eitaa logo
حیات معقول
232 دنبال‌کننده
160 عکس
261 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 یادداشت‌های قرآنی: حل مشکلات یا تصحیح جهت زندگی ✍ اصغر آقائی ______________________ 🔻شاید اگر بخواهیم را در یک جمله بیان کنید این چنین بتوان گفت: «دین امری الهی برای تصحیح نگرش انسان است». این جمله بدین معنا است که اگر کسی نماز بخواند، اما او به هستی، صحیح نباشد او فردی حقیقتاً و کاملاً دیندار نیست؛ یا آنکه بهتر بگویم مرتبه مهمی از دین را ندارد، اما اگر فردی خطائی انجام می‌دهد، اما می‌داند این خطای او در جهت اهداف کلی هستی مانند رضایت الهی نیست و از این امر است، این فرد دیندارتر از نمازخوانی است که نماز، عادت او شده است، و توجهی به رضایت الهی ندارد. 🔻البته باید توجه داشت اخلاقی امری نظری است و نباید بر مبنای آن عمل ظاهراً صحیح دیگران را نادرست کرد و منفی به او زد. لذا فردی که نماز می‌خواند، اصل بر آن است که هدف او رضایت الهی است و نباید گمان بد به او داشت. 🔻تحلیل‌های اخلاقی برای اصول کلی ذهنی حاکم بر مسائل اخلاقی است، نه آنکه خود راهی برای عملی غیر اخلاقی، یعنی قضاوت نادرست دیگران، باشد. 🔻یکی از نگرش‌های مهمی که باید در افراد ایجاد شود این است که «نابودی مشکلات» و «رسیدن به خوشی کامل» دو امر متلازم نیستند. این بدین معناست که نه با راحتی، آرامش می‌آید و نه تمام ممکن است. 🔻خداوند در آیه 129 اعراف می‌فرماید: 💠 قَالُواْ أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِينَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ 💠 گفتند: «پیش از آنکه به سوی ما بیایی آزار دیدیم، (هم اکنون) پس از آمدنت نیز آزار می‌بینیم! (کی این آزارها سر خواهد آمد؟)» گفت: «امید است پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند، و شما را در زمین جانشین (آنها) سازد، و بنگرد چگونه عمل می‌کنید!» 🔻خداوند در این آیه به نقل از بنی‌اسرائیل بیان می‌کنند از آنجا که دیدگاه آنان این بود که هدف است، لذا وقتی علیه السلام مبعوث می‌شود، اما مشکلات آنان کاملاً از بین نمی‌رود، اساس را زیر سؤال می‌برند که هم پیش از آمدن و هم بعد از آمدن تو، ما در اذیّت بودیم و هستیم، و آمدن تو چه منفعتی برا ما داشت؟ 🔻این که اساس زندگی بر «زندگی بدون مشکل است» سبب شده بود که آنان در نیز کنند. حال اگر آنان بر این عقیده و نگرش بودند که اساس زندگی بر مثلا جلب الهی است، طبیعتاً رضایت حق را نه در نبود مشکلات که در از ولیّ خدا می‌دیند و این تغییر نگرش، به عمل ختم می‌شد و اتفاقاً آنچه آنان در پی آن بودند یعنی رفع مشکلات، با همراهی ولیّ خدا و پشتیبانی او، بهتر تحقق می‌یافت. 🔻نتیجه آنکه اگر نگرش‌ افراد جامعه‌ای تغییر نکند آن جامعه نه دیندار است و نه در مسیر دین و نه فواید دینداری به نحو اتمّ در آن جریان خواهد یافت. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۲۹) ✍ اصغر آقائی ___________________ 🌀 گام سوم: با ابراهیم ع (۹): آتش افروخته 🔻 که ابراهیم را خوب می‌شناخت و پیش از این یک بار طعم شکست در برابر سخنان متین او را چشیده بود، «فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» دستور داد او را دستگیر کنند. 🔻 که با ملکوت آسمان، بیشتر از از زمین، انس داشت، اکنون میان سربازان نمرود قرار گرفته است. او را به زندان شهر بردند و من ناامید به خانه برگشتم. «وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» 🔻به خانه که رسیدم سکوت خانه برایم سنگین بود. حال و هوای کاری را نداشتم. هنوز ساعتی از دوری ابراهیم نگذشته بود اما بی‌تاب او شده بود. نمی‌دانستم تا این حد دوری برایم سخت می‌شود. از خانه بیرون زدم. 🔻هر گوشه شهر سخن از ابراهیم بود. عده‌ای خوشحال از آنچه برای ابراهیم اتفاق افتاده است و عده‌ای دلگیر بودند؛ و بسیاری هم مشغول زندگی روزمره خویش بودند. 🔻حال غریبی داشتم. گویی در میان مردگان قدم می‌زدم. در این حال و هوا بودم که ناگاه فریاد جارچی را شنیدم: ای اهالی شهر مژده مژده! به زودی آرامش به شهر بازخواهد گشت! ابراهیم، دشمن خدایان به سزای گستاخی‌های خویش خواهد رسید. بزرگ فراهم آورده، ابراهیم را در آن خواهیم افکند. 🔻مردم در تکاپو افتاده از هر جا که می‌توانستند هیزمی انبوه فراهم آوردند و در میان‌رودان نزدیک معبد شهر اور انباشتند. گویی سوزاندن مخالفان امری عادی برای آنان بود. 🔻روز موعود فرا رسید. از آن هیزم انباشته می‌شد حدس زد که چه آتش بزرگی خواهد شد. من روی سکویی نشسته بودم که ابراهیم را آوردند. 🔻در این اثنا صدای چرخ‌هایی عظیم به گوشم رسید. سر که چرخاندم، تمام وجودم را بهت گرفت. اولین باری بود که منجنیقی از نزدیک می‌دیدم. چرخی عظیم با پرتاب‌گری بلند. 🔻به دستور هیزم‌ها را آتش زدند. پس از مدت کمی آتش گُر گرفت و شعله‌های آن فریادکنان رو به آسمان بودند. صدای سوختن آن همه هیزم با شعله‌های سر به فلک کشیده .... نهههههههه باورم نمی‌شود. با خود گفتم دیگر کار ابراهیم تمام است. قلبم به تپش افتاد، لبانم خشک شد و آهی تفت وجودم را فراگرفت. 🔻ابراهیم که از روبه‌رویم گذشت نگاهی به چهره او کردم. چقدر آرام و پرقرار بود. و من باز از انسان کامل در تعجب شدم. ناخواسته بلند فریاد زدم ابراهیییییمممم ... اما ترس از نمرودیان بار دیگر زبان در کامم چرخاند و نتوانستم از یاری و محبّت خویش به او بگویم. باز کم آوردم و شرمسار شدم. آری یاری انسان کامل، نفسی با بصیرت، قلبی صبور، و نشاطی روزافزون می‌خواهد؛ که من نداشتم. 🔻در همین تب و تاب بودم که ناگاه دیدم ابراهیم روی خویش را به سوی من چرخاند و با لبخندی پرمعنا با من سخن گفت. هرچند حرفی نزد؛ اما در طول سفر آموخته بودم که هرگاه با خود یکی‌به‌دو می‌کنم و خود را در برابر حق و انسان کامل شرمسار می‌بینم؛ همین تواضع و سرفرودآوردن در برابر حق، انسان کامل را به همراه می‌آورد. او با لبخند خویش، مرا بار دیگر استوار کرد و امیدوار به مسیر حق. ریشه دوانده در لبخند رضایت انسان کامل، همیشه رهگشاست. 🔻 آماده پرتاب بود و من چشمانم را به آن دوخته بودم. نفس‌ها در سینه حبس شده بود. 🔻با اشاره نمرود منجنیق ابراهیم را رها کرد و او در میان آتش قرار گرفت. ناخودآگاه چشمانم را بسته، سر به زیر افکندم و اشک چشمانم جاری شد. 🔻با خود گفتم ای کاش می‌شد آن آتش را با اشک‌هایم خاموش کنم؛ ای کاش می‌شد ... . 🔻در این حال بودم که ناگاه فریادی مرا به خود جلب کرد. چه اتفاقی افتاده است؟ بوی خوشی همزمان با آن صدا به مشام می‌رسید. صدا بلند و متعجب می‌گفت: بنگرید بنگرید! آتش آتش ... تا سرم را به سوی آن آتش و شعله‌های بلندش برگرداندم، خداااااااااای من اثری از آتش نیست ... «قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ*وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ» 🔻 اما قلب من با دیدن گلستانی که جای آتش قرار گرفته بود هنوز آرام نشده بود. 🔻آن لحظه که ابراهیم در آتش افکنده شد، با خود گفتم این چه است در او؟! گاه ابراهیمی در آتش افکنده می‌شود؛ گاه دربی می‌سوزد و گاه خیمه‌گاهی و گاه گیسوانی ... 🥺 🔻من دور از چشمان ابراهیم به یاد آن سوخته‌جان‌های تاریخ بغض کرده، گریستم. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 معنای وجه الله در قرآن ✍ اصغر آقائی ________________ 🔸 به تناسب و شب ضربت‌خوردن علیه‌السلام بیانی اجمالی درباره به عنوان یکی از القاب ایشان بیان می‌کنم. 🔻 درباره تعابیر مختلفی در قرآن آمده است؛ مانند: ✔ مَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ  ✔ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ✔ کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ* وَ یَبْقی‌ وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ ✔ کُلُّ شَیْ‌ءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ 🔻از این آیات: ▪️اولاً سه نتیجه زیر به‌دست می‌آید: ۱) نتیجه‌ی انفاق و اعمال خیر به‌دست‌آوردن وجه الله است، و از سوی دیگر ۲) همه هستی "وجه الله" است؛ و ۳) غیر از وجه الله، همه فانی، و هالک هستند، ▪️ ثانیاً برای ، دو مصداق وجود دارد: ۱. ذات الله است، ۲. تمام هستی. ▫️علاوه بر مصادیق فوق، در احادیث برای وجه الله مصادیق دیگری چون دین الله، انبیاءالله و اميرالمؤمنين و ائمه اطهار علیهم‌السلام بیان شده‌اند. 🔻 این مصادیق یک حقیقت هستند که همان ذات الهی باشند؛ زیرا ، دو جنبه و دارد؛ یعنی ذاتی دارد که همان جنبه حقی است؛ و جنبه دیگر او همان مخلوقات وابسته به ذات او هستند که همان جنبه خلقی او می‌باشند. 🔻 بنابر آنچه گفتیم وجه الله را نیز باید در هر دو جنبه دید، پس: ۱) وجه الله در جنبه خداوند همان است؛ و ۲) در جنبه ، وجه الله و مختلفی مانند اسماء الله، مخلوقات الهی و اسم اعظم حق تعالی یعنی امیرمؤمنان عليه السلام است. ▪️ بر اساس آنچه بیان شد: به طور خلاصه تمام هستی به یک معنا در سه مرتبه یا مصداق خلاصه می‌شود: ۱. ذات الهی، ۲. امام معصوم (انسان کامل)، و ۳. تمام مخلوقات. 🔻اکنون زمان آن است تا دو عبارت زیر که از آیات پیشین به دست آمده است را معنا کنیم: ☑️ ۱. انفاق برای وجه الله است: یعنی هدف با توجه به سه مرتبه فوق باشد؛ مراتبی که به هم وابسته هستند؛ یعنی توقّف در هر مرتبه پایین‌تر، بدونِ بودنِ مرتبه بالاتر، نادرست و ابتر است. بنا بر این مقدمه: ، عامل و و مخلوق است (در مرتبه اول مصداق وجه الله)، اما این تقرب باید ذیل (در مرتبه دوم) و سپس در مرحله سوم باشد. ▫️ نکته: البته هرچقدر مرتبه‌ی قبل در مرتبه‌ی بعد فانی‌تر شود، خالص‌تر است، و اگر مراتب بالاتر در میان باشد، مراتب قبل وجود دارد نه بالعکس. ☑️ ۲. همه جا وجه الله است و همه موجودات هالک هستند: این یعنی در چیزی وجود دارد، که نیست؛ و یا به تعبیر دیگر است اما نابودی نیست؛ زیرا آنچه می‌شود، دیگر در معدوم نمی‌شود؛ و به تعبیر قرآنی صورت می‌گیرد؛ و معنا ندارد شیی معدوم به حق رجوع کند. در حقیقت در است و هر به سوی است، و کامل‌ترین موجود، به عنوان هدف اعلای تمام هستی است، الله است؛ و به هر موجودی چه بدانیم و چه ندانیم عشق به اوست در حقیقت. 🔻بر اساس اجمال بیان شده: ✔️ اولاً امام عليه‌السلام، تمام مظاهر حق است؛ و این وجه تام هم باقی است و هم غیر فانی، و هم اگر نباشد، هستی ندارد تا سیری داشته باشد و اساسا نه ایجاد می‌شود و نه حرکت کمالی در آن معنادار می‌شود. ✔️ و ثانیا تمام مخلوقات و مظاهر حق تعالی، در سیر کمالی خویش به سوی حق، از مجرای وی یعنی امام عليه‌السلام در حرکت هستند؛و لذا ایشان هم است، هم و هادی آنان که فرمود "وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ" است، و هم باب رزق الهی است و هم ... . ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul