eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
11.Delam-Mikhad-Dobare...mp3
481.3K
دلم می خواد دوباره ضریحتو ببینم 😭 💐💐بسیار بسیار زیبا چقدر غروب‌های چمعه دلگیره گوش کنید دلتون پر کشید کربلا دعا کنید اربعین راه باز بشه بدون کربلا می‌میریم حسین جان 😭 @hedye110 🎁🎁🎁🎁🎁
👌 نکته ی امروز 👌♥️ همیشه عادت کن ب هیچکس عادت نکنی جز خدا⁦❤️⁩⁦❤️⁩ @hedye110 🎁🎁🎁🎁🎁
🌹 قصه ی امروز 🌹 ❤️ داستان طنز زن در ICU بود. شوهرش نمیتوانست جلوی اشکهایش را بگیرد دکتر گفت ما همه تلاشمان را میکنیم اما هیچ چیز رو تضمین نمی کنیم. بدن اون هیچ عکس العملی از خودش نشون نمیده، به نظر میرسه که به کما رفته. شوهر: دکتر بهتون التماس میکنم که همسرم رو نجات بدین. اون فقط 36 سالشه، خانواده بهش نیاز دارن. ناگهان معجزه ای رخ داد. دستگاه ECG قلب دیوانه وار شروع به زدن کرد، یکی از دستانش تکان خورد، لبانش شروع به حرکت کرد و .... او شروع به صحبت کرد : عزیزم من 34 سالمه نه 36 سال @hedye110 🎁🎁🎁🎁🎁
🖤❣🖤❣🖤 🌹دلم بهانه ات را ميگيرد 🌱چقدر امروز ميکنم نبودنت را❗️ 🌹صدايت در ميپچد و من بی 🌱اختيار ميگويم: بله بابایی⁉️ 🌹بيا و برگرد و يك بغل بابای من باش🌱 🌹 @hedye110 🎁🎁🎁🎁🎁
مداحی آنلاین - بیچاره مادر - حجت الاسلام دارستانی.mp3
2.12M
♨️بیچاره مـادر 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 🍃🌹🍃🌹 @hedye110 🎁🎁🎁🎁🎁
✨﷽✨ 🌼داستان کوتاه ✍در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد. همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید. صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری. او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید! همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد. روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!! 🔻این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست. کرونا یا هر بیماری دیگری مادامیکه روحیه ی ما شاداب و سرزنده باشد قوی نیست. خیلی ها مغلوب استرس و نگرانی میشوند تا خود بیماری ‌‌‌‌🌹🌹🌹🍃🍃🍃 @hedye110
انصاف یعنی اگه روزهای سخت رسید روزهای خوب زندگیت یادت بمونه انصاف یعنی بدونی خدای روزهای سخت همون خدای روزهای خوبته منصف باشیم. خدایا گره های زندگی مارو باز کن و وقتی تلاشمون رو می بینی مارو به هدف و آرزوهامون برسون که برای تو هیچ کاری نداره. آمین یا ارحم الراحمین! @hedye110 🎁🎁🎁🎁
💌 دوست دارم همچو خورشیدِ پگاه سر بِسایم بر دَرِ این بارگاه جان بگیرم در حریمِ آشنا آشِنا چشمم شود با آن نگاه همچو آهویی به گرد آن سرا خوش بِگَردم تا بگیرد دل پناه آرزو دارم من ای مولا رضا دست گیری بندهٔ پر از گناه تا که در این بارگاهِ باصفا آستان‌بوست شوم در هر پگاه السلام علیک یا علی بن موسی الرضا .. التماس دعا .. @hedye110 🎁🎁🎁🎁🎁
😊 به هر كجاى دنيا كه برويد، انسان ها براى نشان دادن خوشحالى خود از لبخند استفاده مى كنند و اين به آن معنى است كه لبخند يك زبان بين المللى است. لبخند مشخص ترين احساس انسان مى باشد; به طورى كه از فاصله چهل و پنج مترى، مى توانيد يك لبخند را تشخيص دهيد در حالى كه شما براى تشخيص احساس تعجب، خشم و ترس بايد به يك فرد بسيار نزديك شويد. امروزه مشخص شده است افرادى كه به سادگى لبخند مى زنند از سلامت روانى و جسمانى بيشترى برخوردار هستند. "تامكينز" روان شناسى كه در مورد چگونگى لبخند زدن تحقيقات زيادى انجام داده و معتقد است كه انسان ها زمانى لبخند مى زنند كه از احساسات منفى مثل درد، فشار و ترس رها شده باشند. به همين خاطر است كه لبخند تا اين اندازه مى تواند مايه آرامش ما شود.آن لحظه اى كه لبخند مى زنيد احساس هاى منفى مثل ترس و غم در وجود شما از بين مى رود. بد نيست مطلبى هم در مورد لبخند كودكان بشنويد: دكتر "برتون وايت" متخصص كودكان، در مورد لبخند نوزادان و كودكان مطالعاتى انجام داده است و به اين نتيجه رسيده است كه نوزادى كه لبخند مى زند در واقع مى خواهد اطمينان پيدا كند كه از طرف مقابل خود، پاسخ مثبتى دريافت خواهد كرد. كودك دوست دارد هر وقت كه ممكن باشد لبخندى بزند و اين لبخند يك مكانيزم قوى براى ادامه زندگى او مى باشد و كمتر بزرگسالى است كه مغلوب لبخند زيباى يك كودك نشود. لبخند وسيله قدرتمندى است كه كودك به وسيله آن از دريافت عشق و محبّت مادر خود، اطمينان پيدا مى كند و به راستى كه كودكان هنگام لبخند زيباتر و جذاب تر به نظر مى رسند و همين به پدر و مادر كمك مى كند تا كودك خود را دوست داشته باشند. لبخند كودك، تنها پاداشى است كه پدر و مادر براى تحمّل آن همه سختى دريافت مى كنند; اما همين كافى است. تحقيقات نشان مى دهد كودكانى كه با آمادگى بيشتر و به دفعات بيشتر لبخند مى زنند، شانس بيشترى براى رسيدن به آينده بهتر دارند، آينده اى كه در آن به صورت شخصى برون گرا و مؤثر براى جامعه خود شكوفا شوند. نكته ديگر اين كه وقتى ما مى بينيم كودكان به اين راحتى و به اين سرعت، لبخند مى زنند مى توانيم به اين نتيجه برسيم كه حالت طبيعى ما انسان ها، شادى مى باشد و غم و اندوه، يك حالت غير طبيعى است و به همين دليل است كه غم و اندوه، انسان را بيمار مى كند. آيا تا به حال به اين نكته فكر كرده ايد كه لبخند زدن، ساده ترين حالتى است كه مى توانيم به چهره خود بدهيم. لبخند به راحتى به چهره ما مى نشيند اما اگر بخواهيم غم و اندوه را به چهره خود بنشانيم بايد عضلات چهره خود را منقبض كنيم و همين باعث مى شود كه ديگر به صورت جذاب به نظر نرسيم. افرادى كه زياد لبخند مى زنند در نظر ديگران، به صورت افرادى دوست داشتنى، مهربان و خونگرم جلوه مى كنند كه مى توان به راحتى با آنها رابطه برقرار كرد. اما افرادى كه به سختى لبخند مى زنند در نظر ديگران به صورت انسان هايى گوشه گير، درون گرا و سرد جلوه مى كنند. انسان ها به طور غريزى جذب افرادى مى شوند كه زياد لبخند مى زنند براى همين اگر مى خواهيد ديگران را به سوى خود جذب كنيد سعى كنيد همواره لبخندى به لب داشته باشيد. حتماً اين سخن را شنيده اى كه مى گويند: "بخند تا دنيا به تو بخندد". آرى هنگامى كه شما با لبخندى زيبا در جامعه ظاهر مى شويد به تمام دنيا پيام عشق و محبّت ارسال مى داريد و براى همين مى توانيد افراد با نشاط و پر انرژى را به سوى خود جذب كنيد. هميشه به ياد داشته باشيد كه توانايى لبخند زدن، هديه اى است الهى كه فقط به ما انسان ها عنايت شده است و هيچ مخلوق ديگرى در روى زمين از آن بهره مند نيست. هدف خداوند از دادن اين نعمت به ما اين بوده است كه ما انسان ها به راحتى بتوانيم به يكديگر نزديك شده و با يكديگر دوست شويم. 💕💕💕💕💕💕🍃🍃🍃🍃🍃 🌹 🌹 😊 🌹 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
✨﷽✨ 🌼حکایت خوبان ✍سید مهدی قوام روضه خوانی که پاکت روضه خوانی اش را به زنان بدکاره میبخشید. روضه خوان مشهور شهر بود ، یکی از شبهای محرم الحرام ، تهران قدیم ، بعد از آخرین مجلس به راننده گفت: فلانی! امشب مستقیم مرا به منزل نبر ، اول به لاله زار میرویم ، تا اسم لاله زار را آورد برق راننده را گرفت، آخر آن زمان در تهران هرکس میخواست به معصیت و عیش حرامی مرتکب شود میرفت آنجا، راننده روضه خوان میگفت: با تعجب و حیرت به سمت لاله زار رفتیم ، مدام بین راه باخود می‌گفتم سید مهدی را چه به لاله زار! وارد خیابان شدیم، چند کاباره اینجا بود که با وجود فرا رسیدن ماه عزا همچنان فعالیت داشت، جلوتر کنار خیابان زن فاحشه ای منتظر ایستاده بود تا بقول معروف مشتری پیدا کند و خودش را به او بفروشد، همین که از مقابل آن زن بد کردار گذشتیم ، حاجی زد بروی شانه ام و گفت: نگه دار! میگم نگه دار! تعجب من صد چندان شد، خدای من! نکند سید مهدی... خیلی بهم ریختم و نگران شدم. ترمز کردم ، حاجی پیاده شد، رفت بسمت زن بد کاره ، سرش را پایین انداخت ، سلام کرد، دستش را زیر عبایش برد، پاکتی از جیب عبایش بیرون آورد، به آن فاحشه با لحن پدرانه ای گفت: "این پاکت یک دهه روضه خوانی منه، تو رو به صاحب این عزا ، تا وقتی پول این پاکت تمام نشده از این راه پول درنیاور. یکسال گذشت ، سید مهدی عازم کربلا شده بود ، در حرم سیدالشهدا علیه السلام مردی جلویش را گرفت،حاج آقا ببخشید ، سلام علیکم جوان، بفرمایید، حاج آقا آنجا گوشه ی صحن خانمم ایستاده ، از وقتی شما را دیده گریه اش بند نمی آید ، بمن گفت با شما کار دارد، سید مهدی رفت به سمت خانم، سلام کرد، بفرمایید خواهرم ،صدای گریه زن از زیر پوشیه بگوش می‌رسید،حاج آقا میدونی من کی هستم، شب آخر محرم، خیابان لاله زار، از وقتی پول روضه خوانی ات در زندگی ام آمد دیگر از خانه بیرون نیامدم امام حسین علیه السلام مرا خرید، آن مرد شوهرم است ، دنیای نجابت و پاکیست ، خیلی مدیون شما هستم... 📙 روایتی آزاد از زندگی سید مهدی قوام ‌‌‌‌ @hedye110 🎁🎁🎁🎁🎁
✅ آثـار نمــاز شـب ✍نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان، آسايش بدن‏ها، مايه ناراحتى شيطان، سلاحى بر ضدّ دشمنان، مايه اجابت دعا، قبولى اعمال و بركت در روزى است. 📚ارشاد القلوب(دیلمی) ج۱، ص۱۹۱ 🌸‍ نماز شب، انسان را خوش‏ سيما، خوش ‏اخلاق و خوش بو مےكند و روزى را زياد و قرض را ادا مى‏ نمايد و غم و اندوه را از بين مى‏ برد و چشم را نورانى مےكند. 📚ثواب الاعمال ص۴۲ @hedye110 🎁🎁🎁🎁🎁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 بعضی وقت‌ها حضرت زهرا(س) میگه فلان گریه کُن من کو؟ 👈 ماجرای شنیدنی رسول ترک از زبان حجت‌الاسلام پناهیان ======👇====== @hedye110
اینکه در گذشته چه کسی بودید اهمیتی ندارد، اینکه تبدیل به چه کسی شده اید مهم است.- زندگی جمله ی امروز 👆👆 ❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 نکته های ناب «آخرین در روز قیامت» 🎙 مجتهدی تهرانی @hedye110 🎁🎁🎁🎁
💢آیت الله ؛ از آن هایی مباش که با آرزوی دراز توبه خود را عقب انداختند ؛ «گفتم که به پیری رسم و توبه کنم آنقدر جوان مرد و یکی پیر نشد» @hedye110 🎁🎁🎁🎁
✨﷽✨ 🌼هیچ کار خداوند بی‌حکمت نیست ... ✍پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را می‌طلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بی‌حکمت نیست.» پادشاه از شنیدن این حرف ناراحت‌تر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند ... روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیله‌ای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر می‌اندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایده‌ای داشته؟» وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.» ‌‌‌‌ @hedye110 🎁🎁🎁🎁🎁
👌 نکته ی امروز 👌🌹 صورت زیبا پیر می شود... اندام زیبا تغییر خواهد کرد.. اما یک انسان خوب همیشه یک انسان خوب خواهد بود.👌😍 @hedye110 🎁🎁🎁🎁🎁