eitaa logo
کانال اشعار هدیه ارجمند
253 دنبال‌کننده
120 عکس
29 ویدیو
1 فایل
اشعار هدیه ارجمند فعال اجتماعی و فرهنگی مادرِ ۳ فرزند🌹 کارشناس ارشد نهج البلاغه نویسنده✍ @Hediye_arjmand شروع حرکت تو که ضرورت حرکت از آن مایه می گیرد از لحظه ای است که می فهمی از همه ی چیزهایی که با آن ها مأنوس هستی بزرگتری(عین.صاد)
مشاهده در ایتا
دانلود
بامیه و زولبیا و سبزی و پنیر و حرکتِ کُندِ ساعتِ کهنه ی پیر مهمان رباعی ام شوید اکنون تا... بعدا که بگویم غزلی با دلِ سیر
اگرچه خویش را در ابتلایت امتحان کردم همیشه شرک را در سجده های خود نهان کردم دهان دادی بگویم دوستت دارم ولی افسوس تمام فرصتم را صرف حرف آب و نان کردم عجب از من که این تهلیل وتسبیح و تواضع را برای کفر ،کفر خودپسندی نردبان کردم رسیده لطف بی اندازه ات هنگام دشواری همیشه بیشتر از آنچه در ذهنم گمان کردم کنار آبی حوضی،میان عطر بارانی تو را درلحظه های ناب احساسم نشان کردم زمین سجده هایی را که لبخند تو وسعت داد میان هر قنوتم شعبه ای از آسمان کردم چه سودی بیشتر از این که پیش از مرگ فهمیدم اگر این عمر خرج دیگران باشد زیان کردم
امسال بیا بهار راحفظ کنیم چشم و دلِ بی قرار را حفظ کنیم جمعه نه تمامِ هفته با ندبه ی خود حیثیتِ انتظار را حفظ کنیم
سزاوار است بانو نامت ام المومنین باشد نگاهت ارزوی رحمه للعالمین باشد سزاوار است جای ساره و آسیه و مریم کنار بستر تو حضرت روح الامین باشد خدا میخواست تا نام تو را بالا برد تا عرش خدا میخواست تا نام تو کوثر آفرین باشد خدا میخواست تا در تاریکی بی وقفه، لبخندت امید بی قراری های ختم المرسلین باشد مسلمان می شوی با آیه های روشن چشمش در این دلداگی اسم تو باید اولین باشد تمام هستی ات را وقف لبخند خدا کردی که راه و رسم آیین سخاوت اینچنین باشد مقدر بود غم با زخم های کهنه ای در شهر برای خنده های دختر تو در کمین باشد مقدر بود بعد از سالها ریحانه ات بانو برای حفظ دین در کوچه ها نقش زمین باشد شکستند از عداوت ساقه ی نیلوفرانت را نباید هرگز اما مزد احسان تو این باشد برای تو کفن از آسمان می اورد جبرییل ولی در کربلا.....!بگذار اینجا نقطه چین باشد
در همرهیِ عشق، مُقَدَم هستی در جان و دلی، نگینِ خاتم هستی اسلام بزرگ شد در آغوش خودت چون مادرِ مومنینِ عالم هستی
برطاقچه ها کاش ببارد باران دستی بکشد به خانه هامان ایمان از گردو غبارِ ذهنمان خسته شده مظلوم ترین صدای دنیا، قرآن
هدایت شده از گنجشکهای پاییز
آه ای مسلمان با مسلمان یار باید شد دیگر "اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار" باید شد تا کی نشستن زیر تلّ وحشی آوار بر قلعه‌های سُست‌شان آوار باید شد با ارّه‌هایی که انار پا به ماهت را... ای خاک خونین، آیه‌های نار باید شد از گریه کردن هیچ کاری بر نمی‌آید ای چشم‌ها از خواب خوش بیدار باید شد برخیز و مرهم باش اندوه فلسطین را هم‌معنی "الجار ثُم الدار" باید شد @azam_saadatmand
وقتی یقین داری دلت از آسمان دور است وقتی شکستی، شک نکن "نور علی نور"است گنجشک های وسوسه دورِ تو می چرخند چشم و زبانِ روزه دارت از بدی دور است وقتی که با دستان خالی پر شدی از اشک دست خدا بالای دستان تو مستور است حالا نشسته جویباری کنجِ سجاده قرآن کریم است و کلامش نورِ مهجور است نامِ کریم آمد هلالِ نیمه، کامل شد توصیفِ او در کهکشان ها خوب مشهور است کف می زندباران، امامِ مجتبی آمد پروانه ها کِل می کشند و سازشان شور است
هدایت شده از yosefpoor.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• شعرخوانی مسعود یوسف پور • شبکـه چهــار | سرزمیــن شعــر اگر ارتباط گرفتید، لطفا نام شاعر را به عدد 3000043 ارسال کنید https://eitaa.com/yosefpoor_ir
شعرخوانی عاطفه ی عزیزم⚘
هدایت شده از پیشانی‌نوشت
• امشب / شبکه چهارم سیما برنامه «سرزمین شعر» شعرخوانی عاطفه جعفری ساعت ۲۲:۳۰
امیر لشگر عشقی و قوتی مختصر داری دل دریایی اما چاه غم را دوست‌تر داری به ضرب تیغ تصنیف‌ات هلال ماه می‌رقصد میان فرق شمشیرت سحر، شق‌القمر داری کشید از چله‌ی چشمت، عنان تیر کمان‌داران سپاه ذوالفقارت را پریشان در دو سر داری «گشاد کار مشتاقان در آن ابروی دلبند است» به تیری غمزه کن یارا که در زیر سپر داری خلافت استخوانی در گلو، خاری به چشمت بود چه زخمی از ابومکران این قوم غدر داری دل عالم به داغ نخله‌ی درد تو می‌سوزد از آن آتش که از پهلوی گل تا پشت در داری زمین بر سر کشیده چادرش را سمت دامانت زمان تنگ دم صبحی که از آنجا گذر داری به سمت کوچه‌ها کوچ کسی حتمی است می‌دانند که از فزت برب الکعبه‌ی صبح‌ات خبر داری امیری، کاسه‌ی شیری، نان خشک و خرمایی برای رفتن‌ات هفت آسمان خونین جگر داری @aboajor
🌄 فرق شکافته... ✍🏻 عین‌صاد 📚 | ص 99 #️⃣ # ▫️ @einsad
هدایت شده از علی مقدم
نه شهرت و نه فنّ بیان را بخرند غیر از عملت نه این نه آن را بخرند از طبعِ روان خویش مغرور مشو در حشر فقط اشکِ روان را بخرند
🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸 غُرَنده چو شیرِ بیشه هستی حالا هم در رگ و جان و ریشه هستی حالا ای خون که به پاسِ میهنت سبز شدی خوشرنگ تر از همیشه هستی حالا @publiciru
با روحیه ی لطیف و با خوشحالی می بافد از شکوفه هایش قالی امروز هوا چه عطرو طعمی دارد بانویِ بهار، دستپختش عالی
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷