eitaa logo
حیات طیبه
394 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شهاب نمی دانست چرا اینقدر روی این قضیه حساس شده بود نمی دانست از مریم بپرسد یا نه ولی دیدکه اصلا نمی تواند تحمل کند ـــ میگم مریم تو نامزد خانم رضایی رو میشناسی ـــ خانم رضایی؟مهیارو میگی؟ ـــ آره ـــ مهیا اصلا نامزد نداره ـــ پس چرا بهت گفت به عشقش سلام برسونی مریم خندیدو گفت : ــــ آها، مهیا به مامان میگه شهین جونم یا عشقم مامانی ام حرص میخوره اینم نقطه ضعف پیدا کرده از مامان به من میگه مری اسم به این قشنگیو خراب میکنه. رسیدیم برو پایین می خوام برم کار دارم مریم پیاده شد آیفون را زد با صدای شهاب برگشت ــــ به مامان بگو رفتم مسجد دیر میام نگران نشه ـــ چشم ــــ چشمت بی بلا مری ــــ شهاب خیلی .... شهاب خندید و ماشین را حرکت داد ماشین را کنار پایگاه پارک کرد به سمت مسجد رفت با وارد شدن شهاب کلی چیز به سمتش پرت شد ــــ اِ چتونه محسن اخمی بهش کرد ــــ مرد حسابی گفتی میرم خواهرمو و دوستشو میرسونم دو دقیقه ای اینجام الان یه ساعتی میشه رفتی شهاب کنارشان نشست ــــ شرمنده بخدا دیگه دیر شد همه کارا تموم شد دیگه کاری نداریم .محسن با حاجی هماهنگ کردی؟ محسن لیست هایی را به سمت شهاب گرفت . ــــ خیالت تخت همه چی هماهنگ شده است اینم اسامی دانش آموزا و همراه ها هستن پیشت بمونن ـــ شهاب پسرم شهاب با دیدن احمد آقا بلند شد ــــ سلام حاج آقا خوب هستید ـــ سلام پسرم خوبیم شکر تو خوبی چطورید با زحمتای ما ــــ این چه حرفیه رحمته ـــ پسرم مهیا باهاتونه حواشو داشته باش یکم فضوله سپردمش به تو ــــ چشم حتما نگران نباشید ـــ خب من مزاحمت نمیشم خداحافظ ــــ بسلامت حاج آقا به محض اینکه شهاب نشست علی شروع کرد به خندیدن ـــ چته ؟؟ ــــ خجالت نمیکشی میگی رحمته شهاب گنگ نگاهی به آن ها انداخت با چیدن قضایا کنار هم پوشه را به سمت علی پرت کرد ــــ خجالت بکش مومن من از کجا بدونم از زحمت منظورش دخترشه محسن به هردوشون اخمی کردوگفت: ـــ علی خوبیت نداره این بحثو تموم کن برید استراحت کنید فردا کلی کار داریم ادامه دارد ~~~🔹💞💚💞🔹~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 💞 💕 💞💕 💕💚💕 💞💕💞💕💞💕💞💕💞
ــــ مهیا بدو آژانس دم دره ـــ اومدم زود شال گردن طوسی که مادرش بافته را گردنش انداخت چادر را سرش کرد به سمت در رفت کوله اش را برداشت از زیر قرآن رد شد ـــ خداحافظ مهیا سوار ماشین شد ـــ مهیا مادر مواظب خودت باش ـــ چشم ماشین حرکت کرد مهلا خانم کاسه ی آب را پشت سر دخترش ریخت ـــ احمدآقا دیدی با چادر چقدر ناز شده ـــ آره خیلی ـــ کاشکی باهاش میرفتیم تا اونجا ـــ خانم دیگه بزرگ شده بیا بریم تو یه چایی خوش رنگ بدید به ما مهیا پول آژانس را حساب کرد ، کوله اش را روی دوشش گذاشت با اینکه اولین بارش بود چادر سرش می کرد اما خیلی خوب توانست کنترلش کند وارد دبیرستان شد با دیدن تعداد زیادی دانش آموز که از سرو کول همدیگه بالا میرفتن سری به علامت تعجب تکون داد مریم به سمتش اومد ـــ چته برا چی سرتو تکون میدی ــــ واقعا اینا دختر دبیرستانین؟ اینطوری از سروکول همدیگه بالا میرن ! مریم نگاهی به دختر ها انداخت ــ آره واقعا ـــ این مسخره بازیا چیه دختر دبیرستانی باید طرفشو بزنه له کنه این مسخره بازیا واسه دوره راهنماییه مریم مشتی به بازویش زد ـــ تو آدم بشو نیستی بیا بریم دارن تقسیم میکنن که کی بره تو کدوم اتوبوس و آروم در گوشش گفت ـــ چادرت خیلی بهت میاد مهیا چشمکی برایش زد ـــ میدونم دخترها به صورت صف پشت سر هم ایستادن شهاب با لباس نظامی و بیسیم به دست همراه محسن بالای سکو رفت که صدای یکی از دخترا دراومد ـــ بابا این برادر بسیجی جذابه ها دوستش که به زور چادر را روی سرش نگه داشته بود گفت ـــ کدومش اگه منظورت اینه که لباس نظامی تنشه آره بابا این بسیجیا هم خوشکل شدن جدیدا مریم با چشم های گرد به مهیا نگاه کرد ـــ مهیا اینا الان در مورد داداش من دارن صحبت میکنن؟ مهیا با خنده سرش را تکون داد دختره روبه مهیا برگشت ـــ مگه نه، این اخوی خوشکله مهیا با خنده سرش را تکون داد ــــ آره خیلی. - اما شنیدم خیلی بداخلاقه ــــ واقعا؟ مهیا سرشو به نشونه ی تایید تکون داد دخترا شروع به پچ پچ کردن ــــ دیوونه چی میگی بهشون مهیا شروع کرد به خندیدن ـــ دروغ که نگفتم مریم مشتی به مهیا زد واخمی به دخترا کرد همه سوار اتوبوس ها شدند مهیا و مریم تو اتوبوس شماره 5 بودن نرجس و سارا هم اتوبوس شماره ۳ همه اتوبوس ها حرکت کرده بودند ــــ کی حرکت می کنیم ؟ ــــ هنوز اتوبوس کامل نشده شهاب و محسن سوار شدند همه ساکت شدند ـــ سلام خواهرا ان شاء الله الان به سمت شلمچه حرکت میکنیم چندتا نکته هست که باید خدمتتون بگم لطفا بدون هماهنگ با خانم مهدوی و خانم رضایی هیج جایی نرید جاهایی که تابلو خطر گذاشتند اصلا نزدیک نشید ومواظب وسایلتون باشید لطفا خانم مهدوی لطفا چفیه ها رو بین خواهرا پخش کنید مهیا و مریم روی صندلی های ردیف دوم نشستند. محسن و شهاب هم صندلی های جلوی دخترا ـــ بگیر مهیا ـــ من سفید نمی خوام ـــ همشون سفیدن ـــ مشکی می خوام ـــ لوس نشو ــــ مریم یه چفیه مشکی پیش داداشته ازش بگیر ـــ عمرا بهت بده ـــ برو بینم .سید، سید ادامه دارد ~~~🔹💞💚💞🔹~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 💞 💕 💞💕 💕💚💕 💞💕💞💕💞💕💞💕💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹چرا قرآن، غیبتِ دیگران را به خوردن گوشت برادر مرده تشبیه كرده است؟🌹 زیرا: 1⃣. مُرده، روح ندارد تا از خود دفاع كند و شخصى هم كه مورد قرار مى گیرد، حضور ندارد تا از خود دفاع كند. 2⃣. غیبت، ریختن آبرو است و آبرو كه رفت، قابل جبران نیست. همان گونه كه گوشت مرده، اگر كنده شود، قابل جبران نیست. اگر مالى گم شود، قابل جبران است امّا آبرو كه رفت، دیگر جبرانش سخت است و تفاوتى هم نمى كند كه به قصد جدّى باشد یا از روى شوخى و مزاح، زیرا در هر دو صورت، آبروى طرف مى ریزد. 👈 غیبت كننده اگر توبه كند آخرین كسى است كه وارد بهشت مى شود، و اگر توبه نكند نخستین كسى است كه وارد آتش مى گردد. ✔️ روز قیامت فردى را مى آورند و او را در پیشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اش را به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بیند. عرض مى كند: الهى! این كارنامه من نیست! زیرا من در آن طاعات خود را نمى بینم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مى كند و نه فراموش. عمل تو به سبب غیبت كردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد دیگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسیارى را مشاهده مى كند. عرض مى كند: الهى! این كارنامه من نیست! زیرا من این طاعات را بجا نیاورده ام! گفته مى شود: فلانى از تو غیبت كرد و من حسنات او را به تو دادم.» 📚 تفسیر نور، ص 30 📚 جامع الأخبار، ص 147 ~~~🔸☘🍁☘🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🍁 ☘ 🍁☘ ☘🍁☘ 🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁
مردم و برخی از مردم تصور میکنند مکروهات در همه جا به یک معناست و نباید انجام شود. در حالی که آنچه به عنوان مکروه در اسلام مطرح شده چند گونه است: 1⃣ گاه مقصود از کراهت ثواب کمتر است مانند نماز خواندن در حمام، اقتدا کردن مسافر به غیر مسافر. 2⃣گاه مقصود از کراهت، تنفر خداوند از آن عمل است مانند: طلاق، تنها سفر کردن، تنها خوابیدن، همراه داشتن قرآن برای کسی که جنب است. 3⃣گاهی کراهت به جهت ضرری است که چیز مکروه دارد مانند خوردن گوشت اسب و الاغ و... ~~~🔸🍃🌸🍃🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🌸 🍃 🌸🍃 🍃🌺🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💠💠💠﷽💠💠💠 🔴 یکی از این است که در بحث نجاست و طهارت، ملاک را محاسبه‌گر و یا و ظن خود می‌دانیم! 💠 : اسلام برای جلوگیری از صفت زشت وسواس که زندگی را بر خود مبتلا به وسواس و اطرافیان سخت و تلخ می‌کند در بحث نجاست و طهارت ملاکی قرار داده است که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و آن ملاک فقط به نجاست است یعنی حتی گمان به نجاست هم باعث نجس دانستن شیئ نمی‌شود. 💠 : این یقین فقط از راه مثل چشم ایجاد می‌شود. اشتباه بسیاری از مردم این است که در مواردی می‌کنند و با عقل محاسبه‌گر خود به نتیجه‌ی نجاست می‌رسند. بچه‌ای که پایش نجس بوده و روی فرش گذاشته و نجاست سرایت به همان قسمت کرده از نظر اسلام فقط همانجا است و حق نداریم دودوتا چهارتا کنیم و بگوییم این بچه جاهای دیگری که راه رفته نجس است چون ملاک نجاست فقط به نجاست است و اگر شک و حتی گمان به نجاست داریم طبق فتوای مراجع پاک است. 💠 : حق نداریم در موارد شک و گمان به نجاست احتیاط کنیم چرا که منجر به وسواس می‌شود و است. 💠 : در بحث طهارت و نجاست حق نداریم و تفحص کنیم تا مطمئن شویم آیا فلان چیز نجس است یا خیر! چرا که اگر منجر به وسواس شود حرام است. 💠 : ملاک طهارت و پاک شدن، یقین فردِ غیر وسواس است. 📚 برگرفته‌از رساله‌واستفتائات‌مراجع‌عالیقدر ~~~🔸🌔🌴🌖🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🌖 🌴 🌖🌴 🌴🌖🌴 🌖🌴🌖🌴🌖🌴🌖🌴🌖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمونه هایی از رایج پرسش: لطفا بفرمایید آیا کارهای زیر معقول و مشروع است یا خرافه و خلاف شرع؟ • دخیل بستن به سقاخانه • گره زدن نخ به ضریح ها و درب های اماکن مقدسه، حرم ها و امامزاده ها • خواندن خطبه عقد در ایام قمر در عقرب • ساییدن قند در بالای سر عروس و داماد • بر هم زدن قیچی که باعث دعوا و نزاع بین افراد خانواده می شود. • دور ریختن لباس اموات و استفاده نکردن از آن ها و در برخی موارد آتش زدن آن ها پاسخ:☝️ هیچ کدام از این ها درست نیست، مگر خواندن صیغه عقد به هنگام قمر در عقرب که در برخی روایات از آن نهی شده است.1 1. استفتاء از دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی ~~~🔸🍁⚜🍁🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut ⚜ 🍁 ⚜🍁 🍁⚜🍁 ⚜🍁⚜🍁⚜🍁⚜🍁⚜
💠💠💠﷽💠💠💠 🔴 یکی از باورهای غلط این است که در بحث نجاست و طهارت، ملاک را محاسبه‌گر و یا و ظن خود می‌دانیم! 💠 : اسلام برای جلوگیری از صفت زشت وسواس که زندگی را بر خود مبتلا به وسواس و اطرافیان سخت و تلخ می‌کند در بحث نجاست و طهارت ملاکی قرار داده است که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و آن ملاک فقط به نجاست است یعنی حتی گمان به نجاست هم باعث نجس دانستن شیئ نمی‌شود. 💠 : این یقین فقط از راه مثل چشم ایجاد می‌شود. اشتباه بسیاری از مردم این است که در مواردی می‌کنند و با عقل محاسبه‌گر خود به نتیجه‌ی نجاست می‌رسند. بچه‌ای که پایش نجس بوده و روی فرش گذاشته و نجاست سرایت به همان قسمت کرده از نظر اسلام فقط همانجا است و حق نداریم دودوتا چهارتا کنیم و بگوییم این بچه جاهای دیگری که راه رفته نجس است چون ملاک نجاست فقط به نجاست است و اگر شک و حتی گمان به نجاست داریم طبق فتوای مراجع پاک است. 💠 : حق نداریم در موارد شک و گمان به نجاست احتیاط کنیم چرا که منجر به وسواس می‌شود و است. 💠 : در بحث طهارت و نجاست حق نداریم و تفحص کنیم تا مطمئن شویم آیا فلان چیز نجس است یا خیر! چرا که اگر منجر به وسواس شود حرام است. 💠 : ملاک طهارت و پاک شدن، یقین فردِ غیر وسواس است. 📚 برگرفته‌از رساله‌واستفتائات‌مراجع‌عالیقدر ~~~🔹⚜💠⚜🔹~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 💠 ⚜ 💠⚜ ⚜💠⚜ 💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 🍃 🌼 ﷽ 💠 🔸شهید سپهبد علی صیاد شیرازی🔸 🔹 هیچ کاری را خارج از روال انجام نمی داد، حتی برای من که آجودانش بودم. عیالم بیمارستان بود. به پول نیاز داشتم. درخواستم را بهش دادم. پی نوشت کرد به رئیس ستاد. توقع نداشتم. گفتم: تیمسار، چرامستقیم دستور نمی دید؟ گفت: شاید نتونم برای دیگران مستقیم دستور بدم. نباید بقیه فکرکنند صیاد فقط به نیروهای خودش اهمیت می ده، با دیگران فرق می ذاره.🔹 یادگاران، جلد 11 کتاب شهید صیاد، ص 56 ~~~🔹🍃🌸🍃🔹~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🌼 🍃 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
شهاب به سمت مهیا اومد ـــ خانم رضایی لطفا اینجا منو سید صدا نکنید ــــ شهاب صدات کنم ؟ شهاب دستی به صورتش کشید ـــ اصلا همون سید صدا کنید.بفرمایید کاری داشتید؟ ـــ این چفیه مشکی رو اگه میشه بهم بدید من سفید نمی خوام شهاب به چفیه مشکیش نگاه کرد داشت به چیزی فکر می کرد لبخندی زد و به سمت مهیا گرفت ــــ بفرمایید مهیا تشکری کرد و دور گردنش انداخت محسن و مریم با تعجب نگاهی به این صحنه انداختند . همه سر جای خود نشستند مریم آروم در گوش مهیا گفت: ـــ حواست به این چفیه باشه خیلی برا شهاب مهم و ارزشمنده باورم نمیشه بهت داده مهیا نگاهی به چفیه انداخت ـــ وا چفیه است دیگه ـــ اینو دوستش که شهید شده بهش داده ـــ شهید؟؟ ــــ آره مدافع حرم بوده مهیا چفیه را لمس کرد و آرام زیر لب پشت سرهم زمزمه کرد ــــ مدافع حرم ... ـــ مهیا بیدارشو مهیا چشمانش را باز کرد اتوبوس خالی بود فقط مریم که بالا سرش بود و شهاب که دم در ایستاده بود در اتوبوس بودند مهیا از جایش بلند شد ــــ مریم کولمو بیارم ــــ نه لازم نیست همین کیف دوشیتو بیار ــــ اوکی شهاب کنار رفت تا دختر ها پیاده شوند او هم بعد از دخترها پیاده شد و در را بست کنار هم قدم برمی داشتند مهیا به اطرافش نگاهی کرد ــــ وای اینجا چقدر باحاله مریم لبخندی زد ــــ آره خیلی مهیا با دیدن نرجس که به سمتشان می آید محکم بر پیشانیش کوبید ــــ آخ این عفریته اینجا چیکار میکنه مریم خندید ــــ آروم میشنوه ـــ بشنوه به درک شهاب با تعجب به سمت مریم چرخید مریم بهش نزدیک شد ــــ مهیا به نرجس میگه عفریته نرجس به طرفشان آمد ـــ سلام خسته نباشید مریم خنده اش را جمع کرد ـــ سلام گلم همچنین شهاب هم فقط به یک سلام ممنون اکتفا کرد. مهیا هم بیخیال سرش را به آن طرف چرخاند با دیدن تانک زود دوربینش را از کیف مخصوصش بیرون آورد ‌و شروع به عکاسی کرد ـــ مریم اینجا شلمچه است دیگه ؟ ــــ آره گلم مهیا احساس می کرد هر زاویه و هر منظره در این جا قصه ای را برای روایت دارند شهاب از آن ها جدا شد و به سمت محسن رفت مریم با حوصله مهیا را همراهی کرد تا از جاهایی که دوست دارد عکس بگیرد و به سوالاتی که مهیا می پرسید جواب می داد دخترها به طرف نمایشگاه ها رفتن همه مشغول خرید بودند مریم به سمت کتاب ها رفت اما مهیا ناخوداگاه عکس مردی نظرش را جلب کرد از بین جمعیت گذشت به غرفه پوستر رسید وارد شد به چشم های مرد نگاهی انداخت نمی توانست زیاد خیره چشمانش شود احساس ترس به او دست داد ابُهتی که چشم های این مرد داشت لرزه بر تن مهیا انداخته بود مهیا آنقدر غرق آن عکس شده بود که متوجه رفتن دانش آموزا نشده بود شهاب برای اطمینان نگاهی به نمایشگاه انداخت با دیدن مهیا که به عکس خیره شده بود صدایش کرد ــــ خانم رضایی خانم رضایی مهیا به خودش آمد ـــ بله ــــ اذان گفت برید تو مسجد برای نماز و ناهار ـــ سید این عکس کیه شهاب به عکس نزدیک شد با دیدن عکس لبخند زد ــــ شهید محمد ابراهیم همت مهیا دوباره به عکس نگاهی انداخت واسم شهید را زیر لب زمزمه کرد به سمت فروشنده رفت ــــ آقا من این پوسترومی خوام چقدر میشه؟؟ پول پوستر را حساب کرد شهاب از شخصیت مهیا حیرت زده بود این دختر همه معادلات او را به هم ریخته بود ـــ سید من باید برم وضو شهاب اطراف نگاه کرد کسی نبود ــــ اینجا خیلی خلوته بزارید من همراهتون میام شهاب تا سرویس بهداشتی مهیا را همراهی کرد بعد وضو هر کدام به سمت قسمت خانم ها وآقایون رفتن مریم مهیارا از دور دید برایش دست تکان داد مهیا به طرفشان رفت ـــ کجایی تو مهیا کنار سارا نشست ـــ رفتم وضو بگیرم مریم مُهری به طرفش گرفت ـــ نباید تنها میرفتی اونجا خیلی خلوته ـــ تنها نرفتم با داداشت رفتم نرجس به طرفشان برگشت ـــ با شهاب رفتی؟ ـــ بله مشکلی هست با صدای مکبر سر پا ایستادن مهیا آشنایی با نماز جماعت نداشت و فکر می کرد که با نماز فُرادا فرق می کند دوست نداشت جلوی نرجس از مریم بپرسد زیر چشمی به مریم نگاه می کرد و حرکاتش را تکرار می کرد بعد از نماز سر سفره نشستد و در کنار بازیگوشی دخترا ناهار را صرف کردند بعد از ناهار کنار مزار شهدا رفتند بعد از خواندن فاتحه به بیرون مسجد رفتن به طرف راوی رفتند که داشت صحبت مـیکرد همه روی خاک کنار هم نشستند مهیا سرش را روی شانه ی مریم گذاشت ادامه دارد ~~~🔹💞💚💞🔹~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 💞 💕 💞💕 💕💚💕 💞💕💞💕💞💕💞💕💞
آی شهدا دست ما رو بگیرید … بی سیم هایی که شما میزدید و بی سیم هایی که ما الان میزنیم خیلی تفاوت داره . شرمنده ایم بخدا … همت همت مجنون حاجی صدای منو میشنوید همت همت مجنون مجنون جان به گوشم حاج همت اوضاع خیلی خرابه برادر محاصره تنگ تر شده … اسیرامون خیلی زیاد شدند اخوی…. خواهرا و برادرا را دارند قیچی می کنند …. اینجا شیاطین مدام شیمیایی می زنند…. برادر خیلی به بچه ها تذکر می دیم ولی انگار دیگه اثری نداره … عامل خفه کننده دیگه بوی گیاه نمی ده، بوی گناه می ده همــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت جان فکر نمی کنم حتی هنوز نیمه ی راهم باشیم …. حاجی اینجا به خواهرا همش میگیم پر چادرتون رو حائل کنید تا بوی گناه مشامتونو اذیت نکنه ولی کو اخوی گوش شنوا… حاجی برادرامونم اوضاعشون خرابه……. همش می گیم برادر نگاهت برادر نگاهت …. کو اونایی که گوش میدن.حتی میان و به این نوشته های ماهم میخندن چه برسه به عملش حاجی این ترکش های نگاه برادرا فقط قلبو میزنه کمک می خوایم حاجی ……. به بچه های اونجا بگو کمکــــــــــــــــــــــــــــــ برسونند داری صدا رو……. همت همت مجنون……. حکایت ما الان اینه، ولی کار ما از بیسیم زدن گذشته، کاش یه تیکه سیم می موند باش سیم خودمونو وصل کنیم به شهدا ولی افسوس که همه رو خودمون قطع کردیم. ولی بازم امیدمون به خودشونه. یه نگاهی به خودتون بکنید و راهتون رو عوض کنید.بخدا پشیمون میشید شهدا شرمنده .دستمون رو بگیرید مهیا قطره ی اشکی که بر روی گونه اش نشسته بود را پاک کرد باخود می گفت: این همت کیه که این همه اسمش رو میگن شانه های مریم می لرزیدن سرش را برداشت با بلند کردن سرش چشم هایش با چشم های شهاب گره خوردند چشم های شهاب سرخ شده بودن شهاب زود چشم هایش را دزدید راوی صحبت هایش را تمام کرد شهاب فراخوان داد که همه جمع بشن و،او بالای یک بلندی رفت ـــ خواهرا لطفا گوش کنید زیارت همگی قبول باشه الان تا ساعت ۴ وقتتون آزاده ساعت چهار همه باید سوار اتوبوس ها بشن .التماس دعا همه از هم متفرق شدن مهیا مشغول عکس گرفتن شد با دیدن چند قایق در آب که سیم خاردار اطرافش را محاصره کرده به سمتش رفت که با صدای شهاب سرجایش ایستاد ــــ خانم رضایی حواستونو جمع کنید نمی بینید زدن خطر انفجار مین؟ ـــ خب من باید برم یکم جلوتر می خوام عکس بگیرم ــــ نمیشه اصلا مهیا اهمیتی نداد و به راهش ادامه داد شهاب هر چقدر صدایش کرد نایستاد شهاب ناچار بند کیفش را کشید ـــ خانم رضایی لطفا،اونجا خطرناکه ـــ ولی من این عکسارو لازم دارم شهاب استغفرا... زیر لب گفت ـــ باشه دوربینو بدید براتون میگیرم ـــ مین برامن خطر داره براشما نداره؟ ـــ خانم رضایی لطفا دوربینو بدید مهیا دوربین را به شهاب داد شهاب آرام آرام جلو رفت مهیا داد زد ـــ قشنگ عکس بگیرید سید مریم با دیدن شهاب در منطقه ممنوعه با شتاب به طرفش رفت سارا ونرجس با دیدن مریم که نگران به طرف شهاب می رفت به سمتش دویدند مریم کنار مهیا ایستاد چند بار شهاب را صدا کرد اما شهاب صدایش را نشنید ادامه دارد ~~~🔹💞💚💞🔹~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 💞 💕 💞💕 💕💚💕 💞💕💞💕💞💕💞💕💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسیاری از مردم بر این باورند که خوردن مطلقاً مکروه است، درحالی که آنچه مکروه است خوردن پنیر در صبحانه است، اما به هنگام شام نه تنها مکروه نیست، بلکه مفید هم هست مخصوصاً اگر با مغز گردو همراه باشد. 🍃درروایت نقل شده است؛ شخصی از امام صادق علیه السلام از پنیر سوال کرد، حضرت فرمود؛ "دردی است که دوا ندارد." وقتی شب شد دوباره خدمت حضرت رسید دید پنیر در سفره حضرت است، عرض کرد; صبح از شما درباره پنیر سوال کردم، فرمودید؛ پنیر دردی است که دوا ندارد و الان می بینم درسفره شما پنیر وجود دارد. حضرت فرمود؛ "پنیر ناشتا ضرر دارد و شب مفید است." 🍂و در روایت دیگر می فرمایند؛ اگر پنیر با گردو همراه شود دوا و شفا است. بنابراین پنیر خوردن به هنگام صبح ناشتا مکروه و در شب مفید و با گردو خوردن، همیشه مفید است چه صبح وچه شب. 📚وسائل الشیعه، ج17، ص92، ب62. ~~~🔹🍃🍂🍃🔹~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🍃 🍂 🍃🍂 🍂🍃🍂 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
خیلی ها هستند که وقتی می خوان به کسی برای نماز اقتدا کنن، اول ازش اجازه می گیرن. در صورتی که برای اقتدا کردن به کسی، نیازی به گرفتن اجازه نیست. ~~~🔸🍃🍂🍃🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🍃 🍂 🍃🍂 🍂🍃🍂 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 👈 پاداشی هفتاد برابر حج یسع پسر حمزه می گوید: من در مدینه محضر امام رضا علیه السلام بودم با حضرت صحبت می کردم عده زیادی حضور داشتند که از مسائل دینی حلال و حرام را می پرسیدند. در این وقت مرد بلند قد و گندمگون از اهالی خراسان وارد شد، سلام گفت و عرض کرد: یابن رسول الله! من از دوستداران شما و از ارادتمندان خانواده شما هستم. از سفر حج بر می گردم پول خود را گم کرده ام، اینک تقاضا دارم مرا کمکی فرمایید تا به وطن خود برسم، چون در شهر خود ثروتمندم به من صدقه نمی رسد، آنجا که رسیدم آن مبلغ را از طرف شما صدقه می دهم. حضرت فرمود: خداوند تو را رحمت کند، بنشین! آنگاه با مردم مشغول صحبت شد تا همه رفتند. من، سلیمان جعفری، خیثمه و آن مرد ماندیم. امام رضا علیه السلام فرمود: اجازه می دهید وارد اندرون شوم؟ سلیمان عرض کرد: بفرمایید. حضرت به اطاق دیگر رفت، پس از لحظه ای درب را باز کرد و پشت در ایستاد آنگاه دست مبارکش را از بالای در بیرون آورد و فرمود: خراسانی کجاست؟ عرض کرد: در خدمتم! فرمود: این دویست دینار را بگیر، نیازمندی هایت را تا وطن بر طرف ساز و از اطراف من نیز صدقه نده. هم اکنون از این جا برو، نه من تو را می بینم و نه تو مرا! خراسانی که رفت، حضرت از پشت در بیرون آمد. سلیمان عرض کرد: فدایت شوم خیلی به او لطف کردید و مورد عنایت قرار دادید، چرا پشت در پنهان شدید و خود را به او نشان ندادید. فرمود: ترسیدم ذلت خواری را در چهره اش ببینم، و اجر و ثوابم کم گردد. مگر نشنیده ای پیامبر خدا فرموده است: «أَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعينَ حَجَّةًٍ، وَ الْمُذيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ»: کسی که کار نیک را پنهانی انجام دهد پاداشش برابری با هفتاد حج دارد، و آشکار ساختن گناه و خطا موجب خوارى و پستى مى گردد و پوشاندن و آشکار نکردن خطا و گناه موجب آمرزش آن خواهد بود. 📗 ، ج 49، ص 101 ✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى ~~~🔸⚜🔵⚜🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🔵 ⚜ 🔵⚜ ⚜🔵⚜ 🔵⚜🔵⚜🔵⚜🔵⚜🔵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓سوال: 🔰چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ ✍ پاسخ: ✅ جواب این سوال در تعریف بدبختی و بیچارگی است. واقعا بدبختی چیست؟ کسی که معاد را باور کرده و زندگی خود را منحصر به این دنیا نکرده و حیات اصلی را در عالمی دیگر می داند، چه چیزی را بدبختی می داند؟ 🌺وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ كانُوا یَعْلَمُونَ؛(عنکبوت/۶۴) زندگانى این دنیا چیزى جز لهو و لعب نیست. اگر بدانند، سراى آخرت سراى زندگانى است. کسی که دنیا را مزرعه آخرت می داند، به نیکی دریافته که این دنیا، محل آسایش و استراحت نیست. بلکه میدانی برای عمل و تلاش است. فرض کنید که مسابقه ای برگزار شده، و شرکت کنندگان باید مسیری بیست کیلومتری را بدوند، یک نفر با رنج و زحمت زیاد با سرعت به سمت انتهای مسیر می شتابد. در راه می بیند که یک عده نشسته اند و مشغول خوردن غذا هستند، عده دیگری نشسته اند و با یکدیگر گفتگو می کنند و ... آیا این دونده، هرگز خود را بدبخت و بیچاره می خواند؟ یا مسرور است که متوجه بهترین عمل شده و مشغول انجام آن است؟ با این نگاه آنچه در ابتدا اسم بدبختی به آن داده ایم، بستری برای رشد و تعالی می شود، تا آنجا که بدترین محیط ها، عالی ترین ثمرات را به بار می نشاند: 🌸وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَكَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ؛ (تحریم/۱۱) و نیز خداى تعالى براى كسانى كه ایمان آوردند مثلى مى‌زند و آن داستان همسر فرعون است كه گفت: پروردگارا نزد خودت برایم خانه‌اى در بهشت بنا كن و مرا از فرعون و عمل او نجات بده و از مردم ستمكار برهان. و خدای تعالی نیز بندگان را متفاوت آفریده و هر کدام از آنها را به شکلی مورد آزمایش و امتحان قرار می دهد: 💐در حدیثی قدسی از قول خدای تعالی آمده است: بعضى را كور و بعضى را بینا، بعضى را كوتاه قد و برخى را بلند قد، بعضى را زیبا و بعضى را زشت، بعضى را عالم و برخى را جاهل، بعضى را فقیر و بعضى را غنى كردم، بعضى را مطیع و برخى را عاصى، برخى را بیمار و عدهاى را سالم، بعضى را زمین گیر و برخى بدون عیب هستند. ✅همه این كارها لازمه خلقت بود. براى این كه آن شخص سالم و بى عیب به آن شخص معیوب نگاه كند و به خاطر سلامتى‌اش به من شكر و حمد بگوید. و یا آن كه عیبدار است به شخص سالم نگاه كند به من متوسل شود تا به او هم سلامتى بدهم. و همچنین به بلاى من صبر كند تا به او پاداش خوب بدهم. یا این كه شخص غنى به فقیر نگاه كند به خاطر ثروتى كه به وى دادهام به من حمد نماید، و یا شخص فقیر با دیدن شخص غنى از من ثروت بخواهد و یا این كه مؤمن به كافر نگاه كند به خاطر هدایتى كه داده‌ام به من حمد و سپاس گوید... 📚الجواهر السنیة-كلیات حدیث قدسى ص ۱۸ ~~~🔸🍃☀️🍃🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 💎 🍃 ☀️🍃 🍃☀️ 🍃 💎🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃💎
❓سوال: چگونه براي خودم و فرد ديگري که مثلا غيبتش را کرده ام، استغفار بگويم؟ ✅پاسخ: الف: استغفار برای خودتان را می توانید با جملات استغفر الله ربی و اتوب الیه، الهی العفو، داشته باشید. ب: اگر حق الناسی مانند به گردن دارید و در صدد جبران آن هستید بايد از آن فرد حلاليت بطلبد، ☑️ اگر حلاليت طلبيدن، موجب ايجاد اختلاف و كينه و نزاع مي شود، لازم نيست حلاليت طلبيد، بلكه بايد توبه و استغفار كرد، و براي آن فرد نيز استغفار و طلب بخشش كرد، 🍀«سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا كَفَّارَةُ الِاغْتِيَابِ قَالَ تَسْتَغْفِرُ لِمَنِ اغْتَبْتَهُ كَمَا ذَكَرْتَهُ (1) از پيامبر سوال شد كه كفاره و راه جبران غيبت كردن چيست؟ فرمودند: اين است كه هر وقت ياد آن فردي كه غيبتش را كردي، افتادي، برايش استغفار كني. » 🍃و با انجام كارهاي خير مانند صلوات فرستادن، قرآن خواندن، و هديه ثواب آن كارها به آن فرد كم كم اثرات بد آن را از بين برد. 👈پس هر جا حلاليت طلبيدن باعث مفسده بيشتر مي شود ، لازم نيست حلاليت بطلبيد، توبه و استغفار كافي است. ✅ همیشه پیشگیری بهتر از درمان است پس مراقب باشیم که به گناه عظیم غیبت و حق الناسی که دارد گرفتار نشویم. 📚شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1413 ه.ق، ج 3، ص 377 ~~~🔸🍃☀️🍃🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 💎 🍃 ☀️🍃 🍃☀️ 🍃 💎🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃💎
👸زن با دلبری، لوندی و خصوصیات زیبای دخترانه و زنانه سخت ترین و خشن ترین مردها رو میتونه عاشق و شیفته خودش کنه 💔متاسفانه خصوصیات اخلاقی و رفتاری خیلی از خانمها امروز بوی مردانه و جنس نر گرفته ❌برابری زن و مرد به معنای برابری رفتاری .اخلاقی و عملکردی در زندگی زناشویی نیست . قرار نیست هر دو جنسیت خود را فراموش کنند 👈 اگر همسرت از صبح با بسیاری درگیر بوده و اکنون با عصبانیت به خانه برگشته و حتی به غلط این رفتار را به خانه آورده . روش شما نباید دقیقا رفتار شبیه ایشون باشه اتفاقا در همین لحظات است که مرد خسته و خشن یا شیفته همسر مهربانش خواهد شد و یا کم کم از او سرد میشود درست است مرد باید با روی خوش به خانه بازگردد . اما حالا که اینگونه برگشته . زن زیبا رو و مهربان مرهمی بر دردهای جسمی و روحی آن مرد خواهد شد ❌دوباره موضع نگیرید . دوباره پیام نگذارید که چرا به نفع آقا یون پیام می‌گذارید . خیر اصلا اینگونه نیست به هیچ وجه . عرض کردم مرد هم باید سعی کند با روی خوش به خانه برگردد . و زن نیز با رفتار زنانه به استقبال مرد برود 👈 یک سلام و احوالپرسی گرم . یک استکان چای . کمی ماساژ روحی و جسمی و هر روش عشق آفرین ، معجزه خواهد کرد . با همسرتان صحبت کنید و چای بنوشید و از اندوه و درد هم بکاهید . سنگ صبور هم باشید . خانه را تبدیل کنید به آرام ترین و بی استرس ترین نقطه دنیا برای همسرتان . این اتفاق دو طرفه است کم کم اثرات فوق العاده رفتار هوشمندانه و ظریف خودتان را به وضوح خواهید دید 💟 زن نماد زندگی . احساس . عاطفه و عشق ورزیدن است و اگر بخواهد و کمی صبور باشد . اندک اندک خواهد توانست زندگی را مطابق با میل خود و حتی مطابق با سلیقه همسر و تمامی افراد خانواده پیش برد. ~~~🔸💝🌟💝🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 💚 💝 🌟💝 💝💚💝 💚💝🌟💝🌟💝🌟💝💚
🚫 🚫 🙏اگه خودتون رو دوست دارید فیلم های پورن نبینید👹 📛تماشای فیلم‌های مستهجن به طرز غیرقابل باوری تخریب بنیان خانواده را در پی دارد. این کار به‌طور ظریف و نامحسوسی باعث می‌شود مرد، جسم همسرش را سوای شخصیت و روان او ببیند، در نتیجه حس احترام و ارزشی که برای او قائل است، رفته‌رفته تضعیف شود و او را در ذهنش تا سرحد یک وسیله برای رفع نیاز جنسی پایین بیاورد. 💔علاوه بر این، مرد را نسبت به رابطه زناشویی‌ بی‌رغبت می‌کند و باعث می‌شود از رابطه با همسرش احساس رضایت نکند. نتیجه تمام اینها چیزی نیست جز ناتوانی در خلق یک زندگی زناشویی سالم که بر پایه صمیمیت و احترام به همسر استوار شده است. 📕هفته نامه زندگی مثبت سیمرغ ~~~🔸💝🌟💝🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 💚 💝 🌟💝 💝💚💝 💚💝🌟💝🌟💝🌟💝💚