🌀همه كارم ز خودكامى، به بدنامى كشيد آخر
🌀نهان كى ماند آن رازى، كزو سازند محفلها؟!
🔰 خلاصه شرح
◀️ سالک در مسیر #محبوب نباید جز او را طلب کند؛ که هر طلبی غیر از این #خودکامگی است و فرد خودکامه که در میان این همه #مظاهر الهی غرقشده، خود را محور درک و #عشق میبیند و مقصود او در رسيدن به معشوق رسيدن به خواستههای خود است، زود یا دیر شهره آفاق میشود و بدنامی سراغ او میآید که محبوب ازل را برای خود میخواست.
◀️ اصل سخن مرحوم سعادتپرور:
🔺چون مقصود من در امور ظاهرى به كام #دل رسيدن بود، دچار بدنامى گشتم.
🔺اكنون چگونه بدنامى در امر #باطنى و عشقورزىام به محبوب، كه براى نيل به همين منظور است، نصيبم نگردد، و نگويندم: كه #معشوق را براى خود مى خواهد، و دوستانم محفلها بر اين امر بر پا كردهاند: كه فلانى در راه عاشقى، به كام خويش رسيدن را مى پيمايد.
🔹در واقع مى خواهد بگويد: من وقتى مى توانم كام از او گيرم، كه خود را نبينم.
🔺به گفته خواجه در جايى:
🔸هر كه در پيش بُتان، بر سر جان مى لرزد
🔸بى تكلّف، تنِ او لايق قربان نشود
🔸ذرّه را تا نبود همّتِ عالى حافظ!
🔸طالبِ چشمه خورشيدِ درخشان
📚جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ ج.۱ ص.۲۶
🌺🌺🌺
#نفحهای_از_نفحات_بزرگان
#آیت_الله_سعادت_پرور
#حافظ_علیه_الرحمة
#حیات_معقول
#دیوان_حافظ
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🆔 @hayatemaqul
🔻 #حیات_معقول یعنی:
✔️ عشق به تمام فضائل؛
✔️ عشق به تمام ولایت؛
✔️ عشق به تمام عقل؛
✅ و تمام اینها در نام #امیرالمؤمنین روحی لتراب مقدمه الفداء جمع است؛
✔️ پس حیات معقول یعنی #عشق به علی بن ابیطالب عليه السلام
🔻 و این عشق، نفرتی با خود همراه خواهد داشت که عشق بدون #نفرت؛ نه عشق است و نه عقل؛ تنها #هوس است؛ هوسی که جهت مثبت و منفی آن را #معشوق تعیین نمیکند، بلکه #خودخواهی فرد تعیین میکند؛ و چنین عاشقی، #حبّ و #بغضهای او نیز سرشار از #غرور و #تکبر خواهد بود؛ حتی اگر #هیاتی باشد؛ و این عشق نه خودسوز است و نه خودساز؛ بلکه سازی خودساخته است که تنها هوس را کوک میکند؛
🔻 و #لعنِ هرجایی، و هرکسی را لعنکردن، ثمره این عشق غیر معقول است، و ثمره هر چیزی شبیه خود اوست، پس لعنی که از عشق ریشهدوانده در تکبر، نشأت میگیرد، جز دوری از حق و ایجاد نفرت ناساز و ناحق ثمری ندارد؛ که لعن حق، محورش ولایت است نه خود؛ لذا روشمند است.
🔻لذاست که #امام_هادی عليه السلام در زیارت #غدیریه فرمود:
💠 فَلَعَنَ اللّٰهُ جاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الْإِقْرارِ، وَناكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْمِيثَاقِ،
💠 پس خداوند منکران ولایت تو را پس از اقرار و عهدشکنان تو را پس بستن آن، لعن کند.
🔻 پس #حیات_معقول در یک جمله یعنی #عشق_و_عقل؛ و نشانه این عشق و عقل دو چیز است: ۱) ثمره بنیادین آنها #ولایت است و ۲) ثمره ثانوی آنها #حب تمام انسانهاست؛ و فقط #لعن منکرانِ آگاهِ عشق و عقل (یعنی #ولایت).
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 گام به گام با انسان کامل (۲۳)
✍ اصغر آقائی
__________________
🌀 گام سوم: با ابراهیم ع: جوان قیامکرده (۳)
🔻گفتگوی #ابراهیم و عمویش آزر، که نمیدانم میتوان نامش را گفتگو گذاشت یا خیر به پایان رسید و ابراهیم با کولهباری از حزن که بر قلبش سنگینی میکرد، از عمویش جدا شد.
🔻کناری رفتم. ابراهیم، که گویی دریایی، جهانی، امّتی است پرشکوه، از کنارم گذر کرد. «إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ». زبانم به کامم چسبیده بود، جرأت سخن نداشتم. خواستم او را صدا بزنم امّا نشد که نشد.
🔻به خود جرأت دادم قدمبهقدم با کمی فاصله در کوچه پس کوچههای شهر او را تعقیب کردم. از شهر خارج شد و کناری رفت. گویی با کسی نجوا میکند. در زاویهای قرار گرفتم تا هم نجوایش را بشنوم و هم صورت دلربای او را بنگرم. اشکهای او بر گونههایش روان بود و دانستم که با #معشوق ازل سخن میگوید. ناخواسته گریستم.
🔻ابراهیم شروع به #استغفار کرد و از خداوند آن یگانه آمرزشگر، طلب مغفرت میکرد. نام #آزر را که شنیدم، متوجه شدم که برای عموی خویش طلب غفران میکند. دستان بهآسمانافراشته، چشمانِ اشکبار، سرِ بهزیرافکنده، زانوانِ بهادب برخاکنشسته، و صدای حزین، برایم دیگر آشنا بود. گویی دیگر با این حال انس گرفتهام. من بارها و بارها در این سفر دیده بودم که هر فرصتی که به #انسان_کامل دست میداد، زانوی ادب در برابر آن خدای بیکران بر خاک میزد.
🔻ابراهیم به خانه بازگشت. عموی او کنار نخلی برافراشته، خوشه انگوری را در دست گرفته، دانه دانه آن را به دهان میگذاشت و با لذت تمام میخورد. آزر گفت: این غریبه کیست که با خود آوردهای؟ ابراهیم گفت: عمو جان، همان طور که گفتی غریب است و #مهمان من. راستش با این جملهی او کمی به خود بالیدم؛ من، مهمان ابراهیم، خلیل الله شدهام. البته کمی شرمسار هم بودم؛ او خلیل الله و رفیق همراه خداوند و من ...؛ نه وصله ناجوری بودم؛ اما مهر و #مهربانی او چنان بود که احساس غربت نداشتم.
🔻عموی ابراهیم گفت: باشد و خوشه انگوری را همراهِ دو سیب در ظرفی گذاشت به ابراهیم داد و گفت: امروز درباره تو با بزرگ #معبد صحبت کردم و سخنهایت را به او گفتم. او بسیار متعجب شد. قرار است فردا با تو به دیدارش برویم، مگر آنکه او آن بادِ کلهات را خالی کند و من را از این یکیبه دو کردنهای بیجای تو رها سازد. من دیگر در برابر #بت_بزرگ شرمسارم.
🔻ابراهیم نگاهی به من کرد و با تبسمی مرا به داخل خانه دعوت کرد.
🔻شب پس از اطعام و مهیّاکردن محل استراحت من، خود در کناری به عبادت مشغول شد؛ عبادتی که از سر #تسلیم بود. «وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ».
🔻از فرط خستگی خوابم برده بود که با نجوای ابراهیم از خواب بیدار شدم. ساعتی دیگر تا طلوع آفتاب نمانده بود. به صبح که نزدیکتر میشدیم به جای ابراهیم من #دلهره گرفته بودم که در معبد چه خواهد گذشت؟ اما ابراهیم آرام و پرقرار، با قلب سلیم خویش «إِذْ جَاء رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» در حالی که دست به آسمان داشت گفت: خداوندا من تسلیم تو هستم و راضی به قضا و حکم تو «إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ».
🔻با این جمله قامت رعنای ابراهیم در پسِ اشکهای جاریِ چشمانم پنهان شد، و من به یاد آن قامتِ رشیدِ برزمینافتاده در میدان، در حالی که دشمنانش دور پیکر بیرمقش حلقه کرده، ضربه میزدند، افتادم؛ و با او در آن معرکه، همنجواشده، گفتم: خداوندا راضی به رضای تو هستم و بر آن صبر میکنم «الهی رِضاً بِرِِضِاکَ، صََبراً عَلی قَضائِک یا رََبََََّ لا الهَ سِواکَ».
🔻وه که چقدر اوصاف انسانهای کامل به هم نزدیک است.
🔻صبح شد و ما به راه افتادیم، ... سوی معبد ... .
... و سفر ادامه دارد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#سفر_عشق
🆔 @hayatemaqul
🔻 وقتی قلبت از دوری #معشوق با آههای تفتیده پرتپش میشود، چشمان نگرانت را مأمور عقل خویش کن، تا دوست را همین حوالی بیابد. همین کافیست برا
🔻 و خداوند فرمود:
💠 سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
💠 به زودی نشانههای خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان میدهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است؛ آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟!
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
🆔 @hayatemaqul
🔰 راهبردهای کلی دین برای حل مسائل زندگی
✍ اصغر آقائی
________________
☑️ بسیاری از #سؤالات فرد، #سؤالی نیست که در پی #پاسخ آن باشد بلکه #مسئلهای است که در پی #راه_حلی برای آن است، لیکن آن مسئله در قالب سؤال بروز پیدا میکند؛ مانند بسیاری از عقدهها، ناراحتیها و مشکلات و شکایتهای انباشته فرد که در قالبهای دیگری مانند اعتراض، قهرکردن، فاصلهگرفتن و ... بروز مییابد.
☑️ مقصود از #راهبرد چیست؟
🔻 راهبردها گزارههای #جهتساز ذهنی هستند. برای توضیح آن در ابتدا باید بدانیم بدون ترسیمی صحیح از #وضع_موجود نمیتوانیم مشکلی را با #راهکاری_صحیح حل کنیم.
🔻 مقصود از ترسیم وضع موجود، نه تحلیل جوانب مشکل، که تبیین راهبردهایی است که راهکارها را در درون و ذیل خویش دارند.
🔻 این راهبردها، #گزارههای_کلی ذهنی است که عامل اصلی گردش و جریان امور و افعال و گفتار فرد هستند. یعنی در پسِ هر گفتار و رفتار فرد، یک گزاره کلی ذهنی وجود دارد که عاملِ اصلی آن گفتار و فعل است.
🔻 این گزارهها گاه #آگاهانه و گاه #ناآگاهانه است. مثلا فردی که در خانوادهای #غیر_مذهبی با #روابط_آزاد رشد کرده است، غالباً گفتار و افعال خویش را با این گزاره ناخوداگاه ذهنی تنظیم میکند که #عدم_محدودیت در روابط بین #مرد_و_زن مانعِ ایجادشدنِ عقدههایی پنهان در فرد نسبت به جنس مخالف میشود، و فردی که با عقدههای رهاشده وارد ازدواج میشود، موفقتر است.
🔻 بدون رهاشدن ذهن از این گزارههای جهتساز نادرست، و جایگزینکردن آنها با گزارههای صحیح، نمیتوان در فعل و گفتار فرد تغییر محسوسی ایجاد کرد.
🔻 هرچند ایجاد این تغییر بسیار سخت است، زیرا با #موانع فراوان درونی و بیرونی مواجه میشویم. به همین دلیل #پیامبران با #انکار شدید و #استهزا و مانند آن مواجه میشدند. بنابراین کار کسانی چون #مشاوران، #روحانیان، #اساتید و ... بسیار سخت است.
▫️ البته نباید با غلیانکردن #احساسات افراد در یک #واقعه یا #سخنرانی و یا #روضه، احساس تغییر در آنها کنیم. البته این مسائل به دلیل آنکه ضربه ناگهانی بر ذهن فرد وارد میآورد، سرعت امکان تغییر را بسیار بالا میبرد، به شرط آنکه ذیل این مسائل و روشها، #محتوایی از راهبردهای صحیح ارائه شود.
🔻 اما چگونه؟ این گزارهها، یا با #تبعیت از افراد آگاه، یا با تبعیت از عقل و یا با تبعیت از #دین که هر دو را دارد، امکانپذیر است.
🔻 بنابراین توجه به #ذهن و #جنبه_شناختی مسائل، بسیار مهم است.
☑️ امّا #راهبرد_دین چیست؟
🔻دین برای حل #مشکلات ابتدا گزارههای کلی ذهنی کارسازی، به فرد پیشنهاد میدهد تا بتواند ذیل آنها به مشکلات خویش توجه کند؛ توجهی که چه مشکلات حل شوند و چه حل نشوند؛ فرد سود کرده است؛ هرچند با توجه به راهبردهای دینی، راهکارهای عملی فراوان تحقق یافته ذیل آن، مشکل را حل میکند.
🔻دین راهبردهای متعددی را بیان میکند که تنها به برخی از آنها اشاره میکنم:
✔️ #آرزوهای انسان، به امتداد حقیقت گسترده او، #تمامی ندارد.
✔️ انسان #محدودیتناطلب خلق شده است؛ ولی دنیا و لذتهای آن محدود است.
✔️ هیچ #لذتی در دنیا انسان را به طور کامل #ارضا نمی کند.
✔️ تمام لذتهای دنیایی با #سختیهای متعددی همراه است.
✔️ #مرگ پایان زندگی نیست، پس باید #آیندهنگر باشیم و آینده را محدود در دنیا نکنیم.
✔️ #هویت انسان به #عقلانیت اوست و عقلانیت انسان به #مسئولیتپذیری او.
✔️ انسان در برابر #همه_موجودات هستی مسئولیت دارد.
✔️ اگر کسی بدون توجه به حقوق دیگران تنها به حقوق خود توجه کند، #مستکبر است.
✔️ #بزرگترین_مانع لذتبری چندجانبه مادی و معنویِ انسان استکبار است.
✔️ #رهایی از استکبار بدون نیرویی برتر از خود انسان، به طور کامل تحققپذیر نیست.
✅ با تحققبخشیدن این گزارهها در ذهن خویش، ۱) نگاهمان به خود و هستی و جایگاهمان در آن و روابط موجودات دقیق و گسترده میشود؛ و ۲) با این نگاه دیگر خود را رها و تنها حس نخواهیم کرد، و ۳) در راه #معشوق تلاش خواهیم نمود، و ۴) مشکلات را سنگ را ندانسته، سکوهای پرتابی برای ارتقای ظرفیت خود ذیل #ربوبیّت الهی معنا خواهیم کرد؛ و فردی که خود را تنها ندانسته و همیشه در راه محبوبش تلاش میکند، دیگر خار مغیلان راه برایش، نیش نیست که نوش است.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
🆔 @hayatemaqul