🔰۹٠-در آیه ۱۸٠ سوره بقره آمده است: «إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَیراً الْوَصِیة». با توجه به اینکه در زمان مرگ انسان فرصت هیچگونه کاری را ندارد، مراد خداوند در این آیه از وصیت در هنگام حضور مرگ چیست؟
قطعاً انسان در لحظۀ مرگ فرصت انجام وصیت ندارد و حتی اگر چنین امکانی هم باشد بهلحاظ حقوقی مخدوش است؛ زیرا غالباً در آن لحظات اعتدال فکری لازم وجود ندارد و اینگونه وصیتها معتبر نخواهد بود.
مراد خداوند از «إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ»، زمانی است که انسان احساس میکند، به مرگ نزدیک شده و زیر لب زمزمه میکند:
عنقریب است که از ما اثری باقی نیست
شیشه افتاده و می ریخته و ساقی نیست
این لحظهای است که مرگ در خانۀ انسان فرود میآید و او میبیند که همقطاران و رفیقانش پیش از او بار سفر بستهاند و اینک گَرد مرگ در اطراف او در حال منتشرشدن است. اینجا جایی است که خداوند میفرماید: «إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ»؛ یعنی هنگام درک اینگونۀ حضور مرگ، هوشیار و بیدار باشید و وصیت کنید.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۵، صص ۱۱۰-۱۱۱.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد5
@Hedayatnoor
🔰۹۱-چه ارتباطی میان دعا کردن ما و قضا و قدر الهی وجود دارد؟ آیا بهتر نیست آدمی بهجای دعا کردن، بیشتر تلاش کند و از مجرای علل و اسبابی که خدا در عالم نهاده یا همان قضا و قدر الهی، به مقصود خود برسد؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت اساساً خودِ دعا از اسباب قضا و قدر الهی است. اگر دارو عامل درمان بیماری است، دعا نیز چنین است؛ با این تفاوت که دارو از علل و اسباب محسوس و جلیّ عینی است و دعا از اسباب غیرمحسوسِ خفیّ لطیف.
توضیح فزونتر اینکه دوگونه علت در عالم وجود دارد؛ یکی علل جلیّ و مادی و ظاهری و دیگری علل خفیّ و معنوی و باطنی. اگر عصای موسی(ع) اژدها میشود یا سنگریزه در کف دست پیامبر اسلام(ص) سخن میگوید یا ماه دونیمه میشود، جملگی دارای علتاند؛ البته علل آنها نامحسوس و خفیّ است. براساس روایات حضرات معصومین(ع)، دعا از علتهای معنوی است که بر علل ظاهری برتری دارد و گاه بر آن غالب میشود.
امامصادق(ع) در حدیثی دربارۀ رابطۀ دعا با قضا و قدر میفرماید:
دعا کن و مگو که کار به پایان رسید (و دعا اثری ندارد). محققاً نزد خداوند عزوجل جایگاهی است که جز با درخواستکردن بهدست نمیآید و اگر بندهای دهان خود را ببندد و چیزی نخواهد، به او هیچ عطا نمیشود.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۵، صص ۱۹۸-۱۹۹.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد5
@Hedayatnoor
🔰۹۲-هدف از جهاد در اسلام چیست و آیا مسلمانان میتوانند با هر انگیزهای و به هر جایی لشکرکشی کنند؟
هدف از جهاد باید در راه اعتلای کلمۀ «لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ» (هیچ معبودی جز خدای یگانه نیست) و توسعهبخشیدن به توحید و دفاع از کیان اسلام باشد.
در پاسخ به بخش دوم سؤال نیز باید گفت مسلمانان باید با کسانی پیکار کنند که ابتدا آنها با مسلمانان به مقابله برخاستهاند. به بیان دیگر، اصل در اسلام بر جهاد تدافعی است نه تهاجمی؛ زیرا اسلام مکتب هجمه و حمله به دیگران نیست و آنچه قرآن به پیامبر اسلام تعلیم میدهد و رسول مکرم(ص) باید براساس آن رفتار کند، تدافع در برابر مهاجمانِ به کیان اسلام است.
جهاد پیامبر جهادی است که در راه استقامت، صلابت و پایداری اسلام و دفاع از مرزهای فکری و عقیدتی و حیات مسلمانان شکل میگیرد. سنّت رسول خدا(ص) در طیّ بیشترِ جنگها بر همین اساس بوده است.
حتی دربارۀ سیرۀ جنگی امیرالمؤمنین(ع) همین قصه تکرار شده است. تاریخنویسان دربارۀ جنگهای امیرالمؤمنین(ع) جملهای را از زبان امام نوشتهاند که امام(ع) بارها به یاران خویش میفرمود نبرد را آغاز نکنید، مگر زمانیکه دشمنان آغازگر جنگ باشند.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۵، صص ۲۸۴-۲۸۵.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد5
@Hedayatnoor
🔰۹۳-فلسفۀ حرمت نوشیدن شراب چیست؟
از مهمترین موضوعاتی که در اسلام به آن توجه شده، قوّهٔ عاقلهٔ انسان است. عقل در وجود انسانها ودیعهای ربّانی و الهی است و انسانیت انسان به میزان بهرهمندی او از عقل و اندیشه است. از اهداف مهم انبیای الهی حفظ عقلانیت انسانهاست؛ لذا باید نیروی عقل در وجود انسان حاکم باشد و هیچ چیزی به حاکمیت آن خدشه وارد نکند.
بر این اساس، از آنجا که نوشیدن شراب عقل آدمی را زائل میکند و او را به حیوانیت نزدیک میسازد، ممنوع و حرام است. نوشیدن شراب علاوه بر عوارض معنوی، عوارض پزشکی و اجتماعی نیز دارد.
بر اساس آمار، جرایم جنسی، تصادفات جادهای، دزدیها و نزاعها میان کسانی که شرب خمر میکنند، تفاوت معناداری نسبت به سایرین دارد. همچنین نوشیدن شراب زمینهساز بیماریهای متعددی از جمله سرطان است. تأثیر مخرب شراب بر دستگاه عصبی و سیستم گوارشی و قلب و عروق و همچنین روی جنین از عوارض پزشکی این ماده شناخته شده است.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۵، صص ۵۱۳-۵۱۷.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد5
@Hedayatnoor
🔰۹۴-چرا ازدواج با مشرکان در اسلام حرام است؟
دلیل ممنوعیت ازدواجِ مسلمانان با مشرکان، دور نگهداشتن آنها از تأثیرات سوء فکری و فرهنگی مشرکان است.
تأکید بر کفویت ایمانی و اسلامی از آن روست که همزیستی مرد و زن بهعنوان همسر در کنار یکدیگر سنخیت میآورد. ازاینمیان، میزان تأثیرپذیریِ زن از شوهر در مسائل فکری و عقیدتی بیشتر از میزان تأثیرپذیریِ مرد از همسر خویش است. تجربۀ اجتماعی نشان داده که زنان بهدلیل آنکه بیش از مردان خواهان حفظ زندگی خویش هستند، در مسائل اختلافی سازگارترند و قابلیت بیشتری در فرمانپذیری و تبعیت از شوهرانشان نشان میدهند.
وجود فرزند نیز در زندگی زن و مردی که با یکدیگر همعقیده نیستند چالش بزرگی است. پدر غیرمؤمن با ضمیر ناپاکی که دارد فرزند را بهسوی شرک و کفر سوق میدهد و اگر مادر مؤمن نباشد، تأثیری انکارناپذیر در ضلالت و سوء تربیت فرزند خواهد گذارد.
افزون بر این، در روایات شیعی بیان شده که شایسته نیست زن مسلمانِ شیعه با اهل دیگر فرقههای دینی و مذهبی که قائل به حقانیت اعتقادات شیعه نیستند، ازدواج کند. البته ائمۀ اطهار(ع) میفرمایند که مرد مسلمانِ شیعه میتواند با زن مسلمانِ غیر شیعه ازدواج کرده و با تأثیرگذاری بر فکر و فرهنگ او، همسرش را به مذهب حقّۀ تشیع رهنمون کند.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۵، صص ۵۳۸-۵۳۹.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد5
@Hedayatnoor
🔰۹۵-آیا زن یا مردی که به دلیل اشتغالات مختلف علمی، ورزشی، اقتصادی و ... احساس نیاز روحی و جسمی به جنس مخالف ندارد، میتواند تنها و مجرد زندگی کند؟ حکم ازدواج برای چنین شخصی در اسلام چیست؟
در اینجا دو دیدگاه فقهی وجود دارد: اول، نگاهی که گفته میشود اگر انسان احساس نیاز به جنس مخالف نکند و خطر گناه او را تهدید نکند، ازدواج نهتنها برای او واجب نیست، بلکه مستحب نیز نیست؛ زیرا ازدواج زیر بار مسئولیت رفتن است و برخی افراد مسئولیتهای مهمتر و جدّیتری از ازدواج دارند و ممکن است ازدواج مانع فعالیتهای علمی و اجتماعی آنها شود.
دوم، نگاهی که بیشترِ عالمان دینی دارند و با تکیه بر روایات و پارهای از آیات قرآن کریم به این نتیجه رسیدهاند که در شرایط اضطرار ازدواج واجب عینی میشود و در شرایط عادی، ازدواج برای هر زن و مرد مسلمان مستحب مؤکد است. از نظر این گروه، ازدواج فقط ناظر به بُعد جسمی و جنسی انسان نیست؛ بلکه شکلدهندۀ کمال وجودی انسان و قرار روحی و معنوی اوست. ازدواجی که برمبنای معیارهای عقلی و شرعی صورت گیرد، آدمی را در مسیر کمال انسانی کمک میکند.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۵، صص ۵۵۰-۵۵۲.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد5
@Hedayatnoor
🔰۹۶-«إیلاء» به چه معناست و موضع اسلام در برابر آن چه بود؟
گاه مردی دچار عصبیت جاهلی میشد و با همسرش به لجاجت برمیخاست و به او میگفت: «وَ اللهِ لَا أُجَامِعُکِ کَذَا وَ کَذَا» (به خدا قَسَم که من با تو نزدیکی نخواهم داشت). او با این جمله، قَسَم «إیلاء» میخورد و بدین ترتیب همسرش را تا ابد از حقوق آمیزشی و همسری محروم میکرد. این زن ازاینپس، نه همسر کسی بود و نه مطلّقه محسوب میشد و بدون اینکه تکلیف زندگیاش مشخص باشد باید در خانۀ خود بهعنوان خدمتگزار زندگی میکرد.
این عمل در جامعۀ جاهلیت عرب رایج بود و زنانِ بسیاری با چنین سوگندهای ظالمانهای مورد آزار قرار میگرفتند.
در برابر این سنت غلط جاهلی، خداوند با نزول آیات ۲۲۶ و ۲۲۷ سوره مبارکهٔ بقره چنین حکم کرد که مردی که قَسَم یاد کند با همسر خویش رابطۀ آمیزشی نداشته باشد، چهار ماه فرصت دارد دربارۀ ادامۀ زندگی با همسر خود یا قطع آن تصمیم بگیرد.
بعد از این چهار ماه، چنانچه عزم زندگی داشته و به همسر خود بازگردد، هرچند مستوجب جریمۀ تعیینشده است، خداوند به خطای او با غفران و رحمت خویش مینگرد؛ اما اگر نتوانست با همسر خویش زندگی کند، باید او را طلاق دهد که دراینصورت، آن زن مطلّقه محسوب میشود و میتواند برای آیندۀ خود تصمیم جدیدی بگیرد.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۵، صص ۵۷۹-۵۸۰.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد5
@Hedayatnoor
🔰۹۷-خداوند متعال در انتهای آیۀ ۲۲۸ سورۀ مبارکۀ بقره میفرماید: «و لِلرِّجَالِ عَلَیهِنَّ دَرَجَةٌ»؛ بدین معنا که مردان بر زنان برتری دارند. مراد از این برتری چیست؟
از نظر اسلام میان زن و مرد در رسیدن به رشد و کمال انسانی هیچ تفاوتی وجود ندارد و هردو میتوانند به حیات طیّبهٔ قرآنی دست پیدا کنند:
«مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً»
(هرکس از مرد یا زن کار شایستهای انجام دهد و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزهای، حیات میبخشیم).
اما باید دانست که مردان بهدلیل داشتن وظایف و تعهداتِ فزونتر مالی و حقوقی و امنیتی نسبت به زنان، اختیاراتِ بیشتری در راستای سرپرستی و قوام و دوام خانواده دارند. مسلّماً این اختیارات فزونتر، تنها باید درجهت بهبود اوضاع زندگی انسانی و متشرّعانه استفاده شود، نه برای سود و منفعت شخصی و میل باطنی مرد.
خداوند سبحان در سورۀ مبارکۀ نساء میفرماید:
«اَلرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاء
(مردان برپادارنده زناناند).
در این آیۀ شریفه، معنای قوّامبودن مردان بر زنان، سرپرستی و داشتن مسئولیت مرد درقبال زن است نه زورگویی و برتریجویی. بنابراین مردان از جهت فضلیت، کمال و موقعیت ایمانی و انسانی هیچ برتری ذاتی نسبت به زنان ندارند؛ بلکه تنها بهدلیل مسئولیت مالی و امنیتی و درجهت قوام و دوام خانواده، اختیارات بیشتری به آنها واگذار شده است.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۵، صص ۵۹۲-۵۹۳.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد5
@Hedayatnoor