🔰 یادداشتهای قرآنی: حل مشکلات یا تصحیح جهت زندگی
✍ اصغر آقائی
______________________
🔻شاید اگر بخواهیم #دین را در یک جمله بیان کنید این چنین بتوان گفت: «دین امری الهی برای تصحیح نگرش انسان است». این جمله بدین معنا است که اگر کسی نماز بخواند، اما #نگرش او به هستی، صحیح نباشد او فردی حقیقتاً و کاملاً دیندار نیست؛ یا آنکه بهتر بگویم مرتبه مهمی از دین را ندارد، اما اگر فردی خطائی انجام میدهد، اما میداند این خطای او در جهت اهداف کلی هستی مانند رضایت الهی نیست و از این امر #پشیمان است، این فرد دیندارتر از نمازخوانی است که نماز، عادت او شده است، و توجهی به رضایت الهی ندارد.
🔻البته باید توجه داشت #تحلیلهای اخلاقی امری نظری است و نباید بر مبنای آن عمل ظاهراً صحیح دیگران را #قضاوت نادرست کرد و #برچسب منفی به او زد. لذا فردی که نماز میخواند، اصل بر آن است که هدف او رضایت الهی است و نباید گمان بد به او داشت.
🔻تحلیلهای اخلاقی برای #تصحیح اصول کلی ذهنی حاکم بر مسائل اخلاقی است، نه آنکه خود راهی برای عملی غیر اخلاقی، یعنی قضاوت نادرست دیگران، باشد.
🔻یکی از نگرشهای مهمی که باید در افراد ایجاد شود این است که «نابودی مشکلات» و «رسیدن به خوشی کامل» دو امر متلازم نیستند. این بدین معناست که نه با راحتی، آرامش میآید و نه #محو تمام #مشکلات ممکن است.
🔻خداوند در آیه 129 اعراف میفرماید:
💠 قَالُواْ أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِينَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ
💠 گفتند: «پیش از آنکه به سوی ما بیایی آزار دیدیم، (هم اکنون) پس از آمدنت نیز آزار میبینیم! (کی این آزارها سر خواهد آمد؟)» گفت: «امید است پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند، و شما را در زمین جانشین (آنها) سازد، و بنگرد چگونه عمل میکنید!»
🔻خداوند در این آیه به نقل از بنیاسرائیل بیان میکنند از آنجا که دیدگاه آنان این بود که #زندگی_بدون_مشکل هدف است، لذا وقتی #موسی علیه السلام مبعوث میشود، اما مشکلات آنان کاملاً از بین نمیرود، اساس #بعثت را زیر سؤال میبرند که هم پیش از آمدن و هم بعد از آمدن تو، ما در اذیّت بودیم و هستیم، و آمدن تو چه منفعتی برا ما داشت؟
🔻این #نگرش که اساس زندگی بر «زندگی بدون مشکل است» سبب شده بود که آنان در #نبوت نیز #تشکیک کنند. حال اگر آنان بر این عقیده و نگرش بودند که اساس زندگی بر مثلا جلب #رضایت الهی است، طبیعتاً رضایت حق را نه در نبود مشکلات که در #تبعیت از ولیّ خدا میدیند و این تغییر نگرش، به عمل ختم میشد و اتفاقاً آنچه آنان در پی آن بودند یعنی رفع مشکلات، با همراهی ولیّ خدا و پشتیبانی او، بهتر تحقق مییافت.
🔻نتیجه آنکه اگر نگرش افراد جامعهای تغییر نکند آن جامعه نه دیندار است و نه در مسیر دین و نه فواید دینداری به نحو اتمّ در آن جریان خواهد یافت.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۲۹)
✍ اصغر آقائی
___________________
🌀 گام سوم: با ابراهیم ع (۹): آتش افروخته
🔻#نمرود که ابراهیم را خوب میشناخت و پیش از این یک بار طعم شکست در برابر سخنان متین او را چشیده بود، «فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» دستور داد او را دستگیر کنند.
🔻#ابراهیم که با ملکوت آسمان، بیشتر از از زمین، انس داشت، اکنون میان سربازان نمرود قرار گرفته است. او را به زندان شهر بردند و من ناامید به خانه برگشتم. «وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ»
🔻به خانه که رسیدم سکوت خانه برایم سنگین بود. حال و هوای کاری را نداشتم. هنوز ساعتی از دوری ابراهیم نگذشته بود اما #قلبم بیتاب او شده بود. نمیدانستم تا این حد دوری #انسان_کامل برایم سخت میشود. از خانه بیرون زدم.
🔻هر گوشه شهر سخن از ابراهیم بود. عدهای خوشحال از آنچه برای ابراهیم اتفاق افتاده است و عدهای دلگیر بودند؛ و بسیاری هم مشغول زندگی روزمره خویش بودند.
🔻حال غریبی داشتم. گویی در میان مردگان قدم میزدم. در این حال و هوا بودم که ناگاه فریاد جارچی را شنیدم: ای اهالی شهر #اور مژده مژده! به زودی آرامش به شهر بازخواهد گشت! ابراهیم، دشمن خدایان به سزای گستاخیهای خویش خواهد رسید. #آتشی بزرگ فراهم آورده، ابراهیم را در آن خواهیم افکند.
🔻مردم در تکاپو افتاده از هر جا که میتوانستند هیزمی انبوه فراهم آوردند و در میانرودان نزدیک معبد شهر اور انباشتند. گویی سوزاندن مخالفان امری عادی برای آنان بود.
🔻روز موعود فرا رسید. از آن هیزم انباشته میشد حدس زد که چه آتش بزرگی خواهد شد. من روی سکویی نشسته بودم که ابراهیم را آوردند.
🔻در این اثنا صدای چرخهایی عظیم به گوشم رسید. سر که چرخاندم، تمام وجودم را بهت گرفت. اولین باری بود که منجنیقی از نزدیک میدیدم. چرخی عظیم با پرتابگری بلند.
🔻به دستور #نمرود هیزمها را آتش زدند. پس از مدت کمی آتش گُر گرفت و شعلههای آن فریادکنان رو به آسمان بودند. صدای سوختن آن همه هیزم با شعلههای سر به فلک کشیده .... نهههههههه باورم نمیشود. با خود گفتم دیگر کار ابراهیم تمام است. قلبم به تپش افتاد، لبانم خشک شد و آهی تفت وجودم را فراگرفت.
🔻ابراهیم که از روبهرویم گذشت نگاهی به چهره او کردم. چقدر آرام و پرقرار بود. و من باز از #آرامش انسان کامل در تعجب شدم. ناخواسته بلند فریاد زدم ابراهیییییمممم ... اما ترس از نمرودیان بار دیگر زبان در کامم چرخاند و نتوانستم از یاری و محبّت خویش به او بگویم. باز کم آوردم و شرمسار شدم. آری یاری انسان کامل، نفسی با بصیرت، قلبی صبور، و نشاطی روزافزون میخواهد؛ که من نداشتم.
🔻در همین تب و تاب بودم که ناگاه دیدم ابراهیم روی خویش را به سوی من چرخاند و با لبخندی پرمعنا با من سخن گفت. هرچند حرفی نزد؛ اما در طول سفر آموخته بودم که هرگاه با خود یکیبهدو میکنم و خود را در برابر حق و انسان کامل شرمسار میبینم؛ همین تواضع و سرفرودآوردن در برابر حق، #رضایت انسان کامل را به همراه میآورد. او با لبخند خویش، مرا بار دیگر استوار کرد و امیدوار به مسیر حق. #صبر ریشه دوانده در لبخند رضایت انسان کامل، همیشه رهگشاست.
🔻#منجنیق آماده پرتاب بود و من چشمانم را به آن دوخته بودم. نفسها در سینه حبس شده بود.
🔻با اشاره نمرود منجنیق ابراهیم را رها کرد و او در میان آتش قرار گرفت. ناخودآگاه چشمانم را بسته، سر به زیر افکندم و اشک چشمانم جاری شد.
🔻با خود گفتم ای کاش میشد آن آتش را با اشکهایم خاموش کنم؛ ای کاش میشد ... .
🔻در این حال بودم که ناگاه فریادی مرا به خود جلب کرد. چه اتفاقی افتاده است؟ بوی خوشی همزمان با آن صدا به مشام میرسید. صدا بلند و متعجب میگفت: بنگرید بنگرید! آتش آتش ... تا سرم را به سوی آن آتش و شعلههای بلندش برگرداندم، خداااااااااای من اثری از آتش نیست ... «قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ*وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ»
🔻 اما قلب من با دیدن گلستانی که جای آتش قرار گرفته بود هنوز آرام نشده بود.
🔻آن لحظه که ابراهیم در آتش افکنده شد، با خود گفتم این چه #رسمی است در #خاندان او؟! گاه ابراهیمی در آتش افکنده میشود؛ گاه دربی میسوزد و گاه خیمهگاهی و گاه گیسوانی ... 🥺
🔻من دور از چشمان ابراهیم به یاد آن سوختهجانهای تاریخ بغض کرده، گریستم.
... و سفر ادامه دارد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#سفر_عشق
🆔 @hayatemaqul
🔰 معنای وجه الله در قرآن
✍ اصغر آقائی
________________
🔸 به تناسب #شب_قدر و شب ضربتخوردن #امير_المؤمنين علیهالسلام بیانی اجمالی درباره #وجه_الله به عنوان یکی از القاب ایشان بیان میکنم.
🔻 درباره #وجه_الله تعابیر مختلفی در قرآن آمده است؛ مانند:
✔ مَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ
✔ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ
✔ کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ* وَ یَبْقی وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ
✔ کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ
🔻از این آیات:
▪️اولاً سه نتیجه زیر بهدست میآید:
۱) نتیجهی انفاق و اعمال خیر بهدستآوردن #رضایت وجه الله است، و از سوی دیگر ۲) همه هستی "وجه الله" است؛ و ۳) غیر از وجه الله، همه فانی، و هالک هستند،
▪️ ثانیاً برای #وجه_الله، دو مصداق وجود دارد: ۱. ذات الله است، ۲. تمام هستی.
▫️علاوه بر مصادیق فوق، در احادیث برای وجه الله مصادیق دیگری چون دین الله، انبیاءالله و اميرالمؤمنين و ائمه اطهار علیهمالسلام بیان شدهاند.
🔻 این مصادیق #مظاهر یک حقیقت هستند که همان ذات الهی باشند؛ زیرا #الله، دو جنبه #حقی و #خلقی دارد؛ یعنی ذاتی دارد که همان جنبه حقی است؛ و جنبه دیگر او همان مخلوقات وابسته به ذات او هستند که همان جنبه خلقی او میباشند.
🔻 بنابر آنچه گفتیم وجه الله را نیز باید در هر دو جنبه دید، پس: ۱) وجه الله در جنبه #حقّی خداوند همان #ذات_الهی است؛ و ۲) در جنبه #خلقی، وجه الله #مراتب و #مصاديق مختلفی مانند اسماء الله، مخلوقات الهی و اسم اعظم حق تعالی یعنی امیرمؤمنان عليه السلام است.
▪️ بر اساس آنچه بیان شد: به طور خلاصه تمام هستی به یک معنا در سه مرتبه یا مصداق خلاصه میشود: ۱. ذات الهی، ۲. امام معصوم (انسان کامل)، و ۳. تمام مخلوقات.
🔻اکنون زمان آن است تا دو عبارت زیر که از آیات پیشین به دست آمده است را معنا کنیم:
☑️ ۱. انفاق برای وجه الله است: یعنی هدف #انفاق با توجه به سه مرتبه فوق باشد؛ مراتبی که به هم وابسته هستند؛ یعنی توقّف در هر مرتبه پایینتر، بدونِ بودنِ مرتبه بالاتر، نادرست و ابتر است. بنا بر این مقدمه: #انفاق، عامل #محبت و #تقرب و #بهدستآوردن_رضایت مخلوق است (در مرتبه اول مصداق وجه الله)، اما این تقرب باید ذیل #تقرب_به_امام (در مرتبه دوم) و سپس در مرحله سوم #تقرب_به_ذات_الله باشد.
▫️ نکته: البته #اولاً هرچقدر مرتبهی قبل در مرتبهی بعد فانیتر شود، خالصتر است، و #ثانیاً اگر مراتب بالاتر در میان باشد، مراتب قبل وجود دارد نه بالعکس.
☑️ ۲. همه جا وجه الله است و همه موجودات هالک هستند: این یعنی در #تمام_هستی چیزی وجود دارد، که #هالک نیست؛ و یا به تعبیر دیگر #تبدل است اما نابودی نیست؛ زیرا آنچه #موجود میشود، دیگر در معدوم نمیشود؛ و به تعبیر قرآنی #رجوع_الی_الله صورت میگیرد؛ و معنا ندارد شیی معدوم به حق رجوع کند. در حقیقت #تمام_هستی در #حرکت است و هر #حرکتی به سوی #کمال است، و کاملترین موجود، به عنوان هدف اعلای تمام هستی است، الله است؛ و #عشق به هر موجودی چه بدانیم و چه ندانیم عشق به اوست در حقیقت.
🔻بر اساس اجمال بیان شده:
✔️ اولاً امام عليهالسلام، #هدف_اول تمام مظاهر حق است؛ و این وجه تام هم باقی است و هم غیر فانی، و هم اگر نباشد، هستی #مقصدی ندارد تا سیری داشته باشد و اساسا نه ایجاد میشود و نه حرکت کمالی در آن معنادار میشود.
✔️ و ثانیا تمام مخلوقات و مظاهر حق تعالی، در سیر کمالی خویش به سوی حق، از مجرای وی یعنی امام عليهالسلام در حرکت هستند؛و لذا ایشان هم #وجه_تام_الهی است، هم #امیر_مؤمنان و هادی آنان که فرمود "وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ" است، و هم باب رزق الهی است و هم ... .
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#در_محضر_قرآن
🆔 @hayatemaqul