🔰 نکاتی از شرح دعای سحر امام خمینی ره
🌀 چکیده بیانات امام خمینی ره در شرح مقام تدلّی:
🔺 تدلّی یا آویختگی و یا وابستگی تمام مظاهر الهی به حق تعالی، امری بدیهی است که به آن فقر مطلق نیز گویند.
🔺سالک به دو گونه میتواند به این آویختگی نظر کند: ۱) خود مظاهر را ببیند که در این مقام تفاضل بین آنها را میبیند لذا میگوید: "برترین زیبایی": "مِنْ بَهاَّئِکَ بِاَبْهاهُ" ؛ اما ۲) وقتی به مقام وحدت میرسد، دیگر تفاضلی نیست لذا میشود "زیبایی" خالص: "وَکُلُّ بَهاَّئِکَ بَهِیُّ"
💠 خلاصه اصل سخن امام خمینی ره در شرح مقام تدلّی و رابطه آن با "مِنْ بَهاَّئِکَ بِاَبْهاهُ وَکُلُّ بَهاَّئِکَ بَهِیُّ"
🔻مقام تدلّی: آنچه بیان شد (در پیامهای پیشین) بر اساس #تجلّی اسمائی و صفاتی بود؛ اما اگر به #تجلی خلقی و مظاهری توجه شود، مقام تدّلی و آویختگی خواهد بود.
🔻در این نوع تجلّی، سالک باید با توجه به تعیّنات مختلف (مظاهر خداوند) به سوی مقام #مشیّت مطلقه الهی که در آن همه موجودات مستهلک هستند پیش برود که فرمود «دنی فتدلّی»
🔻همه موجودات به ذات خود وابسته به حضرت حق هستند لذا حیثیتی جز تدلّی و آویختگی ندارند که از آن به همان #فقر_ذاتی نیز تعبیر میشود؛ و این #فقر_مطلق است که افتخار نبی اکرم صلی الله علیه و آله میشود.
🔻از این فقر مطلق به مشیت الهی، #رحمت_واسعه، اسم اعظم، ولایت مطلقه محمدیه، و یا مقام علوی نیز یاد میشود.
🔻 و این مقام پیامبر ص که خاص اوست، همان #لوائی است که نه تنها #آدم علیه السلام که غیر او نیز تحت آن جمع است که فرمود «آدم ومن دونه تحت لوائي يوم القيامة» و یا آنکه «کنت نبیّا و آدم بین الروح و الجسد» یعنی هنوز خلق نشده بود.
🔻لذا این همان #عروه_الوثقی و ریسمان متصل بین آسمان و زمین خواهد بود که در #دعای_ندبه است «أين باب الله الذي منه يؤتي، أين وجه الله الذي يتوجه اليه الاولياء، أين السبب المتصل بين الارض و السماء» و در احادیث نیز با تعبیر اظله یاد شده است: «کنّا عند ربنا ليس عنده احد غيرنا في ظلّه الخضراء نسجد ونقدسه ونهلله ونمجده»
🔰 ارتباط بحث تدلّی با شرح عبارت «من بهائك بأبهاه و كلّ بهائك بهي»
🔻 سالک وقتی در #تعیّنات و مظاهر سیر میکند هرچند همه آنها را از آن جهت که مظاهر هستند، #متدلّی و آویخته به حضرت حق میبیند، اما میان آنها تفاضل را مشاهده میکند لذا یکی را برتر از دیگر مییابد.
🔻ولی وقتی برای او دنوّ و #قرب صورت میگیرد و از نگاه به تعیّنات بیرون میرود، وحدت را مییابد. به تعبیر امام رحمه الله علیه:
ولي وقتي به مقام قرب مطلق رسيد ... درمييابد كه نسبت مشيت با همه آنها يكي است و مشيت با همه چيز هست «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ؛ به هر طرف رو بگردانيد آن جا وجه الله است» و «وَ هُوَ مَعَكُمْ؛ او با شماست» و «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ؛ ما از شما به او نزديكتريم» و «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ؛ ما به انسان از رگ گردن نزديكتريم».
🔻در اين هنگام دیگر تفاضلی نیست. به تعبیر امام رحمه الله علیه:
... سالك افضليت را از آنها (مظاهر) نفي ميكند و عرضه ميدارد: «وكل بهائك بهي وكل جمالك جميل»
📚 شرح دعای سحر، ج.1 ص.17
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#امام_خمینی_ره
#شرح_دعای_سحر
🆔 @hayatemaqul
🔰 نکاتی از شرح دعای سحر: اسمای الهی (#قسمت_دوّم)
✍ اصغر آقائی
__________________________
🔻 در #تجلي_عينی، تجلي به اسم الله براي #انسان_كامل بدون واسطه صفتي از صفات يا اسمي از اسماء، و براي ساير موجودات به واسطه اسماء صورت ميگيرد؛ زیرا آنها محکوم و ذیل اسم الله هستند.
🔻و اين امر، از جمله دلايل فرمانِ خداوند به #ملائكه بر #سجدهكردن بر آدم (ع) است؛ گرچه #شيطان لعين به سبب قصورش در فهم حقيقت آن جهل ورزيد.
🔻 اگر #الله تعالي به #اسم_جامع_محيطش بر آدم، عليه السلام، تجلي نكرده بود، فراگرفتن همه اسماء براي او ممكن نميشد و اگر شيطان پرورشيافته اسم الله بود، امر به سجده به او نميرسيد (و مامور به سجده نميشد) و در مقامِ آدم كوتاهي نميكرد. ولي چون #آدم مظهر اسم اعظم الله بود، خلافتش از جانب الله تعالي در دو جهان مقرر گشت؛ لذا شيطان مأمور به سجده شد.
🔻 هر يک از #اسماء_عيني نيز پرورش يافته اسمي از اسماء در مقام الهيت و واحديت و مظهري از مظاهر آن هستند؛ چنانچه در روايت كافي با استناد به حضرت امام صادق، عليه السلام، درباره اين فرموده خداي متعال «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها؛ خداوند را نامهاي نيكوست، پس او را بدان نامها بخوانيد» ...، آمده است: «نحن و الله اسماء الحسني؛ به خدا سوگند ما اسماء حسني هستيم».
📚 شرح دعای سحر/ امام خمینی ره
پ. ن.
✅ شرح برخی اصلاحات و چند نکته:
🔹 ۱. #تجلي_عينی: خداوند وقتی به #حبّ_ذاتی، در مراتب عالم به اسمای خویش ظهور میکند، آخرین مرتبه تجلی، تجلي عینی و خارجی است که همین عالم است. لذا هر آنچه در عالم هست، چه شر و چه خیر، چه جماد و چه گیاه و چه حیوان و چه انسان، عین و حقیقت و وجودی است که #مظهر اسم یا اسمائی از خداوند است.
🔹۲. #سجده_ملائکه_بر_آدم ع: چون آدم ع خلق شد، پس از نفخ روح، و تعلیم اسماء، مقام #خلیفه_اللهی مییابد، و چون فرشتگان مظهر کامل حق نبودند، لذا درک درستی از او داشتند، اعتراض کردند، اما به دلیل کاملبودن او مأمور به سجده بر وی او کردند.
🔸 ۳. نکته ۱: القابی چون #آیت_الله_الکبری، #صاحب_اللواء، #اصل_القدیم، #امام_خلق_الله، #عیبه_علم_الله، و ... برای اميرالمؤمنين روحی لتراب مقدمه غلامه الفداء، نشان از مظهریت تام ایشان است.
🔸 نکته ۲: احادیثی چون "ما #اسمای_حسنای الهی است"، حداقل #دو_معنا دارد:
✔️ ۱. ما چون مظهر تام الهی هستیم، لذا تمام اسمای حسنای الهی در ما مندمج و یکجا هستند؛ لذا نحن اسماء حسنی هستیم یعنی: هر یک از ما همه اسما هستیم.
✔️ ۲. هرچند ما مظهر تام الهی هستیم، اما در مقام بروز خارجی، هر یک از ما یک اسم را به دلایل مختلف بیشتر بروز داده است؛ لذا معنای حدیث میشود همه ما اهل بیت علیهم السلام، همه اسمای الهی رو در زمانهای مختلف بروز دادهایم.
(البته تناقضی میان این دو معنا نیست و شاید هر دو مقصود باشد)
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#شرح_دعای_سحر
🆔 @hayatemaqul
🔰 گامبهگام با انسان کامل (۲)
✍ اصغر آقائی
___________________
🌀 گام اول: آبگینه
🔻 خداوند از آن رو که #مظهر تامّ میطلبد که چون آینهای تمامقد او را به بهترین وجه جلوه دهد، دست به کاری کارستان میزند و موجودی را میآفریند که خود بر خود آفرین میگوید «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ»؛
🔻 امّا زود است که بر خود ببالیم. هنوز آغاز سفر است. تا در این سفر #عشق، به عنقای سیمرغ نرسی و خود را با او یکی نبینی، نمیتوانی مدّعی عشق تامّ شوی.
🔻 آری چون هنوز هیچ موجودی، عشق را کامل نشان نمیداد و گروهی نیز گوئی به عشق خویش مغرور بودند و با ندای «وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ»، فهم کوتاه و غیر تامّ خود را آشکار کردند؛
🔻 و خداوند اراده کرد که #انسان را بیافریند؛ خلیفه را؛ و عشق آسان نمود اوّل، ولی افتاد مشکلها.
🔻 امّا گذر از این گردنهها و مشکلات سهمگین نیاز به عشقی ذاتی و علم داشت. و #آدم که فطرتش عاشق #کمال آفریده شده بود، #علم آموخت، که خلیفه خداوند، بدون علم نمیشود «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا». و این چنین #آبگینه تمامنمایِ حق، دُردانه هستی، با فطرتی الهی گام در #حیات_معقول مینهد، تا عقل و عشق توأمان سفر کنند؛ امّا ...
... و سفر ادامه دارد
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#سفر_عشق
#ابنعربی
🆔 @hayatemaqul
🔰 گامبهگام با انسان کامل (۳)
✍ اصغر آقائی
___________________
🌀 گام اول (با آدم ع): ... افتاد مشکلها
🔻 #حیات_معقول که پا بگیرد تازه خواهی دانست که راه آنچنان که مینماید هموار نیست؛ و حسادتها، کژهفهمیها، قضاوتها و دهها مانع از درون بیرون در مسیر پرواز خواهد بود.
🔻 #آدم ع بر دو پای خویش ایستاده است. فرشتگانی، نه همه آنها، او را برانداز میکنند. فهم و علم ناقص همیشه دردسرساز است و شکوه شروع میشود و آن هم شکوهای دوسر: #فرشتگان ۱) از یک سو موجود جدید را میکوبند "يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ"
و ۲) از سویی دیگر خود را بر قلّه عبادت مینشانند "وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ"
🔻 شاید همیشه کار حسادت، فضل دیگری را ندیدن، و مانند آن همین بلا را سر فرد میآورد: دیگری را بکوب؛ و خود را از نقص بروب. یکنوع تفرعن خفته. خدا نصیبمان نکند مگر آنکه قدمی در راه #رشد باشد.
🔻 مهم این نیست که #فهم ناقص داری یا کامل؛ مهمتر آن است که در برابر کاملتر، وقتی میفهمی حق را #تواضع کنی و این کار #عقل است و فرشتگان چنین بودند؛ لذا آن اعتراض از روی #غیرت عشق، به فرمانپذیری از رو عقل انجامید: "قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا"
🔻 آدم که از دست فرشتگانِ دوست کمبصیر نیازمندِ آگاهی رها میشود؛ خرامان با حوّایش در بهشتی در گردشند "وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا" که ناگاه پای #مانع دیگر میرسد. مانعی کاربلد، آگاه، و چون آتش پر جنب و جوش و خستگی ناپذیر.
🔻 #شيطان نه مانند فرشتگان دردِ عبودیت و حقنمکشناختن را داشت و نگران جایگاه حق تعالی بود؛ بلکه حسادتی آمیخته به کینه در او موج میزد؛ اما خوب میدانست اگر عشق را از عقل جدا کند کارش پیش میرود.
🔻 و عشقِ #ابدیتخواهی آدم وقتی از پرتو عقل جدا میشود و #وسوسه کار خودش را میکند و شیطان از این عشق لحظهای جامانده از دامان عقل بهره میگیرد "هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَىٰ'" و آدم و حوّا از بهشت اخراج میشوند.
... ادامه دارد
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#انسان_کامل
#سفر_عشق
#ابنعربی
🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۴)
✍ اصغر آقائی
_____________________
🌀 گام اول: (با آدم "۲"): ... اوّلین توبه
🔻 #آدم ع همراه با حوّایش اخراج میشوند؛ #اوّلین_اخراج، برای بازگشتی دوباره. آری اوّلین اخراج، تنبیهی از روی #غضب الهی بود و این اخراج، تنبیهی از روی #مهر الهی و این دو با هم بسیار متفاوتند. #شیطان وقتی باد در کبکبه میکند و از امر الهی سرباز میزند؛ از درگاه الهی رانده میشود «فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ» و آدم نیز اخراج میشود؛ اوّلی #تکبّر میورزد و اخراج میشود و دومی #حرص میورزد و زیادهطلبی میکند؛ و این دو، بسیار متفاوتند.
🔻 آدم در زمین با حوّایش، #حیرتزده از آنچه اتفاق افتاده است، در پیِ پوششی برای خود هستند «وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ». و او خوب میداند، خطائی بزرگ کرده است؛ و باید برای آن نیز پوششی چیزی بیابد.
🔻 #قلب آدم به درد آمده است. مانده چه کند. او که #مظهر خداست و #خلیفه_الله نام گرفته است، با خود میاندیشد و افسوس میخورد. گویی آنچه اتفاق افتاده است را با خود مرور میکند: خیلی از زمانی که خداوند با آفرینش تو به خود بالید «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» و از تو، ای تازه به دوران رسیده، در برابر #فرشتگان مدعی، تمامقد دفاع کرد، نگذشته است؛ امّا تو ... و آدم، اشک میریزد ... اشک و اشک و اشک.
🔻 گریه #آدم تمامی ندارد. شاید #حوّا خوب نمیداند شویِ او از چه چنین گریان است؛ و حق دارد. او چون آدم، کامل کامل نبود و #علم آدم را نداشت و از شدّت گناه و خطای انجام شده خبری ندارد؛ و وای از روزی که انسان بداند و عمق گناه را درک کند؛ #شرم است که تمام وجود او را میگیرد.
🔻 و آدم شرمسار است. او خوب میداند گناه کرده است؛ گنااااااه. خطا کرده است، خطاااااا. آه آه آه از این شرمساری. اشک امان نمیدهد. و آدم، در حال آدمتر شدن است.
🔻و شرمساری و توبه دو مقام خاص مؤمنان است. بدون شرمساری و توبه، نه نمیشود و شرمساری و توبه، حیا میخواهد و حیا، ایمان لازم دارد «لا ایمان لمن لا حیاء له»
🔻 و آدم توبه میکند «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ». کلماتی میآموزد. او شفاعت میشود و آن کلمات تامّه الهی، آن موجودات حقّ نورانی، آن مدارهای هستی، آن #پنج_نفر، به فریاد پدر خاکی خویش میرسند و توبه آدم پذیرفته میشود.
و #فراق ارث آدم برای فرزندانش میشود ... تا آنان نیز چون پدر عقل و عشق را یکی کرده در فراق یار بگریند ... تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.
... و سفر ادامه دارد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#سفر_عشق
#ابنعربی
🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل ۵
✍ اصغر آقائی
___________________
🌀 گام اول: با آدم (۳): ... هبوط
🔻 #آدم بر خطای خویش آگاه شد. او دانست که طهارتی که با خطای ناخواسته انجام گرفته است، هرچند با توبه به او بازگشته است؛ اما دیگر کار از کار گذشته بود. و فراق آغاز شده بود.
🔻 آدم و حوا که از #بهشت بیرون شدند؛ باید خانه و کاشانهای مناسب برای حرکتی دوباره به سوی معشوق داشته باشند و #زمین انتخاب شد؛ جایی برای زندگی «وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ» و زمین شد #کاشانهای پر از متاع و کالا.
🔻 #فراق یار از سویی؛ کاشانه پر از کالا از سویی دیگر، حقیقتاً هم ترس دارد و هم اندوه؛ که فراق، قلب را به اندوه میکشد؛ و کاشانه، اندوه از دست رفتن را. و انسانی که خاطره فراق پدرش را از آنچه در آن بود، سینه به سینه در نسلها بعدی نقل محافل شده است؛ حق دارد در حزن و اندوه باشد؛
🔻 اما باید چارهای جست و چاره این حزن و انده؛ #تبعیت است؛ تبعیت از هادیان الهی از انسان کامل «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ» و این تبعیت از شایستگان درگاه حق، به گذر از حزن و اندوه میانجامد «فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ».
🔻 آری برای دوری از #حزن و #اندوه باید با انسان کامل همراه شد؛ اما نشد که نشد ... و گویی فرزندان آدم، آن خطای پدر خویش را به ارث بردند؛ و خطا و خطا و خطا ... دیگر #خطا جای خویش را به #ظلم میدهد و هبوط معنا مییابد.
🔻 #هبوط یعنی دورشدن از منبع نور، منبع هدایت؛ یعنی دور شدن از عشق، عشق محض، از عقل، عقل محض؛ و این یعنی همان حزن و اندوه همراه انسان؛ و اگر دورشدن از این دو را میخواهیم باید به اصل خویش بازگردیم؛ به منبع نور و عقل و عشق؛ به خداوند؛ و این ذیل سایه خلیفه الهی، #انسان_کامل، پیامبران الهی اتفاق میافتد.
... و سفر ادامه دارد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#سفر_عشق
#ابنعربی
🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل ۵
✍ اصغر آقائی
_______________
🌀 گام اول: با آدم (۴): ... اوّلین جدال خونین
#توبه آدم ع پذیرفته شد؛ و او در زمین ساکن شد. تا پیش از #آدم ع گویا نه زمینیان با آسمانیان #جدال داشتند و نه آسمانیان با زمینیان. #اهل_زمین به #خوراک خویش مشغول بودند و #اهل_آسمان به #تسبیح خویش مسرور.
🔻 با آمدن آدم ع گویی غوغای در آسمان و زمین به پا شد. از همان ابتدا، اهل آسمان چون به دید ناقص به آدم نگریستند، او را مزاحم تسبیح خود یافتند؛ و اهل زمین او را چون رقیبی دیدند و #جدال آغاز شد.
🔻 و این جدالِ آغازشده، چیزی نبود که به زودی تمام شود. آری #فرشتگان که به وصف «عِبَادٌ مُكْرَمُونَ» نشان لیاقت گرفته بودند؛ در جدال میان خویش و انسان، به حکم #کرامت ذاتی خویش، سر به حکم حق نهادند و بر این موجود تازه به دوران آمده، #سجده کردند «قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا» که سجده برای آنکه در مقام #عبودیّت است؛ نه چیز غریبی است و نه سخت.
🔻 اما اهل زمین چون برخی #فرزندان آدم، به راحتی توان #تواضع در برابر #حق، که همان مقام عبودیت است، را ندارند. و هر کس به هر میزان از تواضع در برابر حق سرباززند، به همان میزان از #عقلانیت دور شده است و اینچنین #آزمایش شروع شد.
🔻 از همان ابتدا #تقرّب به حق، آموزه #انسان_کامل به فرزندان خویش بود؛ اما آموزشِ هادی حق، هیچگاه #نیّت فرد را به #اجبار در مسیر هدایت، قرار نخواهد داد که نیّت امری درونی است و از هویّت شکلگرفته فرد نشأت میگیرد و #قابیل سلطهجویانه و کینهتوزانه، برادر خویش را به قتل تهدید کرد «إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ». اما #هابیل که درس پدر و فطرت خویش را خوب آموخته بود سلطهجو نبود «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ».
🔻 قابیل چون از تقوا بهدور بود «قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» و به همین دلیل از مقام #خوف الهی نیز دور بود، دست به جنایت زد؛ اما خوفِ محضر الهی جان هابیل را فراگرفته بود «إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ» و این مقام اهل تقوا است که فرمود «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ»
🔻 و هابیل، به ظلم اهل طغیان، کشته شد؛ و اولین #شهید راه حق شد. او که پیش از این با تقرب به حق، و عدم سلطهجوئی، #نفس خویش را #قربانی کرده بود؛ اینک آماده قربانیکردن #تن خاکی خویش نیز شده بود؛ و او قربانی شد و #سرگشتگی تمام قابیل را گرفت. چرا که سرگشتگی نصیب هر دورشده از حق است.
... و سفر ادامه دارد.
┄┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#سفر_عشق
#ابنعربی
💠 @hayatemaqul
گام به گام با انسان کامل ۶
✍ اصغر آقائی
______________________
🌀 گام اول: با آدم (5): سرگشتیِ طغیان
🔻 #آدم نیز دچار #خطا شد؛ اما حکایت او با #شیطان بیرونی شروع شد «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ» و با چهره #خیرخواهانه شیطان ادامه یافت؛ تا جایی که شیطان به #قسم متوسل میشود؛ چراکه آدم حریف سرسختی است: «وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ»؛ و در حکایت آدم، خداوند از #سقوط نفسانی و #نفس #طغیان_کرده آدم هیچ سخنی نگفته است؛ هرچند هر خطائی از #انسان_کامل به گونهای #ظلم به خود است «قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا»؛ اما نفس انسان کامل، خدامحور است؛ نه خودمحور.
🔻 اما قصه در فرزند آدم، #قابیل، به گونهای دیگر ادامه یافت. در او #نفس طغیانگر و اسیر خود که نه تقوا دارد و نه خوف الهی، او را به اوّلین ظلم تاریخ، ظلم خودخواسته، میکشاند «فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ». آری او چون شیطان، در برابر پروردگار خویش #طغیان میکند؛ و هر طغیانی، حسادتی؛ و هر حسادتی، ظلمی؛ و هر ظلمی، فسادی؛ و هر فسادی، ندامتی در پی دارد؛ لذا او نیز #نادم شد، و در #سرگشتی خودساخته غلطید «فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ». آری نفس آدم #ابدیتطلب بود، و شیطان از این خواسته ذاتی او بهره جست؛ اما نفس قابیل، #محدودیتطلب و #خودمحور؛ لذا در آدم، محور سخن آن محرک بیرونی است و در قابیل، نفس طاغی او.
🔻 مباد که هیچکس #سرگشته ظلم خویش شود؛ و بدتر از آن، مباد که فردی در این سرگشتگی، به خدای خویش پناه نبرد و #اعتراف به ظلم خودکرده، نکند؛ بلکه در پی #پنهانکردن آن ظلم باشد و قابیل چنین کرد. او که جسد برادر خویش را بر دوش میکشید، مانده بود با آن چه کند. #قصد توبه نداشت، اما قتل برادر و جسد بیجان او و پاسخگوبودن در برابر پدر و دیگران را خوب میفهمید؛ لذا در پی چاره بود. و کلاغ آمد «فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ»
🔻 او کار #کلاغ را دید که چگونه شیئی را در زمین پنهان میکند، باز #نفس فریبکارش، به #غرور، و با غرور سخن گفت؛ بدون آنکه به درگاه خداوند، چون پدر #انابه کند و #شکرگزار این فهم جدید باشد که خدایش به او آموخت؛ و با خود، غرور خویش را فریاد زد که آیا من از این کلاغ عاجزترم؟ «قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي»
🔻 نمیدانم قابیل در نهایت #توبه کرد یا خیر ولی آنچه از #قرآن بر میآید، تنها فریب نفس را خوردن و ندامت اوست و جالب آنکه خداوند دو بار بر #ندامت او تاکید میکند؛ اما از توبه او سخنی نمیگوید. او ابتدا پس از قتل برادر نادم شد، و در پسِ دفن جسد بیجان برادر نیز همچنین «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ». ندامت با ندامت فرق میکند. پدر قابیل، آدم ع، #انسان_کامل، #خلیفه خداوند، چون نادم میشود؛ بدون هیچ تأمّلی بر #گناه خویش #اعتراف میکند؛ اما قابیلِ نادم، توبهای نمیکند؛ و این یعنی ندامتی که در پسِ آن #اصلاح و بازگشت نباشد؛ نه توبه است و نه ندامتی که در احادیث، توبه خوانده شده؛ بلکه تنها یک #خودخوری و فهم کار نادرست است.
🔻 آری ندامتی، در مسیر #حیات_معقول و برآمده از #عقلانیت و صفت انسان کامل است که فرد را به تکاپو وادارد و او را بیخور و خواب #یار_ازل سازد و #عشق او در وجودش جوشش کند و سراسر او را بگیرد؛ و حاصل این عقل و عشق در همآمیخته، صفت زیبای #شرمساری باشد که حریّت را در پی دارد؛ نه آنکه با حساب و کتابی محدود، که فریبی #شبه عقل است؛ خود و دیگران را نه به حیات معقول بکشاند و نه از عشق سیراب کند.
... و سفر ادامه دارد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#سفر_عشق
#ابنعربی
🆔 @hayatemaqul