eitaa logo
حیات طیّبه
148 دنبال‌کننده
389 عکس
162 ویدیو
5 فایل
طلبه ارشد مشاوره با رویکرد اسلامی مدرس دوره‌های رسانه، خانواده، تربیت فرزند و... یادداشت ها و دلنوشته های شخصی مباحث خانواده و همسرداری تکنیک های فرزندپروری تربیت رسانه ای راه ارتباطی @Youro313 لینک کانال http://eitaa.com/joinchat/2739666977Ca2e48f9f4a
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🔰 ✳️ ۴_بقره : 🌸وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ🌸 🔹 : ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺗﻮ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ، ﻣﺆﻣﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺧﺮﺕ ﻳﻘﻴﻦ ﺩﺍﺭﻧﺪ .(٤) 🔻 : : آخرت در مقابل اُولی و دنياست و مراد از جهان آخرت، قيامت است كه در آن حساب، پاداش و كيفر، و حيات طيّب و برتر و سعادت ابدي محض و مانند آن است؛ و مراد از «كار اُخْروي» كاري است كه افزون بر تأمين نياز كنوني، در سعادت ابدي انسان نقش داشته، موجب تقرّب به خداي سبحان و عامل جلب رضاي او باشد. : يقين علم ثابت و جزمي است كه شك پذير نباشد و مايه آرامش و طمأنينه نفس آدمي گردد. «ايقان» كه باب اِفعال از ماده «يقن» است، به قيام يقين به دارنده آن نظر دارد. ظاهراً عنوان «موقن» در اين گونه از موارد، به عنوان صفت مُشْبِهه(نه اسم فاعل) به كار مي رود. از اين رو معناي ثبوتي دارد، نه حدوثي. 🔷 ۴_بقره : 🔸هدايت قرآن بهره پرهيزكاراني است كه به هر چه بر قلب مطهّر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نازل شده است (قرآن باشد يا حديث قدسي) و به كتب آسماني پيشين ايمان دارند. 🔹ايمان به قرآن و كتب آسماني گذشته، مستلزم ايمان به پيامبران الهي و معجزات آنان و وجود فرشتگان نيز هست و از اين رو متقين همه اين معارف را باور دارند. 🔸پرواپيشگان افزون بر ايمان به وحي و رسالت، به معاد كه از برجسته ترين ره آوردهاي دين است، يقين دارند؛ زيرا دين خدا صراط است؛ و عقيده به صراط، بدون عقيده به مقصد(معاد) سودمند نيست. 🔹موانع اعتقاد به معاد، يا «شبهه علمي» است، يا «شهوت عملي»؛ و پرهيزكاران، اين دو را از حريم انديشه و عمل خود رانده، از رزق ناب «يقين» كه كمياب ترين رزق خداوند است، بهره مند شده اند. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ⛔️ فقط با جایز است ⛔️ 🆔 @onse_ba_saqaleyn
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🔰 ✳️ ۵_بقره : 🌸أُولَٰئِكَ عَلَىٰ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ🌸 🔹 : ﺁﻧﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺑﺮ [ ﺭﺍﻩِ ] ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﻧﺪ .(٥) 🔻 : : واژه مفلح از ريشه «فَلاح» است و معناي اصلي ماده «فلح»، چيزي است كه لازم آن رهايي از شرور و دستيابي به خير و صلاح است و با اين دو قيد از مادّه هاي «نجات»، «ظفر» و «صلاح» امتياز مي يابد. اطلاق «فلّاح» بر كشاورز و «فلاحت» بر كشاورزي از آن روست كه زمين با زراعت از بَوار(باير بودن) مي رهد و آباد مي گردد، چنانكه شكاف و گشايش نيز در آن ملحوظ است. در زبان فارسي از «فلاح» به پيروزي و رستگاري تعبير مي شود. البته «مُفْلِح» انساني است كه با رنج و تعب، به مقامي رسيده باشد، نه بدون رنج. 🔷 ۵_بقره : 🔸پرواپيشگانِ بلندمرتبه، از هدايتي بهره مندند كه چونان مركبي رهوار آنان را به مقصد مي رساند و رفعت مي بخشد؛ و اين همان هدايت تكويني الهي است كه زمينه ساز بهره وري كامل از هدايت قرآن است. 🔹آن بلندپايگان كه بر هدايت الهي مستقرّند، چنانكه تقوايشان زمينه ساز بهره مندي از قرآن است، منشأ رستگاري آنان نيز خواهد بود؛ 🔸آنان از همه موانع مي رهند و به مقصد اصيل خويش مي رسند و چون فلاح انسان در رسيدن به كمال مطلق است و كمال مطلق جز خداي سبحان نيست، پس فلاح پرواپيشگان در «لقاءالله» است؛ و براي رسيدن به لقاءالله گامهاي نخست را بايد با هدايت فطري و تقواي اعتقادي، عبادي و مالي برداشت، و آنگاه بايد تا رسيدن به مقصود نهايي، از رهبري قرآنِ ناطق و صامت(ثقلين) پيروي كرد. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ⛔️ فقط با جایز است ⛔️ 🆔 @onse_ba_saqaleyn
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 🔰 ✳️ ۶_بقره : 🌼إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ🌼 🔺 : ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ [ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺁﻳﺎﺗﺶ ] ﻛﺎﻓﺮﻧﺪ ﻣﺴﺎﻭﻱ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ [ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ] ﺑﻴﻤﺸﺎﻥ ﺩﻫﻲ ﻳﺎ ﺑﻴﻤﺸﺎﻥ ﻧﺪﻫﻲ ، ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻤﻰ ﺁﻭﺭﻧﺪ .(٦) 🔻 : : کافر شدند. (کفر به معنای «پوشاندن» است؛ و چون شخص کافر، نور ایمان را در وجود خود می‌پوشاند، او را کافر می‌نامند.) : یکسان و برابر. (مصدری که به جای فاعل «مُستَوٍ» به کار می‌رود.) : بیمشان دادی. (إنذار که در برابر تبشیر است، به معنای بیم دادنی است که با گفتار یا مانند آن صورت می‌گیرد.) 🔷 ۶_بقره : 🔸گرچه هدايت قرآن، همگاني است و اختصاص به پرهيزكاران ندارد، ولي كافران از آن بهره اي نمي برند؛ زيرا آنان بر اثر عنادِ عمدي خويش، دَرِ هدايت را چنان بر روي خود بسته اند كه بيم دادن و ندادنشان يكسان است. 🔹انذار كه رسالت محوري پيامبران و هدفِ نَفْر فرهنگي فقيهان است، در هدايت انسانهاي مستعدّ، نقش به سزايي دارد، ولي كفرِ عنادي(نه كفر بسيط، كه ناشي از غفلت است و با انذار نيز زايل مي شود) مانع تأثير انذار است. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 ⛔️ با بلامانع است ⛔️ 🆔 @onse_ba_saqaleyn
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 🔰 ✳️ ۷_بقره : 🌼خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ🌼 🔺 : ﺧﺪﺍ [ ﺑﻪ ﻛﻴﻔﺮ ﻛﻔﺮﺷﺎﻥ ] ﺑﺮ ﺩﻝ ﻫﺎ ﻭ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﻣُﻬﺮِ[ ﺗﻴﺮﻩ ﺑﺨﺘﻲ ] ﻧﻬﺎﺩﻩ ، ﻭ ﺑﺮ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﭘﺮﺩﻩ ﺍﻱ [ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﻳﻜﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻭﻍ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺑﻴﻨﻨﺪ ] ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ .(٧) 🔻 : : «ختم» در مقابل «فتح»(آغاز كردن و گشودن شيء) و به معناي كامل كردن يا رسيدن به پايان آن است. سرّ اين كه از ختم در زبان فارسي به «مُهر كردن» ياد مي شود آن است كه مُهركردن نامه نشانه پايان آن است. نامه آنگاه مُهْر مي شود كه پايان يافته باشد. صحيفه جان آدمي نيز تا آن جا كه راهي براي نفوذ هدايت در آن باشد و راه توبه به كلّي بسته نشده باشد مختوم نيست. : غشاوه ساتري است(مادي يا معنوي) كه بر چيزي مستولي شود و آن را كاملاً دربر گيرد و آنچه از موارد كاربرد مشتقات آن در قرآن استظهار مي شود، پوشش فراگير و احاطي است؛ مانند: (يَغشٰاهُ موجٌ)،(غاشيةٌ مِن عَذابِ اللّه). : در آيه محل بحث، «لام» براي اختصاص است و بدين معناست كه عذابي كه به عظمت موصوف شده، ويژه معاندان و كافران است. 🔷 ۷_بقره : 🔸راز هدايت ناپذيري كافرانِ عنود، آن است كه خداوند، به كيفر عناد و تبهكاري آنان، بر دلها و گوشهايشان مُهرزده و بر ديدگان آنان نيز پرده اي ستبر آويخته است و از اين رو حق را، نه مي فهمند، نه مي شنوند و نه مي بينند و چون علم مقدمه ايمان است و اينان فاقد ابزار تحصيل آنند، ايمان نيز نمي آورند. 🔹مراد از قلب و سمع و بصرِ مُهْرشده‌ی كافران، همان دل و چشم و گوش باطني است، نه ظاهري؛ و هر يك از اين سه، حجابي ويژه خود دارد كه بر اثر هواپرستي و عناد حاصل مي شود؛ و چنين حجابي، اضلال كيفري خداي سبحان است، و نه اضلال ابتدايي. 🔸كافران كه قلبي واژگون و مُهرشده دارند، و بر اثر كفر و عصيان كور و كر شده اند، گرفتار عذابي بزرگ هستند. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 ⛔️ با بلامانع است ⛔️ 🆔 @onse_ba_saqaleyn
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 🔰 ✳️ ۸_بقره : 🌼وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ🌼 🔺 : ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﻣﺮﺩم [ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻧﻔﺎﻕ ﺍﻧﺪ ] ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺆﻣﻦ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ .(٨) 🔻 : : «ناس» مرادف انسان، اِنس و بشر است، با اين تفاوت كه ناس و اِنس، اسم جنس جمعي است و بر فرد اطلاق نمي شود، ولي بشر بر فرد و جمع اطلاق مي شود. : مَنْ در «مَنْ يقول» يا موصول است و «يقول» صله آن؛ مانند «الّذين» در آيه (ومنهم الذين يؤذون النّبي) و يا موصوف است و «يقول» صفت آن؛ مانند كلمه «رجال» در آيه (من المؤمنين رجال صدقوا... ). : ضمير در يقول به اعتبار لفظ «مَنْ» مفرد آمده است؛ و اما ضمير در «آمنّا» و «ما هُمْ» كه جمع آمده، به اعتبار معناي آن است. در اين آيه كريمه قول به معناي تلفظ به زبان است؛ و گاهي قول به معناي سخن مطابق با دل و عقيده و منطق است. 🔷 ۸_بقره : 🔸منافقان كه در باطن كافرند، ولي كفر دروني خود را كتمان مي كنند، گرچه در برخي احكام با كافران و مشركان شريكند، ليكن از كافران تبهكارتر و زيانبارترند و از اين رو قرآن كريم آنان را بدتر از كافران مي داند. 🔹خداي سبحان در آيات متعدد به افشاي منافقان پرداخته از كفر آنان نسبت به مبدأ، رسالت و معاد و از رياي آنان در نماز و انفاق پرده برمي دارد. 🔸هدف منافقان از اظهار ايمان، جاسوسي براي كافران يا بهره مندي از مزاياي اجتماعي بيشتر است. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 ⛔️ با بلامانع است ⛔️ 🆔 @onse_ba_saqaleyn
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 🔰 ✳️ ۹_بقره : 🌼يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ مَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَ مَا يَشْعُرُونَ🌼 🔺 : [ ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻥ ﺑﺎﻃﻠﺸﺎﻥ ] ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﻳﺐ ﺩﻫﻨﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺟﺰ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﻳﺐ ﻧﻤﻰﺩﻫﻨﺪ، ﻭﻟﻲ [ ﺍﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺭﺍ ] ﺩﺭﻙ ﻧﻤﻰﻛﻨﻨﺪ.(٩) 🔻 : : «خدعه»، پنهان کردن چيزي است كه شأن آن آشکار بودن است؛ منافقان با استتار حقيقت خود، در پي فريبكاري هستند؛ و چون در نيرنگي مداوم و مستمرند، از خدعه آنان با فعل مضارع كه مفيد استمرار است، ياد شده است. : شعور از ريشه «شَعْر» و به معناي باريك بيني و درك دقيق است؛ و كسي كه در نهايتِ درك دقيق است، به منزله كسي است كه نه تنها موي باريك را مي بيند، بلكه توان شكافتن و آگاهي از درون آن را داراست؛ و به چنين باريك انديشي گفته مي شود: موشكافي. 🔷 ۹_بقره : 🔸«خدعه منافقان با خدا» يا تعبيري است مجازي، يا به لحاظ پندارِ باطل منافقان است كه چنين خدعه اي را ممكن مي پنداشتند، و يا مراد از آن، خدعه با رسول خداست؛ و به هر تقدير، خدعه منافقان با خدا و مؤمنان، در واقع، خودفريبي است؛ زيرا عمل، نه تنها از عامل جدا نيست، بلكه مايه كيفر يا پاداش عامل است. 🔹نيرنگ منافقان نيز، آتشي است كه جز خود آنان را نمي سوزاند. از سوي ديگر خدعه آنان نسبت به مؤمنان، بر اساس تجسّد اعمال، عينِ خدعه‌ی كيفري خدا نسبت به آنان است، و چون فهم اين معرفتِ لطيف، نصيب منافقان نيست، خداوند مي فرمايد: آنان نمي‌دانند كه جز خود، كسي را نمي‌فريبند. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 ⛔️ با بلامانع است ⛔️ 🆔 @onse_ba_saqaleyn
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 🔰 ✳️ ۱۰_بقره : 🌼فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ🌼 🔺 : ﺩﺭ ﺩﻝِ ﺁﻧﺎﻥ، ﺑﻴﻤﺎﺭﻱِ [ ﺳﺨﺘﻲ ﺍﺯ ﻧﻔﺎﻕ ] ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻛﻴﻔﺮِ ﻧﻔﺎﻗﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﺑﻴﻤﺎﺭﻳﺸﺎﻥ ﺍﻓﺰﻭﺩ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻰﮔﻔﺘﻨﺪ، ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﺍﺳﺖ.(١٠) 🔻 : : ألَمْ به معناي درد شديد است؛ و «أليم» به معناي دردناك(ما ثَبَت له الوَجَع) است، نه دردآور(ماصَدَر منه الوَجَع). پس تفسير «أليم» به «مُوِلم» روا نيست، مگر آن كه نظير طَهُور به معناي مُطَهِّر باشد، و راز اتصاف عذاب به أليم، شدّت مبالغه است. عنوانِ عذاب اليم، اگر مطلق باشد و در مقابل عنوان ديگر قرار نگيرد، شامل انواع دردها و ناگواريهاست. 🔷 ۱۰_بقره : 🔸سنّت الهي بر اين نيست كه در ابتدا دل آدمي را بيمار كند، يا بر بيماري او بيفزايد؛ بلكه با دستور ايمان و تقوا از بيماردلي پيشگيري، يا آن را درمان مي كند؛ ليكن بيماردلاني كه به سوءاختيار خود از درمانهاي الهي بهره اي نمي برند، خداوند بر بيماريشان مي افزايد. 🔹سرّ اِسناد افزايش بيماري به خداوند آن است كه، همه امور عالم به تدبير الهي است، و ازدياد بيماري دل نيز با واسطه به خدا اِسناد داده مي شود، وگرنه از جانب خداي سلام جز سلامت افاضه نمي شود. 🔸عذاب دردناكي كه دامنگير منافقان مي‌شود، بر اثر نفاق و كذب اعتقادي آنان است؛ همان كذب اعتقادي كه منشأ سيره سيّئه‌ی عملي آنان شده است. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 ⛔️ با بلامانع است ⛔️ 🆔 @onse_ba_saqaleyn
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 🔰 ✳️ ۱۳_بقره : 🌼وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَ لَٰكِن لَّا يَعْلَمُونَ🌼 🔺 : ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﻳﺪ ﭼﻨﺎﻥﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺮﺩم ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ: ﺁﻳﺎ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺒﻚﻣﻐﺰﺍﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﻳﻢ؟! ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ! ﻗﻄﻌﺎً ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺳﺒﻚﻣﻐﺰﻧﺪ، ﻭﻟﻲ [ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻛﻮﺭﺩﻟﻲ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ] ﺁﮔﺎﻩ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ.(١٣) ♦️ : : «سَفَه» و «سفاهت» به معناي اختلال است، و سفيه كسي است كه عقل او مختل باشد و بر اثر ضعف رأي و سستي معرفت، نفع و ضرر خود را نشناسد؛ و چون تفسير نفع و ضرر در مكاتب مختلف، متفاوت است، تفسير سفاهت و رشد نيز به تبع آن مختلف خواهد بود. : مراد از «ناس» در آيه‌ی محل بحث، مهاجران و انصار است. مهاجران كساني بودند كه براي رضاي خدا و ياري دين او خانه و زندگي و اموال خود را در مكّه، رها كردند و صادقانه، به ياري دين خدا شتافتند، و انصار كساني بودند كه در مدينه مهاجرانِ مجاهد مكّي را با آغوش باز و دوستانه پذيرفتند و ايثارگرانه آنان را بر خود مقدّم داشتند. 🔷 ۱۳_بقره : 🔸خداي سبحان براي تجليل از مهاجران و انصار، به منافقان مي‌گويد: همانند مردم مسلمان ايمان آوريد؛ ليكن منافقان كه بر اثر بينش مادّي، وحي را افسانه و ايمان به غيب را باوري سفيهانه مي پنداشتند، خود را روشنفكر و مسلمانان را بي خرد مي دانستند. 🔹 خداوند نيز با تأكيد مي فرمايد: آنان خود سفيهند، گرچه نمي دانند. بي‌خبري منافقان از سفاهت خويش، بر اثر اسارت عقل آنان است. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 ⛔️ با بلامانع است ⛔️ 🆔 @onse_ba_saqaleyn
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 🔰 ✳️ ۱۴و۱۵_بقره : 🌼وَ إِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ🌼 اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ🌼 🔺 : ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﻛﻨﻨﺪ، ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﻣﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﺎ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ[ ﻛﻪ ﺳﺮﺍﻥِ ﺷﺮﻙ ﻭ ﻛﻔﺮﻧﺪ ] ﺧﻠﻮﺕ ﮔﺰﻳﻨﻨﺪ، ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﺑﺪﻭﻥ ﺷﻚ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺷﻤﺎﻳﻴﻢ؛ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ [ ﺑﺎ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﺑﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ] ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ.(١٤) ﺧﺪﺍ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﻛﻴﻔﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ] ﻋﺬﺍﺏ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺮﻛﺸﻲ ﻭ ﺗﺠﺎﻭﺯﺷﺎﻥ ﻣﻬﻠﺖ ﻣﻰﺩﻫﺪ [ ﺗﺎ ﺩﺭ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺷﺎﻥ ] ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﻭﺣﻴﺮﺍﻥ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ .(١٥) ♦️ : : «شيطان» از «شَطَن» به معناى دور شده از خير است، و به هركسی که القاى انحراف كند، اطلاق شده و به انسان‌هاى بدكار و دور از حقّ‌ نيز گفته مى‌شود. هر موجود مكار، متمرد، شرور و گريزان از حق شيطان است و از اين رو بر ابليس، شيطان اطلاق شده است. : تحقير و اهانت به ديگران، خواه با گفتار باشد يا عمل، استهزا است؛ و چون استهزا كننده با انجام دادن كاري كه دلالت بر خفّت و سبكسري ديگري مي كند در پي تحقير اوست، و حقير شدن او را مي طلبد، اين معنا در قالب باب استفعال بيان مي شود. : «عَمَهْ» به معناي حيرت شديد است و رتبه آن پس از شك، تردّد و تحيّر است. «عَمَه» حيرتي است كه چشم دل آدمي را از هر رأي و نگاه صحيحي كور مي‌كند. پس «عَمَه» كوري چشم جان است در برابر «عَمیٰ» كه هم بر كوري چشم تن اطلاق مي شود و هم بر كوري چشم جان. 🔷 ۱۴و۱۵_بقره : 🔸در اين دو آيه، با تعبيرهاي گوناگون، تمايل دروني منافقان به كفر افشا شده است، و چون «شيطان» به معناي موجود مكار و گريزان از حق است، به آنان «شيطان» اطلاق شده است. منافقان نزد مؤمنان ابراز ايمان مي‌كردند و چون با دوستان خود خلوت مي‌كردند، مي‌گفتند: ما با شماييم و مؤمنان را استهزا مي كنيم. 🔹خداوند نيز مي‌گويد، خدا آنان را استهزا مي‌كند و در طغيان خود رهايشان مي‌كند تا سرگردان باشند. اين دو استهزا متفاوت است؛ زيرا استهزاي منافقان اعتباري و فاقد هر گونه اثر واقعي است، اما استهزاي خداوند تكويني است(آنان را سبك مغز و سبك قلب مي كند). 🔸گرچه نگه داشتن منافقان در تباهي، كار مأموران قهر الهي(شيطان و تبهكاران) و از باب اضلال كيفري است، ولي چون همه امور عالم به دست خداست، خداوند اين كار را به خود اسناد مي دهد. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 ⛔️ با بلامانع است ⛔️ 🆔 @onse_ba_saqaleyn
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 🔰 ✳️ ۱۶_بقره : 🌼أُولَٰئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَىٰ فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَ مَا كَانُوا مُهْتَدِينَ🌼 🔺 : ﺁﻧﺎﻥ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺧﺮﻳﺪﻧﺪ، ﭘﺲ ﺗﺠﺎﺭﺗﺸﺎﻥ ﺳﻮﺩ ﻧﻜﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻳﺎﻓﺘﮕﺎﻥ [ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺣﻖ ] ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ .(١٦) ♦️ : : اِشتراء هم به معنی خریدن می‌آید و هم فروختن؛ در جاهایی که به معنی فروختن است، کلمه‌ی مقارن باء، مبیع است«مثل بقره/۴۱»؛ و آن‌جا که به معنی خریدن باشد، مقرون باء، قیمت و ثمن است، مثل آیه محل بحث«بقره/۱۶». : ربح به معنی سود است؛ این کلمه در تجارت عادی و مصادیق دیگری از قبیل نتایج عمل به کار می‌رود، و در قرآن کریم فقط یکبار(در همین آیه ۱۶ بقره) آمده است. : «تجارت»: معامله، خرید و فروش؛ راغب آن را تصرف در سرمایه، برای طلب ربح گفته است. 🔷 ۱۶_بقره : 🔸از منظر قرآن، عرصه‌ی حيات دنيوي انسان، ميدان تجارت رابح با خدا يا تبادل باير با شيطان است. سرمايه اين تجارت نيز، هدايت دروني(فطرت) و بيروني (وحي)، نيروهاي ادراكي و تحريكي و عمر آدمي است. اگر اين سرمايه در راه تحصيل عقايد حق و اعمال صالح صرف شود، تجارت سودآور و اگر در غير آن صرف شود تبادل زيانبار است. 🔹در اين تجارت، گرچه اركان شش گانه (فروشنده، خريدار، كالا، بها، سند و شاهد) وجود دارد، اما بر خلاف تجارتهاي رايج بشري، فروشنده، عين كالا و خريدار عين بهاست؛ زيرا فروشنده(انسان) حقيقت هستي خود را مي دهد و خريدار(خداوند متعال) نيز لقاي خود را نصيب فروشنده مي كند. 🔸منافقان در بازار دنيا، سرمايه‌ی هدايت را فروخته، ضلالت مي‌ستانند و چون سرمايه را باخته‌اند، راهي براي تحصيل سود يا سرمايه جديد ندارند. كسي كه با سوءاختيار خود سرمايه هستي خويش را بفروشد، ديگر هدايت پذير نيست. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 ⛔️ با بلامانع است ⛔️ 🆔 @onse_ba_saqaleyn
🔰 ✳️ ۲۱_بقره : 🌼يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ🌼 🔺 : ﺍﻱ ﻣﺮﺩم! ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻭ ﭘﻴﺸﻴﻨﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﭙﺮﺳﺘﻴﺪ ﺗﺎ [ ﺑﺎ ﭘﺮﺳﺘﻴﺪﻥ ﺍﻭ ] ﭘﺮﻭﺍ ﭘﻴﺸﻪ ﺷﻮﻳﺪ.(٢١) ♦️ : : قرآن كريم عبادت را زمينه‌ی دستيابي به تقوا، و تقوا را متبلور در مجموعه‌اي از عقايد، اخلاق و اعمال صالح مي‌داند كه در انسان متقي به صورت مَلَكه در مي‌آيد. از اين رو عبادت داراي معنايي گسترده است كه شامل همه عبادتهاي فكري، اخلاقي و عملي مي‌شود كه انسان عابد را به مَلَكه برين تقوا مي‌رساند. : خلق به معناي صِرف ايجاد و آفرينش نيست؛ بلكه «ايجاد شيء با كيفيت خاص و با اندازه‌گيري حكيمانه» است. از اين رو اهل لغت گفته اند: «اَصْلُ الْخَلقِ التَّقدير». : ترجّي و اميد از مقام فعل خدا انتزاع مي شود، نه از مقام ذات او؛ و چون «اميد» يا «هراس» از خصوصيات مورد استعمال است و در موضوع له نقش ندارد، پس لَعَلّ به معناي جامع بين اميد و هراس، يعني اصل توقع پديده (اعم از نافع يا ضارّ) است كه احتمال تحقق آن بيش از عدم تحقق است. 🔷 ۲۱_بقره : 🔸 قرآن كريم در تبيين احكام الهي، از شيوه تخاطب بهره مي‌گيرد، تا انسان احساس مسئوليت كند و لذّت حضور در حريم حق را نيز بچشد. نداهاي بي واسطه‌ی قرآن، نشانه‌ی رابطه‌اي مستقيم و فعلي بين خدا و انسان است. 🔹 وَثَنيين حجاز در پرستش بتها، به سنت نياكان خود تمسك مي‌كردند؛ و خداي سبحان در اين كريمه، اوّلاً ضرورت عبادت را از راه ربوبيت و خالقيت حق، و همچنين از راه كمال بودن تقوا، اثبات كرده، و ثانياً به وثنيين پاسخ مي‌دهد: نياكانتان نيز مانند شما مخلوق خدا بودند و شما نبايد از سنّت جاهلانه‌ی آنان پيروي كنيد. 🔸 عبادت (بندگي خدا در عقيده، اخلاق و عمل) تأمين كننده‌ی حيات انساني است، و بدون آن، انسان در حدّ گياه يا حيوان و گاهي پست تر از حيوان است. 🔹 عبادت، زمينه ساز تقوا، و تقوا ره‌توشه و زمينه‌ی دستيابي به فَلاح، و فلاحِ نهايي انسان در لقاي حق است. پس تقوا، هدف عبادت و خود مقدمه‌اي براي فلاحِ عبادت‌كننده است. ✴️ 👇 🆔 @onse_ba_saqaleyn
🔰 ✳️ ۲۲_بقره : 🌼الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَ السَّمَاءَ بِنَاءً وَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَندَادًا وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ🌼 🔺 : ✨ ﺁﻥ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﺴﺘﺮﻱ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﻘﻔﻲ ﺑﺮﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ، ﺁﺑﻲ [ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺮﻑ ﻭ ﺑﺎﺭﺍﻥ ] ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ ﺍﺯ ﻣﻴﻮﻩﻫﺎﻱ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ، ﺭﺯﻕ ﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ؛ ﭘﺲ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﺷﺮﻳﻜﺎﻥ ﻭ ﻫﻤﺘﺎﻳﺎﻧﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﻫﻴﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﻰﺩﺍﻧﻴﺪ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﺪﻥ ﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺍﺩﻥ، ﺷﺮﻳﻚ ﻭ ﻫﻤﺘﺎﻳﻲ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ].(٢٢) ♦️ : 🍃 : جعل در اين جا به معناي قرار دادن شي ء در حالتي خاص است (جعل تركيبي) و از اين رو دو مفعول مي‌گيرد. 🍃 : ارض اسم جنس است و بر هر چه در مقابل «سماء» قرار گيرد اطلاق مي‌شود؛ و در قرآن كريم اطلاقاتي دارد كه برخي وسيعتر از برخي ديگر است. 🍃 : ثمر عبارت است از هر چيزي كه از چيز ديگر حاصل و متولد شود؛ مطلوب باشد يا نامطلوب و مادي باشد يا معنوي و در امور مادي خوراكي باشد يا غيرخوراكي. 🍃 : «انداد» جمع «نِدّ» است و «نِدّ» به معناي مثل و شبيه نيست، بلكه به معناي چيزي است كه در مقابل شيء و مخالف آن باشد و ادّعاي مماثلت در اعمال و امور نيز داشته باشد. پس در معناي ندّ سه عنصر ملاحظه شده: مقابَلَت، مخالَفَت و ادعاي مماثَلَت؛ و اگر در موردي هر سه قيد ملاحظه نشود، كاربرد واژه «نِدّْ» مَجاز خواهد بود. 🔷 ۲۲_بقره : 🔸 خداوند سبحان در صدر اين آيه كه تتمه‌ی آيه‌ی قبل است، با تبيين ربوبيّت خود در قالب ذكر برخي آيات آفاقي كه نمونه‌اي از مجموعه‌ی نظام آفرينش است، انسان را متوجه توحيد ربوبي مي‌كند؛ و در ذيل آن، او را از هر گونه شرك آشكار و پنهان، نهي مي‌كند، تا انسان كه مسافر الي اللّه است بتواند در پرتو عبادت، زاد و توشه راه را كه تقواست، تحصيل كند. 🔹 اداره‌ی همه‌ی امور كلي و جزئي عالم، مستقيماً به دست خداست؛ و حلقه هاي زنجيره‌ی علل هر شيء نيز جز، مجاري فيض و آيات الهي نيست؛ و از اين‌رو، اسباب و علل، در آفرينش و پرورش اشيا هيچ نقش استقلالي ندارد. پس هيچ شريكي براي خدا در خالقيت و ربوبيّت نيست. 🔸 انسان كه با فطرت توحيدي آفريده شده، اگر به فطرت خويش بازگردد، همين نداي توحيد را از درون خود نيز شنيده با نداي آفاق جهان هماهنگ و سازگار مي‌يابد. ✴️ 👇 🆔 @onse_ba_saqaleyn