماه خودم رو از این لذت حلال محروم کرده بودم؟ قربون خدا برم که برای هر چیزی راهی گذاشته برای ما آدما هم یه لذت حلال که اگه سخت گیر نباشیم زودتر بهش می رسیم و چقدر خداروشاکرم که بهم راه درست رو نشون داد و اگر معلوم نبود چه سرنوشتی می داشتم. گوشیم اذان گفت، فهمیدم اذان صبحه! ای وای چجوری بریم غسل کنیم؟ احمد از صدای اذان بیدار شد. وقتی دیدم بیداره گفتم: _ من برم ببینم اگه مامان اینا خوابن سریع بریم غسل کنیم. در رو باز کردم. خونه کاملا تاریک بود، مامان اینا واسه نماز بلند میشدن! اما نه اول وقت! بهترین فرصت بود. بعد از خوندن نماز دوباره در آغوش هم خوابیدیم. دوست نداشتم از آغوشش بیرون بیام. حقیقت تا اون شب، احمد اصلا خونمون نمیموند. بعد خوردن شام میرفت خونشون. صبح شده بود، صدایی که از آشپزخونه میومد، نشون میداد مامان بیداره و داره صبحانه آماده میکنه. درد بدی زیره دلم داشتم! عجب کاری کردما! نمیتونستم تا ابد تو اتاق بمونم! باید بالاخره میرفتم بیرون. احمد هنوز خواب بود. آروم در رو باز کردم و رفتم تو آشپزخونه... مامان با دیدنم، شوکه شد. _رنگ به رو نداری دختر، بشین بشین واست کاچی درست کنم. خجالت کشیدم یه لحظه. این یعنی فهمیده بود. واقعا هم چیزی نبود که بتونم پنهانش کنم! حس کردم گونه هام از شدت خجالت سرخ و داغ شده بود. مامان که قیافه ام رو دید گفت: _ یه آب به صورتت بزن. برو احمد آقا رو هم بیدار کن. بابات رفته نون بخره، دوره هم صبحانه بخوریم. وقتی رفتم و قضیه ارو به احمد گفتم، گفت: _ یعنی فهمیدن؟ _ نه خب، فک کردن تا صبح دعای کمیل میخوندیم! خب تو هیچوقت نمیموندی! تابلو شد! ولی دیگه چاره ای نیست، حالا که فهمیدن دیگه عادی باش _ چجوری عادی باشم من دارم از خجالت میمیرم همونجوری که رو تخت نشسته بود سمتش رفتم بغلش کردم، زیره گوشش گفتم: _ اما دیشب اصلا خجالت نکشیده بودی:) گونه هاش رو بوسیدم و بلندش کردم. _ پاشو برو دست و صورتت رو بشور، کلا خودمونو میزنیم به اون راه... از اتاق رفتیم بیرون... ادامه دارد... رمان اختصاصی کانال حوای آدم کپی فقط با لینک (فوروارد) 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚