eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.8هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺 ✅ ام الکتاب در قرآن (1⃣) ✅💐 آیات محکم قرآن 💐✨ اُم‌ُّالکتاب واژه‌ای قرآنی است که سه بار در قرآن با معانی مختلف بکار رفته است. 1⃣💐 آیه ۷ سوره آل عمران، آیات قرآن را به آیات مُحکَم و متشابه تقسیم می‌کند و آیات محکم را «اُمّ‌الکتاب» می‌خواند: 💐💫 هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ (آیه 7 سوره آل عمران) او کسی است که این کتاب را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» [= صریح و روشن‌] است؛ که اساس این کتاب می‌باشد؛ (و هر گونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف می‌گردد.) و قسمتی از آن، «متشابه» است [= آیاتی که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفی در آن می‌رود؛ ولی با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار می‌گردد.] اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‌انگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسیر (نادرستی) برای آن می‌طلبند؛ در حالی که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمی‌دانند. (آنها که به دنبال فهم و درکِ اسرارِ همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهی) می‌گویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمی‌شوند (و این حقیقت را درک نمی‌کنند). ✅💐 مفسران در توجیه نامگذاری آیات محکم به‌ اُم‌ُّالکتاب دلایلی ذکر کرده‌اند؛ از جمله اینکه معنای آیات محکم روشن است و این آیات مرجعی برای تفسیر آیات متشابه‌‌اند. ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
یه ماه بعد که همه چی تموم بشه، همه فراموش میکنن چی بین من و پسرعمو بوده.. ولی این مراسم لعنتی رو هیچ کس فراموش نمیکنه.. تموم شد.. مراسم تموم شد.. اون همه هزینه هم تموم شد.. چند سال بعد هیچ کس جزئیات این مراسم رو یادش نمیاد.. ولی بچه ی یتیمی که تا صبح،گرسنه بوده،امشب رو یادش نمیره.. اصلا دین به کنار.. از نظر انسانی نگاه کنیم،چند تا دختر مجرد دلشون لرزیده و همچین مراسمی خواسته.. چند تا آدم بی‌بضاعت حسرت خوردن که نمیتونن حتی یه مراسم معمولی واسه جوونشون بگیرن.. بغضش میترکد.. اشک ها صورتش را خیس میکنند. مات مانده ام... همه ی این حرف ها،از زبان این دختربچه گفته شد؟ این حجم از شعور و فهم،غیرقابل باور است... مانی مبهوت است،میدانم حسابی حرف های نیکی تکانش داده... بلند میشوم،جعبه ی دستمال را برمیدارم و به طرفش میروم:اشکات رو پاک کن سرش را بلند میکند و چشم های بارانی اش را به من میدوزد، دستمالی بیرون میکشد و اشک هایش را میگیرد. کنارش مینشینم،کمی فاصله میگیرد. مانی بدون اینکه نگاهش را از زمین بگیرد،میگوید: حالا نمیدونین چقدر غذا،اضافی موند،رفتم یه سر به آشپزخونه بزنم،دیدم دیگ های پر تو آشپزخونه ردیف شدن... نیکی میپرسد:غذاها رو چی کار میکنن؟ مانی میگوید :غذای باقی مونده تو دیس ها رو که ریختن سطل آشغال... نیکی از جا میپرد:چی؟ یعنی غذاهای دست نخورده رو دور ریختن؟؟ مانی سرش را تکان میدهد:کاش میشد جلوی این همه اسراف رو گرفت حرف های نیکی حسابی،رویش تأثیر گذاشته وگرنه، مانی را چه به این حرف ها!! نیکی مستأصل نگاهم میکند:من یه فکری کردم.. ولی به کمکتون احتیاج دارم مانی میگوید :حتما.. چه فکری؟ نیکی با ذوق به طرفش برمیگردد:من یه نفرو میشناسم که میتونه این غذاها رو به دست کسی برسونه که بهش نیاز داره.. مانی موبایلش را برمیدارد:امیدوارم دیر نشده باشه شماره ای میگیرد،نگاهم همچنان به نیکی است، هیجان زده است و نگران به مانی نگاه میکند مانی میگوید : الو سلام.. خوبی؟ :_نه یه کار دیگه دارم.. ببین فرهاد،غذاها چی شد؟ نیکی به طرفم برمیگردد. پرسش نگاهش را میفهمم، آرام میگویم:یکی از کارمندای تشریفات باباست.. مراسمای خونوادگیمون به عهده ی اونه.. سرش را تکان میدهد و دوباره برمیگردد. کمیـ نزدیکش میشوم،دوست دارم عکس العملش را ببینم.. هنوز ده سانتی با او فاصله دارم تکان نمیخورد.به نظرم،تصمیم دارد به من اعتماد کند،لبخند به لبم میدود.. نمیدانم چرا،ولی اعتماد به نفسم دو چندان میشود. حواسم جمع حرف های مانی میشود. :_خب پس.. ببین با یه وانت،بفرست غذاها رو به این آدرس که میگم،فهمیدی؟ :_نه کاری ـنداشته باش.. خیلی خب.. خداحافظ. تلفن را قطع میکند،نیکی میگوید:آدرس رو براش میفرستین؟ مانی لبخند میزند:آره بیا بنویس،بفرستم و موبایلش را به دست نیکی میدهد. نیکی سریع تایپ میکند و بلند میشود:من برم آماده شم.. میپرسم:کجا؟ برمیگردد:خب ما هم باید بریم اونجا دیگه.. آخه من شماره ی اون آدم رو ندارم.. باید بریم من حضوری براش توضیح بدم.. البته اگه ممکنه... مانی به پشتی صندلی تکیه میدهد:حتما.. مسیح اگه خسته ای،نیا... ناخودآگاه اخم میکنم:نه خودم میام.. بلند میشوم و لباس هایم را عوض میکنم. بعد از ظهر،بعد از رفتن دوست نیکی،مشغول جمع کردن وسایل اتاق شدم.. این دوهفته خانه نشینی مرا دیوانه نکند،خوش شانس بوده ام. الهم عجل لولیک الفرج✨ ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر شیشه ی دلتون ترک برداشت مارو هم دعا کنید شدیدا به دعای شما عزیزان نیازمندیم💐💐💐 @hedye110
هر روز غذای نذری... ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🌿 امام علی (ع) سخت ترین گناهان گناهی است که انجام دهنده ی آن ، آن را کوچک بشمارد. (جهاد با نفس ، ح ۳۹۸) ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
ツ 🌷 آیت الله فـــروغی: انـسان باید و مشـقت سیر به سوی حقیقت را با عشق بپذیرد. چون با همــــین سختی است ڪه به لقاء الله می رسد. «ای انسان تو با و رنـج بســوی پروردگارت میروی و او را ملاقات خــواهی ڪرد!» 📕 ســوره انشــقاق آیــه ۶ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
*فواید روزه گرفتن* *از نظر علم پزشکی* در ۶ روز نخست ماه مبارک رمضان حرارت بدن ۱/۵ درجه پایین می آید که افرادی که دارای عفونت هستند، عفونت بدن کاهش پیدا می کند. از روز ۶ اُم ماه مبارک رمضان تا ۱۰ اُم عفونت های بدن دفع پیدا می کنند و همچنین کلسیم مازاد از بدن خارج می شود، معده شروع به پاکسازی می کند و مواد زائد را خارج می کند. از روز ۱۰ اُم تا ۱۴ اُم ماه مبارک رمضان پاکسازی سیستم عصبی و تقویت سیستم عصبی انجام می گیرد. از روز ۱۴ اُم تا ۲۱ اُم ماه مبارک رمضان پاکسازی عروق و قلب انجام می گیرد. غلظت خون در این روز ها پاکسازی و تخلیه می شود. ۲۱ اُم تا ۳۰ اُم ماه مبارک رمضان تمامی عفونتها و مواد زائد از بدن بیرون می رود. در پایان ماه مبارک رمضان با بدنی سالم و تصفیه شده از مواد زائد روبرو هستیم به شرط تغذیه ای صحیح در ماه رمضان *پیشاپیش ماه رمضان مبارک* ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
💠 🌸 مواظب‌دلت‌باش وقتۍاز‌خدا‌گرفتیش‌پاڪِ‌پاڪ‌بود . مراقب‌باش‌با‌گناه‌سیاهش‌نکنے آلوده‌اش‌نکنی!! حواست‌باشه‌به‌خاطر‌یه‌چت یه‌لذت‌زودگذر .. یه‌لکہ‌ےِسیاه‌زشت‌نندازےرو‌دلت کہ‌دیگہ‌نتونےپاکش‌کنی💔! ✉🔗͜͡📘¦↫ ツ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند: مهدی(ع) از فرزندان من است، زمانی که قیام می‌کند عیسی بن مریم(ع) جهت نصرت و یاری او (از آسمان) فرود می‌آید و حضرتش را برای نماز مقدّم می‌دارد و به او اقتدا می‌نماید.✨ موضوع: ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
ماه رمضان مبارک @hedye110
یک دانه ز تسبیح نماز سحرت را، یک بار به نام من محتاج بینداز شاید همان دانه تسبیح دعایت یک باره بیفتد به دریای اجابت… رمضان مبارک و طاعات قبول کانال کمال بندگی @hedye110
دعای روز اول ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمَ اجْعلْ صِیامی فـیه صِیـام الصّائِمینَ وقیامی فیهِ قیامَ القائِمینَ ونَبّهْنی فیهِ عن نَومَةِ الغافِلینَ وهَبْ لی جُرمی فیهِ یا الهَ العالَمینَ واعْفُ عنّی یا عافیاً عنِ المجْرمینَ. خدایا! روزه مرا در این روز مانند روزه داران حقیقی که مقبول توست قرار ده، و اقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعی و مرا از خواب غافلان بیدار ساز و گناهم را ببخش ای معبود جهانیان و در گذر از من ای بخشنده ی گنهکاران💧💧💧 @hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄ چه زيباست صبح، وقتی روی لب‌هايمان ذكر مهربانی به شكوفه می‌نشيند ❤️و با عشق، روزمان آغاز میشود 🏳خدايا... روز‌‌مان را سرشار از آرامش عشق و محبت کن🌸 سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 🕊💖🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💚 تا نیایی گــره از کار بشر وا نشود😔 درد ما💔 جز به ظهور تو مداوا نشود😭 ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺 ✅ ام الکتاب در قرآن (1⃣) ✅💐 آیات محکم قرآن 💐✨ اُم‌ُّالکتاب واژه‌ای قرآنی است که سه بار در قرآن با معانی مختلف بکار رفته است. 1⃣💐 آیه ۷ سوره آل عمران، آیات قرآن را به آیات مُحکَم و متشابه تقسیم می‌کند و آیات محکم را «اُمّ‌الکتاب» می‌خواند: 💐💫 هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ (آیه 7 سوره آل عمران) او کسی است که این کتاب را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» [= صریح و روشن‌] است؛ که اساس این کتاب می‌باشد؛ (و هر گونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف می‌گردد.) و قسمتی از آن، «متشابه» است [= آیاتی که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفی در آن می‌رود؛ ولی با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار می‌گردد.] اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‌انگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسیر (نادرستی) برای آن می‌طلبند؛ در حالی که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمی‌دانند. (آنها که به دنبال فهم و درکِ اسرارِ همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهی) می‌گویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمی‌شوند (و این حقیقت را درک نمی‌کنند). ✅💐 مفسران در توجیه نامگذاری آیات محکم به‌ اُم‌ُّالکتاب دلایلی ذکر کرده‌اند؛ از جمله اینکه معنای آیات محکم روشن است و این آیات مرجعی برای تفسیر آیات متشابه‌‌اند. 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
زیر لب تشکر میکند و از خانه بیرون میرود. در را میبندم و هم زمان با نیکی باهم،داخل آسانسور میشویم. مانی پشت سرمان میآید. کلید پارکینگ را میزنم . چند لحظه در سکوت،سپری میشود. آسانسور میایستد و وارد پارکینگ میشویم. مانی،سویچ را درمیآورد و قفل در ماشینش را باز میکند. نیکی،مثل یک بچه ی آرام،کنار ماشین میایستد. در عقب را برایش باز میکنم،مینشیند و لبخند کوچکی میزند. جلو مینشینم و مانی بالاخره سرش را از صفحه ی گوشی بیرون میآورد. سوار میشود و راه میافتد. :_خب زنداداش کجا برم؟ نیکی،خودش را جا به جا میکند و وسط مینشیند. :+چند تا خیایون بالاتر از خونه ی ما،یه مسجد هست. اونجا بریم لطفا. مانی میگوید :اون طرفا خطرناکه،ممکنه کسی شمارو ببینه میگویم:الان که همه مراسمن،بر و نگران نباش.. مانی چشم میگوید و سرعتش را زیاد میکند. میگوید:راستی.. من خیلی گشنه ام.. میگم یه کم از این غذاها ببریم خونه؟ شمام بالاخره از شام عروسیتون بخورین؟ نیکی میگوید:نه آقامانی.. آدمایی که به این غذا احتیاج دارن،خیلی زیادن.. اگه اجازه بدین،تو خونه قیمه هست. من اون رو براتون گرم میکنم.. مانی میخندد:عیب نداره.. هرچند این غذاها یه چیز دیگه بودن... میگویم:پسر شکمو.. تو همه ی عکسا داشتی میخوردی.. بازم گرسنه ای؟ میخندد:خوبه عروسی واقعیت نیست.. وگرنه لقمه ی تک تک مهمونا رو میشمردی.. ناخودآگاه نگاهم به نیکی میافتد،سرش را پایین میاندازد.. جلوی ـمسجد میرسیم،دو تا وانت را کنار هم پارک کرده اند که پشت هر کدامشم دو تا دیگ بزرگ و چند قابلمه ی کوچک است. پیاده میشویم. نیکی به طرف مسجد میرود:من برم خبرشون کنم نگاهم به دنبالش کشیده میشود. قدم هایش را موزون و مرتب برمیدار د. چند ضربه به در مسجد میزند. چند لحظه بعد پیرمردی جلو میآید و در را باز میکند. به کاپوت شاسی بلند مانی تکیه میدهم و دست هایم را در سینه ام روی هم قالب میکنم. پیرمرد با نیکی حرفـ میزند،نیکی وانت ها را نشانش میدهد و برایش توضیح میدهد. موقع حرف زدن،دست هایش را در هوا تکان میدهد، انگار عادت همیشگی اش است... مانی کنارم میایستد :خیلی خاصه به طرفش برمیگردم،نگاهش به نیکی است و لبخند عجیبی روی لب هایش نشسته،چشم هایش برق میزند.. با ابروهایش به نیکی اشاره میکند:ببین چه ذوقی کرده.. انگار سند همه ی دنیا رو به نامش زدن.. پوزخند میزنم؛چقدر جنس خواسته های این دختر با من متفاوت است.. 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
بعضی از مردم بسیار زیبا هستند اما نه به خاطر چهره دلنشین نه به خاطر ظاهر جذاب نه به خاطر حرف های تاثیرگذار بلکه تنها به خاطر چیزی که هستند               @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸