🔰 نکاتی از شرح دعای سحر امام خمینی رحمه الله علیه
✍ اصغر آقائی
______________________
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ جَمالِكَ بِأَجْمَلِهِ ...؛ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ جَلالِكَ بِأَجَلِّهِ ... .
🔻۱. #وجود، هرچه #بسیطتر، به #وحدت نزدیکتر و #احاطه او بر امور #متضاد بیشتر است. پس حقیقت وجود همه اشياء است؛ در عين حال كه هيچ يك از آنها نيست؛ به تعبیر عارفان شامخ چون #ابنعربی «بسیط الحقیقه کل الاشیاء و لیس بشیء منها».
🔻۲. عبارت پیشین یعنی: همه #مظاهر جمال و جلال و کمالات آنها در #خداوند جمع است، اما در عین حال #قیود آنها که ظلمت است و نابودی در او نیست؛ که فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ: همه اشیاء نابودند [نه آنکه نابود خواهند شد] مگر وجه او».
🔻۳. لذا پروردگار در ظهور خود، بطون؛ و در بطونش، ظهور است؛ و در رحمتش، غضب و در غضبش رحمت است؛ لذا فرمود: «يَا بَاطِناً فِي ظُهُورِهِ وَ يَا ظَاهِراً فِي بُطُونِهِ». از #اميرالمومنين، عليه الصلاة و السلام نیز نقل است كه فرمود: "سبحان من اتّسعت رحمته لاوليائه في شدّة نقمته واشتدّت نقمته لاعدائه في سعة رحمته: پاک و منزه است خدایی که رحمتش در عین شدت عذابش، اولیائش را فراگرفت؛ و عذابش در عین وسعت رحمتش، بر دشمنانش افزون شد."
🔻۴. پس #خلیفه او یعنی انسان نیز چنین؛ یعنی دارنده صفات متقابل الهی است. به موجب همين، حق تعالي به #ابليس اعتراض كرد كه «مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ: چه چیز مانع تو شد که بر موجودی که با دو دست خویش [یعنی یکی دست جمال و دیگری دست جلال] خلق کردم، سجده کنی؟»
🔻۵. حاصل آنکه هر #صفتي كه به #لطف تعلق داشته جمال است؛ و هر صفتي كه به #قهر تعلق داشته باشد، #جلال است. لذا تمام درخشندگی موجودات از جمال، و مقهوریت و ستر جمال و مانند آن از جلال الهی است که فرمود:
🔸 جمالك في كل الحقائق سائر***وليس له إلّا جلالك ساتر
🔸 در همه حقائق جمال تو جریان دارد***و تنها پردهای هم که بر جمال توست، جلال توست.
🔻۶. لذا اگر پروردگار با لطف بر قلب سالک تجلی کند باید او را به اسم جمال خواند «اسئلک بجمالک..» و اگر با هیبت و قهر و عظمت تجلی کند باید او را به اسم جلال خواند «اسئلک بجلالک...»
ادامه دارد
📚 رک: شرح دعای سحر ص. ۲۶-۲۷
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#صفات_جمال_و_جلال
#شرح_دعای_سحر
#حیات_معقول
🆔 @hayatemaqul
🔰 چند پرسش و پاسخ درباره آیه نور
✍ اصغر آقائی
__________________________
🌱🌱 اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ 🌱🌱
🌀 چند سؤال و پاسخ:
🔻 1. سؤال اول:
چرا در آغاز #آیه_نور، خداوند «الله» را در آغاز آیه «نورِ» هستی بیان میکند: «اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» و در انتهای آیه میفرماید «الله» به نور خودش هدایت میکند: «يَهْدِي اللهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ»؟
🔹 پاسخ:
💠 چند پاسخ میتوان درباره این آیه مطرح کرد، که همه آنها هم میتوانند صحیح باشند و در عین حال همه آنها مقصود آیه باشد (زیرا #استعمال_لفظ در اکثر از یک معنا جایز است):
✔️ - از آنجا که خداوند نور تمام هستی است، لذا تمام هستی #مظاهر او هستند؛ یعنی هستی بسط یافته صفات الهی هستند؛ و این یعنی تمام هستی به سوی او #هدایت میکنند؛ لذا «یهدی الله بنوره» یعنی خداوند به واسط این مظاهر، که نورهای متفرق الهی هستند، به اساس این نورها، یعنی الله هدایت میکنند؛ یعنی خداوند با این #آیات الهی، به سوی خود هدایت میکند.
✔️ - از آنجا که نور در «بنوره» وابسته به #هویت مطلقه الله تعالی شده است؛ لذا مقصود از نور در این جا باید #موجودی_خاص باشد که #مظهر_کامل آن هویت مطلقه است؛ و آن #انسان_کامل است؛ لذا معنای آیه این میشود خداوند همه را به سوی ولیّ خدا فرامیخواند. و این بدان معنا است که هرکسی در جهان هستی و وجود خویش و اسماء و صفات الهی غور کند، حتما به وجود انسان کامل خواهد رسید؛ علاوه بر آنکه هدایتی تشریعی نیز به سوی او صورت گرفته است؛ همچنانکه #امام_رضا علیه السلام فرمود: «فَالنُّورُ عَلِیٌّ یَهْدِی اللَّهُ لِوِلَایَتِنَا مَنْ أَحَبَّ» و این انسان کامل هدایت میکند که فرمود: الْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ: حجت الهی قبل از خلق و با خلق و بعد از خلق هست (و هدایت و امور هستی و ... به دست اوست) و دهها روایت شبیه به آن.
✅ نتیجه پاسخ دوم:
همه افراد در جهان هستی تحت #ولایت_تکوینی انسان کامل و امام معصوم علیه السلام قرار دارند؛ اما #ولایت_تشریعی آنان از دو طریق عقل و نقل به دیگران میرسد؛ لذا هرکسی در هر جا تابع عقل صریح باشد، در حقیقت تابع ولایت امام علیه السلام است.
🔻 2. سؤال دوم:
وقتی انسان کامل، #خلیفه الله است، و از سوی دیگر الله نور هستی است: «اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» است؛ و میدانیم تمام هستی وابسته به الله است، آیا میتوان گفت، تمام هستی به خلیفه الله وابسته است؟
🔹 پاسخ:
💠 بله؛ با این تفاوت که #وابستگی تمام هستی به خلیفه الله، بالعرض (یعنی بهتبعِ وجود حق تعالی)است؛ اما وابستگی به حق تعالی بالذات است نه بالعرض؛ لذاست که همین آیه در روایات به #ولایت اهل بیت علیهم السلام تفسیر شده است و لذاست که در احادیث فرمودند: لَوْ أَنَ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ سَاعَهًًْ لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا کَمَا یَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِه: اگر امام یک ساعت در روی زمین نباشد، زمین ساکنان خود را فرو میبرد همانطور که دریا انسان را [در] امواج خروشان غرق مینماید.
پ.ن
اصطلاح "استعمال لفظ در اکثر از یک معنا" که در متن آمده است به این معنا است که آیا متکلم میتواند یک لفظ یا یک جمله بگوید و در عین حال چند معنا مد نظر او باشد؟ که اجمالا عرض میکنم این چنین استعمالی در الفاظ قرآن و احادیث جایز است.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#آیه_نور
🆔 @hayatemaqul
گام به گام با انسان کامل ۶
✍ اصغر آقائی
______________________
🌀 گام اول: با آدم (5): سرگشتیِ طغیان
🔻 #آدم نیز دچار #خطا شد؛ اما حکایت او با #شیطان بیرونی شروع شد «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ» و با چهره #خیرخواهانه شیطان ادامه یافت؛ تا جایی که شیطان به #قسم متوسل میشود؛ چراکه آدم حریف سرسختی است: «وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ»؛ و در حکایت آدم، خداوند از #سقوط نفسانی و #نفس #طغیان_کرده آدم هیچ سخنی نگفته است؛ هرچند هر خطائی از #انسان_کامل به گونهای #ظلم به خود است «قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا»؛ اما نفس انسان کامل، خدامحور است؛ نه خودمحور.
🔻 اما قصه در فرزند آدم، #قابیل، به گونهای دیگر ادامه یافت. در او #نفس طغیانگر و اسیر خود که نه تقوا دارد و نه خوف الهی، او را به اوّلین ظلم تاریخ، ظلم خودخواسته، میکشاند «فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ». آری او چون شیطان، در برابر پروردگار خویش #طغیان میکند؛ و هر طغیانی، حسادتی؛ و هر حسادتی، ظلمی؛ و هر ظلمی، فسادی؛ و هر فسادی، ندامتی در پی دارد؛ لذا او نیز #نادم شد، و در #سرگشتی خودساخته غلطید «فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ». آری نفس آدم #ابدیتطلب بود، و شیطان از این خواسته ذاتی او بهره جست؛ اما نفس قابیل، #محدودیتطلب و #خودمحور؛ لذا در آدم، محور سخن آن محرک بیرونی است و در قابیل، نفس طاغی او.
🔻 مباد که هیچکس #سرگشته ظلم خویش شود؛ و بدتر از آن، مباد که فردی در این سرگشتگی، به خدای خویش پناه نبرد و #اعتراف به ظلم خودکرده، نکند؛ بلکه در پی #پنهانکردن آن ظلم باشد و قابیل چنین کرد. او که جسد برادر خویش را بر دوش میکشید، مانده بود با آن چه کند. #قصد توبه نداشت، اما قتل برادر و جسد بیجان او و پاسخگوبودن در برابر پدر و دیگران را خوب میفهمید؛ لذا در پی چاره بود. و کلاغ آمد «فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ»
🔻 او کار #کلاغ را دید که چگونه شیئی را در زمین پنهان میکند، باز #نفس فریبکارش، به #غرور، و با غرور سخن گفت؛ بدون آنکه به درگاه خداوند، چون پدر #انابه کند و #شکرگزار این فهم جدید باشد که خدایش به او آموخت؛ و با خود، غرور خویش را فریاد زد که آیا من از این کلاغ عاجزترم؟ «قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي»
🔻 نمیدانم قابیل در نهایت #توبه کرد یا خیر ولی آنچه از #قرآن بر میآید، تنها فریب نفس را خوردن و ندامت اوست و جالب آنکه خداوند دو بار بر #ندامت او تاکید میکند؛ اما از توبه او سخنی نمیگوید. او ابتدا پس از قتل برادر نادم شد، و در پسِ دفن جسد بیجان برادر نیز همچنین «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ». ندامت با ندامت فرق میکند. پدر قابیل، آدم ع، #انسان_کامل، #خلیفه خداوند، چون نادم میشود؛ بدون هیچ تأمّلی بر #گناه خویش #اعتراف میکند؛ اما قابیلِ نادم، توبهای نمیکند؛ و این یعنی ندامتی که در پسِ آن #اصلاح و بازگشت نباشد؛ نه توبه است و نه ندامتی که در احادیث، توبه خوانده شده؛ بلکه تنها یک #خودخوری و فهم کار نادرست است.
🔻 آری ندامتی، در مسیر #حیات_معقول و برآمده از #عقلانیت و صفت انسان کامل است که فرد را به تکاپو وادارد و او را بیخور و خواب #یار_ازل سازد و #عشق او در وجودش جوشش کند و سراسر او را بگیرد؛ و حاصل این عقل و عشق در همآمیخته، صفت زیبای #شرمساری باشد که حریّت را در پی دارد؛ نه آنکه با حساب و کتابی محدود، که فریبی #شبه عقل است؛ خود و دیگران را نه به حیات معقول بکشاند و نه از عشق سیراب کند.
... و سفر ادامه دارد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#سفر_عشق
#ابنعربی
🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل ۷
✍ اصغر آقائی
______________________
🌀 گام اول: با آدم (۶): اعتراض
🔻 #فرشتگان در تعجبند. خلیفه خداوند و خاک. اما امر الهی صادر شده بود: ای فرشتگان بشری از خاک خواهم آفرید. «إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ».
🔻 شاید همین «خاک» مایه #اعتراض فرشتگان را فراهم آورد؛ اما اعتراض داریم تا اعتراض.
🔻فرشتگان چون اهل #ادب بودند با نظاره به کالبد خاکی این مخلوق جدید تنها سؤالی پرسیدند؛ هرچند که بوی اعتراض میدهد: آیا موجودی سفّاک و خونریز را خلیفه قرار خواهی داد؟ «قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ ». آنان که خوب معنای #خلیفه اللهی را میدانستند و #هدف خلقت، یعنی #عبودیت، را درک میکردند؛ بنابراین اعتراضشان را به تسبیحِ خویش مستدل میکنند که خدایا چرا چنین موجودی میآفرینی؟ در حالی که ما به تسبیح تو مشغولیم «وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ». گویی فرشتگانِ غیرتمند، آفرینش موجودی با وصف «خلیفه» را، کنایهای به تسبیح خویش میبینند؛ گویی تحفه آنان، تسبیحشان، لایق درگاه حق نیست؟ فرشتگان غصهدارند و از شدت غیرت و محبّت، معترض.
🔻 اما اعتراض #شیطان به گونهای دیگر بود. او نیز معترض است؛ اما اعتراض او بوی #طغیان میدهد؛ نه بوی سؤال و طلب فهم جدید مانند فرشتگان. شیطان صریح و بیپرده میگوید چگونه چو منی بر این ازخاکآفریده سجده کند؟ «قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا».
🔻 آن اعتراض از روی غیرت و فهم و ادب کجا؛ و این اعتراض نشأتگرفته از #غرور و تکبر و انکار و جحود؛ لذاست که خداوند حرکت شیطان را، استکبار، طغیان، و گمراهی نامید؛ و تمام اینها یعنی #کفر؛ و شیطان کافر بود «أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ»
🔻 نشانه اعتراض از روی #غیرت آن است که هرگاه مسئله برای فرد حل میشود؛ دیگر منیّت و #خودخواهی به کناری میرود؛ و تمام او ادب میشود و فهم و اطاعت؛ و فرشتگان وقتی کار خلقت آدم، در ظاهر و باطن، تمام شد؛ و او به شرافت خلیفه اللهی هم در ظاهر و هم در باطن مفتخر شد؛ و چون خداوند ظاهر و باطن، در او جمع شد؛ خطاب رسید سجده کنید، و فرشتگان ناگاه بر سجده افتادند جز ابلیس که جنّی کافر بود و خودفریب و گستاخ و خودبین و خودبرتربین و تمام اینها یعنی کفر «وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ»
... و سفر ادامه دارد
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#سفر_عشق
#ابنعربی
🆔 @hayatemaqul