eitaa logo
حیات معقول
221 دنبال‌کننده
144 عکس
216 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 عناصر حداقلی ایمان ✍ اصغر آقائی ___________ 💠 کامل، متعددی از خداوند تا انبیا و فرشتگان و ولایت خاص امامان معصوم ع و ... را فرامی‌گیرد؛ اما بر اساس آیات الهی، "" و "" در کنار ، دو میان الهی است. 🔸 توجه: این دو عنصر در صورتی ایمان حداقلی و نجات‌بخش را برای افراد ادیان، به ارمغان می‌آورد که با هیچ‌یک از عناصر دیگر، همراه نباشد. 🔰 توضیح در چند مرحله مرتبط با هم: ◀️ مرحله ۱: تشکیکی‌بودن ایمان 🔻هر چند در آیه «وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ» خداوند را به ایمانی چون ایمانِ سایر مردمان دعوت می‌کند؛ 🔻اما همین مردمان دیگر را به ایمانی برتر در آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ» دعوت می‌کند. 🔸 این یعنی تشکیکی‌بودن ایمان ◀️ مرحله ۲: لزوم توجه به عمل صالح 🔻خداوند در آیه «لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَلَا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا» بعد از آنکه در یک آیه قبل از این آیه، از اهل ایمان و اعمال صالح در بهشت سخن می‌گوید، در یکسان، هم و هم را از باطل برحذر می‌دارد و هر دو گروه را به اینکه خویش را خواهند دید، وعده می‌دهد. 🔸 بنابراین در ادعای ایمان، نباید به حرف و سخن اکتفا کرد که این، گونه‌ای از فریب را همراه دارد. ◀️ مرحله ۳: (مهم‌ترین و اساسی‌ترین مرحله): 🔻 تا اینجا مشخص شد: ایمان هم ۱) مراتب دارد؛ و هم ۲) به آرزو و خیال نیست؛ 🔻اما در این میان برخی از آیات الهی هستند که جدای از آیات دیگر (و البته همراه با آنان) در مقام مستقل هستند؛ مانند آنچه در آیه ۶۲ سوره بقره است. خداوند می‌فرماید: 💠 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ: 💠 هر یک از مسلمانان و یهود و نصاری و صابئان (پیروان حضرت یحیی) که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند، البته آنها از خدا پاداش نیک یابند و هیچ گاه بیمناک و اندوهگین نخواهند بود.نکات مهم این آیه: ✔️ ۱. امری تشکیکی و ذومراتب است؛ زیرا ایمان مسلمانان را ابتدا ذکر کرده، در ادامه همه پیروان ادیان خداباور را به ایمان فرامی‌خواند که آن ایمان تنها دو عنصر بینشی دارد (خداوند و آخرت) و یک عنصر کُنشی دارد (عمل صالح دائمی) ✔️۲. تمام پیروان ادیان الهی در صورت خضوع قلبی در برابر این و برآمده از آن و از عقل، در مسیر و در برابر آن هستند؛ هرچند ایمان مسلمانان به دلیل آنکه جدا ذکر شده است، متفاوت است. ✔️۳. از آنجا که ایمان به نیز مورد تاکید قرآن است؛ اما چرا در آیه بیان نشده است؟ به نظر می‌رسد دو عنصر اساسیِ و در آیه، میان تمام ادیان الهی مورد تاکید و مشترک است؛ یعنی دو عنصری که در صورت ایمان واقعی به آنها، فرد در ایمان، وارد شده است؛ و ورود در این صراط یعنی ورود در حوزه الله، حوزه‌ای که است. 🔸 پ. ن ۱. بار دیگر تأکید می‌کنم ورود در صراط مستقیم الهی یک بسیار مهم دارد و آن " هیچ‌یک از عناصر ایمان" است. ۲. کسانی که انبیاء به آنان نرسیده است، از لسان این آیات بیرون هستند و آنان باید به خویش که در احادیث معرفی شده‌اند، باشند؛ مانند تبعیت عملی از عقل به ظلم. چنین احکام صریح عقل، همان حکم خداوند هستند؛ لذا تبعیت از این احکام عقل تبعیت از خداست، آگاهانه یا ناآگاهانه؛ و انکار آن انکار آگاهانه یا ناآگاهانه خداوند است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 محبت و ایمان (۲) ✍ اصغر آقائی _____________________ 💠 چند نکته پایانی و تکمیلی: 🔻 ۱. هرچند امام حسین عليه‌السلام است و اساساً تلاش اهل بیت علیهم السلام این بوده این محبت خاص باشد تا آن خاص شده، به دلیل خاص ، مورد توجه باشد؛ اما به نظر میرسه این ص (در حدیث محبت مکنونة) از وجودی ایمان و محبت، نشأت گرفته است؛ یعنی هر جا باشد به عقل نسبت به آن حق، به شرط ، محبت ایجاد می‌شود؛ لذا امام رضا عليه‌السلام فرمود: 🌀 إِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا 🌀 اگر مردم سخن نیکوی ما را بدانند، از ما تبعیت خواهند کرد. 🔻 ۲. هرچند امام حسین عليه‌السلام است؛ اما محبت نسبت به حق (چون خود امام عليه‌السلامکه عین حق و تمام حق است) و نسبت به غیر حق از صریح و فطری بشر است؛ لذا چون حُبّ و بغض، عقل فطری بشر است؛ این دو در کنار هم هستند؛ لذا آنگونه که برخی از افراد می‌گویند شیعه با دیگران این است که دارند؛ چون را همه مثلا اهل سنت نیز دارند؛ این سخن آنان تمام نیست و نادرست است؛ زیرا اساسا نمی‌توان به چیزی و نسبت به دشمن آن را از هم جدا کرد. 🔻 ۳. اگر انسان نسبت به چیز یا فردی محبت یابد؛ صد در صد نسب به آن خواهد داشت (به شرط اثبات دشمنی او نزد آن فرد)؛ و هرچقدر محبت بيشتر شود، بغض هم بیشتر خواهد بود. 🔻۴. بنابر آنچه در نکته "۳" گفتم، امام معصوم عليه السلام ، به دلیل محبت‌ِ امام، از دیگران است. 🔻 ۵. و بنابراین امام عليه‌السلام، به عنوان مثال، در برابر دیگران از هر شخص دیگر است؛ زیرا محبت امام نسبت به خودشان در اوج قرار دارد؛ لذا شدت نیز نسبت به خودشان در اوج است؛ بنابراین در اوجِ از توهین دیگران دارند؛ 🔻 ۶. اما نسبت به در اوج نیست؛ زیرا میان توهین و توهین‌کننده که فردی انسانی است قائل می‌شوند و او را فردی می‌یابند که از روی که شایسته انسان نیست، توهین کرده است؛ لذا با می‌خواهند او را به انسانی خود برگردانند؛ و در حقیقت او را یاری می‌داند و چون جاهل است نیازمندی او به یاری بسیار زیاد است؛ 🔻 ۷. مگر آنکه آن آگاهانه و عامدانه، یعنی با به امام به وی توهین کرده باشد، که در این مورد عمل امام مشهود است و یقینا با توجه به میزان آگاهی فرد و مانند آن شدت برخورد با او خواهد داشت؛ 🔻 ۸. یعنی محبت مکنونة، هرچند درباره امام حسین عليه‌السلام صادر شده است؛ اما این به ذات و امام ع از آن جهت که فردی با نام حسین بن علی است، ندارد؛ زیرا محبت و ایمان، تکوینی است که میان و ایمان و وجود دارد؛ اما چون امام حسین عليه‌السلام همانطور که اشاره کردم، نسبتاً چندجهته و کامل یعنی هم صفات جلال و هم جمال رو در کربلا بروز دادند، لذا از این جهت، خواستند محبت ایشان آشکارتر باشد؛ لذا می‌توان، اینطور گفت ان للرضا عليه‌السلام محبه مکنونة فی قلوب المؤمنین؛ و یا آنکه گفت للحسن عليه‌السلام.. و یا ... نسبت به ائمه دیگر عليهم السلام. 🔻 ۹. نسبت به انسان کامل از طرف دیگر مؤمن نیست؛ زیرا همه ذاتاً الله و به تبع آن عاشق او یعنی انسان کامل و امام هستند؛ اما به دلیل نگرفتن او انس و آشناییت بیشتری یا او دارد. ✅ آخرین نکته: اگر کسی به اصطلاح در واقعه‌ای شده، شیعه می‌شود؛ خیلی ساده‌لوحانه است بگوییم ناگهانی در او انقلاب ایجاد شده است. این ، در واقع لحظه‌ای است که ایمان وی، به نقطه‌ انفجار می‌رسد و تمام قلب او را می‌گیرد؛ و وقتی تمام قلب او با حق در برابر آن کم کم متواضع‌تر شد، طبیعتا این تواضع یا همان در لحظه انفجار بروز خارجی می‌یابد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 حق‌پذیری و مراتب ایمان ✍ اصغر آقائی ____________________ 🔸 امام صادق عليه السلام فرمود: 💠 إذا خرجَ القائمُ عليه السلام خَرجَ مِن هذا الأمرِ مَن كانَ يرى أنّهُ مِن أهلِهِ ، ودخلَ فيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمسِ والقمرِ 🌀 زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند كسانى كه گمان مى‌شود اهل این امر (ولایت) هستند، از صف آن حضرت خارج مى‌شوند و افرادى مانند خورشيد و ماه‌پرستان در آن داخل می‌شوند. 🔻 شاید واژگانی چون ولایت، شیعه، ایمان، کفر و ... آنقدر به گوشمان خورده است که گویی معانی روشن و بدیهی شفافی دارند 🔻 اما گاه شفاف‌ترین واژگان، نیاز به بازنگری دوباره دارند تا عمق و گستره آنها بهتر درک شوند. 🔻 هیچ شبهه‌ای نیست که و محبان اهل بیت علیهم السلام در جلگه ایمان وارد شده‌اند، زيرا و واژگانی هم‌طراز هستند. 🔻 اما آیا ایمان در شیعه محدود می‌شود؟ و آیا هر در ظاهر محبی، مؤمن است؟ و غیر شیعه‌ای غیر مؤمن؟ 🔻 پاسخ را از عقل و نقل که جویا می‌شوی، نکاتی مهم را می‌یابی: ✔️ ۱. در یک کلمه یعنی در برابر حق، لذا هر گاه هر کسی در برابر حقی، به حکم عقل و فطرت، سر تعظیم فرود آورد مؤمن است؛ ✔️ ۲. چون به دلیل وجودی‌بودن، امری مشکّک، یعنی دارای مختلف، هستند، بنابراین ایمان نیز مراتب مختلفی دارد؛ ✔️ ۳. ایمان با چنین صفتی از تواضع و خضوع در برابر یک قطعی عقلی به عنوان از حق مانند پذیرش قبح ظلم و عمل به آن شروع می‌شود؛ و تا صفت الله تعالی یعنی ، به عنوان ، پیش می‌رود که این می‌شود ؛ زیرا خضوع مطلق در برابر حق مطلق دارد. این ایمان مختص است. ✔️ ۴. پس ایمان دو مرتبه پیوسته به هم دارد: و ، که اگر دومین مرتبه آن از اولی سرچشمه نگرفته باشد، پشیزی نمی‌ارزد. ✔️ ۵. بنابراین هرکسی هر میزان از حق را حقیقتاً درک کرده باشد، به همان میزان مؤمن است؛ خواه در ظاهر بی‌دین باشد یا دیندار. ✔️ ۶. سخن ۵ به این معنا است که صرفا رسیدن حق به حواس ظاهری فرد، مثلا رسیدنِ سخنِ حق به گوش او، معیار نیست؛ بلکه ایمان، تنها و تنها دو چیز است: یک. فهمیدن حق؛ و دو. خضوع در برابر آن و پذیرش. ✔️ ۷. بنابرین فردی ممکن است به عنوان حق مطلق، به گوش او نرسیده است، اما او فردی است که در برابر مصادیق دیگر حق در همان اجتماع زیسته خود، خضوع داشته است. مثلا فردی ، همیشه به دیگر هم‌کیشان خود می‌گذارد؛ این فرد هرچند در ظاهر است، اما شرک او برآمده از جوّ اجتماع و عادت است نه از روی حکم عقل، لذا چون اهل ظلم نیست، به همان میزان متواضع در برابر حق است و مؤمن هرچند هنوز در مراتب برتر ایمانی قرار نگرفته است ( کنید: این مثال بنا بر این فرض که بطلان خورشیدپرستی، برایش به هر دلیل منطقی، آشکار نشده است) ✔️ ۸. در کنار این فرد ، شیعه‌ای را فرض کنید که در ظاهر ولایت را پذیرفته است اما به دلیل آنکه هر جایی که باید را در عمل بروز دهد، بروز نمی‌دهد، و در واقع خضوع در برابر حق یعنی ایمان باطنی ندارد و به تعبیر دیگر که هویت‌بخش و اصل این فرع یعنی ایمان ظاهری است را ندارد. ✔️ ۹. در دو مثال پیشین، آن خورشیدپرست، ولایت باطنی دارد، اما این دومی تنها ولایت ظاهری دارد ✔️ ۱۰. از آنجا که اولی ایمان را دارد، هنگام قیام حق مطلق و بروز وی، این فرد به دلیل تواضع باطنی در برابر حق، در ظاهر نیز تابع او می‌شود، اما آن فرد به‌ظاهر تابع، چون حق مطلق را برابر با دست‌برداشتن از شخصی می‌داند و در حقیقت آن ایمان ظاهری، خودپرستی و مانند آن بود نه تواضع در برابر حق، لذا در اینجا که باید یکی از این دو را بپذیرد یعنی یا خودپرستی یا حق‌پرستی را، اولی را می‌پذیرد چون حقیقت ایمان یعنی تواضع در برابر حق را نداشته است. ✔️ ۱۱. این نگاهِ برآمده از دین و عقل: ✅ این نگاه به ایمان ۱) سبب می‌شود اهل غرور و تکبر نشویم، ۲) همیشه با دیگران باتواضع برخورد کنیم، ۳) اگر فردی آنچه به‌عنوان حق به او پیشنهاد می‌دهیم را نپذیرفت، در برابرش خودخواهی نکنیم، ۴) امر به معروف و نهی از منکرهایمان، صبورانه و مؤمنانه‌تر شود، ۵) همیشه خیرخواه دیگران باشیم، ۶) در دام تبلیغات و سوءاستفاده‌های دشمنان حق قرار نگیریم که اینها تنها و تنها خود را قبول دارند، ۷) سخنان دیگران را دقیق و کامل گوش دهیم تا مبادا حقی نادیده گرفته شود، ۸) ساده‌اندیش نباشیم، ۹) عمل خیر دیگران را تخطئه نکنیم، و ۱۰) دعوت و تبلیغ‌مان مؤثرتر باشد. 🔹 البته تمام فواید پیش‌گفته به این معنا نیست که فریب حیله‌‌گران را بخوریم و هر سخن و فرقه‌ای را حق بدانیم که امری آشکار است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul