eitaa logo
حیات معقول
219 دنبال‌کننده
143 عکس
212 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 عناصر حداقلی ایمان ✍ اصغر آقائی ___________ 💠 کامل، متعددی از خداوند تا انبیا و فرشتگان و ولایت خاص امامان معصوم ع و ... را فرامی‌گیرد؛ اما بر اساس آیات الهی، "" و "" در کنار ، دو میان الهی است. 🔸 توجه: این دو عنصر در صورتی ایمان حداقلی و نجات‌بخش را برای افراد ادیان، به ارمغان می‌آورد که با هیچ‌یک از عناصر دیگر، همراه نباشد. 🔰 توضیح در چند مرحله مرتبط با هم: ◀️ مرحله ۱: تشکیکی‌بودن ایمان 🔻هر چند در آیه «وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ» خداوند را به ایمانی چون ایمانِ سایر مردمان دعوت می‌کند؛ 🔻اما همین مردمان دیگر را به ایمانی برتر در آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ» دعوت می‌کند. 🔸 این یعنی تشکیکی‌بودن ایمان ◀️ مرحله ۲: لزوم توجه به عمل صالح 🔻خداوند در آیه «لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَلَا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا» بعد از آنکه در یک آیه قبل از این آیه، از اهل ایمان و اعمال صالح در بهشت سخن می‌گوید، در یکسان، هم و هم را از باطل برحذر می‌دارد و هر دو گروه را به اینکه خویش را خواهند دید، وعده می‌دهد. 🔸 بنابراین در ادعای ایمان، نباید به حرف و سخن اکتفا کرد که این، گونه‌ای از فریب را همراه دارد. ◀️ مرحله ۳: (مهم‌ترین و اساسی‌ترین مرحله): 🔻 تا اینجا مشخص شد: ایمان هم ۱) مراتب دارد؛ و هم ۲) به آرزو و خیال نیست؛ 🔻اما در این میان برخی از آیات الهی هستند که جدای از آیات دیگر (و البته همراه با آنان) در مقام مستقل هستند؛ مانند آنچه در آیه ۶۲ سوره بقره است. خداوند می‌فرماید: 💠 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ: 💠 هر یک از مسلمانان و یهود و نصاری و صابئان (پیروان حضرت یحیی) که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند، البته آنها از خدا پاداش نیک یابند و هیچ گاه بیمناک و اندوهگین نخواهند بود.نکات مهم این آیه: ✔️ ۱. امری تشکیکی و ذومراتب است؛ زیرا ایمان مسلمانان را ابتدا ذکر کرده، در ادامه همه پیروان ادیان خداباور را به ایمان فرامی‌خواند که آن ایمان تنها دو عنصر بینشی دارد (خداوند و آخرت) و یک عنصر کُنشی دارد (عمل صالح دائمی) ✔️۲. تمام پیروان ادیان الهی در صورت خضوع قلبی در برابر این و برآمده از آن و از عقل، در مسیر و در برابر آن هستند؛ هرچند ایمان مسلمانان به دلیل آنکه جدا ذکر شده است، متفاوت است. ✔️۳. از آنجا که ایمان به نیز مورد تاکید قرآن است؛ اما چرا در آیه بیان نشده است؟ به نظر می‌رسد دو عنصر اساسیِ و در آیه، میان تمام ادیان الهی مورد تاکید و مشترک است؛ یعنی دو عنصری که در صورت ایمان واقعی به آنها، فرد در ایمان، وارد شده است؛ و ورود در این صراط یعنی ورود در حوزه الله، حوزه‌ای که است. 🔸 پ. ن ۱. بار دیگر تأکید می‌کنم ورود در صراط مستقیم الهی یک بسیار مهم دارد و آن " هیچ‌یک از عناصر ایمان" است. ۲. کسانی که انبیاء به آنان نرسیده است، از لسان این آیات بیرون هستند و آنان باید به خویش که در احادیث معرفی شده‌اند، باشند؛ مانند تبعیت عملی از عقل به ظلم. چنین احکام صریح عقل، همان حکم خداوند هستند؛ لذا تبعیت از این احکام عقل تبعیت از خداست، آگاهانه یا ناآگاهانه؛ و انکار آن انکار آگاهانه یا ناآگاهانه خداوند است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل ۵ ✍ اصغر آقائی _______________ 🌀 گام اول: با آدم (۴): ... اوّلین جدال خونین ŸŸ آدم ع پذیرفته شد؛ و او در زمین ساکن شد. تا پیش از ع گویا نه زمینیان با آسمانیان داشتند و نه آسمانیان با زمینیان. به خویش مشغول بودند و به خویش مسرور. 🔻 با آمدن آدم ع گویی غوغای در آسمان و زمین به پا شد. از همان ابتدا، اهل آسمان چون به دید ناقص به آدم نگریستند، او را مزاحم تسبیح خود یافتند؛ و اهل زمین او را چون رقیبی دیدند و آغاز شد. 🔻 و این جدالِ آغازشده، چیزی نبود که به زودی تمام شود. آری که به وصف «عِبَادٌ مُكْرَمُونَ» نشان لیاقت گرفته بودند؛ در جدال میان خویش و انسان، به حکم ذاتی خویش، سر به حکم حق نهادند و بر این موجود تازه به دوران آمده، کردند «قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا» که سجده برای آنکه در مقام است؛ نه چیز غریبی است و نه سخت. 🔻 اما اهل زمین چون برخی آدم، به راحتی توان در برابر ، که همان مقام عبودیت است، را ندارند. و هر کس به هر میزان از تواضع در برابر حق سرباززند، به همان میزان از دور شده است و این‌چنین شروع شد. 🔻 از همان ابتدا به حق، آموزه به فرزندان خویش بود؛ اما آموزشِ هادی حق، هیچگاه فرد را به در مسیر هدایت، قرار نخواهد داد که نیّت امری درونی است و از هویّت شکل‌گرفته فرد نشأت می‌گیرد و سلطه‌جویانه و کینه‌توزانه، برادر خویش را به قتل تهدید کرد «إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ». اما که درس پدر و فطرت خویش را خوب آموخته بود سلطه‌جو نبود «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ». 🔻 قابیل چون از تقوا به‌دور بود «قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» و به همین دلیل از مقام الهی نیز دور بود، دست به جنایت زد؛ اما خوفِ محضر الهی جان هابیل را فراگرفته بود «إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ» و این مقام اهل تقوا است که فرمود «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ» 🔻 و هابیل، به ظلم اهل طغیان، کشته شد؛ و اولین راه حق شد. او که پیش از این با تقرب به حق، و عدم سلطه‌جوئی، خویش را کرده بود؛ اینک آماده قربانی‌کردن خاکی خویش نیز شده بود؛ و او قربانی شد و تمام قابیل را گرفت. چرا که سرگشتگی نصیب هر دورشده از حق است. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┄ 💠 @hayatemaqul
🔻 یعنی: ✔️ مطیع محور منطبق بر اوامر حق بودن؛ ✔️ مطیع ؛ ✔️ مطیع به او بودن ✔️ یعنی مطیع بودن؛ و این اطاعت همراهی است؛ که بدون این دو حرکت در مسیر ممکن نیست؛ صالح کسی است که عاشق است و عاقل؛ حتی اگر باشد، که عشق و عقل را معلمی دیگر است. یعنی و نه هر که علم آموخت، عاقل باشد که در مقابل و گمراهی است؛ عالم رشدنایافته، ضالّ است و مضلّ. ✅ و این اطاعت و رشدیافتگی است که تام ، ولیّ عصر را محقق خواهد کرد. ان شاءالله 🔹آیت الله می‌فرماید: مردم کشور ما ظهور بودند. منتها می‌دانستند وقتی که شاه می‌رود، یک دفعه امام زمان نمی‌آید. حسین بن علی علیه السلام هم وقتی می‌خواهد وارد کربلا شود، با اینکه عشق و علم به شهادت دارد، اما چون جزء اصول و برنامه‌اش است، قبلاً بن عقیل را می‌فرستد. طبیعی است که (عج) هم یکباره خودش برای وارد قضایا نشود. از نزدیکتر به او، احدی نیست که به دست او بیافتد تا مردم ببینند می‌توانند از حکومت فقیه حمایت کنند یا نه؟ ... این شهدا نمایشی از فروکش کردن آن طوفان بی اعتنایی و خودخواهی‌ها[ی صدر اسلام در برابر ولیّ] است. امروزه می‌گویید ببینیم چه می‌گوید. ملاک ایمان را مطیع بودن نسبت به اوامر ولی می‌دانیم. حال ولی فقیه باشد یا امام عصر (عج) باشد یا خود نبی اکرم صلی الله علیه و آله. اطاعت اوست. @haerishirazi ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 ، یعنی: ✔️ شیخ علی صفائی حائری و شبیه او و امثال او شدن 💠 اما معروف به عین صاد که بود؟ 🔻به مناسبت روز ۲۲ تیرماه سالروز وفات ایشان یادی از آن استاد فقید کنیم. 💠 استاد نادر طالب‌زاده درباره ایشان می‌گویند: 🔸 آقای یک حالتی داشتند که مشخص بود بلد هستند با هر تیپی برخورد متناسب با او را داشته باشند این حالت در ایشان خیلی قوی بود. 🔸 برخی افراد خصوصیتی دارند که دعوت به در آن‌ها خیلی قوی است و معمولاً این افراد هستند که موفق می شوند آدم‌ها را کنند و به بیاورند. یعنی کسی بود که به راحتی می‌توانست را کند. 🔸 یک ویژه خاص خود هم داشت، می‌توانست با هر شخص کنار بیاید، در عین حالی که آن حالت خود را هم کاملا حفظ کند جالب‌تر این که هنرمند بود و اهل و شاعری و مهمتر از آن فهم بود. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 مکعب وجودی انسان 🔻 مقصود از مکعب وجودی انسان، چهار ضلع و جهت و روابطی است که انسان در اطراف خود باید ضرورتاً به آنها توجه کند: ✔️ ۱) رابطه با خداوند؛ ✔️ ۲) رابطه به خود؛ ✔️ ۳) رابطه با انسان‌های دیگر؛ ✔️ و ۴) رابطه با موجودات دیگر. 🔹 بنابراین اگر به هر میزان انسان از در این جهات و روابط کم گذاشته، آنها را نیز به‌جا نیاورد، به همان میزان از دور شده است؛ و دور شدن از عقلانیت یعنی افتادن در مرتبه‌ای از هر انسانی، با قرار گرفتن در مسیر توجه به اصلاح ابعاد وجودی خود، به حقیقت خویش که همان بر اساس است، نزدیک‌تر خواهد شد و در ذات خویش چهار بنیادین اسلام یعنی "۱) سبحان‌الله و ۲) الحمدالله و ۳) لا اله الا الله و ۴) الله اکبر" را درک خواهد کرد؛ و شاید علت چهارضلعی بودن نیز همین باشد. ✅ لذا آنچه در این کانال با عنوان "حیات معقول" در پی آن هستیم، در واقع تفکر در رابطه با این است و ایجاد تناسب میان ضلع‌های چهارگانه آن است ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 گام به گام با انسان کامل (۲۹) ✍ اصغر آقائی _______________________ 🌀 گام سوم: با ابراهیم ع: محاکمه (۸) 🔻مجلس عظیمی به پا شد. مجلسی که از هر گوشه‌ی آن تیرهای خشم و نفرت بود که به سوی روان می‌شد. 🔻من با فاصله کمی از ابراهیم نشسته بودم. شروع به سخن کرد: ابراهیم تو با بت‌ها چنین کرده‌ای؟ «قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ» 🔻سؤالی ساده که گویی پاسخی جز آری و یا خیر ندارد. یک لحظه سکوت همه جا را فرا گرفت. گویی آرامش قبل از طوفان بود. خشم‌ها و نفرت‌های پنهان در قلب آن مردمِ پرکینه نسبت به ابراهیم، نزدیک بود که با «آری گفتن» او، فوران کند. 🔻احساس کردم دیگر پایان کار است و ابراهیم نجات نخواهد یافت. کمی بغض کردم و با خود گفتم ای کاش ابراهیم با چنین نمی‌کرد؟ آخر چرا وقتی مردم با تو همراه نیستند، با تبر بر فرق بت‌هایی کوفتی که مقدس می شمارند و خدایِ خود می‌پندارند؟ چرا باید چنین کارِ ... . 🔻یک لحظه به خود آمدم و سخنم را فروخوردم. گویی ، عقل‌نما شده‌اند و شیطان، زیرکانه، عمل و افکار نادرست و یا ناپخته من را در نگاهم زیبا جلوه داده است. "وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ" 🔻من توبه کردم و از اینکه می‌خواستم کارِ ابراهیم، آن کامل، آن محور و معیار حق را به نسبت دهم، بسیار نادم شدم. 🔻من که لحظه‌ای از جلسه ابراهیم جداشده، در قلب خویش او را به محاکمه کشیده‌بودم، با صدای آرام و پرطمأنینه ابراهیم، به خود آمدم. ابراهیم گفت: بت بزرگ آنها را در هم کوفته‌است. تبر بر دوش او بود، مگر نبود؟ بروید از او بپرسید که چه کسی چنین بلایی بر سر بت‌ها آورده است. «قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ» 🔻واااااااای خدااااااااااااای من!! تازه فهیدم اینکه ابراهیم بارها از همکاری بت بزرگ با او سخن می‌گفت یعنی چه؟ بت بزرگ، خدای خدایان مردم جاهل شهر اور، تبربه‌دوش، کمر خدمت در آستان ابراهیم کبیر بسته است؛ آن هم چه خدمتی، قیام علیه خود. 🔻ابراهیم با زیرکی تمام نه تنها بت‌های بیرونی را در هم شکست، که ضربه به‌موقع او، بت‌های ذهنی آنان را برای مدّتی نابود کرد. 🔻کاهن و آن جمعیت انبوه لحظه‌ای سر به زیر افکنده با خود گفتند: شما می‌دانید با اوست. چگونه می‌توان بت‌هایی را خدای خود دانست که حتی توان سخن‌گفتن و دفاع از حیثیت بر بادرفته‌ی خود ندارند. 🔻و سکوت مجلس، ادامه یافت؛ سکوتی که از شدّت خشم شروع شده بود و با ابتکار زیبای ابراهیم به سکوت عقل ختم شده بود. سرخی التهاب خشم، جای خود را به سرخیِ نشأت‌گرفته از شرم در برابر عقل و وجدان داده بود. «فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ» 🔻ابراهیم عاقل آرام منتظر پاسخ بود. 🔻کاهن که شکست در برابر ابراهیم برایش بسیار سخت بود، بلند گفت: ابراهیم ما را به سخره گرفته‌ای؟ تو می‌دانی که بت‌ها سخن نمی‌گویند؟ «ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاء يَنطِقُونَ» 🔻ابراهیم تند از جای خویش بلند شد. چند قدمی به کاهن نزدیک شد. نگاهی به او و اطرافیان کرد. ابراهیم که گویی دیگر امیدی به کاهن و بزرگان قوم ندارد، تمام صورت خویش را به سوی مردمِ متعجّب بر می‌گرداند. 🔻 ابراهیم، قبل از آنکه آن مردم ساده‌دل بار دیگر گرفتار سران و خود شوند، به آنها گفت: ای مردم شهر ، ابراهیم با شما سخن می‌گوید. من را خوب می‌شناسید. هیچگاه زیان شما را نخواسته‌ام و برای هیچیک از سخنانم از شما درخواست مالی، چون کاهنان، نداشته‌ام. ای مردم چگونه سر در برابر بت‌های سنگی فرود می‌آورید که هیچ نفع و ضرری برایتان ندارند؟ «قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ» 🔻سپس رو به کاهن کرده گفت: مرگ بر شما و نیرنگتان، مرگ بر جهالتتان. مرگ بر این خدایان باطلتان که در برابر خداوند علم کرده‌اید و خود می‌دانید که آنان کاره‌ای نیستند. «أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» 🔻کاهن که به شدّت عصبانی شده‌بود، رو به نمرود کرد و گفت: باید او را آتش زد و خدایان را از نیرنگ و ظلمی که او در حق آنان داشته است، نجات داد. «قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ» ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 معناشناسی در اندیشه‌ورزی ✍ اصغر آقائی _________________ 🔻 هرگاه هر فردی تنها خود را بداند، و بر این اساس با با دیگران برخورد کند و از آنان نکند، و یا دلیل آنان را روشمند نکند؛ چنین فردی مرتبه‌ای از را دارد؛ و این استکبار عامل استهزاء و دیگر صفات منفی اخلاقی خواهد شد. 🔻نشانه آن نیست که خود را فقط حق بدانی، که نشانه‌اش این است که اهل باشی؛ و این استماع به حکم ، امری مستمر و از روی است. 🔻 و این استماع برای فهم خواهد بود؛ نه صرفاً برای ردّ، که از ابتدا ، ممکن است ، باشد؛ چراکه ممکن‌ است‌ برتر از آنچه تو حق می‌پنداری نیز وجود داشته باشد‌. 🔻 بارها گفته‌ام میان و و ، این‌همانی در مصداق وجود دارد؛ و بر این اساس، هر مقدار بر عبودیت فرد افزوده می‌شود، استماع او حتی نسبت به نیز بیشتر می‌شود؛ چه رسد نسبت به اهل حق؛ و این حالت است که پیامبر ص را به مفتخر می‌سازد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @hayatemaqul