🔰 صفات اخلاقی: استهزا
✍ اصغر آقائی
_____________________
💠 زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا ۘ
🌀 زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده است، از اینرو افراد باایمان را، مسخره میکنند.
🔻 طبیعتا تمام صفات اخلاقی تا ریشه در عمق جان انسان نداشته باشد، #ملکه_اخلاقی نیست و نمیتواند بسیار مؤثر باشد.
🔻 بنابراین برای داراشدن این صفات، باید #اصولی بنیادین در جان خویش داشت؛ مانند ایمان
🔻 اگر #ایمان در هر فردی کمشود، به همان میزان از فضایل اخلاقی فرد کاسته میشود
🔻 یکی از فضایل مهم اخلاقی، احترام معقول و شایسته به دیگران است که از نبود آن به #استهزا و یا #تمسخر یاد میشود که ریشه در #بیحیایی دارد؛
🔻 پس هر میزان استهزای دیگران زیاد باشد و پایدار و در فرد نهادینه شده باشد به #کفر نزدیکتر است؛
🔻 اما اگر این استهزای دیگران به دلیل #ایمان و #تقوای آنان باشد، کفر فرد را بیشتر نشان میدهد؛
🔻 حال اگر استهزای دیگران به دلیل ایمان فرد، #امری_دائمی در استهزاکننده باشد، کفرِ محضِ فرد او را نشان میدهد؛
🔻 و به همین دلیل است که صفت #اهل_کفر را خداوند، استهزای اهل ایمان معرفی کرده است.
🔰 چکیده و نتیجه مطالب:
✔️ هر یک از کفر و ایمان، چون نماینده جهل و عقل هستند، لذا رابطهای دوسویه دارند؛ بنابراین هر میزان از ایمان کاسته شود، بر کفر فرد افزوده میشود.
✔️ از آنجا که هر کدام از این دو در فضائل و رذائل مختلف اخلاقی خود را نشان میدهند، لذا میتوان کفر و ایمان را در این صفات جستجو کرد.
✔️ یکی از این صفات #استهزا است که نشان از کفر فرد دارد؛ لذا هر میزان #استهزای_حق، از آن جهت که حق است، در فردی افرایش یابد، بر کفر او نیز افزوده شده است تا جایی که با استهزای حق کامل، تمام کفر در فردی بروز مییابد.
✔️ از آنجا که کفر یعنی انکار و پوشاندن آگاهانه حق، لذا یکی از روشهای این پوشاندن، #تحقیر_حق در نگاه دیگران است.
✔️ بنابراین اگر کسی #سخن_انبیا به او نرسیده است، اما اهل استهرای دیگران نیست، این فرد #کافر برآمده از #جحد و انکار نیست که فرمودند #کفر یعنی جحو و انکار آگاهانه
✔️ و او چون به تبع #عقل خویش اهل استهزا نیست، لذا در دایره #ایمان_باطنی قرار گرفته است و مرتبهای از ایمان در #درجات_ایمان برخوردار است.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#جنود_عقل_و_جهل
#حیات_معقول
🆔 @hayatemaqul
🔰 رفاقت با عقل
✍ اصغر آقائی
________________
🔻امام رضا علیهالسلام فرمود:
💠 صَدِيقُ كُلِّ اِمْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ
💠 دوست هر انساني عقل او و دشمن او جهلش است.
🔻 برای فهم هر روایتی، علاوه بر توجه به #خانواده_احادیث باید درباره همان تکروایت، ابتدا سؤالات متعددی را پاسخ داد؛ مثلا درباره همین روایت ابتدا باید بدانیم:
✔️ چرا عقل در برابر جهل قرار گرفته است؟
✔️ مقصود از "صدیق" و "عدوّ" چیست؟
✔️ آیا شمول اصطلاح هر فردی، شامل تکتک افراد میشود؟ یا مثلا تنها افرادی که عقل کامل یا کاملتری دارند را شامل میشود؟
✔️ اساساً آیا مقصود از عقل و جهل در روایت تمام مراتب تشکیکی آن مورد نظر است؟
✔️ آیا میتوان از اضافهشدنِ عقل در روایت به ضمیر "ه" اختصاص را فهمید؟ یعنی دوست هر کسی عقل خود آن فرد و فهمی که دارد است؟ اما این فهم برای دیگری یا مضرّ است یا ممکن است مضرّ باشد؟
و دهها سؤال دیگر.
🔻 از آنجا که پاسخ و تحلیل همه این سؤالات اینجا ممکن نیست، تنها به دو نکته اشاره میشود:
۱. تقابل عقل و جهل در بسیاری از احادیث تأکید شده است؛ همچنانکه در حدیث مشهود #جنود_عقل_و_جهل بر این تقابل با جزئیات بیشتر و تبیین عوامل آنها تأکید شده است. نتیجه این تقابل آن است که جهل در برابر علم نیست، یا همیشه در برابر آن نیست، بنابراین ممکن است فردی عالم باشد، و در عین حال جاهل و ناعاقل باشد.
۲. از اضافه واژه عقل با ضمیر به فرد، اگر اختصاص فهمیده نشود، لااقل این برداشت خواهد شد که لااقل عقل هر فردی به عنوان حجّت باطنی برای شخص او حجّت است.
┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄
#حیات_معقول
🆔 @hayatemaqul