حوزه دانشجویی شریف
📜 امروز به روایت دیروز
▪️ژن خوب و بد!
▫️نه اینکه محیط موثر نباشد ... نه اینکه خانواده مهم نباشد ... نه اینکه رفیق و دوست مهم نباشد ... نه واقعا! هست ... چرا نباشد؟! ولی گاهی اوقات گیر می کنی ... هر چه تدبیر داشتی ریختی وسط و تهش سر بلند می کنی و می بینی شده ای همسر یک از خدا بی خبر! یا نه، دنبال عیش و نوشی، یک دفعه می بینی این بنده خدا بچه پیغمبر از آب درآمده و با هر عیش و نوش که هیچ، با هر مکروهی هم مخالف است و کمتر از مستحبات را انجام نمی دهد.
▫️حالا نه اینکه یک دفعه معلوم بشود. انسان است بالاخره و یک دفعه می بینی بیست سال بعد گرفتار دود و دم شد و کشید زیر میز هرچی که تا آن موقع برایش زحمت کشیده بود ... یا یک دفعه می بینی چرخید و اهل مسجد شد و شانس تو، دیگر اهل مسافرت به فلان کشور نیست و گناه می داند آن را!
▫️همسر دم دستی ترین مثال است. پدر، مادر، خواهر، برادر ... همه این ها مثال های خوبی اند. محیط کاری. نمی دانم محیط درسی! زحمت می کشی! تدبیر می کنی! این در و آن در می زنی ولی خب گیر کرده ای و نمی شود که نمی شود!
▫️دو راه داری ... یا بایستی و مقاومت کنی و مسیر خودت را بروی یا هم مسیر بشوی ... خدا هم مثال زده ... به هر دو گروه! همسر حضرت نوح (ع) و همسر حضرت لوط (ع) را برای کفار! ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ ... و همسر فرعون را برای مومنان! وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ ... و مریم سلام الله علیها را ...
▫️شنیده ایم! بارها! تکراری است! ولی گاهی ما زیادی دیگر دست و پا می زنیم برای عوض کردن محیط و وقتی نمی شود، ناامید می شویم... نباید از تلاش دست برداشت ولی همه چیز را به محیط بند کردن اصلا چیزی نیست که خدا بپسندد ... فلانی دختر شهید است و طبیعی است که پیش خدا عزیز باشد! فلانی پسر یک قاتل است و طبیعی است که خدا هم او را دوست نداشته باشد! طبیعی است که اولی خوشبخت بشود و طبیعی است که دومی بدبخت! هوم؟! خیلی از این فکر ها کرده ایم ... بعد دست گذاشته ایم روی خودمان و گفته ایم پدر و مادر ما که پیغمبر نبودند، پس خیلی هم انتظاری از ما نباید داشت ...
▫️ولی خدا! خدا مثال میزند به همسر فرعون ... بدترین جای ممکن. که خدا پرست بود ...خدا مثال می زند یعنی اینطور باشید ... محکم! حتی وسط کفر ... و از آن طرف، در خانه ی معصوم بودن هم عصمت نمی آورد! دو همسر پیغمبر که جهنمی شدند و بدبخت.
▫️نه باید ناامید شد، نه باید امیدوار! زحمت باید کشید ... هر جایی که هستیم که خدا تقوا را می خواهد و تقوا ملاک است، نه پسر فلانی و دختر بهمانی بودن! نه همسر فلان حاج آقا و بهمان پروفسور بودن ... نه حتی دختر یا پسر بودن! من نمی گویم ها! خدا می گوید که «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»
#امروز_به_روایت_دیروز
#حوزه_دانشجویی_شریف
🔻
@HDSHARIF
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
📜 امروز به روایت دیروز ▪️ژن خوب و بد! ▫️نه اینکه محیط موثر نباشد ... نه اینکه خانواده مهم نباشد ..
📜 امروز به روایت دیروز
▪️تنها، گرگ خور می شود!
#امروز_به_روایت_دیروز
#حوزه_دانشجویی_شریف
🔻
@HDSHARIF
hd.sharif.ir
حوزه دانشجویی شریف
📜 امروز به روایت دیروز ▪️تنها، گرگ خور می شود! #امروز_به_روایت_دیروز #حوزه_دانشجویی_شریف 🔻 @HDSH
📜 امروز به روایت دیروز
▪️تنها، گرگ خور می شود!
▫️سوره ی شعرا، انگار چند فیلم کوتاهِ در حال تکرار است. سناریو همان سناریو است. با همان شروع و پایان بندی و آخرش هم قابل حدس! فقط شخصیت ها عوض می شوند.
▫️سکانس اول، مردم لجوجی را نشان می دهد که به پیغمبری پشت کرده اند و حرف هایش را قبول نمی کنند. سکانس بعدی زحمت های همان پیغمبر را نشان می دهد. کمی هم پردازش قصه تا می رسد به سکانس آخر ... جایی که خدا، مهربانی و شکست ناپذیری اش را به رخ می کشد.
▫️نه! اینطوری نه! قشنگ قرآن را باز کنید، سوره شعرا را نگاه کنید! همین الان! بله! با شما هستم! باز کنید و ببینید این تکرار را ... تکرار «کذبت» ها را به عنوان شروع و تکرار «وَ إِنَّ رَبَّكَ لهَُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيم» را. درست بود؟! اشتباه که نبود! هوم؟!
▫️فکر کن دارند برایت داستان اجدادت را تعریف می کنند. مشتی محمد رفت سر جالیز. گراز آمد. مشتی محمد با بیل زد توی سر گراز. محصول سال محصول خوبی شد. کبلایی سهراب رفت سر جالیز. گراز آمد. کبلایی سهراب با بیل زد توی سر گراز. محصول سال محصول خوبی شد. حاج قربان رفت ... دقیقا همین! با همین مدل ... بعد تهش می گویند: «شک نکن که اگر می خواهی محصول خوبی داشته باشی، باید از گراز نترسی و با بیل بزنی توی سرش». خب! بی کارند داستان می گویند؟! همان اولش بگویند با بیل بزن دیگر! چرا داستان تعریف می کنند؟!
▫️فرق مسئله آن جایی خودش را نشان می دهد که شما به محض مشاهده گراز، بیل را بالا می بری و تردید نداری که باید بزنی، ولی غلام، سر جالیز کناری، گیج این طرف و آن طرف را نگاه می کند و دور شمسی قمری می زند برای خودش و تهش هم گراز، از رویش رد می شود.
▫️حالا گراز مسئله ی ریشه داری نیست ... شما تصور کن پدربزرگت می گوید این جاده را مشتی محمد تا سی متر جلوآمده و آسفالت کرده که ... بعد این جاده را کبلایی سهراب تا شصت متر جلو آمده و آسفالت کرده که ... بعد این جاده را حاج قربان تا ... که! این طوری تصور کن که مسئله کمی ریشه دار شود! کمی هدف دار! که تو بدانی این جاده را قبل از تو هم آسفالت کرده اند و این مشکلات بوده و ثمره اش هم آن بوده! دیگر مثل غلام گیج نزنی که خب چرا من باید جاده را آسفالت کنم و چرا سی متر و چرا و چرا و چرا و تهش هم آسفالت نکنی و خاک به جاده بماند و به سرت!
▫️قرآن دارد به مخاطبش هویت می دهد. ریشه می دهد. عمق می دهد. پیغمبرها را تک به تک نام می برد. تکراری است! اصلا تکراری است که بگوید قاعده همیشه همین بوده و باز هم همان است! تک به تک نام می برد که بگوید قبل از تو هم خیلی ها این مسیر را رفته اند. که نترس! که خدا همان خداست! و آخرش بگوید به همان خدا تکیه کن ... به خدای عزیز رحیم! وَ تَوَكلَْ عَلىَ الْعَزِيزِ الرَّحِيم
▫️بی هویت، تنهاست! بی ریشه، هر جایی است. قرآن اصرار دارد بگوید که تنها نیستی ... که قبل از تو بوده اند و بعد از تو هم خواهند بود و خدای عزیز رحیم هم هست! هست! هست!
▫️شیطان گرگ است. به تنها های خسته حمله می کند. هر جا تنها شدی، برگرد و گذشته ات را بخوان. برگرد و گذشته ات را ببین. نه خودت! قله ها را ببین. قله را دیدی، پایین تر ها را هم ببین. نگاهی به کنار بینداز و کناری ها را هم ببین. دور نرو! همین جا! بیخ گوشت ... صبر را ببین ... زحمت کشیدن ها را ببین ... تو تنها نیستی! تو رها نیستی! تو ریشه داری! تو! خود تو! کمی به بالا هم نگاه کن ... خدای عزیز رحیم هست ... مهربان ...
▫️داری همین الان را نگاه می کنی دیگر؟! داری می بینی که خدای عصر عاشورا، خدای یک و بیست دقیقه ی صبح جمعه هم هست دیگر؟! داری می بینی که خدای کربلا، خدای فرودگاه بغداد هم هست دیگر؟! داری می بینی که خدای سم اسب ها، خدای تشییع جنازه ی میلیونی هم هست دیگر ... مقایسه نمی کنم ... حسین کجا و غلام حسین کجا! فقط می خواهم بگویم خدا، همان خداست ... عزیزِ رحیم ...
#امروز_به_روایت_دیروز
#حوزه_دانشجویی_شریف
🔻
@HDSHARIF
hd.sharif.ir
💠 "در جنگ نرم ، شما جوانهای دانشجو افسران جنگ نرم این جبههاید.
افسر جوان همیشه در صحنه است؛ هم به دستور عمل می کند، هم صحنه را درست میبیند، هم با جسم خود و جان خود صحنه را میآزماید. لذا اینها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش این است "
مقام معظم رهبری
🔸و اما امروز دانشجویان، این افسران جوان جنگ نرم، در سایهسار فرامین رهبری با علم و معرفت و تلاش و کوشش خود، درهای ناگشوده علم و دانش را یکی پس از دیگری به روی جهانیان باز میکنند و با استعانت از حضرت مادر، ایران اسلامی را روز به روز قویتر و دشمنان خود را ناامیدتر میسازند.
بماند به یادگار از پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲
#جلسه_پنجم
#معراج_معرفت
#خواهران #حوزه_دانشجویی_شریف
🔻
@HDSHARIF
hd.sharif.ir
برای روضهی زهرا به ما توان بدهید
به چشم گریهکنان، اشکِ بی امان بدهید
به آه و زمزمه در روضهها تسلایی
به قلب غم زدهی صاحب الزمان بدهید
🏴صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا🏴
مراسم روضه ایام شهادت حضرت مادر، ویژه بانوان، با سخنرانی سرکار خانم فشارکی و مداحی سرکار خانم معینی روز پنجشنبه ۲۳ آذر از ساعت ۱۰ الی ۱۲ در دفتر خواهران حوزه دانشجویی شریف (جنب درب صنایع دانشگاه، پلاک ۳۷) برگزار میشود.
▪️با افتخار منتظر حضور عموم اساتید و معرفتجویان قدیمی و جدید حوزه دانشجویی شریف هستیم.
▪️مهد کودک، ویژه کودکان عزیز مادران عزادار دایر میباشد.
▪️به جهت محدودیت ظرفیت، لطفا نام و نام خانوادگی، شماره تماس و تعداد و سن فرزندان خود را به این لینک ارسال نمایید.
#عزادار_مادریم💔
حوزه دانشجویی شریف
برای روضهی زهرا به ما توان بدهید به چشم گریهکنان، اشکِ بی امان بدهید به آه و زمزمه در روضهها تسلا
⚫️ #عزادار_مادریم ⚫️
🏴 عزیزان در صورت تمایل به مشارکت در هزینههای نذری این مراسم، به نیت مادر سادات، میتوانند مبلغ مورد نظر خود را به این شماره حساب واریز نمایند.
5022291325506747
بانک پاسارگاد
هدی بهمنی