eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
فکر نمیکنم او هیچ وقت در مورد حقوق زنان چیزی خوانده باشد. اما مردانگی یک غریزه است... ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
✍نقل است ... جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت: سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم! قفل اوّل این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم، قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد و قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم. شیخ نخودکی فرمود: برای قفل اوّل، نمازت را اوّل وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اوّل وقت بخوان. و برای قفل سوم هم نمازت را اوّل وقت بخوان! جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟! شیخ نخودکی فرمود: نماز اوّل وقت «شاه کلید» است ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
امشب، شب نهم محرّم (شب تاسوعا) است و شب از نيمه گذشته است. امام حسين(ع) با عبّاس و على اكبر و هجده تن ديگر از يارانش، به محلّ ملاقات مى روند. عمرسعد نيز، با پسرش حَفْص و عدّه اى از فرماندهان خود مى آيند. محلّ ملاقات، نقطه اى در ميان اردوگاه دو سپاه است. دو طرف مذاكره كننده، به هم نزديك مى شوند. امام حسين(ع) دستور مى دهد تا يارانش بمانند و همراه با عبّاس و على اكبرجلو مى رود. عمرسعد هم دستور مى دهد كه فرماندهان و نگهبانان بمانند و همراه با پسر و غلامش پيش مى آيد. مذاكره در ظاهر كاملاً مخفيانه است. تو همين جا بمان، من جلو مى روم ببينم چه مى گويند و چه مى شنوند. امام مى فرمايد: "اى عمرسعد، مى خواهى با من بجنگى؟ تو كه مى دانى من فرزند رسول خدا(صلى الله عليه وآله) هستم. از اين مردم جدا شو و به سوى من بيا تا رستگار شوى". جانم به فدايت اى حسين (ع)! با اينكه عمرسعد آب را بر روى كودكان تو بسته و صداى گريه و عطش آنها دشت كربلا را فرا گرفته است، باز هم او را به سوى خود دعوت مى كنى تا رستگار شود. دل تو آن قدر دريايى است كه براى دشمن خود نيز، جز خوبى نمى خواهى. دل تو به حال دشمن هم مى سوزد. كجاى دنيا مى توان مهربان تر از تو پيدا كرد. عمرسعد حيران مى شود و نمى داند چه جوابى بدهد. او هرگز انتظار شنيدن اين كلام را از امام حسين(ع) نداشت. امام نمى گويد كه آب را آزاد كن. امام از او مى خواهد كه خودش را آزاد كند. عمرسعد، بيا و تو هم از بندِ هواى نفس، آزاد شو. بيا و دنيا را رها كن. آشوبى در وجود عمرسعد بر پا مى شود. بين دو راهى عجيبى گرفتار مى شود. بين حسينى شدن و حكومت رى، امّا سرانجام عشق حكومت رى به او امان نمى دهد. امان از رياست دنيا! تاريخ پر از صحنه هايى است كه مردم ايمان خود را براى دو روز رياست دنيا فروخته اند. پس عمرسعد بايد براى خود بهانه بياورد. او ديگر راه خود را انتخاب كرده است. رو به امام مى كند و مى گويد: ــ مى ترسم اگر به سوى تو بيايم خانه ام را ويران كنند. ــ من خودم خانه اى زيباتر و بهتر برايت مى سازم. ــ مى ترسم مزرعه و باغ مرا بگيرند. ــ من بهترين باغ مدينه را به تو مى دهم. آيا اسم مزرعه بُغَيْبِغه را شنيده اى؟ همان مزرعه اى كه معاويه مى خواست آن را به يك ميليون دينار طلا از من بخرد، امّا من آن را نفروختم، من آن باغ را به تو مى دهم. ديگر چه مى خواهى؟ ــ مى ترسم ابن زياد زن و بچه ام را به قتل برساند. ــ نترس، من سلامتى آنها را براى تو ضمانت مى كنم. تو براى خدا به سوى من بيا، خداوند آنها را حفاظت مى كند. عمرسعد سكوت مى كند و سخنى نمى گويد. او بهانه ديگرى ندارد. هر بهانه اى كه مى آورد امام به آن پاسخى زيبا و به دور از انتظار مى دهد. سكوت است و سکوت‌. او امام حسين(ع) را خوب مى شناسد. حسين(ع) هيچ گاه دروغ نمى گويد. خدا در قرآن سخن از پاكى و عصمت او به ميان آورده است، امّا عشق رياست و حكومت رى را چه كند؟ امام حسين(ع) مى خواست مزرعه بزرگ و باصفايى را كه درختان خرماى زيادى داشت به عمرسعد بدهد، امّا عمرسعد عاشق حكومت رى شده است و هيچ چيز ديگر را نمى بيند. سكوت عمرسعد طولانى مى شود، به اين معنا كه او دعوت امام حسين(ع) را قبول نكرده است. اكنون امام به او مى فرمايد: "اى عمرسعد، اجازه بده تا من راه مدينه را در پيش گيرم و به سوى حرم جدّم باز گردم". باز هم عمرسعد جواب نمى دهد. امام براى آخرين بار به عمرسعد مى فرمايد: "اى عمرسعد، بدان كه با ريختنِ خون من، هرگز به آرزوى خود كه حكومت رى است نخواهى رسيد". <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
دوستان عزیزم سلام...‌‌‌‌.... ان شاءالله برای میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها مسابقه داریم...‌پس رو خوب مطالعه کنید 💖💖 @kamali220
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکر روز جمعه صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم... 💖🌹🦋
تشنه علم بودن_m2wn.mp3
1.5M
🎙 🔹 آداب تعلیم در سیره بزرگان دین 🔶 چه زمانی علم انسان را لعن می‌کند؟ 📌برگرفته از جلسات «سه دقیقه در قیامت» ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
اهل سنّت هميشه به ما شيعيان مى گفتند: مردم ابوبكر را به عنوان خليفه انتخاب كردند، مردم حق دارند رهبر خود را خودشان انتخاب كنند، اين همان دموكراسى است. بعد از وفات پيامبر، مسلمانان جمع شدند و با ابوبكر بيعت كردند. من بارها و بارها اين سخن را شنيده ام، امّا امروز شنيدم كه تو مى گويى عُمَر فاطمه(س) را تهديد كرد كه اگر اهل خانه فاطمه(س)، با ابوبكر بيعت نكنند، خانه با اهل آن، در آتش خواهد سوخت. اكنون از تو سؤال مى كنم: اين چه دموكراسى بوده است كه رهبر، با تهديد و زور و خشونت انتخاب مى شود، نه با رأى مردم! دموكراسى يعنى اين كه همه حقّ انتخاب داشته باشند، هر كس موافق باشد، رأى بدهد، هر كس مخالف باشد، بتواند رأى ندهد! مگر جرم على و فاطمه(ع) چه بود؟ آن ها نمى خواستند به ابوبكر رأى بدهند. چرا عُمَر آن ها را تهديد كرد كه اگر با ابوبكر بيعت نكنند، خانه آن ها را آتش بزند؟ آقاى سُنّى! من از تو خيلى تشكّر مى كنم، زيرا تو باعث شدى تا به افسانه اى بزرگ پى برم! اين افسانه مى گويد كه ابوبكر با دموكراسى به خلافت رسيد، امّا امروز فهميدم كه او با زور و تهديد و خشونت به خلافت رسيد. اكنون مى فهمم چرا عدّه اى با نام و ياد فاطمه(س) مخالف هستند، فرياد اعتراض فاطمه، رسواگر دروغ بزرگ تاريخ است، من امروز خيلى چيزها را فهميدم. ●●●☆☆☆☆☆●●● eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef 🦋❤️🦋
آية الکرسي: خواندن آن هنگام خروج از منزل، هفتاد هزار فرشته نگهبان شما ميشوند...... هنگام ورود به منزل، قحطي و فقرهرگز به منزلتان نمي آيد...... خواندن بعد از وضو،شخصيت شما را70درجه بلند مرتبه تر مي سازد...... خواندن قبل ازاستراحت، فرشته هاتمام شب رامحافظتان خواهندبود...... خواندن بعد ازنمازواجب، فاصله شما تابهشت فقط مرگ است..... پخش اين پيام زيباصدقه جاريه است ..... ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
📌 چه صبری داری علی 🔥 سوختنم را در آتش دیدی. با دست‌های بسته در کوچه‌های کوفه رفتی. ماجرای زخم بازوی مرا فهمیدی. ناله‌های حسن را می‌شنوی. گریه‌های حسین را می‌بینی. بی‌تابی زینب، ناآرامی ام‌کلثوم... 🌊 دلت دریای غم است و من، عزیزِ من، دیگر کنارت نیستم که بگویم خدا بزرگ است. علی جانم! قوی بمان. صبر و سکوت شعله‌ایست که از درون زبانه می‌کشد و ذره‌ذره آدم را آب می‌کند. بمان تا اسلام بماند؛ حق نمیرد و چشمهٔ عدالت خشک نشود. بمان تا این داستان مظلومیت من و تو و فرزندانمان، گوش‌به‌گوش و سینه‌به‌سینه بچرخد تا زمانی که پسرم مهدی حکومتی علوی برپا کند. ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸