eitaa logo
حیات معقول
223 دنبال‌کننده
140 عکس
205 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 چند پرسش و پاسخ درباره آیه نور ✍ اصغر آقائی __________________________ 🌱🌱 اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضي‌ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَليمٌ 🌱🌱 🌀 چند سؤال و پاسخ: 🔻 1. سؤال اول: چرا در آغاز ، خداوند «الله» را در آغاز آیه «نورِ» هستی بیان می‌کند: «اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» و در انتهای آیه می‌فرماید «الله» به نور خودش هدایت می‌کند: «يَهْدِي اللهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ»؟ 🔹 پاسخ: 💠 چند پاسخ می‌توان درباره این آیه مطرح کرد، که همه آنها هم می‌توانند صحیح باشند و در عین حال همه آنها مقصود آیه باشد (زیرا در اکثر از یک معنا جایز است): ✔️ - از آنجا که خداوند نور تمام هستی است، لذا تمام هستی او هستند؛ یعنی هستی بسط یافته صفات الهی هستند؛ و این یعنی تمام هستی به سوی او می‎کنند؛ لذا «یهدی الله بنوره» یعنی خداوند به واسط این مظاهر، که نورهای متفرق الهی هستند، به اساس این نورها، یعنی الله هدایت می‌کنند؛ یعنی خداوند با این الهی، به سوی خود هدایت می‌کند. ✔️ - از آنجا که نور در «بنوره» وابسته به مطلقه الله تعالی شده است؛ لذا مقصود از نور در این جا باید باشد که آن هویت مطلقه است؛ و آن است؛ لذا معنای آیه این می‌شود خداوند همه را به سوی ولیّ خدا فرامی‌خواند. و این بدان معنا است که هرکسی در جهان هستی و وجود خویش و اسماء و صفات الهی غور کند، حتما به وجود انسان کامل خواهد رسید؛ علاوه بر آنکه هدایتی تشریعی نیز به سوی او صورت گرفته است؛ همچنانکه علیه السلام فرمود: «فَالنُّورُ عَلِیٌّ یَهْدِی اللَّهُ لِوِلَایَتِنَا مَنْ أَحَبَّ» و این انسان کامل هدایت می‌‌کند که فرمود: الْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ: حجت الهی قبل از خلق و با خلق و بعد از خلق هست (و هدایت و امور هستی و ... به دست اوست) و ده‌ها روایت شبیه به آن. ✅ نتیجه پاسخ دوم: همه افراد در جهان هستی تحت انسان کامل و امام معصوم علیه السلام قرار دارند؛ اما آنان از دو طریق عقل و نقل به دیگران می‌رسد؛ لذا هرکسی در هر جا تابع عقل صریح باشد، در حقیقت تابع ولایت امام علیه السلام است. 🔻 2. سؤال دوم: وقتی انسان کامل، الله است، و از سوی دیگر الله نور هستی است: «اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» است؛ و می‌دانیم تمام هستی وابسته به الله است، آیا می‌توان گفت، تمام هستی به خلیفه الله وابسته است؟ 🔹 پاسخ: 💠 بله؛ با این تفاوت که تمام هستی به خلیفه الله، بالعرض (یعنی به‌تبعِ وجود حق تعالی)است؛ اما وابستگی به حق تعالی بالذات است نه بالعرض؛ لذاست که همین آیه در روایات به اهل بیت علیهم السلام تفسیر شده است و لذاست که در احادیث فرمودند: لَوْ أَنَ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ سَاعَهًًْ لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا کَمَا یَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِه: اگر امام یک ساعت در روی زمین نباشد، زمین ساکنان خود را فرو می‌برد همان‌طور که دریا انسان را [در] امواج خروشان غرق می‌نماید. پ.ن اصطلاح "استعمال لفظ در اکثر از یک معنا" که در متن آمده است به این معنا است که آیا متکلم می‌تواند یک لفظ یا یک جمله بگوید و در عین حال چند معنا مد نظر او باشد؟ که اجمالا عرض می‌کنم این چنین استعمالی در الفاظ قرآن و احادیث جایز است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 شرح دعای سحر: عزّت الهی () ✍ اصغر آقائی _____________________ 💠 اللّهم انّي اسئلك من عزّتك باعزّها و كلّ عزّتك عزيزه. اللّهم انّي اسئلك بعزّتك كلّها 🔻 خداوند متعال در خود مؤثر است، بلكه او بصير و سميع است به عين سمع و بصر ما. 🔻 شيخ ما عارف كامل جناب ، كه خداوند سايه‌اش را بر سر مريدان مستدام بدارد، مي‌گويد: سميع و بصير از امهات اسماء نيستند و به علم خدا در مقامات باز مي‌گردند و از او جدا نمي‌شوند مگر زماني كه مخلوقات و مظاهر پديد مي‌آيند. در اين هنگام، تحققِ سمع و بصر در حق خداوند متعال، همان سمع و بصر مظاهر خواهد بود. و او ظاهر و باطن و اول و آخر است. 🔻 محي‌الدين در گفته است: بدان كه علوم الهی ذوقی‌ئی كه براي اهل‌الله حاصل مي‌شود، مناسب با اختلاف قوايي كه علوم ناشي از آنند مختلف مي‌باشند، با اين كه همه از يک‌جا سرچشمه مي‌گيرند؛ چنانچه خداوند متعال مي‌فرمايد: من گوش او هستم كه بدان مي‌شنود و چشم او هستم كه بدان مي‌بيند و دست او هستم كه حمله مي‌كند و پاي او هستم‌ كه بدان راه مي‌رود. 🔻 پس، خداوند متذكر شده كه او اعضا و جوارحي است كه خود عين عبد هستند. لذا هويت واحد است و جوارح مختلف. 🔻 اما خداوند متعال به (یعنی معادل‌نداشتن) نيز هست، زيرا محض نمى‌پذيرد و تكرار نمى‌شود و هر چه را كه دومين او فرض كني، در واقع، خود اوست. 🔻 شايد منظور از در اين بخش از دعا (اللهم اني أسئلك من عزتك باعزها ...) صفاتي باشد كه قوت و غلبه‌اي در آن‌ها وجود دارد؛ مانند قّهار و مالك و واحد و احد و معيد و .... ؛ در این صورت باعزت‌ترين اين صفات صفتي است كه ظهور غلبه و قهر در آن تمام‌تر باشد، مانند واحد در اين فرموده حق: «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»؛ يا بنا بر اين فرموده خداوند: «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» 📚 شرح دعای سحر/ امام خمینی ره ص.93-96 پ. ن. ◀️ توضیح چند اصطلاح و بیان چند نکته: 🔸۱. : یعنی مخلوقات الهی که خداوند از طریق آنها خود را نمایان کرده است و هر مظهر به میزان خود مظهر خدا است و امام است. 🔸 ۲. خداوند با سمع و بصر ما: چون تمام هستی، مظهر خداوند است؛ این مظار را اگر جدا از خداوند بدانیم، شرک خواهد بود زیرا در کنار خداوند به موجودی دیگر داده‌ایم؛ لذا باید وابسته به خدا باید بدانیم و این یعنی هر موجودی، همه صفات خدا است؛ و این یعنی خداوند و هستی که در کلام امام بود. 🔸 ۳. و بودن خداوند: همچنانکه در بحث عینیت توضیح دادیم، همه موجودات، چه شر و زشت، و چه خیر و زیبا، مظهر خداوند هستند پس ظاهر و باطن هستی را خداوند و صفات و اسمای الهی پر کرده است و به تعبیر : "بِاسْمائِكَ الَّتى مَلَأَتْ ارْكانَ كُلِّ شَى‏ءٍ" 🔸 ۴. بودن خداوند: یعنی خداوند وجود محض است، محضِ وجود است؛ و صرف یک شیئ دوئيت نمی‌پذیرد؛ مثلا شما اگر از دو شبه‌جمله "آب سرد" و "آب رودخانه زاینده‌رود" بخش دوم را حذف کنید و فقط و فقط آب باقی بماند، دیگر دوئيت از آن که در دو شبه‌جمله پیشین بیان شده بود، از بین می‌رود و فقط و فقط صرف آب باقی می‌ماند. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نقدی بر هویت‌بخشی در فضای ایزوله ✍ اصغر آقائی ______________________ 🔻برای تعلیم موجودی که و ویژگی ممتاز اوست، بایستی شرایط انتخاب را برای او فراهم کرد؛ نه آنکه او را با آفریده‌شده بر اساس ، قیاس نماییم. 🔻 و شخصیت یک انسان، نه با آموزه‌هایِ یک‌سو، شکلی همگِن می‌گیرد؛ و نه لزوماً با شنیدن و دیدن اندیشه‌های ناهم‌سو، سویی ناهمگِن می‌پذیرد. بگذریم از اینکه معیار همگِنی و ناهمگِنی چیست؟ 🔻پس چه باید کرد؟ پیش از پاسخ به این سؤال به حدیث زیر توجه کنیم: 💠 امام صادق علیه‌السلام فرمود: إنَّ بَني اُمَيَّةَ أطلَقُوا لِلنّاسِ تَعليمَ الإيمانِ و لَم يُطلِقُوا تَعليمَ الشِّركِ؛ لِكَي إذا حَمَلُوهُم علَيهِ لَم يَعرِفُوهُ. 💠 بنی‌اميّه آموختن ايمان را براى مردم آزاد گذاشتند، اما آموزش شرک را آزاد نگذاشتند، تا اگر آنان را به شرك كشاندند، مردم متوجّه نشوند. 🔻 بر اساس این آموزه نورانی، مطلوب تربیتی، دو جهت بنیادین دارد: ۱. آموزش اقتضائاتِ موافق ایمان و ۲. آموزش لوازم مخالف آن؛ یعنی شرک و اقتضائات آن. 🔻 پس نه محیط ایزوله، و نه محیط رها مناسب تربیت است؛ که در عین فراگیرکردن اقتضائات ایمان در جامعه، بایستی به افکار مخالف نیز اجازه عرض اندام داد؛ تا بتوان افراد جامعه را گام به گام به رساند؛ که رشد امری است؛ لذا است که در برخی احادیث عليه‌السلام به عدم صبر توبیخ شده است. 🔻 در احادیث تفسیری ذیل آیه ۸۷ سوره انبیا بیان‌ شده است که یونس عليه السلام سی سال در میان قوم خویش تبلیغ کرد اما چون ۱) صبر بر رفتار و گناهان قوم خویش نداشت؛ و ۲) نسبت به تحمل مسئولیت‌های نبوت، کم‌طاقت بود؛ لذا دچار و نهنگ شد. ✅ لذا هرچند سخن درباره تربیت، در چند سطر نمی‌گنجد؛ اما یکی از نکات مهم آن این است که بهترین محیط تربیتی، نه محیط یک‌سو؛ و نه محیط رها و یله است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 چیستی حیات معقول ✍ اصغر آقائی _______________ 🔻 یعنی: ✔️ ۱) شناخت مستقیم ✔️ ۲) و توجه به این صراط یعنی آمیخته به به ✔️ ۳) شناخت مصداق بارز و تمام و کمال این احسان و این ؛ یعنی اميرالمؤمنين عليه السلام و ایشان ✔️ و ۴) دعا برای قدم در این صراط مستقیم و محبت که تمام است؛ هرچند ورود در دین امری آنی است؛ اما بقا در مقامات دین امری تشکیکی و بی‌نهایت است؛ چراکه ولایت امری پایان‌ناپذیر است ✅ پس در یک جمله یعنی ورود و به تبع آن عمل در حوزه عقل و عشق و ایمان که در یک کلمه یعنی ، و تلاش در ارتقا و عقبگردنکردن در این مسیر. ✅ و ثبات قلب در مسیر ولایت که آن است و جز با تمسک به دو اسم و خداوند میسر نیست؛ لذا حیات معقول یعنی مدام طلب کردن: 💠 یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۲۱) ✍ اصغر آقائی ______________________ 🌀 گام سوم: با ابراهیم ع (۱) 🔻 ع سال‌ها بعد از طوفان وفات یافت. ده‌ها قرن گذشت و جمعیت اندک همراه وی دوباره گسترش یافتند. من از این قبیله به آن قبیله و از این شهر به آن شهر در سفر بودم، اما هر بار بر غصه‌هایم افزوده می‌شد. پیرو نوح ع آرام آرام کم می‌شدند. 🔻با گسترش زندگی، انسان این موجود و «إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» بار دیگر که حق تعالی بر دوش او نهاده بود را فراموش کرد؛ و ولیّ نعمت، یعنی . و انسانی که از ولیّ خویش دور بیافتد، قدمگاه ، راهنمای او می‌شود و شرک و کفر ثمره پیروی از ابلیس لعین. «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» 🔻روزی در اندیشه‌ی بودم که صدایی مرا به سوی خود جلب کرد. به گوشه‌ای از آسمان خیره می‌شوم. چهره کریه با قهقه‌‌ای مستانه‌ بر غصه‌هایم می‌افزاید. او خود را پیروز می‌داند. گویی شادمانه‌ای به‌پا کرده و تمام یاران خویش را به جشن نابودی فرزندان بشر فراخوانده است. 🔻منِ خسته از این همه نادانی بشر، به سایه‌‌ای می‌خزم تا لختی بیاسایم. هنوز چشمانم گرم نشده بود که ناگاه یاد روزی افتادم که نوح غصه‌دار برای نجات از غم‌های عظیم دعا کرد و خداوند او را نجات داد «وَ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ» 🔻از جا می‌جهم. به خود تشری می‌زنم که چرا در میان انبوه اندوه‌، حیات‌بخش انسان‌های کاملی که تاکنون پای درس زندگی آنان بودم را فراموش کرده‌ام؛ آموزه‌ی و ؛ که اگر نبود، حق هیچ توجّهی به بشر نداشت. «مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ» 🔻من با چشمانی اشک‌بار چون آدم ع استغفار می‌کنم و چون نوح به حال آن اقوام در شرک غلطیده غصه‌دار می‌شوم و برای نجات فرزندان آدم دعا می‌کنم. و خدا دعاکردن را بسیار دوست دارد. 🔻با دعا و استغفار و ناله به درگاه حق جانی دوباره می‌گیرم و ، جای خود را به می‌دهد و من دانستم که گاه انسان هرچند خود را در می‌داند اما در عین حال در دامی از دام‌های شیطان افتاده است؛ دام ناامیدی؛ که ناامیدی از شیطان است و امید از ایمان. و من با خود زمزمه می‌کنم: و من بسیار آمرزنده هستم نسبت به هر آنکه ایمان آورده، توبه کرده، اعمال صالح انجام دهد سپس هدایت شود. «وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى» 🔻و بار دیگر با عمل به آموزه‌ی ، به ایمانی دوباره بازمی‌گردم، که عمل به آموزه‌های ، انسان‌ساز است نه بودن با او. و من از اینکه نعمت‌ بودن با اولیای خدا را، نه به زبان که با عمل به آموزه‌های آنان سپاس گذارده بودم، خوشحال شده، به حکم «شکر نعمت، نعمتت افزون کند» «إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»، از خداوند خواستم برای ادامه سفر یاریم دهد و مرا در میان آن همه مظاهر ناسپاسی تنها رها نکند. 🔻و من بار دیگر با امیدی برآمده از ایمانی دوباره به شهر باز می‌گردم. 🔻در شهر در حال قدم‌زدن بودم. به هر جا که می‌نگریستم آثار شیاطین انسی و آن خنده‌های پر کبر و مستانه‌شان را می‌دیدم. گویی تمام شهر به دست جنود ابلیس است. شهر فراموش‌شدگان. و خدا هر آنکه او را فراموش کند به عذابی سخت گرفتار خواهد کرد، ذات خود و آنچه برای او آفریده شده است. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ» و چه بد عذابی است، فراموش‌کردن انسانی. 🔻اما دیگر حال من متفاوت بود. هرچند غصه‌دار بودم، اما امیدی در دلم روشن بود و آموخته بودم که هیچگاه زمین از الهی خالی نمی‌شود، و خط توحید هیچگاه یک‌سره قطع نمی‌شود. 🔻و بار دیگر رحیم در میان قهقهه مستانه شیطان و شیطان‌صفتان، کاری کارستان می‎کند و یکی از پیروان خط نوح را وارد عرصه پیکار حق علیه باطل می‌کند. «وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ» 🔻و ، قهرمان توحید و بت‌شکن بزرگ تاریخ، وارد می‌شود. و شیطان فریادی از سر استیصال سر می‌نهد. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 ناراست راست‌نما: حماس برای حفظ جان و مال مردم برود. (۲) ✍ اصغر آقائی _____________________ 🔻۳. آیا مصیبتی پیش خواهد آمد؟ 🔹فرض کسی که چنین سؤالی (با هویّتی توبیخی و انکاری)، این است که با رفتن حماس به جای دیگر جنگ و گرفتاری‌های مانند آن پیش نخواهد آمد. از این فرد باید پرسید که مصیبت فقط کشته‌شدن و مانند آن است، یا مصیبت‌های دیگری نیز در قاموس او وجود دارد. چون آوارگی از وطن، تحقیر، اسارت، ازبین رفتن هویّت و آزادگی و مانند آن. اگر در قاموسش چنین معانی‌ئی وجود ندارد، توصیه می‌کنم کمی بر دائره معانی واژگان خویش بر اساس هویّت دینی و انسانی بیافزاید که اگر چنین نکند، تفسیرهای او همیشه مادی‌گرا و یک‌سو خواهد شد. بله حفظ مال و جان و مانند آن مهم است، اما همیشه هنگام میان مسائل مختلف، مهم‌تر را برمی‌گزیند؛ بنابراین عقل میان مال و جان، جان را و میان جان و هویّت انسانی، آزادمردانگی و هویّت انسانی را انتخاب می‌کند. لذا از نویسنده محترم می‌پرسم آیا اگر بر معنانی واژگان چون مصیبت، معانی دیگری بیافزاید، آیا مصیبتی پیش خواهد آمد؟ 🔻۴. مثال زدن به و محاصره‌ بیروت توسط آریل شارون و عدم امکان مقابله 🔹بگذریم از اینکه این تشبیه مشخص نیست و گویا تنها وجه شبه آن بر این فرض است که همچنانکه در زمان یاسر عرفات، با صهیونیست‌های تا دندان مسلح، که جوّ جهانی و غیره نیز در اختیار آنان بود تا جایی که خود را قوی‌ترین یا از قوی‌ترین نیروهای امنیّتی و نظامی معرفی کرده بودند، ممکن نبود، اکنون نیز چنین است؟ به نظر می‌رسد این فرد یا تغییرات ژئوپولتیک و غیره‌ی جهان را نادیده گرفته است. به فرض صحیح‌بودن یاسر عرفات در این زمینه، که در مواردی عملکرد وی به شدّت مورد نقد است، چرا نویسنده یکسان را بدون توجه به مختلف اجتماعی، سیاسی، و ... برای دو زمان می‌پیچید؟ و نیز خود نویسنده تصریح کرده است که یاسر عرفات مقابله را ممکن نمی‌دانست، اما تجربه‌های جنگهای اخیر با این رژیم نشان داده است که اولاً هم مقابله ممکن است و ثانیاً نتیجه یک جنگ همیشه پیروزی در میدان نیست که هیمنه پوشالی دشمن آن هم با دستان نسبتا خالی بسیار بزرگی است. 🔻۵. حال چه عیبی دارد حماس برای نجات مردم غزه همین کار را "یعنی رفتن از عزه را" انجام دهد. 🔹نویسنده محترم هرچند مشخص نکرده است که مقصود از «عیب» در این عبارت چیست؟ آیا عیب سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، و ... کدام مورد نظر آن است، اما بر اساس مطالب دیگر وی در همین نوشتار کوتاه، گویا مقصود وی این است که اگر حماس این کار را می‌کرد، هم خود و هم منطقه و هم اهالی غزه را از مرگ و نابودی نجات می‌داد که البته گفتیم چنین نگاهی به دلیل یک‌سو بودن آن، تنگ‌نظرانه است. 🔻۶. لطفا تندخو قدر اعصاب خودشان را کنترل کنند و فبل از چسباندن هر اتهامی بيانديشند که صلح امام حسن ع هم هست. 🔹بگذریم از «تندخوئی» تبلوریافته در این عبارت، که مرز اخلاق و را درنوردیده است، و این که نویسنده خود پیشدستی کرده و آنچه خود در قالب عبارت «قبل از چسباندن هر اتهامی» توصیه کرده است را مرتکب شده است؛ با گذر از اینها عرض می‌کنم: ع حقیقتا مظلوم است چرا که باگذر صدها سال از صلح وی و تبیین جوانب آن، همچنان عده‌ای آن را وسیله‌ای برای متهم‌کردن دیگران می‌دانند بدون آنکه گویا حتی نگاهی به مفاد آن کرده باشند. از نویسنده می‌پرسم فلسفه امام حسن ع چه بوده است؟ آیا تنها فلسفه آن نجات جان مؤمنان بود یا نکات دیگری نیز در آن هست؟ اساسا آیا که به تمام قد در خودنمائی کرده است و آنان حتی برای سران و مردمان بسیاری از کشورها شده است، باز دم از صلحی زدن که بنیادین آن بر اساس مفاد آن، نیرنگ معاویه و عدم تعهد وی به دین و آیین و اخلاق و مانند آن است تا «لَا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً» به وضوح آشکار شود؛ چه جایی دارد؟ ... ادامه دارد. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 راهبردهای کلی دین برای حل مسائل زندگی ✍ اصغر آقائی ________________ ☑️ بسیاری از فرد، نیست که در پی آن باشد بلکه است که در پی برای آن است، لیکن آن مسئله در قالب سؤال بروز پیدا می‌کند؛ مانند بسیاری از عقده‌ها، ناراحتی‌ها و مشکلات و شکایت‌های انباشته فرد که در قالب‌های دیگری مانند اعتراض، قهرکردن، فاصله‌گرفتن و ... بروز می‌یابد. ☑️ مقصود از چیست؟ 🔻 راهبردها گزاره‌های ذهنی هستند. برای توضیح آن در ابتدا باید بدانیم بدون ترسیمی صحیح از نمی‌توانیم مشکلی را با حل کنیم. 🔻 مقصود از ترسیم وضع موجود، نه تحلیل جوانب مشکل، که تبیین راهبردهایی است که راهکارها را در درون و ذیل خویش دارند. 🔻 این راهبردها، ذهنی است که عامل اصلی گردش و جریان امور و افعال و گفتار فرد هستند. یعنی در پسِ هر گفتار و رفتار فرد، یک گزاره کلی ذهنی وجود دارد که عاملِ اصلی آن گفتار و فعل است. 🔻 این گزاره‌ها گاه و گاه است. مثلا فردی که در خانواده‌ای با رشد کرده است، غالباً گفتار و افعال خویش را با این گزاره ناخوداگاه ذهنی تنظیم می‌کند که در روابط بین مانعِ ایجاد‌شدنِ عقده‌هایی پنهان در فرد نسبت به جنس مخالف می‌شود، و فردی که با عقده‌های رهاشده وارد ازدواج می‌شود، موفق‌تر است. 🔻 بدون رهاشدن ذهن از این گزاره‌های جهت‌ساز نادرست، و جایگزین‌کردن آنها با گزاره‌های صحیح، نمی‌توان در فعل و گفتار فرد تغییر محسوسی ایجاد کرد. 🔻 هرچند ایجاد این تغییر بسیار سخت است، زیرا با فراوان درونی و بیرونی مواجه می‌شویم. به همین دلیل با شدید و و مانند آن مواجه می‌شدند. بنابراین کار کسانی چون ، ، و ... بسیار سخت است. ▫️ البته نباید با غلیان‌کردن افراد در یک یا و یا ، احساس تغییر در آنها کنیم. البته این مسائل به دلیل آنکه ضربه ناگهانی بر ذهن فرد وارد می‌آورد، سرعت امکان تغییر را بسیار بالا می‌برد، به شرط آنکه ذیل این مسائل و روشها، از راهبردهای صحیح ارائه شود. 🔻 اما چگونه؟ این گزاره‌ها، یا با از افراد آگاه، یا با تبعیت از عقل و یا با تبعیت از که هر دو را دارد، امکان‌پذیر است. 🔻 بنابراین توجه به و مسائل، بسیار مهم است. ☑️ امّا چیست؟ 🔻دین برای حل ابتدا گزاره‌های کلی ذهنی کارسازی، به فرد پیشنهاد می‌دهد تا بتواند ذیل آنها به مشکلات خویش توجه کند؛ توجهی که چه مشکلات حل شوند و چه حل نشوند؛ فرد سود کرده است؛ هرچند با توجه به راهبردهای دینی، راهکارهای عملی فراوان تحقق یافته ذیل آن، مشکل را حل می‌کند. 🔻دین راهبردهای متعددی را بیان می‌کند که تنها به برخی از آنها اشاره می‌کنم: ✔️ انسان، به امتداد حقیقت گسترده او، ندارد. ✔️ انسان خلق‌ شده است؛ ولی دنیا و لذت‌های آن محدود است. ✔️ هیچ در دنیا انسان را به طور کامل نمی کند. ✔️ تمام لذت‌های دنیایی با متعددی همراه است. ✔️ پایان زندگی نیست، پس باید باشیم و آینده را محدود در دنیا نکنیم. ✔️ انسان به اوست و عقلانیت انسان به او. ✔️ انسان در برابر هستی مسئولیت دارد. ✔️ اگر کسی بدون توجه به حقوق دیگران تنها به حقوق خود توجه کند، است. ✔️ لذت‌‌بری چندجانبه مادی و معنویِ انسان استکبار است. ✔️ از استکبار بدون نیرویی برتر از خود انسان‌، به طور کامل تحقق‌پذیر نیست. ✅ با تحقق‌بخشیدن این گزاره‌ها در ذهن خویش، ۱) نگاهمان به خود و هستی و جایگاه‌مان در آن و روابط موجودات دقیق و گسترده می‌شود؛ و ۲) با این نگاه دیگر خود را رها و تنها حس نخواهیم کرد، و ۳) در راه تلاش خواهیم نمود، و ۴) مشکلات را سنگ را ندانسته، سکوهای پرتابی برای ارتقای ظرفیت خود ذیل الهی معنا خواهیم کرد؛ و فردی که خود را تنها ندانسته و همیشه در راه محبوبش تلاش می‌کند، دیگر خار مغیلان راه برایش، نیش نیست که نوش است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰رهبری و امر به معروف و نهی از منکر در مسئله حجاب ✍ اصغر آقائی ______________________ 🔘 برای تبیین دیدگاه رهبری درباره فوق، هرچند نیاز به تفصیل بسیاری است اما در این نوشتار اشاره‌ای به آن، بر اساس مقدماتی می‌شود. 🔻 در با و رهبری درباره مسائل مختلف، سه‌گونه می‌توان عمل کرد : ✔️ ۱) رهبری به عنوان رهبر: وی از چنین امر کرده است؛ پس باید انجام شود به عنوان امری شرعی یا ولایی؛ بدون توجه به ادله وی که حتی اگر ادله و استدلال ایشان را قبول نداشته باشیم باید بپذیریم؛ ✔️ ۲) رهبری به‌عنوان متفکر و نظریه‌پرداز: وی به عنوان یک و درباره فلان مسئله چنین و چنان سخن گفته‌اند و چنین نظری دارند. در این مورد، ادله وی مانند دیگر متفکران، نقد و بررسی شده، در نهایت یا رد و یا پذیرفته می‌شود؛ ✔️ ۳) رهبری به‌عنوان یک الگو: در این مورد، نه جایگاه و نه نظر ایشان چندان مهم است؛ بلکه ایشان به عنوان یک مهم است که در برخورد با و چگونه بوده است؟ 🔻 با مقدمه پیشین عرض می‌کنم مسئله امری قطعی است و نمی‌توان آن را به عنوان ضرورتی دینی منکر شد و طبیعتا نیز هم به عنوان رهبر و هم عالم دینی نیز به آن اهتمام داشته‌اند و صریحا بیان کرده‌اند. ✔️ لذا حجاب در نگاه ایشان امری است و مخالفان این دیدگاه، هرچند می‌توانند نظرات ایشان را نقد کنند، اما به عنوان قانون و در مقام عمل در اجتماع باید باشند. 🔻 اما در دیگران و یا هنگام مواجه با کسی که حجاب را رعایت نکرده است چه باید کنیم؟ به نظر می‌رسد این مسئله از نوع دوم و سوم یا فقط از از موارد پیش‌گفته در برخورد رهبری باشد. یعنی باید دید ایشان چگونه در برخورد با منکر و رفتار داشته‌اند و شیوه دعوت ایشان چگونه است؟ 🔻 در مسئله برخورد با معضل اولاً با گذر از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و وی با مخالفان، و ثانیاً اینکه امری است؛ باید توجّه داشت در با ، مانند حجاب که هم جنبه و هم و داشته و هم متأسفانه نیز پیدا کرده است، نمی‌توان ساده و یک‌سو به آن نگریست و دعوت کرد. 🔻 با توجه به آنچه گفتیم به بازمی‌گردیم: ▫️در امر ایشان چند موضع در سخن و رفتار دارند که به اجمال در این سه جمله زیر خلاصه می‌شود، که دو جمله اول مربوط به وی و جمله سوم به‌ تعبیری چکیده ایشان است: ✔️۱) به هیچ عنوان نمی‌توانیم از حجاب دست برداریم چون است؛ ✔️۲) زنان ما متدین هستند هرچند در ظاهر برخی مقید نیستند ✔️ ۳) رفتار ایشان با منکر در مواردی نکردن و چیزی بر زبان نگفتن و نیاوردن است. 🔻 بر اساس این سه جمله فوق، و بر اساس و با توجه به پیامبر ص و نیز با نگاهی به افرادی که ما می‌دانیم نسبت به و رهبری کاملی دارند مانند عرض می‌کنم: ☑️ اوّلاً در مجموع نگاه صفر و صدی در مسائل فرهنگی چون حجاب اشتباه است. ☑️ و ثانیاً اعتقاد به اینکه در مواجه با شرعی اولی تنها و تنها است احتمال بسیار بالا و قریب به واقع اشتباه است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul