eitaa logo
حیات معقول
218 دنبال‌کننده
143 عکس
213 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 نکاتی از شرح دعای سحر امام خمینی ره 🌀 چکیده بیانات امام خمینی ره در شرح مقام تدلّی: 🔺 تدلّی یا آویختگی و یا وابستگی تمام مظاهر الهی به حق تعالی، امری بدیهی است که به آن فقر مطلق نیز گویند. 🔺سالک به دو گونه می‌تواند به این آویختگی نظر کند: ۱) خود مظاهر را ببیند که در این مقام تفاضل بین آنها را می‌بیند لذا می‌گوید: "برترین زیبایی": "مِنْ بَهاَّئِکَ بِاَبْهاهُ" ؛ اما ۲) وقتی به مقام وحدت می‌رسد، دیگر تفاضلی نیست لذا می‌شود "زیبایی" خالص: "وَکُلُّ بَهاَّئِکَ بَهِیُّ" 💠 خلاصه اصل سخن امام خمینی ره در شرح مقام تدلّی و رابطه آن با "مِنْ بَهاَّئِکَ بِاَبْهاهُ وَکُلُّ بَهاَّئِکَ بَهِیُّ" 🔻مقام تدلّی: آنچه بیان شد (در پیام‌های پیشین) بر اساس اسمائی و صفاتی بود؛ اما اگر به خلقی و مظاهری توجه شود، مقام تدّلی و آویختگی خواهد بود. 🔻در این نوع تجلّی، سالک باید با توجه به تعیّنات مختلف (مظاهر خداوند) به سوی مقام مطلقه الهی که در آن همه موجودات مستهلک هستند پیش برود که فرمود «دنی فتدلّی» 🔻همه موجودات به ذات خود وابسته به حضرت حق هستند لذا حیثیتی جز تدلّی و آویختگی ندارند که از آن به همان نیز تعبیر می‌شود؛ و این است که افتخار نبی اکرم صلی الله علیه و آله می‌شود. 🔻از این فقر مطلق به مشیت الهی، ، اسم اعظم، ولایت مطلقه محمدیه، و یا مقام علوی نیز یاد می‌شود. 🔻 و این مقام پیامبر ص که خاص اوست، همان است که نه تنها علیه السلام که غیر او نیز تحت آن جمع است که فرمود «آدم ومن دونه تحت لوائي يوم القيامة» و یا آنکه «کنت نبیّا و آدم بین الروح و الجسد» یعنی هنوز خلق نشده بود. 🔻لذا این همان و ریسمان متصل بین آسمان و زمین خواهد بود که در است «أين باب الله الذي منه يؤتي، أين وجه الله الذي يتوجه اليه الاولياء، أين السبب المتصل بين الارض و السماء» و در احادیث نیز با تعبیر اظله یاد شده است: «کنّا عند ربنا ليس عنده احد غيرنا في ظلّه الخضراء نسجد ونقدسه ونهلله ونمجده» 🔰 ارتباط بحث تدلّی با شرح عبارت «من بهائك بأبهاه و كلّ بهائك بهي» 🔻 سالک وقتی در و مظاهر سیر می‎کند هرچند همه آنها را از آن جهت که مظاهر هستند، و آویخته به حضرت حق می‌بیند، اما میان آنها تفاضل را مشاهده می‌کند لذا یکی را برتر از دیگر می‌یابد. 🔻ولی وقتی برای او دنوّ و صورت می‌گیرد و از نگاه به تعیّنات بیرون می‌رود، وحدت را می‌یابد. به تعبیر امام رحمه الله علیه: ولي وقتي به مقام قرب مطلق رسيد ... درمي‌يابد كه نسبت مشيت با همه آن‌ها يكي است و مشيت با همه چيز هست «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ‌؛ به هر طرف رو بگردانيد آن جا وجه الله است» و «وَ هُوَ مَعَكُمْ‌؛ او با شماست» و «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ‌؛ ما از شما به او نزديك‌تريم» و «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ؛ ما به انسان از رگ گردن نزديك‌تريم». 🔻در اين هنگام دیگر تفاضلی نیست. به تعبیر امام رحمه الله علیه: ... سالك افضليت را از آنها (مظاهر) نفي مي‌كند و عرضه مي‌دارد: «وكل بهائك بهي وكل جمالك جميل» 📚 شرح دعای سحر، ج.1 ص.17 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰تفاوت بهاء و جمال 🔻 امام خمینی قدس سره از مرحوم رحمه الله علیه در تبیین «الباء بهاء الله و السين سناء الله و الميم مجد الله‌« که در تفسیر «بسم الله الرحمن الرحیم» از ذوات مقدسه علیهم السلام، روایت شده است؛ چنین نقل می‌کنند: 💠 از اين احاديث ... معلوم مي‌شود كه عالم عالمي است در برابر [و به ازاي‌] عالم‌هاي ديگر و نيز مطابق است؛ چنان كه گويي دلالت بر واجب الوجود مي‌كند و بر مخلوق اول كه عبارت است از اول و نور اول كه همان پيامبر ما، صلي الله عليه وآله وسلم، باشد. به همين سبب است كه از آن به بهاء خداوند تعبير كرده‌اند، زيرا بهاء به معني حسن و جمال است. و مخلوق اول جمال حق است. تدقيق و تعميق بيشتر در معني بهاء آن است كه بگوييم بهاء عبارت از نور همراه با هيبت و وقار است، كه در اين صورت بهاء معادل جمال و جلال مي‌شود. 🔻 امام رحمه الله علیه سپس اشکال و جوابی را بیان می‌کنند: 🌀 اشکال: در احادیث آمده است «خلق الله الأشياء بالمشيئة وخلق المشيئة بنفسها» خداوند اشياء را به واسطه و مشيت را به خود مشيت آفريد»، پس قرار دادن باي بهاء به معناي عالم عقل ديگر چه وجهي دارد؟ 🌀 پاسخ: اين مطلب هم از يك منظر صحيح است، زيرا نيز از جهتي است؛ چون عقل ظهور مشيت و مقام اجمال همه عوالم است، چنانچه در محل خود اثبات شده كه شيئيت شي‌ء به شكل تمام و كمال آن شي‌ء است. 📚 شرح دعای سحر/ امام خمینی ره؛ ص.۲۱ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نکاتی از شرح دعای سحر: مشیّت الهی ✍ اصغر آقائی _____________________ 💠 اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّها . اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ مَشِيئَتِكَ بِأَمْضاها وَكُلُّ مَشِيئَتِكَ ماضِيَةٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِمَشِيئَتِكَ كُلِّها 🔻 بنا به طريقه عرفای شامخين، رضوان الله عليهم، است و ديگر مراتب وجود توسط آن موجود شده‌اند. 🔻 همان‌طور كه در روايت كافى از ، عليه السلام، نقل شده است: 💠 خَلَقَ اللَّهُ الْمَشِيئَةَ بِنَفْسِهَا ثُمَّ خَلَقَ الْأَشْيَاءَ بِالْمَشِيئَةِ: خداوند مشیت را به‌واسطه خود آن، سپس موجودات دیگر را با آن خلق کرد. 🔻 دقت در مضمون اين روايت و تحقيق مطلب از نظر اصحاب سرّ و حقيقت و بزرگان سلوك و طريقت اين است كه اساساً در ، هيچ موجودي جز الهيه وجود ندارد و اوست كه بالذات موجود و از همه تعيّنات و تعلقات مجرد است، و اوست كه صاحب است كه ظلّ مي‌باشد. 🔻 بنابر آنچه گفتیم ، حتی رايحه وجود را نيز نبوييده‌اند و مانند سرابي هستند كه فرد تشنه آن را آب مي‌پندارد که فرمود: 💠 «كُلُّ شَيْ‌ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ‌: هر چيزى جز وجه الهى هالك و نابود است». 🔻 امام خمینی ره نتیجه بحث گذشته را چنین مثال می‌زند: پس اين كاغذي كه روي آن مي‌نويسم و قلمي كه سطرها را با آن مي‌نگارم و عضله‌اي كه اين دو را تحت كنترل دارد و نيرويي كه در عضله هست و اراده‌اي كه از شوق سرچشمه مي‌گيرد و شوقي كه از علم سرچشمه گرفته (همان علمي كه قائم به نفس انسان است)، همه و همه از شئون مشيّت الهي و از مظاهر آن است. 🔻 بنابراین تعيّن‌ها و موجودات مختلف چون موجودات مادی، اعتبار و خيالي بيش نيستند؛ چنان كه () گفته است: العالم خيال في خيال؛ عالم خيال اندر خيال است. 🔻 از اين رو، جز خداوند، ظهوري و جز شأن او شأني وجود ندارد و معناي شمول مشيّت و سريان وجود و اطلاق هويّت الهي و بسط رحمت و مقام الهيّت نيز همين است. 🔻 نتایج بحث در کلام ره: ✔️ هر كس را به گمان و تقديس پروردگار به خلق نسبت دهد و خداوند را از آن بركنار بداند است و در حق خود و خدا كرده، از حق محجوب و از درگاه پروردگار رانده شده است. ✔️ و او نيز، در حقيقت، تحديد و تقليد و تقصير است، لذا او در «مغضوب عليهم» داخل و در كثرت بدون توحيد ماندگار است. ✔️ اما كسي كه را بدون حفظ به حق نسبت دهد است و از اعتدال خارج گشته و در «الضالين» داخل گرديده است. ✔️ صراط مستقيم و راه روشن خروج از و و حفظ مقام و تكثير و دادن حقِّ حق و حقّ بنده، هر دو، است. در اين مقام براي بنده آشكار مي‌شود كه هر خوبي‌اي كه به او مي‌رسد از خداوند است و هر بدي از خود اوست‌؛ زيرا بدي از بدي استعداد و كاستي وجود است كه هر دو سهم بنده‌اند و خوبي از خيرات و جهات وجودي است كه سهم پروردگار است. 📚 شرح دعای سحر ص.97-106 پ. ن. توضیح چند اصطلاح و بیان چند نکته: 🔹 ۱. : مشیت و اراده خداوند دو مرتبه دارد: ✔️ : لذاست که در روایت پیش‌گفته فرمود: 💠 خَلَقَ اللَّهُ الْمَشِيئَةَ بِنَفْسِهَا: خداوند با مشیت، مشیت را خلق کرد. ✔️ : یعنی آنچه خداوند خلق کرده است و مشیت او به خلقت آن تعلق گرفته است؛ لذاست امام رضا علیه السلام فرمود: 💠 اَلْمَشِيَّةُ وَ اَلْإِرَادَةُ مِنْ صِفَاتِ اَلْأَفْعَالِ 🔹 ۲. ، همان الهی است: چون تمام آنچه از موجودات و از خیر و شر در جریان است؛ همه تحت اراده وجودی خداوند هستند. 🔹 ۳. : این وحدت به تبع وحدت ذات در حق صورت مي‌گيرد که فرمود: "وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ: امر ما جز یکی نیست ..." لذا تمام هستی با تمام کثرتی که دارد، یک وحدت ظلی دارد که به آن می‌گویند. 🔹 ۴. : وحدتی است که بدون واسطه به ذات حق برگشته، و از صرافت آن می‌جوشد. 🔹 ۵. ؛ ؛ : در رابطه با فهم خداوند و مسائل مرتبط سه نظریه وجود دارد: ۱) تعطیل: یعنی ما از هر فهمی خداوند و در هر سطحی عاجز هستیم؛ و ۲) تشبیه: خداوند را انسان‌وار تصور می‌کنند؛ و ۳) تنزیه: به طور کلی خداوند را از انسان‌وار بودن خلع می‌کنند. 🔸 نظر شیعه: نه تعطیل، و نه تشبیه و تنزیه کامل؛ بلکه امری میان آنها: این یعنی وقتی خداوند می‌گوید من عالم هستم، اولاً فهمی از آن داریم ثانیا صددرصد شبیه خود نمی‌کنیم؛ اما وجه اشتراکی میان ما و خداوند سبب فهم عالم‌بودن خداوند می‌شود. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul