eitaa logo
حیات معقول
223 دنبال‌کننده
140 عکس
205 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 سنت‌های نادرست، مانع اصلی تعقل ✍ اصغر آقائی ___________________________ 💠 وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ ❇️ و چون به آنان گفته شود: از و کتابی که خدا فرستاده، پیروی کنید، پاسخ دهند که ما پیرو کیش پدران خود خواهیم بود. آیا باید آنها پدران باشند حتی اگر آن پدران و نادان بوده و هرگز به حق و راستی راه نیافته باشند؟ 🔺یکی از که انسان را از باز می‌دارد ماندن در نادرست پیشینیان است. 🔸 در آیات متعددی چنین امری را شنیدن سخن حق بیان کرده است. 🔸در این آیه نیز می‌فرماید آیا باید از نیاکان خویش به هر طریق ممکن کنید؟ 🔹خداوند در ادامه با عطف کلمه «یهتدون» به «یعقلون»، گویی آغاز هدایت را در تعقل معرفی می‌کند. 🔹کسانی که تعقل نمی‌ورزند، در حقیقت از دور هستند و با تعقل فرد وارد اولین مراحل هدایت می‌شود. 💡اما شکستن این تعصب بی‌جا و تبعیت نابخردانه از نیاکان چگونه است؟ 💎 به نظر می‌رسد یکی از روش‌های مناسب برای درهم این‌گونه نادرست، ایجاد در ذهن مخاطب است. 🔺 و جان مخاطبی که تعصبات شده است، موعظه‌پذیر نیست و باید او را با سؤالاتی به‌هنگام به و فطری‌اش بازگردانیم، تا اندک اندک ضرباتی خفیف به او زده شود و در نهایت این ضربات به شکسته‌شدن عصبیّت بی‌جای او ختم شود. 🔅 در حقیقت شما با ایجاد سؤال، و نادرست او را به او نشان می‌دهید. ☑️ مثلا فرد گرفتار در ، چنین مغلطه و استدلال نادرستی در ذهن دارد: ✔️ مقدمه اول: عمل A در نیاکان من سال‌های متمادی جریان داشته است. ✔️ مقدمه دوم: و هرگاه مسئله‌ای سال‌های متمادی میان افرادی جریان داشت باشد، حتما آن درست است و ترک آن نادرست. 🌀طبیعتا نتیجه چنین استدلالی آن است که نباید آنچه از به ما می‌رسد را ترک کنیم. 📌اما با درباره این استدلال، می‌توان نادرست بودن آن را بیان کرد. 🆔 @hayatemaqul
🔰 نشانه عقلانیت ✍ اصغر آقائی __________________ 💠 الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ 🌀 به سخن گوش فرامى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان 🔻 در این آیه با دو صفت آراسته شده‌اند: ✔️ ۱. استماع القول ✔️ ۲. اتباع احسن القول 🔻 اما چند سؤال مطرح است؛ مانند: 🔹 ۱. القول یعنی چه؟ 🔸 هرچند تا هشت معنا هم برای آن گفته شده است ولی ظاهرا در این آیه یعنی سخن و اعتقاد فرد و یا افراد را شنیدن است. 🔹 ۲. کی و تا چه زمانی سخنان را باید شنید؟ 🔸 زمان ندارد و امری است زیرا با فعل مضارع فرمود یستمعون ؛ پس لااقل تا رسیدن به اتباع الاحسن باید سخن را شنید (هرچند بعد از آن نیز اگر سخنی بود به حکم همین آیه باید شنید) 🔹 پذیرش و حق باطل چیست؟ 🔸 هرچند در این باره سخن افزون از حوصله است؛ اما اساسی این است: مقصود از در آیه پذیرش آنچه در نگاه خود شنونده احسن است و این بسیار مهم است. 🔻 برای توضیح این سخن پیش‌گفته، به عبارتی در حدیثی تمسک می‌کنم: در روایتی امام ع بعد از بیان ادله و پرسش‌هایی از سؤال‌کننده، به او می‌گوید: 💠 فَهِیَ الْعِلَّهًُْ أُورِدُهَا لَکَ بِبُرْهَانٍ یَثِقُ بِهِ عَقْلُکَ: 🌀 آن علتی است که با برهانی بیان می‌کنم تا عقل تو بدان اطمینان یابد. (نفرمود چون من گفتم بپذیر) 🔻 پس معیار عقل خود شنوده است. 🔻 سؤال: پس هر کسی هر چیزی فهمید برای او حجت است؟ 🔻 پاسخ: بله. اما توجه به دو نکته مهم است: ✔️ ۱. گوینده باید توجه به داشته باشد و بر اساس او سخن بگوید. ✔️ ۲. شنونده نیز تلاش کند با معیار و ادب سخن را گوش دهد. این یعنی آنکه اگر کسی انسانی و معقول سخنان را گوش دهد و چیزی را بپسندد، حتی اگر باطل باشد در نگاه ما، اما او میان خود و عقل خود و یا میان خود و وجدان خود و یا میان خود و خدای خود حجت داشته باشد که واقعا آنچه بر اساس میزان فهم خویش پذیرفته است؛ یقینا او معذور است حتی اگر آنچه اعتقاد یافته است باطل باشد 🔻 یک نکته مهم: احسن در نگاهِ شنونده، نیاز به احسن نیز دارد؛ لذا اگر فردی سخنی باطل را به میزان فهم خود احسن تلقی کرد، اما به دیگران توهین نکرد و را نگاه داشت، این تبعیت احسن و عقلانیت اوست؛ یعنی نشانه تلاش در فهم عاقلانه و تبعیت عاقلانه است حتی اگر اشتباه کند و این فرد هم و هم است به همان میزان که فرمود "قِوَامُ اَلْمَرْءِ عَقْلُهُ وَ لاَ دِينَ لِمَنْ لاَ عَقْلَ لَهُ" 🔻 و از طرف دیگر اگر کسی صرفا به خاطر محبت حتی محبت اهل بیت ع نه سخنی را مؤدبانه می‌شنود و نه تبعیت احسن دارد، این فرد به همان میزان از عقل و به تبع آن از دین دور شده است و محبتش نیز تقریبا جز یک احساس نسبتا پوچ نیست. ✅ نتایج: ✔️ ۱. اگر کسی به او نرسیده است؛ اما روشش این است که سخنان را بشنود و آنچه نیکو قلمداد کرد را بپذیرد عاقل و از اولوا الالباب است. ✔️ ۲. چنین فرد از است و عبودیت دارد، هرچند در زبان اقرار به او ندارد ✔️ ۳. اگر محبی به دلیل محبت دچار شده، از یک سو اهل نشنیدن مؤدبانه سخنان دیگران نباشد و از طرفی اهل باشد، این محبتی نیست به احتمال بسیار بالا که او را نجات دهد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل ۵ ✍ اصغر آقائی ___________________ 🌀 گام اول: با آدم (۳): ... هبوط 🔻 بر خطای خویش آگاه شد. او دانست که طهارتی که با خطای ناخواسته انجام گرفته است، هرچند با توبه به او بازگشته است؛ اما دیگر کار از کار گذشته بود. و فراق آغاز شده بود. 🔻 آدم و حوا که از بیرون شدند؛ باید خانه و کاشانه‌ای مناسب برای حرکتی دوباره به سوی معشوق داشته باشند و انتخاب شد؛ جایی برای زندگی «وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ» و زمین شد پر از متاع و کالا. 🔻 یار از سویی؛ کاشانه پر از کالا از سویی دیگر، حقیقتاً هم ترس دارد و هم اندوه؛ که فراق، قلب را به اندوه می‌کشد؛ و کاشانه، اندوه از دست رفتن را. و انسانی که خاطره فراق پدرش را از آنچه در آن بود، سینه به سینه در نسل‌ها بعدی نقل محافل شده است؛ حق دارد در حزن و اندوه باشد؛ 🔻 اما باید چاره‌ای جست و چاره این حزن و انده؛ است؛ تبعیت از هادیان الهی از انسان کامل «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ» و این تبعیت از شایستگان درگاه حق، به گذر از حزن و اندوه می‌انجامد «فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ». 🔻 آری برای دوری از و باید با انسان کامل همراه شد؛ اما نشد که نشد ... و گویی فرزندان آدم، آن خطای پدر خویش را به ارث بردند؛ و خطا و خطا و خطا ... دیگر جای خویش را به می‌دهد و هبوط معنا می‌یابد. 🔻 یعنی دورشدن از منبع نور، منبع هدایت؛ یعنی دور شدن از عشق، عشق محض، از عقل، عقل محض؛ و این یعنی همان حزن و اندوه همراه انسان؛ و اگر دورشدن از این دو را می‌خواهیم باید به اصل خویش بازگردیم؛ به منبع نور و عقل و عشق؛ به خداوند؛ و این ذیل سایه خلیفه الهی، ، پیامبران الهی اتفاق می‌افتد. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 یادداشت‌های قرآنی: حل مشکلات یا تصحیح جهت زندگی ✍ اصغر آقائی ______________________ 🔻شاید اگر بخواهیم را در یک جمله بیان کنید این چنین بتوان گفت: «دین امری الهی برای تصحیح نگرش انسان است». این جمله بدین معنا است که اگر کسی نماز بخواند، اما او به هستی، صحیح نباشد او فردی حقیقتاً و کاملاً دیندار نیست؛ یا آنکه بهتر بگویم مرتبه مهمی از دین را ندارد، اما اگر فردی خطائی انجام می‌دهد، اما می‌داند این خطای او در جهت اهداف کلی هستی مانند رضایت الهی نیست و از این امر است، این فرد دیندارتر از نمازخوانی است که نماز، عادت او شده است، و توجهی به رضایت الهی ندارد. 🔻البته باید توجه داشت اخلاقی امری نظری است و نباید بر مبنای آن عمل ظاهراً صحیح دیگران را نادرست کرد و منفی به او زد. لذا فردی که نماز می‌خواند، اصل بر آن است که هدف او رضایت الهی است و نباید گمان بد به او داشت. 🔻تحلیل‌های اخلاقی برای اصول کلی ذهنی حاکم بر مسائل اخلاقی است، نه آنکه خود راهی برای عملی غیر اخلاقی، یعنی قضاوت نادرست دیگران، باشد. 🔻یکی از نگرش‌های مهمی که باید در افراد ایجاد شود این است که «نابودی مشکلات» و «رسیدن به خوشی کامل» دو امر متلازم نیستند. این بدین معناست که نه با راحتی، آرامش می‌آید و نه تمام ممکن است. 🔻خداوند در آیه 129 اعراف می‌فرماید: 💠 قَالُواْ أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِينَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ 💠 گفتند: «پیش از آنکه به سوی ما بیایی آزار دیدیم، (هم اکنون) پس از آمدنت نیز آزار می‌بینیم! (کی این آزارها سر خواهد آمد؟)» گفت: «امید است پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند، و شما را در زمین جانشین (آنها) سازد، و بنگرد چگونه عمل می‌کنید!» 🔻خداوند در این آیه به نقل از بنی‌اسرائیل بیان می‌کنند از آنجا که دیدگاه آنان این بود که هدف است، لذا وقتی علیه السلام مبعوث می‌شود، اما مشکلات آنان کاملاً از بین نمی‌رود، اساس را زیر سؤال می‌برند که هم پیش از آمدن و هم بعد از آمدن تو، ما در اذیّت بودیم و هستیم، و آمدن تو چه منفعتی برا ما داشت؟ 🔻این که اساس زندگی بر «زندگی بدون مشکل است» سبب شده بود که آنان در نیز کنند. حال اگر آنان بر این عقیده و نگرش بودند که اساس زندگی بر مثلا جلب الهی است، طبیعتاً رضایت حق را نه در نبود مشکلات که در از ولیّ خدا می‌دیند و این تغییر نگرش، به عمل ختم می‌شد و اتفاقاً آنچه آنان در پی آن بودند یعنی رفع مشکلات، با همراهی ولیّ خدا و پشتیبانی او، بهتر تحقق می‌یافت. 🔻نتیجه آنکه اگر نگرش‌ افراد جامعه‌ای تغییر نکند آن جامعه نه دیندار است و نه در مسیر دین و نه فواید دینداری به نحو اتمّ در آن جریان خواهد یافت. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔺اگر تو ایران یه دختر بخوره زمین و بره بیمارستان این فرد چه‌هاا که نمی‌کنهه 🔻اما گویی از غزه خبری نداره .... 🔹البته ازش انتظاری نیست ... به ویژه آنکه تربیت‌شده پدری است که نه تنها " حمله به غزه" توسط برخی از رو برنمی‌تابه و عليه اونها نامه‌ای سرگشاده می‌نویسه، رژیم غاصب رو دمکراتيک‌ترین دولت خاورمیانه معرفی می‌کنه. 🔻 پدر در این نامه بعد از متهم‌کردن برخی مخالفان حمله به غزه به نادانی و ضد سامی‌گرایی (یهودستیزی) می‌‌نویسه: آنان همچنین دمکراتيک‌ترین کشور در خاورميانه را بدنام کردند. (They having) “defamed the only democratic country of goodwill in the Middle East”. ✅ بنابراین شاخصه ۱) شناخت خداوند و اطاعت از او؛ و ۲) شناخت دشمن او و عدم تأییدش حتی با است. و ظالم در هر آئینی که باشد، دشمن خداست. پیامبر ص فرمود: 💠 اَلا وَ اِنَّ اَعْقَلَ النّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَاَطاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصاهُ 💠 بدانيد كه عاقل‌ترين مردم كسى است كه پروردگارش را بشناسد و از او پيروى كند، دشمنان خدا را بشناسد و از آنان نافرمانى كند. 🔻 بنابراین معیار یا همان حیات معقول، از حق است. به فرموده امام حسین ع تنها با تبعیت از حق، عقل کامل می‌شود؛ نه با عنوان‌گرایی و شهرت و مانند آنها: "لا يَكْمُلُ الْعَقْلُ اِلاّ بِاتِّباعِ الْحَقِّ" ✅ بنابراین عقل خود را پایبند انبیا و عاقلان عالم کنیم، نه صرفاً مشهوران عالم، که شهرت ریشه‌ندوانده در عقلانیت، به نسیمی از احساس بند است. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 رابطه ایمان و نجات: آیا نجات مختص شیعیان است؟ ✍ اصغر آقائی _________________ 💠 علیه‌السلام فرمود: لا نَجاةَ لِمَنْ لا ايمانَ لَهُ: کسی که ایمان ندارد، نجات نیابد. 🔻برای فهم این حدیث مقدماتی لازم است: ۱. اوصافی چون عقلانیت و ایمان و ولایت و عشق، و به طور کلی تمام ، هرچند در مفهوم‌ مغایر یکدیگر هستند، اما در مصداق، به دلیل ، دارند. ۲. بر اساس ، تمام اوصاف وجودی، دارند؛ لذا خداوند است در اعلی مراتبِ آن؛ و است به همین صورت. 🔻برخی نتائج حاصل این دو مقدمه: ✔️ هر عاقلی، مؤمن است؛ ✔️ هر مؤمنی، عاقل است؛ ✔️ هر عاقلی، ولایت دارد؛ ✔️ هر ولیّ‌یی، عاقل است؛ ... و نتائج دیگر؛ مثلا: هر عاقلی، شاکر است‌. (تمام اوصاف وجودی در این نتایج به تناسب، موضوع و محمول واقع می‌شوند) ▫️نکته: اگر موجودی را داشته باشد، هویت این ولایت چون است، به هیچ عنوان با ولایت مطرح‌شده قابل قیاس نیست و نتایج گذشته را ندارد. مثلا ، یعنی ، لذا چنین ولایتی، نه دارد، نه دارد، و نه اوصاف وجودی دیگر؛ لذاست که کسانی که ولایت شیطان را دارند، در روز قیامت، علیه خود و شیطان می‌شورند و می‌شوند؛ مگر می‌شود عقلانیت، پشیمانی بار آورد؟ 🔻بر اساس دو اسم و خداوند، تمام اوصاف گفته شده، هم ظاهری دارند و هم باطنی؛ و این مسئله نتائجی دارد، مانند: ✔️ الهی، هم باطنی هستند و هم ظاهری. ✔️ تمام خداوند هم بر فرد و هم بر دیگران ولایت‌آور است. یعنی اگر مثلا کسی بر امری به صورت صددرصدی حکم کند، او باید سخن این ولیّ (همان حجّت) الهی را بپذیرد؛ و به همین منوال حجت‌های بیرونی. ✔️ باید لااقل به مرتبه‌ای از ، وابسته باشد، لذا پذیرش ، بدون نوعی حجت باطنی، عبث است و بی‌فایده. ✔️ اگر کسی را پذیرفته باشد، ولی حجت ظاهری به او نرسیده یا رسیده اما به دلیلی موجّه، او را درک نکرده باشد، این فرد به دلیل از حجت باطنی یعنی عقل، در دائره ایمان باطنی قرار دارد، چه متدین به ادیان دیگر چون مسیحیت باشد و چه متدین نباشد، و یا اساسا خداباور نباشد، اما به حکم عقل، هیچگاه مثلا ظلم نمی‌کند؛ چنین فردی، مرتبه‌ای از ایمان باطنی را دارد و آن مسیحی، علاوه بر ایمان باطنی، مرتبه‌ای از ایمان ظاهری را نیز به دلیل پذیرفتن عیسی ع دارد. ✔️ کسی که به ایمان باطنی مؤمن است در ، ایمانش آشکار می‌شود؛ ✔️ کسی که به ایمان ظاهری مؤمن باشد، در روز قیامت، اگر ایمان باطنی نداشته باشد، کافر محشور خواهد شد؛ مانند منافق ✔️ هر فردی به هر میزان که عاقل‌تر، مؤمن‌تر، و ولایت‌مدارتر می‌شود، در حقیقت، ولایت اميرالمؤمنين علیه‌السلام را پذیرفته است، و خلیفه‌ی خلیفة الله می‌شود، لذا تبعیت از او و پذیرش سخن او نیز بر دیگران ضرورت بیشتری می‌یابد. ▫️ به طور کلی قاعده در این باب این است: به حکم دو اسم و ، هر آنچه در این دنیا است مظهر اسم الظاهر است، ولی قیامت مظهر الباطن، لذا فقط هر کسانی در قیامت، که "تبلی السرائر" است، مؤمن خواهد بود، که در دنیا داشته باشد. ✅ با توجه به توضیحات و مقدمات بالا، هر کسی در دایره عقلانیت، ایمان، و مانند آن وارد شود، به دلیل این‌همانی آنها با ولایت، در حقیقت علیه‌السلام را پذیرفته است؛ و این معنای احادیثی است که می‌فرماید بدون ولایت کسی وارد بهشت نمی‌شود؛ که فرمود "هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ" و در روز قیامت ولایت از آن "الله" است و طبیعتا ولایت از آن ولیّ نیز است؛ لذا ولایت اميرالمؤمنين علیه‌السلام به همه عرضه می‌شود، و مثلا آنکه در دنیا به احکام حجّت باطنی عمل می‌کرد و سمعاً و طاعتاً به عقل می‌گفت - هرچند در ظاهر مسلمان نبود - در آنجا هم سمعاً و طاعتاً به حجّت ظاهری خواهد گفت. ✳️ و نتیجه این می‌شود: وقتی اميرالمؤمنين علیه‌السلام می‌فرماید مؤمن اهل نجات است، یعنی هر کسی به هر مرتبه‌ای از ایمان، عقلانیت، و ولایت رسیده باشد، و ملتزم مقتضیات آن باشد، در دائره نجات است؛ پس هر چقدر مؤمن‌تر، ناجی‌تر است. پس نه تنها شیعیانی که ملتزم به مقتضیات ایمان هستند، در هر مرتبه‌ای، اهل نجات هستند، بلکه هر مؤمنی به معنایی که عرض شد اهل نجات خواهد بود. 🔻 نکته پایانی: وقتی گفته می‌شود مؤمن اهل نجات است، باید گفت نجات از چه چیزی؟ قاعده کلی این است: هر کسی عقلانیت، ایمان و ولایت را در هر چیزی به کار برد، در همان چیز اهل نجات است، چه دنیوی چه اخروی؛ و البته مصداق تام این نجات، نجات از است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @hayatemaqul
🔰 راهبردهای کلی دین برای حل مسائل زندگی ✍ اصغر آقائی ________________ ☑️ بسیاری از فرد، نیست که در پی آن باشد بلکه است که در پی برای آن است، لیکن آن مسئله در قالب سؤال بروز پیدا می‌کند؛ مانند بسیاری از عقده‌ها، ناراحتی‌ها و مشکلات و شکایت‌های انباشته فرد که در قالب‌های دیگری مانند اعتراض، قهرکردن، فاصله‌گرفتن و ... بروز می‌یابد. ☑️ مقصود از چیست؟ 🔻 راهبردها گزاره‌های ذهنی هستند. برای توضیح آن در ابتدا باید بدانیم بدون ترسیمی صحیح از نمی‌توانیم مشکلی را با حل کنیم. 🔻 مقصود از ترسیم وضع موجود، نه تحلیل جوانب مشکل، که تبیین راهبردهایی است که راهکارها را در درون و ذیل خویش دارند. 🔻 این راهبردها، ذهنی است که عامل اصلی گردش و جریان امور و افعال و گفتار فرد هستند. یعنی در پسِ هر گفتار و رفتار فرد، یک گزاره کلی ذهنی وجود دارد که عاملِ اصلی آن گفتار و فعل است. 🔻 این گزاره‌ها گاه و گاه است. مثلا فردی که در خانواده‌ای با رشد کرده است، غالباً گفتار و افعال خویش را با این گزاره ناخوداگاه ذهنی تنظیم می‌کند که در روابط بین مانعِ ایجاد‌شدنِ عقده‌هایی پنهان در فرد نسبت به جنس مخالف می‌شود، و فردی که با عقده‌های رهاشده وارد ازدواج می‌شود، موفق‌تر است. 🔻 بدون رهاشدن ذهن از این گزاره‌های جهت‌ساز نادرست، و جایگزین‌کردن آنها با گزاره‌های صحیح، نمی‌توان در فعل و گفتار فرد تغییر محسوسی ایجاد کرد. 🔻 هرچند ایجاد این تغییر بسیار سخت است، زیرا با فراوان درونی و بیرونی مواجه می‌شویم. به همین دلیل با شدید و و مانند آن مواجه می‌شدند. بنابراین کار کسانی چون ، ، و ... بسیار سخت است. ▫️ البته نباید با غلیان‌کردن افراد در یک یا و یا ، احساس تغییر در آنها کنیم. البته این مسائل به دلیل آنکه ضربه ناگهانی بر ذهن فرد وارد می‌آورد، سرعت امکان تغییر را بسیار بالا می‌برد، به شرط آنکه ذیل این مسائل و روشها، از راهبردهای صحیح ارائه شود. 🔻 اما چگونه؟ این گزاره‌ها، یا با از افراد آگاه، یا با تبعیت از عقل و یا با تبعیت از که هر دو را دارد، امکان‌پذیر است. 🔻 بنابراین توجه به و مسائل، بسیار مهم است. ☑️ امّا چیست؟ 🔻دین برای حل ابتدا گزاره‌های کلی ذهنی کارسازی، به فرد پیشنهاد می‌دهد تا بتواند ذیل آنها به مشکلات خویش توجه کند؛ توجهی که چه مشکلات حل شوند و چه حل نشوند؛ فرد سود کرده است؛ هرچند با توجه به راهبردهای دینی، راهکارهای عملی فراوان تحقق یافته ذیل آن، مشکل را حل می‌کند. 🔻دین راهبردهای متعددی را بیان می‌کند که تنها به برخی از آنها اشاره می‌کنم: ✔️ انسان، به امتداد حقیقت گسترده او، ندارد. ✔️ انسان خلق‌ شده است؛ ولی دنیا و لذت‌های آن محدود است. ✔️ هیچ در دنیا انسان را به طور کامل نمی کند. ✔️ تمام لذت‌های دنیایی با متعددی همراه است. ✔️ پایان زندگی نیست، پس باید باشیم و آینده را محدود در دنیا نکنیم. ✔️ انسان به اوست و عقلانیت انسان به او. ✔️ انسان در برابر هستی مسئولیت دارد. ✔️ اگر کسی بدون توجه به حقوق دیگران تنها به حقوق خود توجه کند، است. ✔️ لذت‌‌بری چندجانبه مادی و معنویِ انسان استکبار است. ✔️ از استکبار بدون نیرویی برتر از خود انسان‌، به طور کامل تحقق‌پذیر نیست. ✅ با تحقق‌بخشیدن این گزاره‌ها در ذهن خویش، ۱) نگاهمان به خود و هستی و جایگاه‌مان در آن و روابط موجودات دقیق و گسترده می‌شود؛ و ۲) با این نگاه دیگر خود را رها و تنها حس نخواهیم کرد، و ۳) در راه تلاش خواهیم نمود، و ۴) مشکلات را سنگ را ندانسته، سکوهای پرتابی برای ارتقای ظرفیت خود ذیل الهی معنا خواهیم کرد؛ و فردی که خود را تنها ندانسته و همیشه در راه محبوبش تلاش می‌کند، دیگر خار مغیلان راه برایش، نیش نیست که نوش است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul