#بیو🌱
اِنّی اَستَودِعُكَ قَلبی
قلبم را به تو میسپارم ..
﴿ﭐلحسین﴾؏...❥
___________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_پنجاهم
💠 دو ماشین نظامی و عدهای مدافع تازه نفس وارد حرم شده بودند و باورم نمیشد حلقه #محاصره شکسته شده باشد که دیدم مصطفی به سمتم میدود.
آینه چشمانش از شادی برق افتاده بود، صورتش مثل ماه میدرخشید و تمام طول حرم را دویده بود که مقابلم به نفسنفس افتاد :«زینب #حاج_قاسم اومده!»
💠 یک لحظه فقط نگاهش کردم، تازه فهمیدم #سردار_سلیمانی را میگوید و او از اینهمه شجاعت به هیجان آمده بود که کلماتش به هم میپیچید :«تمام منطقه تو محاصرهاس! نمیدونیم چجوری خودشون رو رسوندن! با ۱۴ نفر و کلی تجهیزات اومدن کمک!»
بیاختیار به سمت صورت ابوالفضل چرخیدم و بهخدا حس میکردم با همان لبهای خونی به رویم میخندد و انگار به عشق سربازی #حاج_قاسم با همان بدن پارهپاره پَرپَر میزد که مصطفی دستم را کشید و چند قدمی جلو برد :«ببین! خودش کلاش دست گرفته!»
💠 #سردار_سلیمانی را ندیده بودم و میان رزمندگان مردی را دیدم که دور سر و پیشانیاش را در سرمای صبح #زینبیه با چفیهای پوشانده بود. پوشیده در بلوز و شلواری سورمهای رنگ، اسلحه به دست گرفته و با اشاره به خیابان منتهی به #حرم، گرای مسیر حمله را میداد.
از طنین صدایش پیدا بود تمام هستیاش برای دفاع از حرم #حضرت_زینب (علیهاالسلام) به تپش افتاده که در همان چند لحظه همه را دوباره تجهیز و آماده نبرد کرد.
💠 ما چند زن گوشه حرم دست به دامن #حضرت_زینب (علیهاالسلام) و خط آتش در دست #سردار_سلیمانی بود که تنها چند ساعت بعد محاصره #حرم شکست، معبری در کوچههای زینبیه باز شد و همین معبر، مطلع آزادی همه مناطق سوریه طی سالهای بعد بود تا چهار سال بعد که #داریا آزاد شد.
در تمام این چهارسال با همه انفجارهای انتحاری و حملات بیامان تکفیریها و ارتش آزاد و داعش، در #زینبیه ماندیم و بهترین برکت زندگیمان، فاطمه و زهرا بودند که هر دو در بیمارستان نزدیک حرم متولد شدند.
💠 حالا دل کندن از حرم #حضرت_زینب (علیهاالسلام) سخت شده بود و بیتاب حرم #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) بودیم که چهار سال زیر چکمه تکفیریها بود و فکر جسارت به قبر مطهر حضرت دلمان را زیر و رو کرده بود.
محافظت از حرم #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) در داریا با حزبالله #لبنان بود و مصطفی از طریق دوستانش هماهنگ کرد تا با اسکورت نیروهای #حزبالله به زیارت برویم.
💠 فاطمه در آغوش من و زهرا روی پای مصطفی نشسته بود و میدیدم قلب نگاهش برای حرم #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) میلرزد تا لحظهای که وارد داریا شدیم.
از آن شهر زیبا، تنها تلی از خاک مانده و از حرم #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) فقط دو گلدسته شکسته که تمام حرم را به خمپاره بسته و همه دیوارها روی هم ریخته بود.
💠 با بلایی که سر سنگ و آجر حرم آورده بودند، میتوانستم تصور کنم با قبر حضرت چه کردهاند و مصطفی دیگر نمیخواست آن صحنه را ببیند که ورودی #حرم رو به جوان محافظمان خواهش کرد :«میشه برگردیم؟» و او از داخل حرم باخبر بود که با متانت خندید و رندانه پاسخ داد :«حیف نیس تا اینجا اومدید، نیاید تو؟»
دیدن حرمی که به ظلم #تکفیریها زیر و رو شده بود، طاقتش را تمام کرده و دیگر نفسی برایش نمانده بود که زهرا را از آغوشش پایین آورد و صدایش شکست :«نمیخوام ببینم چه بلایی سر قبر اوردن!»
💠 و جوان لبنانی معجزه این حرم را به چشم دیده بود که #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را به ضمانت گرفت :«جوونای #شیعه و #سنی تا آخرین نفس از این حرم دفاع کردن، اما وقتی همه شهید شدن، #امام_علی (علیهالسلام) خودش از حرم دخترش دفاع کرد!»
و دیگر فرصت پاسخ به مصطفی نداد که دستش را کشید و ما را دنبال خودش داخل خرابه حرم برد تا دست حیدری #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را به چشم خود ببینیم.
💠 بر اثر اصابت خمپارهای، گنبد از کمر شکسته و با همه میلههای مفتولی و لایههای بتنی روی ضریح سقوط کرده بود، طوری که #تکفیریها دیگر حریف شکستن این خیمه فولادی نشده و هرگز دستشان به قبر مطهر حضرت سکینه (علیهاالسلام) نرسیده بود.
مصطفی شبهای زیادی از این حرم دفاع کرده و عشقش را هم مدیون #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) میدانست که همان پای گنبد نشست و با بغضی که گلوگیرش شده بود، رو به من زمزمه کرد :«میای تا بازسازی کامل این حرم #داریا بمونیم بعد برگردیم #زینبیه؟»
💠 دست هر دو دخترم در دستم بود، دلم از عشق #حضرت_زینب (علیهاالسلام) و #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) میتپید و همین عطر خاک و خاکستر حرم مستم کرده بود که عاشقانه شهادت دادم :«اینجا میمونیم و به کوری چشم #داعش و بقیه تکفیریها این #حرم رو دوباره میسازیم انشاءالله!»...
#پایان
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#پیام_معنوی
💌تنها چیزی که دل انسان را پیر می کند
___________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#یک_آیه
وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ
{خـدا} ڔو بہ خـاطڔ ݩعݥټـ ـہاۺ ۺڪڔ ڪردۍ؟ 🙂
___________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
اِی بَرایـــت فاطِمہ عِشق نُخُست
دُخــتَر دُردانِہ اَت دِلتَنگِ توست....♥️
✨🌸گل دخترای شهدا روزتون مبارڪ🌸✨
___________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
✿♡‿♡✿
🌸پیامبر خدا (ص):
🌸هرکه دختر داشته باشد،
🌸خداوند در پی یاری،
🌸کمک،
🌸برکت و آمرزش اوست.
👧🏼💖🙃
[مستدرک الوسائل،ج۱۵ ص۱۱۵]
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
بسم رب الشهداء و الصدیقین
#شهیدانه (❤)
در عشق اگرچه منزل آخر شهادت است
تکلیف اول است شهیدانه زیستن
مرتضی علاقه زیادی به نازنین زهرا داشت. همه اطرافیان محبت های او را که به نازنین می دیدند ، می گفتند : آقا مرتضی کمتر به این دختر توجه کن تا وقتی می ری ماموریت های طولانی ، این طفل معصوم کمتر اذیت بشه.
ولی او گوشش به این حرف ها بدهکار نبود و محبت خودش رو بی دریغ انجام می داد ......🌱
✨شهید مدافع حرم مرتضی مسیب زاده
___________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#رهبرانه 🌸🌿
قدر خود را بدان!
دختران ما درس بخوانند، علم بیاموزند، آگاهی پیدا کنند و قدر خود را بدانند.
1375/6/28-رهبرانقلاب
متن کامل در تصویر 👆
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
✨🍃💛🍃✨
#دخترانہ😍😊
🦋 نام من سرباز کوے عترت است،
دورہ آموزشے ام هیئت است...
🦋 پــادگــانم #چادرے شد وصلہ دار،
سر درش عکس علے با ذوالفقار ...
🦋 ارتش حیـــدر محل خدمتم،
بهر جانبـــازے پے هر فرصتم ...
🦋نقش سردوشے من یافــ♥️ــاطمه است،
قمقمہ ام پر ز آب #علقمه است ...
🦋 رنگ پیراهــن نہ رنگ خاکے است،
#زینب آن را دوختہ پس مشکے است ...
🦋اسݦ رمز حملہ ام یاس علی،
افسر مافوق من #سیدعلے 😍
#یا_فاطمه_الزهرا
#یا_فاطمه_معصومه
_______
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
🌷بابایـــے ترین دختر دنیـــا روزت مبارڪ🌷
✨ضریح حضرت رقیـــہ ، دمشق✨
🍃#یارقیه_بنت_الحسین🍃
_______
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
💜اسم رمان؛ جنـــگ با دشمنـــان خدا
💚نام نویسنده؛ شہــید مدافـــع حرمـ طــاها ایمانــے
💙چند قسمت؛ ۴۲ قسمٺ
✨ ﴾﷽﴿ ✨
✨رمان جذاب و مفهومی
⚔ #جنگ_بادشمنان_خدا
✨مقدمه ای بر رمان
توضیح:
سلام دوستان،😊 داستانی که در پیش رو دارید #واقعی است.
نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ رمان به رشتۀ تحریر در آورده است.
✍مقدمه نویسنده:
این داستان و رخدادهای آن براساس حقیقت و واقعیت می باشند ...
و بنده هیچ گونه مسئولیت و تاثیری در این وقایع نداشته ...
و نقشی جز روایتگری آنها ندارم ...
👣✍با تشکر و احترام
سید طاها ایمانی
✨✨⚔⚔⚔✨✨
✍نویسنده؛ شهید مدافع حرم طاها ایمانی
✨⚔✨✨⚔✨✨⚔
✨ ﴾﷽﴿ ✨
✨رمان جذاب و مفهومی
⚔ #جنگ_بادشمنان_خدا
✨قسمت #اول
✨سر هفت شیعه، بهشت را واجب می کند
اکثر مسلمانان کشور من، #سنی هستن... و به علت رابطه #بسیارنزدیکی که دولت ما با #عربستان داره ، جامعه دینی ما توسط علما و مفتی های عربستانی مدیریت میشه ...
عربستان و #تفکراتش نفوذ بسیار زیادی در بین #مردم و علی الخصوص #جوان ها پیدا کرده...
تا جایی که میشه گفت در حال حاضر، بیشتر مردم کشور من، 📛 #وهابی📛 هستند...
من هم در یک خانواده بزرگ با تفکرات #سیاسی و #وهابی بزرگ شدم ...
و مهمترین این تفکرات ...
"بذر #تنفر از شیعیان و علی الخصوص #ایران بود" ..
من توی تمام جلسات مبلغ های عربستانی شرکت می کردم ...
و این تنفر در من تا حدی جدی شده بود که برعکس تمام اعضای خانواده ام،...
به جای رفتن به #دانشگاه، تصمیم گرفتم به #عربستان برم ....
می خواستم اونجا به صورت #تخصصی روی
💚 #شیعه و #ایران🇮🇷 مطالعه کنم...
تا #دشمنانم رو بهتر بشناسم...
و بتونم همه شون رو نابود کنم ...
👈" کسی که سر هفت شیعه رو از بدن جدا کنه، بهشت بر اون واجب میشه " ..
#تصمیمم روز به روز محکم تر می شد...
تا جایی که...
بالاخره شب تولد 16 سالگیم👉..
از پدرم خواستم به جای #کادوی_تولد، بهم اجازه بده...
تا برای #نابودی_دشمنان_خدا به عربستان برم و ..
پدرم هم با خوشحالی، پیشانی منو بوسید ...
و مشغول آماده سازی مقدمات سفر شدیم ..
👈سفری برای نابودی دشمنان خدا
✨✨⚔⚔⚔✨✨
✍نویسنده؛ شهید مدافع حرم طاها ایمانی
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
✨ ﴾﷽﴿ ✨
✨رمان جذاب و مفهومی
⚔ #جنگ_بادشمنان_خدا
✨قسمت #دوم
✨ایران یا عربستان؟ مساله این بود
در حال آماده سازی مقدمات بودیم ...
با #مدارس_عربستان ارتباط برقرار کردیم ...
و یکی از #بزرگترین_مبلغ_ها، نامه تایید و سفارش برای من نوشت ..
پدر و مادرم و بقیه اعضای خانواده می خواستن برای بدرقه من به فرودگاه بیان ...
اما من بهشون اجازه ندادم و گفتم:
_من شاید 16 سال بیشتر ندارم اما از امروز باید #به_خاطرخدا محکم باشم و مبارزه کنم. مبارزه برای خدا راحت نیست و باید تنها برم تا به #تنهایی و #سختی عادت کنم ...
#اشتیاق حرکت باعث شد که خیلی زودتر از خانه خارج بشم ...
تنها، توی فرودگاه✈️ و سالن انتظار، نشسته بودم....
که جوانی کنار من نشست و سر صحبت باز شد ..
وقتی از نیت سفرم مطلع شد...
با یک چهره جدی گفت:
_خوب تو که این همه راه می خوای به خاطر خدا #هجرت کنی، چرا به ایران نمیری؟ برای مبارزه و نابود کردن یک مردم، هیچ چیز مثل این نیست که #بین خودشون زندگی کنی و از #نزدیک باهاشون آشنا بشی.. اشتباهات و نقاط ضعف و قوت شون رو ببینی و ....
تمام طول پرواز تا عربستان، مدام حرف های اون جوان توی ذهنم تکرار می شد ...
این مسیر خیلی سخت تر بود ...
اما هر چی بیشتر فکر می کردم، بیشتر به این نتیجه می رسیدم که این کار درست تره ...
من تمام این مسیر سخت رو #به_خاطرخدا انتخاب کرده بودم...
و از اینکه در مسیر سخت تری قدم بزارم اصلا نمی ترسیدم ..
هواپیما که در خاک عربستان نشست،...
من تصمیم خودم رو گرفته بودم ...
"من باید به ایران میومدم " ...
اما چطور؟..
✨✨⚔⚔⚔✨✨
✍نویسنده؛ شهید مدافع حرم طاها ایمانی
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
✨ ﴾﷽﴿ ✨
✨رمان جذاب و مفهومی
⚔ #جنگ_بادشمنان_خدا
✨قسمت #سوم
✨ قلمرو دشمن
بعد از گرفتن #پذیرش و #ورود به یکی از #حوزه_های_علمیه_عربستان،...
تمام فکرم شده بود که...
چطور به🇮🇷 #ایران🇮🇷 برم که خانواده ام، هم متوجه نشن؟ ..
سه ماه تمام،...
#شبانه_روزی و #خستگی_ناپذیر، وقتم رو روی #یادگیری زبان #فارسی و #تسلطم روی #عربی گذاشتم ...
و همزمان روی ایران، حوزه های علمیه اهل
💜 #سنت و #شیعه 💚و تاریخچه هاشون مطالعه می کردم ...
تا اینکه بالاخره یه ایده به ذهنم رسید ... .
با وجود #ترس شدید از شیعیان و ایران ...
از طرف کشورم به حوزه های علمیه #اهل_سنت درخواست پذیرش دادم...
تا بالاخره یکی از اونها درخواستم رو قبول کرد ..
به اسم تجدید دیدار با خانواده، مرخصی گرفتم ...
وسایلم رو جمع کردم و برای آخرین بار به دیدار #خانه_خدا رفتم ...🕋
دوری برام سخت بود اما گفتم:
_خدایا! من #به_خاطرتو جانم رو کف دستم گرفتم و به راهی دارم وارد میشم که ... .
به کشورم برگشتم ...
از #ترس_خانواده، تا زمان گرفتن تاییده و ویزای تحصیلی جرات نمی کردم به خونه برگردم ...
شب ها کنار مسجد می خوابیدم...
و چون مجبور بودم پولم رو برای خرید بلیط نگهدارم ، روزها رو #روزه می گرفتم ... .
بالاخره روز موعود فرا رسید ...
وقتی هواپیما توی فرودگاه امام خمینی نشست،...
احساس #سربازی رو داشتم که #یک_تنه و #باشجاعت تمام به خطوط #مقدم دشمن #حمله کرده ...
هزاران تصویر از مقابل چشم هام رد می شد ...
حتی برای #سخت_ترین_مرگ_ها، خودم رو #آماده کرده بودم ... .
#هرچیزی رو تصور می کردم؛...
جز اینکه در #راهی قدم گذاشته بودم که ...
#سرنوشت_من، دیگه توی دست های خودم #نبود ...
✨✨⚔⚔⚔✨✨
✍نویسنده؛ شهید مدافع حرم طاها ایمانی
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#پیام_معنوی
💌چشیدن لذت مهربانی
___________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
🍁پيامبر خدا (ص):
🍁مردم، معدن اند، و ريشه، تأثيرگذار است
🍁و تربيت بد، همانند ريشه بد است.
[كنز العمّال: ج 3 ص 442]
#حدیث
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
شِعرِنابـــ♥️
مَرجَعِ تَقلیـــدِ ڪلِ مَرجَع تَقلیـــد هاست
زائِرے ڪہ دَست بَر سیـنہ ست حِیران شما
🌸 یا فاطمه معصومه 🌸
___________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#رهبرانه 🍃⭐
بدون تردید نقش حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) در قم شدنِ قم و عظمت یافتن این شهر عریقِ (1)مذهبىِ تاریخی، یک نقش «ما لا کلام فیه»(2) است.
۱۳۸۹/۷/۲۹- رهبر انقلاب
(1)ریشه دار و اصیل
(2)سخنی در آن نیست
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#بیو °✨🌿✨°
فـــی قَلبی مَحڪـومِه حُبُڪِ مَعصومِـ♥️ــه
___________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸💜 حرم قم رویامه
💜🌸 حرم قم دنیامه
🌸💜حرم قم تسکینه
با نوای میثم مطیعی
#کلیپ_تصویری
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh